eitaa logo
آشپزی ونکات اسلامی
25.7هزار دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
18.5هزار ویدیو
71 فایل
در صورت رضایت فاتحه برای #مادر_بنده و همه اموات مومنین بفرستید لطفا @Yaasnabi   @BaSELEBRTY @Khandehpak @zendegiitv4 @menoeslami @jazabbb @shiriniyeh @mazehaa @cakekhaneh @farzandbano @T_ASHPAZE @didanii @sotikodak تبلیغات @momenaneHhh
مشاهده در ایتا
دانلود
😞🍂 ✍از مرحوم محدّث قمی (رضی الله عنه) نقل شده که فرمود: من سفری به همدان رفتم🏘 و بر شخص معتمدی(قابل اعتماد) وارد شدم. یک شب🌙 او به من گفت: فلان جا شام🍲 مهمانم، دلم می خواهد خدمت شما باشم. با هم آنجا برویم. من امتناع کردم❌. گفت: آقا اگر شما همراه من بیایید آبروی من بیشتر می شود، برای من خوب است. با هم رفتیم. شام آوردند و خوردیم🍽، بعد از شام به منزل برگشتیم. من صبح هر شب که با برای بر می خاستم، زمانی از خواب بیدار شدم که نزدیک طلوع آفتاب بود🌤 و نزدیک بود، نماز صبحم قضا شود. خیلی ناراحت شدم.😣😞 عجب!❓❌ آدم یک عمر زحمت بکشد که نماز شبش ترک نشود، ولی حالا چطور شده که نماز صبحم نزدیک است قضا شود؟ با عجله برخاستم، با ناراحتی وضو گرفتم و نماز صبح را خواندم تا قضا نشود بعد به فکر افتادم چرا این طور شد؟ یعنی چه؟ برای من مصیبتی شد❓. برای ما خیلی مهم نیست که نماز صبحمان هم قضا شود؛ امّا آن ها که خود را منظّم کرده اند، تطهیر کرده اند،💚 برایشان سنگین است. من فکر کردم چرا این طور شد؟ گفتم: شاید به خاطر دیشب بوده است. غیر از این دیگر توجیهی ندارم.😶 صاحبخانه آمد، به او گفتم: صاحب آن منزل که دیشب رفتیم چه کاره بود؟! قدری تأمّل کرد و گفت: ایشان بعد از ظهر است. من نفهمیدم یعنی چه؟ بعد ادامه داد بانک ها قبل از ظهر، می دهند. این آقا بعداز ظهر ربا می دهد💰. من خیلی ناراحت شدم، گفتم: عجب! مرا به خانه یک رباخوار بردی و سر سفرهء او نشاندی. چرا این کار را کردی؟ به من خدمت کردی؟! این مهمان نوازی بود؟ ایشان فرمود: اثر این غذا این طور شد که تا چهل شب نمی توانستم خوب برای نماز شب برخیزم. تا چهل شب موفّق نشدم آن گونه که باید، نماز شب را انجام بدهم. به ما می گویند، اگر می خواهید صالح العمل باشید، غذایتان را پاک کنید. امّا ما دائم سعی در آلوده کردنش داریم. (صفیرهدایت (انفال/17) 🍔🍧🍎🍰🍗 @menoeslami
😞🍂 ✍از مرحوم محدّث قمی (رضی الله عنه) نقل شده که فرمود: من سفری به همدان رفتم🏘 و بر شخص معتمدی(قابل اعتماد) وارد شدم. یک شب🌙 او به من گفت: فلان جا شام🍲 مهمانم، دلم می خواهد خدمت شما باشم. با هم آنجا برویم. من امتناع کردم❌. گفت: آقا اگر شما همراه من بیایید آبروی من بیشتر می شود، برای من خوب است. با هم رفتیم. شام آوردند و خوردیم🍽، بعد از شام به منزل برگشتیم. من صبح هر شب که با برای بر می خاستم، زمانی از خواب بیدار شدم که نزدیک طلوع آفتاب بود🌤 و نزدیک بود، نماز صبحم قضا شود. خیلی ناراحت شدم.😣😞 عجب!❓❌ آدم یک عمر زحمت بکشد که نماز شبش ترک نشود، ولی حالا چطور شده که نماز صبحم نزدیک است قضا شود؟ با عجله برخاستم، با ناراحتی وضو گرفتم و نماز صبح را خواندم تا قضا نشود بعد به فکر افتادم چرا این طور شد؟ یعنی چه؟ برای من مصیبتی شد❓. برای ما خیلی مهم نیست که نماز صبحمان هم قضا شود؛ امّا آن ها که خود را منظّم کرده اند، تطهیر کرده اند،💚 برایشان سنگین است. من فکر کردم چرا این طور شد؟ گفتم: شاید به خاطر دیشب بوده است. غیر از این دیگر توجیهی ندارم.😶 صاحبخانه آمد، به او گفتم: صاحب آن منزل که دیشب رفتیم چه کاره بود؟! قدری تأمّل کرد و گفت: ایشان بعد از ظهر است. من نفهمیدم یعنی چه؟ بعد ادامه داد بانک ها قبل از ظهر، می دهند. این آقا بعداز ظهر ربا می دهد💰. من خیلی ناراحت شدم، گفتم: عجب! مرا به خانه یک رباخوار بردی و سر سفرهء او نشاندی. چرا این کار را کردی؟ به من خدمت کردی؟! این مهمان نوازی بود؟ ایشان فرمود: اثر این غذا این طور شد که تا چهل شب نمی توانستم خوب برای نماز شب برخیزم. تا چهل شب موفّق نشدم آن گونه که باید، نماز شب را انجام بدهم. به ما می گویند، اگر می خواهید صالح العمل باشید، غذایتان را پاک کنید. امّا ما دائم سعی در آلوده کردنش داریم. (صفیرهدایت (انفال/17) 🍔🍧🍎🍰🍗 @menoeslami
😞🍂 ✍از مرحوم محدّث قمی (رضی الله عنه) نقل شده که فرمود: من سفری به همدان رفتم🏘 و بر شخص معتمدی(قابل اعتماد) وارد شدم. یک شب🌙 او به من گفت: فلان جا شام🍲 مهمانم، دلم می خواهد خدمت شما باشم. با هم آنجا برویم. من امتناع کردم❌. گفت: آقا اگر شما همراه من بیایید آبروی من بیشتر می شود، برای من خوب است. با هم رفتیم. شام آوردند و خوردیم🍽، بعد از شام به منزل برگشتیم. من صبح هر شب که با برای بر می خاستم، زمانی از خواب بیدار شدم که نزدیک طلوع آفتاب بود🌤 و نزدیک بود، نماز صبحم قضا شود. خیلی ناراحت شدم.😣😞 عجب!❓❌ آدم یک عمر زحمت بکشد که نماز شبش ترک نشود، ولی حالا چطور شده که نماز صبحم نزدیک است قضا شود؟ با عجله برخاستم، با ناراحتی وضو گرفتم و نماز صبح را خواندم تا قضا نشود بعد به فکر افتادم چرا این طور شد؟ یعنی چه؟ برای من مصیبتی شد❓. برای ما خیلی مهم نیست که نماز صبحمان هم قضا شود؛ امّا آن ها که خود را منظّم کرده اند، تطهیر کرده اند،💚 برایشان سنگین است. من فکر کردم چرا این طور شد؟ گفتم: شاید به خاطر دیشب بوده است. غیر از این دیگر توجیهی ندارم.😶 صاحبخانه آمد، به او گفتم: صاحب آن منزل که دیشب رفتیم چه کاره بود؟! قدری تأمّل کرد و گفت: ایشان بعد از ظهر است. من نفهمیدم یعنی چه؟ بعد ادامه داد بانک ها قبل از ظهر، می دهند. این آقا بعداز ظهر ربا می دهد💰. من خیلی ناراحت شدم، گفتم: عجب! مرا به خانه یک رباخوار بردی و سر سفرهء او نشاندی. چرا این کار را کردی؟ به من خدمت کردی؟! این مهمان نوازی بود؟ ایشان فرمود: اثر این غذا این طور شد که تا چهل شب نمی توانستم خوب برای نماز شب برخیزم. تا چهل شب موفّق نشدم آن گونه که باید، نماز شب را انجام بدهم. به ما می گویند، اگر می خواهید صالح العمل باشید، غذایتان را پاک کنید. امّا ما دائم سعی در آلوده کردنش داریم. (صفیرهدایت (انفال/17) 🍔🍧🍎🍰🍗 @menoeslami
😞🍂 ✍از مرحوم محدّث قمی (رضی الله عنه) نقل شده که فرمود: من سفری به همدان رفتم🏘 و بر شخص معتمدی(قابل اعتماد) وارد شدم. یک شب🌙 او به من گفت: فلان جا شام🍲 مهمانم، دلم می خواهد خدمت شما باشم. با هم آنجا برویم. من امتناع کردم❌. گفت: آقا اگر شما همراه من بیایید آبروی من بیشتر می شود، برای من خوب است. با هم رفتیم. شام آوردند و خوردیم🍽، بعد از شام به منزل برگشتیم. من صبح هر شب که با برای بر می خاستم، زمانی از خواب بیدار شدم که نزدیک طلوع آفتاب بود🌤 و نزدیک بود، نماز صبحم قضا شود. خیلی ناراحت شدم.😣😞 عجب!❓❌ آدم یک عمر زحمت بکشد که نماز شبش ترک نشود، ولی حالا چطور شده که نماز صبحم نزدیک است قضا شود؟ با عجله برخاستم، با ناراحتی وضو گرفتم و نماز صبح را خواندم تا قضا نشود بعد به فکر افتادم چرا این طور شد؟ یعنی چه؟ برای من مصیبتی شد❓. برای ما خیلی مهم نیست که نماز صبحمان هم قضا شود؛ امّا آن ها که خود را منظّم کرده اند، تطهیر کرده اند،💚 برایشان سنگین است. من فکر کردم چرا این طور شد؟ گفتم: شاید به خاطر دیشب بوده است. غیر از این دیگر توجیهی ندارم.😶 صاحبخانه آمد، به او گفتم: صاحب آن منزل که دیشب رفتیم چه کاره بود؟! قدری تأمّل کرد و گفت: ایشان بعد از ظهر است. من نفهمیدم یعنی چه؟ بعد ادامه داد بانک ها قبل از ظهر، می دهند. این آقا بعداز ظهر ربا می دهد💰. من خیلی ناراحت شدم، گفتم: عجب! مرا به خانه یک رباخوار بردی و سر سفرهء او نشاندی. چرا این کار را کردی؟ به من خدمت کردی؟! این مهمان نوازی بود؟ ایشان فرمود: اثر این غذا این طور شد که تا چهل شب نمی توانستم خوب برای نماز شب برخیزم. تا چهل شب موفّق نشدم آن گونه که باید، نماز شب را انجام بدهم. به ما می گویند، اگر می خواهید صالح العمل باشید، غذایتان را پاک کنید. امّا ما دائم سعی در آلوده کردنش داریم. (صفیرهدایت (انفال/17) 🍔🍧🍎🍰🍗 @menoeslami
😞🍂 ✍از مرحوم محدّث قمی (رضی الله عنه) نقل شده که فرمود: من سفری به همدان رفتم🏘 و بر شخص معتمدی(قابل اعتماد) وارد شدم. یک شب🌙 او به من گفت: فلان جا شام🍲 مهمانم، دلم می خواهد خدمت شما باشم. با هم آنجا برویم. من امتناع کردم❌. گفت: آقا اگر شما همراه من بیایید آبروی من بیشتر می شود، برای من خوب است. با هم رفتیم. شام آوردند و خوردیم🍽، بعد از شام به منزل برگشتیم. من صبح هر شب که با برای بر می خاستم، زمانی از خواب بیدار شدم که نزدیک طلوع آفتاب بود🌤 و نزدیک بود، نماز صبحم قضا شود. خیلی ناراحت شدم.😣😞 عجب!❓❌ آدم یک عمر زحمت بکشد که نماز شبش ترک نشود، ولی حالا چطور شده که نماز صبحم نزدیک است قضا شود؟ با عجله برخاستم، با ناراحتی وضو گرفتم و نماز صبح را خواندم تا قضا نشود بعد به فکر افتادم چرا این طور شد؟ یعنی چه؟ برای من مصیبتی شد❓. برای ما خیلی مهم نیست که نماز صبحمان هم قضا شود؛ امّا آن ها که خود را منظّم کرده اند، تطهیر کرده اند،💚 برایشان سنگین است. من فکر کردم چرا این طور شد؟ گفتم: شاید به خاطر دیشب بوده است. غیر از این دیگر توجیهی ندارم.😶 صاحبخانه آمد، به او گفتم: صاحب آن منزل که دیشب رفتیم چه کاره بود؟! قدری تأمّل کرد و گفت: ایشان بعد از ظهر است. من نفهمیدم یعنی چه؟ بعد ادامه داد بانک ها قبل از ظهر، می دهند. این آقا بعداز ظهر ربا می دهد💰. من خیلی ناراحت شدم، گفتم: عجب! مرا به خانه یک رباخوار بردی و سر سفرهء او نشاندی. چرا این کار را کردی؟ به من خدمت کردی؟! این مهمان نوازی بود؟ ایشان فرمود: اثر این غذا این طور شد که تا چهل شب نمی توانستم خوب برای نماز شب برخیزم. تا چهل شب موفّق نشدم آن گونه که باید، نماز شب را انجام بدهم. به ما می گویند، اگر می خواهید صالح العمل باشید، غذایتان را پاک کنید. امّا ما دائم سعی در آلوده کردنش داریم. (صفیرهدایت (انفال/17) 🍔🍧🍎🍰🍗 @menoeslami
😞🍂 ✍از مرحوم محدّث قمی (رضی الله عنه) نقل شده که فرمود: من سفری به همدان رفتم🏘 و بر شخص معتمدی(قابل اعتماد) وارد شدم. یک شب🌙 او به من گفت: فلان جا شام🍲 مهمانم، دلم می خواهد خدمت شما باشم. با هم آنجا برویم. من امتناع کردم❌. گفت: آقا اگر شما همراه من بیایید آبروی من بیشتر می شود، برای من خوب است. با هم رفتیم. شام آوردند و خوردیم🍽، بعد از شام به منزل برگشتیم. من صبح هر شب که با برای بر می خاستم، زمانی از خواب بیدار شدم که نزدیک طلوع آفتاب بود🌤 و نزدیک بود، نماز صبحم قضا شود. خیلی ناراحت شدم.😣😞 عجب!❓❌ آدم یک عمر زحمت بکشد که نماز شبش ترک نشود، ولی حالا چطور شده که نماز صبحم نزدیک است قضا شود؟ با عجله برخاستم، با ناراحتی وضو گرفتم و نماز صبح را خواندم تا قضا نشود بعد به فکر افتادم چرا این طور شد؟ یعنی چه؟ برای من مصیبتی شد❓. برای ما خیلی مهم نیست که نماز صبحمان هم قضا شود؛ امّا آن ها که خود را منظّم کرده اند، تطهیر کرده اند،💚 برایشان سنگین است. من فکر کردم چرا این طور شد؟ گفتم: شاید به خاطر دیشب بوده است. غیر از این دیگر توجیهی ندارم.😶 صاحبخانه آمد، به او گفتم: صاحب آن منزل که دیشب رفتیم چه کاره بود؟! قدری تأمّل کرد و گفت: ایشان بعد از ظهر است. من نفهمیدم یعنی چه؟ بعد ادامه داد بانک ها قبل از ظهر، می دهند. این آقا بعداز ظهر ربا می دهد💰. من خیلی ناراحت شدم، گفتم: عجب! مرا به خانه یک رباخوار بردی و سر سفرهء او نشاندی. چرا این کار را کردی؟ به من خدمت کردی؟! این مهمان نوازی بود؟ ایشان فرمود: اثر این غذا این طور شد که تا چهل شب نمی توانستم خوب برای نماز شب برخیزم. تا چهل شب موفّق نشدم آن گونه که باید، نماز شب را انجام بدهم. به ما می گویند، اگر می خواهید صالح العمل باشید، غذایتان را پاک کنید. امّا ما دائم سعی در آلوده کردنش داریم. (صفیرهدایت (انفال/17) آشپزی اسلامی👇 🍔🍧🍎🍰🍗 @menoeslami
😞🍂 ✍از مرحوم محدّث قمی (رضی الله عنه) نقل شده که فرمود: من سفری به همدان رفتم🏘 و بر شخص معتمدی(قابل اعتماد) وارد شدم. یک شب🌙 او به من گفت: فلان جا شام🍲 مهمانم، دلم می خواهد خدمت شما باشم. با هم آنجا برویم. من امتناع کردم❌. گفت: آقا اگر شما همراه من بیایید آبروی من بیشتر می شود، برای من خوب است. با هم رفتیم. شام آوردند و خوردیم🍽، بعد از شام به منزل برگشتیم. من صبح هر شب که با برای بر می خاستم، زمانی از خواب بیدار شدم که نزدیک طلوع آفتاب بود🌤 و نزدیک بود، نماز صبحم قضا شود. خیلی ناراحت شدم.😣😞 عجب!❓❌ آدم یک عمر زحمت بکشد که نماز شبش ترک نشود، ولی حالا چطور شده که نماز صبحم نزدیک است قضا شود؟ با عجله برخاستم، با ناراحتی وضو گرفتم و نماز صبح را خواندم تا قضا نشود بعد به فکر افتادم چرا این طور شد؟ یعنی چه؟ برای من مصیبتی شد❓. برای ما خیلی مهم نیست که نماز صبحمان هم قضا شود؛ امّا آن ها که خود را منظّم کرده اند، تطهیر کرده اند،💚 برایشان سنگین است. من فکر کردم چرا این طور شد؟ گفتم: شاید به خاطر دیشب بوده است. غیر از این دیگر توجیهی ندارم.😶 صاحبخانه آمد، به او گفتم: صاحب آن منزل که دیشب رفتیم چه کاره بود؟! قدری تأمّل کرد و گفت: ایشان بعد از ظهر است. من نفهمیدم یعنی چه؟ بعد ادامه داد بانک ها قبل از ظهر، می دهند. این آقا بعداز ظهر ربا می دهد💰. من خیلی ناراحت شدم، گفتم: عجب! مرا به خانه یک رباخوار بردی و سر سفرهء او نشاندی. چرا این کار را کردی؟ به من خدمت کردی؟! این مهمان نوازی بود؟ ایشان فرمود: اثر این غذا این طور شد که تا چهل شب نمی توانستم خوب برای نماز شب برخیزم. تا چهل شب موفّق نشدم آن گونه که باید، نماز شب را انجام بدهم. به ما می گویند، اگر می خواهید صالح العمل باشید، غذایتان را پاک کنید. امّا ما دائم سعی در آلوده کردنش داریم. (صفیرهدایت (انفال/17) 🍔🍧🍎🍰🍗 @menoeslami