eitaa logo
مِــعـراجٌ الشُّــهَـدا
37.3هزار دنبال‌کننده
14هزار عکس
4.2هزار ویدیو
304 فایل
رفیق به محفل شهدا خوش آمدی😉 در مناسبت های مختلف موکب شهدایی داریم😍 ✤ارتباط‌‌با‌خادم↯ @ya_fatemat_al_zahra ✤تبلیغات↯ @meraj_shohada_tblighat ✤کانال‌های‌ما↯ @meraj_shohada_mokeb @meraj_shohada_namazshab
مشاهده در ایتا
دانلود
12.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگی از بیانات روز گذشته رهبرانقلاب در دیدار رئیس جمهور و هیئت دولت درباره اولویت‌های اقتصاد #دیدار_هیئت_دولت ╔═ 🌸════🕊⚘ ═╗ @ebrahimdelha ╚═ ⚘🕊════🌸 ═╝
loghmehalal.ali.mp3
2.63M
👆👆 🎙تاثیر لقمه حلال و حرام در نسل انسان #استاد_عالی ╔═ 🌸════🕊⚘ ═╗ @ebrahimdelha ╚═ ⚘🕊════🌸 ═╝
°•{ســردار والامقام ابالفضـــــل جبهه‌ها 🕊🌹}•° 🔴 ◽️حاج حسين رزمنده‌ها را عاشقانه دوست داشت و گاه اين عشق را جور‌ی نشان می‌داد كه انسان حيران می‌شد. ◽️يك شب تانك‌ها را آماده كرده بوديم و منتظر دستور حركت بوديم. من نشسته بودم كنار برجك و حواسم به پیرامونمان بود و تحركاتی كه گاه بچه‌ها داشتند. يك وقت ديدم يك نفر بين تانك‌ها راه می‌رود و با سرنشين‌ها گفت و گوهای كوتاه می‌كند. كنجكاو شدم ببينم كيست. ◽️مرد توی تاريكی چرخيد و چرخيد تا سرانجام رسيد كنار تانكی كه من نشسته بودم رويش. همين كه خواستم از جايم تكان بخورم، دو دستی به پوتينم چسبيد و پايم را بوسيد. گفت: به خدا سپردمتون! ◽️تا صداش را شنيدم، نفسم بريد. گفتم: حاج حسين؟ گفت: هيس؛ صدات درنياد! و رفت سراغ تانک بعدی. 💚 @ebrahimdelha ═▩ஜ••🍃🌹🍃••ஜ▩═
✨✨حی علی الصلاة✨✨ امام صادق (ع): شيعيان ما را در اوقات نماز آزمایش کنید که چقدر به فکر نمازشان هستند. 🌺لحظات ناب بندگی 🌺در یک قرار معنوی 🌺بر سر سجاده عاشقی ╔═ 🌸════🕊⚘ ═╗ @ebrahimdelha ╚═ ⚘🕊════🌸 ═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃 ••✾ِدوستان گرامی••✾ِ سلام وعــرض ادب ✍منتظر دلنوشته هاتون هستیم... ✾دوستانی ڪه عنایت شهدا شامل حالشون شده باعث افتخار ماست ڪه دلنوشته های خودتونو به آیدی زیر ارسال بفرمایید...☺️ ••✾ِ✾• @yaafatemeh135:خادم دلنوشته 🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃 ╔═ 🍃════⚘ ═╗ ✾ @ebrahimdelha✾ ╚═ ⚘════🍃 ═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 ﷽ 🌸 🍃🌷🌷🌷🍃🌷🌷🌷🍃 سنگر یا سنگک؟ همیشه خدا توی تدارکات خدمت می‌کرد. کمی هم گوش هایش سنگین بود. منتظر بود تا کسی درخواستی داشته باشد، فورا برایش تهیه می‌کرد. یک روز عصر، که از سنگر تدارکات می‌آمدیم، عراقی‌ها شروع کردن به ریختن آتش روی سر ما. من خودم را سریع انداختم روی زمین و به هر جان کندنی بود خودم را رساندم به گودال یک خمپاره. در همین لحظه دیدم که که حاجی هنوز سیخ سیخ راه می‌رفت. فریاد زدم: «حاجی سنگر بگیر!» اما او دست چپش را پشت گوشش گرفته بود و می‌گفت: «چی؟ سنگک؟» من دوباره فریاد زدم: «سنگک چیه بابا، سنگر، سنگر بگیر...!!» سوت خمپاره‌ای حرفم را قطع کرد، سرم را دزدیدم. ولی وقتی باز نگاه کردم دیدم هنوز دارد می‌گوید: «سنگک؟» زدم زیر خنده. حاجی همیشه همینطور بود از همه کلمات فقط خوردنی‌هایش را می‌فهمید.😅 🍃🌷🌷🌷🍃🌷🌷🌷🍃 ╔═ 🍃🌷════⚘ ═╗ @ebrahimdelha ╚═ ⚘════🍃🌷 ═╝
5.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦اعتراف و حیرت معاندین از عملکرد قوه قضائیه در این مدت کوتاه! خدا قوت به حجت الاسلام رئیسی که علی رغم تمام تخریب‌ها همچنان درحال خدمت صادقانه به مردم هستند 👏 @ebrahimdelha ═▩ஜ••🍃🌹🍃••ஜ▩═
1_50724206.mp3
1.96M
💟 کلید جلب محبت امام زمان(عج) 🎤 باسخنرانی استاد هاشمی‌نژاد 💚🔅اللهمَّ عجّل لولیڪ ألفرج🔅💚 @ebrahimdelha ═▩ஜ••🍃🌹🍃••ஜ▩═
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مِــعـراجٌ الشُّــهَـدا
#مروری_بر_کتاب_مهمان_شام #شهــــید_محمـــد_مصـطـفوی
🌷🌷🌷 🍀🍀🍀 ✍سيد گفت: من يک باررفتم حرم،زيارت من تو خدمت به زائرهاست. مثل پروانه دور زائرها مي چرخيد با تمام وجودواخلاص... به قول خودموني بگم، خراب رفيق بود. يه بارساعت يازده شب زنگ زد بهم گفت: حسين جان حاضر شو الان بريم مشهد. گفتم: بابادست بردار، الان چه وقت مشهد رفتنه، تا به خودم اومدم ديدم ساعت ۱۱:۳۰ شب سوار ماشين به سمت مشهد در حال حرکت هستيم. زيارت که ميرفتيم تا به صحن مي رسيديم مي گفت: بچه ها ازاين به بعد ازهمديگه جدا بشيم، خيلي اصرار داشت تنها بره گوشه اي خلوت کنه. مي گفت بچه ها هيچ وقت براي خودتون دعا نکنيد.حتمًابراي همديگردعا کنيد تازودترمستجاب بشه. آخرين مشهدش شد. تو مسير هميشه نماز جماعت برپامي کردوغالبًابه اجبارما خودش جلو مي ايستاد.روزتولدش تو مشهد بوديم. اول گفت بذاريد مقداري تنهاباشم. رفت تايکساعت ازش خبري نبود. باچشماني اشکبار برگشت وباهمديگر رفتيم زيارت شهداو... مي گفت:هر چي مي خوايد دست به دامن اين شهدا بشيد. ازمشهد هم برگشتيم رفتيم قم، اونجاهم مزار شهدا رفتيم. مي گفت من روبايد يه روزي ببرند پيش خودشون من اينجا موندني نيستم... بعد از شهادت ، قرار بود خادم الشهداي راهيان نور را ببريم مشهد، خيلي مشکلات بود. هر کاري مي کرديم جور نميشد. متوسل به شهدا شديم، رو تو خواب ديدم، اومد سراغم.رفتيم خونه شهيد رحيمي. من و ويکي ازبچه ها رفتيم دست بوسي مادر شهيد. بعد مارو برد سر يک اتوبوس و گفت: ان شازءالله بزودي راهي مشهد مي شويد. چند روز بعد ازاين خواب با يکي ازرفقا رفتيم منزل شهيد رحيمي. اتفاقًا اون پسري که تو خواب با ما بود رو هم تو مسيرديديم. ايشان هم آمد و رفتيم منزل شهيد رحيمي. توخواب اسم يکي ازبچه ها رو آورد وبه من گفت: که اين رفيقمون نمي تونه بياد مشهد! باعنايت خيلي زود ماراهي مشهد شديم. جالبه اون بنده خداهم با ما اومد اما تارسيديم مشهد،زنگ زدند به اون دوست ماو گفتند: زود برگرد يکي از بستگان نزديکت فوت کرده. ايشان مجبور شدند باهواپيما سريع برگرده همدان. @ebrahimdelha 🌷🌷🌷