#نجواهاي_شبانه
🍀🍂🌹🌸🌹🍂🍀
آمدي گوشه ويران چه عجب!
زدهاي سر به يتيمان چه عجب!
تو مپندار كه مهمان مني
به خدا خوبتر از جان مني
بس كه از جور فلك دلگيرم
اول عمر ز عمرم سيرم
دل دختر به پدر خوش باشد
مهرباني زدو سر خوش باشد
تو بهين باب سرافراز مني
تو خريدار من و ناز مني
بعد از اين ناز براي كه كنم
جا به دامان وفاي كه كنم
اشك چشم من اگر بگذارد
درد دلهام شنيدن دارد
گرچه در دامن زينب بودم
تا سحر ياد تو هر شب بودم
گر نميكرد به جان امدادم
از غم هجر تو جان ميدادم
آنقدر ضعف به پيكر دارم
كه سرت را نتوان بردارم
امشب از روي تو مهمان خجلم
از پذيرايي خود منفعلم
مژده عمّه كه پدر آمده است
رفته با پا و به سر آمده است
ديدني گوشه ويرانه شده
جمع شمع و گل و پروانه شده
آخر اي كشته راه ايزد
پدرت سر به يتيمان ميزد
تو هم آخر پسر آن پدري
تو پور آن نخل امامت ثمري
كه به پيشاني تو سنگ زده؟
كه زخون بررخ تو رنگ زده؟
اي پدر كاش به جاي سر تو
مي بريدند سر دختر تو
﴿علي انساني﴾
☄️
🌙
✨☄️
❣️💫☄️
❤️❣️✨🌙☄️ 🇮🇷 @mehre_mihan
1.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نجواهاي_شبانه
🍀🍂🌹🌸🌹🍂🍀
رحمت بر آن كه با تو من را آشنا كرد
اسم تو را بردم مرا زهرا دعا كرد
هركس به يك نوعي به درد روضهات خورد
كشتي تو بر آب افتاد و چهها كرد
حرّ رياحي با تو شد حرّ حسيني
در محضر تو ميتوان مس را طلا كرد
ماه خدا يك شعبهاش ماه حسين است
خيلي جوان در ماتمت رو به خدا كرد
در دستهي سينه زني يادم نرفته
باباي من آمد مرا وقف شما كرد
جانم به اين آقا! كه هر چه توبه كردم
بي معطلي بر روي من آغوش وا كرد
سوگند بر زهرا كه محتاج كسي نيست
دستي كه بار روضهات را جابه جا كرد
يابن الشبيبي گفت و دلها زير و رو شد
اين حرف سلطان روضهها را كربلا كرد
لعنت بر آن كس كه سرت را ذبح كرد و
لعنت بر آن كس كه تو را عريان رها كرد
﴿سيد پوريا هاشمي ﴾
☄️
🌙
✨☄️
❣️💫☄️
❤️❣️✨🌙☄️ 🇮🇷 @mehre_mihan
7.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نجواهاي_شبانه
🍀🍂🌹🌸🌹🍂🍀
لشكري سنگ زد و تير به ترفند آمد
حرمله خير نبيني! نفسش بند آمد
شمر لبخند زد و غائله از تب افتاد
خاك عالم به سرم! شاه ز مركب افتاد
لشكر كفر از اين صحنه به تكبير افتاد
شاه تنها، ته گودال بلا گير افتاد
تشنگي، تشنهي تسبيح و سجودش ميكرد
نيزهاي پيله به لبهاي كبودش ميكرد
زير سنگيني يك چكمه تقلا ميكرد
مجتبي زادهاي از دور تماشا ميكرد
سايهي تيغ جفا، زير گلويش كه رسيد
يادگار حسنش داخل گودال دويد
پا برهنه، جگرش را به سر دست گرفت
نعرهاي زد؛ مدد از ساقي سرمست گرفت
بانگ برداشت، زبانها ز سخن افتادند
كينه توزان جمل ياد حسن افتادند
📚 متن کامل شعر را در فیلم با صدای خود شاعر، وحيد قاسمي، ببینید
☄️
🌙
✨☄️
❣️💫☄️
❤️❣️✨🌙☄️ 🇮🇷 @mehre_mihan
543.8K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نجواهاي_شبانه
🍀🍂🌹🌸🌹🍂🍀
از سر ره تا غبار افشاند جان برخاستم
چون الف در وصل جانان از ميان برخاستم
غرق خون هر چند جام روزيام چون لاله بود
از كنار خوان قسمت شادمان برخاستم
مقصد از سامان هستي مهر تابان تو بود
همچو شبنم چهره چون دادي نشان برخاستم
در لگدكوب حوادث جان ديگر يافتم
چون غبار از زير پاي كاروان برخاستم
همچو بلبل با گرانجانان ندارم الفتي
طوطيان تا لب گشودند از ميان برخاستم
صحبت شوريده حالان مايه شوريدگي است
با "امين" هر گه نشستم بيامان برخاستم
﴿رهبر معظم انقلاب﴾
☄️
🌙
✨☄️
❣️💫☄️
❤️❣️✨🌙☄️ 🇮🇷 @mehre_mihan
#نجواهاي_شبانه
🍀🍂🌹🌸🌹🍂🍀
در انتظار تو چشمم هميشه بارانيست
و بيتو حال و هواي دلم چه طوفانيست
بيا كه خيري از اين زندگي نميبينم
كه لحظهلحظهي عمرم پر از پريشانيست
هواي خيمهي قلبم بدون تو سرد است
بهار پيش دو چشمم شب زمستانيست
ز جادهاي كه گذر كردهاي مسافر عشق
بين كه جاي قدومت چقدر نورانيست
درون سينهي من پر ز آه تبدارست
حديث غيبت تو بين سينه زندانيست
دعاي ندبهي هر صبح جمعهام آقا
به قصد آمدن تو براي مهمانيست
بيا كه ماه عزاي شهيد بيسر شد
بيا و روضهبخوان وقت مرثيهخوانيست
﴿محمدحسن بيات لو﴾
☄️
🌙
✨☄️
❣️💫☄️
❤️❣️✨🌙☄️ 🇮🇷 @mehre_mihan
#نجواهاي_شبانه
🍀🍂🌹🌸🌹🍂🍀
سخت است وقتي روضه وصف دختري باشد
حالا تصوركن بدستش هم سري باشد
حالا تصوركن كه آن سر، ماه خون رنگي
درهالهاي از گيسويي خاكستري باشد
دختر دلش پرميكشد بابا كه ميآيد
موهاي شانه كردهاش درمعجري باشد
اي كاش ميشد بر تنش پيراهني زيبا...
يالااقل پيراهن سالمتري باشد
سخت است هم شيرين زبان باشي و هم فكرت
پيش عموي تشنۀ آب آوري باشد
با آنهمه چشم انتظاري باورش سخت است
سهمت از آغوش پدر تنها سري باشد
شلاق راگاهي تحمل ميكند شانه
اما نه وقتي شانههاي لاغري باشد
اما نه وقتي تازيانه دست ده نامرد
دوروبر گم گشتۀ بيياوري باشد
خواهرتر از اوكيست؟ اوكه، هركه آب آورد
چشمش بدنبال علي اصغري باشد
واي ازدل زينب كه بايد روزوشب انگار
درپيش چشمش روضههاي مادري باشد
واي ازدل زينب كه بايدروضهاش امشب
"بابا! مرا اينبار باخود ميبري؟" باشد
بابا! مرا باخودببر، ميترسم آن بدمست
درفكر مهماني و تشت ديگري باشد
بايدبيايم باتو، دربرگشت ميترسم
در راه خاروسنگهاي بدتري باشد
بايد بيايم باتو، آخر خسته شد عمه
شايدبراي او شب راحتتري باشد؟
﴿قاسم صرافان ﴾
☄️
🌙
✨☄️
❣️💫☄️
❤️❣️✨🌙☄️ 🇮🇷 @mehre_mihan
819.9K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نجواهاي_شبانه
🍀🍂🌹🌸🌹🍂🍀
اي گل! نه همين معركۀ من به تو گرم است
هنگامۀ صدسوخته خرمن، به تو گرم است
ترك تو نگويم اگرم بهر تو سوزم
چون شمع، سرم تا دم مردن به تو گرم است
گرم است به هم، پشت رقيبان پي قتلم
اي عشق دل افروز! دل من به تو گرم است
سرحلقۀ ماتمزدگاني تو، فصيحي
بخروش! كه هنگامۀ شيون، به تو گرم است
﴿ميرزا فصيحالدين هروي﴾
☄️
🌙
✨☄️
❣️💫☄️
❤️❣️✨🌙☄️ 🇮🇷 @mehre_mihan
#نجواهاي_شبانه
🍀🍂🌹🌸🌹🍂🍀
از دردهايم با تو ميگويم پدرجان
از گوشواره از النگويم پدرجان
تنها نشاني مانده...آن هم جاي زخم است
دشمن شبيخون زد به گيسويم پدرجان
ديشب گلت از روي ناقه بر زمين خورد
انگار كه در كوچهها مادر زمين خورد
از زخمهاي صورتم بابا گمانم
فهميدهاي كه دخترت با سر زمين خورد
درد شديد مفصل زانو بماند
سوز ورمهاي سر بازو بماند
ديشب نبودي حرمله بدجور ميزد
لبها بماند...گوشهي ابرو بماند
هي لا به لاي رد شدنها سنگ خورديم
از هيزها از بد دهنها سنگ خورديم
در بين كوچه از جوان و كودكان و
بالاي بام از پير زنها سنگ خورديم
مرد يهودي سوي چشمان مرا برد
خولي لگد زد نيمي از جان مرا برد
بابا! تلفظ كردن نام تو سخت است
بدجور مشت زجر دندان مرا برد
﴿اميررضا قديري﴾
☄️
🌙
✨☄️
❣️💫☄️
❤️❣️✨🌙☄️ 🇮🇷 @mehre_mihan
#نجواهاي_شبانه
🍀🍂🌹🌸🌹🍂🍀
مرا ببخش كه ترس از تكان پنجره دارم
كه زير موشك و پهپاد با تو خاطره دارم
شبيه مين به جا مانده از تهاجم دشمن
چه بغضهاي عميقي ميان حنجره دارم
بيا قرار بغل، پشت تانكها بگذاريم...
به من نخند اگر فكرهاي مسخره دارم
نگو چه ميشود اين جنگ و چيست آخر قصه؟
كه داستان تو را دوست بيمؤخره دارم
گريستي كه: پدافند اگر عمل نكند چه؟
هنوز خاطر تلخي از آن محاوره دارم
همين كه بين دو بازوم ميفشارمت انگار
هر آنچه را كه نياز است زير سيطره دارم
تو را عروس خودم ميكنم قسم به همين شب
كه زير موشك و پهپاد با تو دلهره دارم
﴿سعيد مبشر﴾
☄️
🌙
✨☄️
❣️💫☄️
❤️❣️✨🌙☄️ 🇮🇷 @mehre_mihan
#نجواهاي_شبانه
🍀🍂🌹🌸🌹🍂🍀
من كه جز ديدن روي تو ندارم هوسي
كاش تا شوق وصال است به دستم برسي
عمر من اندك و آشفتگي راه زياد
يسّر الله طريقاً يك يا ملتمسي
شايد از من به تو يك روز مسيري باشد
باخبر نيست از آيندۀ خود هيچ كسي
عاشقي چيست؟ حصاري كه مرا بلعيده
هر قفس باز شده در دل ديگر قفسي
قانعم از تو به يك نيم نگاهي كوتاه
تو مرا بيشتر از بيشتر از بيش بسي
ترسي از مرگ ندارم به دلم جز آنكه
از تو در زير لحد نيست شميم نفسي
﴿هادي معراجي﴾
☄️
🌙
✨☄️
❣️💫☄️
❤️❣️✨🌙☄️ 🇮🇷 @mehre_mihan
1.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نجواهاي_شبانه
🍀🍂🌹🌸🌹🍂🍀
دل شكستهي ما، چشم دوست را نگرفت
در اين حراجي دل، حيف! كار ما نگرفت
به وصل هيچ اميدي دگر نخواهم داشت
كه اشك واسطهام شد، ولي دعا نگرفت
چه مرگبارتر از عشقهاي يك طرفه است؟
شرارهاي كه مرا سوخت، در تو پا نگرفت
نشد حریف خمار غم تو ساقی نیز
که هرچه ریخت به پیمانهام مرا نگرفت
پس از تو زنده نميماندم، اين مبالغه نيست
هزار مرتبه جان دادم و خدا نگرفت
﴿محمد عزيزي﴾
☄️
🌙
✨☄️
❣️💫☄️
❤️❣️✨🌙☄️ 🇮🇷 @mehre_mihan
#نجواهاي_شبانه
🍀🍂🌹🌸🌹🍂🍀
يك لحظه هم حتي نرفتي از خيالم
خوشحال باش اي بيوفا!خوش نيست حالم
بي آرزويي وارث جادو چراغي
خشكيده سروي بر لب رودي زلالم
چون قطرهاي باران كه بر ساحل بيفتد
يك آسمان افسوس و يك دريا سوالم
از نااميدي نيز مأيوسم؛به هر حال
هستند با من آرزوهاي محالم
بگذار تنها "حس كنم" آزادم اي عشق
قفل قفس را باز كن بسته است بالم
﴿فاضل نظري﴾
☄️
🌙
✨☄️
❣️💫☄️
❤️❣️✨🌙☄️ 🇮🇷 @mehre_mihan