هدایت شده از mesaghمیثاق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدایت شده از mesaghمیثاق
⭕️ ظرفیت پارکینگهای شهرهای مرزی تکمیل است
🔸سردار اشتری، فرمانده کل انتظامی کشور:
🔹بیشترین ازدحام در مرزهای شلمچه و مهران است.
🔹احتمال بسته شدن کامل مرزها نیز وجود دارد.
🔹در شرایط فعلی مرزها گنجایش و ظرفیت پذیرش زائران جدید را ندارد.
🔹اجازه ورود به شهرهای مرزی فقط به اتوبوسها و خودروهای عمومی داده میشود.
🔹ظرفیت پارکینگها تکمیل است به طوری که زمینهای کشاورزی نیز تبدیل به پارکینگ شده است.
#اربعین
👉 yjc.news/00YYQ
هدایت شده از mesaghمیثاق
29.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 هیئت دهه نودیها
🎙کاری از گروه سرود ماح با حضور #ابوذر روحی
🖥 با کیفیت بالا در یوتیوب جنبش #ببینید🔻
https://youtu.be/qFjg8sGbx5I
#اربعین
#انسان_سازی
#نسل_سازی
هدایت شده از mesaghمیثاق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️مرزهای منتهی به عراق مسدود است
🔻ستاد اربعین: مرزهای منتهی به عراق مسدود است، زائران عزیز به هیچوجه تا اطلاع ثانوی به مرزها مراجعه نکنند. ظرفیت موکبها در عراق نیز تکمیل است.
🔻رئیس ستاد اربعین گفته: حدود ۲۰۰ دستگاه اتوبوس را برای مرز خسروی فرستادیم تا از آن مسیر به انتقال زائران در خاک عراق کمک کنند.
🔻سخنگوی ستاد اربعین عراق هم گفته: زائران بلافاصله بعد از پایان مراسم به مرزهای کشور برگردند تا به خاطر نبود جا و مکان برای استراحت و خواب، سرگردان نشوند
🔻پ ن:
ویدیو مربوط به موج جمعیت زائران اربعین در پایانه مرزی مهران است.
#اربعین
هدایت شده از mesaghمیثاق
✨﷽✨
#یک_داستان_یک_پند
✍در ایام نوجوانی مرحوم پدرم، هر روز یک سکه پنج تومانی به من میداد که چهار تومان آن هزینۀ تاکسیام بود و یک تومان دیگر هم خرجیام بود.
روبروی مدرسه مغازه ساندویچی بود و من عاشق ساندویچ بودم و کتلت ارزانترین ساندویچی بود که میتوانستم بخرم. اگر میخواستم روزی ساندویچ بخورم که پنج تومان بود، آن روز را سه کیلومتر بین مدرسه و خانه باید پیادهروی میکردم. برای من جالب بود که هرچه از ساندویچ حاصل کرده بودم در این پیادهروی میسوزاندم و زمان برگشتن به خانه گویی ساندویچی نخوردهام و گرسنه بودم.
گاهی یادم میآید لذتهای ما در دنیا مانند خوردن ساندویچ در ایام جوانیام بود که لهو بود، چون آنچه بدست میآوردم سریع میسوزاندم و از دستش میدادم که نوعی از لهو و لعب بود. مثال، مجلس قرآنی میرویم و با کلام غیبتی آنچه حاصل کردهایم میسوزانیم.
کتلت با خیارشور طعم و لذت خاصی داشت، اصلا مزه یک ساندویچ به خیارشور کنار آن است. برای من جالب بود که خیارشور بیخاصیت، کمکی بود برای خوردن سوسیس و کالباسِ مضر و بیخاصیتتر از خودش، و هیچ کس در مغازه لبنیاتی، خامه و عسل را با خیارشور نمیفروخت؛ چون هیچ کس خیارشور بیخاصیت را با خامه و عسل باخاصیت نمیخورد.
در دنیا هم، همین طور است؛ همیشه لهو و لعبها و بیخاصیتها برای شیرین کردن یکدیگر به میدان میآیند.
یاد دارم آن زمان جوانی در شهر بود که کمی شیرین عقل بود، هیچ کس او را برای مجلس ختم پدرش که در آن تلاوت قرآن و غم و یاد مرگ بود راه نمیداد. او در تمام مجالس عروسی دعوت میشد چون چاشنی مجلس بود و رقص همراه با لودگی و شیرین کاریهایش، باعث گرم شدن مجلس لهو و لعب مردم میشد.
هیچ زنی در مجلس سوگواری مرگ پدرش، به دنبال آرایشگاه برای زیبایی خود نمیرود؛ چون آرایش ابزار و خیارشور مجلس لهو و لعب عروسی یا جشنِ تولد است.
هدایت شده از mesaghمیثاق
✨﷽✨
🔰به نقل از فرزند علامه طهرانی
✍ درست است که زن باید از شوهرش اطاعت کند، ولی این هنر مرد است که همسرش را مطیع خود قرار دهد و راه اصلی آن فقط و فقط محبت ورزیدن و نیکوئی کردن است.
مرد باید کاری کند همسرش به معنای حقیقی کلمه عاشق او باشد و آنقدر محبت کند و در این محبت صادقانه باشد که قلب همسرش را مالک شود.
وقتی محبت آمد، اطاعت و تبعیت هم به دنبال آن خواهد آمد و همسر در همهی مشکلات با شوهرش همراهی میکند و خواست خود را بر خواستهی او منطبق مینماید و در عمل با شوهرش مخالفت نمیورزد؛
چنانکه راه اصلی وادار کردن فرزندان به اطاعت نیز محبت و احترام به ایشان است.
📚 نور مجرد 2 صفحه 656
هدایت شده از mesaghمیثاق
✨﷽✨
#داستانک_آموزنده
✍دکتری برای خواستگاری دختری رفت، ولی دختر او را رد کرد و گفت به شرطی قبول میکنم که مامانت به عروسی نیاید! آن جوان در کار خود ماند و پیش یکی از اساتید خود رفت و با خجالت چنین گفت:در سن یک سالگی پدرم مرد و مادرم برای اینکه خرج زندگیمان را تامین کند در خانه های مردم رخت و لباس میشست.. حالا دختری که خیلی دوستش دارم شرط کرده که فقط بدون حضور مادرم حاضر به ازدواج با من است. گذشته مادرم مرا خجالت زده کرده است.به نظرتان چکار کنم!! استاد به او گفت:از تو خواسته ای دارم ؛به منزل برو و دست مادرت را بشور، فردا به نزد من بیا و بهت میگم چکار کنی.
و جوان به منزل رفت و اینکار را کرد ولی با حوصله دستای مادرش را در حالی که اشک بر روی گونه هایش سرازیر شده بود انجام داد..زیرا اولین بار بود که دستان مامانش درحالی که از شدت شستن لباسهای مردم چروک شده و تماما تاول زده و ترک برداشته اند را دید ، طوری که وقتی آب را روی دستانش میریخت از درد به لرز میفتاد.
پس از شستن دستان مادرش نتونست تا فردا صبر کند و همون موقع به استاد خود زنگ زد و گفت: ممنونم که راه درست را بهم نشون دادی! من مادرم را به امروزم نمیفروشم..چون اون زندگی اش را برای آینده من تباه کرد!!
هدایت شده از mesaghمیثاق
✨﷽✨
🌼جایگاه شیعیان در قیامت
پيامبر اكرم (ص) فرمودند:
يا علی روز قيامت گروهی از قبرهای خود بيرون ميشوند كه لباسشان نور است و بر ناقه هايی از نور سوار ميباشند كه لجامهای آن ناقهها از ياقوت سرخ است و فرشتگان، آنان را به سوی محشر حركت میدهند،
پس علی (ع) گفت:
تبارك اللّه، اين قوم چقدر در پيشگاه خداوند گرامی هستند!
رسول خدا (ص) فرمود:
يا علی آنان شيعيان و دوستداران تو میباشند، كه تو را به دوستی من دوست دارند و مرا به دوستی خداوند دوست ميدارند،
آنان در روز قيامت كامياب و رستگارند.
📚ترجمة الامام علي بن ابي طالب ج 2، ص 346 و 846
هدایت شده از mesaghمیثاق
✨﷽✨
#داستان
سليمان كنار ساحل دريا نشسته بود، چشمش به مورچهاى افتاد كه دانه گندمى را با خود به جانب دريا ميبرد، سليمان چشم از او برنداشت تا به آب رسيد، ناگهان قورباغهاى سر از آب بيرون كرد و دهان گشود، مورچه به دهان قورباغه رفت و قورباغه شناكنان به داخل دريا رفت، در حالى كه زمانى طولانى بر اين داستان گذشت و سليمان در اين مسئله با شگفتى در انديشه بود!
پس از گذشت زمان معين قورباغه از آب بيرون آمد و دهان باز كرد و مورچه از دهانش خارج شد و دانه گندم با او نبود.
سليمان مورچه را خواست و از حال و وضع و اين كه كجا بود پرسيد؟ مورچه گفت: اى پيامبر خدا در قعر دريائى كه مىبينى سنگى ميان تهى است و در آن كرم كورى قرار دارد، خدا او را در آنجا آفريده و او قدرت بيرون آمدن از آن را براى طلب معاش ندارد، مرا حضرت حق كارگزار روزى او قرار داده است و من روزىاش را براى او ميبرم البته پروردگار اين قورباغه را مأمور حمل من قرار داده و آبى كه در دهان اوست زيانى به حال من ندارد، چون قورباغه به سنگ مىرسد دهانش را به روزنه سنگ مىگذارد و من وارد آن مىشوم، پس از اين كه روزى او را به او رسانيدم از روزنه بيرون آمده وارد دهان قورباغه مىشوم و او مرا از دريا بيرون مىآورد.
سليمان به مورچه گفت: آيا از آن كرم كور تسبيحى شنيدهاى؟ مورچه گفت: آرى مىگويد:
«يا من لا ينسانى فى جوف هذه الصخره تحت هذه اللجة برزقك لا تنس عبادك المؤمنين برحمتك:»
اى خدائى كه مرا در دل اين سنگ زير اين درياى عميق نسبت به رزق و روزى ات فراموش نمىكنى، برحمتت اى مهربان خدا بندگان مؤمنت را فراموش مكن.
هدایت شده از mesaghمیثاق
✨﷽✨
🔴مادر اولین کسی که «شرمندگی از ظاهر» رو به دخترش یاد میده!
✍آنچه بچههای ما از ما یاد میگیرن، با اون چیزهایی که میخوایم به اونا یاد بدیم، تفاوتهای زیادی داره. ما میخوایم بچههامون اشتباهات ما رو نکنن یا ضعفها و وسواسها و اضطرابهای ما رو نداشته باشن. میخوایم اونا مثل ما نشن، اما نتیجه دقیقا برعکس این میشه: بچههامون معمولا شبیه خودمون میشن.
«ترجمان» با انتشار مجموعهای از تحقیقات تازه میگه که قضاوتهای یک مادر درباره بدن خودش تا کجا میتونه بر ذهنیت دخترش درباره این مسئله تأثیر بذاره.مطالعهای روی دختران 5 تا 7 ساله که در سال 2016 منتشر شد، نشون داد وقتی مادران و دختران کم سن و سالشون کنار هم جلوی آینه قرار میگیرن، دخترها نحوه صحبت مادرها درباره بدن خودشون رو تقلید میکنن.
ماریسول پرز، مدیر این مطالعه، میگه «حتی یک بچه هم نبود که بعد از شنیدن حرف مادرش، جوابش رو در جهت مثبت یا منفی تغییر نده. وقتی مادر میگفت موی خودش رو دوست داره، بچه هم تکرار میکرد. مادر که میگفت فلان چیز رو دوست نداره، به همین ترتیب».
با اینکه در سالهای اخیر بعضی از مشاوران به مادرها توصیه میکنن که مکررا به دخترانشون بگن «تو زیبایی»، اما واقعیت تلخ اینه که حرفهای مادر درباره خودش معمولا تأثير پایدارتری روی فرزندش میذاره.
هدایت شده از mesaghمیثاق
✨﷽✨
✍من و شما اگر به گناهانی که شیوع پیدا کرده است راضی باشیم، همان آثار گناه را برای ما هم مينویسند، ولو آن گناهان را انجام نداده باشيم.
جشنهايي که برای عقد و عروسیها گرفته ميشود، و فسادهایی در آن انجام ميشود. حالا عده ای هستند اهلش هستند، آنها ضررش را ميبينند و ما فعلاً با آنها کاری نداریم؛ ولي یک عدهای ظاهر الصلاح هم مينشينند و ميگویند: «اگر بخواهیم بلند بشويم و از این مجلس برویم، بد ميشود و صاحب مجلس ناراحت می شود». عزیز من! بد ميشود؟ برای کی بد ميشود؟ تو که اینجا نشستی، خدا راضی نیست. امام زمان علیه السلام راضی نیست. ائمه علیهم السلام راضی نیستند. قرآن از تو شکایت ميکند. اينها همه از بودن تو اینجا ناراضیاند.
آن وقت تو ميگويي اگر بلند بشوم، صاحب خانه بدش ميآید؟ خدا ناراضی، پیغمبر ناراضی، انبیا ناراضی، اولیا ناراضی، قرآن ناراضی، اينها را تحمل ميكنی تا فاميل راضی باشد؟ برای این که فلانی از تو خوشش بیاید؟ آن وقت تو مؤمن هم هستی؟ اسم خودت را مؤمن ميگذاری؟
🎤برگرفته از سخنراني آيت الله ناصري