eitaa logo
ملت قوی✊🇮🇷
205 دنبال‌کننده
48.6هزار عکس
38.8هزار ویدیو
415 فایل
#ملت‌ایران بایدقوی شود و راهی جز #قوی‌شدن ندارد. امام‌خامنه‌ای زیدعزه 🔸برای قوی شدن اول بر احزاب بشورید بعد به تقویت و بکارگیری و تجمیع ظرفیت‌های داخلی و احیای نهضت #بسیج‌مستضعفین همت کرده و معطل هیچکس نباشید کاربر:https://eitaa.com/mellate_ghavi
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از بیداری ملت
✳️ ای نفْس عباس، می‌خواهم بعد از حسین زنده نمانی! 🔻 تجلی‌دادن ، این عاطفه‌ی انسانی‌ و اسلامی، یکی از وظایف حادثه‌ی بوده است و گویی این نقش به‌عهده‌ی گذاشته شده بود. ابوالفضل بعد از آنکه چهارهزار مأمور شریعه‌ی فرات را کنار زده است، وارد آن شده و اسب را داخل آب برده است به‌طوری که آب به زیر شکم اسب رسیده‌ و ابوالفضل می‌تواند بدون اینکه پیاده شود، مشکش را پر از آب بکند. همین‌که مشک را پر از آب کرد، با دستش مقداری آب برداشت و آورد جلوی‌ دهانش که بنوشد، دیگران از دور ناظر بودند، آن‌ها همین‌قدر گفته‌اند: ما دیدیم که ننوشید و آب را ریخت. 🔺 ابتدا کسی نفهمید که چرا چنین کاری کرد. تاریخ می‌گوید: فذکر العطش الحسین... یادش افتاد که‌ برادرش تشنه است، گفت شایسته نیست حسین در خیمه تشنه باشد و من آب‌ بنوشم. حالا تاریخ از کجا می‌گوید؟ از اشعار ابوالفضل، چون وقتی که‌ بیرون آمد، شروع کرد به رجز خواندن، از رجزش فهمیدند که چرا ابوالفضل‌ تشنه آب نخورد، رجزش این بود، خودش با خودش حرف می‌زند، خودش را مخاطب قرار داده می‌گوید: ای‌ نفْس عباس! می‌خواهم بعد از حسین زنده نمانی، تو می‌خواهی آب بخوری و زنده بمانی؟ عباس! حسین در خیمه‌اش تشنه است و تو می‌خواهی آب گوارا بنوشی؟ به خدا قسم، رسم نوکری و آقایی، رسم برادری، رسم داشتن، رسم چنین نیست. 👤 📚 | ج۱ 📖 ص ۳۹۱ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
🏴🏴🏴 👌۳۰ نکته در یک داستان تکراری از سيره بزرگترین شخصیت عالم هستی چقدر و است. ✨مى‏گويند: ۱- يكى از به بزرگ دوازده هديه كرد كه بگيرند. ۲- حضرت نمود و را مأمور خريدارى پيراهن كرد و او پيراهنى به دوازده درهم تهيّه كرد و آورد. ۳- حضرت هنگامى كه ديد پول‏ها براى خريد يك پيراهن‏ مصرف شده، به على فرمود: آيا مى‏شود اين معامله را اقاله كنى؟( رضايت به فسخ معامله از دو طرف را« اقاله» گويند) "من پيراهن ‏تر مى‏خواهم". ۴- على باز مى‏گردد و مسأله را با فروشنده در ميان مى‏گذارد و ۵- او معامله را مى‏كند و على پول‏ها را به نزد پيامبر برمى‏گرداند. پيامبر بزرگ مى‏خواهد ‏هايى بدهد؛ درس‏هايى براى آنها كه در آن زمان با او بودند و همراهش آمدند و براى ما كه امروز مى‏شنويم و به گوش مى‏گيريم. ۶- پيامبر در راه به كنيزى برمى‏خورند كه در گوشه‏اى نشسته و غمگين و متحير در خود فرو رفته و ناله مى‏كند. درس اول، و بازجويى و اوست، توجه به و و ‏شكسته است. بيچاره مأمور خريد چيزى بوده و چهار درهم پولش را گم كرده و اكنون مى‏ترسد كه به خانه برگردد و مورد شكنجه قرار بگيرد. ۷- رسول بزرگ از همان دوازده درهم، چهار درهم بيرون مى‏آورد و گرفتارى را از و بيرون مى‏كشد و ۸- به راه خود ادامه مى‏دهد تا بازار كه لباسى به چهار درهم مى‏خرد و در همان‏جا به بَر مى‏كند و به‏ راه مى‏افتد و چه درس‏هايى كه با خود مى‏گذارد! ۹- در برگشت، برهنه‏اى فرياد مى‏زند: آيا كسى مرا مى‏پوشاند تا او را خداوند در روزى كه پوشش‏ها فرو مى‏ريزند، بپوشاند؟ رسول بزرگ را كه خريدارى كرده بود، در ‏جا بر او مى‏پوشاند و خود باز مى‏گردد، نه اينكه او را به زحمت بيندازد. نه، خود باز مى‏گردد و لباس خود را به او مى‏دهد تا اينكه براى هم، او برهنه نماند. و در اين صحنه هم درس‏هاى ديگرى است! ۱۰- با چهار درهم باقى مانده، براى حضرت لباسى فراهم مى‏شود. ۱۱- در آخر راه به همان كنيز درمانده برخورد مى‏كند كه هنوز حيرت‏زده ايستاده است و مى‏گويد: مى‏ترسم به خاطر تأخير و دير كردن آزارم دهند. باز رسول بزرگ، با او به راه مى‏افتد و درِ خانه مولاى او مى‏ايستد و مى‏گويد: «السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا اهْلَ الدَّارِ». و چنين بود رسول بزرگ؛ كه تا سه مرتبه با صداى بلند براى صاحب خانه دعا مى‏كرد و درود مى‏فرستاد و اگر جوابى نمى‏شنيد، باز مى‏گشت. در آخرين مرتبه، جواب سلام از داخل بلند شد و صاحب خانه بيرون آمد و توضيح داد كه ما مى‏خواستيم دعاى شما در حق ما تكرار شود، لذا آخرين دفعه به جوابگويى صدا بلند كرديم. حضرت داستان را خلاصه كرد و جهت تأخير را شرح داد و كرد. ۱۲- مولاى كنيز در جواب عرضه داشت: من به خاطر و شما او را آزاد كردم و در راه خدا رها نمودم. و ۱۳- پيامبر شكر مى‏كند كه عجب بود؛ دو برهنه پوشيده شدند و يك كنيز گرفتار آزاد گرديد! امالى صدوق، ص 238 ۱۴- ✅ در همين و داستان درس‏هايى هست براى من، كه حتى با پول يك پيراهن و يك قبا مى‏توان دو برهنه را پوشاند و يك گرفتار را آزاد كرد. و ۱۵- رسول بزرگ عملًا نشان مى‏دهد كه ✨"چگونه مى‏توان با پول كم، كارهاى زياد انجام داد و از هر پيش‏آمد بيشترين نتيجه را گرفت." ۱۶- اما من براى اين درس‏ها ندارم. ۱۷- در حالى كه در وسيله تأمين يك خانواده هست و ۱۸- در جهاز يك دختر هست و ۱۹- بر پوشاك ده نفر هست و ۲۰- در ذخيره يك ماه هست و ۲۱- در ‏ام خوراك يك كاروان هست، ۲۲- باز مى‏گويم: "بيش از خودم ندارم و چه كنم؟ خدا برساند!!" ۲۴-🔺اگر روح و و و يا لااقل و ‏دارى و در حوايج و به امور مسلمين در ما *زنده* مى‏شد، بسيارى از مسائل تأميناتى در همين مى‏شد و به كمك فلان كس هم احتياج نمى‏افتاد. ۲۵- درست است كه آنها و مى‏توانند رسيدگى كنند، اما هنگامى كه به آنها نيست و گرفتارى آنها است، نمى‏توان همين‏طور و تراشيد. ۲۶- هر كس به‏اندازه ‏ خود بايد بردارد و به ‏كامان برساند، ۲۷- گرچه آنكه و و دارد، زيادترى دارد. ۲۸- هنگامى كه مسلمين در صدر اسلام نداشتند و آه در بساطشان نبود، با همين و و ‏دارى و و يكديگر را داشتند ۲۹- و لااقل و ‏خوار يكديگر بودند و و براى هم! ۳۰- در نتيجه از ، به رسيدند. 📗 علی صفایی حائری، روحانيت و حوزه: مشكلات و راهكارها، ص: 187 🆔️ @m_rajaaei نوشته ی
وقتی همه وجودت برای امنیت و سلامت مردم وقف شده باشد... بعد از شهادتت توسط اغتشاشگران، هم راه را روشن میکنی و هم دوباره به مردم جان می‌بخشی... ‎ 📡 @News_Fath
📑 اکونومیست: تعداد افرادی که در زمستان امسال در اروپا به دلیل «کمبود انرژی» جان خود را از دست خواهند داد احتمالاً ۱۴۷ هزار نفر خواهند مرد. 🖋 پ.ن: کاش مردم اروپا هم فرهنگ و داشتند. کاش داشتند. کاش داشتند و با طناب آمریکا به چاه نمیرفتند کاش فرهنگ جهاد و سازندگی داشتند تا بسرعت این مشکلات را رفع میکرد کاش داشتند تا لااقل مانع مرگ شان میشد 🔻 کاش رهبر مقتدری داشتند که می توانست منافع مردمشان را به بیگانه ای مانند آمریکا نفروشد. 🆔 @darseenghelab
2.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔅من دانش آموز همین مدرسه ام _کلاس ته راه رو +اسمت چیه ؟ _عباس بابایی #عباس_بابایی#فداکاری #خلبانی کانال و سایت رهیافتگان را دنبال کنید👇 🌐 @rahyafte_com
♨️آموزش اقتصاد در دانشگاه اربعین! خادمان عراقی:هرچه برای امام حسین خرج کردیم مال و ثروتمان بیشتر شد!! آدام اِسمیت و دارن هاردی هیچ درکی از اقتصاد اربعینی ندارند! اگر در مشایه گام برداری، قدم به قدم با خادمان اباعبدالله مواجه می‌شوی و سوالی که سالها ذهنت را درگیر کرده از آنان می پرسی: شما که میلیاردر نیستید؟! شما که حساب های بانکی کلان ندارید؟ چطور ممکن است هر سال این حجم از زائران را اطعام می‌کنید؟! منِ نوعی که دیگر چرتکه‌ام از کار افتاده و فکرم که به آدام اسمیت آلوده است، نمی‌تواند پاسخ او را درک کند، این جمله را از او می‌شنوم که می‌گوید: برای امام خرج کردم و مالم پیدا کرد و رزقم زیاد شد! خادم دیگری را پرس و جو کردم. او هم می‌گوید که سال قبل توان مالی کمی داشته اما به برکت انفاق و اطعام زوار الحسین، رزقش زیاد شده و امسال توانسته خانه ای بخرد و بیشتر خدمت کند! این را از عالم آل محمد امام صادق علیه‌السلام آموخته‌اند! انفاق در زیارت امام حسین، نه تنها مال انفاق شده را برمی‌گرداند بلکه رزق را هم زیاد می‌کند! این معادله تقدیری را آدام اسمیت نمی‌فهمد چرا که اصل در اقتصاد را منافع شخصی دانسته و معتقد است منافع شخصی، محرّک فعالیت اقتصادی است! این را، توماس هابز فیلسوف بریتانیایی هم درکی ندارد چرا که او انسان را گرگ انسان می‌داند و معتقد است انسان ها ذاتا گرگ هستند! آری اگر انسان فقط حیوانی باشد که در جنگل است، گرگی خواهد بود که منفعت خودش را بر همه چیز ترجیح می‌دهد! اما اگر در امام علیه السلام باشی، در تلاش برای کسب به غرض و مال خود در راه امام هستی تا و فاصله طبقاتی را ازبین ببری. ⚡️و این است رمز که با محوریت امام علیه السلام، فقه المکاسب را به جهان عرضه می‌کند تا نمونه کوچکی از را به دنیا معرفی کرده و مقدمه ظهور ولی عصر را فراهم کند ان شاءالله‌. @rebbiunn