🌷🌷🌷
✍ما عاشق سينه زني تو هيئت بوديم. يه شب بعد از هيئت با #سيد در خصوص
سينه زني و.. نوکري امام حسين صحبت شد گفتم #سيدبه نظرت تکليف نوکراي
امام حسين اون دنيا چطور ميشه؟!!
يعني ميشه اون جا هم هيئت برگزار کنيم؟
#سيد گفت:داداش چرا که نه؟! تازه
اونجا ما در کنار ارباب سينه مي زنيم، ان شاءالله خود آقا رو اونجا ميبينيم.
اين حرفش
شايد از روي روايات و.. نبود، اما ازروي عشق وارادتش زد و خيلي به من چسبید...
#ادامه_دارد...
@ebrahimdelha
🌷🌷🌷
🌷🌷🌷
#قسمت_پنجاه
#مهمان
#در_ادامه...
🍃🍃🍃
✍یادمه اون ايام يکي از رفقاي هيئتي ما طلا فروشي زده بود.
#سيدبه من گفت:داداش
من روم نميشه بهش بگم که اين کارش درست نيست. باهاش راحت نيستم. تو برو
بهش بگو اين شغل براي جوان مجرد و...خوب نيست.
چون دائمًا درمعرض نامحرم
قرار داري، انسان راحتتر آلوده ميشه.
دغدغه رفقاي هيئتي رو داشت. نه اينکه اين
شغل رو نفي کنه، اما براي هر کسي مناسب نمي دونست. مخصوصًا جوان مجرد که
قطعا اون فضا روش اثرمنفي خواهد داشت.
از ريزبيني #سيد خيلي خوشم اومد وخدا
روبه خاطرداشتن اينچنين دوستي در اين دوران شکر کردم...
#ادامه دارد...
@ebrahimdelha
🌷🌷🌷
مِــعـراجٌ الشُّــهَـدا 🇮🇷
🌷✨🌷✨🌷✨🌷 #قسمت:صد_و_بیست_و_یک #کاروان آشتي #بروایت:علي_احسان_حسني 🍀🍀🍀 ✍اردوگاه شهيد درويشي خادم ا
🌷✨🌷✨🌷✨🌷
#در_ادامه...
✍گفتم خدايا #سيد کجا مونده؟! چشمم افتاد به سوله ي بچه هاي قزوين. ديدم که
يه گوشه اي چراغ اون سوله روشنه! تعجب کردم جلوتررفتم صحنه اي ديدم که از
خجالت آبشدم،اما از طرفي هم به داشتن دوستي مثل #سيدبه خودم مباهات کردم.
غريب به هشتاد نفر:اززائرين قزويني تو اون وقت صبح بيداربودند وپروانه وار
گرد شمع وجودي #سيد ميلاد حلقه زده بودند و سرا پاغرق در صحبت هاي گرم و
دلنشين #سيد بودند.
خنده واشک بچه ها باهم قاطي شده بود.
#سيد براي آنهاهم خاطرات طنزميگفت،هم خاطرات ونکته هاي اخلاقي. تا
من رو ديد سرش روتکون داد. اشاره کردم نمياي نماز شب؟! #سيد با اشاره گفت: از
نماز شب واجب ترهست تو برو..
تا اذان صبح حرفهاي #سيد ادامه داشت.صداي موذن که بلند شد #سيد بچه هارو
مهياي نمازصبح کرد. اومد به طرف من گفت: کيشه جات خالي الحمدلله به برکت
شهدا عجب مجلسي بود.
تو اين جمع آدم بي نماز تا دلت بخواد زياد بود، حتي
چندتاشون گفتند که اهل مشروب خواري هم بودند، اما الان اومدند با شهدارفيق
بشوند. خدارو شکرکه شهداهنوزهم هدايتگري مي کنند.
اون مجلس قشنگ، شد مجلس آشتي کنان خيلي ها با خدا و شهدا، خوشحال
بودم که من روهم بين بنده هاي خوبش قرارداده. ياداون حديث قدسي افتادم که
خداي متعال ميفرمايد: اگربنده ي گنه کارمن بدونه من چقدرمشتاق بازگشتش به
طرفم هست،هرلحظه قبض روح ميشد ...
هنر #سيد ميلاد اين بود که خيلي هارواز
خواب غفلت بيدار کنه ودوباره با خداآشتي بده.
بعد از اينکه نماز صبح رو خونديم. طبق روال صبحانه زائرين رو هم داديم و
بچه هاي كاروان آماده رفتن شدند، من ديدم که خيلي از جوانها داشتند گريه
مي کردند. بعضي از بچه ها شماره #سيد رو گرفتند و #سيد با اونها ارتباط داشت. من
متعجب بودم که شهدا چي تو زبان #سيد گذاشته بودند و #سيد تو اين يک شب چي به
اين بچه ها گفته بود که اينقدرمتحول شدند.واين داستان هنوزهم ادامه دارد.
#سيد
وتمامي شهداهنوزهم مشغول هدايت جوانهاي پاک سيرتي هستند که باغفلت از
مسيردور شدند.
#پایان_این_قسمت
@ebrahimdelha
🌷✨🌷✨🌷✨🌷