eitaa logo
#کانال_میثاق♥🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ♥mesahg@🇮🇷🇮🇷🇮🇷
1.2هزار دنبال‌کننده
185.6هزار عکس
167.7هزار ویدیو
1.9هزار فایل
استقرار اسلام اصیل، دفاع از انقلاب اسلامی وحفظ ارزش های آن تااستقرار عدل و قسطmesahg@
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از mesaghمیثاق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبت‌های شنیدنی امام خمینی(ره) درمورد‌ امیرالمؤمنین(ع) ... 🔸هرکجا میرویم وصف علی را می‌شنویم...
هدایت شده از mesaghمیثاق
Shieh Ali.mp3
4.07M
با صدای شهید حاج شيخ احمد ضيافتے كافے
هدایت شده از mesaghمیثاق
Habib Charsoei.mp3
4.65M
با صدای شهید حاج شيخ احمد ضيافتے كافے
هدایت شده از mesaghمیثاق
Hejab.mp3
4.33M
با صدای شهید حاج شيخ احمد ضيافتے كافے
هدایت شده از mesaghمیثاق
Akhkherozaman.mp3
2.9M
با صدای شهید حاج شيخ احمد ضيافتے كافے
هدایت شده از mesaghمیثاق
⭕️آزادی و استقلال بدون اسلام به چه درد می خورد 🔹ما آزادی که اسلام تو [ی‌] آن نباشد نمیخواهیم. ما استقلالی که اسلام تو [ی‌] آن نباشد نمیخواهیم. ما اسلام می‌خواهیم. آزادی که در پناه اسلام است، استقلالی که در پناه اسلام است ما می‌خواهیم. ما آزادی و استقلال بی‌اسلام به چه دردمان می‌خورد؟ بیانات‌ حضرت‌ امام ۵۸/۰۳/۰۲ منبع: سایت جامع امام خمینی (ره)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢رابطه امتحان الهی با گرفتاری‌ها 🔹یکی از حکمت ها و دلایلی که برای بسیاری از گرفتاری ها و مشکلات در قرآن کریم و منابع روایی بیان شده است مساله بندگان می باشد. آزمایش الهی برای تربیت بندگان و پرورده شدن آن ها در کوران حوادث و بلاها می باشد، وگرنه خداوند، عالِم به تمام امور عالَم می باشد و چیزی از او مخفی نیست. شاید انسانی پیدا نشود که ادعا کند هیچ نوع بلا و گرفتاری ندیده است؛ یکی مریض دارد و دیگری خود، مریض است. فرد دیگری از فقر و نداری می نالد، عده ای درگیر جنگ و جدال هستند و افرادی هم گرفتار سیل و زلزله و... همه ما بخشی از این بلاها را خود تجربه کرده ایم. چه حکمت و فلسفه ای در پس این بلاها و گرفتاری ها وجود دارد؟ آیا گرفتاری ها فقط در اثر گناهان است؟ خیلی از بزرگان و اولیاء الهی نیز در طول حیات خود گرفتار بلاهای فراوانی بوده اند، با آنکه از معصیت مبرا بوده اند. حکمت های متعددی برای بلاها و مصائب ذکر شده است، یکی از این حکمت ها، مساله می باشد که دراین نوشتار به آن اشاره مختصری می کنیم. 🔹رابطه بلا و مصیبت با امتحان الهی: «امتحان الهی» یکی از سنت های قطعی خداوند است، در قرآن کریم چنین آمده است: «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ اَلْخَوْفِ وَ اَلْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ اَلْأَمْوٰالِ وَ اَلْأَنْفُسِ وَ اَلثَّمَرٰاتِ وَ بَشِّرِ اَلصّٰابِرِينَ؛ [بقره، ۱۵۵] و بی تردید شما را به چیزی اندک از ترس و گرسنگی و کاهش بخشی از اموال و کسان و محصولات [نباتی یا ثمرات باغ زندگی از زن و فرزند] می  کنیم؛ و صبر کنندگان را بشارت ده». انسان در گرفتاری و بلاست که نشان می دهد چقدر اهل است. کسی که در برابر ناملایمات صبر می کند، فرق دارد با کسی که زبان به اعتراض و گلایه و نارضایتی باز می کند. انسان تا در معرض سختی ها قرار نگیرد چگونه می تواند خود را نشان بدهد؟! خیلی از مردم ادعای ایمان دارند، اما تا به سختی و بلایی مبتلا می شوند ایمان‌ شان را فراموش می کنند. 🔹خدایی که همه چیز را می داند چه نیازی به امتحان دارد؟ سؤالى كه به ذهن مى‏ رسد اين است كه مگر آزمايش براى اين نيست كه اشخاص يا چيزهاى مبهم و ناشناخته را بشناسيم و از ميزان جهل و نادانى خود بكاهيم؟ اگر چنين است‏ خداوندى كه علمش به همه چيز احاطه دارد و از اسرار درون و برون همه كس و همه چيز آگاه است، غيب آسمان و زمين را با علم بى‏ پايانش می داند، چرا امتحان مى كند؟ مگر چيزى بر او مخفى است كه با امتحان آشكار شود؟! 🔹در پاسخ به این سوال می گوییم: مفهوم آزمايش و امتحان در مورد خداوند با آزمايش هاى انسان بسيار متفاوت است. آزمايش‏ هاى ما براى شناخت بيشتر و رفع ابهام و جهل است، اما آزمايش الهى در واقع همان پرورش و تربيت  است. در قرآن در بیش از بيست مورد امتحان به خدا نسبت داده شده است. اين يک قانون كلى و سنت دائمى پروردگار است كه براى شكوفا كردن استعدادهاى نهفته و در نتيجه پرورش دادن بندگان، آنان را مى‏ آزمايد. يعنى همانگونه كه فولاد را براى استحكام بيشتر در كوره مى‏ گدازند تا به اصطلاح آب‌ديده شود، آدمى را نيز در كوره حوادث سخت پرورش مى ‏دهد تا مقاوم گردد. چنانچه در آیه دیگری می فرماید: «وَ لِيَبْتَلِيَ اللهُ ما فِی صُدُورِكُمْ وَ لِيُمَحِّصَ ما فِی قُلُوبِكُمْ وَ اللهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُور؛ [آل عمران، ۱۵۴] او آنچه را شما در سينه داريد مى‏ آزمايد تا دل‌هاى شما كاملا خالص گردد و او به همه اسرار درون شما آگاه است». 🔹باید بدانیم از این ابتلائات گریزی نیست و خود را برای مواجهه صحیح با آنها آماده کنیم.  خدای متعال در آیه دیگری می فرماید: «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا اَلْجَنَّةَ وَ لَمّٰا يَأْتِكُمْ مَثَلُ اَلَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ اَلْبَأْسٰاءُ وَ اَلضَّرّٰاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتّٰى يَقُولَ اَلرَّسُولُ وَ اَلَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتىٰ نَصْرُ اللهِ أَلاٰ إِنَّ نَصْرَ اللهِ قَرِيبٌ؛ [بقره، ۲۱۴] آیا پنداشته اید در حالی که هنوز حادثه هایی مانند حوادث گذشتگان، شما را نیامده، وارد بهشت می شوید؟!  به آنان سختی ها و آسیب هایی رسید و چنان متزلزل و مضطرب شدند تا جایی که پیامبر و کسانی که با او ایمان آورده بودند [در مقام دعا و درخواست یاری] می  گفتند: یاری خدا چه زمانی است؟ [به آنان گفتیم:] آگاه باشید! یقیناً یاری خدا نزدیک است». این آیه و آیات مشابه آن، نشان می دهند که در امت های قبل هم مردم و مخصوصاً مومنین چقدر با انواع بلا مورد قرار گرفته اند و ما نیز از این سنت الهی مستثناء نیستیم. نویسنده: عظیمی رادفر مجتبی منبع؛ وبسایت رهروان ولایت
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢گستره عفاف (بخش دوازدهم و پایانی) 🔸در این نوشتار برآنیم که ثمرات و نتایج را در جامعه مورد بررسی قرار داده، و با نگاهی به عوامل سیر نزولی توجه به فرهنگ و ، راهکارهای اجرایی که باعث رشد و ترویج این فرهنگ در جامعه می شود را ارائه دهیم. 💠راهکارهای اجرایی عفاف (۵) 5⃣تسهیل در امر ازدواج و ارائه آگاهی های لازم در این خصوص 🔹 یکی از مراحل معقول زندگی هر انسانی به شمار می رود، و اجتناب از آن مسلماً صدمات جبران ناپذیری را به حیات انسانی وارد می سازد. از اهم وظایف برنامه ریزان، مسئولین، خانواده‌ها و... این است که باید زمینه ازدواج جوانان را فراهم و ساده تر نموده و آنها را به این امر مهم تشویق نموده؛ و سعی نمایند موانع و مشکلاتی از قبیل: شغل، مسکن و نداشتن استقلال اقتصادی که جوانان بر سر راه ازدواج خود احساس می کنند را مرتفع سازند. 🔹وسائل ارتباط جمعی در جهت نزدیک کردن ملاک های متضاد والدین و جوانان، که در واقع ناشی از اختلاف نگرش و دیدگاه دو نسل متفاوت است بکوشند، و تلاش نمایند تا فرزندان جوان بتوانند از تجربیات والدین خویش بیشتر استفاده نمایند، و والدین نیز در الگوهای همسر گزینی به نگرش و عقیده جوانان اهمیت بیشتری دهند، و برای آگاهی بهتر جوانان در خصوص ازدواج، به ایجاد مراکز مشاوره ازدواج، مراکز آگاهی بخش در خصوص انتخاب همسر، برگزاری سمینارهایی با موضوع ازدواج پرداخته شود؛ تا بدینوسیله زمینه ازدواج های موفق فراهم شود، و زمینه بروز انحرافات، هر چه بیشتر از بین برود. 6⃣اتخاذ سیاست هایی بمنظور ایجاد محیط های امن برای بانوان؛ 🔹اگر محیط های شغلی زنان امن باشد و تماس آنها در محیط کار با نامحرم کمتر شود، فشاری که از ناحیه حفظ حجاب برای عده ای ممکن است ایجاد شود، کاهش می یابد. 7⃣ایجاد مراکز تفریحی، ورزشی و هنری که ضمن ایجاد محیطی سالم برای اوقات فراغت جوانان از جاذبه های خوبی نیز برخوردار باشد. 8⃣نظارت و کنترل بر واردات محصولات فرهنگی. 9⃣شناسایی، تعزیر، تهدید و برخورد با مفاسد اجتماعی توسط دستگاه قضایی و نیروهای انتظامی. منبع: تبیان
هدایت شده از mesaghمیثاق
⭕️گزیده‌ای از «روایات جهاد با نفس» 🔹امام صادق علیه‌ السلام فرمود: هر بنده‌ای که به چیزی که خدای عزّ و جلّ دوست ‌دارد روی آورد، خداوند نیز به چیزی که او دوست ‌دارد روی ‌آورد، و کسی که به ریسمان‌ الهی چنگ زند، خداوند او را حفظ می‌کند، و کسی که‌ خداوند به سوی او روی آورد و او را نگاه‌داری کند، باکی ندارد آسمان بر زمین افتد یا بلایی سخت و همه‌گیر بر اهل زمین فرود آید؛ چنین کسی به‌ سبب پرهیزکاری‌ در حزب خدا جای دارد و از هر بلایی در امان است، آیا خداوند نمی‌گوید: «همانا پرهیزکاران در مقام امن الهی جای دارند». 📕وسائل‌ الشیعه، ج ١۵، ص ۲۱۱ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢اسرار عجيبِ آفرينشِ انسان در دوران جنينى، تولّد و شيرخوارگى چه هماهنگی و قرابتی با آيات قرآن دارد؟ 🔹 (ع) در بخشی از خطبه ۱۶۳ درباره اسرار عجيبِ «آفرينش انسان» در «دوران جنينى» و سپس «دوران تولّد» و «شيرخوارگى» سخنانی بیان فرموده که با آيات فراوانى از «قرآن کریم» هماهنگ بوده و انسان را به تفکّر درباره این اسرار فرا می خواند. در سوره «زمر» آیه ۶ مى خوانيم: «يَخْلُقُكُمْ فی بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ في‏ ظُلُماتٍ ثَلَاثٍ ذلِكُمُ اللهُ رَبُّكُمْ؛ او شما را در شكم مادرانتان، پيوسته آفرينشى بعد از آفرينش ديگر در ميان تاريكى هاى سه گانه [ظلمت شكم مادر و رَحِم و مشيمه] مى بخشد، اين است خداوند، پروردگار شما»؛ 🔹و در سوره «مؤمنون» آيات ۱۲ تا ۱۴ مى خوانيم: «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طين‏ٍ - ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً في‏ قَرارٍ مَكين‏ٍ - ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقين‏َ؛ و ما انسان را از عصاره اى از گِل آفريديم، سپس او را نطفه اى در قرارگاه مطمئن [رحم] قرار داديم؛ سپس نطفه را به صورت علقه [خون بسته] و علقه را به صورت مضغه [چيزى شبيه گوشت جويده شده] و مضغه را به صورت استخوان هايى درآورديم و بر استخوان ها گوشت پوشانديم؛ سپس آن را آفرينش تازه اى داديم؛ پس بزرگ است خدايى كه بهترين آفرينندگان است». 🔹امام صادق (ع) در كتاب «توحيد مفضّل»، آن را از نشانه هاى بزرگِ توحيد و قدرت و عظمتِ خداوند ياد فرموده است. در كتاب «توحيد مفضّل» از آن حضرت چنين نقل شده: «تو اى مفضّل، به آفرينش انسان بينديش كه نخستين مرحله آن، تربيت جنين در عالَم رَحِم است؛ در حالى كه در ميان ظلمت هاى سه گانه (شكم، رَحِم و مشيمه) قرار گرفته؛ در آن جايى كه راهى براى درخواست غذا و دفع آزار و جلب منفعت و دور ساختنِ زيانها از خود ندارد، خداوند خون عادت را [از طريق بند ناف] به سوى او روان ساخته و همان گونه كه آب، گياهان را آبيارى مى كند، اين خون نيز جنين را آبيارى و تغذيه مى كند تا مراحل تكامل خود را بپيمايد و آن قدر قوى و محكم شود كه بتواند در هواى آزاد زندگى كند ... و هنگامى كه متولّد مى شود آن خون را به شير تبديل مى كند و به سوى پستان مادرش روان مى سازد، طعم و رنگ آن به كلّى دگرگون مى گردد و به صورتى كه مورد نياز نوزاد است در مى آيد...». سپس امام صادق (ع) به شرح تكامل نوزاد در مراحل مختلف مى پردازد و شگفتى ها را يكى پس از ديگرى شرح مى دهد. [۱] 🔹البتّه در اين بحثِ فشرده، نمى توان مسائل عجيبى را كه در عصر ما از دوران تكامل يك نطفه در مراحل مختلف كشف شده، بازگو كنيم و آنچه را كه در فيلم هاى مستند لحظه به لحظه منعكس است در اينجا بيان كنيم؛ ولى همين قدر مى گوييم كه هزاران نكته باريك تر از مو در اين بحث نهفته است و به تعبير «قرآن مجيد»: «خَلْقاً مِّنْ بَعْدِ خَلْقٍ»؛ (و آفرينش هاى جديد و پى در پى) [كه معمار آفرينش در آن ظلمت‌كده رَحِم نقش بر آب مى زند] از عجيب ترين پديده هاى جهان آفرينش است. 🔹مناسب است در اينجا به يك نكته از هزاران نكته اشاره كنيم و آن اينكه جنين در تمام مدّت در درون كيسه اى قرار گرفته كه مملوّ از آب غليظ و لغزنده اى است و جنين در آن شناور است. اين كيسه آب از يك سو دستگاه ضدّ ضربه است كه حتى اگر مادر، زمين بخورد و يا حركات تند و شديدى داشته باشد آسيبى به جنين نمى رسد، و از سوى ديگر يك وسيله مؤثر تعديل كننده حرارت است و سبب مى شود كه سرما و گرماى برون به آسانى روى جنين تأثير نگذارد. ديگر آنكه شناور بودن جنين در كيسه آب سبب مى شود كه اعضاى او كه بسيار لطيف و آسيب پذيرند بر يكديگر فشار نياورند. همچنين جنين را از امواج صداهاى ناهنجار بر كنار مى دارد و نيز نرمى و لطافتِ پوستِ او را حفظ مى كند و حتى علاوه بر بند ناف در تغذيه او نيز نقش دارد: «فَتَبَارَكَ اللهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ». پی نوشت: [۱] توحيد المفضّل‏، مفضّل بن عمر، داورى‏، بى تا، چ سوم‏، ص ۴۸، (خلق الإنسان و تدبير الجنين في الرحم). 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۶، ص ۳۲۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
⭕️اميرالمؤمنين امام علی علیه السلام: 🔹[خداوند] خلقت را آغاز كرد، و موجودات را بيافريد، بدون نياز به فكر و انديشه اى، يا استفاده از تجربه اى، بى آنكه حركتى ايجاد كند، و يا تصميمى مضطرب در او راه داشته باشد. براى پديد آمدن موجودات، وقت مناسبى قرار داد، و موجودات گوناگون را هماهنگ كرد، و در هر كدام، غريزه خاصّ خودش را قرار داد، و غرائز را همراه آنان گردانيد. خدا پيش از آن كه موجودات را بيافريند، از تمام جزئيّات و جوانب آنها آگاهى داشت، و حدود و پايان آنها را مى دانست، و از اسرار درون و بيرون پديده ها، آشنا بود.  🔹سپس خداى سبحان طبقات فضا را شكافت، و اطراف آن را باز كرد، و هواى به آسمان و زمين راه يافته را آفريد، و در آن آبى روان ساخت، آبى كه امواج متلاطم آن شكننده بود، كه يكى بر ديگرى مى نشست، آب را بر بادى طوفانى و شكننده نهاد، و باد را به باز گرداندن آن فرمان داد، و به نگهدارى آب مسلّط ساخت، و حد و مرز آن را به خوبى تعيين فرمود. فضا را در زير تند باد و آب را بر بالاى آن در حركت بود. سپس خداى سبحان طوفانى بر انگيخت كه آب را متلاطم ساخت و امواج آب را پى در پى در هم كوبيد. طوفان به شدّت وزيد، و از نقطه اى دور دوباره آغاز شد. 🔹سپس به طوفان امر كرد تا امواج درياها را به هر سو روان كند و بر هم كوبد و با همان شدّت كه در فضا وزيدن داشت، بر امواج آب ها حمله ور گردد از اوّل آن بر مى داشت و به آخرش مى ريخت، و آب هاى ساكن را به امواج سركش بر گرداند. تا آنجا كه آب ها روى هم قرار گرفتند، و چون قلّه هاى بلند كوه ها بالا آمدند. امواج تند كف هاى بر آمده از آب ها را در هواى باز، و فضاى گسترده بالا برد، كه از آن هفت آسمان را پديد آورد. 🔹آسمان پايين را چون موج مهار شده، و آسمان هاى بالا را مانند سقفى استوار و بلند قرار داد، بى آن كه نيازمند به ستونى باشد يا ميخ هايى كه آنها را استوار كند. آنگاه فضاى آسمان پايين را به وسيله نور ستارگان درخشنده زينت بخشيد و در آن چراغى روشنايى بخش (خورشيد)، و ماهى درخشان، به حركت در آورد كه همواره در مدار فلكى گردنده و بر قرار، و سقفى متحرّك، و صفحه اى بى قرار، به گردش خود ادامه دهند. 📕نهج البلاغه، ترجمه بخشی از خطبه ۱ (راه های خداشناسی) منبع؛ وبسایت اهل البیت عليهم السلام
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢پیامبر اکرم (ص) مرجعیّت علمى پس از خویش را چه کسانى معرّفى کرده اند؟ 🔹اینکه پس از رحلت پیامبر (ص)، آیا در علیهم السلام تجسم و تبلور یافته بود یا در دیگران؟ و آیا وظیفه هر مسلمان در هر زمان و قرن، تمسک به ائمه اهل بیت علیهم السلام به عنوان یکى از است، یا تمسک به دیگران؟ این بحث، همیشه تازه و شایسته تأمل است. با چشم پوشى از اینکه پیامبر اکرم (ص) در ، (ع) و اهل بیت او را براى رهبرى و حکومت تعیین کرد، در روزى که مسلمانان سایبانى جز گرماى خورشید نداشتند، و ولایت او را پس از توحید و معاد، اصل سوم قرار داد، می گوییم: رسول خدا (ص) همواره در میان غافلان و جاهلان هشدار می داد و دعوت به تمسک به کتاب و عترت می کرد. این صراحت دارد در اینکه مرجعیت علمى، افزون بر رهبرى سیاسى، منحصر به علیهم السلام است و مسلمانان باید در حوادث و پیشامد هاى دینى و هر آنچه به دینشان مربوط می شود، به آنان روى آورند. براى آنکه بعضى از سخنان پیامبر (ص) در این زمینه روشن شود، برخى از احادیث را مى آوریم: 💠حدیث ثقلین 🔹مؤلفان صحاح و مسندها از «پیامبر اکرم (ص)» روایت کرده اند که فرمود: «اى مردم! من در میان شما دو چیز باقى گذاشتم که اگر به آن روى آورید هرگز گمراه نمی شوید: کتاب خدا و عترتم اهل بیتم». در جاى دیگر فرمود: «من در میان شما چیزى بر جاى نهادم که اگر به آن تمسک بجویید گمراه نمی شوید: کتابِ خدا، رشته اى کشیده شده از آسمان به زمین، و عترتم اهل بیتم؛ و این دو از هم جدا نمى شوند، تا کنار حوض کوثر بر من وارد شوند، پس بنگرید پس از من با این دو چگونه رفتار مى کنید». و نقل هاى دیگرى نزدیک به اینها. این سخن را بارها (ص) فرمود: در بازگشت از طائف، روز عرفه در حجة الوداع، روز ، بر فراز منبرش در مدینه، در اتاق خودش در ایام بیمارى در حالى که اتاق پر از جمعیت بود. 🔹در صحت این حدیث هیچ کس جز جاهل یا معاند شک نمى کند. این حدیث با سندهاى مختلف از زبان بیست و چند صحابى نقل شده است. [۱] دقت در این حدیث، عصمت عترت پاک پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را مى رساند، چرا که با قرین شده و اینکه از هم جدا نمى شوند. روشن است که قرآن، کتابى است که از هیچ سو باطل به آن راه ندارد، چگونه ممکن است قرین ها و همتاهاى قرآن، در سخن و حکم و داورى و تأیید، به خطا روند؟ جدایى ناپذیرى قرآن و عترت تا روز قیامت، گواه عصمت اهل بیت در سخنان و روایت هایشان است. به علاوه، این حدیث، کسى را که به عترت تمسک جوید گمراه نمى شمرد. پس اگر آنان از خطا و خلاف معصوم نباشند، چگونه متمسک به آنان گمراه نمى شود؟ 💠حدیث سفینه 🔹محدثان از پیامبر اکرم (ص) روایت کرده اند که فرمود: «مَثَلِ اهل بیت من در امتم، همچون مثلِ کشتى نوح است، هر که بر آن سوار شود نجات یابد و هر که عقب بماند هلاک شود». [۲] آن حضرت، خاندان خود را به کشتى نوح تشبیه کرده، در این که هرکه در دین به آنان روى آورد و اصول و فروع دین را از آنان بیاموزد، از عذاب دوزخ رها می شود و هرکه تخلّف کند، همچون کسى خواهد بود که در طوفان نوح به کوه پناه برد تا از عذاب الهى ایمن شود، با این تفاوت که او در آب غرق شد و این در آتش فرو مى رود. وقتى که شأن و منزلت عالمان اهل بیت چنین باشد، پس به کجا مى روید؟ ابن حجر مى گوید: وجه تشبیه آنان به کشتى آن است که هرکس آنان را دوست بدارد و بزرگ بشمارد و به شکرانه نعمت الهى، از روش عالمان این خاندان پیروى کند، از ظلمت مخالفت ها مى رهد و هر که تخلف کند در دریاى ناسپاسى نعمت ها غرق میشود و در دشت هاى طغیان هلاک می گردد. پی نوشت: [۱] همین بس که «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه» با نشر کتابى همه منابع این حدیث را آورده است. از جمله: صحیح مسلم، ج ۷، ص ۱۲۲؛ سنن ترمذى، ج ۲، ص ۲۰۷؛ مسند احمد، ج ۳، ص ۱۷، ۲۶ و ۵۹ و ج ۴، ص ۳۶۶ و ۳۷۱ و ج ۵، ص ۱۸۲ و ۱۸۹؛ میر حامد حسین هندى نیز اسناد این حدیث و سخن بزرگان را درباره آن در ۶ جلد از کتاب عظیم خود (عبقات) آورده است. [۲]ر.ک: غایة المرام، بحرانى، ص ۴۱۷ ـ ۴۳۴؛ المراجعات، نامه ۸، حواشى احقاق الحق، ج ۹. 📕سیماى عقاید شیعه، آیت الله جعفر سبحانی، مترجم: جواد محدّثی، نشر مشعر، چ دارالحدیث، ۱۳۸۶ش، ص ۲۲۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
⭕️شیعیان علی (ع) و مقابله با جباران 🔹باکی از این نداریم که خون های طیب جوان های ما در راه اسلام ریخته شده است؛ باکی از این نداریم که شهادت نصیب عزیزان ما شده است. این یک شیوه مرضیه‌ای‌ است که در شیعه امیرالمومنین از اول پیدایش اسلام تاکنون بوده است. با حماسه همیشه مقارن بوده است. در صدر اسلام - سلام الله علیه - بزرگمرد اسلام، بزرگمرد دنیا، با مجاهدات بزرگ خود اسلام را رشد داد؛ اسلام را شکوفا کرد. 🔹امیرالمومنین - سلام الله علیه - با شیعه بزرگوار خود در جنگ های بزرگ اسلام پیشقدم بود. اولاد طاهرین او مثل سیدالشهداء - سلام الله علیه - که قیام و نهضت کرد و خون خود را در راه اسلام داد، یا سایر ائمه ما که در پشت پرده تقیه، اسلام را ترویج و قرآن را تایید کردند؛ پس از آنها تنها طایفه‌ای که با جباران و با دیکتاتور های عصر مقابله و معارضه کردند، همین شیعیان علی - علیه السلام - بود. قیام های پی در پی تا عصرهای اخیر، باز شیعیان علی - علیه السلام - بودند که مقابل جباران ایستادند و قیام کردند. بیانات‌ حضرت‌ امام ۵۷/۱۲/۱۸ منبع: سایت جامع امام خمینی (ره)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢پیامبر (ص) حکم بغض و دشمنی نسبت امام علی (ع) را چگونه بیان فرموده اند؟ 🔹با مراجعه به روایات اهل سنّت پى مى بریم که (ص) عموم مردم را از بغض و عداوت و دشمنى با (ع) منع کرده است. اینک به ذکر برخى از روایات اشاره مى کنیم: ۱) ابو رافع مى گوید: رسول خدا (ص) (ع) را به عنوان امیر بر یمن فرستاد، با آن حضرت، شخصى از قبیله اسلم به نام عمرو بن شاس اسلمى حرکت کرد. عمرو از یمن بازگشت؛ در حالى که على (ع) را مذمّت نموده و شکایت مى کرد. رسول خدا (ص) کسى را به سوى او فرستاد و فرمود: ساکت شو اى عمرو! آیا از (ع) ظلمى در حکم یا لغزشى در تقسیم مشاهده کردى؟ او گفت: هرگز. حضرت فرمود: پس براى چه، مطلبى را مى گویى که به من رسیده است؟ او گفت: جلوى بغضم را نمى توانم بگیرم. حضرت چنان غضبناک شد که نتوانست جلوى خود را بگیرد به حدّى که غضب در چهره او نمایان شد، آن گاه فرمود: «من أبغضه فقد أبغضنی و من أبغضنی فقد أبغض الله، و من أحبّه فقد أحبّنی، و من أحبّنی فقد أحبّ الله تعالی؛ [۱] هر کس (ع) را دشمن بدارد، به طور حتم مرا دشمن داشته و هر کس مرا دشمن بدارد، به طور حتم خدا را دشمن داشته است؛ و هر کس (ع) را دوست بدارد به طور حتم مرا دوست داشته است و هر کس مرا دوست بدارد به طور حتم خدا را دوست داشته است». 🔹۲) رسول خدا (ص ) فرمود: «یا علیّ! أنت سیّد فی الدنیا، سیّد فی الآخرة، حبیبک حبیبى و حبیبی حبیب الله و عدوّک عدوّی، و عدوّی عدوّ الله، والویل لمن أبغضک بعدی؛ [۲] اى تو آقاى در دنیا و آقاى در آخرتى، دوستدار تو دوستدار من است، و دوستدار من دوستدار خداست و دشمن تو دشمن من است و دشمن من دشمن خداست و واى بر کسى که بعد از من تو را دشمن بدارد». ۳) و نیز فرمود: «یا علیّ! طوبى لمن أحبّک و صدق فیک و ویل لمن أبغضک و کذب فیک؛ [۳] اى ! خوشا به حال کسى که تو را دوست داشته و در مورد تو راست بگوید. و واى بر کسى که تو را دشمن داشته و در مورد تو دروغ بگوید». 🔹۴) همچنین به سند صحیح از (ص) نقل شده که بعد از حدیث غدیر و ابلاغ ولایت امیرالمؤمنین امام علی (ع) فرمود: «اللّهمّ وال من والاه، و عاد من عاداه ...؛ [۴] بار خدایا! دوست بدار هر کس که (ع) را دوست بدارد و دشمن بدار هر کس که على (ع) را دشمن دارد...». ۵) و نیز فرمود: «عادى الله من عادى علیّاً؛ [۵] خدا دشمن بدارد کسى را که را دشمن بدارد». ۶) ابن عساکر از محمّد بن منصور نقل کرده که گفت: ما نزد احمد بن حنبل بودیم که شخصى به او گفت: اى اباعبدالله! چه مى گویى درباره حدیثى که روایت مى شود که (ع) فرمود: من تقسیم کننده آتشم؟ او گفت: چه چیز باعث شده که این حدیث را انکار مى کنید؟ آیا براى ما روایت نشده که پیامبر (ص) خطاب به (ع) فرمود: «لا یحبّک إلاّ مؤمن و لا یبغضک إلاّ منافق؛ دوست ندارد تو را مگر مؤمن و دشمن ندارد تو را مگر منافق»؛ ما گفتیم: آرى. احمد گفت: پس مؤمن کجاست؟ گفتند: در بهشت. گفت: و منافق کجاست؟ گفتند: در آتش. احمد گفت: پس (ع) تقسیم کننده آتش است. [۶] پی نوشت‌ها؛ [۱] مجمع‌الزوائد، ج۹، ص۱۷۴، ح۱۴۷۳۷ [۲] مستدرک‌حاکم، ج۳، ص۱۳۸، ح۴۶۴۰ [۳] مستدرک‌حاکم، ج۳، ص۱۳۵، ح۴۶۵۷؛ مسند ابى یعلى، ج۲، ص۲۵۹، ح۱۵۹۹ [۴] سنن‌ابن‌ماجه، ج۱، ص۴۳، ح۱۱۶؛ مسند احمد، ج ۶، ص ۴۰۱، ح ۱۸۵۰۶؛ مستدرک حاکم، ج ۳، ص ۱۱۸، ح ۴۵۷۶ [۵] کنزالعمال، ج۱۱، ص۶۰۱، ح۳۲۸۹۹ [۶] تاریخ دمشق، ج ۴۲، ص ۳۰۱، ح ۸۸۳۲؛ طبقات الحنابله، ج ۱، ص ۳۲۰ 📕سلفی گری و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، انتشارات مسجد جمکران، چ پنجم، ص ۱۴۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از mesaghمیثاق
نه مراست قدرت آنکه دم زنم از جلال تو یا علی مدح حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه‌السلام) [صفحه ۱ از ۲] فؤاد کرمانی 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 نه مراست قدرت آنکه دم، زنم از جلال تو یا علی نه مرا زبان که بیان کنم، صفتِ کمال تو یا علی شده مات عقل موحدین، همه در جمالِ تو یا علی چو نیافت غیر تو آگهی، ز بیانِ حالِ تو یا علی نبرد به وصف تو ره کسی، مگر از مقالِ تو یا علی هله ‌ای مُجلّیِ عارفان، تو چه مطلعی تو چه منظری که ندیده‌ام به دو دیده‌ام، چو تو گوهری چو تو جوهری هله ‌ای مولّه عاشقان، تو چه شاهدی تو چه دل بَری چه در انبیا چه در اولیا، نه تو را عدیلی و هم‌سَری به کدام کس مَثلت زنم که بُوَد مثالِ تو یا علی توئی آنکه غیر وجود خود، به شهود وغیب ندیده‌ای فَقرات نفس شکسته‌ای، سُبحاتِ وَهم دریده‌ای همه دیده‌ای نه چنین بود شه من تو دیده‌ی دیده‌ای ز حدودِ فصل گذشته‌ای، به صعودِ وصل رسیده‌ای ز فنای ذات به ذاتِ حق، بُوَد اتّصال تو یا علی چو عقول و افئده را نشد، ملکوتِ سرّ تو مُنکشف همه گفته‌اند و نگفته شد ، ز کتابِ فضل تو یک الف ز بیانِ وصف تو هر کسی، رقم گمان زده مختلف فصحای دهر به عجز خود، ز ادایِ وصف تو معترف بُلغای عصر به نطقِ خود، شده‌اند لالِ تو یا علی تویی آن که در همه آیتی، نگری به چشم خدای بین شده از وجودِ مقدّست، همه سرّ کَنزِ خفا مبین تویی آن که از کُشِفَ الغطا، نشود ترا زیاده یقین ز چه رو دَم از أنا ربکّم نزنی، بزن بدلیل این که به نورِ حق شده منتهی، شرفِ کمال تو یا علی تو همان درخت حقیقتی، که در این حدیقه‌ی دنیوی أنا ربّکم تو زنی و بس، به لسان تازی و پهلوی ز بروق نورِ تو مُشتعل، شده نارِ نخله‌ی موسوی ز تو در لسانِ موحّدین، بُوَد این ترانه‌ی معنوی که انا الحق است به حقِ حق، ثمرِ نهالِ تو یا علی تویی آن تجلّیّ ذوالمنن ، که فروغ عالم و آدمی هله ‌ای مشیّتِ ذاتِ حق ، که به ذات خویش مُسلّمی ز بروز جلوه ما‌خلق، به مقام و رتبه مقدّمی به جلالِ خویش مُجلّلی، ز نوالِ خویش مُنعّمی همه گنج ذاتِ مقدّست، شده مُلک و مالِ تو یا علی تو چه بنده‌ای که خدائیت، ز خداست منصب و مرتبت احدی نیافت ز اولیا، چو تو این شرافت و منزلت رسدت ز مایه‌ی بندگی، که رسی به پایه‌ی سلطنت همه خاندانِ تو در صفت، چو توأند مشرقِ معرفت شده ختم دوره‌ی عِلم و دین، به کمالِ آل تو یا علی تو همان مَلیکِ مُهیمنی، که بهشت و جنّت و نه فلک پیِ جستجوی تو سالکان، به طریقت آمد یک به یک شده ذکرِ نام مقدّست، همه وِردِ اَلسنه‌ی مَلَک به خدا که احمدِ مصطفی، به فلک قدم نزد از سَمَک مگر آنکه داشت در این سفر طلبِ وصالِ تو یا علی تویی آن‌که تکیه‌یِ سلطنت، زده‌ای به تخت مؤبّدی ز شکوه شأن تو بر مَلا، جَلَواتِ عِزِّ ممجّدی به فرازِ فرقِ مبارکت، شده نصب تاج مُخلّدی متصرّف آمده در یَدَت ، ملکوتِ دولتِ سرمدی تو نه آن شهی که ز سلطنت، بود اعتزالِ تو یا علی به می خُمِ تو سِرشته شد، گِل کاس جانِ سبوکشان به پیاله‌ی دلِ عارفان ، شده ترکِ چشمِ تو می‌فشان ز رَحیقِ جام تو سرگران، سِر سرخوشان، دل بیهُشان نه منم ز باده‌ی عشق تو ، هله مست و بی‌دل و بی‌نشان همه کس چشیده به قدرِ خود، ز میِ زُلالِ تو یا علی منم آن مجرد زنده دل که دم از ولای تو می‌زنم ره کوه و دشت گرفته‌ام قدم از برای تو می‌زنم به همین نفس که تو دادیم نفس از ثنای تو می‌زنم شب و روز حلقه التجا بدر سرای تو می‌زنم نروم اگر بکشی مرا ز صف نعال تو یا علی تویی آن‌که سِدره‌ی مُنتهی، بُودَت بلندیِ آشیان به مکان نیائی و جلوه‌ات، به مکان ز مشرقِ لا‌مکان رسد استغاثه‌ی قدسیان، به درت ز لانه‌ی بی‌نشان چو به اوج خویش رسیده‌ای ، ‌ز عِلوّ قدر و سُموشّان همه هفت کرسی و نُه طبق، شده پایمال تو یا علی نه همین بس است که گویمت ، به وجودِ جود مکرّمی تو مُنزّهی ز ثنای من ، که در اوجِ قُدس قدم نَهی نه همین بس است که خوانم اَت ، به ظهورِ فیض مقدّمی به کمال خویش معرّفی ، به جلالِ خویش مُسلّمی نه مراست قدرت آنکه دم ، زنم از جلال تو یا علی تویی آن که میم مشیّتت ، زده نقشِ صورتِ کاف و نون به کتابِ عِلم تو مُندرج ، بُوَد آن چه کان و ما‌یکون فلک و زمین به اراده‌ات ، شده بی‌ سکون شده با سکون تویی آن مُصوّرِ ما‌خَلَق ، که من الظّواهر و البطون بُوَد این عوالم کُن فکان، اثرِ فعال تو یا علی تویی آن که ذات کسی قرین ، نشده است با احدیتّت نرسیده فردی و جوهری ، به مقام مُنفردیتت تویی آن که بر احدیّتت ، شده مُستند صمدیّت نشناخت غیر تو هیچ‌کس ، ازّلیتت ابدّیتت تو چه مبدأ‌یی که خبر نشد ، کسی از مآلِ تو یا علی تو که از علایق جان و تن ، به کمالِ قُدس مُجرّدی تو که فانی از خود و مُتّصف ، به صفاتِ ذاتِ محمّدی
هدایت شده از mesaghمیثاق
نه مراست قدرت آنکه دم زنم از جلال تو یا علی مدح حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه‌السلام) [صفحه ۲ از ۲] تو که بر سرائرِ معرفت، به جمالِ اُنس مُخلّدی به شؤنِ فانیِ این جهان، نه مُعطّلی نه مقیّدی بود این ریاست دنیوی ، غم و ابتهالِ تو یا علی تو همان تجلّیِ ایزدی، که فراز عرشی و لا مکان خبری ز گردش چشم تو، حرکات گردش آسمان دهد آن فؤاد و لسان تو ، ز فروغ لوح و قلم نشان تو که ردّ شمس کُنی عیان ، به یکی اشاره‌ی ابروان دو مُسخّر آمده مِهر و مَه ، هله بر هلالِ تو یا علی هله‌ای موحّدِ ذاتِ حق، که به ذات ، معنی وحدتی به تو گشت خِلقتِ کُن فکان ، که ظهورِ نورِ مشیّتی هله ای ظهورِ صفاتِ حق، که جهان فیضی و رحمتی چو تو در مداینِ علمِ حق ، ز شرف مدینه‌ی حکمتی سَیَلانِ رحمت حق بُوَد ، همه از جِبال تو یا علی بنگر [فؤاد] شکسته را ، به دَرَت نشسته به التجا اگرش بِرانی از آستان ، کُند آشیان به کدام جا به سخا و بذل تواش طمع ، به عطا و فضلِ تواش رجا ز پناهِ ظلِّ وسیع تو ، هم اگر رود برود کجا که محیط کون و مکان بُوَد فلکِ ظلالِ تو یا علی
هدایت شده از mesaghمیثاق
هژبر سالب غالب علی بن ابی طالب(ع) هاتف اصفهانی 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 سحر از کوه خاور تیغ اسکندر چو شد پیدا عیان شد رشحهٔ خون از شکاف جوشن دارا دم روح‌القدس زد چاک در پیراهن مریم نمایان شد میان مهد زرین طلعت عیسی میان روضهٔ خضرا روان شد چشمهٔ روشن کنار چشمهٔ روشن برآمد لالهٔ حمرا ز دامان نسیم صبح پیدا شد دم عیسی ز جیب روشن فجر آشکارا شد کف موسی درافشان کرد از شادی فلک چون دیدهٔ مجنون برآمد چون ز خاور طلعت خور چون رخ لیلا مگر غماز صبح از بام گردون دیدشان ناگه که پوشیدند چشم از غمزه چندین لعبت زیبا درآمد زاهد صبح از در دردی‌کش گردون زدش بر کوه خاور بی‌محابا شیشه صهبا برآمد ترکی از خاور، جهان آشوب و غارتگر به یغما برد در یک دم، هزاران لل لالا نهنگ صبح لب بگشود و دزدیدند سر، پیشش هزاران سیمگون ماهی در این سیمابگون دریا برآمد از کنام شرق شیری آتشین مخلب گریزان انجمش از پیش روبه‌سان گرازآسا چنان کز صولت شیر خدا کفار در میدان چنان کز حملهٔ ضرغام دین ابطال بر بیدا هژبر سالب غالب علی بن ابی طالب امام مشرق و مغرب امیر یثرب و بطحا
هدایت شده از mesaghمیثاق
غدیریه محیط قمی 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 گرفت عهد زاشیا، دو روز، رب قدیر یکی به روز الست و یکی به روز غدیر گرفت عهد ز ذرات، بر خدایی خویش نخست روز و دویم روز بر خلاف میر شه سریر ولایت، علی عمرانی که از فزونی نتوان، فضائلش تقریر نخست روز الست بربکم فرمود بدون واسطه ای، بعثت رسول و سفیر الست اولی بالمؤمنین من انفسهم سرود روز دوم زامر حق، رسول و بشیر ولی به روز دوم یافت دین حق تکمیل به نصّ آیه ی اکمال و بیّنات کثیر گشای گوش حقیقت، نیوش تا برتو زشرح روز دوم، شمّه ای کنم، تقریر به حکم نصّ صریح و تواتر و اجماع ثبوت یافته در نزد عالمان خبیر که روز ثامن عشر دوم ز ذی لاحجّه که از الست بعید غدیر، گشته شهیر پس از فراغت اعمال حجّ، باز پسین رسید خواجه ی لولاک چون، به خمّ غدیر بُدند ملتزم موکب شرف زایش زسر فرازان، جمعی کثیر و جمع غفیر به حضرت نبوی جبرئیل شد نازل به امر بار خدا، ایزد سمیع و بصیر به خواند آیه ی یا ایّها الرّسول بر او که هست امر به نصب، امیر خیبر گیر مفاد آیه که اصلی، غرض رسالت را بود رساندن و تبلیغ این مهم خطیر نکرده ای تو رسالات خویش را تبلیغ گر این رسالت ماند، به پرده ی تستیر مدار بیم زمردم که حفظ یزدانت نگاه دارد از شرّ منکران شریر رسول اکرم، ابلاغ امر یزدان را فرود آمد، در آن مقام بی تأخیر نمود انجمنی آن چنان که مانندش ندیده است و نبیند، دگر سپهر اثیر شمار خلق زسبعین الف افزون بود سخن کنم زکمی، درگذشتم از تکثیر برای آن که تمامیّ خلق بینندش که کس نگوید، تبلیغ را شده تقصیر نمود منبری آماده از جهاز شتر فراز عرشه برآمد، رسول عرش سریر به خواند آیت تبلیغ را به صوت بلند پس از ستایش یزدان بی شریک و نظیر بلی به پاسخ گفتند، اهل انجمنش تمام متّفق القول، از کبیر و صغیر گرفت عهد از ایشان چو بر رسالت خویش نمود آمدن جبرئیل را تقریر گرفت دست علی را به دست و کرد بلند چنان که در نظر ناظران نماند ستیر به گفت هر که منش مقتدا و مولایم علی است او را مولا، علی بر او است امیر چنان که هارون از بهر موسی عمران علی مرا است وصیّ و علی مرا است وزیر نمود از پی اتمام حجّت و تبلیغ مر این کلام فرح بخش جان فزا تقریر سپس سرود که یا رب، والِ مَن و والاه ظهیر و ناصر، او را، ظهیر باش و نصیر نخست تابع او را عزیز دار مدام حسود و منکر او را، نمای خوار و حقیر نزول آیه ی الیوم را پس از این امر به گفت از پی تکمیل امر حق، تکبیر سه روز کرد در آنجا وقوف و از مردم گرفت بیعت بهر، امیر خیبر گیر زبان به بخ بخ گشود، بن خطاب برای تهنیت میر بی عدیل و نظیر ازین قضیه برآشفت، حرث بن نعمان که بُد منافق و کافر دل و خبیث و شریر بر رسول خدا آمد و گشود، زبان ز روی کینه ی خصمانه، برکشید نفیر به خشم گفت که ما را، بهر چه کردی امر به ظاهر از تو شنیدیم، چون نبود گزیر کنون به گویی باشد علی پسر عم من امیر بر همه ی خلق از صغیر و کبیر خدای گفته چنین یا تو خویش می گویی رسول اکرم فرمود: گفته حیّ قدیر سرود حرث: خدایا گر این سخن صدق است به من فرست عذابی، در آن مکن تأخیر فرود آمد سنگی، زآسمان به سرش زخشم ایزد و شد رهسپار، سوی سعیر «محیط» را خط بطلان کشیده شد به گناه به دست شوق چه کرد، این حدیث را تحریر  
هدایت شده از mesaghمیثاق
شراب پاک خورم زین سپس ز خم غدیر قاآنی 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 شراب تاک ننوشم دگر ز خمّ عصیر شراب پاک خورم زین سپس ز خم غدیر به مهر ساقی‌کوثر از آن شراب خورم که دُرد ساغر او خاک را کند اکسیر از آن شراب‌کزان هرکه قطره‌یی بچشد شود ز ماحصل سرّ کاینات خبیر به جان خواجه چنان مست آل‌یاسینم که آید از دهنم جای باده بوی عبیر دوصد قرابه شراب ار به یک نفس بخورم که مست‌تر شوم اصلا نمی‌کند توفیر عجب مدار که‌ گوهرفشان شوم امروز که صد هزارم دریا ست در درون ضمیر دمیده صبح جنونم چنانکه بروی دم ز قل اعوذ برب الفلق دمد زنجیر بر آن مبین ‌که چو خورشید چرخ عریانم بر آن نگر که جهان را دهم لباس حریر نهفته مهر نبی‌گنج فقر در دل من که گنج نقره نیرزد برش به نیم نقیر فقیر را به زر و سیم و گنج چاره‌ کنند ولی علاج ندارد چو گنج‌ گشت فقیر اگر چه عید غدیرست و هر گنه‌ که‌ کنند ببخشد از کرم خویش‌ کردگار قدیر ولیک با دهن پاک و قلب پاک اولی است که نعت حیدر کرّار را کنم تقریر نسیم رحمت یزدان قسیم جنت و نار خدیو پادشهان پادشاه عرش سریر دروغ باشد اگر گویمش نظیری هست ولیک شرک اگر گویمش ‌که نیست نظیر لباس واجبی از قامتش بلندترست ولیک جامهٔ امکان ز قد اوست قصیر اگر بگویم حق نیست ‌گفته‌ام ناحق وگر بگویم حقست ترسم از تکفیر بزرگ آینه‌یی هست در برابر حق که‌هرچه هست سراپا دروست عکس‌پذیر نبد ز لوح مشیت بزرگتر لوحی که نقش‌بند ازل صورتش‌کند تصویر دمی‌ که رحمتش از خلق سایه برگیرد هماندم از همه اشیا برون رود تاثیر زهی به درگه امر تو کاینات مطیع زهی به ربقهٔ حکم تو ممکنات اسیر چه جای قلعهٔ خیبر که روز حملهٔ تو به عرش زلزله افتد چو برکشی تکبیر تویی یدالله و آدم صنیع رحمت تست که‌کرده‌ای‌گل او را چهل صباح خمیر گمانم افتد کابلیس هم طمع دارد که عفو عام تو آخر ببخشدش تقصیر به هیچ خصم نکردی قفا مگر آندم که عمروعاص قفا برزد از ره تزویر شد از غلامی تو صدر شه امیر جهان بلی غلام تو بر کاینات هست امیر خجسته خواجهٔ اعظم جمال دولت و دین که‌ کمترین اثر قدر اوست چرخ اثیر به دل رؤوف و به دین کامل و به عدل تمام به ‌کف جواد و به رخ ثاقب و به رای بصیر هزار ملک منظم‌کند به یک‌گفتار هزار شهر مسخر کند به یک تدبیر نظیر ضرب ‌کسورست سعی حاسد او که هر چه‌ کوشد تقلیل یابد از تکثیر به خواب صدرا دیشب بهشت را دیدم بهشت روی تو بودش سحرگهان تعبیر به مصحف آیت یحیی‌ العظام برخواندم به زنده‌ کردن جود تو کردمش تعبیر مدیح رای منیرت زبر توانم خواند ولی نیارم خواندن‌گرش‌کنم تحریر از آن‌ سبب‌ که‌ چو خورشید سطر مدحت آن به هیچ چشم نیاید ز بسکه هست منیر به عید قربان از حال این فدایی خویش چرا خبر نشدی ای ز راز دهر خبیر تو آفتابی و بر آفتاب عاری نیست که هم به ذره بتابد اگر چه هست حقیر همیشه تا که به پیری مثل بود عالم فدای بخت جوان تو باد عالم پیر
هدایت شده از mesaghمیثاق
🇮🇷هوالعزیزالجبّار🇮🇷 فلسطین و مخالفین مکتب امام خمینی مخالفین جدید و شبه‌ روشنفکران دینی، مدعی هستند: فلسطینی‌ها هرچند مظلومند و قابل حمایت! ولی شعار محو اسرائیل از جهان، بسیار پُرهزینه بود و گاهی با تشکیک در اصالت قیام زمینه‌ساز، بیان می‌کنند: علت دشمنی‌ها با ملت ایران به خاطر انقلاب و قیام امام خمینی در سال۱۳۵۷ شمسی بود! اقتصاد و معیشت و امنیت ایران گروگان شعار محور اسرائیل شده... خداوندتبارک و تعالی از نیمه پنهان و مخوف شیطان پرده کنار میزند: وَلَأُضِلَّنَّهُمْ وَلَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذَانَ الْأَنْعَامِ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ...: ﻭ ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﮔﻤﺮﺍﻩ ﻣﻰﻛﻨﻢ ﻭ ﺩﭼﺎﺭ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﻱ ﺩﻭﺭ[ﻭ ﻭﺍﻫﻲ ﻭ ﭘﻮﭺ] ﻣﻰﺳﺎﺯم ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻭﺍﺩﺍﺭ ﻣﻰﻛﻨﻢ ﻛﻪ ﮔﻮﺵ ﻫﺎﻱ ﭼﻬﺎﺭﭘﺎﻳﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺸﻜﺎﻓﻨﺪ ﻭ ﻓﺮﻣﺎﻧﺸﺎﻥ ﻣﻰﺩﻫﻢ ﻛﻪ ﺁﻓﺮﻳﻨﺶ ﺧﺪﺍﻳﻲ ﺭﺍ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺩﻫﻨﺪ[۱] 🔹️یووال نوح هراری، عضو مجمع جهانی اقتصاد و استاد تاریخ دانشگاه عبری اورشلیم، که بیوگرافی کامل نیمه پنهان شخصیت برجسنه یهود صهیون ارائه شد گفت که در آینده ای نزدیک(سال بعد) هوش مصنوعی می‌تواند با بازنویسی کتاب مقدّس، ادیان را اصلاح کند! 🔹️وی اضافه کرد: هوش مصنوعی حتی می‌تواند یک کتاب مقدّس جدید بنویسد، در طول تاریخ، ادیان آرزوی داشتن کتابی را داشتند که توسط یک هوش فوق‌بشری، توسط یک موجود غیرانسانی نوشته شده باشد، هر دینی ادعا می‌کند همهٔ کتاب‌های دیگر ادیان را انسان‌ها نوشته‌اند، اما کتاب ما از هوش مافوق بشری آمده است. 🔹️ او سپس یک وعدهٔ شوم داد: در چند سال آینده، ممکن است ادیانی وجود داشته باشند که واقعاً درست باشند. فقط به دینی فکر کنید که کتاب مقدّس آن توسط یک هوش مصنوعی نوشته شده است. این می‌تواند چند سال دیگر به واقعیت تبدیل شود… 🔹️یووال نوح هراری مدّت‌هاست رویای چنین دنیایی را در سر می‌پروراند که با سلطهٔ کامل فناوری اداره می‌شود، هراری هم‌چنین ادعا می‌کند که در طیّ یک یا دو دهه، الگوریتم‌هایی می‌توانند برای تعیین همجنس‌گرایی نوجوانانی که دربارهٔ هویت جنسی خود سردرگم هستند، عمل کند!! 🔹️ به‌عبارت دیگر، یووال نوح هراری، روشنفکر تیپیکالِ این روزها است که از طریق امپراتوری رسانه‌ای که او و امثال او را تبلیغ و ترویج می‌کنند، وی ماموریت آماده سازی جهانی برای نظم نوین شیطانی است که بر اساس همان فرهنگ توّهم غرب، برنامه ریزی شده است، وی در واقع القاء کننده افکار و منظومه فکری فرمانده هان جنود شیطان که اربابان بالادستی خود هستند از جمله کلاوس شواب، مؤسس و ایده‌ پرداز اصلی مجمع جهانی اقتصاد و هنری کیسنجر و بیل گیتس میباشد. 🔹️دجّال آخرالزمان، یهود صهیون با عبور از حقّه و فریب سنّتی(جنگ شناختی - ترکیبی) به عرصه حقّه و فریب مناسب و متناسب با تکنولوژی های فوق مدرن و نوین(هوش مصنوعی) در حال زمینه سازیِ هک کردن ذهن، خیال و فکر انسانها با هدف برده داری مدرن و خاموش(جنایت نامرئی) است! یعنی تسخیر و سیطره بر قدرت اراده و انتخاب و آزادی انسانها بر اساس هدف گذاری شیطانی که آنها میخواهند! در این میان، صحنه و زمین نبرد و تجهیزات و سلاح های جنگی، نادیدنی است! مغز و بدن انسان، زمین جنگ خواهد بود و خطرناکتر، وحشتناکتر و پیچیده تر اینکه، واکسن ها، هیدروژل ها، نانوچیپ ها! میکروچیپها! ریزگردهای هوشمند، همه نقش سیستم بی سیم و رابط عصبی با اتاق فرماندهیِ کنترل نامرئی از طریق دکل های5G، کامپیوترBCI، سیستم های شناساییRFID ایفا نموده و به سبب آن، جامعه انسانی به شهرهای هوشمند مصنوعی تبدیل شده و کاملا در تسخیر شیاطین انسی خواهند بود! نقشه راه و پلان کلی جنگ نامرئی در سند2030 و 2040 و پیمان پاندمی و... باید دنبال کرد! جالبتر اینکه مسئولیت اجرایی کردن نقشه راه جهانی سازی و جنگ نامرئی مورد اشاره بر عهده نهادهای بین المللی WORIDوWTO وWHOو IMF(زمان اقتصاد جهانی، سازمان تجارت جهانب، سازمان بهداشت جهانی و صندوق بین المللی پول) میباشد! پی نوشت: [۱] - نساء - آیه ۱۱۹ -----------------------------❀○❀-------------------------- 🔸️🔸️ -----------------------------❀○❀--------------------------
هدایت شده از mesaghمیثاق
🕌🌸بسم الله النّور علی نور🌸🕌 ✨🕊 🕊✨ ✨🕊 🕊✨ ✨🕊 🕊✨ حقیقت(وحدت وجود محض) در صورت ظاهری و باطنی غدیر، متجلّی و ظاهر گشت! صورت ظاهری غدیر، ولایت تشریعی و صورت باطنی غدیر، ولایت تصرّفی نام گرفت! ولایتی که در تار و پود کلمات وجودی عالم ساری و جاریست! ولایتی که ارکان کل شیء مستغرق در خود کرده است! ولایتی که در هیبت، هیات و صورت علی عالی اعلی در غدیرخم عیان شد، این ولایت، ولایتِ لوح محفوظ و قلم است! بر عظمت این ولایت همین بس که حقیقت نوری و صورت علمی عوالم غیر متناهی و جمله کلمات وجودی عالم هستی همه بر آن لوح محفوظ، مکتوب و مستورند، لوح محفوظ، آن حقیقتی است که در مرتبه اعلی علّیین ولی الله الاعظم، سِرِّ خفیّه است و کنه اش بر همه پوشیده! تمام برش ها و استعدادهای کلمات وجودی عالم، به وسیله قلم در این لوح مفوظ ثبت تکوینی شده است! قلم، صورت اراده تکوینی و ولایت تصرّفی است که از مقام کُن ولی الله الاعظم صادر میشود! پس لوح محفوظ صورت منقّشِ نفس رحمانیِ انسان کامل و قلم، اراده ی کُن فیکون اوست! به واسطه این لوح است که امام علیه السلام قابلیّت محضه در دریافت بلاواسطه ی فیوضات از اسم مستاثره ذات غیب الغیوبی احدی را دارد، به نحوی که حقایق و همه ی کلمات وجودی عالم، قوام و دوام و حیاتشان بر این منشور مکنون(لوح محفوظ) است! من الماء کل شیء حی و کان عرشه علی الماء! امام علیه السلام است به موجب اینکه در قُلّه ی قاف عالم اعلی علّیین برکرسی خلیفه الله مطلق، تکیه تکوینی زده است! قلبش، عرش اسماء الله و نفس کلِّ رحمانی او لوح محفوظ و اراده تصرّفی اش، همان قلم است! پس یگانه وجود در مقام کثرت که مظهر مطلق ربُّ السموات والارض است! مظهر مطلق ربُّ العالمین است وبه سبب این مظهریت، مُفَیِّض فیض حق و مصوِّر صورت های علمی و مهندس در غیب الغیوبی عالم هستی است! همان ولی الله الاعظم عالی علی اعلی است که با اسم الخالق، العلیم، القادر، الحی، الصمور، الرزاق و الهادی و السّلام و النّور و القدّوس والرحمن و الرحیم و الطیف و...جمله ی خلق را مُظهر از غیب به شهادت می باشد! به سبب این مظهریت مطلقه، با فیض وجود به صورت علمی ارواح، عقول، مفردات و مرکبات و سایر کلمات وجودی عالم را از علم الله(غیب الغیوب)به غیب اجمالی(حقیقت محمّدیه)و سپس از آن غیب اجمالی به تفصیل اعیان خارجه( یعنی تعلّق گرفتن به جسم طبیعی و هبوط روح به زمین) عینیّت میبخشد! به تعبیر و نگرش توحیدی، ربُّ العالمین و ربُّ السّموات و الارض به ولایت مطلقه ولی الله الاعظم است که آن به آن در کارست! لذا این امر، فتح است، بلکه فتح الفتوح است! چرا؟!!! اگر فتح الفتوح نبود، خداوند تبارک و تعالی پس از خلقت نور اوّل و انشاء صورت باطنی ولایت، ندای احسن الخالقین، طنین انداز نمیشد! ذات ازل و ابد از مقام غیب الغیوبی احدی، با مخلوق اوّل، نور ولایت را در ارکان کُلِّ شَیء ساری و جاری ساخت و صورت علمی کُلِّ شیء را پر از نور کرد!(اناللّه)، همه ی خلائِق از اوّلین تا آخرین را تحت لوای نور ولایتِ مخلوقِ اوّل، بسوی خود رهسپار نمود(و الیه راجعون)! پس دریاب حقیقت نصر من الله و فتحٌ قریب را! دریاب که فتح نزدیک است به تو، این تصریح قرآنی است که و فتحٌ قریب اگر دریابی سِرُّ القدر غدیر را! اگر دریابی سرُّالاسرار آخر و صورت باطنی غدیر را! بی شک این فتح مبین به ما قریب خواهد بود؛ انا فتحنا لک فتحاً مبینا! این فتح مبین به همه ما نزدیک خواهد بود! از رگ گردن هم به ما نزدیکتر! اگر دریابی سِرّ المستودع غدیر را، این فتح اکنون! همین حالا! به تو هم میرسد! فتح و فتح الفتوح نیز به ولایت علی عالی اعلی محقق میشود! همچنان که در زیارت جامعه کبیره تصریح شده است؛ بکم فتح الله! یعنی ولایت علوی، فاتح همه ی فتوح است! لذا تأویل آیه در خطاب به حضرت ختمی صلی الله علیه و آله ولایت می باشد: انا فتحنا لک فتحاً مبیناً بولایه علی بن ابی طالب علیهماالسلام! بنابراین به ولایت علوی، فتح مبین برای حقیقت محمّدیه صلی الله علیه و آله رخ داد و رسالت و اهداف بعثت اش محقق شد و معراجش برای خاکیان افلاک نشین به ثمر نشست! و فیض لامقطوعه و لاممنوعه، رزق لایتناهی از حکمت متعالیه، علم حقیقت، معرفت به نورانیّت و توحید احدی و صمدی در صورت اتمّ و اکمل علوی به فعلیّت کامله رسید و صدر مبارکش انشراح پیدا کرد؛ الم نشرح لک صدرک و ایضاً انّا فتحنا لک فتحاً مبینا بعلیٍ، لذا به هنگام تلقی این آیه فرمود:لقد نزلت علیَّ آیه هی احبّ الیَّ من الدنیا و ما فیها 📌علی نقطه آغاز وجود - لینک۳ ----------------------------❀○❀--------------------------
هدایت شده از mesaghمیثاق
🕌🌸بسم الله النّور علی نور🌸🕌 ✨🕊 🕊✨ ✨🕊 🕊✨ ✨🕊 🕊✨ وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًاالإنسان، إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا: ﻭ ﻏﺬﺍ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻋﻴﻦ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﺶ ﺑﻪ ﻣﺴﻜﻴﻦ ﻭ ﻳﺘﻴﻢ ﻭ ﺍﺳﻴﺮ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻣﻰﻛﻨﻨﺪ، ﻣﺎ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻓﻘﻂ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﺸﻨﻮﺩﻱ ﺧﺪﺍ ﺍﻃﻌﺎم ﻣﻰﻛﻨﻴﻢ ﻭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻫﻴﭻ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻭ ﺳﭙﺎﺳﻲ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ[۱] از القاب خاصّه حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام، امیرالمومنین است، امیر از مصدر مَیْر به معنای طعام اخذ شده است. وَلَمَّا فَتَحُوا مَتَاعَهُمْ وَجَدُوا بِضَاعَتَهُمْ رُدَّتْ إِلَيْهِمْ قَالُوا يَا أَبَانَا مَا نَبْغِي هَٰذِهِ بِضَاعَتُنَا رُدَّتْ إِلَيْنَا وَنَمِيرُ أَهْلَنَا:ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﻛﺎﻟﺎﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﮔﺸﻮﺩﻧﺪ، ﺩﻳﺪﻧﺪ ﺍﻣﻮﺍﻟﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﺍﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪ، ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺍﻱ ﭘﺪﺭ! ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﭼﻪ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻴﻢ؟ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻣﺎﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﺍﻧﺪﻩ ﻭ ﻣﺎ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺧﻮﺩ ﺁﺫﻭﻗﻪ ﻣﻰ ﺁﻭﺭﻳﻢ[۲] پس امیر، طعام دهنده را می گویند. ممکنات عین فقر به وجود مطلق(خالقشان) می باشند و این مُهر فقر بر سرشت(فطرت) جمیع مخلوقات حک شده است و مسکین کسی است که فقر او را از حرکت باز داشته است و سوال ننماید و در نهایت اسیر گرفتار، در بند و زندان است! جمیع مخلوقات از این سه حال خارج نیستند. علی عالی اعلی، امیرالمومنین و امیر المخلوقین است! چه اینکه ایشان به موجب اینکه در قُلّه قاف عالم اعلی علّیین، تکیه بر کرسی خلیفه الله مطلق زده لذا با اسم الرزّاق تحت جُبِّه ی ولایت(اسم الولی)، طعام و رزق دهنده به کل موجودات است! آن هم مطلق طعام! چرا که خلیفه الله مطلق حامل و شامل مطلق مراتب جزئی، کل، ظاهری و باطنی اسماء الله الحسنی از جمله اسم الرزّاق است که در طواف اسم اعظم الله است. امیر که طعام دهنده است لذا امیرالمومنین و امیرالمخلوقین بر اساس حرکت حبّی تحت قُبّه اسم الرحمن و الرحیم که نشان از غلبه رحمت بر غضب مبداء وجود(الله) است، طعام جمادی، نباتی، حیوانی، شیطانی، ملکی، رحمانی و قدسی از آسمان عرش اسماء الله نازل میکند تا به میزان برش و استعداد جمیع خلائِق! عطاء شود از این حیث، مولی علی علیه السلام صاحب ولایت_مُطْعِم_ماسوی_الله است! دریاب سِرُّالقدر لقب امیرالمومنین را که مطلقاً برای علی ابن ابیطالب مخصوص گشته است. پی نوشت: [۱] - انسان - آیه ۸ و ۹ [۲] - یوسف - آیه ۶۵ ----------------------------❀○❀------------------------