eitaa logo
مهروماه
1.8هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
4هزار ویدیو
15 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
۱ برادرم دوستی داشت که دقیقا همسن خودش بود انقدر با هم صمیمی و خودمونی بودند که به خونه ما رفت و آمد هم می کرد از رفت و آمدها متوجه نگاه های خاص دوستش به خودم شدم بعد هم متوجه زمزمه‌های برادرم و مادرم شدم بعد از مدتی مادرم بهم گفت که برادرم از خواهر دوستش ایمان خوشش اومده و قصد ازدواج باهاش داره منم مثل هر خواهری که آرزوی دیدن دامادی برادرش رو داره برای برادرم خوشحال شدم توی مراسم خواستگاری دوباره نگاه های ایمان خودم رو حس میکردم نمیفهمیدم که قصدش چیه همون شب مادر ایمان به مامانم گفت اگر اجازه بدید دخترخانوم تون رو همینجا برای پسرمون خواستگاری کنیم همه خندیدیم فکر میکردیم شوخی هست بعد از اینکه دیدم چطوری صحبت می‌کنن و حرفها جدی شده تازه فهمیدم این مدت که نگاه میکرده منظورش چی بوده قرار شد که من و ایمان هم حرف بزنیم ❌کپی حرام ⛔️
۲ پسر به ظاهر خوبی بود که میشه باهاش کنار اومد من رو به خودش جذب کرده بود خواستم که آشناییمون بیشتر بشه همون طور هم شد و خانواده ها رفت و آمد می‌کردند تو این رفت‌ و آمدها من و برادرم با ایمان و خواهرش آشنا می شدیم بعد از ازدواج ما چهارتا با هم رفت و آمد زیادی داشتیم داداشم و ایمان من با هم یه مغازه شراکتی رو تاسیس کردن تو کار خیلی هم موفق بودن انقدر سر به راه بودن که من افتخارم این بود که برادرم و شوهرم با وجود پیشرفت تو زندگیشون وفاداران و تمام خواسته شون این بود که ما راحت باشیم هر کسی که پیش من از خیانت شوهرش حرف میزد با نگاه از بالا به پایینی بهش میگفتم که حتماً خودت نتونستی زندگیتو درست نگهداری و به شوهرت برسی وگرنه چرا شوهراب ما خیانت نمیکنن به خودم مغرور بودم و به خوشبختیم میبالیدم تا اینکه یه روز اومدم از کنار شوهرم رد بشم کپی حرام⛔️
۳ انگار از این که دید من کنارشم هول شد و سریع گوشی رو پنهان کرد این اتفاق از نظرم دور نموند اما خودم رو دلداری دادم که چیز خاصی نیست دقیقا چند روز بعدش شوهرم بهم گفت که باید برای آوردن جنس بره بندر منم مثل همیشه عادی رفتار کردم چون با برادر خودم شریک بود قرار شد که برادرم بمونه و شوهر من بره شوهرم اینبار از این که داشت از من جدا میشد انگار خیلی خوشحال بود، هر چقدر که من بی تابی میکردم اون منو دلداری میداد تا اینکه رفت وقتی که نبود حس کردم تماس هاش به من کم شده و دیگه بی تابی های گذشته رو نداره ته دلم بهش مشکوک شده بودم ولی صبر کردم تا زمانی که برگشت ی بار که داشت رمز گوشیشو میزد از پشت سرش یواشکی نگاه کردم و رمزش رو یاد گرفتم وقتی که ایمان رفت حمام گوشیش رو برداشتم رمزش و زدم متوجه شدم که همسرم تمام این حرفها که میخواد بره جنس بیاره دروغ بوده و با یه زن که مسافرت رفته درسته که جنس هم اورده بود ولی ی زن همراهش بوده ❌کپی حرام ⛔️
۴ همیشه بهش میگفتم منو ببر و می‌گفت اینجا جای زن نیست با یه زنه دیگه رفته بود دنیا روی سرم خراب شد سریع از تمام صفحه های پیام ها عکس انداختم با گوشی خودم وقتی که از حمام بیرون آمد بهش گفتم میدونم با کی رفته بودی مسافرت اولش انکار کرد اما بعد که دید راه فرار نداره قبول کرد و گفت که پشیمونه و اشتباه کرده اما من قبول نکردم و گفتم الان بابام داره میاد خونه تا من رو ببره دیگه نمیخوامت وقتی که دید دیگه خیلی بد لورفته قبول کرد و اظهار پشیمانی کرد بهش گفتم بچه ندارم که بخوام بخاطرش خودم رو پا سوز تو بکنم باید طلاقم بدی شوهرم شروع کرد به گریه کردن به دست و پام افتاد که بدون تو میمیرم من نمیتونم زندگی کنم اما اهمیت ندادم و ترکش کردم. وقتی که پدرم اومد دنبالم و به خونه پدرم رفتم برای همه تعریف کردم برادرم به من گفت خواهری که برادرش به زنش خیانت میکنه از کجا معلوم خواهرش به من وفادار باشه با این عقیده کورکورانه زنش رو خونه پدرش فرستاده بود و گفته بود دل خواهرمو سوزوندید ❌کپی حرام ⛔️
۵ منم تلافی میکنم مادرم هم همش گریه میکرد و میگفت زندگی دوتا بچه هام بهم ریخته شوهرم دست بردار نبود مدام تماس می‌گرفت و رابطه می فرستاد که زندگیمون رو درست کنه از اون ورم زن داداشم گریه میکرد که من برادر تو دوست دارم و چرا باید زندگی من بیخودی به هم بریزه وقتی دیدم درسته که بچه ندارم اما به خاطر من خوشبختی دو نفر دیگه هم داره خراب میشه به شوهرم گفتم اگر به من حق طلاق و حضانت بچه هایی که ممکنه در آینده داشته باشیم بدی من برمیگردم و باید تعهد بدی که دیگه هیچ وقت به من خیانت نمی کنی از خدا خواسته قبول کرد و بعد از اینکه کارهای اداری را انجام دادیم به زندگیمون برگشتم به محض برگشت ما داداشم و همسرش آشتی کردن الان چند سال میگذره تازه الان که سنم رفته بالا متوجه می‌شم که چه کار خوبی کردم همسرم رو بخشیدم و فرصت دادم اگر اونروز من زندگیم رو از هم می‌پاشیدم خوشبختی الانم که یعنی دو تا بچه نداشتم دیگه شوهرم منو میپرسته اما گاهی اوقات بعضی زخم ها هیچ وقت خوب نمیشن و جاشون میمونه . ❌کپی حرام ⛔️
✨﷽✨ 🔴حسادت ممنوع ✍ اکرم صلی الله علیه وآله برای مردی از انصار شهادت داد، که او از اهل بهشت است. مردم می خواستند بدانند که علت بهشتی بودن او چیست؟ وقتی از احوال و اعمال او جست و جو کردند فهمیدند، عمل زیادی انجام نداده است. مگر این که وقتی از رختخواب خود بر می خیزد ذکر خدا می گوید و شب که می خوابد جز برای صبح برنمی خیزد. از او سؤال شد تو چه عمل خاصی انجام می دهی که بهشتی شده ای؟ او در جواب گفت: کاری جز آنچه می دانستید انجام نمی دهم، مگر این که نسبت به مسلمانی نمی کنم و بر کسی که خداوند نعمتی به او داده است نمی ورزم. 📚 محجه البیضاء ، ج 5 ص 325 🔅حضرت علیه السلام فرمود: خداوند فرموده است: دشمن نعمت من است و از قضای من، در خشم است و از آنچه قسمت بندگانم کرده ام ناراضی است. 📚 محجه البیضاء ، ج 8 ص 156 📚 قصه های تربیتی / محمد رضا اکبری ، ص 50
ساره با شکایت شوهرش تحت پیگرد قرار گرفته است. شوهر ساره او را متهم به خیانت کرده است. ساره این اتهام را قبول ندارد و می گوید رابطه اش خیلی جدی نبود، او از زندگی اش می گوید. چه مدتی بود به شوهرت خیانت می کردی؟ من قبول ندارم خیانت نمی کردم
زن پررو: من فقط با یک مرد پیامک بازی کردم اینکه اسمش خیانت نیست! پس شکایت به چه دلیل بود؟ مساله جدی نبود شوهرم الکی بزرگش کرده. خودت توضیح بده چطوری بود؟ من با یک نفر فقط در حد پیامک صحبت می کردم. به نظرت این خیانت نیست؟ شوهرم هم دو سال قبل همین کار را کرد واکنش تو چه بود؟ با شوهرم قهر کردم و بعد هم آشتی کردیم. با آن مرد چطور آشنا شدی؟ سبزی فروش محل بود، به او سفارش سبزی می دادم و هر صبح می رفتم که سبزی را بگیرم؛ این طوری بود که با هم آشنا شدیم
چرا با مردی غریبه رابطه برقرار کردی؟ من خیلی تنها بودم، شوهرم من را دوست ندارد و حالا هم با شکایتش می خواهد وادارم کند که مهریه ام را ببخشم تا طلاقم بدهد اما من می دانم او به خاطر خودش شکایت کرده و از کار من ناراحت نیست. چرا شوهرت تو را دوست ندارد و اگر این طور است، چرا ازدواج کردید؟ من فکر نمی کردم این طوری شود. این ازدواج دوم من است و من می خواستم در این ازدواج برعکس قبلی خوشبخت شوم که این طوری شد. شوهر اولت چه شد؟ پنج سال بعد از ازدواج مان فوت کرد و بعد از فوتش فهمیدم از مدتی پیش با زنی صیغه ای ازدواج کرده بوده است. بچه هم داری؟ از شوهر اولم یک دختر دارم که پیش مادربزرگش زندگی می کند، از ازدواج دوم بچه ندارم
با انجام این تکنیک تو ۳ هفته شوهرت عاشقت میشه 😍🤯 اگه میخوای گری کنی برای همسرت زبون بریزی دلشو ببری🤤 همیـــــــــشه دلبر و باشی 😈 و با حــرفهای عاشقانت مُخشو بزنی 👻 بیا تو این کانال تا با تکنیک های یواشکیش تبدیل به لیلی و مجنون بشید👩‍❤️‍💋‍👨 https://eitaa.com/joinchat/1996292153C5f1987f178 ‼️دریافت راهکارهای جلوگیری از و به صورت کاملا ‼️