eitaa logo
#کانال_میثاق♥🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ♥mesahg@🇮🇷🇮🇷🇮🇷
1.2هزار دنبال‌کننده
188.3هزار عکس
170.9هزار ویدیو
2هزار فایل
استقرار اسلام اصیل، دفاع از انقلاب اسلامی وحفظ ارزش های آن تااستقرار عدل و قسطmesahg@
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️همه چیز با کتابخوانی تأمین می‌شود! : «سلامت فکری را هم با کتاب‌خوانی تأمین کنید؛ از کتاب‌های خوب، راه‌گشا، راهنما -که از سوی متفکران و نویسندگان خوب ما تهیه‌شده و در اختیار ما گذاشته‌شده- استفاده کنید و بخوانید. این موجب می‌شود که نسل نوجوان ما، هم سلامت جسمی داشته باشد،👈(ورزش) هم سلامت معنوی و روحی داشته باشد👈(تهذیب) و هم سلامت فکری و عقلانی داشته باشد؛ 👈(تحصیل) ✅آن‌وقت این، آینده‌ کشور را تأمین می‌کند.» ۱۳۹۵/۹/۲۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤔 سخنان جنجالی کارشناس بی بی سی در مورد جنایات محمدرضا پهلوی ملعون و پدرش رضا خان ملعون و نگاه بهت‌زده مجری و مهمان برنامه!!!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️ انحطاط، لجن‌پراکنی و تخریب فرهنگ عمومی توسط نمایش خانگی در غفلت و سیاسی‌کاری مسئولین و نهادهای امنیتی قضایی نظارتی فرهنگی!!! 🔻جناب آقای قمی سازمان تبلیغات با این همه نیرو، امکانات و دسترسی چه می‌کند؟!! 🔻احمد واعظی دفتر تبلیغات با بودجه‌های چندین میلیاردی و رانت‌های فراوان کجا هستند؟!!! 🔻آقای حسین طائب که مجموعه حفا را برای یک کانال کوچک انقلابی براق می‌کنید، در موضوع خطرناک نمایش خانگی چرا اقدام موثری انجام نمی‌دهید؟!!! 🔻جناب حجةالاسلام‌ صدیقی مسئول امر به معروف و نهی از منکر کشور، نقش مجموعه شما در این مسئله خطیر کجا و چیست؟!!! 🔻اقای عاملی دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی و دیگر اعضای عمدتا غالبا و اکثرا نمایشی، بفرمایید برای این عرصه‌های مهم چرا اقدام موثری نمی‌کنید؟!!! 🔻آقای هاشمی خوانساری دبیر ستاد احیاء امر به معروف و نهی از منکر _ که ستاد إماته انسب است _ نقش و جایگاه شما در مسئله احیاء و ارتقاء فرهنگ عمومی و جلوگیری از تخریب و انهدام آن چیست؟!!!
13910827_4862_192k.mp3
3.07M
⚠️ و پرخسارت‌ترین تنبلی! : ❇️به گمان من یکی از بدترین و پرخسارت‌ترین تنبلی‌ها، تنبلی در خواندن کتاب است. هرچه هم انسان به این تنبلی میدان بدهد، بیشتر می‌شود. هیچگاه هیچ چیز جای کتاب را نخواهد گرفت. ۱۳۹۰/۴/۲۹
... ✍ محسن مهدیان 💥یک سوال رایج و پرتکرار وجود دارد که هر از گاهی با بروز و ظهور اغتشاشات خیابانی و برخورد ناجا مطرح می شود و آن اینکه: "اگر اغتشاش بد است پس چرا انقلاب 57 شکل گرفت..." فرض سوال اینست که انقلاب 57 از جنس اغتشاشات این روزها بوده است. با این حال دو دسته پاسخ وجود دارد که هردو لازمست اما عمق آنها یکسان نیست. 👇پاسخ اول: ظاهر یکسان رفتارها به معنی شباهت آنها نیست. داعشی ها عملیات انتحاری انجام می دهند. شهید حسین فهمیده هم عملیات استشهادی انجام می دهد. ایندو یکی است؟ اسرائیلی ها آدم می کشند، نیروی مقاومت نیز سربازان صهیونیستی را به هلاکت می رسانند، ایندو یکی است؟ چه آنکه اغتشاش برای به هم زدن طاغوت و حکومت جور و ظلم پهلوی، تلاش برای برقراری نظم و دعوت به انضباط است. 👇پاسخ دوم و مهمتر: اساسا برخلاف تصور، انقلاب 57 انقلاب از طریق اغتشاش نبود. انقلاب 57 بروزو ظهور حضور اعتراضی مردم بود. انقلاب 57 انقلاب مردم بود نه جمعی اقلیت علیه مردم. به همین دلیل وقتی برخی با هدف راه اندازی عملیات مسلحانه خدمت امام رسیدند تا مجوز بگیرند با مخالفت صریح امام مواجه می شوند.امام می فرمایند انقلاب ما انقلاب آگاهی ها است نه اسلحه. این تاکید امام بارها در خاطرات رفیقدوست و مرحوم پسندیده و دعایی و الویری و شبیری و مرحوم هاشمی وغیره آمده است. وقتی اعضای سازمان مجاهدین با امام در نجف دیدار کردند امام به آنها صریح می فرماید: با اقدام مسلحانه مخالفم. امام حتا مبارزه با رژیم را در ابتدای دهه 40 در چارچوب قانون طاغوت آغاز می کند و در ادامه با آگاهی و بصیرت بخشی این مردم هستند که قیام می کنند. براین اساس مردم ابتدا در درون متحول شدند و در ادامه این تحول درونی را به تحول سیاسی تبدیل کردند. لذا بارها فرمودند که انقلاب مردم ما برآمده از تحول درونی آنها بود. ✅در نهایت اینکه؛ هیچ کس با اعتراض مدنی و قانونی مخالف نیست. اما ایستادن جمعی اقلیت مقابل مردم و تخریب اموال عمومی، یعنی دیکتاتوری مقابل اکثریت و این اغتشاش بیش از آنکه مقابل حکومت باشد اغتشاش مقابل اراده مردم است؛ طبیعی است که نظام برآمده از مردم، مهمترین وظیفه اش صیانت از اراده آنها است.  
4_5877745688984425190.aac
20.43M
💥 بررسی سخنان استاد شریعتمداری تنگه هرمز را ببندید ❇️برسی ادعای تهدیدات نظامی و رزمایش جنگنده های اسراییلی برای حمله به ایران ✅ادعای روزنامه اسراییلی ،،،،ایران بزودی جزو ده ابرقدرت جهان خواهد شد 🎙کارشناس و تحلیلگر: محمد ندیمی
هدایت شده از mesaghمیثاق
آیا فکر بعدش را کرده‌اید؟ تا خیلی از فضای انتخابات فاصله نگرفتیم یک خطاب به دلسوزان و عقلای جبهه انقلاب عرض کنیم. همگان شاهد بودند که امسال بدعتِ تقدّم "غیراصلح مقبول" در بالاترین سطح اِعمال و شد.. یکی از تبعات ویرانگر این سنّت سیئه این است که، دیگر کمتر جوانی در فضای سیاسی کشور به‌دنبال تلاش برای کسب و مجهزشدن به خواهد رفت. رسمیت‌بخشیدن به "مقبولیّت"، قطعا در بلندمدت باعث تقویت و می‌شود، به‌سرعت سلبریتی مذهبی تولید می‌کند، جوانان مؤمن‌ را ترغیب به پیشرفت‌های آسانسوری و طی‌کشیدن پله‌های ترقی می‌کند، به‌جای محسن حججی، و بَزَک‌شده‌های مجازی تولید می‌کند، چاپلوسیِ مدیران را شرعی نشان می‌دهد، ماکیاولیسم دینی را توجیه می‌کند، تملق‌گویی را ترویج می‌کند، جایی برای اخلاص و باقی نمی‌ماند، نمایش و و دیپلماتیک، در میان جوانان انقلابی به‌سرعت ارزش و اصالت پیدا می‌کند، جبهه مطالبه‌گری و (که لزوما با دشمن‌پیداکردن و درافتادن با کانون‌های قدرت همراه‌ است) بازهم سرد و خلوت می‌ماند، دیده‌شدن و و به عبارت اصولگرایانه‌ترش، ، در رأس ارزش‌ها قرار می‌گیرد، کیف‌کشی در حکم جهاد در رکاب معصومين حُرمت پیدا می‌کند، انتقادگری و انتقادپذیری حکم محاربه با مقدسات دین می‌یابد، خوبان ناهنجار می‌شوند و بی‌ارزش‌ها عنوان انقلابی پیدا می‌کنند، حق و باطل دَرهم‌آمیخته و قابل تمییز و تشخیص نخواهند بود، و این وضعیت، تجسمی از یک است. مطئمن باشید که در آینده‌ای نزدیک با لشکری از جوانان اتوکشیده‌ی مذهبیِ تشنه‌ی دیده‌شدنِ تکلیف‌گریز و عشقِ مدیریت و عشقِ سخنرانی و عشقِ محبوبیت روبرو خواهیم شد، اين روحیات محصول فرهنگ غلطی هستند که خودتان به آنان آموخته‌اید. وقتی بنا بر کسب شد، همه را باید نگه داشت، برای راضی‌نگه‌داشتنِ همه، لاجرم پایمال خواهند گشت.. عطش محبوب‌شدن را شما در کام رهپویان راه انقلاب نهادید، حالا به هر دری خواهند زد تا سیراب شوند، حججی‌ها محصول فضایی هستند که اخلاص و انجام تکلیف در آن ارزش است نه محبوبیت و خواسته‌شدن، اصالت‌دادن به در کوتاه‌مدت، آورده‌ی سیاسی دارد اما در بلندمدت را با چالش‌های جدی مواجه خواهد ساخت.. پ ن// کسانی که به‌عنوان اصلح به آقای رئیسی رأی دادند، موردنظر نیستند؛ ایراد به کسانی است که تلاش کردند "وحدت برای اصلح" را به هم بزنند و زدند . ✍حجت الاسلام داود معظمی
انتقادات صریح از آیت الله جوادی آملی در دیدار با وزیر خارجه: 🔹 مذاکره با جهان، یک فکر جهانی لازم دارد، ما از جهان جدا نیستیم، چه بخواهیم و چه نخواهیم باید با آنها مذاکره کنیم و با آنها دست بدهیم اما بعد از آن حتما باید انگشتان خود را بشماریم! 🔹 در نظام بین‌الملل به هیچکس اعتماد نیست اما در عین حال هیچ کس از مذاکره و تبادل با دیگر کشورها هم بی‌نیاز نیست. لذا مذاکره با کشورهای جهان یک کار سنگینِ علمیِ عمیقِ حقوقی - سیاسی در حوزه بین الملل است. 🔹 مذاکره با جهان، یک فهم و سواد بالغ سیاسی بین المللی می خواهد. باید طرزی توافقات را نوشت که کسی نتواند زیر آن بزند و از آن خارج شود و از تعهد خود شانه خالی کند؛ اگر کشوری توانست یکطرفه و یکجانبه از توافق و قرارداد صورت گرفته خارج شود، این یعنی این قرارداد عوامانه نوشته شده است! این یعنی آن تکیه گاهی که محل سوء استفاده دشمن قرار گرفته تا بر اساس آن از توافق خارج شود مورد غفلت قرار گرفته است، این یعنی در قرارداد دیده نشده که اگر یکی از طرفین به صورت یکجانبه از توافق خارج شود و آن را فسخ کند، چه عواقبی دارد؟ این یعنی همه جوانب کار دیده نشده است. 🔹 حضرت امیر(ع) در نامه خود به استاندار مصر، مالک اشتر، نوشت که مردم عمود دین هستند، این حرف از سر ترحم زده نشده، این یک حقیقت است. کدام خطر بود که مردم سینه سپر نکردند؟! کجا لازم به فداکاری و ایثار بود که این مردم دریغ کرده باشند؟! مردم، این کشور را با خون حفظ کردند؛ لیاقت این مردم نه آن قراردادهای عوامانه است و نه این اختلاس و سوء مدیریت‌ها و حقوق های نجومی. 🔻لذا داخل را هم باید محترم بشماریم و با متفکران داخلی و صاحبنظران مشورت کنیم، این سابقه عظیم تاریخی و این فکرها را باید قدر بدانیم و از آنها استفاده کنیم. 🔹 اگر اختلاس و حقوق نجومی و سوءمدیریت در این کشور نباشد، این مملکت کاملا می‌تواند خود را اداره کند. [ خطاب به تیم مذاکره کننده هسته ای]: مانیفست نظام بین المللی بر اساس حق و عدل نیست! آنها اساساً این مفاهیم را قبول ندارند. آنچه آنها قبول دارند و ما باید بر اساس آن با آنها مذاکره کنیم، یک عقل استدلالی است؛ باید طرف ما بداند که خروج یکطرفه از برجام، امنیت بین المللی را تهدید می‌کند، تا قرارداد ما با امنیت بین المللی گره نخورد ضمانت اجرا نخواهد داشت، قرارداد هسته ای باید یک تعهد محترم متقابل باشد و همه جوانب حقوق بین الملل در آن دیده شود. بله! ادب بین‌المللی را رعایت می‌کنیم، دست هم می‌دهیم، اما پس از دست دادن انگشتان خود را هم می شماریم!
نظریه‌پراکنی در تردید و ابهام! نقدی بر شبهه‌افکنی‌های اخیر پیرامون [ص ۱ از ۵] 🔹اخیرا مطالبی از آقای شهاب‌الدین حائری در فضای مجازی دست به دست می‌شود که گرچه حاوی شبهاتی سست و بی‌مبناست اما گاه در منظر برخی به عنوان نظریه‌های علمی تلقی می‌شود! 🔹آقای شهاب‌الدین حائری که فاقد سابقه علمی روشن در محافل علمی و همچنین فاقد آثار علمی مشخص در باب ولایت فقیه است، در یادداشت اخیر خود مدعی شده است: «حکومت اسلامی بدون ولایت فقیه شدنی است.» او تلاش کرده آنچه را دو دلیل اصلی ولایت فقیه می‌خواند، نقد کند. 🔹در یادداشت پیش‌رو تنها به ۱۰ اشکال، از اشکالات فراوان وارده بر متن حائری، اشاره شده است. 🔻پاسخ‌های علمی به شبهات پیرامون ولایت فقیه، با سند و ارجاع به متون فقهی، هم مایه علمی جناب حائری را نمایان خواهد ساخت و هم به فهم بهتر مساله ولایت فقیه کمک خواهد کرد. ▫️آیا بدون علم به قوانین اسلامی و شرط عدالت و بدون ضمانت قانونی در حرف‌شنوی از دین‌شناس جامع‌الشرایط، حکومت به سمت اجرای قوانین دینی حرکت خواهد کرد؟ ✅ نقد و بررسی: 🔹 1- در کتب فقهی اطلاعات فقیه در خصوص اهم و مهم، به عنوان دلیل ولایت فقیه مطرح نشده است. 🔸 حائری نوشته است: «قائلین به ولایت فقیه به معنای ضرورت حکومت فقیه بر جامعه، از مهمترین دلائل ولایت فقیه، را اطلاعات فقیه در خصوص اهم ومهم در مقام تزاحم بین احکام دانسته اند. عموم افعال بشر دارای تکلیفی از جانب شارع هستند در تزاحم بین این تکالیف، فقیه، میتواند تکلیف اهم را تشخیص دهد» 🔹 نقد: در کتب فقهی هیچ‌گاه چنین استدلالی برای ولایت فقیه ذکر نشده است! بلکه همانند سایر مسائل فقهی از ادله اربعه بهره‌گرفته شده است. تمسک به روایات معصومین، برجسته‌ترین دلیل است و دلیل عقلی و احیانا اجماع و برخی آیات قرآن، دلایل دیگری است که در کتب فقهی آمده است. 🔹 2- امام خمینی(ره) برای اثبات ولایت فقیه، تمسک به تشخیص اهم و مهم توسط فقیه نکرده‌اند. 🔸 حائری نوشته است: «آیت الله خمینی از این دلیل به عنوان دلیل عقلی و مهمترین دلیل بر تقدم فقیه بر دیگران در امر حکومت یاد کرده است» امام خمینی(ره) چه در کتاب بیع به زبان عربی و چه در مجموعه سخنرانی‌ها راجع به ولایت فقیه در سال 48، قاعده اهم و مهم را به عنوان دلیل ولایت فقیه ذکر نکرده‌اند، بلکه در هر دو، دلیل ولایت فقیه را چنین بیان فرموده‌اند: «توجه اجمالی به احکام اسلام، اعمّ از امور عبادی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، جزایی و قضایی و... نشان می‌دهد اسلام منحصر در امور عبادی و اخلاقی نیست، این احکام نسخ نشده و خود بقاء این احکام نشان می‌دهد وجود حكومتي كه اجراي اين احكام را تضمين كند ضروري است. اين مساله عقلا واضح است و روايات نيز بر آن دلالت دارد. در ادامه، شرط حاكم را علم (به قوانين اسلامي) و عدالت مي‌دانند چون اولا عقلًا ممكن نيست جاهل و ظالم و فاسق عهده‌دار اجراي احكام اسلام شوند و ثانيا روايات بر دو شرط علم و عدالت دلالت دارند. خطبه 131 نهج البلاغه: «شما‏‎ ‎‏مردم خوب می دانید که شایسته نیست کسی که بر نوامیس و خونها و درآمدها و احکام و قوانین و‏‎ ‎‏پیشوایی مسلمانان ولایت و حکومت پیدا می کند بخیل باشد تا بر اموال مسلمانان حرص ورزد.‏ ‏‏«و لاَ الْجاهِلُ فَیُضِلَّهُم بِجَهلِهِ.»‏ ‏‏و باید که جاهل (و ناآگاه از قوانین) نباشد تا از روی نادانی مردم را به گمراهی بکشاند.‏‏ ‏‏و باید که جفاکار و خشن نباشد تا به علت جفای او مردم با او قطع رابطه و مراوده کنند. و‏‎ ‎‏نیز باید که از دولتها نترسد تا با یکی دوستی و با دیگری دشمنی کند.‏‏‏ و باید که در کار قضاوت رشوه خوار نباشد تا حقوق افراد را پایمال کند و نگذارد حق به‏‎ ‎‏حقدار برسد. و نباید که سنت و قانون را تعطیل کند تا امت به گمراهی و نابودی نرود.‏» مطالب این روایت حول دو موضوع دور می زند: یکی «علم»، و‏‎ ‎‏دیگری «عدالت». و این دو را خصلت ضروری «والی» قرار داده است. در عبارت‏‎ ‎‏ولاالجاهل فیضلّهم بجهله روی خصلت «علم» تکیه می کند. و در سایر عبارات روی‏‎ ‎‏«عدالت»، به معنای واقعی، تأکید می نماید.» (ر.ک: امام خميني، كتاب البيع، ج2، ص617 تا 624 ، همچنين: ولایت فقیه، ص56) امام خمینی(ره) در مباحث ولایت فقيه خود به سبک رایج در کتب فقهی، ادله روايي ولايت فقيه را مطرح و بررسي كرده‌اند و به هيچ وجه اسمي از توانايي فقيه بر تشخيص اهمّ، به عنوان دليل اصلي به ميان نمي‌آورند. در ادامه بخشی از بیانات امام خواهد آمد.
نظریه‌پراکنی در تردید و ابهام! نقدی بر شبهه‌افکنی‌های اخیر پیرامون [ص ۲ از ۵] 🔹امام خمینی(ره) در خلال درس‌های ولایت فقیه خود چنین می‌فرماید: «روایت حضرت رضا(ع): «‏‏لو لم یجعل لهم اِماماً قیّماً حافظاً مستودعاً، لدرست‏‎ ‎‏الملّة‏‏...» به طور قضیۀ کلی می‌فرماید: برای مردم امامِ قیّمِ حافظِ امین لازم است. و در..‏‎ ‎‎‏روایت [دیگر] می فرماید: فقها، أمنای رُسل هستند. از این صغرا و کبرا‏ برمی‌آید که فقها باید رئیس‏‎ ‎‏ملّت باشند تا نگذارند اسلام مندرس شود و احکام آن تعطیل شود. چون فقهای عادل در‏‎ ‎‏کشورهای مسلمان‌نشین حکومت نداشته و ولایتشان برقرار نشده، اسلام مندرس گشته و‏‎ ‎‏احکام آن تعطیل شده است. فرمایش حضرت رضا(ع) به تحقق پیوسته است. تجربه،‏‎ ‎‏صحت آن را بر همه ثابت کرده است.‏»(ولایت فقیه، ص73) 🔹3- تعریف حائری از دلیل حسبه صحیح نیست. 🔸حائری نوشته است: «اموری که در زمان حضور امام معصوم، ایشان متکفّل آنند از قبیل سرپرستی یتیمی که ولیّ و سرپرستی ندارد را امور حِسبه نامند» 🔹نقد: این تعریف، صحیح نیست. تعریفی که در کتب فقها آمده چنین است: «هركار نيك كه مي‌دانيم شارع مقدس، تحقق آن را مي‌خواهد و راضی به اهمال و بر زمین ماندن آن نیست و متصدي ويژه برای آن تعیین نکرده است» نگاه کنید به: خوئی، فقه الشيعة - الاجتهاد و التقليد؛ ص: 260 کاشف الغطاء، النور الساطع فی الفقه النافع، ج1، ص540 روشن است با این تعریف، طبق تصریح فقها، همه واجبات کفایی داخل این تعریف است، لذا در ابواب مختلفی از فقه، دلیل حسبه مطرح شده است. یک جستجوی ساده در کتب فقهی در نرم افزار جامع فقه نور، این موضوع را نشان می‌دهد. برای امور حسبیه مثال به امر به معروف، دفاع از مسلمین و... زده شده است. گاه تعریف آن از این هم وسیع‌تر بیان شده که مجال ذکر آن نیست. لذا کسی نگفته همه امور حسبیه به عهده معصوم است و برای انجامش نیاز به اذن ایشان است. یعنی امور حسبیه‌ای وجود دارد که به شکل کفایی بر عهده همگان است و اذن گرفتن از معصوم شرط آن نیست همانند امر به معروف و... 🔸 حائری می‌گوید حسبه اموری است که در زمان حضور معصوم، امام متکفل آن است و قائلان به ولایت فقیه میگویند فقیه قدر متیقن در زمان غیبت است. 🔹 اگر منظور از آنچه معصوم متکفل آن است، اختیارات امام معصوم است: این‌گونه نیست که کسی بگوید با توجه به دلیل حسبه، ولایت فقیه ثابت بوده و در نتیجه فقیه همه اختیارات معصوم را دارد! زیرا امام دارای اختیارات و متکفل اموری است که فقیه از آن بی‌بهره است و موارد آن در کتب فقهی مذکور است، مثلا اگر گفته شود طلاق زوجه افراد (مطابق مصلحت و لو این‌که این کار مرتبط به مسائل اجتماعی نباشد) از اختیارات معصوم است، فقیه چنین اختیاری ندارد. (كتاب البيع (للإمام الخميني)؛ ج‌2، ص 654) خوب است حائری، منبعی برای تعریف خود ارائه کند. ظاهرا او در این یادداشت، تصور دقیقی از امور حسبیه نداشته است. این بی‌معناست که از اصطلاحات فقهی استفاده شود، ولی به شکل دلبخواه معنا شود. تعریف و فهم دقیق امور حسبیه در چگونگی استفاده از آن تاثیر دارد، بحث از این که رابطه دلیل حسبه با ادله ولایت فقیه چیست و چرا باید به قدر متیقن بسنده کرد، جهاتی است که در این یادداشت در صدد بیانش نیستیم. 🔹4- تمسک به دلیل حسبه، مخصوص فقیهانی نیست که روایات ولایت فقیه را نپذیرفته‌اند. 🔸حائری نوشته است: «اخیرا اغلب فقهاء قائل به ولایت فقیه نظیر ایات مکارم شیرازی و مرحوم جواد تبریزی و... با توجه به نپذیرفتن ادله عقلی ونقلی آیت الله خمینی بر ولایت فقیه به این دلیل برای وجوب تعیین فقیه برای حکومت بر مردم تمسک جسته‌اند» 🔹 مستفاد از این جمله آن است که بعد از نپذیرفتن ادله ولایت فقیه که توسط امام مطرح شده‌اند، تمسک به ادله حسبیه به میان آمده است، در حالی که: اولا قائلان به ولایت فقیه نیز به دلیل حسبه، تمسک کرده‌اند! لذا امام خمینی(ره) نیز با صرف نظر از ادله ولایت فقیه، از طریق دلیل حسبه اختیارات حکومتی را برای فقها ثابت دانسته‌اند: فمع الغضّ عن أدلّة الولاية... (كتاب البيع (للإمام الخميني)؛ ج‌2، ص 665) ثانیا تمسک به دلیل حسبه در مسئله ولایت فقیه، بعد از نقد ادله ارائه شده توسط امام خمینی نبوده است، بلکه پیش از مراجع متاخر از امام خمینی، توسط فقیهان هم دوره امام، همچون آیت الله خوئی و... نیز بیان شده و همچنین توسط برخی فقها حتی پیش از طرح بحث ولایت فقیه توسط امام خمینی، نیز صورت گرفته است. ظاهرا جناب حائری به این مساله نیز توجه نداشته و عبارتی غیر دقیق و پرمناقشه بیان کرده است. البته لازم است جناب حائری منظور از تعبیر «اخیرا و اغلب» را هم توضیح داده و دلیل بیاورد.
نظریه‌پراکنی در تردید و ابهام! نقدی بر شبهه‌افکنی‌های اخیر پیرامون [ص۴ از ۵] 🔹8-جایگاه متخصصان علوم مختلف در حاکمیت اسلامی 🔸حائری نوشته: «اهم ومهم در مسائل و امور حکومتی بیش از آنکه به فقه نیازمند باشد به روابط گسترده با مردم و خصوصیات فردی نظیر هوش اجتماعی و بردباری و تخصص‌های مختلف در علوم و خصوصا سابقه مدیریتی و کار واحاطه به اوضاع مملکت ودنیا دارد... معلومات فقیه در عصر حاضر تناسبی با معلوماتی که مدیر مملکت باید داشته باشد ندارد تا اولویتی برای فقیه نسبت به یک مدیر کارکشته ایجاد نماید.. قید فقاهت برای حاکم، بصورت طبیعی جامعه را از تصدی افراد واجد شرایط حکومت محروم مینماید چرا که روحانیون اغلب نه کارخانه ای اداره کرده اند نه تجربه کاراقتصادی کلان وخرد دارند.» 🔹نقد: حائری حکومت را شایسته متخصصان در علوم مختلف دانسته است. اما کدام تخصص؟ آیا متخصصی هست که بی‌نیاز از مشورت با متخصصان دیگر باشد؟! او گفته چون توانایی و سابقه مدیریت لازم است، نیازی به دانش فقه به عنوان قوانین الهی وجود ندارد، اما روشن است کسی نمی‌گوید فقیهی که توانایی مدیریت ندارد، می‌تواند رهبر مملکت باشد. آیا مثلا وزرا که یک مجموعه بزرگ را اداره می‌کنند، همگی باید قبلا مدیر کارخانه‌ای بوده باشند؟! مثلا آیا وزیر بهداشت که از میان پزشکانی که توانایی مدیریت دارد انتخاب می‌شود، باید چنین سابقه‌ای داشته باشد؟! مهم تجربه و توانایی مدیریت است که در میان صاحبان علوم مختلف، افرادی هستند که این توانایی را دارند یا ندارند. طبق اصل ۱۰۹ قانون اساسی باید فقیهی در جایگاه رهبر قرار گیرد که دارای بینش صحیح سیاسی، اجتماعی، تدبیر، شجاعت و مدیریت باشد. لابد حائری می‌خواهد توانایی مدیریت کارخانه نیز جزو شرایط ولایت فقیه به قانون اساسی اضافه شود! همچنین متخصصان مسائلی همچون محیط زیست و مساله مدیریت کمبود آب، در تبیین و تنقیح موضوعات صلاحیت دارند نه در استنباط و صدور حکم شرعی. آیا حائري، اسلام را منحصر در احکام فردی می‌داند و احكام اجتماعي اسلام را نفی می‌کند؟ به این معنا که در مسائل اجتماعی و سیاسی، خداوند قوانینی و لو به شکل کلی، تعیین نکرده و ملاک چیزی است که بشر تشخیص می‌دهد، آن هم بدون نیاز به تایید شرع و قانون الهی؟ لازمه این سخن انكار جامعیت اسلام و نفی ربوبيت تشريعي خداوند است. حائری نه فقط نیاز به فقیه، بلکه نیاز به فقاهت را نفی کرده است، آیا این محدود ساختن آموزه های دینی به امور فردی نیست؟ 🔹9-شبهه عدم تخصص ولی فقیه، شبهه‌ای قدیمی است که امام خمینی خود به آن پاسخ داده‌اند. زمامدار کشور هر تخصصی داشته باشد در امر حکمرانی، بی‌نیاز از مشورت با صاحبان تخصص‌های مختلف نیست. به نظر حائری -که مثال به کمبود آب در کشور زده است- اگر یک متخصص محیط زیست، زمامدار مملکت باشد، در مسائل مربوط به سلامت، امنیت و اقتصاد چه باید بکند؟! شخصی که در رأس حکومت است، در این مسائل ورود مستقیم نمی‌کند و برای هر مساله‌ای در کانال مشخص خود توسط کارشناسان، تصمیم سازی شده و توسط مسئولان مربوطه اجرا می‌شود. وظایف و اختیارات رهبری طبق اصل ۱۱۰ قانون اساسی مشخص است و شامل اموری همچون تعیین سیاست‌های کلی نظام و نظارت بر حسن اجرای آن، فرمان همه‌پرسی و... است. امام خمینی(ره) سال‌ها پیش از آن‌که این شبهه توسط در ابتدای تشکیل نظام مطرح شود، خود به آن پاسخ داده‌اند. خوب بود حائری، قدری مطالعه می‌کرد و پاسخ امام به این شبهه سست و تکراری را می‌دید تا لااقل اشکالی جدید مطرح کند! 🔹امام خمینی(ره) می‌فرماید: «این‌که می‌گوییم حکومت برای فقیهان عادل است، گاهی این اشکال به نظر برخی می‌رسد که فقیهان از تمشیت و سر و سامان دادن به امور سیاسی و نظامی و... عاجزند. لکن این اشکالی بی‌ارزش است، بعد از آن‌که می‌بينيم تدبير و اداره، در هر دولتي با تشريك مساعي تعداد زيادي از متخصصان و ارباب بصيرت است. پادشاهان و رؤسای جمهور از گذشته‌های دور تا زمان حال –جز موارد استثنا- عالم به همه فنون سیاسی و [مثلا] فرماندهی [نظامی یک] لشکر نبوده‌اند، بلکه امور توسط متخصصان در هر فنّی جریان می‌یافته است. لکن اگر شخصی که در رأس حکومت است شخصی عادل باشد، قطعا وزیران و کارگزاران عادل [و صالح] یا با عملکرد درست را انتخاب خواهد کرد و این باعث کم شدن ظلم و فساد و تعدّی در بیت المال و در آبرو و جان مردم می‌شود.»(كتاب البيع (للإمام الخميني)؛ ج‌2، ص: 665)
نظریه‌پراکنی در تردید و ابهام! نقدی بر شبهه‌افکنی‌های اخیر پیرامون [ص ۳ از ۵] 🔹5- آیت الله مکارم شیرازی منکر ادله ولایت فقیه نیستند. حائری در عبارتی که در فراز پیشین نقل شد به آیت الله مکارم نسبت داده است که ایشان ادله امام خمینی بر ولایت فقیه را نپذیرفته و از باب حسبه قائل به ولایت شده‌اند. این نسبت به آیت الله مکارم، خلاف واقع آشکار است. ایشان دلیل عقلی (تایید شده با سیره نبوی و برخی ائمه ع) و دلالت برخی روایات را پذیرفته‌اند. نگاه کنید به: (أنوار الفقاهة - كتاب البيع (لمكارم)؛ ص471) 🔹 6- حکومت اسلامی بدون وجود ضمانت قانونی بر لزوم تبعیت از نظر دین شناس عالم و عادل ممکن نیست. چگونه حکومت فردی که دین شناس نیست و ضمانت قانونی برای پایبند بودنش به اجرای قوانین اسلامی وجود ندارد، اسلامی دانسته شود؟ وقتی چنین فردی اطلاع از قوانین اسلامی ندارد، خصوصا امور جدیدی که رخ می‌دهد، آیا ممکن است آن‌ها را به اجرا بگذارد؟! مثل این‌که شخص ناآگاه به قانون، عهده‌دار قضاوت و اجرای قانون شود. اگر گفته شود چه اشکالی دارد فردی غیر دین شناس بر مسلمانان حکومت کند؟ او میتواند با مشورت با دین شناسان به اسلام عمل کند. باید پرسید آیا ضمانت قانونی بر پذیرفتنِ رأی و مشورت فقیه وجود دارد؟ اگر وجود ندارد، همچون گذشته، احکام اجتماعی اسلام در حدّ نصیحت باقی خواهد ماند و وجهی برای اسلامی خواندن این حکومت وجود ندارد. و اگر ضمانت قانونی برای تبعیت از نظر دین شناس و اجرایی شدن احکام اسلام وجود دارد، در واقع همان فرد دین‌شناس حاکم است. 🔹امام خمینی (ره) می‌فرماید: «سلاطین اگر تابع اسلام باشند، باید به تبعیت فقها در آیند و قوانین و احکام را از فقها بپرسند و اجرا کنند. در این صورت حکام حقیقى همان فقها هستند؛ پس بایستى حاکمیت رسماً به فقها تعلق بگیرد؛ نه به کسانى که به علت جهل به قانون مجبورند از فقها تبعیت کنند.‏ ‏ البته لازم نیست که صاحب منصبان و مرزبانان و کارمندان ادارى، همه قوانین اسلام را بدانند و فقیه باشند؛ بلکه کافى است قوانین مربوط به شغل و وظیفه خویش را بدانند. چنانکه در زمان پیغمبر (ص) و امیرالمؤمنین (ع) اینطور بوده است. مصدر امور باید داراى این دو امتیاز [علم به قوانین دینی و عدالت] باشد؛ لکن معاونین و صاحب منصبان و مأمورانى که به شهرستانها فرستاده مى شوند باید قوانین مربوط به کار خود را دانسته و در موارد دیگر از مصدر امر بپرسند.‏» (ولایت فقیه، ص49) 🔹7- جايگاه قاعده اهمّ و مهمّ و عناوین ثانویه در حکومت اسلامی قاعده اهم و مهم در اجرای احکام اسلام در حکومت اسلامی جایگاه مهمی دارد، ولی این مساله مربوط به اثبات ولایت فقیه نیست. به بیان آیت الله مکارم، بسیاری از عناوین ثانویه قابل ارجاع به این قاعده است. مثلا قاعده اضطرار، ضرر و ضرار و تقیه و.. به قاعده اهم و مهم و تزاحم میان ملاکات، برمی‌گردد. این قاعده در مسائل اجتماعی نیز وجود دارد و زمامداران جامعه باید با مشورت با اهل خبره و کارشناسان امین، در این‌باره تصمیم بگیرند. 🔹آیت الله مکارم شیرازی: «نقش این قسم از عناوین ثانویه چیزی جز حلّ معضلات ناشی از بحران‌های اجتماعی و اقتصادی نیست و نباید در همه حالات به آن‌ها تمسّک کرد... ضروری است بر این نکته تاکید شود که معرفت مصالح و مفاسد و اهمّ از غیر اهمّ باید به حسب مذاق و لسان ادله باشد که آن را از مشاهده اهتمام بیشتر شارع مقدس به برخی امور نسبت به امور دیگر می‌توان دریافت، نه به حسب سلیقه و مذاق ما و استحساناتی که به ذهنمان می‌آید. حاصل آن‌که معرفت مصادیق این قاعده صرفا به عهده فقیهی است که به زبان شریعت عالم است نه اینکه تشخیص مصادیق به استحسانات و عقول ضعیف سپرده شده باشد.» براي اطلاع بیشتر نسبت به قاعده اهمّ و مهمّ و جایگاه عناوین ثانویه، به منبع ذیل مراجعه كنيد. (بحوث فقهية هامة؛ آيت الله مكارم، ص 505 به بعد)