معراج شهدای کرمان
بسم رب الشهدا ... گاهی #شهدایی در میان ما زندگی می کنند و ما بی خبریم ... گاهی آن #شهید می تواند #
غروب روز سوم رسیدیم #کربلا.
قرارشد #موکبی را پیدا کنیم برای اسکان و بعد برویم #زیارت.
جوانی #ایرانی که دید داریم سرگردان می چرخیم، پرسید دنبال موکب می گردید؟!
با خوشحالی گفتیم: بله! از روی کارتی #کروکی #موکب_صاحب_الزمان (عج) #جهرم (فارس) را به ما نشان داد.
#محسن با دوربین گوشی عکس گرفت، رسیدیم به #موکب ظرفیت #تکمیل بود؛ولی راهمان دادند.
بعدش #بچه ها بلند شدند بروند #حمام.
محسن گفت با همین گرد و #غبار برویم برا #زیارت بهتره.
فردایش #مریض شد!! یک روز کامل توی #موکب از زیر پتو بیرون نیامد.
آخر #شب رو پاشد.
#تنهایی رفت #حرم.
با بچه ها داشتیم #برنامه برگشت می چیدیم، پیشنهاد داد که حتما #شب_جمعه را بمانیم
گفت حیفه شب زیارتی #آقا از دستمون بره.!!
با این حرفش دل همه راضی کرد.
قرار بود با هم بریم #زیارت، اما خودش تنهایی رفت و گوشه ای #دنج برای #زیارت.
هرچه گشتیم پیدایش نکردیم.
#صبح سر #ساعت قرارمان رسید با یک عالمه #مهر و #تسبیح تربت که برای #سوغاتی خریده بود.
#شهید_محسن_حججی
📚 منبع: کتاب سربلند/ ص 192
➕ @merajshohadaa
مسؤلین با دقت بخوانند 🔻
#شهید_دکتر_چمران:
توی کوچه پیرمردی رو #دیدم که روی
زمین سرد خوابیده بود.
سن و #سالم کم بود و چیزی نداشتم تا کمکش کنم؛
اون شب رخت و خواب آزارم
می داد! و خوابم نمیبرد از فکر پیرمرد.
رخت و خوابم رو جمع کردم و روی زمین سرد خوابیدم می خواستم توی رنج پیرمرد #شریک باشم اون شب، سرما توی بدنم نفوذ کرد
و #مریض شدم ...
#اما روحم شفا پیدا کرد
چه مریضی لذت_بخشی ... ☺️
#شهید_مصطفی_چمران
🆔 @merajshohadaa