جوابیه ای بر اظهارات اخیر آقایان حسن روحانی و سروش محلاتی پیرامون #معاهدات_پیامبر(ص)
▫️کاظم محدثی/ حوزوی_دانشجوی دکتری علوم سیاسی
[ص ۱ از ۳]
#جوابیه/۲
💥اختصاصی/ پست ویژه
▫️پیمانهای رسول خدا(ص) با کفار در یک تقسیمبندی جغرافیایی به سه دسته تقسیم میشوند؛ پیمان با کفار مکه، پیمان با کفار مدینه و پیمانهایی با سایر قبایل مستقر در بیرون مکه و مدینه.
به گواهی تاریخ رسول خدا(ص) تنها در صلح حدیبیه با کفار مکه یعنی قریش پیمان صلح بست، که طی آن قریش متعهد شده بود در صورت مسلمان شدن افراد هر قبیلهای متعرض آنها نشود و سایه تهدید را از افرادی که مسلمان میشوند بردارند، ولی قریش در سال هشتم هجری این بند را نقض کرد و به قبیله تازه مسلمان حمله کرد. بدنبال این نقض عهد، با اینکه ابوسفیان جهت عذرخواهی به خاطر این نقض عهد به مدینه آمده بود، رسول خدا(ص) عذر او را نپذیرفت و آن عهد را کان لم یکن فرض کرد و نادیده گرفت و به مکه حمله و آنجا را در سال هشتم هجری فتح کرد.
▫️در سال 13 بعثت به محض هجرت به مدینه یکبار با عموم مردم مدینه و بار دوم با سه قبیله یهودیان مدینه یعنی بنی قین قاع، بنی نضیر و بین قریظه در سال دوم هجری پیمان عدم تجاوز بست، بر اساس این پیمان آنها متعهد شده بودند اولا با دشمنان اسلام و مسلمانان همکاری نکنند. ثانیا هیچ گامی بر ضرر پیامبر (ص) و مسلمانان برندارند. ثالثا: اگر بر خلاف این قرار داد عمل کردند، پیامبر(ص) حق هرگونه مجازات آنها را اعم از قتل یا اسیر کردن زنان و کودکان و یا ضبط اموالشان را دارد.
▫️بدنبال این پیماننامه بنی قینقاع بعد از پیروزی مسلمانان در جنگ بدر، بنای بر دشمنی و مخاصمه با آن حضرت گذاشت، و یکی از یهودیان به همسر یکی از انصار در بازار اهانت کرد، و یک مسلمان با غیرت آن یهودی را کشت و بدنبال آن یهودیان بنی قینقاع جمع شده آن مسلمان را کشتند. با نقض پیمان بنی قینقاع رسول خدا(ص) بلافاصله بیعت خود با آنان را نقض کرد و قلعهشان را محاصره و آنان را همراه با زن و فرزند و اموالشان از مدینه اخراج کرد.
▫️در چهارم هجری یهود بنی نضیر طرح ترور نافرجام رسول خدا(ص) را چید و بنا بود که هنگام نشستن رسول خدا(ص) کنار دیوار قلعه بنی نضیر سنگی از بالا بر روی سر پیامبر(ص) پرتاب کرده و آن حضرت را به شهادت برسانند که با اطلاع پیامبر(ص) از طریق غیب به این توطئه، دست بنی نضیر رو شد و نقض عهدشان آشکار گردید لذا رسول خدا(ص) قلعه شان را محاصره و آنان را بلافاصله از مدینه اخراج کرد.
در سال پنجم هجری قبیله یهودی بنی قریظه در جنگ احزاب با قریش بر ضد پیامبر(ص) و بلافاصله رسول خدا(ص) با اجرای حد مردان آنها را به قتل رساند.
🔹براساس تحقیقات به عمل آمده در هیچ یک از موارد فوق رسول خدا(ص) بعد از نقض عهد دشمنان مجددا پشت میز مذاکره و تجدید عهد با آنان ننشست، بلکه بلافاصله نقض عهد آنها را با نقض عهد پاسخ داد و بعد از خروج دشمنان از پیمان، آن حضرت نیز از پیمان خارج شد و تجدید پیمان با آنان نکرد.
🔹پرسش این است که اگر مستند سخن جناب آقای رئیسجمهور و یا آقای سروش محلاتی سیره رسول خدا(ص) است لطفا بفرمایند در #کدام_پیمان آن حضرت بعد از خروج دشمن از پیمان فیمابین، دوباره با آنان پیمان بست؟
و اگر مستند ایشان آیات قرآن مجید مانند آیه «الَّذِينَ عاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّهًٍْ وَ هُمْ لا يَتَّقُونَ» «همان کسانی که با آنها پیمان بستی سپس هر بار عهد و پیمان خود را میشکنند و (از پیمان شکنی و خیانت،) پرهیز ندارند.» (56 / انفال) است: باید گفت کلمه (مِن) در آیه بعضیه است(علامه طباطبایی، المیزان) یعنی بعضی از کفار که با آنان پیمان بستهای، بنابراین مقصود از «الَّذِينَ عاهَدْتَ» طبق نظر مفسران شیعه، یهودیانی است که با رسول خدا(ص) پیمان بستهاند و آنها یهودیان سه قبیله بین قینقاع، بنی نضیر و بنیقریظه بودند که رسول خدا(ص) با هر یک از آنها در بدو هجرت به مدینه بهطور جداگانه پیمان عدم تجاوز امضا کرد. بنابراین منظور از اينكه فرمود: «كُلِّ مَرَّهًٍْ» این است که آن سه دسته یهودیانی که با هر دسته رسول خدا(ص) یکبار پیمان بست، هر سه دسته در سه مرحله مجزا عهد خود را شکستند.
🔻دفعه اول بنیقینقاع عهدش را شکست، دفعه دوم بنی نضیر و دفعه سوم بنیقریظه؛ ولی چون همه جزء کفار یهود بودند میتوان گفت یهود در مجموع سه بار عهدش را شکست ولی هر بار یک دسته یک پیماننامه را نقض کرد، و دفعه بعد قبیلهای دیگر نقض عهد کرد؛ مقصود این نیست که رسول خدا(ص) با یک قبیله از کفار مثل قبیله یهود بنینضیر یکبار پیمان بست و بعد از نقض عهدشان دوباره با آنان پیمان بست و بعد از نقض عهد دومشان، پیامبر(ص) برای دفعه سوم با آنها تجدید عهد کرد و باز عهدشان را شکستند.
🌴🌴🌴
ادامه🔰
991208- شهرک گلستان.mp3
9.42M
دستورات قرآنی در مواجهه با #نقض_عهد_یهود_ونصارا
نقدی بر سخنان #روحانی و #سروش_محلاتی
#جوابیه۳
خطبههای نمازجمعه شهرک گلستان شیراز(۹۹/۱۲/۸)
🌴🌴🌴
تأملاتی در نقد یک برداشت غیرضابطه مند از قرآن کریم
💥اختصاصی|| احمد سعیدی فرد/ #جوابیه
⭕️در پاسخ به یادداشت اخیر سروش محلاتی، نکاتی قابل ذکر است:
🔻اولا: اباحه دو معنی دارد؛
اباحه بالمعنى الأخص: که شارع در آن اباحه را جعل کرده، اینجا منطقة الفراغ نیست.
اباحه بالمعنى الاعم: که در آن حکمی جعل نشده است. این جا منطقة الفراغ است.
اگر آیه در مقام دفع حظر متوهم ساعت باشد اباحه را جعل و بیان کرده، پس محدوده منطقه الفراغ نیست.
🔻ثانیا وقتی قرآن با این امر توهم حظر را از بین برد، معنایش آنست که اگر کسی دوباره توهم حظر کند، خلاف قرآن فکر کرده است!
🔻ثالثا توهم حظر نیازمند قرینه است.
کجا در این آیه توهم حظر شده؟
فقط احمق ها توهم میکنند که در صورت نقض طرف مقابل باید به عهد پایبند باشند.
آیه نسبت به کسانی که نقض عهد کردند دو پیشنهاد دارد؛ یا #جنگ یا #نقض_عهد_متقابل.
🔻رابعا همیشه اینطور نیست که امر در مقام توهم حظر دلالت بر اباحه کند.
🔻خامسا شدت به کار رفته در تعبیر فانبذ الیهم با اباحه صرف سازگار نیست.
🔻سادسا همانگونه که گفتند امام المسلمین مصلحت را تشخیص می دهد. خوب امام المسلمین تشخیص داده و میگویند انتظار آن بود خارج شوید ولی نشدید!
🌴🌴🌴
نقدی بر انگارهی عدم وجوب خروج از برجام
پاسخی به یادداشت جنجالی #سروش_محلاتی
#جوابیه۸
#بازنشر||محمد عشایری منفرد/استاد سطح عالی قم
[صفحه ۱ از ۲]
🔹 رهبری معظم انقلاب در بیانات اخیرشان فرمودند: «وقتی آمریکا از برجام خارج شد دستور قرآن این است که تو هم تعهد را رها کن، با این حال باز هم دولت محترم ما تعهدات را رها نکرد».
یادداشتی در فضای مجازی منتشر شده، که منسوب به یکی از استادان حوزه علمیه قم است. در این یادداشت که ظاهراً بیتعریض به سخن رهبری انقلاب نیست، ابتدا ادعا شده است که تنها دلیل قرآنی نقض عهد پیمانشکنان، آیهی مبارک «إِمَّا تَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِیَانَهً فَانْبِذْ إِلَیْهِمْ عَلَى سَوَاءٍ» است. آنگاه در بررسی دلالت یا عدم دلالت این آیه بر نقض عهد برجام آمده است: «تعبیر «فَانْبِذْ إِلَیْهِمْ…» … در اینجا در مقام «دفع توهّم حظر» و برای زائل کردن این پندار است که نقض عهد حتی پس از خیانت طرف مقابل، ممنوع است؛ و در علم اصول ثابت شده که امر در چنین موقعیتی به معنی وجوب نیست و صرفاً جواز و اباحه را میفهماند. پس معنی آیه آن است که با نقض عهد از سوی دشمنان، نقض تعهد از طرف مسلمانان «جایز» است، نه اینکه به آنها دستور داده شود که باید تعهد خود را کنار بگذارید! مشابه این ترکیب در قرآن زیاد است مثل امر به صید پس از پایان احرام، که صید را واجب نمیکند: «وَ إِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا»(مائده/۲)…» و در ادامه با نقل قول برخی فقیهان متقدم و متأخر نوشتهاند: «پس نه برای لزوم ماندن در برجام به قرآن میتوان استناد کرد و نه برای خروج از آن. این یک تصمیم سیاسی است که در منطقه الفراغ قرار دارد و بر عهده حاکمان است که مطابق مصالح کشور و بر طبق نظر کارشناسان متعهد اقدام کنند»(پایان نقل قول)
ظاهراً این استاد بزرگوار مفروض انگاشتهاند فعل امر در این آیه، دال بر جواز است، و منظور از جواز را هم همان جواز بالمعنی الاخص یعنی جواز در برابر وجوب و حرمت است سپس از این پیشفرضشان نتیجه گرفتهاند که خروج از برجام یا ماندن در آن واجب نبوده بلکه جایز بوده است. البته امکان تغییر این جواز شرعی بهوسیله مصلحت را نیز مطرح کردهاند.
نقد:
یکی از مسائل دیرین دانش اصول، استعمال صیغه امر بعد از نهی یا در مظان نهی است. در تحلیل معنای این قبیل امرها چند قول وجود دارد: یکیاز اقوالی که در مساله وجود دارد جواز و اباحه است. بیتردید منظور از این اباحه «جواز اصطلاحی» نیست بلکه جواز به معنای عام است. چنانکه آمُدی در الإحکام، نیز قول به اباحه را با تعبیر «رفع الحِجر» توضیح داده ونشان داده که منظور قائلان، اباحه به معنای عام است. اصولیان معاصر نیز این فعل امر را به معنای جواز اصطلاحی نمیدانند. محقق بروجردی معتقد است از این فعل امر، حکم مساله قابل برداشت نیست و باید به ادله دیگر مراجعه کرد (تقریرات اشتهاردی ص ۵۸) محقق خویی نیز معتقد است چنین فعل امری مجمل است و بر هیچ حکمی دلالت نمیکند (محاضرات ج ۲ ص ۲۰۶)؛ بنابراین پیشفرض نویسنده محترمِ آن یادداشت که فعل امر را دال بر جواز بالمعنی الاخص انگاشتهاند، قابل درک نیست!
🌴🌴🌴
ادامه👇
پاسخی به یادداشت جناب سروش محلاتی درنقد رهبری!
#جوابیه۴
محسن قنبریان
🔹آقای سروش محلاتی به اتکای خبرگزاری ها که از رهبرانقلاب نقل کرده اند:
"وقتی آمریکا از برجام خارج شد، #دستور قرآن این است تو هم تعهد را رها کن"؛
#نقدی بر رهبر انقلاب نوشته اند که اینجا(آیه۵۸انفال)، فعل امر "فَانبِذ" دلالت بر وجوب و دستور ندارد و صرفا بر جواز و اباحه دلالت دارد.
استشهاداتی هم از فقهاء آورده و در آخر بر تعبیر صاحب جواهر فرود آمده که: اینگونه قرار دادها تابع مصلحت است و امام مسلمین به اقتضای مصلحت عمل می کند.اینجا
🔹گرچه امکان #نقد_آزادانه حاکم اسلامی، افتخاری برای حکومت اسلامی است؛ اما کاش ایشان اقلا برای نقد منصفانه اصل کلمات رهبر انقلاب را که در رسانه ها پخش شد می شنیدند بعد دست به قلم می شدند! چون بر قبری می گریند که مرده ای ندارد! رهبر انقلاب کلمه ای دال بر وجوب و دستور نگفتند!
🔹اگر گفته بودند نیز تطبیق معیار نقل شده از صاحب جواهر می شد: امام مسلمین مصلحت را ترک قرارداد دیده بود!
🔹از انسان محقق بیش از شنیدن اصل آن یک جمله هم انتظار است. آیت الله خامنه ای در مباحث فقهی "مهادنه" مفصل و اجتهادی به این آیه پرداخته اند و پیش از ایشان این استظهار را خود کرده اند. بلکه فقیهانه بین "نقض کردن عملی" و "اعلام نقض معاهده" فرق نهاده اند(۱)
اگر این بحث فقهی ایشان را می دیدند چنین نقدی نمی نوشتند.
🔘چند نکته مهم درباره آیات مورد بحث(۵۶تا۵۸انفال):
1⃣آیات دو حالت متفاوت با احکام متفاوت را تصویر می کنند:
الف)"نقض عهد آشکار" اهل معاهده: آیه۵۷ سخت گیری برآنان در جنگ، طوری که مایه عبرت دنبالهروها شود را بیان می کند.
ب)"خوف از خیانت" اهل معاهده(بدون نقض علنی و آشکار): اینجا "فَانبِذ الیهم" دارد. یعنی افکندن معاهده جلویشان و اعلام عدم پایبندی!
🔺در مورد(ب)فقهاء بزرگ بین "صرف احتمال خیانت"، "خطور قلبی خیانتِ دشمن" با "علائم و اماراتی که استشمام خیانت از آنها میشود" فرق گذاشته اند و حکم "فانبذ "را مربوط به این قسم دانسته اند.
❓برجام کدامیک است؟! توهم خیانت اروپائیان داریم یا علائم موجّه برای خوف خیانت؟! یا اصلا نقض عملی هم اتفاق افتاده(مفاد آیه قبل)؟!
2⃣"امَّا تَخَافَنَّ" مفید چند تاکید است: "اِن"، شرطیه و "مَا"، زایده و برای تاکید شرط است. "نون تاکید" در فعل نیز، برای تاکید دوباره است. "فَانبِذ"، جواب شرط است. به لحاظ اصولی و فقهی در این سیاق دلالت بر "جواز عام" می کند. یعنی: "#عدم_حرمتِ اعلان خروج از معاهده با خوف خیانت؛ حتی اگر خیانت آشکار و عملی از سوی دشمن رخ نداده باشد".
برفقیه واضح است #جواز_عام ، شامل "وجوب" هم می شود و منحصر در اباحه نیست!(۲)
نقد آقای محلاتی خالی از این دقت فقیهانه است.
واضح است تطبیق مورد (که اعلام خروج از پیمان، آیا واجب است یا مستحب یا مباح؟) برعهده امام مسلمین است؛ چنانچه از جناب صاحب جواهر نقل کردند!
⬅️پس اگر آیت الله خامنه ای براساس این آیه، دستور و وجوب را هم درمورد برجام تصریح میکردند، مطابق قواعد بالا بود و اشکالی وارد نبود!
3⃣ فقهای بزرگ در استعمال این آیه بین "اهل ذمه" و "اهل معاهده از کفار حربی" فرق موثری گذاشته اند: برای اهل ذمه، به صرف خوف خیانت، "تعهدِ ذمه" نقض نمی شود؛ اما در معاهده با کفار حربی، با صرف خوف خیانت، جواز نقض هست(۳). یکی از دلایل لطیف این تفاوت چنین بیان شده که: تعهدِ ذمه، "یک حق" برای اهل کتاب در کشور اسلام است که به صرف خوف خیانتشان نباید شکسته شود. اما معاهده با کفار حربی، "بخاطر مصلحت مسلمین" است لذا در صورت خوفِ فوتِ مصلحت(با خوف خیانت آنان)، باید خروج از پیمان اعلام شود(۴).
جالب تر اینکه در صورت خروج از پیمان، حق استیفای حقوق فوت شده از سوی کفار توسط امام مسلمین محفوظ است(۵)
❓آیا برجام مصداقی از این نیست؟! بخاطر خیانت عملی یا خوف خیانت اروپائیان با وقت کُشی و عدم انجام تعهدات، مصلحت ایران اقتضاء نمی کند با اعلام خروج تدریجی از تعهدات، آنها را وادار به وفاداری کنیم؟! حتی اسیفای حقوق فوت شده را مطالبه کنیم؟!
4⃣معصوم این آیه را کجا استعمال کرده است؟!
امیرالمومنین پس از جمل، عبدالله بن عباس را جای خود در بصره نهاد و به استناد این آیه(۵۸انفال)، جریر بن عبدالله را نزد معاویه فرستاد(۶). به جریر نوشت:" وقتی نامه من به تو رسید معاویه را وادار تا کار را یکسره کند و تردید را کنار بگذارد. آنگاه او را میان جنگی آواره ساز و صلحی ذلت بار مخیّر گذار.اگر جنگ را برگزید به او اعلام جنگ کن(فَانبِذ اِلَیه) واگر تسلیم شدن را برگزید از او بیعت بگیر"(۷).
⬅️امیرالمومنین خوف خیانت از معاویه برده بود وقبل از شروع به لشکر کشی معاویه، به استناد این آیه، "امان" را از او برداشت که مثل مسلمین بیعت کند و از حکومت شام کنار برود یا آماده جنگ شود.
🌴🌴🌴
تهافت مبنایی در یادداشت توجیهی آقای سروش محلاتی
💥اختصاصی|| علی مؤمنی زاده/ #جوابیه
در نقد نوشته اقای سروش محلاتی این نکته قابل توجه است که ایشان از نظریه منطقه الفراغ شهید صدر، استفاده میکند و آن را کنار نظر بزرگانی همچون شیخ طوسی یعنی جواز نقض عهد در برابر دشمن خائن و نقض کننده قرار میدهد. صرف نظر اینکه شیخ طوسی در مقام جواز برای ورود به جنگ است نه توقف یکطرفه تعهدات اقتصادی، و صرف نظر از اینکه اباحه بالمعنی الاخص خود یکی از احکام خمسه است، و ایشان در این عبارت که امر در چنین موقعیتی به معنای وجوب نیست و صرفا جواز و اباحه را میفهماند، اباحه به معنای اخص را اراده کرده، از نظر مبنایی نیز بزرگانی همچون شیخ طوسی نظریه منطقه الفراغ را نمیپذیرند و برای تمام افعال قائل به وجود حکم الهی هستند. لذا نظریه منطقه الفراغ، نظریه ای بر خلاف رای مشهور فقیهان است. اقای سروش محلاتی چطور بین این دو جمع کرده است؟
آیت الله مکارم شیرازی مینویسد:
بزرگان شیعه معتقدند شریعت، ذکر هیچ حکمی را فرونگذارده و هیچ واقعهای خالی از حکم الهی نیست. آنچه مورد نیاز بشر بوده، حتی «ارش الخدش» توسّط پیامبر(ص) و لو با ذکر عمومات و اطلاقات ذکر شده است و به تصریح ائمه(ع) ایشان خود نیز تشریع کننده نبوده و آنچه بیان میکردند از پیامبر به آنها رسیده بوده است. حتی با فرض تفویض امر دین به آنها (که معنایش محل بحث است) نیازی به اعمال آن نبوده است. در این صورت، حال فقهای اعلام چگونه خواهد بود؟ (مکارم، بحوث فقهیه هامه، صص 516-520 و 536)
برخی دیگر نيز تصریح دارند که؛ منطقه الفراغ که نظریه مرحوم شهید صدر است، با همین نگاه مورد قبول #مشهور نیست. (علیدوست، فقه و مصلحت، 216)
از این جهت، به نظر میرسد یادداشت توجیهی آقای سروش، #متنی_پرخطا است که با عجله برای دفاع از #دولت_روحانی و توجیه رویکرد #حوزویان_سکولار، نگاشته شده است.
🌴🌴🌴
سروش محلاتی و تشخیص مصلحت به سبک وثوقالدوله!
اختصاصی|| کاظم محدثی
🔹آقای محمد محلاتی در یادداشت سوم خود به مبسوط شیخ طوسی استناد کرده اما حق مطلب این بود که تقطیع نمیشد و کل مطلب را میآورد:
إذا خاف الإمام من المهادنين خيانة جاز له أن ينقض العهد لقوله تعالى «وَ إِمّا تَخافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلى سَواءٍ»( انفال 58) و لا تنقض الهدنة بنفس الخوف بل للإمام نقضها فإذا نقضها ردهم إلى مأمنهم لأنهم دخلوا إليه من مأمنهم فكان عليه ردهم إليه، و إذا زال عقد الهدنة لخوف الإمام نظر فيما زال به فإن لم يتضمن وجوب حق عليه مثل أن آوى لهم عينا أو عاون رده إلى مأمنه و لا شيء عليه فإن كان ذلك يوجب حقا نظر فإن كان حقا لآدمي كقتل نفس و إتلاف مال استوفى ذلك منه، و إن كان حقا لله محضا كحد الزنا و شرب الخمر لم يقم عليه بلا خلاف عند الفقهاء، و عندي أنه يجب أن يقيم عليه الحدود لعموم الآي و إن كان حقا مشتركا مثل السرقة قطعه.(المبسوط ج2 ص59)
▫️یعنی اگر امام جامعه برای امنیت جامعه اسلامی احساس خطر کند میتواند عهد هدنهای که با بیگانگان بسته را نقض کند و مستند این مطلب آیه قرآن است. و برگشت آنها به وطنشان متوقف بر این است که حقی بر گردن آنها نباشد و شیخ میفرماید به نظر من واجب است در صورتی که حقی به گردن آنها باشد به خاطر عموم آیه. بر آنها اقامه حدود شود.
🔻جناب آقای محلاتی پاسخ دهند بر اساس این نگاه شیخ طوسی رحمهالله ، حکم جاسوسان مستقر در سفارت آمریکا که در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی به طرق مختلف علیه نظام اسلامی اقدام کرده و خساراتی به بار آورده، حق ملت ایران را تضییع نمودند، چیست؟ آیا حاضرند به همقطاران خود که به دنبال آزادی بلاشرط جاسوسان آمریکایی بودند خرده بگیرند؟ به علاوه آیا حاضرند به دولت متبوع خود فشار بیاورند که هزینه خسارت نقض تعهدات برجامی را احیا کنند و پس بگیرند؟ یا فقاهت ایشان تنها در حمایت از مشرکین پیمانشکن فعال میشود؟
⭕️مرحوم علامه حلی نیز با عباراتی مشابه میفرماید:
«فإذا زال عقد الهدنة، نظر فيما زال به، فإن لم يتضمّن وجوب حقّ عليه، مثل أن يأوي لهم عينا، أو يخبرهم بخبر المسلمين و يطلعهم على عوراتهم، ردّه إلى مأمنه، و لا شيء عليه. و إن كان يوجب حقّا، فإن كان لآدميّ، كقتل نفس أو إتلاف مال، استوفي ذلك منه، و إن كان للّه تعالى محضا، كحدّ الزنا و الشرب، أقيم عليه أيضا عندنا، خلافا للجمهور، و إن كان مشتركا، كالسرقة، أقيم عليه عندنا». (تذکره ج9 ص379-378)
▫️نکته دیگر که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که : پناه دادن پیامبر(ص) به برخی مشرکین تنها برای بیرون آمدن آنها از جهل بود نه اینکه به آنها اعتماد کند. آیا جناب ایشان هیچ آیه یا روایت یا حتی دلیل عقلائی میتواند بیاورد که مسئول روابط بینالملل جواز اعتماد عملی به کفار بدعهد را دارد؟ امضای قرارداد بینالمللی بر اساس اینکه امضای فلان شخص جلاد و شیاد تضمین است آیا معامله سفهی نیست؟ اگر نیست پس حکم وضعی و تکلیفی آن چیست؟ ضامن خسارتهای چنین معاهدات سادهلوحانهای چه کسی است؟ آیا برداشت از بیتالمال مسلمین برای رفع این قبیل خرابکاریها جایز است؟
🔹آقای محلاتی در اظهارات خود ترجیعبندی دارد به نام «مصلحت»!
و چنان بدین اصل تاکید و بدان تمسک میکند که گویی فقط ایشان و همقطارانش قائل به لزوم تشخیص مصلحت هستند و بقیه همه قائل به حرمت عمل به مصالحاند اما در هر صورت آنچه که به ذهن میرسد آن است که مصلحتسنجیهای مدنظر روحانیت متمایل به #خردهجریان_اعتدال بسیار شبیه مصالحی است که به ذهن وثوقالدوله میرسید و بر اساس آن قرارداد 1919 را نوشت. از قضا در این مورد هم حقیقت قرارداد یک چیز بود و آنچه مطبوعات دولتی برای مردم بزک میکردند چیز دیگری بود.
🔹نکته آخر و حسن ختام یادداشت، هشدار نسبت به ارتباط مذاکرات آمریکاییها با بحث #نفوذ است که بسیار مورد تاکید مقام معظم رهبری قرار دارد. معظم له در 15مهر1394 فرمودند:
«تعریفی که امریکایی ها برای مذاکره با ایران دارند، به معنای نفوذ است. آنها می خواهند راه را باز کنند برای تحمیل... مذاکره با آمریکا ممنوع است به خاطر ضرر های بی شماری که دارد و منفعتی که اصلا ندارد.»
▫️انتظار میرود عموم نویسندگان و سیاستمداران، خاصه معدود حوزویان طرفدار مذاکرات بیرویه با آمریکا، به این امر توجه ویژه داشته باشند.
#جوابیه۱۶
🌴🌴🌴