eitaa logo
منبر روشمند
832 دنبال‌کننده
745 عکس
1هزار ویدیو
583 فایل
🔻به فضل خدا توی مناسبت ها با چندین سخنرانی مکتوب به استقبال شما خواهیم امد. 🔻 راه ارتباط با ادمین @menbar6
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 باید کاری کرد..‌‌ 🔻 با اونهایی که نکنید می زنند کاری ندارم. اینها بدونن یا ندونن منظورشون هشتک جنایت تکرار بشه است. آرمانها رو دونه دونه سلاخی کنید. داعشجو ها رو آزاد بگذارید فحش بدن و امثالهم. 🔻 اما مخاطبم شمایید. شما که کلا فقط بلدید از مسوولین مطالبه کنید که بگیرند و ببندند و اعدام کنند. من از این جمله درست شما میترسم. از اینکه نکنه فکر میکنید امنیت با سخت گیری های انتظامی و امنیتی بر میگرده. 🔻 عمو! برادر! رفیق! آرمان رو گوشه خیابون کشتن. گوشه خیابون دوره‌اش کردن. جلوی چشم یه عده بی‌تفاوت. حرفهای منوتو و روایت آمریکایی مزدورهاشو کی داره باور میکنه؟ کرج رو جلوی چشم بی تفاوت کی به آتش کشیدن. اون بی خیالها اون بی تفاوتها اون کسایی که جلوی کارخودشونه خفه خون گرفتن، اون احمقهایی که عکس کشته‌های ساختگی بی‌بی‌سی رو کنار کشته‌های مظلوم شاهچراغ گذاشتن، اون احمق‌هایی که دنبال سلبریتی‌های نمک به حروم و نادون دویدند و سکوت کردن، اون نانجیب‌هایی که ریخته شدن خون مظلوم عادی شده براشون و دارن زندگیشونو میکنن، اون آدم‌های تماشاچی که کتک خوردن آخوند و بسیجی رو میبینن و رد میشن، برهنه شدن لشکر دخترهای جهاد نکاحی دشمن رو با آغوشهای باز می‌بینن و عبور می‌کنن، سر چهار راه به بوق زدن نادانها می‌خندن، اونها امنیت رو گرفتن عزیزم! 🔻 جهالت رو با میشه اعدام کرد. جهالت زمین بازی میده به اراذل. تو که توی این چهل روز هنوز نه کانالی راه انداختی نه طرحی برای تبیین داری نه فکری کردی که مسوولیتی گردنته، با تو ام! هی صدا کلفت نکن بگو اعدام اعدام، پاشو! پاشو! منتظر فلان مرجع و فلان مجتهد و فلان مسوول و کی و کی نباش. من و تو باید کاری کنیم. اراذل و اوباش توی زمین بازی که ما با سکوتمون درست می‌کنیم بازی می‌کنن. پاشید جمع کنید این و بی بی سی زده جماعتی از مردم رو. پاشید برید سراغ دوست و آشنا و فامیل، حرف بزنید. حرف بزنید بدون دعوا. بدون سر و صدا. فقط ساکت نشید. اینطوری کل این ناامنی اعدام میشه. باز هم خود دانید... ✍ نویسنده: 🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
❓ تهش چی میشه؟ 🔹 "تهش چی میشه؟" سوال خیلی ها این روزها است. طبیعی است. خسته شدند؛ از بهم ریختن کسب وکارها؛ از ناامنی ها؛ از توهین ها و هتک حرمت ها؛ از تصاویر دردناک سلاخی حافظان امنیت و... از سویی مردم سنگ تمام گذاشتند؛ آنچه بر گرده مردم بود به بهترین وجه عمل شده است. هوشیاری و جداکردن صف شان از آشوب و اغتشاش و اعلام برائت جانانه که نمونه اش راه پیمایی ۱۳ آبان بود. 🔹 با این حال این پرسش باقی است؛ کی تمام می شود؟ 🔸برای پاسخ به این سوال ابتدا باید دید این حوادث را چطور تحلیل می کنیم؟ من ترجیح می دهم تحلیل رهبری را از این روزها ملاک قرار دهم. تحلیلی که کاملا متفاوت از تحلیل رایج در میان تحلیل گران است. 1⃣ تحلیل رایج و ظاهری چیست؟ اینکه نظام زخم هایی دارد که بدان بی توجهی شده و تبدیل به اعتراضاتی شده است و بی اعتنایی به اعتراضات درنهایت منجر به اغتشاش و آشوب شده است. 2⃣ تحلیل دوم چیست؟ تحلیل دوم یا همان تحلیل رهبری اینست که اگرچه نظام گرفتار زخم ها و آسیب هاست، اما آنچه این روزها شاهد آنیم نه به جهت نقص ها که اتفاقا برعکس به جهت قوت نظام است. نقص ها را باید برطرف کرد اما اغتشاشات امتداد اعتراضات و نقص ها و آسیب ها نیست و اتفاقا قوت ها عامل این روزهاست. 🔹رهبری حتی برخلاف تحلیل های دیگر معتقد است اینکه سراغ و ما رفتند نیز به جهت رشد قدرت تحلیلی بچه های دهه ۸۰ و ۹۰ است. زمین تا آسمان بین این دو تحلیل تفاوت است. 🔹 در تحلیل اول طرف می گردد ببینید کدام زخم است که این آشوب‌ها را شکل داده است و یک روز طعنه به و می زند و یک روز اقتصاد و یک روز آزادی و غیره و باز هم دست خالی برمی گردد و نمی تواند کمکی به ماجرا کند. 🔹 اما تحلیل دوم می گوید دشمن امروز در پیچیده ترین حالت ممکن و با تمام ظرفیتش آمده است و این به جهت قوت مردم و توفیقات دولت نسبت به گذشته است. دشمن از این قدرت عصبانی است. هرچه می گوید نیز بهانه است. این بهانه نباشد، می بافد و می سازد. او ذاتش بر دروغ و تهمت و تحریف است. تنها در یک حالت دست از آشوب و آدم کشی برمی دارد که ما روز به روز ضعیف تر شویم و از این بالاتر اینکه از هویت ملی و اسلامی مان دست برداریم. 🔹 تحلیل دوم می گوید باید با قوت بیشتری مشکلات داخلی را رفع کرد اما اتصال این مشکلات به حوادث این روزها است. به تعبیری ما با دو پدیده کاملا مجاز مواجهیم. 🔹 با این توضیح برگردیم به سوال ابتدایی؛ "تهش چی میشه؟" بازهم برخلاف تصور رایج که گفته می شود پایان حوادث دست و است، پایان این ماجرا کاملا دست مردم است. 🔹 امنیه و عدلیه باید به وظیفه شان عمل کنند. هرگونه مماشات با جریان آدم کش و تروریست داخلی است. اما ماجرا با تحکم نیز ختم نمی شود و چه بسا برخی را مجدد دچار خطای تشخیص کند. ماجرا اینست که جنگ دشمن ترکیبی است پس مواجه با آن نیز باید ترکیبی باشد. 🔹 هر میزان مردم نسبت به پیرامون خود حساس تر شوند و احساس مسوولیت کنند این ماجرا زودتر تمام می شود. هرکس هر میزان می تواند باید نسبت به ددمنشی این جریان بی هدف و بی سر و بی‌بته کند. هرکس هر میزان می تواند باید نسبت به غفلت ها و جهل های پیرامون خود روشنگری کند و از زشتی ها اعلام برائت کند. هر میزان مردم در فضای مجازی و واقعی جلوتر بیایند این جریان کریه و قبیح و مشمئز کننده زودتر تمام می شود. این تحلیل یعنی پایان این حوادث، همه با هم دهها گام جلوتر رفته ایم. ✍ نویسنده: 🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
پشت کوه قاف 🔻 مش‌کاظم صدایش را ته گلو انداخته بود که آی بی انصاف بالاخره دستم بهت رسید. سه‌شبه که منتظرتم.. ساعتی از نیمه شب گذشته بود. اهالی یکی یکی جمع شدند. پیرمرد شصت ساله با قد یک مترو شصت و پنجی جوری دزد قرمساق را زمین زده بود که به نظر میرسید از استخوان‌های لگنش شکسته باشد. 🔻 مجرم با لباس خاکی و آستین دریده روی زمین نشسته و حال نزاری به خود گرفته بود. صدای ناله او و دادوبیداد مش‌کاظم را، اهالی بالای جاده هم شنیده بودند. کدخدا هم شنید. خود را به معرکه رساند و بالای سر دزد ایستاد. هرکس نسخه‌ای می‌پیچید. 🔻 یکی گفت جوان است رهایش کنیم. دیگری قصد داشت انتقام همه گوسفندهای دزدیده شده‌اش را از او بگیرد. آن یکی گفت باید حق را رعایت کنیم. تحویل قانونش میدهیم که آنها تصمیم بگیرند. عده‌ای که دزد را میشناختند صدا کردند ما از او طلب داریم. برود زندان دستمان به جایی بند نیست. 🔻 کدخدا چاره را در تاخیر دید و گفت: فعلا که نصف شب است و عقلمان خوب کار نمیکند. این مادرمرده هم جایی نمیتواند برود. تا فردا ظهر در انبار خانه من میماند بلکه به تصمیمی برسیم. و مردم متفرق شدند. تا فردا قبل ظهر تقریبا همه اهالی ماجرا را می‌دانستند و منتظر ماندند. در میان گفتوگو‌ها حرفی از رضایت‌نامه هم بود. عده‌ای دوره افتاده بودند که از مردم روستا برای آزادی زندانی امضا جمع کنند. معامله‌گر هایی که دزد برای آنها کار می‌کرد چاره را در جلب نظر اهالی دیدند. برای هر امضا صغری کبری می‌چیدند و توانستند تعدادی را راضی کنند. هرچند که بیشتر مردم روستا خبری از طومار آزادی نداشتند و برای آنها تکلیف دزد روشن بود. 🔻 بزرگان روستا در خانه کدخدا جمع شدند. حرفهایی ردوبدل شد که نتیجه همه‌شان اعمال قانون مجرم بود. اما نه تا وقتی که حرف از رضایت نامه اهالی روستا به میان آمد. عده‌ای مردد شدند. چرا که اگر مردم خودشان راضی به آزادی دزد هستند ما چه‌کاره‌ایم؟ کدخدا نیز از مدعیان رهایی دزد شد. از نظر او رضایت مردم مهم‌تر از تحویل او به قانون است. عده‌ای را خنده به میان آمد. چرا که تکلیف دزد روشن بود. 🔻 اما کدخدا از مدارا کردن با دزد بدبخت حرف میزد. می‌گفت: با زندانی شدن او حق طلبکارانش هم ضایع میشود. ما باید آنها را نیز در نظر بگیریم. یادمان نرود برای تصمیم گیری امور روستا، نیاز به مقبولیت همه اهالی داریم. رای کدخدا مقبول افتاد و دزد پس از آزادی، روستا را ترک کرد و بازنگشت. اما همچنان از گوسفندهای اهالی کم میشد. چرا که تکلیف دزد از ابتدا روشن بود. ✍ نویسنده: 🌐 @ghalayan 🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f