eitaa logo
مهرآفرین ایرانی
295 دنبال‌کننده
13هزار عکس
4.1هزار ویدیو
65 فایل
💞به یقین بانوی مهرآفرین ایرانی،لبخند و آرامش زندگی است.💞 کپی مطالب مانعی نداره. لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/3833987125C45f3bd3261
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام خامنه ای (مدظلهالعالی) زبیر، رفیق دوران عشرت نبود؛ رفیق دوران محنت بود. امیرالمؤمنین فرمود: »زبیر همواره با ما بود«. تا پسرش عبداهلل بزرگ شد، آمد توی عرصه، در تصمیمگیریها دخالت کرد؛ آن وقت او عوض شد. زبیرهمانی شد که آمد در مقابل امیرالمؤمنین شمشیر کشید! گاهی اوقات یک رخنه کوچک در درون خانواده، یک چنین اثر بسیار مهمی میگذارد. باید جلوی این رخنه را گرفت. https://eitaa.com/joinchat/3833987125C45f3bd3261
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱۲ روز مانده... از آن حال و هوای آسمانی زمین را بی‌خبر نگذار، سردار...🥀 ویژه استوری❤️ و وضعیت در واتساپ❤️ https://eitaa.com/joinchat/3833987125C45f3bd3261
زکسے قدم به حرم ، بى مدد نخواهدزد بدون واسطه دَم ازخدا نخواهد زد گداى کوى رضا شو ، که آن امام رئوف به سینه احدى دست رد نخواهد زد... 💚صلوات خاص امام رضا علیه السلام به نیت خشنودی آن حضرت و برآورده شدن حاجات شما مهرآفرینان عزیز💚 ⚜اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی⚜ الامامِ التّقی النّقی ⚜ و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ⚜ و مَن تَحتَ الثری⚜ الصّدّیق الشَّهید ⚜صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً⚜ زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه⚜ کافْضَلِ ما صَلّیَتَ‌عَلی‌اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک⚜ https://eitaa.com/joinchat/3833987125C45f3bd3261
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☄مالک اشتر سید علی، چه خوب شناختی وتوصیف کردی مالک اشتر علی علیه السلام را ✔️ 🥀 سردار دلها جای خالیت را چه کسی برای سید علی پر می‌کند!؟ 😭 https://eitaa.com/joinchat/3833987125C45f3bd3261
🔴 😊 💠 یه روز یه آقایی نشسته بود و روزنامه می‌خوند که یهو زنش ‌با ماهی‌تابه می‌کوبه تو سرش.‌ مرد میگه: برای چی این کارو کردی؟ زنش جواب میده: به خاطر این زدمت که تو جیب شلوارت یه کاغذ پیدا کردم که توش اسم سامانتا نوشته شده بود. مرد میگه: وقتی هفته پیش برای تماشای مسابقه اسب دوانی رفته بودم اسبی که روش شرط بندی کردم اسمش سامانتا بود. زنش معذرت خواهی می‌کنه و میره به کارای خونه برسه. 👈نتیجه اخلاقی اول: خانمها همیشه زود می‌کنند! 💠 سه روز بعد، مرد داشت بازم روزنامه می‌خوند که زنش این بار با یه قابلمه‌ی بزرگ دوباره می‌کوبه تو سرش! بیچاره مرد وقتی به خودش میاد میپرسه: چرا منو زدی؟ زنش جواب میده: آخه اسبت زنگ زده بود! 👈نتیجه اخلاقی دوم: متاسفانه خانمها بعضی مواقع درست حدس می‌زنند😐 🆔 https://eitaa.com/joinchat/3833987125C45f3bd3261
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
يا مهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف: ﷽ شهید سیدعلی حسینی •┈┈┈•✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈• 🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸 《 هم راز علی 》 🖇حسابی جا خورد و خنده‌اش کور شد ...😐 زینب رو گذاشت زمین ... - اتفاقی افتاده❓ ... رفتم تو اتاق، سر کمد و علی دنبالم ... از لای ساک لباس گرم‌ها، برگه‌ها رو کشیدم بیرون ...📄 - اینها چیه علی❓ ... رنگش پرید ...😔 - تو اونها رو چطوری پیدا کردی❓... - من میگم اینها چیه؟ ... تو می‌پرسی چطور پیداشون کردم⁉️ ... با ناراحتی اومد سمتم و برگه‌ها رو از دستم گرفت ... 📄 🔻- هانیه جان ... شما خودت رو قاطی این کارها نکن ... با عصبانیت گفتم 😡... یعنی چی خودم رو قاطی نکنم؟ ... می‌فهمی اگر ساواک شک کنه و بریزه توی خونه مثل آب خوردن اینها رو پیدا می‌کنه ... بعد هم می‌برنت داغت می‌مونه روی دلم ... 💔 🔸نازدونه علی به شدت ترسیده بود 👧... اصلا حواسم بهش نبود... اومد جلو و عبای علی رو گرفت ... بغض کرده و با چشم‌های پر اشک خودش رو چسبوند به علی ... با دیدن این حالتش بدجور دلم سوخت ... بغض گلوی خودم رو هم گرفت...😢 🔹خم شد و زینب رو بغل کرد و بوسیدش ...😘 چرخید سمتم و دوباره با محبت بهم نگاه کرد ... اشکم منتظر یه پخ بود که از چشمم بریزه پایین ... 🍃✨- عمر دست خداست هانیه جان ... اینها رو همین امشب می‌برم ... شرمنده نگرانت کردم ... دیگه نمیارمشون خونه... 🔻زینب رو گذاشت زمین و سریع مشغول جمع کردن شد ... حسابی لجم گرفته بود ... 😖 - من رو به یه پیرمرد فروختی❓ ... خنده‌اش گرفت ... رفتم نشستم کنارش ... - این طوری ببندیشون لو میری ... بده من می‌بندم روی شکمم ... هر کی ببینه فکر می‌کنه باردارم ...😳😊 🔸- خوب اینطوری یکی دو ماه دیگه نمیگن بچه چی شد؟ ... خطر داره ... نمی خوام پای شما کشیده بشه وسط ... توی چشمهاش نگاه کردم ... 👀 - نه نمیگن ... واقعا دو ماهی میشه که باردارم ...😍🌹✨ ✍ ادامه دارد ... https://eitaa.com/joinchat/3833987125C45f3bd3261 •┈┈•✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈•
يا مهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف: ﷽ شهید سیدعلی حسینی •┈┈┈•✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈• 🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸 《 مقابل من نشسته بود 》 🖇سه ماه قبل از تولد دو سالگی زینب ... دومین دخترمون هم به دنیا اومد ... این بار هم علی نبود ... اما برعکس دفعه قبل... اصلا علی نیومد ... این بار هم گریه می‌کردم 😭... اما نه به خاطر بچه‌ای که دختر بود ... به خاطر علی که هیچ کسی از سرنوشت خبری نداشت ...😔 🔸تا یه ماهگی هیچ اسمی روش نگذاشتم ... کارم اشک بود و اشک 😭... مادر علی ازمون مراقبت می‌کرد ... من می‌زدم زیر گریه، اونم پا به پای من گریه می‌کرد ... زینب بابا هم با دلتنگی‌ها و بهانه‌گیری‌های کودکانه‌اش روی زخم دلم نمک می‌پاشید 💔... از طرفی، پدرم هیچ سراغی از ما نمی‌گرفت ... زبانی هم گفته بود از ارث محرومم کرده ... توی اون شرایط، جواب کنکور هم اومد ... تهران، پرستاری قبول شده بودم ...✨ 🔹یه سال تمام از علی هیچ خبری نبود ... هر چند وقت یه بار، ساواکی‌ها مثل وحشی‌ها و قوم مغول، می‌ریختن توی خونه ... همه چیز رو بهم می‌ریختن ... خیلی از وسایلمون توی اون مدت شکست ... زینب با وحشت به من می‌چسبید و گریه می‌کرد ...😭 🔻چند بار، من رو هم با خودشون بردن ولی بعد از یکی دو روز، کتک خورده ولم می‌کردن ... روزهای سیاه و سخت ما می‌گذشت ... پدر علی سعی می‌کرد کمک خرجمون باشه ولی دست اونها هم تنگ بود ... درس می‌خوندم و خیاطی می‌کردم تا خرج زندگی رو در بیارم ... اما روزهای سخت‌تری انتظار ما رو می‌کشید 🔻... 🔸ترم سوم دانشگاه ... سر کلاس نشسته بودم که یهو ساواکی‌ها ریختن تو ... دست‌ها و چشمهام رو بستن و من رو بردن ... اول فکر می‌کردم مثل دفعات قبله اما این بار فرق داشت ...😳 🔹چطور و از کجا؟ ... اما من هم لو رفته بودم ... چشم باز کردم دیدم توی اتاق بازجویی ساواکم ... روزگارم با طعم شکنجه شروع شد ... کتک خوردن با کابل، ساده‌ترین بلایی بود که سرم می‌اومد ... 😑 ▫️چند ماه که گذشت تازه فهمیدم اونها هیچ مدرکی علیه من ندارن ... به خاطر یه شک ساده، کارم به اتاق شکنجه ساواک کشیده بود ... ⭕️اما حقیقت این بود ... همیشه می‌تونه بدتری هم وجود داشته باشه ... و بدترین قسمت زندگی من تا اون لحظه ... توی اون روز شوم شکل گرفت ... 🔹دوباره من رو کشون کشون به اتاق بازجویی بردن ... چشم که باز کردم ... علی جلوی من بود ... بعد از دو سال ... که نمی‌دونستم زنده است یا اونو کشتن ... زخمی و داغون ... جلوی من نشسته بود ...😱😳 ✍ ادامه دارد ... https://eitaa.com/joinchat/3833987125C45f3bd3261 •┈┈•✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈•
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 فردا صبح بعد از نماز ان شاءالله به نیابت از 🌹شهید حاج مهدی طیاری🌹 دعای عهد رو میخونیم. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 مهرآفرینان عزیز بنا بر درخواست بعضی از اعضا قصد داریم هر شب اسم شهیدی رو که قراره فردا به نیتشون دعای عهد خونده بشه رو توی کانال اعلام کنیم. شما عزیزان هم اگه در بین دوست و آشنا شهیدی دارین که می خواید در کانال به نیابت ازشون دعای عهد خونده بشه عکس شهیدتون رو به آیدی زیر ارسال کنین. @ya_zahra15 با تشکر از همکاری شما مهرآفرینان عزیز🌷🙏 https://eitaa.com/joinchat/3833987125C45f3bd3261
لیلا خاشعی: اطلاعیه👇 در صورتیکه مایل هستید در فضای مجازی مهارتهایی کسب کنید در حوزه افزایش مخاطب و تولید محتوا روز سه شنبه مورخ 1399.10.02 راس ساعت 4 الی 5 بعد ازظهر در پایگاه حضور داشته باشید . با حضور اقای مهدی زاده و رئیس زاده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا