eitaa logo
محمد ابراهیم کفیل
2هزار دنبال‌کننده
635 عکس
612 ویدیو
356 فایل
لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ هُوَ وَلِيُّهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُون انعام/127 ارتباط با ادمین @mekafil1348 @mojtabakafil
مشاهده در ایتا
دانلود
ادامه توضیح آیه ۲۵ سوره حدید.mp3
49.4M
لزوم یاری دین(سوره مبارکه حدید ادامه ترجمه و توضیح آیه ۲۵)
با همین سوز که دارم بنویسید حسین هر که پرسید ز یارم بنویسید حسین ثبت احوال من از ناحیۀ ارباب است همۀ اهل و تبارم بنویسید حسین خانۀ آخرتم هست قدمگاه حبیب سر در قصر مزارم بنویسید حسین هر که پرسید چه دارد مگر از دار جهان همۀ دار و ندارم بنویسید حسین من دلم را ز شکیبایی زینب دارم همۀ صبر و قرارم بنویسید حسین هیچ شعری ننویسید به روی کفنم با گِلِ تربت یارم بنویسید حسین تا نپرسند ز من هیچ سؤال آن دو مَلک به روی سینۀ زارم بنویسید حسین گلشن و باغ و بهشتم همه در هیئت اوست همۀ باغ و بهارم بنویسید حسین روی پیشانی من هرچه که بیمار شدم با همه حال نزارم بنویسید حسین هرکه پرسید که در چلّه نشینی چه کنم؟ اربعین با که گذارم؟ بنویسید حسین دست بر شاکلۀ هیئتیِ من نزنید گفت یارم به عذارم بنویسید حسین آری از کرب و بلایش نتوان دست کشید حاجت قافله دارم بنویسید حسین
امشب شهادت نامه ی عشاق امضا می شود فردا ز خون عاشقان این دشت دریا می شود امشب کنار یکدگر بنشسته آل مصطفی فردا پریشان جمعشان چون قلب زهرا می شود امشب صدای خواندن قرآن به گوش آید ولی فردا صدای الامان زین دشت برپا می شود امشب کنار مادرش لب تشنه اصغر خفته است فردا خدایا بسترش آغوش صحرا می شود امشب که جمع کودکان در خواب ناز آسوده اند فردا به زیر خارها گمگشته پیدا می شود امشب رقیه حلقه ی زرین اگر دارد به گوش فردا دریغ این گوشوار از گوش او وا می شود امشب به خیل تشنگان عباس باشد پاسبان فردا کنار علقمه بی دست سقا می شود امشب بُوَد جای علی آغوش گرم مادرش فردا چو گل ها پیکرش پامال اعدا می شود امشب گرفته در میان، اصحاب، ثارالله را فردا عزیز فاطمه بی یار و تنها می شود امشب به دست شاه دین باشد سلیمانی نگین فردا به دست ساربان این حلقه یغما می شود امشب سر سرّ خدا بر دامن زینب بُوَد فردا انیس خولی و دیر نصارا می شود ترسم زمین و آسمان زیر و زبر گردد "حسان" فردا اسارت نامه ی زینب چو اجرا می شود
اشعار روز عاشورا و بعد از آن السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین کوتاه کن کلام...، بماند بقیه‌اش مرده است احترام...، بماند بقیه‌اش از تیرهای حرمله یک تیر مانده بود آن هم نشد حرام...، بماند بقیه‌اش هر کس که زخمی از علی و ذوالفقار داشت آمد به انتقام...بماند بقیه‌اش شمشیرها تمام شد و نیزه‌ها تمام شد سنگ‌ها تمام...، بماند بقیه‌اش گویا هنوز باور زینب نمی‌شود بر سینه‌ی امام؟!...بماند بقیه‌اش پیراهنی که فاطمه با گریه دوخته در بین ازدحام...بماند بقیه‌اش راحت شد از حسین همین که خیال‌شان شد نوبت خیام...، بماند بقیه‌اش از قتلگاه آمده شمر و ز دامنش خون علی‌الدوام...!!بماند بقیه‌اش سر رفت،آه ،بعد هم انگشت رفت ، کاش از پیکر امام، بماند بقیه‌اش بر خاک خفته‌ای و مرا می‌برد عدو من می‌روم به شام،بماند بقیه‌اش دلواپسم برای سرت روی نیزه‌ها از سنگ پشت‌بام،بماند بقیه‌اش حالا قرار هست کجاها رود سرش از کوفه تا به شام،بماند بقیه‌اش تنها اشاره‌ای کنم و رد شوم از آن از روی پشت بام،بماند بماند بقیه اش
ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺑﯽ ﻣﻘﺪﻣﻪ ﺍﺯ ﺳﺮ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺿﻪ ﺧﻮﺍﻥ ﭘﯿﺮ ﺍﺯ ﺁﺧﺮ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﻣﻘﺘﻞ ﮔﺸﻮﺩﻩ ﺷﺪ ﻫﻤﻪ ﺩﯾﺪﻧﺪ ﺭﻭﺿﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺟﺎﯼ ﺑﻮﺳﻪ ﻫﺎﯼ ﭘﯿﻤﺒﺮ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮد ﺍﺯ ﺧﻂ ﺑﻪ ﺧﻂّ ﻣﻘﺘﻞ ﮔﻮﺩﺍﻝ ﺭﺩ ﺷﺪ ﻭ ﺑﺎ ﮔﺮﯾﻪ ﺍﺯ ﺍﺳﯿﺮﯼ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺍﯾﻦ ﺟﺎ ﭼﻘﺪﺭ ﭼﺸﻢ ﺣﺮﺍﻣﯽ ﺑﻪ ﺧﯿﻤﻪ ﻫﺎﺳﺖ ﻃﺎﻗﺖ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﺍﺯ ﺧﻂ ﺩﯾﮕﺮ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﺮ ﺳﺮ ﮔﺮﻓﺖ ﮔﻮﺵ ﻋﺒﺎ ﺭﺍ ﻭ ﺻﯿﺤﻪ ﺯﺩ ﺍﺯ ﺭﻭﺿﮥ ﺭﺑﻮﺩﻥ ﻣﻌﺠﺮ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﺮﮔﺸﺖ، ﺭﻭﺿﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺩﺷﺖ ﺑﺮﺩ ﺍﺯ ﺍﺭﺑﺎً ﺍﺭﺑﺎ ی ﺗﻦ ﺍﮐﺒﺮ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﻟﺐ ﺗﺸﻨﻪ ﺑﻮﺩ ﺧﯿﺮﻩ ﺑﻪ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﺍﺯ ﺍﻟﺘﻬﺎﺏ ﻣﺸﮏ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﻫﯽ ﺩﺳﺖ ﺭﺍ ﺷﺒﯿﻪ ﺑﻪ ﯾﮏ ﮔﺎﻫﻮﺍﺭﻩ ﮐﺮﺩ ﺍﺯ ﻻ‌ﯼ ﻻ‌ﯼِ ﻣﺎﺩﺭ ﺍﺻﻐﺮ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺗﯿﺮ ﺍﺯ ﮔﻠﻮﯼ ﮐﻮﺩﮎ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﻭﺭﯾﺪ ﻫﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﻭ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻣﮑﺮﺭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﻏﺶ ﮐﺮﺩ ﺭﻭﺿﻪ ﺧﻮﺍﻥ ﻧﻔﺴﺶ ﺩﺭ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺭﻓﺖ ﻣﺪّﺍﺣﯽ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭﻩ ﻣﻨﺒﺮ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺍﯼ ﺗﺸﻨﻪ ﻟﺐ ﺣﺴﯿﻦ ﻣﻦ ﺍﯼ ﺑﯽ ﮐﻔﻦ ﺣﺴﯿﻦ ﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺿﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﮐﻮﭼﻪ کنید ﺑﺎﺯ ﮐﻪ ﺯﻫﺮﺍ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻣﺪﺍﺡ ﺑﯽ ﻣﻘﺪﻣﻪ ﺍﺯ ﺩﺭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﻫﯿﺰﻡ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﻧﺪ ﺣﺮﻡ ﺭﺍ ﺧﺒﺮ ﮐﻨﯿﺪ ﺍﯾﻦ ﺑﯿﺖ ﺭﺍ ﭼﻪ ﻣﺮﺛﯿﻪ ﺁﻭﺭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺍﯾﻦ ﺷﻌﺮ ﻫﻢ ﮐﻪ ﻗﺎﻓﯿﻪ ﻫﺎﯾﺶ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ ﺷﺎﻋﺮ ﺑﺪﻭﻥ ﻭﺍﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﺳﺮ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ
تاوان بگیر از ما ولی در این زمان نه ما را به ماه ات میهمان کن، امتحان نه با هرچه میخواهی بزن اما عزیزم با دوریِّ از روضه و گریه کنان نه جان جوانت رحم کن بر ما جوانان بسپار ما را دست اکبر ، این و آن نه هر چار فصل سال ما ابرِ بهاریم اندازه ی ما گریه کرده آسمان نه سر قفلیِ چشم مرا دست تو دادند سرمایه‌ای جز اشک دارد این دکان نه صدبار حاجات خودم را عرضه کردم یکبار هم نشنیدم از این آستان نه از من کماکان التماس مرقد تو از تو جواب التماسم همچنان نه جان من است این روضه ها؛ پای بساطت دنبال جانم آمدم، دنبال نان نه مثل حبیب و جُون و عابس پای عشقت ای کاش با جانم بمانم با زبان نه هرکس که آمد قتلگاهت زود برگشت شمر و سنان رفتند اما ساربان نه جوری تو را میزد که آخر خواهرت گفت: با خیزران بر ما بزن بر آن دهان نه بعد از تو زینب پیر شد از بس ربابت با گریه میگفت آب و نان نه سایبان نه
چگونه سر کنم بدون عشق صبح و شام را چه علتی بیاورم ندیدن مدام را شلوغ شد دل من از برو بیای هر کسی ولی دوباره یاد تو شکست ازدحام را منم که از تو دورم و صدای تو نمی رسد وگرنه که تو می دهی جواب هر سلام را نشانه های آخر الزمان رسیده پشت هم و کرده است جا به جا حلال را حرام را جهاد اکبر است انتظار تو در این زمان نه ساده نیست ، هرکسی ندارد این مقام را به این یقین رسیده ام که دیدنت ملاک نیست جهان مگر ندیده بود یازده امام را ؟ تو روزی عدل و داد را اقامه می کنی و من ز نام قائمت فقط بلد شدم قیام را بعید نیست عاقبت فقط به خاطر حسین تو زودتر بیایی و بگیری انتقام را ز داغ عمه ات و یا ز حال زین العابدین خودت بگو ز روضه ها بخوانمش کدام را ز دیر راهب و تنور کوفه روضه خوان شوم و یا که بازگو کنیم شام شام شام را تمام اختیار هر دو تا جهان به دست اوست اگرچه بسته ریسمان دو دست این امام را شکست قلب عمه زینبت شبیه قامتش در آن دمی که خیزران شکست احترام را
گریان تو جز گریه هیچ آیین ندارد حیران تو راهی به غیر از این ندارد باید که از سرمای دوری سوخت ورنه با شمع خاکستر شدن تحسین ندارد اینجا همه شاهند از دم بی نیازند آبادی ارباب ما مسکین ندارد لفظ "بفرمایید بالا" اشتباه است چون مجلس آقای ما پایین ندارد مشق شبم صدمرتبه نام حسین است جز نام زیبایش لبم تمرین ندارد دل خوش نکردم به نماز و روزه هایم جز گریه بر او که دلم تضمین ندارد بالا سر قبرم فقط روضه بخوانید نوکر به جز ذکر حسین تلقین ندارد هرکس برایش روضه رفتن نیست واجب درک صحیحی از اصول دین ندارد هر جای روضه قابل جان دادن ماست پس روضه خواندن که سبک سنگین ندارد حتّی به شمر از روی لطفش داد فرصت آقا به لب دارد دعا، نفرین ندارد نزدیک مغرب بود که دین خداوند افتاد زیر پای آنکه دین ندارد وقتی بگوید راست می‌گفته‌ست جدّم شمرِ لعین راهی به جز توهین ندارد شمشیر خورده تیر خورده نیزه خورده نای نشستن روی اسب و زین ندارد ای کوفیان اجسادتان را دفن کردید آیا عزیز فاطمه تدفین ندارد؟! ای کاش با صندوقچه می‌بردید سر را خولی که چیزی بهتر از خورجین ندارد
🏴بسم الله الرحمن الرحیم 🏴 🏴اعمال شب عاشورا🏴 👈۱. احیای شب عاشورا احیای این شب عزیز در کنار قبر امام حسین (علیه السلام) در کربلای معلی سفارش شده است. همچنین دعا و نیایش از دیگر اعمال شب عاشورا است. در روایتی از رسول خدا(ص) آمده است که «هر کس شب عاشورا را بیدار بماند (و به عبادت بپردازد)، گویا عبادت فرشتگان را انجام داده است...». 👈۲.خواندن نماز چهار رکعت نماز در آخر شب که در هر رکعت پس از سوره حمد، هر کدام از آیة الکرسی و سوره های توحید و فلق، و ناس را 10 مرتبه بخواند، و پس از سلام صد مرتبه سوره توحید را قرائت کند. و دیگر چهار رکعت نماز، در هر رکعت سوره حمد و پنجاه مرتبه سوره توحید و این نماز برابر است با نماز امیرالمؤمنین علیه السّلام که فضیلت بسیار دارد، و فرموده:پس از نماز، بسیار ذکر خدا کند، و صلوات بسیار بر رسول خدا صلی اللّه علیه و آله فرستد و هرچه می تواند بر دشمنان ایشان لعن کند. صد رکعت نماز بجا می آوری، هر دو رکعت با یک سلام، که در هر رکعت یک مرتبه «حمد» و سه بار سوره «توحید» را می خوانی و پس از پایان این نمازها، هفتاد بار می گویی: «سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لا إلهَ إلاَّ اللّهُ وَ اللّهُ اَکْبَرُ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إلاَّ بِاللّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ». رسول خدا(ص) فرمودند:کسی که این نماز را بخواند وقتی که بمیرد، خداوند قبرش را معطّر و خوشبو می کند و هر روز تا هنگام دمیدن صور نوری وارد قبرش می شود.
سوره مبارکه حدید آیه ۲۶.mp3
44.15M
سوره مبارکه حدید آیه ۲۶ همراه با مقتل خوانی
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا صاحب الزمان آجرک الله فی مصیبت جدک الحسین علیه السلام چگونه سر کنم بدون عشق صبح و شام را چه علتی بیاورم ندیدن مدام را شلوغ شد دل من از برو بیای هر کسی ولی دوباره یاد تو شکست ازدحام را منم که از تو دورم و صدای تو نمی رسد وگرنه که تو می دهی جواب هر سلام را نشانه های آخر الزمان رسیده است پشت هم و کرده است جا به جا حلال را حرام را جهاد اکبر است انتظار تو در این زمان نه ساده نیست ، هرکسی ندارد این مقام را به این یقین رسیده ام که دیدنت ملاک نیست جهان مگر ندیده بود یازده امام را ؟ تو روزی عدل و داد را اقامه می کنی و من ز نام قائمت فقط بلد شدم قیام را بعید نیست عاقبت فقط به خاطر حسین تو زودتر بیایی و بگیری انتقام را ز داغ عمه ات و یا ز حال زین العابدین خودت بگو ز روضه ها بخوانمش کدام را ز دیر راهب و تنور کوفه روضه خوان شوم و یا که بازگو کنیم شام شام شام را تمام اختیار هر دو تا جهان به دست اوست اگرچه بسته ریسمان دو دست این امام را شکست قلب عمه زینبت شبیه قامتش در آن دمی که خیزران شکست احترام را
در قتلگاه چشم تو سمت خیام بود دعوا برای غارت رأس امام بود ای کاش مانده بود لباسی که داشتی شاید برای مادر تو التیام بود می گفت شمر بعد علی اصغرش حسین دیگر توان نداشت و کارش تمام بود آقا ببخش ،زینب اگر دیر آمده در قتلگاه دور و برت ازدحام بود فرمود  تا امام  علیکن  بالفرار  بهر  مخدرات  فرار  التزام  بود عدل علی به کینه ی این قوم علتی ست این قوم پست در صدد انتقام بود رأسی که چوب خورد به دندان وبرلبش آیه به آیه صوت رسایش پیام بود گیسوی او به قامت نی ناله می سرود بر اهلبیت سایه ی او مستدام بود
درﻫﺮ ﻣﺼﻴﺒﺖ ﻭ ﻣﺤﻨﻲ ﻓﺎﺑﮏِ ﻟﻠﺤﺴﻴﻦ‬ ﺩﺭ ﻫﺮ ﻋﺰﺍﻱ ﺩﻝ ﺷﮑﻨﻲ ﻓﺎﺑﮏِ ﻟﻠﺤﺴﻴﻦ ﺩﺭ خيمه ﻣﺮﺍﺛﻲ ﻭ ﺍﻧﺪﻭﻩ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺷﺮﻭﻉ ﻫﺮ ﺳﺨﻨﻲ ﻓﺎﺑﮏِ ﻟﻠﺤﺴﻴﻦ ﺩﺭ ﻣﮑﺘﺐ ﺍﺭﺍﺩﺕ ﺍﺑﻦ ﺷﺒﻴﺐ ﻫﺎ ﻫﻢ ﻧﺎﻟﻪ ﺑﺎ ﺃﺑﺎ ﺍﻟﺤﺴﻨﻲ ﻓﺎﺑﮏِ ﻟﻠﺤﺴﻴﻦ ﺇﻥ ﮐﻨﺖَ ﺑﺎﮐﻴﺎً ﻟﻤُﺼﺎﺏٍ ﮐﺎﻷﻧﺒﻴﺎﺀ ﻓﻲ ﺍﻹﺑﺘﻼﺀِ ﻭ هر حزنی ِ ﻓﺎﺑﮏِ ﻟﻠﺤﺴﻴﻦ ﺷﺐ ﻫﺎﻱ ﺟﻤﻌﻪ ﻣﺜﻞ ﻣﻼﺋﮏ ﻣﻴﺎﻥ ﻋﺮﺵ ﺑﺎ ﺑﻮﻱ ﺳﻴﺐ ﭘﻴﺮﻫﻨﻲ ﻓﺎﺑﮏِ ﻟﻠﺤﺴﻴﻦ ﺩﺭ ﺗﻨﺪ ﺑﺎﺩ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﺍﻱ ﮔﺮ ﮐﺒﻮﺩ ﺷﺪ ﺑﺎﻝ ﻧﺤﻴﻒ ﻳﺎﺳﻤﻨﻲ ﻓﺎﺑﮏِ ﻟﻠﺤﺴﻴﻦ ﺩﻳﺪﻱ ﺍﮔﺮ ﻣﻴﺎﻥ ﻫﻴﺎﻫﻮﻱ ﺗﺸﻨﮕﻲ ﻃﻔﻠﻲ ﻭ ﻟﺐ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺯﺩﻧﻲ ! ﻓﺎﺑﮏِ ﻟﻠﺤﺴﻴﻦ ﻟﺐ ﺗﺸﻨﻪ ﺟﺎﻥ ﺳﭙﺮﺩ ﺍﮔﺮ ﻋﺎﺷﻘﻲ ﻏﺮﻳﺐ ﻳﺎ ﺭﻭﻱ ﺧﺎﮎ ﻣﺎﻧﺪ ﺗﻨﻲ ﻓﺎﺑﮏِ ﻟﻠﺤﺴﻴﻦ ﮔﺮﻡ ﻃﻮﺍﻑ، ﻧﻴﺰﻩ ﻭ ﺷﻤﺸﻴﺮ ﻭ ﺗﻴﺮﻫﺎ ﺩﻭﺭ ﺷﻬﻴﺪ ﺑﻲ ﮐﻔﻨﻲ ﻓﺎﺑﮏِ ﻟﻠﺤﺴﻴﻦ ﺩﺭ ﻟﺤﻈﺔ ﺗﻼﻭﺕ ﻗﺮﺁﻥ ﮐﻪ ﺩﻳﺪﻩ ﺍﺳﺖ؟ ﻏﺮﻕ ﺑﻪ ﺧﻮﻥ ﺷﻮﺩ ﺩﻫﻨﻲ ﻓﺎﺑﮏِ ﻟﻠﺤﺴﻴﻦ ﺑﺎ ﻧﻌﻞ ﺗﺎﺯﻩ ﺟﺎﻱ ﺩﮔﺮ غیر کربلا کربلا ﺗﺸﻴﻴﻊ ﺷﺪ ﻣﮕﺮ ﺑﺪﻧﻲ؟ ﻓﺎﺑﮏِ ﻟﻠﺤﺴﻴﻦ ﺭﺣﻤﻲ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻏﺎﺭﺕ ﻏﺮﻳﺐ ﺣﺘﻲ ﺑﻪ ﮐﻬﻨﻪ ﭘﻴﺮﻫﻨﻲ ﻓﺎﺑﮏِ ﻟﻠﺤﺴﻴﻦ
بسم الله بیتِ "لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد/ ای بهتر از پدر و مادرم حسین" دارای بار منفی است؛ ترجمه دقیق روایت هم نیست. خوب است بیت زیر جایگزین آن شود: مادر به من نمود چه الطاف بی شمار لطف تو ای حسین فزون تر ز مادرم "انتَ أبرّ إلیّ من اَبی و اُمی"
أَعْظَمَ اللهُ أُجُورَنَا بِمُصَابِنَا بِالْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ وَ جَعَلَنَا وَ إِیَّاکُمْ مِنَ الطَّالِبِینَ بِثَارِهِ مَعَ وَلِیِّهِ الْإِمَامِ الْمَهْدِیِّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلامُ.
سوره مبارکه حدید آیات پایانی.mp3
38.58M
آیات پایانی سوره مبارکه حدید
🏴🏴بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا ابا الحسن یا علی بن الحسین روضه ی سوختن کرب و بلا را دیده او وداع حرم و خون خدا را دیده قاتل و مقتل کلِّ شهدا را دیده عصر آن واقعه قحطی حیا را دیده هر چه ما روضه شنیدیم تمامش را دید آتش و سوختن اهل خیامش را دید دیده پاهای مغیلان زده ی خواهر را درد شرمندگی از سوختن معجر را خنده ی شمر و سنان زجر به یکدیگر را ساربان و پدر و قصه ی انگشتر را کاش در کرب و بلا این همه نیرنگ نبود کاش انگشتر و انگشت بهم تنگ نبود روز تشییع پدر تیر سه پر پیرش کرد قبر کوچک،تن سقا،چقدر پیرش کرد روی نیزه شدن آن همه سر پیرش کرد خیزران و لب و دندان پدر پیرش کرد زیر زنجیر تمام بدنش زخمی بود تا چهل سال دلش مثل تنش زخمی بود شام بر روح و تنش تیغه ی تکفیر کشید آتش از بام که افتاد سرش تیر کشید درد بسیار تر از خنجر و شمشیر کشید یکسر از قهقهه ی حرمله تحقیر کشید مرد تنهای اسیران شده باشی سخت است شاهدی بر صدقه نان شده باشی سخت است
تجسم نیمی از روضه ست وقتی روضه در پرده ست تجسم نیمی از روضه ست وقتی روضه در خیمه به خود پیچیده تب کرده ست خودِ روضه به هر سو چشم می دوزد خودش تب می کند در خویش و می سوزد تجسم نیمی از روضه ست وقتی روضه مستور است تجسم نیمی از روضه ست وقتی روضه از چشم همه دور است برای فهم این روضه همین روضه که در یک گوشه ی یک خیمه افتاده ست برای فهم این روضه که نامش گاه زین العابدین و گاه سجاد است برای فهم این مضمون آیینی تو باید از حسین بن علی رخصت بخواهی و دو زانو پای شرح کامل این روضه بنشینی تمام دیدنی هارا هم از نزدیک هم با درک کامل دیده این آقا به جای اصغر شش ماهه هم ترسیده این آقا و همراه پدر خون علی را در هوا پاشیده این آقا کسی که روضه را می بیند از نزدیک خود هم می شود یک قسمت از روضه کسی که روضه را می بیند از نزدیک نه ، دل را نخواهد کند دیگر راحت از روضه نشسته با خودش یادش می آید ناگهان یک قسمت از روضه بهم می ریزد و خود می شود چون مجلس روضه به این ترتیب زین العابدین می ساخت از هر حادثه روضه اگر رد می شد از زلفش نسیمی یاد گیسوی پدر بر روی نی می کرد و تب می کرد و با موی پدر روز خودش را عین شب می کرد وداع هرکسی را با پدر می دید این آقا بهم می ریخت سر یک صحنه ی این گونه او درجا بهم می ریخت به یاد لحظه ی آخر که از خیمه پدر می رفت می افتاد به یاد لحظه ای که سر ، از اوج پیکر باباش، سر می رفت می افتاد به یاد لحظه ای که دست زینب بر کمر می رفت می افتاد به یاد آن شبی که ساربان با خنجرش از گودی گودال در می رفت می افتاد تمام روضه ها را دیده بود و شرح هر یک را ، پس از کرب و بلا می دید نسیمی بر گلی می خورد, او بر دست بابا اصغر خود را که می زد دست و‌پا می دید کسی در کوچه می افتاد او در کوچه هم گودال را می دید صدای پای چندین اسب می آمد تن بابای خود را زیر سم اسب ها می دید به مقتل ها اضافه می کنم من مقتل السَّجاد کسی که با تمام لشکر ارباب ، هفتاد و دو دفعه روی خاک‌کربلا افتاد که هم کرببلا هم کوفه و هم شام دیده زجر کسی که هم خودش دیده ست هم از خواهرش هر شب شنیده زجر کسی که هم شهید و هم اسیر و هم شده جان باز یقینا روضه ها هرسال ، از او می شود آغاز که گفته سم شهیدش کرد؟ جز ارباب و غم عباس و عون و قاسم و جون وعلیِ اکبر و اصغر غم بازار شام و کوفه و کوچه همه باهم شهیدش کرد