eitaa logo
مِــعـراجٌ الشُّــهَـدا 🇮🇷
40.4هزار دنبال‌کننده
14.8هزار عکس
4.8هزار ویدیو
435 فایل
رفیق به محفل شهدا خوش آمدی😉 در مناسبت های مختلف موکب شهدایی داریم😍 ✤تبلیغات↯ @meraj_shohada_tblighat ✤کانال‌های‌ما↯ @meraj_shohada_namazshab @bab_al_zahra ⛺️موکب↯ @meraj_shohada_mokeb ✤ارتباط‌‌با‌خادم↯ @ya_fatemat_al_zahra
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🌷🌷 ✍ما عاشق سينه زني تو هيئت بوديم. يه شب بعد از هيئت با در خصوص سينه زني و.. نوکري امام حسين صحبت شد گفتم نظرت تکليف نوکراي امام حسين اون دنيا چطور ميشه؟!! يعني ميشه اون جا هم هيئت برگزار کنيم؟ گفت:داداش چرا که نه؟! تازه اونجا ما در کنار ارباب سينه مي زنيم، ان شاءالله خود آقا رو اونجا ميبينيم. اين حرفش شايد از روي روايات و.. نبود، اما ازروي عشق وارادتش زد و خيلي به من چسبید... ... @ebrahimdelha 🌷🌷🌷
🌷🌷🌷 ... 🍃🍃🍃 ✍یادمه اون ايام يکي از رفقاي هيئتي ما طلا فروشي زده بود. من گفت:داداش من روم نميشه بهش بگم که اين کارش درست نيست. باهاش راحت نيستم. تو برو بهش بگو اين شغل براي جوان مجرد و...خوب نيست. چون دائمًا درمعرض نامحرم قرار داري، انسان راحتتر آلوده ميشه. دغدغه رفقاي هيئتي رو داشت. نه اينکه اين شغل رو نفي کنه، اما براي هر کسي مناسب نمي دونست. مخصوصًا جوان مجرد که قطعا اون فضا روش اثرمنفي خواهد داشت. از ريزبيني خيلي خوشم اومد وخدا روبه خاطرداشتن اينچنين دوستي در اين دوران شکر کردم... دارد... @ebrahimdelha 🌷🌷🌷
مِــعـراجٌ الشُّــهَـدا 🇮🇷
🌷✨🌷✨🌷✨🌷 #قسمت:صد_و_بیست_و_یک #کاروان آشتي #بروایت:علي_احسان_حسني 🍀🍀🍀 ✍اردوگاه شهيد درويشي خادم ا
🌷✨🌷✨🌷✨🌷 ... ✍گفتم خدايا کجا مونده؟! چشمم افتاد به سوله ي بچه هاي قزوين. ديدم که يه گوشه اي چراغ اون سوله روشنه! تعجب کردم جلوتررفتم صحنه اي ديدم که از خجالت آبشدم،اما از طرفي هم به داشتن دوستي مثل خودم مباهات کردم. غريب به هشتاد نفر:اززائرين قزويني تو اون وقت صبح بيداربودند وپروانه وار گرد شمع وجودي ميلاد حلقه زده بودند و سرا پاغرق در صحبت هاي گرم و دلنشين بودند. خنده واشک بچه ها باهم قاطي شده بود. براي آنهاهم خاطرات طنزميگفت،هم خاطرات ونکته هاي اخلاقي. تا من رو ديد سرش روتکون داد. اشاره کردم نمياي نماز شب؟! با اشاره گفت: از نماز شب واجب ترهست تو برو.. تا اذان صبح حرفهاي ادامه داشت.صداي موذن که بلند شد بچه هارو مهياي نمازصبح کرد. اومد به طرف من گفت: کيشه جات خالي الحمدلله به برکت شهدا عجب مجلسي بود. تو اين جمع آدم بي نماز تا دلت بخواد زياد بود، حتي چندتاشون گفتند که اهل مشروب خواري هم بودند، اما الان اومدند با شهدارفيق بشوند. خدارو شکرکه شهداهنوزهم هدايتگري مي کنند. اون مجلس قشنگ، شد مجلس آشتي کنان خيلي ها با خدا و شهدا، خوشحال بودم که من روهم بين بنده هاي خوبش قرارداده. ياداون حديث قدسي افتادم که خداي متعال ميفرمايد: اگربنده ي گنه کارمن بدونه من چقدرمشتاق بازگشتش به طرفم هست،هرلحظه قبض روح ميشد ... هنر ميلاد اين بود که خيلي هارواز خواب غفلت بيدار کنه ودوباره با خداآشتي بده. بعد از اينکه نماز صبح رو خونديم. طبق روال صبحانه زائرين رو هم داديم و بچه هاي كاروان آماده رفتن شدند، من ديدم که خيلي از جوانها داشتند گريه مي کردند. بعضي از بچه ها شماره رو گرفتند و با اونها ارتباط داشت. من متعجب بودم که شهدا چي تو زبان گذاشته بودند و تو اين يک شب چي به اين بچه ها گفته بود که اينقدرمتحول شدند.واين داستان هنوزهم ادامه دارد. وتمامي شهداهنوزهم مشغول هدايت جوانهاي پاک سيرتي هستند که باغفلت از مسيردور شدند. @ebrahimdelha 🌷✨🌷✨🌷✨🌷