◉✿❈✾❤️✾❈✿◉●◦◦ 🌷بسم رب العشاق بچه های باکلاس 😇دهه ۹۰😎 ما را مدافعان حرم آفریده اند🌷 #قسمت_هشتم رفت و آمد بچه هایی که می خواستند برای اردوهای جهادی راهی شوند زیاد بود.🚶♂🚶♂🚶♂🚶♂ هادی هم که حالا شده بود جزء پایه ثابت مسجد کنار بچه ها دراز کشیده بود. که تو همین حال یکی آمد بالا سرش و بهش تذکر داد که اینجا مسجد هست بلند شو😒😒 یه دفعه هادی بلند شد و شروع کرد با اده اده کردن حرف زدن😜 بنده خدا بدجور حالش گرفته شد و دلش سوخت برای هادی😔 فکر کرد لال هست☹😕 شروع کرد معذرت خواهی کردن و رفت سراغ بقیه رفقا. بچه های مسجد با دیدن این صحنه زدند زیر خنده😂😂 الان نخند کی بخند😂😂😂 چند دقیقه بعد یکی دیگه وارد شد دوباره هادی شروع کرد همان طور صحبت کردن😉 ساعتی بعد بچه ها سوار اتوبوس شدن 🚌🚌و آماده حرکت ، یک نفر از انتهای ماشین با صدای بلند گفت:نابودی همه علمای اس....😉 بعد لحظه ای سکوت ادامه داد نابودی همه علمای اسرائیل صلوات‌😎😎 همه صلوات فرستادن.آن بنده خدا که به هادی تذکر داده بود برگشت نگاه کرد ببین کی داره طلب صلوات می کن که با دیدن هادی نزدیک بود چشماش از حدقه بزن بیرون😳😳 از یه بچه رودست خورده بود😂😂 🌀 #ادامه_دارد... #داستانهای_عاشقانه 💞 #بچه_های_باکلاس #ڪپے_باذڪر_صلوات_آزاد_است ═══════ೋღღೋ═════ 🔮باکلاس دهه ۹۰😎 معراج الشهدا-باب الحرم https://eitaa.com/merajshohadaa 🌀 #ادامه_دارد..

◉✿❈✾❤️✾❈✿◉●◦◦ 🌷بسم رب العشاق بچه های باکلاس 😇دهه ۹۰😎 ما را مدافعان حرم آفریده اند🌷 #قسمت_نهم اردو جهادی تمام شد و هادی بیشتر از قبل به آقا سید علی و بچه های مسجد وابسته شده بود. دم دم های عید بود که به عنوان خادم الشهدا راهی دو کوهه شدند🌷🌷 هادی با بچه ها در حال رفتن به حسینیه بود که یه دفعه شیطنتش گل کرد 😜و رفت کنار مردی که با کت و شلوار شیک کنار حوض مشغول وضو گرفتن بود.چند بار محکم مشت زد توی آب🗺،سر تا پای این آقا خیس شد. یه دفعه مرد دوید که هادی رو بگیره و ادبش کن😡 هادی با چهره مظلومانه 😕شروع کرد با زبان لالی صحبت کردن. این بنده خدا تا دید این آقا قادر به صحبت نیست چیزی نگفت و رفت. شبی هادی داشت تو اتاق خدام با بچه ها صحبت می کرد که همان آقای کت و شلواری وارد شد تا چشمش به هادی افتاد که داره مثل بلبل حرف می زنه،چشمانش از تعجب گرد شد😂😂 شیطنت ها و شوخ طبعی های هادی خستگی رو از تن بچه های خادم می برد. هادی یه پتو داشت به اسم پتوی اجکت😉 یا پتوی پرتاب. کاری که هادی با این پتو انجام می داد خیلی عجیب بود.یکی از بچه ها روی آن می نشست و بقیه دور تادور پتو را می گرفتند و با حرکات دست آن شخص را بالا و پائین پرت می کردند.😂😂 و مرحله نهایی پرتاب داخل حوض رفتن بود😂😂😂 شیطنت هادی در نوع خودش عجیب بود این کارها تا زمانی که پای او به حوزه علمیه باز نشده بود ادامه داشت........... #داستانهای_عاشقانه 💞 #بچه_های_باکلاس #ڪپے_باذڪر_صلوات_آزاد_است ═══════ೋღღೋ═════ 🔮باکلاس دهه ۹۰😎 معراج الشهدا-باب الحرم عضوشید👇 @merajshohada_babolharam سروش sapph.ir/merajshohada_babolharam ایتا https://eitaa.com/meajshoha 🌀 #ادامه_دارد..

◉✿❈✾❤️✾❈✿◉●◦◦ 🌷بسم رب العشاق بچه های باکلاس 😇دهه ۹۰😎 ما را مدافعان حرم آفریده اند🌷 #قسمت_دهم هادی بعد از دورانی که فلافل فروشی کار می کرد.با معرفی یکی از دوستانش راهی بازار شد. در حجره آهن فروشی مشغول شد و در مدت کوتاهی توانایی خود رانشان داد.🙂 و مسئول کارهای مالی شد. چک ها و حساب های مالی صاحب کار خودش را وصول می کرد. حالا دیگه درآمد خوبی داشت و هزینه زیادی نداشت و برای خودش یه پا مرد شده بود.😉 با درآمد خودش گره از مشکلات بسیاری از دوستان بازمی کرد. به بسیاری از رفقا قرض می داد، بعضی ها پول او را پس می دادند و بعضی هم بعد از شهادت مهدی.... صاحب کار هادی خیلی از اخلاق و مرام 🙂و صداقت های هادی خوشش آمده بود و تمام تلاش خودش را کرد که به هر قیمتی هادی را تو بازار نگاه دارد ولی هادی تصمیم جدی و جدیدی برای ادامه زندگی گرفته بود.😎😎 #داستانهای_عاشقانه 💞 #بچه_های_باکلاس #ڪپے_باذڪر_صلوات_آزاد_است ═══════ೋღღೋ═════ 🔮باکلاس دهه ۹۰😎 معراج الشهدا-باب الحرم @merajshohadaa 🌀 #ادامه_دارد..

◉✿❈✾❤️✾❈✿◉●◦◦ 🌷بسم رب العشاق بچه های باکلاس 😇دهه ۹۰😎 ما را مدافعان حرم آفریده اند🌷 #قسمت_یازدهم هادی طبق معمول بعد کار آمده بود مسجد و با دوستاش مشغول صحبت سر ادامه زندگی و کارو تحصیل بودند. یکی یکی فکرشون رو برا ادامه زندگی می گفتند.تا نوبت رسید به هادی🙂 بچه ها طبق معمول شروع کردن به پیش بینی و طالع بینی 😉 اما هادی با جدیت و نگاه معنا دار به دوستان گفت:می خوام از بازار آهن بیام بیرون 🙂🙂 همه با چشمانی متعجب😳😳 گفتن چراااااا؟؟؟ الان که پول تو آهن!!!تو هم که وارد شدی به این حرفه. گفت :می دونم الان صاحب کارمن این قدر به من اعتماد داره که بیشتر کارهای بانکی رو به من واگذر کرده اما...... سرش بالا آورد و ادامه داد احساس می کنم عمر من اینطوری داره تلف میش😕 من از بچگی کار کردم وپول درآوردم و همه شغلی رو تجربه کردم ،همه کاری رو بلدم و خوب می تونم پول دربیارم☹،اما همه ی زندگی پول نیست 😕 دوست دارم ادامه تحصیل بدم 🙂 یکی بچه ها گفت تا جایی که من یادم شما دبیرستانت هم تموم نشده ودیپلم نگرفتی هادی پرید تو حرفش وگفت: دارم تو دبیرستان دکتر حسابی غیر حضوری درس می خوانم😉 چند واحد از سال آخر دبیرستان مانده به زودی شیرینی دیپلم گرفتنم رو بهتون میدم😍😍 #داستانهای_عاشقانه 💞 #بچه_های_باکلاس😎 # گذری بر زندگی شهید مدافع حرم محمد هادی ذوالفقاری🌹🌹 #ڪپے_باذڪر_صلوات_آزاد_است ═══════ೋღღೋ═════ 🔮باکلاس دهه ۹۰😎 معراج الشهدا-باب الحرم @merajshohadaa 🌀 #ادامه_دارد..