#نجواهاي_شبانه
🍀🍂🌹🌸🌹🍂🍀
با كسي جز "من"، "تو" هرگز "ما" نبايد ميشدي
مال غير از من، شدي اما نبايد ميشدي
تا ابد بايد فقط رؤياي من ميماندي و -
در خيال ديگران رؤيا نبايد ميشدي
تو اصولاً با تعلق داشتن بيگانهاي
لاي دفترخانهها، امضا نبايد ميشدي
جز نگاه عاشق من از نگاه هيچكس -
بهترين معشوقۀ "دنيا" نبايد ميشدي
حاصل آميزش ماه و پري بودي اگر...
باز هم اينقدرها زيبا نبايد ميشدي
رود در آغوش دريا ميشود آرام و رام
راهي جايي جز اين دريا نبايد ميشدي
هيچ قلبي در جهان اندازۀ عشق تو نيست
در دل مردي به جز من، جا نبايد ميشدي
هر زني با دوستت دارم دلش ميلرزد و
تو در اين موضوع استثنا نبايد ميشدي
چاي دم كردم دمي پيشم بماني بيشتر
ناگهان چايي نخورده پا نبايد ميشدي
با وجود آن همه آدم كه اطراف تو بود
آخر اين داستان، تنها نبايد ميشدي
﴿اصغر عظيمي مهر﴾
☄️
🌙
✨☄️
❣️💫☄️
❤️❣️✨🌙☄️ 🇮🇷 @mehre_mihan
#نجواهاي_شبانه
🍀🍂🌹🌸🌹🍂🍀
عمرم اگرچه طي شده و سالخوردهام
تنها به شوق ديدن رويت نمردهام
از تارتار موي سپيدم ببين چطور
من لحظه لحظه ثانيهها را شمردهام
تا اينكه باز هم بتوانم ببينمت
حتي به خوابهاي خودم دست بردهام
پس عاقلانه نيست تو را آه ميكشم
من سالهاست وارث بغضي فشردهام
اينروزها ببين چقدر تير ميكشد
آوار زخمهاي تو بر روي گردهام
باور نكردني ست كه در عصر انتخاب
تنها تو را به دست دعاها سپردهام!
"امن يجيب مضطر اذا دعا "، اثر
كي ميكند به كودك تقدير مردهام؟
بيهوده است مرهم دردم نميشود
من پاره پارههاي تني زخم خوردهام
﴿غلامرضا خدارحمي﴾
☄️
🌙
✨☄️
❣️💫☄️
❤️❣️✨🌙☄️ 🇮🇷 @mehre_mihan
#نجواهاي_شبانه
🍀🍂🌹🌸🌹🍂🍀
كوتاه كن كلام... بماند بقيهاش
مرده است احترام... بماند بقيهاش
از تيرهاي حرمله يك تير مانده بود
آن هم نشد حرام... بماند بقيهاش
هر كس كه زخمي از علي و ذوالفقار داشت
آمد به انتقام... بماند بقيهاش
شمشيرها تمام شد و نيزهها تمام
شد سنگها تمام... بماند بقيهاش
گويا هنوز باور زينب نميشود
بر سينهي امام...؟ بماند بقيهاش
پيراهني كه فاطمه با گريه دوخته
در بين ازدحام... بماند بقيهاش
راحت شد از حسين همين كه خيالشان
شد نوبت خيام....بماند بقيهاش
سر رفت آه، بعد هم انگشت رفت، كاش
از پيكر امام.... بماند بقيهاش
بر خاك خفتهاي و مرا ميبرد عدو
من ميروم به شام... بماند بقيهاش
دلواپسم براي سرت روي نيزهها
از سنگ پشت بام... بماند بقيهاش
دلواپسي براي من و بهر دخترت
در مجلس حرام... بماند بقيهاش
حالا قرار هست كجاها رود سرش؟
از كوفه تا به شام... بماند بقيه اش
قصه به "سر" رسيد و تازه شروع شد
شعرم نشد تمام... بماند بقيه اش
﴿محمد رسولي﴾
☄️
🌙
✨☄️
❣️💫☄️
❤️❣️✨🌙☄️ 🇮🇷 @mehre_mihan
#نجواهاي_شبانه
🍀🍂🌹🌸🌹🍂🍀
شوخي مكن اي يار! كه صاحب نظرانند
بيگانه و خويش از پس و پيشت نگرانند
كس نيست كه پنهان نظري با تو ندارد
من نيز بر آنم كه همه خلق، بر آنند
اهل نظرانند كه چشمي به ارادت
با روي تو دارند و دگر، بيبصرانند
هركس غم دين دارد و هر كس غم دنيا
بعد از غم رويت غم بيهوده خورانند
ساقي بده آن كوزهٔ خمخانه به درويش
كانها كه بمردند، گل كوزه گرانند
چشمي كه جمال تو نديدهست چه ديدهست؟
افسوس بر اينان كه به غفلت گذرانند
تا راي كجا داري و پرواي كه داري؟
كز هر طرفت طايفهاي منتظرانند
اينان كه به ديدار تو در رقص ميآيند
چون ميروي، اندر طلبت جامه درانند
سعدي! به جفا ترك محبت نتوان گفت
بر در بنشينم، اگر از خانه برانند!
﴿سعدی﴾
☄️
🌙
✨☄️
❣️💫☄️
❤️❣️✨🌙☄️ 🇮🇷 @mehre_mihan
#نجواهاي_شبانه
🍀🍂🌹🌸🌹🍂🍀
سكوت وقت صدا و صدا زمان سكوت
چه ماجراي عجيبيست داستان سكوت
چه بغضها كه اسيرند در گلوي صدا
چه حرفها كه نگفتهست در دهان سكوت
چه خوب! راز مرا هيچكس نميداند
به اين دليل دعا ميكنم به جان سكوت
كسي سراغ نگيرد ز من كه ميخواهم
شراب گريه بنوشم در استكان سكوت
مرا تحمل اين راز در دل آسان نيست
كه درد عشق نيرزد بهامتحان سكوت
چه بود پرسشت اي سنگدل كه وقت جواب
شكست قلب من و بغض ناگهان سكوت
شديم پاك چو آيينه خيره در تو ولي
سخن چگونه بگوييم با زبان سكوت؟
﴿احسان انصاري﴾
☄️
🌙
✨☄️
❣️💫☄️
❤️❣️✨🌙☄️ 🇮🇷 @mehre_mihan
#نجواهاي_شبانه
🍀🍂🌹🌸🌹🍂🍀
"رفته... هنوز هم نفسم جا نيامده ست
عشق كنار وصل، به ماها نيامده ست
معشوق، آنچنان كه تويي ديده روزگار
عاشق چو من هنوز به دنيا نيامده ست
صد بار وعده كرد كه فردا ببينمش
صد سال پير گشتم و فردا نيامده ست
يك عمر زخم بر جگرم بود و سوختم
يكبار هم براي تماشا نيامده ست
اي مرگ جام زهر بياور كه خستهايم
امشب طبيب ما به مداوا نيامده ست
دلخوش به آنم از سر خاكم گذر كند
گيرم براي فاتحهي ما نيامده ست
﴿حامد عسكري﴾
☄️
🌙
✨☄️
❣️💫☄️
❤️❣️✨🌙☄️ 🇮🇷 @mehre_mihan
10.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نجواهاي_شبانه
دیگر
نه اصراری به زندگی دارم
نه اصراری به مرگ!
یعنی
من مردهام!
اما اگرقرارباشد زیادغمگین شوی
بلندمیشوم
باهم صبحانه میخوریم
گپ میزنیم
بعدهم میروم
سری به خاک دوستانم بزنم برگردم
اگر هم حوصلهام نشد
شاید همان دور وُ برها خودم را چال کنم
چراکه دیگر
نه اصراری به زندگی دارم
نه اصراری به مرگ!
یعنی
اگرگلولهای به سمتم شلیک شود
سرم را هم
خم نخواهم کرد
یعنی اگربرای بریدنِ این رگ
تیغ در خانه نباشد
تا مغازه هم نخواهم رفت
چرا که دیگر
نه اصراری به زندگی دارم
نه اصراری به مرگ!
اگر به خانهام بیایی
تمامِ خانه را گل خواهم کاشت
اگر نیایی هم
تمام خانه را گل خواهم کاشت
اگر بروی هم
اگر بمیری هم!
چرا که دیگر
نه اصراری به زندگی دارم
نه اصراری به مرگ!
یعنی زمان را از دستم باز کردهام
چاقو را از جیب درآوردهام
و رابطهی علت و معلول را
بریدهام
چرا که میخواهم
بیدلیل تنها باشم
درست چون نوازندهای
که در میان اجرا
سازش را زمین میگذارد
تا موسیقیاش تمام نشود
درست چون خدایی
که انساناش را زمین گذاشته
تا بر آسمان بنویسد:
دیگر
نه اصراری به زندگی دارم
نه اصراری به مرگ!
﴿گروس عبدالملکیان﴾
🇮🇷 @mehre_mihan
#نجواهاي_شبانه
🍀🍂🌹🌸🌹🍂🍀
ابر ميآمد به چشم از دور اما دود بود
آنچه "اشك شوق" ديدي "گريۀ بدرود" بود
بوسه با لبخند، تيري كارگرتر ميشود
خنجري خوردم در آغوشت كه زهرآلود بود
گرچه بايد سيب ميافتاد روزي از درخت
باز هم قدري براي دلبريدن زود بود
از جهان غير از زيان چيزي نديدم، روزگار
آنچه كم ميكرد بيش از آنچه ميافزود بود
ساقي قسمت قرارش عدل بود اما چرا
هركه را ديدم ز سهم خويش ناخشنود بود
هركه با ما بود ما را عاقبت تنها گذاشت
چاكر عشقم كه هرجا نامي از ما بود، بود
﴿فاضل نظري﴾
☄️
🌙
✨☄️
❣️💫☄️
❤️❣️✨🌙☄️ 🇮🇷 @mehre_mihan
#نجواهاي_شبانه
🍀🍂🌹🌸🌹🍂🍀
مانند آن طفلي كه ميگريد به كنجي بيدرنگ
اين روزها بدجور محتاجم به يك آغوش تنگ
اين خواهش ناچيز هم اين روزها شد آرزو
يك خندۀ از عمق دل، يك لحظه احساس قشنگ
عمري براي لحظهاي شادي دويدم، خستهام
مثل پلنگي خسته از تعقيب آهويي زرنگ
هر كس كه ديدم مثل من يك زخم دارد با خودش
شك ميكنم گاهي كه اين دنياست يا ميدان جنگ
سخت است گل باشي و تقديرت خزان پشت خزان
يا شيشه باشي و ببارد روز و شب باران سنگ
حال و هوا ابريست اما كودكي در من هنوز
خورشيد ميخواهد و يك رنگين كمان هفت رنگ
﴿مهدي جويني﴾
☄️
🌙
✨☄️
❣️💫☄️
❤️❣️✨🌙☄️ 🇮🇷 @mehre_mihan
#نجواهاي_شبانه
🍀🍂🌹🌸🌹🍂🍀
من ندانستم از اول كه تو بيمهر و وفايي
عهد نابستن از آن به كه ببندي و نپايي
دوستان عيب كنندم كه چرا دل به تو دادم
بايد اول به تو گفتن كه چنين خوب چرايي
اي كه گفتي مرو اندر پي خوبان زمانه
ما كجاييم در اين بحر تفكر؟!...تو كجايي؟!
آن نه خالست و زنخدان و سر زلف پريشان
كه دل اهل نظر برد كه سرّيست خدايي
پرده بردار كه بيگانه خود اين روي نبيند
تو بزرگي و در آيينهٔ كوچك ننمايي
حلقه بر در نتوانم زدن از دست رقيبان
اين توانم كه بيايم به محلت به گدايي
عشق و درويشي و انگشت نمايي و ملامت
همه سهلست تحمل نكنم بار جدايي
روز صحرا و سماعست و لب جوي و تماشا
در همه شهر دلي نيست كه ديگر بربايي
گفته بودم چو بيايي غم دل با تو بگويم
چه بگويم كه غم از دل برود چون تو بيايي
شمع را بايد از اين خانه به در بردن و كشتن
تا به همسايه نگويد كه تو در خانهٔ مايي
سعدي آن نيست كه هرگز ز كمندت بگريزد
كه بدانست كه در بند تو خوشتر كه رهايي
خلق گويند برو دل به هواي دگري ده
نكنم خاصه در ايام اتابك دوهوايي
﴿سعدی﴾
☄️
🌙
✨☄️
❣️💫☄️
❤️❣️✨🌙☄️ 🇮🇷 @mehre_mihan
#نجواهاي_شبانه
🍀🍂🌹🌸🌹🍂🍀
خبرت هست كه از خويش خبر نيست مرا
گذري كن كه ز غم راه گذر نيست مرا
گر سرم در سر سودات رود نيست عجب
سر سوداي تو دارم، غم سر نيست مرا
ز آب ديده كه به صد خون دلش پروردم
هيچ حاصل به جز از خون جگر نيست مرا
بيرخت اشك همي بارم و گل ميكارم
غير از اين كار كنون كار دگر نيست مرا
محنت زلف تو تا يافت ظفر بر دل من
بر مراد دل خود هيچ ظفر نيست مرا
بر سر زلف تو زآن روي ظفر ممكن نيست
كه توانايياي چون باد سحر نيست مرا
دل پروانهصفت گر چه پر و بال بسوخت
همچنان زآتش عشق تو اثر نيست مرا
غم آن شمع كه در سوز چنان بيخبرم
كه گرم سر ببرند هيچ خبر نيست مرا
تا كه آمد رخ زيبات به چشم خسرو
بر گل و لاله كنون ميل نظر نيست مرا
﴿امیرخسرو دهلوی﴾
☄️
🌙
✨☄️
❣️💫☄️
❤️❣️✨🌙☄️ 🇮🇷 @mehre_mihan
#نجواهاي_شبانه
🍀🍂🌹🌸🌹🍂🍀
سخت دل بستم، ولي تقدير با من يار نيست
رفتنت سهم دل من شد، غمم تكرار نيست
رفتي و پشت سرت ديگر نگاهي برنگشت
در دلم نوري ز يادت هست، اين انكار نيست
بغض پنهان من آرام به شب ميبارد
ياد تو آتش به جانم زد، ولي آزار نيست
نه تو ماندي، نه من خستهي سودازدهام
قصهي ما جز سكوتي سرد، ديگر كار نيست
رفتنت شعلهي پنهاني دل را افروخت
مانده از عشق تو جز خاطره، جز يار نيست
هر نگاهت به دل من غزلي تازه سرود
بعد از آن جز غم خاموشي، دلم اشعار نيست
شب كه ميآيد و ميپيچد به جهان عطر سكوت
نام تو بر دل من، جاودان ماند، غبار نيست
﴿ميم نيمكت﴾
☄️
🌙
✨☄️
❣️💫☄️
❤️❣️✨🌙☄️ 🇮🇷 @mehre_mihan