eitaa logo
#کانال_میثاق♥🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ♥mesahg@🇮🇷🇮🇷🇮🇷
1.2هزار دنبال‌کننده
185.5هزار عکس
167.5هزار ویدیو
1.9هزار فایل
استقرار اسلام اصیل، دفاع از انقلاب اسلامی وحفظ ارزش های آن تااستقرار عدل و قسطmesahg@
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از mesaghمیثاق
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از ديدگاه قرآن و روايات چگونه می توان ثابت کرد انسان دو جنبه «جسمانی» و «روحانی» دارد و منحصر به جسم و مادّه نیست؟ 🔹 يكى از مسائلى است كه از ديرباز فكر بشر را به خود مشغول ساخته است. توجّه به اين مسئله باعث شده كه موضوع روحانيّت انسان در فلسفه، فرهنگ و هنر نيز جایگاه خاصى پيدا كند. همچنين در و بارها بدان اشاره شده و در فلسفه اسلامى نيز اين مسئله مطرح بوده است. در اينجا به گوشه اى از آنچه در «قرآن» و «حديث» در اين باره آمده است، مى پردازيم: موجودى دو جانبه است كه در ميانه دو جهان مادّه و مجرّدات قرار دارد و داراى روح و جسم است. از جانب ، متعالى است و دست بر آسمان دارد و از سوى ، متسافل است و بر زمين دست نهاده است. 🔹 پس از آن كه مراحل آفرينش انسان را ـ در دوران جنينى ـ وصف مى كند، در مراحل پى در پى او را به جايى مى رساند كه از جهان مادّه فراتر رفته و روح متعالى در او دميده مى شود: «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِن سُلَالَةٍ مِّن طِينٍ - ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَّكِينٍ - ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَاماً فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْماً...؛ [۱] و ما را از عصاره اى از گِل آفریدیم - سپس او را نطفه اى در قرارگاهِ مطمئن [رَحِم] قرار دادیم - سپس نطفه را بصورت علقه [خون بسته]، و علقه را بصورت مضغه [چیزى شبیه گوشت جویده شده]، و مضغه را بصورت استخوانهایى درآوردیم؛ و بر استخوان ها گوشت پوشاندیم...». 🔹«قرآن» تا اينجا مراحل وجود مادّى انسان را مطرح مى كند، آن‌ گاه مى‌ فرمايد: «...ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبَارَكَ اللهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ؛ [۲] ...سپس آن را آفرینش تازه اى بخشیدیم؛ پس بزرگ و پر برکت است خدایى که بهترین آفرینندگان است!». اين آفرينش ديگر، همان روح انسان است كه پس از گذشت چهار ماه ـ دوران جنين ـ بر او دميده مى شود. در آيه ديگرى نيز به اين دو مرحله آفرينش اشاره شده است: «وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسَانِ مِن طِينٍ - ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِن سُلَالَةٍ مِّن مَّاءٍ مَّهِينٍ - ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فِيهِ مِن رُّوحِهِ...؛ [۳] آفرینش را از گِل آغاز کرد - سپس نسل او را از عصاره اى از آب ناچیز و بى قدر آفرید - سپس [اندام] او را نظام بخشید و از روح خویش [روحى شریف و برجسته] در وى دمید...». 🔹نكته جالب در اين آيه آن است كه دميده شده در انسان از سِنخ معرفى مى شود، «مِن رُّوحِهِ» و به خود پروردگار نسبت داده مى شود و نشان مى دهد كه روح فراتر از سنخ ماديات است. امام صادق (علیه السلام) در اين زمينه مى فرمايد: «إِنَّ اللهَ خَلَقَ خَلْقاً وَ خَلَقَ رُوحاً ثُمَّ أَمَرَ مَلَكاً فَنَفَخَ فِيه...؛ [۴] خداوند آفريده اى آفريد و روحى آفريد، سپس فرشته اى را دستور داد تا را در آفريده بدمد...». از ديدگاه «قرآن» آفريده اى است كه از و به وجود آمده است، ابتدا كالبدى آفريده شده و سپس روان جاويد در آن دميده شده است. از ديدگاه فلسفه، انسان يك موجود مادّى محض نيست. يعنى به همين پديده جسمانى كه از گوشت و پوست و استخوان و عضلات تشكيل يافته است منحصر نمى شود، بلكه وجودى والاتر دارد كه او را در مرتبه اى فراتر از جهان مادّه قرار مى دهد، و از چارچوپ جسمانى محض خارج مى كند. [۵] پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره مؤمنون، آیات ۱۲ الی ۱۴ [۲] همان، آيه ۱۴ [۳] سوره سجده، آیات ۷ الی ۹ [۴] التوحيد، ابن بابويه، جامعه مدرسين‏، چ اول‏، ص ۱۷۲؛ بحار الأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ دوم، ج ۵۸، ص ۳۲ [۵] براى توضيح و تفصيل بيشتر رجوع كنيد به: الحكمة المتعالية فى الاسفار العقلية الاربعة، صدر المتألهين، دار احياء التراث، چ سوم، ج ‏۸، ص ۲۹۵؛ مفاتيح الغيب، فخرالدين رازى، دار احياء التراث العربى، چ سوم، ج ۲۱، ص ۳۹۱ ذيل آيه «و يسألونک عن الروح...»؛ الميزان فى تفسير القرآن، طباطبايى، انتشارات اسلامى، چ پنجم، ج ۱، ص ۳۶۵ الی ۳۶۹ و ج ۱۰، ص ۱۱۸ 📕علوم قرآنی، معرفت، محمد هادی، موسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید، قم، ۱۳۸۱ش، ص ۱۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢اسرار عجيبِ آفرينشِ انسان در دوران جنينى، تولّد و شيرخوارگى چه هماهنگی و قرابتی با آيات قرآن دارد؟ 🔹 (ع) در بخشی از خطبه ۱۶۳ درباره اسرار عجيبِ «آفرينش انسان» در «دوران جنينى» و سپس «دوران تولّد» و «شيرخوارگى» سخنانی بیان فرموده که با آيات فراوانى از «قرآن کریم» هماهنگ بوده و انسان را به تفکّر درباره این اسرار فرا می خواند. در سوره «زمر» آیه ۶ مى خوانيم: «يَخْلُقُكُمْ فی بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ في‏ ظُلُماتٍ ثَلَاثٍ ذلِكُمُ اللهُ رَبُّكُمْ؛ او شما را در شكم مادرانتان، پيوسته آفرينشى بعد از آفرينش ديگر در ميان تاريكى هاى سه گانه [ظلمت شكم مادر و رَحِم و مشيمه] مى بخشد، اين است خداوند، پروردگار شما»؛ 🔹و در سوره «مؤمنون» آيات ۱۲ تا ۱۴ مى خوانيم: «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طين‏ٍ - ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً في‏ قَرارٍ مَكين‏ٍ - ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقين‏َ؛ و ما انسان را از عصاره اى از گِل آفريديم، سپس او را نطفه اى در قرارگاه مطمئن [رحم] قرار داديم؛ سپس نطفه را به صورت علقه [خون بسته] و علقه را به صورت مضغه [چيزى شبيه گوشت جويده شده] و مضغه را به صورت استخوان هايى درآورديم و بر استخوان ها گوشت پوشانديم؛ سپس آن را آفرينش تازه اى داديم؛ پس بزرگ است خدايى كه بهترين آفرينندگان است». 🔹امام صادق (ع) در كتاب «توحيد مفضّل»، آن را از نشانه هاى بزرگِ توحيد و قدرت و عظمتِ خداوند ياد فرموده است. در كتاب «توحيد مفضّل» از آن حضرت چنين نقل شده: «تو اى مفضّل، به آفرينش انسان بينديش كه نخستين مرحله آن، تربيت جنين در عالَم رَحِم است؛ در حالى كه در ميان ظلمت هاى سه گانه (شكم، رَحِم و مشيمه) قرار گرفته؛ در آن جايى كه راهى براى درخواست غذا و دفع آزار و جلب منفعت و دور ساختنِ زيانها از خود ندارد، خداوند خون عادت را [از طريق بند ناف] به سوى او روان ساخته و همان گونه كه آب، گياهان را آبيارى مى كند، اين خون نيز جنين را آبيارى و تغذيه مى كند تا مراحل تكامل خود را بپيمايد و آن قدر قوى و محكم شود كه بتواند در هواى آزاد زندگى كند ... و هنگامى كه متولّد مى شود آن خون را به شير تبديل مى كند و به سوى پستان مادرش روان مى سازد، طعم و رنگ آن به كلّى دگرگون مى گردد و به صورتى كه مورد نياز نوزاد است در مى آيد...». سپس امام صادق (ع) به شرح تكامل نوزاد در مراحل مختلف مى پردازد و شگفتى ها را يكى پس از ديگرى شرح مى دهد. [۱] 🔹البتّه در اين بحثِ فشرده، نمى توان مسائل عجيبى را كه در عصر ما از دوران تكامل يك نطفه در مراحل مختلف كشف شده، بازگو كنيم و آنچه را كه در فيلم هاى مستند لحظه به لحظه منعكس است در اينجا بيان كنيم؛ ولى همين قدر مى گوييم كه هزاران نكته باريك تر از مو در اين بحث نهفته است و به تعبير «قرآن مجيد»: «خَلْقاً مِّنْ بَعْدِ خَلْقٍ»؛ (و آفرينش هاى جديد و پى در پى) [كه معمار آفرينش در آن ظلمت‌كده رَحِم نقش بر آب مى زند] از عجيب ترين پديده هاى جهان آفرينش است. 🔹مناسب است در اينجا به يك نكته از هزاران نكته اشاره كنيم و آن اينكه جنين در تمام مدّت در درون كيسه اى قرار گرفته كه مملوّ از آب غليظ و لغزنده اى است و جنين در آن شناور است. اين كيسه آب از يك سو دستگاه ضدّ ضربه است كه حتى اگر مادر، زمين بخورد و يا حركات تند و شديدى داشته باشد آسيبى به جنين نمى رسد، و از سوى ديگر يك وسيله مؤثر تعديل كننده حرارت است و سبب مى شود كه سرما و گرماى برون به آسانى روى جنين تأثير نگذارد. ديگر آنكه شناور بودن جنين در كيسه آب سبب مى شود كه اعضاى او كه بسيار لطيف و آسيب پذيرند بر يكديگر فشار نياورند. همچنين جنين را از امواج صداهاى ناهنجار بر كنار مى دارد و نيز نرمى و لطافتِ پوستِ او را حفظ مى كند و حتى علاوه بر بند ناف در تغذيه او نيز نقش دارد: «فَتَبَارَكَ اللهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ». پی نوشت: [۱] توحيد المفضّل‏، مفضّل بن عمر، داورى‏، بى تا، چ سوم‏، ص ۴۸، (خلق الإنسان و تدبير الجنين في الرحم). 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۶، ص ۳۲۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢امام حسین (علیه السلام) برای رویگردانی از گناه چه پندی دارد؟ 🔹روايت شده كه مردى خدمت امام حسين (ع) رسيده و عرض کرد: من مردی گناهكارم كه نمی توانم خود را از معصيت نگه دارم؛ مرا پند و اندرزى بده. (ع) فرمودند: «افْعَلْ خَمْسَةَ أَشْيَاءَ وَ أَذْنِبْ مَا شِئْتَ: فَأَوَّلُ ذَلِكَ لَاتَأْكُلْ رِزْقَ اللهِ وَ أَذْنِبْ مَا شِئْتَ، وَ الثَّانِی اُخْرُجْ مِنْ وَلَايَةِ اللهِ وَ أَذْنِبْ مَا شِئْتَ، وَ الثَّالِثُ اُطْلُبْ مَوْضِعاً لَايَرَاكَ اللهَ وَ أَذْنِبْ مَا شِئْتَ، وَ الرَّابِعُ إِذَا جَاءَ مَلَكُ الْمَوْتِ لِيَقْبِضَ رُوحَكَ فَادْفَعْهُ عَنْ نَفْسِكَ وَ أَذْنِبْ مَا شِئْتَ، وَ الْخَامِسُ إِذَا أَدْخَلَكَ مَالِكٌ فِی النَّارِ فَلَا تَدْخُلْ فِی النَّارِ وَ أَذْنِبْ مَا شِئْتَ؛ [۱] پنج كار را انجام بده، سپس هر گناهى مايلى بكن؛ اوّل از روزى خدا نخور، هر گناهى مايلى بكن؛ دوّم از ولايت خدا خارج شو، هر گناهى می خواهى بكن؛ سوّم جايى را پيدا كن كه خدا تو را نبيند، هر چه می خواهى بكن؛ چهارم وقتى ملك الموت براى قبض روح تو آمد، او را از خود دور كن؛ سپس هر گناهى می خواهى بكن؛ پنجم وقتى مالك دوزخ تو را داخل جهنم كرد، داخل نشو، هر گناهى مايلى انجام ده». 🔹در اين حديث منطق روشنى به كار رفته است و آن اينكه در پنج موقف گرفتار است كه هر يك از آن ‏ها براى ترك گناه كافى است؛ از يك ‏سو دائماً بر سر خوان نعمت خدا نشسته و از رزق او استفاده مى‏ كند؛ آيا با اين حال وجدان انسانِ بيدار اجازه مى‏ دهد گناهى كند؟! ديگر اينكه دائماً تحت سرپرستى خداست و خدا فرشتگانى را براى حفظ او مأمور كرده است، آيا شرم‏ آور نيست كه انسان تحت اين حفاظت، به معصيت مولايش بپردازد؟! سوم اينكه تمام عالم، محضر خداست، آيا شرم‏ آور نيست كه انسان در محضر او مرتكب گناه شود؟! چهارم و پنجم اين‏ كه انسان گنهكار چه بخواهد و چه نخواهد روزى به دست ملك الموت قبض روح مى ‏شود و در عرصه محشر به حساب او مى‏ رسند و او را مجازات خواهند كرد، آيا مى‏ تواند در مقابل فرشته مرگ مقاومت كند و يا بر مالك دوزخ غلبه نمايد؟ حال كه خود را اسير دست آنها مى‏ بيند چگونه به خود اجازه می دهد آشكارا به مخالفت فرمان خدا برخيزد و آلوده انواع شود؟! فكر كردن در اين امور براى بازداشتن انسان از گناه، به يقين كافى است؛ [۲] 🔹 و نافرمانى از مولا هميشه زشت است، ولى زشت ‏ترين حالات نافرمانى و عصيان اين است كه انسان نعمت‏ هاى او را وسيله نافرمانى وى قرار دهد. در بعضى از تواريخ آمده است «سبكتكين» كه از كاركنان عزّالدوله بختيار بود، بر ضد او خروج كرد. «صابى» نويسنده معروف از طرف عزّالدوله نامه‏ اى به او نوشت كه اى كاش مى ‏دانستم با چه وسيله‏ اى بر ضد ما قيام كرده ‏اى، در حالى كه پرچم ما بالاى سرت در اهتزاز است و بردگان ما در طرف راست و چپ تو قرار دارند و اسب‏ هاى سوارى تو علامت ما را بر خود دارند و لباس ‏هايى كه بر تن دارى به ‏وسيله ما بافته شده است، و سلاح‏ هايى كه براى دشمنانمان تهيه كرده بوديم در دست توست؟! [۳] از اين مثال تاريخى به خوبى روشن مى ‏شود كه چه اندازه زشت است كه انسان مشمول نعمتى از سوى ديگرى شود و همان نعمت را بردارد و بر ضد او اقدام كند. [۴] 🔹امام علی (ع) نیز فرمودند: «كمترين حقى كه خدا بر شما دارد، اين است كه با استمداد از نعمت ‏هايش‏، او را نكنيد». [۵] امیرالمؤمنین (ع) در اين گفتار حكيمانه به نكته مهمى اشاره مى‏ كند و آن اينكه «انسان در برابر نعمت ‏هايى كه خداوند به وى داده كمترين وظيفه‏ اش اين است كه نعمت‏ هايش را وسيله معصيت او قرار ندهد». پيام ديگرى كه اين گفتار حكيمانه دارد اين است كه انسان هر گناهى كه مى‏ كند به يقين با استفاده از يكى از نعمت‏ هاى الهى است؛ چشم، گوش، دست، پا، فكر، قدرت و مواهب ديگر همه نعمت ‏هاى پروردگارند و انسان بدون استفاده از اين‏ ها نمى‏ تواند كار خلافى انجام دهد؛ بنابراين مفهوم كلام اين مى‏ شود كه انسان منصف نبايد هيچ گناهى كند، زيرا هر گناهى مرتكب شود با استفاده از يكى از نعمت‏ هاى خداست و اين كار بسيار شرم ‏آور است. [۶] پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ دوم، ج‏ ۷۵، ص ۱۲۶ [۲] پيام امام امير المومنين(ع)، ناصر مكارم شيرازى‏، دار الكتب الاسلاميه، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج‏ ۱۴، ص ۶۵۹ [۳] شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحديد،‏ مكتبة آية الله المرعشی النجفی، چ اول،‏ ج ۱۹، ص ۲۴۲ [۴] پيام امام امير المومنين(ع)، همان، ص ۶۵۷ [۵] نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت، چ اوّل، ص ۵۳۳، حکمت ۳۳۰ [۶] پيام امام امير المومنين (ع)، ناصر مكارم شيرازى‏، دار الكتب الاسلاميه، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج‏ ۱۴، ص ۶۵۸-۶۵۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
⭕️اسلام در صدد تربیت انسان در همه ابعاد 🔹اگر مثل سایر حیوانات تا همان حدی که حیوانات رشد می‌ کردند بود، انبیا لازم نبود؛ انبیا می‌ خواستیم چه کنیم؛ انسان می‌آید اینجا مثل حیوانات زندگی میکند و مثل حیوانات می‌ خورد و مثل حیوانات می‌ خوابد تا می‌ میرد. اینکه احتیاج به انبیا ما داریم برای این که مثل حیوانات نیست که یک حد حیوانی داشته باشد و تمام بشود. انسان یک حد ما فوق حیوانی و یک مراتب ما فوق حیوانی، ما فوق عقل [دارد] تا برسد به مقامی که نمی‌ توانیم از آن تعبیر کنیم؛ و [از] آن آخرْ مقام مثلًا تعبیر می‌ کنند [به‌] «فنا»، تعبیر می‌ کنند «کالالُوهِیه»؛ 🔹یک تعبیرات مختلفی [میکنند] چون که تربیت انسان به همه ابعادش، هم تربیت جسمی و هم روحی و هم عقلی و هم ما فوق آن، نمیشود در عهده بشر باشد، برای اینکه بشر اطلاع ندارد از احتیاجات انسان و کیفیت تربیت انسان نسبت به ماورای طبیعت. تمام قوای بشر را روی هم بگذارید، همین طبیعت را و خاصیت طبیعت را می‌ تواند بفهمد؛ منتها باز همه خاصیت های طبیعت برای بشر هم کشف نشده است، تا حدودی کشف شده است؛ اخیراً خوب، زیاد پیشرفت کرده است، لکن مانده است خیلی چیزها که بعدها کشف خواهد شد؛ اما تا آخر هر چه بشود مال طبیعت است، مال این عالَم است؛ و هر چه بشود مال این ورق است. بیانات‌ حضرت‌ امام در جمع ایرانیان مقیم خارج ۵۷/۰۸/۰۶ منبع: سایت جامع امام خمینی (ره)
هدایت شده از mesaghمیثاق
⭕️برتر از ملائکه 🔸حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: 🔹خداوند را طوری آفریده که می‌تواند از راه عبودیّت و بندگی خالص، از مقام ملائکه گام فراتر نهد و مقامات انبیا و اولیا را کسب نماید. 📕در محضر بهجت، ج۲، ص ۳۶۳ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢قرآن كريم در مقام تعريف انسان چه بيانی دارد؟ (بخش اول) 💠انسان راز آفرينش 🔹 در توصيف قرآن، گزيده و دردانه مخلوقات و راز سر به مُهر كاروان هستى است. هيچ توصيفى از انسان، بيانگر ماهيت واقعى انسان با همه ابعاد و زواياى گوناگون وى نيست؛ جز آنچه در قرآن کریم آمده است كه با بهترين و والاترين توصيفات او را معرفی مى‌كند، چونان كه هيچ آفريده اى را جز او بدانگونه توصيف نكرده است. به همين دليل، از آغاز پيدايش، مورد توجه و احترام ويژه خداوند بوده است. اينك به فهرستى از اين صفات و ويژگي ها كه او را شايسته اين توجه و تكريم گردانيده بنگريد: 🔹۱) خداوند او را با دستان (قدرت و حکمت) خويش آفريد: «مَا مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَىَّ». [ص، ۷۵] ۲) از روح خود در وى دميد: «فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ». [ص، ۷۲]؛ و در سوره سجده نيز با تفاوتى اندك بدين صورت است: «ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ»] ۳) امانت خود را بدو سپرد: «إِنَّا عَرَضْنَا الْاَمَانَةَ عَلَى السَّمَوَاتِ وَ الْاَرْضِ وَ الْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَ أَشْفَقْنَ مِنْهَا وَ حَمَلَهَا الْاِنْسَانُ». [احزاب، ۷۲] ۴) همه اسماء را به وى آموخت: «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْاَسْمَاءَ كُلَّهَا». [بقره، ۳۱] ۵) همه فرشتگان را به سجده بر او واداشت: «وَ إِذْ قُلْنَا لِلْمَلاَئِكَةِ اسْجُدُوا لآدَمَ فَسَجَدُوا». [بقره، ۳۴] 🔹۶) مقام خلافت از خود را در زمين بدو بخشيد:  «إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْاَرْضِ خَلِيفَةً». [بقره، ۳۰] ۷) هر آنچه را در آسمان ها و زمين بود مُسَخَّر وى گردانيد: «وَ سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِی السَّمَوَاتِ وَ مَا فِی الْاَرْضِ جَمِيعاً». [جاثیه، ۱۳] پس آنگاه به خود در اين آفرينش برتر تبريك گفت: «ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبَارَكَ اللهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ». [مؤمنون، ۱۴] اين ويژگى هاى هفتگانه است كه در اصل آفرينش و آغاز پيدايش بدانها مفتخر شده و بدين سان مخلوق برتر نام گرفته است. ... 📕نقد شبهات پيرامون قرآن كريم، معرفت، محمدهادی، مترجمان: حكيم باشی، حسن، رستمی، علی اكبر، عليزاده، ميرزا، خرقانی، حسن، مؤسسه فرهنگی تمهيد، ۱۳۸۸، چ دوم، ص ۳۸ الی ۴۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢 انسان ظالم آفریده نشده است (بخش اول) 🔸خداوند متعال هر بنده ای را که خلق می کند، او را فطرتاً و می آفریند. تمام نوزادان براساس توحید آفریده شده اند، لذا همه نوزدان خداجو و خداپرستند. چیزی که هست، کودکان در خانواده یهودی، یهودی، در خانواده مسیحی، مسیحی و در خانواده مجوسی، مجوسی می شوند. «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ مَا مِنْ مَوْلُودٍ یُولَدُ إِلَّا عَلَی الْفِطْرَةِ فَأَبَوَاهُ اللَّذَانِ یُهَوِّدَانِهِ وَ یُنَصِّرَانِهِ وَ یُمَجِّسَانِه‏». [۱] در نتیجه هیچ کودکی در ابتدای خلقت، ، و آفریده نشده است، بلکه به مرور و با تربیت خانواده، و کسب صفات حسنه و یا صفات سیئه، به راه راست و یا راه کج هدایت می شود، و بخصوص بعد از بلوغ و استفاده از عقل و دستورات شرع، سعادتمند و با پرهیز از دستورات عقل و شرع به گمراهی و فساد کشیده می شود. پس مقصر اصلی، است که به بیراهه رفته و متعرض حقوق دیگران می شود و در حق آنان می کند. «خودکرده را تدبیر نیست!». 💠درباره مسائلی که معمولا در میان جوامع اجتماعی مسلمانان اتفاق می افتد، چند مطلب را باید مد نظر قرار داد: 1⃣«سوء استفاده از قوه اختیار»: 🔹خداوند متعال را موجودی آفریده است؛ می تواند دست به هر ظلمی و جنایتی بزند، حتی تا آنجا پیش برود که بتواند پیامبران و اولیاء خدا را به قتل برساند. البته خداوند هر وقت اراده کند، می تواند جلوی فساد انسان را بگیرد و یا او را از روی زمین بردارد، ولی ، براساس نوع خلقت، دارای است. می تواند و ستم کند و یا و دستگیری نماید. پس اگر در جهان امروز این همه قتل و می شود، به خاطر این است که انسان از قوه اختیارش، میکند. به جای خدمت و دستگیری، و مزاحمت ایجاد میکند. در نتیجه تبعات قتل و ظلم و فساد متوجه انسان هایی است که مرتکب این اعمال شنیع می شوند نه خداوند متعال. 2⃣«ظلم ستیزی و منع ظالم پروری»: 🔹خداوند براساس دو حجت ظاهری و باطنی (پیامبران و عقل) به آموخته است که بوده و با مظاهر ظلم مبارزه کرده و آن را را از سر راهش بردارد. با پیروی از دستورات عقل و شرع مقدس، ظلم و خانه ظالم، ویران می شود. انسان عاقل نباید ظالم پرور باشد. پس اگر جامعه ای و یا فردی در مقابل و سکوت کرد و با سکوتش، او را تقویت نمود، مقصر کیست؟ اگر امروز دنیا مملو از ظلم و ظالم است، تقصیر بشریت است که در مقابل ظلم سکوت و بی تفاوتی را اختیار کرده است و روزی دامنگیر او هم خواهد شد. 3⃣«خداوند ارحم الراحمین است»: 🔹خداوند بندگانش را دوست دارد، لذا با ارسال رسل و نزول کتب آسمانی، اسباب هدایت و سعادت انسان را فراهم کرده است. همان گونه که والدین مهربان، با یک یا چند خطای فرزندانشان، خواستار قتل و نابودی آنان نیستند، خداوند که از همه عالم به انسان مهربان تر و دلسوزتر است، به مراتب بیشتر از والدین، بندگانش را دوست دارد و راه برگشت و نجات را به رویشان زود نمی بندد. در جریان طوفان حضرت نوح (ع) خداوند خیلی به امت ایشان فرصت داد تا توبه نمایند و خیلی زود بر آنها عذاب نفرستاد. حضرت نوح (ع) خواستار عذاب عاجل بود، ولی خداوند سالیان زیادی به آن ها مهلت داد تا شاید ایمان بیاورند و هیج عذر و بهانه ای برای ایمان نیاوردن نداشته باشند. ... پی نوشت؛ [۱] من ‏لایحضره ‏الفقیه، ج۲، ص۴۹ منبع: حوزه نت
هدایت شده از mesaghمیثاق
🔴 اگر این روزا کسی بهتون گفت، غزه و فلسطین به ما چه؟! ما خودمون فقیر داریم!! ✅ اون فرد دیگه نیست.. وجدان نداره.. انسانیت و مردانگی نداره.. دیگه باهاش حرف نزنین.. فقیرترین ملتهای جهان، حتی ملت پابرهنه یمن، خون شون برای ملت مظلوم فلسطین به جوش اومده.. حتی غیرمسلمونا در غم مظلوم ترین ملت جهان، اشک میریزن.. و دلهاشون غمگینه.. اونوقت شکم گنده های ایرانی، بیرگ های وطنی، همیشه طلبکارها و غرغروها، نق نق میکنن.. از آدمای سمی، از آدمایی که دلشون برای کشتن انسانها نمیسوزه، از آدمایی که نسبت به ظلم و ظالم و نسل کشی بی تفاوتن، دور باشین.. دور دور
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢 انسان ظالم آفریده نشده است (بخش دوم و پایانی) 🔸خداوند متعال هر بنده ای را که خلق می کند، او را فطرتاً و می آفریند. تمام نوزادان براساس توحید آفریده شده اند، لذا همه نوزدان خداجو و خداپرستند. چیزی که هست، کودکان در خانواده یهودی، یهودی، در خانواده مسیحی، مسیحی و در خانواده مجوسی، مجوسی می شوند. «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ مَا مِنْ مَوْلُودٍ یُولَدُ إِلَّا عَلَی الْفِطْرَةِ فَأَبَوَاهُ اللَّذَانِ یُهَوِّدَانِهِ وَ یُنَصِّرَانِهِ وَ یُمَجِّسَانِه‏». [۱] در نتیجه هیچ کودکی در ابتدای خلقت، ، و آفریده نشده است، بلکه به مرور و با تربیت خانواده، و کسب صفات حسنه و یا صفات سیئه، به راه راست و یا راه کج هدایت می شود، و بخصوص بعد از بلوغ و استفاده از عقل و دستورات شرع، سعادتمند و با پرهیز از دستورات عقل و شرع به گمراهی و فساد کشیده می شود. پس مقصر اصلی، انسان است که به بیراهه رفته و متعرض حقوق دیگران می شود و در حق آنان ستم میکند. «خودکرده را تدبیر نیست!». 💠درباره مسائلی که معمولا در میان جوامع اجتماعی مسلمانان اتفاق می افتد، چند مطلب را باید مد نظر قرار داد: 4⃣ «خداوند حلیم و بردبار است نه عجول» 🔹یکی از حقوق موجود مختاری که می تواند راه راست و یا راه کج را طی کند، این است که به او اشتباه داده شود؛ لذا خداوند به انسان عمر طولانی و فرصت و جبران گناه داده است. اقتضا می کند که و بردبار باشد و زود افراد را به خاطر گناهانشان مؤاخذه ننموده و نابود ننماید. پس از حلم خداوند می کند. اگر هر فردی با کوچکترین ظلم و گناه بمیرد و فرصت توبه نداشته باشد، می تواند در قیامت، اعتراض کند که می‌خواستم جبران کنم، ولی فرصت داده نشد. در نتیجه از این فرصتی که برای بشر گذاشته شده تا ظلم و ستمش را جبران کند، سوء استفاده می کند. 5⃣ «انقراض نسل بشر» 🔹خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «وَ لَوْ یُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ ما تَرَکَ عَلَیْها مِنْ دَابَّةٍ وَ لکِنْ یُؤَخِّرُهُمْ إِلی‏ أَجَلٍ مُسَمًّی فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا یَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا یَسْتَقْدِمُون؛ [نحل، ۶۱] و اگر خدا مردم را به سبب ستمشان مؤاخذه کند، هیچ جنبنده ای را [که مستحقّ مؤاخذه است] بر روی زمین باقی نمی گذاشت، ولی آنان را تا مدتی معین می دهد، پس هنگامی که اجلشان سرآید، نه ساعتی پس می مانند و نه ساعتی پیش می افتند». بر اساس این آیه شریفه اگر بنا باشد، هر انسانی که مرتکب گناه و ظلمی شد از بین برود، منقرض و انسانی بر صفحه کره زمین نمی ماند. چه بسا هیچ موجودی در کره زمین نماند، زیرا سایر موجودات بخاطر انسان خلق شده اند. [۲] به همین دلیل اگر فردی، گناهی انجام داد، سریع گرفتار نمی شود تا نسل او محفوظ باشد. چه بسا افرادی که ظالم و فاسقند، ولی در نسل های آینده او انسان های مؤمن و خداترس به دنیا می آید. 6⃣ «سیاه شدن پرونده اعمال» 🔹چه بسا خداوند به برخی از و فرصت و امکانات بیشتری می دهد تا بیشتر گناه کرده و پرونده اعمالشان به اوج سیاهی و بدی برسد تا حجت بر آنان تمام شود و در قیامت هیچ راهی برای نجات نداشته باشند. لذا و ، برای یک گنهکار و ، بیشتر او را فراهم کرده و بار گناه او را سنگین تر می کند. خداوند به ، اموال و قدرت بیشتری می دهد تا از آخرت، غفلت و به دنیا بپردازند و به یک باره طومار زندگی آنان را ببندد تا در جهان دیگر، گرفتار عذابی سخت دردناک شوند. پی نوشت‌ها؛ [۱] من ‏لایحضره ‏الفقیه، ج۲، ص۴۹ [۲] رجوع کنید به آيه ۲۹ سوره بقره منبع: حوزه نت
هدایت شده از mesaghمیثاق
⭕️قرآن کریم 🔹 مثل بعضی کتاب‌ های مذهبی نیست که یک سلسله مسائل رمزآسا در مورد خدا و خلقت و تکوین مطرح کرده باشد، و حداکثر یک سلسله اندرزهای ساده اخلاقی هم ضمیمه کرده باشد و بس، به طوری که مؤمنین ناچار باشند دستورها و اندیشه‌ها را از منابع دیگر اخذ کنند. اصول معتقَدات و افکار و اندیشه‌ هایی را که برای یک به عنوان یک موجود «باایمان» و صاحب عقیده لازم و ضروری است و همچنین اصول تربیت و اخلاق و نظامات اجتماعی و خانوادگی را بیان کرده و تنها توضیح و تفسیر و تشریح و احیاناً تطبیق اصول بر فروع را بر عهده سنت و یا بر عهده اجتهاد گذاشته است. این است که استفاده از هر منبع دیگر موقوف به شناخت قبلی قرآن است. مقیاس و معیار همه منابع دیگر است. ما حدیث و سنت را باید با معیار قرآن بسنجیم تا اگر با قرآن مطابق بود بپذیریم و اگرنه نپذیریم. 📕آشنایی با قرآن، (نسخه سایت) ج ۱ منبع: پورتال جامع استاد شهید مطهری
هدایت شده از mesaghمیثاق
⭕️اگر انسان از مبدأ منقطع شود، شیطان او را به خود جلب می‌کند! 🔹اگر انسان طرفة العینی از مبدأ منقطع شود، او را به خود جلب می‌کند. به خدا پناه می‌بریم از اینکه بخوریم و ندانیم که آب خورده‌ایم یا زهر؛ زیرا کسی که می‌خواهد را دهد، اول آب می‌دهد، بعد حلوا می‌دهد، بعد چیز دیگر، و خودش هم مقداری می‌خورد و در دهان می‌گذارد، به‌ طوری که وانمود می‌کند، مابقی مسموم نیست و بدین ترتیب هیچ منشأ شکی باقی نمی‌گذارد. 📕در محضر بهجت، ج ٢، ص ۱۹۶ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢دشمن درونی انسان (بخش اول) 🔸دشمن حقیقی انسان کیست؟ 🔹یکی از مسائلی که در خودسازی انسان نقش اساسی دارد است؛ ما باید بدانیم ما کیست و از چه راه ها و ابزارهایی برای شکست ما استفاده میکند. طبق آیات و روایات انسان دو گونه دشمن دارد: ۱) یا دشمن نزدیک. ۲) یا دشمن دور. نزدیکترین دشمن به آدمی اوست که به فرمایش امام علی (ع): «اعدی عدوک نفسک التی بین جنبیک؛ دشمن ترین دشمنان، توست که در کنار توست. این روایت از پیامبر اکرم (ص) نیز نقل شده است. آری نفس، این که آدمی را دائما به بدی دعوت می کند، است. «شیشه نزدیکتر از سنگ ندارد خویشی ؛ هر شکستی که به انسان برسد از خویش است!» 🔹اما دشمن دور است؛ طبق فرمایش قرآن، شیطان فقط است؛ او انسان را به سمت بدیها تحریک میکند. این انسان است که با اختیار خود به سمت بدی میرود. بیش از این قدرتی ندارد، لذا وقتی در قیامت انسان ها جلوی شیطان را می‌ گیرند و اعتراض می کنند که تو باعث شدی ما جهنمی بشویم، او در پاسخ میگوید: «فلا تلومونی ولوموا انفسکم؛ مرا ملامت و سرزنش نکنید، را ملامت کنید؛ من فقط وسوسه می کردم و این شما بودید که به دنبال بدی می‌ رفتید». بهترین وسیله براى ، مراجعه به است که دشمنان مختلف را در آیات نورانى خویش معرفى کرده است. برخى از آنان عبارتند از: ۱) شیطان هاى جن و انس؛ ۲) هواهاى نفسانى؛ ۳) کافران و اهل کتابى که در صدد مقابله با مسلمانان باشند؛ ۴) جهل و نادانى و... 🔹 موجودی حقیقی است که با و دگرگون ساختن واقعیت امور و زینت بخشیدن به زشتی ها و گناهان و ناگوار جلوه دادن نیکی ها و طاعات، سعی در و انسان دارد. در واقع حوزه اصلی فعالیت شیطان در حالات روانی انسان و جنبه تخیل و توهم او است که حقایق را وارونه و بر خلاف واقعیت آنها جلوه می دهد و انسان را به خیال و توهم در مورد واقعیات وادار می سازد. از منظر قرآن کریم تنها وسوسه می کند و در قوه خیال و وهم انسان تصرف می کند و حقایق را دگرگون می سازد. 🔹«فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطانُ لِیُبْدِیَ لَهُما ما وُرِیَ عَنْهُما». [اعراف، ۲۰] و «فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطانُ قالَ یا آدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلى شَجَرَةِ الْخُلْدِ». [طه، ۱۲۰] زشتی ها را زیبا جلوه می دهد و اعمال ناپسند را و آرایش کرده و آن را پسندیده و درست در اذهان ظهور میدهد: «وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ ما کانُوا یَعْمَلُونَ». [انعام، ۴۳] و «وَ إِذْ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ وَ قالَ لا غالِبَ لَکُمُ الْیَوْمَ مِنَ النّاسِ». [انفال، ۴۸] بت پرستی ها و تکبرها و ایستادن در برابر حق و حقیقت نمونه هایی از اعمال نفوذ و تصرف در وهم و خیال انسان است که بخشی از حوزه فعالیت های روانی انسان هستند. 🔹اما هوای نفس و ، چیزی خارج از وجود انسان و موجودی مستقل همانند شیطان نمی باشد، بلکه مرحله ای و بخشی از وجود خود است. در حقیقت که به زشتی ها و گناهان و پستی ها امر می کند و هوای نفس با فرمان و خواست و اراده او شکل می گیرد، مرتبه پایین و پست و تربیت نیافته از نفس و حقیقت انسان است. در مرحله پایین و پست خود، حیوانی است که همه صفات و آثار حیوانیت مانند شهوت و درندگی را دارا است. تعبیراتی که در روایات در مورد نفس انسان آمده و آن را و هلاک کننده و غیر قابل اعتماد دانسته اند و به مبارزه و جهاد با آن و مهار کردن و کنترل نمودن آن آمده است، مربوط به همین مرحله پایین نفس یعنی مرحله حیوانیت او است. ... منبع: وبسایت پرسمان
هدایت شده از mesaghمیثاق
تنها، احمقی که با کامیپوتر مسابقه شطرنج می دهد، در صورت شکست اجازه دارد نتیجه بگیرد کامیپوتر از او باهوش تر است!
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢در «عصر ظهور» رشد عقلى و تكامل علمى انسان در چه سطحی است؟ 🔹نقش اصلى دعوت در گسترش دانايى و آموزش و تجربه و تعليم است و از شاخه هاى و شناخت به شمار مى رود. پيامبران به ها راه و رسم زندگى و و نتيجه آن را آموختند. از سوى ديگر چون هدف از خلقت انسان و تكامل و شناخت اوست، بايد روزى اين هدف تحقق يابد و روزگارِ دانش هاى راستين و پيروزى بر مجهولات فرا رسد. 🔹از اين رو در كه روزگار تحقق همه آرمان هاى انسانى و الهى است، انسان به مى رسد و در ابعاد گوناگون دانايى، از جهان شناسى، انسان شناسى و خداشناسى، عروج لازم را مى يابد. در دوران (عجل الله تعالى فرجه) همه مسائل بشرى به هدف اصلى و مرز نهايى مى رسد، 🔹و در پس اعصار و قرون زیاد به محضر استاد و معلمى راه مى يابد كه نكته اى از ديد ژرف‌نگر و حقيقت بينِ او پوشيده نيست، و هدف او پرده بردارى از و مجهولات است و تا سرحد امكان و توانِ انسان ها، آنان را به مى رساند. اين موضوع از مهم ترين برنامه ها و اقدام هاى (عجل الله تعالى فرجه) است و از اين رهگذر دو محور اساسى تحقق مى پذيرد: 1⃣با گسترش شناخت و كشف اسرار كائنات، پايه هاى استوار مى گردد. 2⃣ و دانايى، تشكيل جامعه انسانى و بسامان و مرفه را ممكن مى سازد. 🔹 (صلى الله عليه و آله) فرمود: « ... تَاسِعُهُمُ الْقَائِمُ الَّذِی يَمْلَأُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الْأَرْضَ نُوراً بَعْدَ ظُلْمَتِهَا وَ عَدْلًا بَعْدَ جَوْرِهَا وَ عِلْماً بَعْدَ جَهْلِهَا ... » [۱]؛ (نهمين از آنان (عج) است كه خداوند به دست او سرزمين تاريك [زندگى] را نورانى و روشن مى كند و از پر می کند پس از [دورانِ] ظلم، و علم و را فراگير مى سازد پس از [دورانِ] جهل و نادانى ... ). (عليه السلام) فرمود: «إِذَا قَامَ‏ قَائِمُنَا وَضَعَ‏ اللهُ يَدَهُ‏ عَلَى‏ رُءُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَ كَمَلَتْ بِهِ أَحْلَامُهُمْ» [۲]؛ ( ما به هنگام رستاخيزِ خويش، نيروهاى عقلانى توده ها را تمركز می دهد و و دريافت هاى خلق را به كمال می رساند). پی نوشت‌ها؛ [۱] كمال الدين و تمام النعمة، ابن بابويه، اسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۹۵ق، چ دوم‏، ج ‏۱، ص ۲۶۰، باب ۲۴ [۲] الخرائج و الجرائح‏، قطب الدين راوندى، مؤسسه امام مهدى (عج)، قم‏، ۱۴۰۹ق، چ اول‏، ج ‏۲، ص ۸۴۰ 📕موعود شناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۹۰ش، چ هفتم، ص ۶۲۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢 ايمان به معاد چه آثارى در پى دارد؟ 🔹 يقين دارند كه ، مهمل، عبث و آفريده نشده؛ آفرينش براى او خط سيرى تعيين كرده است كه با هرگز پايان نمی‌گيرد، چرا كه اگر در همين جا همه چيز ختم می‌شد، مسلماً اين همه غوغا براى اين چند روز زندگى، عبث و بيهوده بود. آنها اعتراف دارند مطلق‌ پروردگار در انتظار همگان است و چنان نيست كه ما در اين جهان، و پاداش باشد. 🔹اين اعتقاد به آنها می‌بخشد؛ از فشارهایى كه در اثر انجام بر آنها وارد مى شود، نه تنها رنج نمى برند، كه از آن هم استقبال مى كنند؛ همچون كوه در برابر مى ايستند، در برابر بى عدالتى ها تسليم نمى شوند، و مطمئن هستند كوچكترين عمل نيك و بد، و دارد، و پس از به جهانى‌ بسیار وسيعتر، كه خالى از هر گونه ظلم و ستم است انتقال مى يابند و از رحمت واسعه و الطاف پروردگار بزرگ بهره مند مى شوند. 🔹 يعنى شكافتن ديوار عالم ماده، و ورود در محيطى بالاتر و والاتر كه اين جهان، مزرعه اى براى آن، و آموزشگاهى براى آمادگى هر چه بيشتر در برابر آن، محسوب می‌شود، حيات و هدف نهایی نيست، بلكه دارد، و دوران سازندگى براى جهان ديگر است. زندگى در همچون زندگى دوران جنينى است، كه هرگز هدف آفرينش انسان آن نبوده، بلكه يك است براى زندگى ديگرى، ولى تا اين جنين دور از هر گونه عيب متولد نشود، در زندگى بعد از آن خوشبخت و سعادتمند نخواهد بود. 🔹 اثر عميقى در دارد، و به آنها شهامت و شجاعت مى بخشد، زيرا بر اساس آن، اوج افتخار در زندگى اين جهان، که در راه يك هدف مقدس الهى است، محبوبترين حالت، براى یک تلقی می‌شود، و آغازى است براى يك و جاودانى. همچنین ايمان به ، انسان را در برابر كنترل می‌كند، و به تعبير ديگر، ايمان به خدا و آخرت، با گناهان نسبت معكوس دارند؛ به هر نسبت كه قوی‌تر باشد، كمتر است، و در نقطه مقابل، فراموشى روز جزا، سرچشمه انواع طغيان ها، ستمها و گناهان است و آنها هم سرچشمه عذاب شديد. [۱] پی‌نوشت: [۱] تفسير نمونه، ج ۱، ص ۱۰۸ منبع: وبسایت انوار طاها
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢بصیرت و آگاهی، توسعه و تعالی 🔹 و آگاهی چه در حوزه فردی و چه اجتماعی و سیاسی برای توسعه و به هر جامعه ای می باشد و این واژه ای صرفا دینی نیست، و لازمه‌ حیات‌ انسان بما هو انسان است. [۱] ها در زندگی فردی و اجتماعی خود نیاز به و و هدف هستند. 🔹اگر در جامعه ای آگاهی های لازم که از آن به یاد می کنیم وجود نداشته باشد، آن جامعه یا اسیر خواهد شد و یا دچار و هویت می شود، و یا زمانی به خود می آید که دیگر دیر شده و همه چیز را تصاحب کرده است. گرچه در همه ادوار تاریخی اهمیت داشته است، اما جهان امروز بیش از هر زمان دیگری تشنه است. واژه ، از مادّه به معناى بینایی، بینش دل، علم به چیزی، درشتى و زُمختى، سختى، حجّت و عقیده قلبی است. [۲] 💠بصیرت فردی و اجتماعی 1⃣بصیرت فردی در حوزه دین و اندیشه 🔹 آن است که هر فردی بتواند به پاسخ متقن و دقیقی بدهد، یعنی بداند از کجا آمده و برای چه آمده و به کجا می رود؟ و در یک جمله در با آگاهی لازم و حساسیت برخورد کند، و اگر فردی بخواهد با تقلید کورکورانه پیش برود و یا وام‌دار سنت پدران خود باشد، امکان دارد جریان های مختلف فکری آنها را در دام خرافه های رنگارنگ خود اسیر کنند. 🔹 (ص) هم راه و روش خود و پیروانش بر طریق است؛ می‌ فرماید: «قُلْ هَٰذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللهِ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِی وَ سُبْحَانَ اللهِ وَ مَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ؛ بگو این راه من است، من و پیروانم، و با ، همه مردم را به سوی خدا دعوت می‌کنیم! منزّه است خدا! و من از مشرکان نیستم!». [یوسف، ۱۰۸] همچنین بین بندگان با بصیرت و بی بصیرت فرق می گذارد، «وَ ما یَسْتَوِی الْأَعْمى‏ وَ الْبَصِیرُ وَ لَا الظُّلُماتُ وَ لَا النُّورُ؛ و [کافر و مؤمن،] یکسان نیستند». [فاطر، ۱۹ و ۲۰] 2⃣بصیرت سیاسی اجتماعی 🔹 و آگاهی همان گونه که در زندگی فردی بسیار اهمیت دارد، در و سیاسی نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در طول تاریخ هر کجا جامعه ای خود را از دست داد، ضربه شدیدی از آن طریق بر خود وارد ساخت. همچنین هر کجا شیعیان داشتند موفقیت های علمی، سیاسی و توسعه و پیشرفت فراوانی بدست آوردند؛ در مقابل هر کجا شیعیان و بزرگان از علما نداشتند، جامعه را از حرکت باز داشتند. به عنوان طلایه دار گفتمان بصیرت، جملات کلیدی و کلید واژه های مهمی را در خلال مباحث خود مطرح کرده اند که به چند مورد اشاره خواهیم داشت: 🔹«از جمله‌ی چیزهایی که امروز لازم است، است؛ بصیرت سیاسی! ببینید؛ وقتی باشد، انسان می تواند محیط پیرامون خود و محیط‌های دور و نزدیک را بشناسد؛ یعنی این. وقتی بصیرت نباشد، انسان مجذوب یک چیزی می شود که واقعاً جاذبه‌ای ندارد». [۳] «یکى از مصادیق مهم همین است که انسان بداند امروز چه نیازى در وجود دارد». [۴] « یعنی بفهمیم که چه کسی دارد ما را به کجا می برد؛ آیا به سمت اهداف اسلامی داریم حرکت می کنیم؟ یا آنچنان‌ که مایل است، به سمت بی‌مبالاتی بیشتر حرکت می کنیم؟» [۵] 🔹اگر در زندگی شخصی خود و در زندگی اجتماعی و در بعد سیاسی خواهان پیروزی و سعادت و پیشرفت هستند، باید به و توجه کنند؛ و نکته دیگری که باید در نظر داشت این است که تنها در موضوعات دینی و سیاسی مطرح نیست، که حالا کسی بگوید من دین را نمی پذیرم، پس بصیرت را هم کنار می گذارم، بلکه و آگاهی برای انسان از آن جهت که است، اهمیت دارد و حتی در مادی ترین تفکرات هم بصیرت و آگاهی مورد نیاز است. پی نوشت‌ها؛ [۱] الصحاح (تاج اللغة و صحاح العربیة)، ج ۲، ص ۵۹۱ [۲] انسان بماهو انسان است؛ یعنی انسان را از آن جهت كه انسان است باید دوست داشت، و به اصطلاح امروز انسان با ارزشهای انسانی. (آیت الله مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج ۲۲، ص ۹۱۴) [۳] بیانات مقام معظم رهبری ۹۵/۰۸/۲۶ [۴] همان، ۹۵/۰۶/۱۶  [۵] همان، ۹۵/۰۵/۳۱ نویسنده: علیرضا پیوگانی منبع؛ تبیان
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢بصیرت و آگاهی، توسعه و تعالی 🔹 و آگاهی چه در حوزه فردی و چه اجتماعی و سیاسی برای توسعه و به هر جامعه ای می باشد و این واژه ای صرفا دینی نیست، و لازمه‌ حیات‌ انسان بما هو انسان است. [۱] ها در زندگی فردی و اجتماعی خود نیاز به و و هدف هستند. 🔹اگر در جامعه ای آگاهی های لازم که از آن به یاد می کنیم وجود نداشته باشد، آن جامعه یا اسیر خواهد شد و یا دچار و هویت می شود، و یا زمانی به خود می آید که دیگر دیر شده و همه چیز را تصاحب کرده است. گرچه در همه ادوار تاریخی اهمیت داشته است، اما جهان امروز بیش از هر زمان دیگری تشنه است. واژه ، از مادّه به معناى بینایی، بینش دل، علم به چیزی، درشتى و زُمختى، سختى، حجّت و عقیده قلبی است. [۲] 💠بصیرت فردی و اجتماعی 1⃣بصیرت فردی در حوزه دین و اندیشه 🔹 آن است که هر فردی بتواند به پاسخ متقن و دقیقی بدهد، یعنی بداند از کجا آمده و برای چه آمده و به کجا می رود؟ و در یک جمله در با آگاهی لازم و حساسیت برخورد کند، و اگر فردی بخواهد با تقلید کورکورانه پیش برود و یا وام‌دار سنت پدران خود باشد، امکان دارد جریان های مختلف فکری آنها را در دام خرافه های رنگارنگ خود اسیر کنند. 🔹 (ص) هم راه و روش خود و پیروانش بر طریق است؛ می‌ فرماید: «قُلْ هَٰذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللهِ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِی وَ سُبْحَانَ اللهِ وَ مَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ؛ بگو این راه من است، من و پیروانم، و با ، همه مردم را به سوی خدا دعوت می‌کنیم! منزّه است خدا! و من از مشرکان نیستم!». [یوسف، ۱۰۸] همچنین بین بندگان با بصیرت و بی بصیرت فرق می گذارد، «وَ ما یَسْتَوِی الْأَعْمى‏ وَ الْبَصِیرُ وَ لَا الظُّلُماتُ وَ لَا النُّورُ؛ و [کافر و مؤمن،] یکسان نیستند». [فاطر، ۱۹ و ۲۰] 2⃣بصیرت سیاسی اجتماعی 🔹 و آگاهی همان گونه که در زندگی فردی بسیار اهمیت دارد، در و سیاسی نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در طول تاریخ هر کجا جامعه ای خود را از دست داد، ضربه شدیدی از آن طریق بر خود وارد ساخت. همچنین هر کجا شیعیان داشتند موفقیت های علمی، سیاسی و توسعه و پیشرفت فراوانی بدست آوردند؛ در مقابل هر کجا شیعیان و بزرگان از علما نداشتند، جامعه را از حرکت باز داشتند. به عنوان طلایه دار گفتمان بصیرت، جملات کلیدی و کلید واژه های مهمی را در خلال مباحث خود مطرح کرده اند که به چند مورد اشاره خواهیم داشت: 🔹«از جمله‌ی چیزهایی که امروز لازم است، است؛ بصیرت سیاسی! ببینید؛ وقتی باشد، انسان می تواند محیط پیرامون خود و محیط‌های دور و نزدیک را بشناسد؛ یعنی این. وقتی بصیرت نباشد، انسان مجذوب یک چیزی می شود که واقعاً جاذبه‌ای ندارد». [۳] «یکى از مصادیق مهم همین است که انسان بداند امروز چه نیازى در وجود دارد». [۴] « یعنی بفهمیم که چه کسی دارد ما را به کجا می برد؛ آیا به سمت اهداف اسلامی داریم حرکت می کنیم؟ یا آنچنان‌ که مایل است، به سمت بی‌مبالاتی بیشتر حرکت می کنیم؟» [۵] 🔹اگر در زندگی شخصی خود و در زندگی اجتماعی و در بعد سیاسی خواهان پیروزی و سعادت و پیشرفت هستند، باید به و توجه کنند؛ و نکته دیگری که باید در نظر داشت این است که تنها در موضوعات دینی و سیاسی مطرح نیست، که حالا کسی بگوید من دین را نمی پذیرم، پس بصیرت را هم کنار می گذارم، بلکه و آگاهی برای انسان از آن جهت که است، اهمیت دارد و حتی در مادی ترین تفکرات هم بصیرت و آگاهی مورد نیاز است. پی نوشت‌ها؛ [۱] الصحاح (تاج اللغة و صحاح العربیة)، ج ۲، ص ۵۹۱ [۲] انسان بماهو انسان است؛ یعنی انسان را از آن جهت كه انسان است باید دوست داشت، و به اصطلاح امروز انسان با ارزشهای انسانی. (آیت الله مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج ۲۲، ص ۹۱۴) [۳] بیانات مقام معظم رهبری ۹۵/۰۸/۲۶ [۴] همان، ۹۵/۰۶/۱۶  [۵] همان، ۹۵/۰۵/۳۱ نویسنده: علیرضا پیوگانی منبع؛ تبیان
هدایت شده از mesaghمیثاق
⭕️مبدا تمام خطرها 🔹مبداء همه خطرها برای خود آدم است، و هم از آدم باید شروع شود، و نمی‌شود که یک که خودش اصلاح نشده، بتواند را اصلاح کند؛ آن واعظی می‌تواند کند که در باطنش هم موعظه شده باشد. بیانات‌ حضرت‌ امام ۶۱/۱۰/۰۶ منبع: سایت جامع امام خمینی (ره)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢امام علی (علیه السلام) در نامه ۳۱ نهج البلاغه، چه دستوراتى را به عنوان عصاره همه فضيلت ها معرفی كرده است؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از نامه ۳۱ ، هاى روح پرور و سازنده خود را آغاز مى كند و در عبارات كوتاه به فرزندش مى دهد؛ دستوراتى كه عصاره همه هاست مى فرمايد: «فَإِنِّي أُوصِيكَ بِتَقْوَى اللهِ - أَيْ بُنَيَّ - وَ لُزُومِ أَمْرِهِ وَ عِمَارَةِ قَلْبِكَ بِذِكْرِهِ وَ الْإِعْتِصَامِ بِحَبْلِهِ». (پسرم تو را به و التزام به و آباد كردن و روحت با ذكرش و چنگ زدن به توصيه مى كنم). 🔹سفارش به همان سفارشى است كه همه و سرآغاز برنامه هاى خود بعد از ايمان به پروردگار قرار داده اند؛ همان كه زاد و راه و ملاك فضيلت و برترى انسان ها بر يكديگر و است. به معناى و پرهيز از هرگونه و احساس مسئوليّت در پيشگاه پروردگار كه در ميان انسان و ايجاد مى كند. مرحله ادناى آن عدالت و مرحله اعلاى آن عصمت است. 🔹در دومين دستور به التزام به اشاره مى كند، همان چيزى كه بارها در به عنوان (اَطِيعُوا اللهَ) آمده و از ميوه هاى درخت پربار . تعبير به «عِمَارَةِ قَلْبِكَ بِذِكْرِهِ» اشاره به اهمّيّت است كه بدون آن، خانه قلب ويران مى شود، و جولانگاه لشكر شيطان. «قرآن مجيد» مى فرمايد: «أَلَا بِذِكْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»؛ [۱] هم آبادى ها و هم آن در سايه ؛ نه تنها ـ هرچند ذكر لفظى هم بسيار مهم است ـ بلكه آن گونه كه در روايات وارد شده، 🔹كه (عليه السلام) فرمود: «سه چيز است كه انجام آن از مشكل ترين كارهاست» و سومين آن را «ذِكْرُ اللهِ عَلَى كُلِّ حَالٍ»؛ (ذكر خدا در هر حال) بيان فرمود، سپس در تفسير چنين مى فرمايد: «وَ هُوَ أَنْ يَذْكُرَ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ عِنْدَ الْمَعْصِيَةِ يَهُمُّ بِهَا فَيَحُولُ ذِكْرُ اللهِ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ تِلْكَ الْمَعْصِيَةِ وَ هُوَ قَوْلُ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ: (إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُون‏َ)[۲]». [۳] 🔹ترجمه روایت: ( آن است كه چون تصميمى بر مى گيرد، عزّ و جلّ را ياد كند و ميان او و آن حائل شود، و اين همان چيزى است كه خداوند عزّ و جلّ [در قرآن] فرموده است: هنگامى كه گرفتار وسوسه هاى شوند، به ياد [خدا و پاداش و كيفر او] مى افتند؛ و [در پرتو ياد او، راه حق را مى بينند و] ناگهان مى شوند). 🔹و تعبير به «الْإِعْتِصَامِ بِحَبْلِهِ» اشاره به چنگ زدن به است كه همه در آن هست و در خود «قرآن» به آن اشاره شده است: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمِيعاً وَ لَا تَفَرَّقُوا»؛ [۴] (و همگى به [قرآن، و هرگونه وحدت الهى]، و پراكنده نشويد). مى دانيم براى در آيه شريفه مزبور، معانى بسيارى ذكر كرده اند؛ بعضى از مفسّران آن را اشاره به ، بعضى اشاره به و بعضى گفته اند كه منظور و (عليهم السلام) است، 🔹ولى در ميان اين تفاسير اختلافى نيست؛ زيرا به معناى ارتباط با خداست كه تمام اينها را شامل مى شود. به همين دليل (عليه السلام) در ادامه اين سخن مى فرمايد: «وَ أَيُّ سَبَبٍ أَوْثَقُ مِنْ سَبَبٍ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اللهِ إِنْ أَنْتَ أَخَذْتَ بِهِ». (و كدام وسيله مى تواند ميان تو و خداوند مطمئن تر از باشد اگر به آن چنگ زنى و دامان آن را بگيرى؟). تعبير به (ريسمان و طناب) اشاره به اين است كه چون بدون در قعر چاه طبيعت گرفتار است، لازم است كه به آن زند و از آن چاه در آيد و اين ريسمان همان ، و است. پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره رعد، آيه ۲۸ [۲] سوره اعراف، آيه ۲۰۱ [۳] الخصال‏، ابن بابويه، جامعه مدرسين‏، قم، ۱۳۶۲ش، چ اول‏‏، ج ‏۱، ص ۱۳۱ [۴] سوره آل عمران، آيه ۱۰۳ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۹، ص ۴۷۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢در برخی از آیات قرآن، از استغفار و طلب آمرزش انبیاء خبر داده شده است؛ مثل استغفار حضرت نوح (ع)، حضرت داود (ع) و حضرت سلیمان (ع). همچنین خداوند به پیامبر اسلام (ص) در سوره نصر دستور استغفار می دهد: «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا». آیا این موارد با عصمت انبیاء سازگار است؟! (بخش چهارم و پایانی) 💠سوره نصر و انتساب «استغفار» به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) 🔹آیه دیگری که در موضوع بحث ما محل مناقشه قرار گرفته، «آیه ۳ سوره نصر» است که در آن پس از فتح مکه (صلی الله علیه و آله) را مخاطب قرار داده می فرماید: «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ اسْتَغْفِرْهُ»؛ (پروردگارت را تسبيح و حمد كن و از او بخواه). در توضیح فلسفه این می گوییم چنین دستوری است ، زيرا: 🔹اولا در طول طولانى بین (صلی الله علیه و آله) و مسلمانان از یک طرف، و از طرف دیگر كه سال هاى زيادى به طول انجاميد (حدود بيست سال) و روزهاى بسيار سخت و دردناكى را طى كردند، گاهى آن چنان حوادث پيچيده مى شد كه جانها به لب می رسيد و در بعضى در مورد وعده هاى الهى پيدا مى شد. [۱] اما اكنون كه پيروزى فرا رسيده، مى فهمند كه همه آن و بوده و بايد در مقام برآيند. 🔹ثانيا هر قدر حمد و كند، باز او را ادا نخواهد كرد، و لذا در پايان اين حمد و ثنا بايد از روى به درگاه خدا آورد و كند. 🔹ثالثا معمولا بعد از پيروزی ها، وسوسه‌ های‌ شروع مى شود و حالت از يک سو، و و انتقام جويى از سوى ديگر نزد اشخاص به وجود مى آيد. در اينجا بايد به بود و پيوسته كرد تا هيچ يک از اين حالات پيدا نشود يا اگر پيدا شده بر طرف گردد. 🔹رابعا: اعلام بر در جریان تقريبا به معناى اعلام پايان مأموريت پيامبر (صلی الله علیه و آله) و اتمام عمر آن حضرت و شتافتن به لقاى محبوب بود، و اين حالت مناسب و و است، و لذا در روايات وارد شده است كه بعد از نزول اين سوره پيغمبر اكرم (صلی الله علیه و آله) اين جمله را بسيار تكرار مى فرمود: «سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَ بِحَمْدِكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ فَاغْفِرْ لِي إِنَّكَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ»؛ [۲] (خداوندا! منزهى و تو را حمد و مى كنم. خداوندا! مرا ببخش كه تو بسيار توبه پذير و مهربانى). [۳] 🔹با این توضیحات دقیق و صحیح راجع به مشخص می شود که اخبار آیات قرآن مجید درباره به هیچ وجه تناقضی با ندارد. پی نوشت‌ها؛ [۱] همان گونه كه قرآن در مورد جنگ احزاب و در آیه ۱۰ سوره احزاب مى فرمايد: «وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللهِ الظُّنُونَا»؛ (و دل ها به گلوگاه رسيده بود و گمان هاى [نامناسبى] در باره خدا داشتيد). [۲] تفسير القمی‏، قمى، على بن ابراهيم‏، دار الكتاب‏، قم، ۱۴۰۴ق، چ ۳، ج ۱، ص ۴۴ [۳] تفسير نمونه، همان، ج‏ ۲۷، ص ۴۰۱ منبع:وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢امام علی (علیه السلام) نقش زبان در تجلی «شخصیت انسان» را چگونه تبیین می کنند؟ 🔹 (عليه السلام) در حکمت ۱۴۸ درباره نقش زبان در تجلی مى فرمايد: «الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ». ( زير زبان خود پنهان است [و تا سخن نگفته باشد عيب و هنرش نهفته باشد]). منظور از «مرء»؛ (انسان) در اينجا و است و منظور از «مخبوء»؛ (نهفته بودن) در زير زبان اين است كه هنگامى كه بگويد شخصيت او آشكار مى شود، چرا كه ، ترجمان و دريچه اى به سوى است، و هر چه در روح اوست از خوب و بد، والا و پست، بر و كلماتش ظاهر مى شود. 🔹گاه انسان به افرادى برخورد مى كند كه از نظر ظاهر بسيار آراسته و پُر ابهت اند، اما همين كه زبان به مى گشايند، مى بيند كه چقدر توخالى است؛ و بر عكس به افرادى برخورد مى كند كه ابداً ظاهرى آراسته ندارند، اما هنگامى كه زبان به مى گشايند، انسان احساس مى كند شخص دانشمند و حكيمى است. 🔹مرحوم علامه مجلسى اين كلام را از «مصباح الشريعة» با اضافه اى از امام صادق از اميرمؤمنان امام على (عليهما السلام) نقل كرده است و آن اين كه امام (عليه السلام) به دنبال اين جمله مى فرمايد: «فَزِنْ كَلاَمَكَ وَ اعْرِضْهُ عَلَى الْعَقْلِ وَ الْمَعْرِفَةِ فَإِنْ كَانَ لِلَّهِ وَ فِي اللَّهِ فَتَكَلَّمْ بِهِ وَ إِنْ كَانَ غَيْرَ ذَلِكَ فَالسُّكُوتُ خَيْرٌ مِنْه»؛ [۱] (حال كه چنين است خود را بسنج، و بر و عرضه دار، هرگاه در آن است آن را بر زبان جارى كن، و اگر غير از آن است، از چنين سخن گفتنى بهتر است). 🔹درباره اهميت اين جمله كوتاه و تاثير آن در ، دانشمندان اسلامی، سخن هاى برجسته اى گفته اند از جمله (عالم اهل سنت) در ذيل همين كلام حكمت آميز مى گويد: «مفهوم اين كلام در عبارات مختلفى آمده، اما كه در اينجا آمده از نظر كوتاه بودن و پرمعنا بودن نظير و مانند ندارد». [۲] 🔹مرحوم مغنيه در «شرح نهج البلاغه» خود مى گويد: «اديب، فقيه و فيلسوف تنها با شناخته مى شوند، و همچنين وكلا و اخترشناسان؛ ولى طبيب و مهندس و مانند آنها، هم با شناخته مى شوند و هم با كارهايشان، و به هر حال هر انسانى كه سخنان تازه و مفيدى در اختيار برادر هم نوعش بگذارد، عاقل، عالم، اديب، فقيه و فيلسوف است، اما كه اثر با ارزشى از خود به يادگار نگذارده اند، سوفسطائيانى بيش نيستند، هر چند هزاران جلد نثر و نظم نوشته باشند». [۳] 🔹تأثير اين (عليه السلام) به قدرى است که در شعر و به خوبی نمايان است؛ مى گويد: «تا مرد نگفته باشد - عيب و هنرش نهفته باشد»؛ نيز مى گويد: « در دهان اى خردمند چيست - كليد در گنج صاحب هنر - چو در بسته باشد چه داند كسى - كه گوهر فروش است يا پيله ور». شاعر ديگرى مى گويد: «آدمى مخفى است در زير - اين پرده است بر درگاه جان». شاعر ديگرى مى گويد: «مرد، ار خزف و طلاى كان است - در زير خود نهان است». پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربى، چ۲، ج ‏۶۸، ص ۲۸۵، باب ۷۸؛ مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل‏، نورى، حسين بن محمد تقى‏، مؤسسة آل البيت(ع)، قم، چ۱، ج ‏۹، ص ۲۲، باب ۱۰۱ [۲] شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحديد، مكتبة آية الله المرعشي النجفی، قم، چ اول، ج ‏۱۸، ص ۳۵۳، ۱۴۴ [۳] فی ‏ظلال ‏نهج ‏البلاغة، مغنية، محمد جواد، دارالعلم‏ للملايين، چ۳، ج ۴، ص ۳۱۶ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۱۳، ص ۲۲۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢جایگاه تفکر در آموزه‌های اسلام 🔸 به عنوان یک ، همواره انسان را به در امور مختلف رهنمون می کند، تا سبب ارتقای او شود، و یا اینکه از گذشتگان  گرفته و زندگی خود را سر و سامان دهد. انسان برای خود یک سری و دارد که در اثر می تواند از حجم مجهولات خود کم کرده، و بر میزان معلوماتش اضافه نماید. امام خمینی (ره) در این راستا می فرماید: «تفکر فرایندی است که در طی آن سلسله ای از امور معلوم و مشخص در کنار هم قرار می گیرند تا امری مجهول را، واضح و روشن سازند». [۱] 💠جایگاه تفکر در اسلام 🔹 نیز طرفدار است و در آیات و روایات فراوانی در فرصت های مختلف امر به تفکر کرده است؛ چون حاصل تفکر دانایی است. نیز یک امر پسندیده می باشد؛ زیرا فرد و دانا در تصمیم گیری ها و جهت گیری های خود و عمل می کند و کمتر دچار لغزش و می شود. [۲] 💠تفکّر در آیات 🔹 در آیات متعدد و موضوعات مختلف انسان ها را به و فراخوانده است. بسیاری از آیات، ، اندیشه ورزان و آنان که در مقام فهم واقعیات هستند را به بهترین صورت، کرده، و گریزان از حقیقت را سخت مورد نکوهش قرار داده اند. از جمله محورهای اساسی که قرآن، انسان را به تفکر در مورد آنها تشویق می کند، عبارتند از: 1⃣تفکّر در جهان خلقت 🔹 در آیات مختلف امر به در کرده است، به عنوان مثال: «إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ؛ [آل عمران، ۱۹۰] همانا در آسمان ها و زمین و رفت و آمد شب و روز، نشانه هایی از (حکمت) است برای خردمندانی که بیندیشند». 2⃣تفکّر در احکام و آیات الهی 🔹خداوند حتی در جایی که آیات خود را تبیین و روشن کرده است نیز بحث را پیش می کشد، و اهمیت آن را به خلق گوشزد کرده و می فهماند که چه جایگاهی در دارد و را نمی پذیرد: «كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ؛ [بقره، ۲۱۹] خداوند را به روشنی بیان می کند، باشد که شما در آن و کنید». 3⃣تفکّر در تحولات تاریخی 🔹اطلاع از زندگی و ملت های گذشته،  و که باعث پیشرفت یا عقب ماندگی آنان شده، انسانی را پرورش می دهد، و انسان می گیرد، از این رو سفارش به در می کند: «قُلْ سِيرُوا فِی الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ؛ [انعام، ۱۱] بگو، روی گردش کنید؛ سپس بنگرید تکذیب کنندگان آیات الهی چه شد؟!» 💠تفکّر در روایات 🔹در متعدد و مختلفی امر به شده و اهمیت جایگاه آن نیز بیان شده است، حتی در برخی روایات  از دانسته شده است؛ زیرا تفکّر در عبادت انسان نیز تاثیر می گذارد و  انسان را تغییر می دهد. امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «اندیشه و ، انسان را به و عمل به آن می کشاند». [۳] امام صادق علیه السلام  میفرماید: «بیشترین  عبادت ابوذر، و عبرت گرفتن بود». [۴] 🔹این روایت به خوبی بر ما روشن می کند، که با چه درجه ای از ایمان را می توان به دست آورد و به رسید. هر اندازه بیشتر راهگشا باشد، ثواب و بیشتری را به ارمغان می آورد. ، دارای درجات و مراتبی است. گاهی اثر یک لحظه تفکّر یک هفته انسان را جلو می اندازد، گاهی یک ماه، گاهی یکسال و گاهی یک عمر. 🔹 هرچه باشد حرکت و پیشرفت بیشتری به وجود می آورد، مانند یک لحظه تفکّر «حر بن یزید ریاحی» در زمین کربلا که او را از جهنمی بودن رها کرد و به مراتب بالای بهشت رساند. [۵] در نتیجه در اسلام از برخوردار است و سبب می شود به درجات مادی و معنوی برسد و خود را تامین نماید، که از راههای دیگر، امکان دسترسی به این آثار مهم وجود ندارد. پی نوشت‌ها؛ [۱] شرح چهل حدیث، ص۱۹۱ [۲] میزان الحکمة، ج۱۰، ح۱۶۲۰۹ [۳] کافی، ج۲، ص۵۵ [۴] خصال، ص۴۲ [۵] شرح چهل حدیث، ص۱۸۹ نویسنده: علی اعظمی منبع: وبسایت اندیشه برتر حوزه
هدایت شده از mesaghمیثاق
💢 انسان برتر است، یا ملائکه؟ 🟢 شخصی از امام صادق علیه السلام پرسید ملائکه برترند یا بنی آدم؟ حضرت فرمودند: امیرالمؤمنین علیه السلام در پاسخ به این سوال فرموده اند: 🔻 خداوند به ملائکه عقل بدون شهوت داده و به حیوانات شهوت بدون عقل داده و به انسان عقل همراه با شهوت داده است. 🔻 هر انسانی که عقلش بر شهوتش غالب شود، از ملائکه برتر است و هر انسانی که شهوتش بر عقلش غلبه کند، از حیوانات پست تر است. 📚 علل الشرایع، ج1، ص4. 📎 📎 📎 📎 📎
هدایت شده از mesaghمیثاق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 پرسش و پاسخ از مرحوم حضرت آیت اللَّه‏ خوشوقت ره ❓برخی میگویند برای بر نیاز به دارد
هدایت شده از mesaghمیثاق
✨﷽✨ 🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸شیرینیِ ملاقات با برادران دینی🔸 اصلاً به وسیلۀ ساخته می‌شود! یک ملاقات با یک انسانِ دیگر، اصلاً ممکن است تحول در زندگی‌اش به وجود بیاورد، دگرگونش کند. سلمان و ابوذر وقتی به هم می‌رسیدند انگار دنیا را به آنها داده بودند. وقتی همدیگر را می‌دیدند، همه چیز را فراموش می‌کردند. بزرگترین موهبت ابوذر وقتی بود که سلمان را ببیند. بزرگترین موهبت سلمان هم وقتی بود که ابوذر را ببیند. چون پیامبر(ص)، اینها را با همدیگر اخوت داده بود. خود حضرت رسول (ص) و حضرت علی (ع) نیز همین وضعیت را داشتند. مؤمن اگر دلش زنده شود، در ملاقات با یک مؤمنِ دل‌زنده هم همین حالت را پیدا می‌کند. در حالت عادی، مستغنی است. نیازی به این که او دوستش بدارد، ندارد. اما اگر دلش زنده شد، محتاج می‌شود. محتاج به یک نگاه می‌شود. محتاج به یک ملاقات می‌شود. محتاج به یک انس گرفتن و محفل انس می‌شود. من اینها را که به شما توصیه می‌کنم، اینها در اسلام هست. متأسفانه آنهایی که راهشان درست است، گاهی به محبت، کم اهمیت می‌دهند و آنهایی که راههای غلط می‌روند به این مسألۀ محبت اهمیت می‌دهند. بعد یک کسی، یک عمر با اینها نشسته است و دلش محبتی نشده است، با آن کسی که راهش درست نیست می‌نشیند و محبت به او پیدا می‌کند و می‌گوید: من حالا فهمیدم که عمری را اشتباه می‌کردم! بعد هم منحرف می‌شود. به محبت‌تان اهمیت دهید. ‌‌