eitaa logo
مِــعـراجٌ الشُّــهَـدا
40.1هزار دنبال‌کننده
14هزار عکس
4.2هزار ویدیو
301 فایل
رفیق به محفل شهدا خوش آمدی😉 در مناسبت های مختلف موکب شهدایی داریم😍 ✤ارتباط‌‌با‌خادم↯ @ya_fatemat_al_zahra ✤تبلیغات↯ @meraj_shohada_tblighat ✤کانال‌های‌ما↯ @meraj_shohada_mokeb @meraj_shohada_namazshab
مشاهده در ایتا
دانلود
مِــعـراجٌ الشُّــهَـدا
#کتاب‌_شهید_نوید📚 #روایت_اول_پدرانه✍ اگر می بینید روی این صندلی نشسته ام و خیره شده ام به عکس روی
📚 ✍ چشم و چراغ خانه بود همه دوستش داشتیم منتی نیست ،اقاجان ولی ما روغن ریخته را نذر امامزاده نکردیم سوگلی خانه را فدای شما کردیم. کوچکترین پسرم بود، ولی مدیریت خانه دستش بود همه حرفش را قبول داشتیم ،رضا برادر بزرگش وقتی به مشکلی برمی خورد میرفت توی اتاق نوید و با او مشورت میکرد. خواهرش همین طور. من و مادرش همین طور اصلاً خرید وسایل خانه را هم بدون مشورت با نوید انجام نمیدادیم حتی وقتی سوریه بود و وسیله ای میخواستیم بخریم عکسش را برایش میفرستادیم برای ورودی حیاط خانه ی شمال که موزائیک خریدم، سوریه بود. عکس گرفتم و برایش فرستادم همه ی کارهای قبلی خانه را با هم انجام داده بودیم، فقط مانده بود همین موزائیک ورودی دلم میخواست این آخری را هم با هم انتخاب کنیم. نمی دانستم که دیگر قرار نیست برگردد و روی موزائیک ها قدم بگذارد. حواسش به همه بود مثلاً میدید خواهرش ناراحت است و حرف نمیزند می رفت کنارش آن قدر می پرسید چطوری و چه مشکلی داری تا به حرفش می آورد و حالش را خوب میکرد خواهرش را خیلی دوست داشت. وقت ازدواجش که با هم رفته بودیم تحقیقات محلی، ولکن قضیه .نبود از تک تک کاسبهای محل در مورد دامادم، پرس و جو کرد من دیگر خسته شده بودم و میگفتم بیا برگردیم ولی نوید نه آن قدر شما را دوست داشت که دلش میخواست توی همه کارهایش به شما شبیه باشد. همین دوست داشتن خواهر را هم از شما یاد گرفته بود. 💯~ادامه‌دارد...همراهمون‌باشید😉 📗/
مِــعـراجٌ الشُّــهَـدا
#کتاب‌_شهید_نوید📚 #روایت‌_اول‌_پدرانه✍ مملکت به على اكبر شما که‌ سن وسال و فهم کمی داشت نیاز نداش
📚 ✍ خجالت میکشم باور کنید وقتی مداح جلسه به من نگاه می کند و روضه ی علی اکبر شما را می خواند از خ.جالت آب میشوم من کجا و شما کجا، ولی راستش روزی که توی معراج شهدا نشستم کنار پیکر ،نوید همه ی روضه هایی که تا آن سن و سال از علی اکبر شما شنیده بودم برایم زنده شد. تازه فهمیدم وقتی این همه سال روضه خوان میگفت که شما کنار پیکر جوان رشیدت نشسته ای و گفته ای علی الدنیا بعدک ،العفا چه حالی داشتی تازه نوید من كجا و علی اکبر شبه پیغمبر شما کجا! ولی خب ما پدرهای شهید دلمان به همین خوش است. به اینکه ذره ای از دریای داغ شما را چشیده ایم فقط ذره ای آن روز توی ،معراج نمیدانم چرا دلم خواست کنار پیکرش دراز بکشم و بغلش کنم توان نشستن نداشتم اصلاً دستم را انداختم دور پیکر کفن پیج شده اش و با صدای بلند گریه کردم مثل بچه ای که مادرش را از دست داده باشد. بوسیدمش قربان صدقه ی قدو بالایش رفتم منزل جدیدش را تبریک گفتم چه روزی بود روی زمین نبودم انگارهیچ وقت به چنین لحظه ای فکر نکرده بودم حتی وقتی نوید بار آخر از سوریه زنگ زد و گفت که تاچند روز نمیتواند زنگ بزند آن روز هم به شهادتش فکر نکردم به این فکر کردم که قرار است طبق روال هر ساله اش برود پیاده روی اربعین بیاید پیش شما. 💯~ادامه‌دارد...همراهمون‌باشید😉 📗/
مِــعـراجٌ الشُّــهَـدا
#کتا_شهید_نوید📚 #هم‌قدم_به‌روایت‌همسرشهید✍ بعد من از آقا نوید خواهش کردم که قول بدهد همیشه توی زند
📚 ✍ بردبالاولبخندزد. همه مسیر یک طرف این چند متر هم یک طرف. قلبم انگار از من دارد جلوتر می‌رود. الهی بمیرم.شما چه کشیدید تا به گودال قتلگاه رسیدید! آقا نوید توی مناجاتش با آقا امام حسین هم گفته بود که دلش می‌خواهد با تمام وجود به سمت امام حسین برود:((آقا جان، اگر شما اذن بدهید و بگذارید، سفارشاتی که به این و آن کرده‌ام بابت اعزام سوریه و یا عراق به سرانجام برسد و یکی از آنها جواب بدهد با تمام وجود به سمت شما می‌آیم.دوست دارم به هر شکلی که شده من را بخرید و ببرید.))شما و برادر جانتان هم چقدر قشنگ آقا نوید را خریدید.درست همانطور که دوست داشت.خودش همیشه می‌گفت:((منو بازه! هر طوری که دوست داشته باشی می برنت،می‌خرنت)):((طریقه شهادت مهم نیست و باکی ندارم از نوع آن که تیر بخورم،ذبح شوم.. اما از همه بهتر زیر دست و پای دشمنان لگدمال شدن است و بعد ذبح شدن که می‌دانم لذتش از همه بیشتر است نمی‌خواهم هیچ وقت بدنم سالم بماند.زیرا دوست ندارم فردای قیامت شرمنده مادر شما باشم و دوست دارم در حالی محشور شوم که بدنی پر از زخم داشته باشم و سر خود را به روی دست گرفته باشم و تقدیم کنم، باشد که مورد لطف مادرتان قرار گیرم.))چقدر آقا نوید دوست داشت مادرش را سربلند کند.چقدر عاشق مادرش بود عاشق مادران شهدا،عاشق مادر شما. ((همیشه از خدا خواسته‌ام که به من توفیق شهادت و به والدین من توفیق پدر و مادر شهید بدهد تا تاج سر پدر و مادر شهیدی بر سر بگذارد.نمی‌دانم چرا همیشه ته دلم روشن بوده که به این آرزو......... 💯~ادامه‌دارد... همراهمون‌باشید😉 📗/
مِــعـراجٌ الشُّــهَـدا
#کتاب_شهید_نوید📚 #هم‌قدم_به‌روایت‌همسرشهید✍ بردبالاولبخندزد. همه مسیر یک طرف این چند متر هم یک طرف
📚 ✍ خواهم رسید.یک بار خواب دیدم که شهید شدم و به خون خود غلتیدم و وقتی من را به کشور آوردند حضرت آقا خودشان برای نماز میت من آمدند و نماز خواندند و من خودم آنجا ایستاده بودم ذوق می‌کردند که به آرزویم رسیدم.))تلاش کرد،با تمام وجودش برای رسیدن به آرزوهایش تلاش کرد. مشتاق رسیدن بود همانطور که توی این جاده همه بی تاب رسیدن به حرم هستند، آقا نوید همیشه اینطور بود.چقدر التماس دعا کرده بود به آقا عبدالله که عاقبت بخیرش کند.دلم می‌خواهد همین جا باهمین پاهای خسته و این دلی که از همیشه بی‌تاب‌تر است، از زبان آقا نوید من هم به آقا اباعبدالله بگویم:(( آقا جان!شما را به علی اکبر،شما را به عباس، شما را به علی اصغر تان، شما را به عزیزانتان قسم می‌دهم که برای ما به حق مادرتان عاقبت به خیری بخواهید و شهادت را قرار دهید و نگذارید عمر بی قدر و برکت ما بیشتر از این هدر رود و انشاالله در این شب‌های عزیز مورد لطف شما قرار گیریم، به اذن الله و انشالله...:)) 📗/
📚 روایتی از زندگی 📖روایت زندگی پر از و که 16تیر سال 1365 در محله‌ی تهران‌پارس تهران، آغاز می‌شود و صحنه‌ی آخرش در دل صحرای ، رقم می‌خورد. همان‌طور که خود آرزو کرده بود. همان طور ، همان طور بی‌سامان... 📗"شهید نوید" مجموعه و خواندنی از زبان ، و است که در هر روایت بخشی از بارز شهید نوید را مطرح می‌کند. 📝قرار گرفتن عین متن دست‌نوشته‌های شهید نوید در لا‌به‌لای روایت‌های کتاب از خصوصیات ویژه‌ی این اثر ارزشمند است که مخاطب را با فکر و اعتقاد شهید نوید به خوبی آشنا می‌کند. شهید 📖 تعداد صفحات: ۲۰۸صفحه 🟢قیمت کتاب 65/000تومان 🔴قیمت باتخفیف: 60/000تومان 🟡هزینه ارسال 25/000ت ....................................... جهت ثبت سفارش 👇 ★᭄ꦿ↬ @yaa_zahraa18📲 •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
📚 روایتی از زندگی 📖روایت زندگی پر از خیر و برکتی که 16تیر سال 1365 در محله‌ی تهران‌پارس تهران، آغاز می‌شود و صحنه‌ی آخرش در دل صحرای بوکمال سوریه، رقم می‌خورد. همان‌طور که خود شهید نوید آرزو کرده بود. همان طور بی‌سر، همان طور بی‌سامان... 📗"شهید نوید" مجموعه روایت‌های جذاب و خواندنی از زبان خانواده، دوستان و همسرشهید است که در هر روایت بخشی از خصوصیات بارز اخلاقی شهید نوید را مطرح می‌کند. 📖 تعداد صفحات: ۲۰۸صفحه 🟢قیمت کتاب 60/000تومان 🔴قیمت باتخفیف: 55/000تومان 🟡هزینه ارسال 25/000ت ....................................... جهت ثبت سفارش 👇 ★᭄ꦿ↬ @yaa_zahraa18📲 •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
📚 روایتی از زندگی 📖روایت زندگی پر از خیر و برکتی که 16تیر سال 1365 در محله‌ی تهران‌پارس تهران، آغاز می‌شود و صحنه‌ی آخرش در دل صحرای بوکمال سوریه، رقم می‌خورد. همان‌طور که خود شهید نوید آرزو کرده بود. همان طور بی‌سر، همان طور بی‌سامان... 📗"شهید نوید" مجموعه روایت‌های جذاب و خواندنی از زبان خانواده، دوستان و همسرشهید است که در هر روایت بخشی از خصوصیات بارز اخلاقی شهید نوید را مطرح می‌کند. 📖 تعداد صفحات: ۲۰۸صفحه 🟢قیمت کتاب 60/000تومان 🔴قیمت باتخفیف: 55/000تومان 🟡هزینه ارسال 25/000ت ....................................... جهت ثبت سفارش 👇 ★᭄ꦿ↬ @yaa_zahraa18📲 •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
📚 روایتی از زندگی 📗"شهید نوید" مجموعه روایت‌های جذاب و خواندنی از زبان خانواده، دوستان و همسرشهید است که در هر روایت بخشی از خصوصیات بارز اخلاقی شهید نوید را مطرح می‌کند. 📖 تعداد صفحات: ۲۰۸صفحه 🟢قیمت کتاب 60/000تومان 🔴قیمت باتخفیف: 55/000تومان 🟡هزینه ارسال 25/000ت ....................................... جهت ثبت سفارش 👇 ★᭄ꦿ↬ @yaa_zahraa18📲 •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
. 📚 روایتی از زندگی:شهید نوید صفری🦋 📗"شهید نوید" مجموعه روایت‌های جذاب و خواندنی از زبان خانواده، دوستان و همسر شهید است که در هر روایت بخشی از خصوصیات بارز اخلاقی شهید نوید را مطرح می‌کند. 🟢قیمت کتاب 100/000تومان 🔴قیمت باتخفیف: 95/000تومان ....................................... جهت سفارش : @Yaa_zahraa18📲 ┈••✾•◈◈•✾••┈┈•