eitaa logo
#کانال_میثاق♥🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ♥mesahg@🇮🇷🇮🇷🇮🇷
1.2هزار دنبال‌کننده
182.4هزار عکس
162.9هزار ویدیو
1.9هزار فایل
استقرار اسلام اصیل، دفاع از انقلاب اسلامی وحفظ ارزش های آن تااستقرار عدل و قسطmesahg@
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 
📢📢امام علی (ع) در خطبه ۱۵۷ نهج البلاغه درباره «مرگ» و «قبر» چه فرموده است؟ 🔹 (ع) در بخشی از خطبه ۱۵۷ «نهج البلاغه» از و سخن می گویند؛ مرگ و قبرى كه توجّه به آن، خفتگان را بيدار و هوسبازان را هوشيار مى كند؛ مى فرمايد: «وَ إِنَّ غَداً مِنَ الْيَوْمِ قَرِيبٌ، يَذْهَبُ الْيَوْمُ بِمَا فِيهِ، وَ يَجِيءُ الْغَدُ لَاحِقاً بِهِ؛ فردا به امروز نزديك است، امروز آنچه را در آن است با خود مى برد و فردا پشت سر آن فرا مى رسد [و به اين ترتيب، به سرعت سپرى مى شود]». منظور از «فردا»، فرداى مرگ و است كه اگر انسان آن را دور پندارد، در گرداب فرو مى رود و هنگامى كه آن را نزديك ببيند خويش و تسويه حساب و اداى حقوق و توبه از گناهان مى شود. 🔹و به راستى پايان عمر دور نيست، حتى اگر انسان عمر طبيعى طولانى كند؛ چرا كه سال و ماه به سرعت ميگذرد و كودكان، جوان و جوانان پير میشوند؛ ضمن اينكه حوادث غير منتظره توفان بلاها و بيماريها همواره در كمين عمرند و گاه در يك چشم بر هم زدن همه چيز پايان مى يابد. بعضى از شارحان «نهج البلاغه»، «غد» را در عبارت بالا به معناى فرداى قيامت تفسير كرده اند؛ گرچه آن هم نزديك است، ولى با توجه به جمله هاى بعد كه سخن از قبر است، معناى اوّل صحيح تر به نظر مى رسد. سپس همگان را به تنهايى در توجه مى دهد و مى فرمايد: «فَكَأَنَّ كُلَّ امْرِئٍ مِنْكُمْ قَدْ بَلَغَ مِنَ الْأَرْضِ مَنْزِلَ وَحْدَتِهِ، وَ مَخَطَّ حُفْرَتِهِ، فَيَا لَهُ مِنْ بَيْتِ وَحْدَةٍ، وَ مَنْزِلِ وَحْشَةٍ، وَ مُفْرَدِ غُرْبَةٍ!؛ گويى هر يك از شما به سر منزل تنهايى و حفره گور خويش رسيده است، اى واى از آن خانه تنهايى و منزلگاه وحشت و جايگاه غربت». 🔹آرى، انسانى كه يك ساعت تنهايى را به آسانى تحمل نمى كرد و هميشه در جمع دوستان و بستگان و ياران مى زيست، هنگامى كه چشم از اين دنيا مى پوشد از همه دوستان و ياران و خويشان براى هميشه فاصله مى گيرد و در گورى سرد و تاريك و وحشتناك در تنهايى مطلق گرفتار مى شود و چه سخت و دردناك است؛ مگر اين كه توفيق يابد ياران جديدى از ميان خود و فرشتگان پروردگار برگزيند و او روضه اى از رياض جنّت و باغى از باغ هاى بهشت شود؛ نه حفره اى از حفره هاى جهنّم. در حديثى از امام صادق (ع) مى خوانيم: «إِنَّ لِلْقَبْرِ كَلَاماً فِي كُلِّ يَوْمٍ يَقُولُ: أَنَا بَيْتُ الْغُرْبَةِ، أَنَا بَيْتُ الْوَحْشَةِ، أَنَا بَيْتُ الدُّودِ، أَنَا الْقَبْرُ، أَنَا رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ أَوْ حُفْرَةٌ مِنْ حُفَرِ النَّارِ؛ [۱] ، هر روز اين سخن را تكرار مى كند: من خانه غربت، خانه وحشت، خانه حشرات، خانه قبرم. من باغى از باغ هاى بهشت يا حفره اى از حفره هاى دوزخ هستم». پی نوشت‌ها؛ [۱] الكافی، كلينى، دار الكتب الإسلامية، چ چهارم، ج ‏۳، ص ۲۴۲ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چ اول‏، ج ۶، ص ۱۸۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) 🔴📢 صدای انقلابیون انقلاب اسلامی را ازاینجابشنوید 🔻 با فوروارد کردن مطالب کانال، را به دوستانتان معرفی کنید . 🌹☘🌺🌹🌿🍁🌸🌹🌼 https://eitaa.com/mesagh @mesagh 🌴🌴🌴 🌏
هدایت شده از 
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (ع) چگونه ارزش فرصت عمر را برای بدست آوردن سعادت اخروی به یارانش یادآور می شود؟ 🔹امام علی (ع) در آخرين بخش از خطبه ۹۴ «نهج البلاغه»، طىّ بيانى كوتاه و بسيار پرمحتوا، تذكّراتى بسيار آموزنده بيان مى فرمايد. نخست مى فرمايد: «إِعْمَلُوا، رَحِمَكُمُ اللهُ؛ به بپردازيد خدا شما را رحمت كند!». سپس به مسير اشاره كرده، مى فرمايد: «عَلَى أَعْلَامٍ بَيِّنَةٍ؛ و بايد شما بر طبق نشانه هاى روشن [كتاب خدا و سنّت معصومين (عليهم السلام) بوده باشد]». سپس اين نكته را يادآورى مى كند كه تشخيص اين راه و مقصد آن، كار مشكلى نيست: «فَالطَّرِيقُ نَهْجٌ يَدْعُو اِلَى دَارِ السَّلَامِ؛ راه، روشن است و شما را به خانه امن و امان [بهشت و سعادت جاويدان] دعوت مى كند». آنگاه به هاى بسيار گرانبهايى كه مردم در اختيار دارند و غالباً به آن توجّه ندارند، اشاره كرده و طىّ هشت جمله، جوانب مختلف اين فرصت هاى گرانبها را روشن مى سازد. 🔹حضرت مى فرمايد: «وَ أَنْتُمْ فِي دَارِ مُسْتَعْتَبٍ [۱]، عَلَى مَهَلٍ وَ فَرَاغٍ، وَ الصُّحُفُ مَنْشُورَةٌ وَ الْأَقْلَامُ جَارِيَةٌ، وَ الْأَبْدَانُ صَحِيحَةٌ وَ الْأَلْسُنُ مُطْلَقَةٌ، وَ التَّوْبَةُ مَسْمُوعَةٌ، وَ الْأَعْمَالُ مَقْبُولَةٌ؛ شما در سرايى هستيد كه مى توانيد از خطاهاى خود، [در پيشگاه خداوند] عذرخواهى كنيد و رضايت او را جلب نماييد، كافى و فراغت خاطر [براى انجام حسنات و كسب فضايل] داريد، پرونده هاى اعمال گشوده و قلم ها آماده نوشتن است [و اين، فرصت گرانبهايى است كه نبايد آن را از دست دهيد]، بدن هاى شما سالم و زبان ها آزاد است [و آماده انجام هر كار خير و بيان هر سخن نيكى هستيد]، پذيرفته مى شود، و اعمال مقبول مى گردد». از يك سو، وسايل سعادت فراهم؛ و از سوى ديگر، موانع راه قابل برطرف كردن است؛ اگر از اين استفاده نشود، به راستى جاى تأسّف است! به خصوص اينكه، هيچ تضمينى سپرده نشده كه اين فرصت گرانبها تا كى پايدار مى ماند؛ 🔹ممكن است در يك لحظه كوتاه، همه چيز پايان گيرد؛ درهاى توبه بسته شود، پرونده هاى اعمال مختومه گردد، قلم ها از نوشتن حَسَنات باز ايستد، بدن ها عليل و ناتوان به بستر بيمارى افتد، زبان ها از كار بيفتد و هيچ گونه راه بازگشتى وجود نداشته باشد! بارها هشدار داده و همگان را به اين حقيقت توجّه مى دهد كه بعد از ، پشيمانى و ندامت سودى ندارد و تقاضاى بازگشت به دنيا و جبران تقصيرات به جايى نمى رسد. در آیات ۱۰ و ۱۱ سوره منافقون مى فرمايد: «وَ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِىَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ فَيَقُولَ رَبِّ لَوْلاَ أَخَّرْتَنِي إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ فَأصَّدَّقَ وَ أَكُنْ مِنَ الصَّالِحِينَ؛ از آنچه به شما روزى داده ايم انفاق كنيد، پيش از آن كه يكى از شما فرا رسد و بگويد: پروردگارا چرا مرگ مرا مدّت كمى به تأخير نينداختى تا در راه خدا صدقه دهم و از صالحان باشم!»، و بلافاصله مى افزايد: «وَ لَنْ يُؤَخِّرَ اللهُ نَفْساً إِذَا جَاءَ أَجَلُهَا وَ اللهُ خَبيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ؛ خداوند هرگز كسى را هنگامى كه اجلش فرا رسد، به تأخير نمى اندازد و خداوند به آنچه انجام مى دهيد آگاه است». پی نوشت‌ها؛ [۱] «مُستعتب» از مادّه «عتب» (بر وزن حتم) در اصل به معناى ناراحتى درونى است و هنگامى كه به باب «استفعال» برده شود به معناى زائل كردن ناراحتى است. به همين دليل، «استعتاب» به معناى رضايت طلبيدن است. 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، چ اول‏، ج ۴، ص ۲۷۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از 
⭕️ توبه نمی‌کنیم چون خود را بد نمی‌دانیم! 🔹 که اتفاق می‌افتد، نتیجه کارهای ماست که بر سر ما می‌آید: «وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْديكُمْ؛ هر مصیبتی به شما می‌رسد، به‌ واسطه شماست». [شوری، ۳۰] آیا نباید به فکر باشیم و از گذشته که باعث این همه بلاها و مصیبت‌ها شده است، کنیم؟ ولی ما توبه نمی‌کنیم، چون کارهای خود را بد نمی‌دانیم، و به خود و کارهای خود خوش بین هستیم! 🔹آیا در این حوادث و گرفتاری‌ها که از هزار سال پیش به ما خبر داده‌اند، نباید شرح صدر پیدا کنیم و همان‌طور که دستور داده‌اند باشیم؟! که فرموده‌اند: «تَمسکوا بِالأَمْرِ الأولِ؛ به دستور اول تمسک بجویید [و عمل کنید]». [۱] یعنی اینکه به یقینیات اعتقاد داشته باشیم و به واضحات و ضروریات دینی عمل کنیم، و در موارد شک و تردید احتیاط نماییم، و نیز در مثل این زمانه که اهل ایمان به بلاهای فراوان مبتلا هستند، چنان‌که دستور داده‌اند، دعای فرج را زیاد بخوانیم. پی نوشت؛ [۱] بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۳۳ 📕در محضر بهجت، ج ۲، ص ۱۳۹ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) 🛑📢 مارا به دیگران معرفی کنید 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 👈 👈 @mesagh 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
هدایت شده از 
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️شیطان چگونه باطل را برای انسان تزیین می کند؟ (بخش دوم) 🔹آیه ۲۴ سوره نمل نیز به اشاره دارد؛ در این آیه چنین آمده است: «وَجَدتُّهَا وَ قَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِن دُونِ اللهِ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لَا يَهْتَدُونَ». این آیه از زبان هدهد است؛ هنگامى كه به سرزمين ملكه سبأ آمد و تمدّن عظيم و درخشان آنها و حكومت آن زن (بلقيس) را بر آنان مشاهده كرد، و مسائل را براى سليمان نبی (ع) بازگو نمود. سپس افزود: «او و قومش را ديدم كه براى خورشيد سجده مى كنند، نه براى خدا؛ و را در نظرشان داده، و آنها را از راه [حق] بازداشته؛ از اين رو هدايت نمى شوند». 🔹اين تعبير نشان مى دهد كه حتى هدهد، اين پرنده اى كه در عالم خود عقل و هوشى دارد، به مسأله حجاب هاى معرفت و شناخت اجمالا آشنا بود، و میدانست تزيين‌ هاى شيطانى مى تواند پرده بر فكر انسانى بيفكند، او را از شناخت حقيقت باز دارد، و درهاى هدايت را به روى او ببندد و از رسيدن به سر منزل مقصود مانع شود. همچنین در آیه ۳۸ سوره عنکبوت، سخن از قوم عاد و ثمود و سركشى ها و طغيانگرى ها و سپس نابودى آنها است. ضمناً شهرهاى ويران شده و مساكن نابود گشته‌ی آنها را كه اعراب حجاز در مسافرت هايشان به سوى يمن و شام از كنار آن مى گذشتند (يكى سرزمين قوم عاد، و ديگرى سرزمين قوم ثمود) به عنوان آيينه عبرت به آنها نشان مى دهد. 🔹سپس به علت اصلى هلاكت و نابودى آنها اشاره كرده مى فرماید: را براى آنها داده بود، و با اينكه ظاهراً چشم بينا و عقل و خرد داشتند، پرده بر ديد و دركشان افكند و از راه حق بازداشت؛ «وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَ كَانُوا مُسْتَبْصِرِينَ». جمله «وَ كَانُوا مُسْتَبْصِرِينَ»؛ (آنها بينا و آگاه بودند) به گفته بسيارى از مفسّران به اين معنا است كه آنها داراى عقل و شعور و قدرت استدلال بودند و مى توانستند حق را از باطل تشخيص دهند؛ ولى [بر اثر وسوسه هاى شيطان] غافل شدند و در حقايق تدبّر ننمودند. [۱] 🔹در تفسير الميزان نيز آمده است كه آنها با الهام فطرت، راه حق را مى دانستند، ولى ، اعمالشان را زينت داد و آنها را از راه حق بازداشت. [۲] بعضى نيز گفته اند منظور آگاهى از حق به وسيله دعوت انبياء و تعليمات آنها است. [۳] هر كدام از اين تفسيرهاى سه گانه مورد قبول باشد ـ و يا همه آنها، چون منافاتى در ميان آنها نيست ـ گواه بر مقصود ما است كه حجابى بر عقل و فكر انسان مى شود. ... پی نوشت‌ها: [۱] مجمع البيان فى تفسير القرآن، طبرسى، ج ۸، ص ۴۴۵؛ تفسير روح البيان، حقى بروسوى، ج ۶، ص ۴۶۸، سوره عنكبوت، آيات ۳۶ الى ۳۸ [۲] الميزان فى تفسير القرآن، طباطبايى، سيد محمد حسين، ج ۱۶، ص ۱۲۷ [۳] مفاتيح الغيب، فخرالدين رازى، ج ۲۵، ص ۵۶، سورة العنكبوت، آيات ۳۸ الى ۳۹ 📕پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الاسلامیه، چ نهم، ج ۱، ص ۴۰۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از 
⭕️مراحل نفوذ شیطان در انسان در کلام امام علی (ع) چگونه بیان شده است؟ 🔹در خطبه هفتم نهج البلاغه چگونگی در انسان در چند مرحله دقیقاً بیان شده است و امام علی (ع) آن را با ظرافت و فصاحت و بلاغت ویژه خود در لابه لاى تشبیهات زیبا و گویا به بهترین وجهى شرح مى دهد، به گونه اى که بهتر از آن تصوّر نمى شود. در نخستین مرحله به این حقیقت اشاره مى فرماید که: نفوذ در وجود هر انسانى اختیارى است، نه اجبارى. این انسان ها هستند که به او چراغ سبز نشان مى دهند، و جواز ورودش را در کشور وجود خویش صادر مى کنند، مى فرماید: «اِتَّخَذُوا الشَّیْطانَ لاَمْرِهمْ مِلاکاً؛ [این زشت سیرتان] را ملاک و اساس کار خود قرار دادند». این همان چیزى است که در به روشنى به آن اشاره شده، مى فرماید: «اِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلطان عَلَى الَّذینَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ اِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذینَ هُمْ بِهِ مُشْرِکُونَ؛ [نحل، ۹۹و۱۰۰] او بر کسانى که ایمان دارند و بر پروردگارشان مى کنند تسلّطى ندارد؛ تسلّط او تنها بر کسانى است که او را به سرپرستى خود برگزیده اند و کسانى که به وسیله او شرک می ورزند و به فرمان هایش به جاى فرمان خدا گردن مى نهند». 🔹در مرحله دوّم مى فرماید: «وَاَتَّخَذَهُمْ لَهُ اَشْراکاً؛ (بعد از این انتخابى که از سوى گمراهان انجام مى شود، شیطان نیز انتخابى مى کند و آن این که) آنها را به عنوان دامها [یا شریکان] خویش برگزیده است». سپس در همین مرحله، به توضیح جمله سربسته فوق پرداخته، مى فرماید: «فَباضَ وَ فَرَّخَ فى صُدُورِهِمْ؛ او در درون سینه هاى آنها تخم‌گذارى کرد، سپس آن را مبدّل به جوجه نمود». در این تشبیه جالب امام (ع)، سینه‌ هاى شیطان صفتان را آشیانه ابلیس و محل تخم‌گذاری او معرفى مى کند و به دنبال آن مى افزاید: «وَدَبَّ وَ دَرَجَ فی حُجُورِهِمْ؛ این جوجه‌هاى شیطانى از درون سینه هاى آنها خارج شده، در دامانشان حرکت کرد و پرورش یافت». سپس به بیان مرحله سوّم این پرداخته، مى فرماید: «فَنَظَرَ بِأَعیُنِهِمْ، وَ نَطَقَ بِاَلْسِنَتِهِمْ؛ کارشان به جایى رسید که با چشم آنها نگاه کرد و با زبانشان سخن گفت». یعنى سرانجام این تخم شیطانى که مبدّل به جوجه شده بود و پرورش یافت و قوى شد، تبدیل به شیطانى مى شود متّحد با آنها، یعنى در تمام اعضاى آنها نفوذ میکند، بطورى که صاحب شخصیت دوگانه اى مى شوند. 🔹از یک نظر انسانند و از یک نظر ، ظاهرشان شبیه انسان هاست، امّا باطنشان شیطانى است. چشم و گوش و زبان و دست و پاى آنها همه به فرمان است و طبیعى است که همه چیز را به رنگ شیطانى مى بینند و گوششان آماده شنیدن نغمه هاى شیطان است. در چهارمین مرحله، به نتیجه نهایى این سیر انحرافى تدریجى پرداخته، مى فرماید: «فَرَکِبَ بِهِمُ الزَّلَلَ، وَ زَیَّنَ لَهُمْ الْخَطَل؛ (هنگامى که به اینجا رسیدند، شیطان آنها را بر مرکب لغزشها و گناهان سوار کرد، مرکبى که آنها را به سوى انواع معاصى کبیره و کفر و ضلالت مى کشاند) و سخنان فاسد و هزل و را در نظر آنان زینت بخشید».  این سخن شبیه همان چیزى است که امام (ع) در کلام نورانى دیگرى مى فرماید: «آگاه باشید و خطاها همچون مرکب هاى سرکش و لجام گسیخته اند که ، بر آن سوار مى شوند!». [نهج‌البلاغه، خ ۱۶] در پنجمین و آخرین مرحله، مى فرماید: «اعمال آنها اعمال کسى است که شیطان او را در سلطه خود شریک ساخته و سخنان باطل را بر زبان او نهاده است».  🔹اشاره به این که آنها به خوبى گواهى مى دهد که در آنها کرده و به راهى که مى خواهد مى برد. سخنانشان سخنان شیطانى و نگاه هاى آنها نگاه هاى شیطانى، و در مجموع اعمال آنها ردّ پاى شیطان به خوبى دیده مى شود و در واقع امام (ع) مى خواهد در این مرحله، طریق شناخت اینگونه اشخاص را که همان اعمال شیطانى است نشان دهد. آخرین نکته اى که لازم مى دانیم در این اشاره کوتاه ذکر کنیم این است که طبق صریح بعضى از آیات قرآن، منحصر به ابلیس و لشکر پنهانى او نیستند؛ بلکه گروهى از انسان‌ها نیز شیطان نامیده شده اند. چرا که کار آنها عیناً همان کار شیاطین است: «این چنین در برابر هر پیامبرى دشمنى از شیاطین انس و جنّ قرار دادیم که بطور سرّى سخنان فریبنده و بى اساس را براى اغفال مردم ـ به یکدیگر مى گفتند». [ترجمه آیه ۱۱۲ سوره انعام] باید مراقب وسوسه هاى همه آنها بود.  📕پيام امام اميرالمومنين(ع)، ناصر مكارم شيرازى، دارالكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۷ ه‌ش‏، ج ۱، ص ۴۶۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) 🆔 @mesagh
هدایت شده از 
⭕️مراحل نفوذ شیطان در انسان در کلام امام علی (ع) چگونه بیان شده است؟ 🔹در خطبه هفتم نهج البلاغه چگونگی در انسان در چند مرحله دقیقاً بیان شده است و امام علی (ع) آن را با ظرافت و فصاحت و بلاغت ویژه خود در لابه لاى تشبیهات زیبا و گویا به بهترین وجهى شرح مى دهد، به گونه اى که بهتر از آن تصوّر نمى شود. در نخستین مرحله به این حقیقت اشاره مى فرماید که: نفوذ در وجود هر انسانى اختیارى است، نه اجبارى. این انسان ها هستند که به او چراغ سبز نشان مى دهند، و جواز ورودش را در کشور وجود خویش صادر مى کنند، مى فرماید: «اِتَّخَذُوا الشَّیْطانَ لاَمْرِهمْ مِلاکاً؛ [این زشت سیرتان] را ملاک و اساس کار خود قرار دادند». این همان چیزى است که در به روشنى به آن اشاره شده، مى فرماید: «اِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلطان عَلَى الَّذینَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ اِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذینَ هُمْ بِهِ مُشْرِکُونَ؛ [نحل، ۹۹و۱۰۰] او بر کسانى که ایمان دارند و بر پروردگارشان مى کنند تسلّطى ندارد؛ تسلّط او تنها بر کسانى است که او را به سرپرستى خود برگزیده اند و کسانى که به وسیله او شرک می ورزند و به فرمان هایش به جاى فرمان خدا گردن مى نهند». 🔹در مرحله دوّم مى فرماید: «وَاَتَّخَذَهُمْ لَهُ اَشْراکاً؛ (بعد از این انتخابى که از سوى گمراهان انجام مى شود، شیطان نیز انتخابى مى کند و آن این که) آنها را به عنوان دامها [یا شریکان] خویش برگزیده است». سپس در همین مرحله، به توضیح جمله سربسته فوق پرداخته، مى فرماید: «فَباضَ وَ فَرَّخَ فى صُدُورِهِمْ؛ او در درون سینه هاى آنها تخم‌گذارى کرد، سپس آن را مبدّل به جوجه نمود». در این تشبیه جالب امام (ع)، سینه‌ هاى شیطان صفتان را آشیانه ابلیس و محل تخم‌گذاری او معرفى مى کند و به دنبال آن مى افزاید: «وَدَبَّ وَ دَرَجَ فی حُجُورِهِمْ؛ این جوجه‌هاى شیطانى از درون سینه هاى آنها خارج شده، در دامانشان حرکت کرد و پرورش یافت». سپس به بیان مرحله سوّم این پرداخته، مى فرماید: «فَنَظَرَ بِأَعیُنِهِمْ، وَ نَطَقَ بِاَلْسِنَتِهِمْ؛ کارشان به جایى رسید که با چشم آنها نگاه کرد و با زبانشان سخن گفت». یعنى سرانجام این تخم شیطانى که مبدّل به جوجه شده بود و پرورش یافت و قوى شد، تبدیل به شیطانى مى شود متّحد با آنها، یعنى در تمام اعضاى آنها نفوذ میکند، بطورى که صاحب شخصیت دوگانه اى مى شوند. 🔹از یک نظر انسانند و از یک نظر ، ظاهرشان شبیه انسان هاست، امّا باطنشان شیطانى است. چشم و گوش و زبان و دست و پاى آنها همه به فرمان است و طبیعى است که همه چیز را به رنگ شیطانى مى بینند و گوششان آماده شنیدن نغمه هاى شیطان است. در چهارمین مرحله، به نتیجه نهایى این سیر انحرافى تدریجى پرداخته، مى فرماید: «فَرَکِبَ بِهِمُ الزَّلَلَ، وَ زَیَّنَ لَهُمْ الْخَطَل؛ (هنگامى که به اینجا رسیدند، شیطان آنها را بر مرکب لغزشها و گناهان سوار کرد، مرکبى که آنها را به سوى انواع معاصى کبیره و کفر و ضلالت مى کشاند) و سخنان فاسد و هزل و را در نظر آنان زینت بخشید».  این سخن شبیه همان چیزى است که امام (ع) در کلام نورانى دیگرى مى فرماید: «آگاه باشید و خطاها همچون مرکب هاى سرکش و لجام گسیخته اند که ، بر آن سوار مى شوند!». [نهج‌البلاغه، خ ۱۶] در پنجمین و آخرین مرحله، مى فرماید: «اعمال آنها اعمال کسى است که شیطان او را در سلطه خود شریک ساخته و سخنان باطل را بر زبان او نهاده است».  🔹اشاره به این که آنها به خوبى گواهى مى دهد که در آنها کرده و به راهى که مى خواهد مى برد. سخنانشان سخنان شیطانى و نگاه هاى آنها نگاه هاى شیطانى، و در مجموع اعمال آنها ردّ پاى شیطان به خوبى دیده مى شود و در واقع امام (ع) مى خواهد در این مرحله، طریق شناخت اینگونه اشخاص را که همان اعمال شیطانى است نشان دهد. آخرین نکته اى که لازم مى دانیم در این اشاره کوتاه ذکر کنیم این است که طبق صریح بعضى از آیات قرآن، منحصر به ابلیس و لشکر پنهانى او نیستند؛ بلکه گروهى از انسان‌ها نیز شیطان نامیده شده اند. چرا که کار آنها عیناً همان کار شیاطین است: «این چنین در برابر هر پیامبرى دشمنى از شیاطین انس و جنّ قرار دادیم که بطور سرّى سخنان فریبنده و بى اساس را براى اغفال مردم ـ به یکدیگر مى گفتند». [ترجمه آیه ۱۱۲ سوره انعام] باید مراقب وسوسه هاى همه آنها بود.  📕پيام امام اميرالمومنين(ع)، ناصر مكارم شيرازى، دارالكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۷ ه‌ش‏، ج ۱، ص ۴۶۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) 🆔 @mesagh
هدایت شده از 
🛑📢امام علی (ع) در خطبه ۲۳۷ نهج البلاغه درباره غنیمت شمردن فرصت زندگی چه بیاناتی دارند؟ 🔹 (ع) در خطبه ۲۳۷ در عباراتى كوتاه و پرمعنا همه مخاطبان خود را به «استفاده از فرصتها» تشويق مى كند و به همگان هشدار مى دهد كه اين فرصت دائمى نيست و دير يا زود از دست خواهد رفت، بكوشيد تا جامه «حسرت و يأس» نپوشيد. در مورد چگونگى فرصتها به پنج نكته اشاره مى كند: نخست مى فرمايد: «فَاعْمَلُوا وَ أَنْتُمْ فِی نَفَسِ الْبَقَاءِ؛ اكنون كه در متن زندگى و حيات هستيد، عمل كنيد [زيرا مهم ترين نتيجه عمر، عمل است]». تعبير به «نَفَسِ الْبَقَاءِ» اشاره لطيفى به اين معناست كه گويى بقاى در دنيا را به موجود زنده اى تشبيه كرده كه دارد نفس مى كشد، و پيش از آنكه از نفس بيفتد بايد از آن استفاده كرد. در جمله دوم مى فرمايد: «وَ الصُّحُفُ مَنْشُورَةٌ؛ نامه هاى عمل گشوده است». اشاره به اينكه با گشوده بودن پرونده ها هرگونه اضافه و اصلاح و كم كردن نقطه هاى ضعف امكان پذير است. در جمله سوم مى فرمايد: «وَ التَّوْبَةُ مَبْسُوطَةٌ؛ بساط توبه گسترده است». روشن است كه تا درهاى «توبه» باز و سفره توبه گسترده است، راه بازگشت باز است و با آب توبه مى توان آتش هاى برافروخته و سوزان «گناه» را خاموش كرد. در چنين حالتى انسان به درگاه خدا مى رود، اظهار ندامت مى كند و قطره اشكى مى ريزد كه حاصل توبه اى خالص است و دريايى از آتش را خاموش مى كند. 🔹در كتاب كافى در حديثى که از امام باقر يا امام صادق (ع) نقل شده است، مى خوانيم: «آدم به خداوند عرضه داشت: پروردگارا شيطان را بر من مسلّط كردى و او را همچون خون در رگ‌هاى من جارى ساختى، در برابر آن چيزى براى من قرار ده [كه آن را جبران كند] فرمود: اى آدم اين فضيلت را براى تو قرار دادم كه هركس از فرزندان تو تصميم بر گناهى بگيرد چيزى بر او نوشته نمى شود، و اگر آن را عمل كند تنها يك گناه براى او مى نويسند، و اگر تصميم بر حسنه اى بگيرد، حتى اگر عمل نكرده باشد يك حسنه براى او مى نويسند، و اگر عمل كند ده حسنه نوشته خواهد شد. آدم عرض كرد پروردگارا لطف بيشترى كن؛ فرمود: اين فرصت را براى تو قرار دادم كه هركس گناهى كند سپس نمايد او را مى بخشم؛ آدم عرض كرد: پروردگارا لطف بيشترى كن فرمود: درهاى را به روى آنها گشوده ام تا زمانى كه جان آنها به گلوگاه برسد [و آخرين لحظه جدايى از دنيا فرا رسد] آدم عرضه داشت: كافى است». [۱] در جمله چهارم و پنجم مى فرمايد: «وَ الْمُدْبِرُ يُدْعَى وَ الْمُسِيءُ يُرْجَى؛ در حالى كه فراريان از طاعات خدا به سوى او فراخوانده مى شوند و به بدكاران و گنهكاران اميد عفو داده مى شود». 🔹در جاى جاى آيات قرآن آثار اين «دعوت» و «اميد» ديده مى شود. خداوند مى فرمايد:  «قُلْ يَا عِبَادِى الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لاَ تَقْنَطُوا مِنْ رَّحْمَةِ اللهِ إِنَّ اللهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ؛ [زمر، ۵۳] بگو اى بندگان من كه بر خويشتن ظلم و اسراف كرديد از رحمت خدا مأيوس نشويد خداوند همه گناهان را مى بخشد، زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است». باز مى فرمايد: «وَ أَنِيبُوا إِلَى رَبِّكُمْ وَ أَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لاَ تُنْصَرُونَ؛ [زمر، ۵۴] به درگاه پرورگارتان باز گرديد و در برابر او تسليم شويد، پيش از آنكه عذاب به سراغ شما بيايد، سپس از سوى هيچ كس يارى نشويد». در ششمين، هفتمين و هشتمين جمله مى فرمايد: «قَبْلَ أَنْ يَخْمُدَ الْعَمَلُ، وَ يَنْقَطِعَ الْمَهَلُ، وَ يَنْقَضِيَ الاَْجَلُ؛ پيش از آنكه چراغ عمل خاموش گردد، مهلت قطع شود و اجل پايان گيرد». آرى! تا باقى است، تنور عمل داغ و برافروخته و مهلت باقى است و فرصت برقرار، و در آن لحظه كه انسان چشم از اين جهان بر بندد، همه اينها پايان مى گيرد. در نهمين و دهمين جمله مى فرمايد: «وَ يُسَدَّ بَابُ التَّوْبَةِ، وَ تَصْعَدَ الْمَلاَئِكَةُ؛ پيش از آنكه در توبه بسته شود و فرشتگان [كه مأمور ثبت اعمال نيك و بدند] به آسمان صعود كنند [سخت بكوشيد و فرصت را غنيمت بشماريد]». پی نوشت: [۱] الكافی، كلينى، دار الكتب الإسلامية، چاپ چهارم، ج ‏۲، ص ۴۴۰ 📕پيام امام امير المومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، دار الكتب الاسلاميه‏، چاپ اول‏، ج ۸، ص ۵۶۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از 
⭕️ هر انسان را شب قدری دیگر است 🖋 امام 🔹 معنای مشهور این است که در این شب، روزی تقسیم می شود و آن را مانند روز تقدیم بودجه‌ی دولت‌ها به مجلس در نظر می آورند. من حقیقتاً این معنا را نمی‌فهمم! 🔸 در آیات قرآن سعادت یا شقاوت جامعه به انسان ارتباط یافته است. ماه رمضان و روزه‌ی این ماه فرصتی پدید می آورد که انسان بتواند تا حد زیادی خود را مهار کند. 🔹 انسان با روزه می‌تواند از صبر و خویشتنداری بهره‌مند شود و لطافت احساس و همدردی با دیگران را تجربه کند و این عوامل کافی است تا انسان را در گرو اراده‌ی او قرار دهد. 🔸 بنابراین شب قدر- که به تعبیر احادیث و روایات فراوان، برای اشخاص و امت های مختلف، متفاوت است- عبارت است از تلاش جسمی و روحی انسان برای رسیدن به مرتبه‌ای که آدمی بتواند سرنوشتش را خودش تعیین کند. 🔺 این حالت اغلب در اواخر ماه مبارک رمضان میسر می‌شود که انسان مومن روزه‌دار به اوج و دست یافته است. 📚 برای زندگی: درس‌گفتارهای تفسیری
هدایت شده از 
🛑📢طبق احادیث نبوی بهترین اشخاص از نظر انجام اعمال چه کسانی اند؟ 🔹روايتى از پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) درباره اين آيه قرآن: «اَحْسَنُ عَمَلاً» [ملک،۲] است كه نقل می كنیم تا ببينيم عمل بهتر چه عملى است؟ آيا عمل بيشتر و متنوع تر يا نه؟ مسلماً جواب منفى است؛ زيرا معلم بشريت و آورنده شرع مقدس كه خود ما را ترغيب به انجام اعمال نيك و شايسته فرموده، چنين نظری ندارد.  🔹«قَالَ اَبُو قُتَادَةُ سَأَلتُ النَّبِىّ (صلى الله عليه وآله) عَن قُولِهِ تَعَالَى:«اَيُّكُم اَحْسَنُ عَمَلاً»مَا عُنِىَ بِهِ؟ فَقَالَ: يَقُولُ: أَيُّكُمْ اَحْسَنُ عَقْلاً ثُمّ قَالَ اَتَمُّكُم عَقْلاً وَ اَشَدُّكُم لِله خَوفاً وَ اَحْسَنُكُم فِيمَا اَمَرَ اللّهُ بِهِ وَ نَهَى عَنهُ نَظَراً وَ اِن كَانَ اَقَلَّكُم تَطَوُّعاً؛ [۱] ابو قتاده مى گويد از پيامبر (صلى الله عليه وآله) درباره قول خداوند متعال: «أَيكُمْ اَحسَنُ عَمَلاً» سؤال كردم كه مراد از اين كلام كه [كدام يك از حيث عمل بهتريد] چيست؟ حضرت فرمودند: هر كدام كه از حيث عقل بهتريد و بهتر عقل خود را به كار مى اندازيد و تفكر مى كنيد. سپس فرمودند: بهترين شما از حيث عمل، كامل ترين شما از حيث عقل و خائف ترين شما است از جهت شدت ترس و نيكوترين شما است از حيث نظر در آنچه خداوند به آن امر و از آن نهى كرده». 🔹که يا مراد اين است كه دقت و فكرى كند تا از فلسفه احكام مطلع شود و كوركورانه [خدا را] عبادت نكند، و يا اين كه دقت مى كند تا به اوامر و نواهى خداوند به نحو احسن جامه عمل بپوشاند، و در جايگاهى باشد كه مرضىّ رضاى خداوند است، اگرچه از حيث عمل، عمل كمترى داشته باشد. از اين حديث استفاده مى شود كه اگر انسان در يك ماه رمضان فقط يك آيه بخواند و پيرامونش تفكر كند، بهتر است تا ۳۰ جزء قرآن را بدون تفكر، تلاوت كند. همچنین اين روايت تائيد مى كند مضمون روايتى را كه مى گويد:  «تَفَكُّرُ سَاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَبْعِينَ سَنَةً؛ يك ساعت عالم بودن بهتر از ۷۰ سال عابد بودن است». پی نوشت‌ها؛ [۱] مجمع البيان فى تفسير القرآن، طبرسى، ناصر خسرو، تهران، چ سوم، ج ‏۱۰، ص ۴۸۴، المعنى (ذيل آيه ۲، سوره ملك). 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان، چ اول، ج ۱، ص ۵۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از 
⬅️ دلیل دلگیری عصرهای جمعه 🔹 از آیت‌الله بهاءالدینی پرسیدند: علت این‌که عصرهای جمعه دل انسان می‌گیرد و غمگین می‌شود چیست؟ فرمودند: چون در آن لحظه _مقدّس امام عصر (ارواحنا فداه) به‌سبب عرضه‌ی انسان‌ها، ناراحت و گرفته است، آدم و عالم متأثر می‌شوند، قلب و مدارِ وجود است.😔 📚 شرح چهل حدیث ص ۴۳۲
هدایت شده از 
🛑📢بحث «نامه اعمال» چه بازتابی در روایات اسلامی داشته است؟ 🔹موضوع يا «صحيفه اعمال» بازتاب گسترده اى در روايات اسلامى دارد كه به عنوان نمونه به چند حديث آموزنده كه هر كدام نكته مهمى را در بر دارد اشاره مى كنيم: در حديثى از امام صادق (ع) مى خوانيم: «إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ دُفِعَ إِلَى الْإِنْسَانِ كِتَابُهُ ثُمَّ قِيلَ لَهُ: اقْرَأْ قُلْتُ: فَيَعْرِفُ مَا فِيهِ؟ فَقَالَ: إِنَّ اللهَ يُذَكِّرُهُ فَمَا مِنْ لَحْظَةٍ وَ لَا كَلِمَةٍ وَ لَا نَقْلِ قَدَمٍ وَ لَا شَيْ‏ءٍ فَعَلَهُ إِلَّا ذَكَرَهُ كَأَنَّهُ فَعَلَهُ تِلْكَ السَّاعَةَ! فَلِذَلِكَ قَالُوا: "يا وَيْلَتَنَا مَا لِهَذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَ لَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا؟!" [کهف، ۴۹] - [۱] هنگامى كه برپا شود را به دست او مى دهند، سپس به او گفته مى شود: بخوان! - راوى مى گويد: من عرض كردم آيا آنچه را در آن است مى شناسد - فرمود: خداوند به او يادآورى مى كند، هيچ چشم بر هم زدن، سخن گفتن، و برداشتن گام و نه چيز ديگرى كه او انجام داده وجود ندارد، مگر اينكه آنها را به خاطر مى آورد، گويى در همان ساعات انجام داده است و لذا مى گويند: "اى واى بر ما! اين چه كتابى است كه هيچ كار بزرگ و كوچكى نيست مگر آنكه آن را شمارش و ثبت نموده است؟!"». 🔹در يكى از خطبه هاى «نهج البلاغه» مى خوانيم كه امام امير المؤمنين (ع) فرمود: «وَ نَسْتَغْفِرُهُ مِمّا اَحاطَ بِهِ عِلْمُهُ وَ اَحْصَاهُ كِتابُهُ، عِلْمٌ غَيْرُ قاصِرٍ و كِتابٌ غَيْرُ مُغادِرٍ؛ [۲] من از خدا طلب مغفرت مى كنم از آنچه علمش به آن احاطه دارد و كتابش [نامه اعمال بندگان] آن را احصا كرده، علمى كه قصورى در آن نيست و كتاب و نامه اى كه چيزى را فرو گذار نكرده است». در حديثى از امام باقر (ع) چنين آمده است: «وَ لَيْسَتْ تَشْهَدُ الْجَوارِحُ عَلَى مُؤْمِنٍ، اِنَّما تَشْهَدُ عَلَى مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ كَلِمَةُ الْعَذابِ، فَاَمَّا الْمُؤْمِنُ فَيُؤْتَى كِتابُهُ بِيَمِينِهِ؛ [۳] اعضاى مؤمن بر ضد او شهادت نمى دهند، اين شهادت مخصوص كسانى است كه مستحق عذابند؛ اما نامه اعمال مؤمن را به دست راست او مى دهند». 🔹در حديث ديگرى از امام باقر (ع) مى خوانيم كه فرمود: «خداوند متعال هنگامى كه مى خواهد به حساب مؤمن رسيدگى كند نامه عملش را به دست او مى دهد و او را حسابرس خود مى سازد و مى فرمايد: بنده من! آيا فلان كار و فلان كار را انجام داده اى؟ عرض مى كند: پروردگارا! آرى، من انجام داده ام، مى فرمايد: من تو را بخشيدم و آن گناهت را [به خاطر حسنات فراوانى كه انجام دادى] مبدل به حسنات كردم [در اين هنگام او عارى از هر گناه در ميان مردم ظاهر مى شود] مردم مى گويند: سبحان الله! آيا اين بنده حتى يك گناه نداشته؟ و اين همان است كه خداوند در قرآن فرموده: «فَاَمّا مَنْ اُوتِىَ كِتابَهُ بِيَمينِهِ فَسَوْفَ يُحاسَبُ حِساباً يَسيراً وَ يَنْقَلِبُ اِلى اَهْلِهِ مَسْرُوراً؛ [۴] اما آنها كه نامه اعمالشان به دست راستشان سپرده شده، حساب آسانى خواهند داشت، سپس خوشحال به سوى خانواده خود [در بهشت] مى رود». 🔹در «سنن» ترمذى از رسول خدا (ص) چنين نقل شده است كه فرمود: «مردم در روز سه بار [به پيشگاه خداوند يا دادگاه او] عرضه مى شوند: اما در دو عرضه اوّل و دوّم جدال و عذرخواهى هاست [گاه كوشش مى كنند گناهان خود را متوجه ديگرى سازند و گاه در مقام بيان عذر مى آيند] و اما در عرضه سوّم، نامه هاى اعمال پرواز مى كند و در دست ها قرار مى گيرد، گروهى به دست راست و گروهى به دست چپ». [۵] از اين تعبير ضمناً معناى «تطاير كتب» كه در عبارات مختلفى آمده است معلوم مى شود و آن اينكه نامه هاى اعمال از محل اصلى (نزد عرش خدا يا علّيّين و سجّين و... كه مركز جمع آورى آنهاست) حركت مى كنند و در دست صاحبانشان قرار مى گيرند. اين تعبير به خوبى نشان مى دهد كه نامه اعمال صفحه روح انسانى نيست؛ بلكه آثارى است كه در بيرون وجود او ثبت شده است (دقت كنيد). پی نوشت‌ها؛ [۱] التفسير، عياشى، چاپخانه علميه، ۱۳۸۰ق، ج۲، ص۳۲۸ [۲] نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، ‏۱۴۱۴ق، چ اول، ص۱۶۹، (خطبه ۱۱۴). [۳] الكافی، كلينى، دار الكتب الإسلامية، ‏۱۴۰۷ق، چ چهارم، ج ۲، ص۳۲ [۴] الزهد، كوفى اهوازى، المطبعة العلمية، ۱۴۰۲ق، ‏چ دوم، ص۹۲، باب۱۷ (الحشر و الحساب و الموقف بين يدی الله تعالى و الصراط). [۵] جامع الصحيح سنن الترمذي، الترمذی السلمی، دار إحياء التراث العربى، بی تا، ج۴، ص۶۱۷ 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، چ نهم، ج ۶، ص ۸۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از 
🛑📢«میزان» یا همان ترازوى سنجش اعمال در قيامت چگونه است؟ 🔹آنها كه ترازوهاى آن جهان را هم چون ترازوهاى اين دنيا پنداشته اند، مجبور شده اند كه براى اعمال انسان ها در آنجا نوعى سنگينى و وزن قائل شوند تا با آن ترازوها قابل توزين باشد؛ ولى قرائن نشان مى دهد كه منظور از ، وسيله سنجش به معنى عام آن است؛ زيرا مى دانيم هر چيزى وسيله سنجش مناسب خود را دارد. وسيله سنجش حرارت را «ميزان الحراره» يا «دماسنج» مى گويند و از جمله وسيله های هواشناسی را «ميزان الهواء» يا «هواسنج». بنابراين منظور از ميزان هاى سنجش اعمال، كسانى هستند كه اعمال نيكان و بدان را با اعمال آنها مى سنجند، چنانكه مرحوم علامه مجلسى از شيخ مفيد نقل مى كند كه در روايت آمده: «إنّ اَميرَالْمؤمِنينَ وَ الأئمّةَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ (عليهم السلام) هُمُ الْمَوازِينُ؛ اميرالمؤمنين و امامان از فرزندان او (عليهم السلام) ميزان هاى عدل قيامت هستند». [۱] 🔹در «اصول كافى» و «معانى الاخبار» نيز از امام صادق (ع) نقل شده كه شخصى از معنى آيه: «وَ نَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ؛ [انبیاء، ۴۷] ما ترازوهاى عدل را در روز قيامت نصب مى كنيم»؛ سؤال كرد، فرمود: «هُمُ الْاَنْبِياءُ وَ الاُوْصِياءُ؛ [۲] ميزان هاى سنجش، همان پيامبران و جانشينان آنها هستند!». در يكى از زيارات مطلقه امیرالمؤمنین امام علی (ع) مى خوانيم: «اَلسَّلامُ عَلَى مِيزَانِ الأَعْمَالِ؛ [۳] سلام بر ميزان سنجش اعمال!». در واقع اين شخصيت هاى بزرگ و نمونه، مقياس هاى سنجش اعمالند، و اعمال هر كس به آن اندازه اى كه به آنها شباهت دارد وزين است، و آنچه به آنها شباهت ندارد بی وزن يا كم وزن است؛ حتى در اين جهان نيز اولياء الله مقياس سنجش اند؛ ولى در جهان ديگر اين مسأله به مرحله ظهور و بروز مى رسد. پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ دوم، ج ۷، ص ۲۵۲ [۲] الكافی، كلينى، دارالكتب الإسلامية، ‏۱۴۰۷ ق، چ چهارم، ج ۱، ص ۴۱۹ [۳] مرحوم محدث قمى در كليات مفاتيح الجنان‏، قمى، شیخ عباس‏، اسوه‏، قم، بی تا، ص ۳۴۶ اين زيارت را به عنوان زيارت اول از زيارات مطلقه آورده است. 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلامية‏، ‏۱۳۸۶ش، چ نهم، ج ۶، ص ۱۲۴ 📕۱۸۰ پرسش و پاسخ‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: حسينى، سيد حسين، دارالكتب الاسلامية، ۱۳۸۶ش، ‏چ چهارم‏، ‏ص ۳۷۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از 
🛑📢«میزان» یا همان ترازوى سنجش اعمال در قيامت چگونه است؟ 🔹آنها كه ترازوهاى آن جهان را هم چون ترازوهاى اين دنيا پنداشته اند، مجبور شده اند كه براى اعمال انسان ها در آنجا نوعى سنگينى و وزن قائل شوند تا با آن ترازوها قابل توزين باشد؛ ولى قرائن نشان مى دهد كه منظور از ، وسيله سنجش به معنى عام آن است؛ زيرا مى دانيم هر چيزى وسيله سنجش مناسب خود را دارد. وسيله سنجش حرارت را «ميزان الحراره» يا «دماسنج» مى گويند و از جمله وسيله های هواشناسی را «ميزان الهواء» يا «هواسنج». بنابراين منظور از ميزان هاى سنجش اعمال، كسانى هستند كه اعمال نيكان و بدان را با اعمال آنها مى سنجند، چنانكه مرحوم علامه مجلسى از شيخ مفيد نقل مى كند كه در روايت آمده: «إنّ اَميرَالْمؤمِنينَ وَ الأئمّةَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ (عليهم السلام) هُمُ الْمَوازِينُ؛ اميرالمؤمنين و امامان از فرزندان او (عليهم السلام) ميزان هاى عدل قيامت هستند». [۱] 🔹در «اصول كافى» و «معانى الاخبار» نيز از امام صادق (ع) نقل شده كه شخصى از معنى آيه: «وَ نَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ؛ [انبیاء، ۴۷] ما ترازوهاى عدل را در روز قيامت نصب مى كنيم»؛ سؤال كرد، فرمود: «هُمُ الْاَنْبِياءُ وَ الاُوْصِياءُ؛ [۲] ميزان هاى سنجش، همان پيامبران و جانشينان آنها هستند!». در يكى از زيارات مطلقه امیرالمؤمنین امام علی (ع) مى خوانيم: «اَلسَّلامُ عَلَى مِيزَانِ الأَعْمَالِ؛ [۳] سلام بر ميزان سنجش اعمال!». در واقع اين شخصيت هاى بزرگ و نمونه، مقياس هاى سنجش اعمالند، و اعمال هر كس به آن اندازه اى كه به آنها شباهت دارد وزين است، و آنچه به آنها شباهت ندارد بی وزن يا كم وزن است؛ حتى در اين جهان نيز اولياء الله مقياس سنجش اند؛ ولى در جهان ديگر اين مسأله به مرحله ظهور و بروز مى رسد. پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ دوم، ج ۷، ص ۲۵۲ [۲] الكافی، كلينى، دارالكتب الإسلامية، ‏۱۴۰۷ ق، چ چهارم، ج ۱، ص ۴۱۹ [۳] مرحوم محدث قمى در كليات مفاتيح الجنان‏، قمى، شیخ عباس‏، اسوه‏، قم، بی تا، ص ۳۴۶ اين زيارت را به عنوان زيارت اول از زيارات مطلقه آورده است. 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلامية‏، ‏۱۳۸۶ش، چ نهم، ج ۶، ص ۱۲۴ 📕۱۸۰ پرسش و پاسخ‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: حسينى، سيد حسين، دارالكتب الاسلامية، ۱۳۸۶ش، ‏چ چهارم‏، ‏ص ۳۷۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از 
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با صدای شهيد حاج شيخ احمد كافے امام على(ع) الذُّنوبُ الدّاءُ ، و الدَّواءُ الاستغِفارُ ، و الشِّفاءُ أن لا تَعودَ گناهان دردند و دارو[ى آنها ] استغفار است و شفايش به اين است كه به گناه باز نگردند ﴿ غرر الحكم : ۱۸۹۰﴾ با اشتراک این لینک ما را به دوستان خود معرفی کنید
هدایت شده از 
🛑📢در جهان بینی اسلامی «دنیا» و «آخرت» از چه جایگاهی برخوردار است؟ 🔹 براى دنياپرستان و آنها كهشش آخرت را علماً و يا عملاً انكار مى كنند، تمامِ مطلوب و منتهاىِ مقصود است و به همين دليل، تمام ارزشها را در پاى آن قربانى مى كنند. تمام بدبختى هاى مردم جهان مولود اين طرز فكر است كه در عقيده و يا در عمل، زندگىِ سراى ديگر حضور نداشته باشد؛ ولى در جهان بينى اسلامى، دنيا مرحله اى است گذرا و مقدّمه‌اى براى ، كه در روايات اسلامى با تشبيهات مختلفى آمده است: گاه «مزرعه»، گاه «پل»، و گاه «تجارتخانه» شمرده اند. [۱] ولى در بعضى از خطبه هاى نهج البلاغه، دنيا تشبيه به ميدان تمرين، و آخرت تشبيه به ميدان مسابقه شده؛ تشبيهى بسيار رسا و گويا. در واقع انسان ها در اين ميدان با آموزش هاى عقيدتى و پرورش هاى اخلاقى، چنان قوى و نيرومند مى شوند كه در ميدان مسابقه آخرت مى توانند به سرعت در بهشت جاى گيرند و در آسمان قرب خدا پرواز كنند. از اين تشبيه نكات زير استفاده مى شود: الف) و نجات در را بى حساب به كسى نمى دهند، بلكه در پرتو سازندگى های فكرى و اخلاقى و عملى خواهد بود. 🔹ب) با پايان دنيا، بسته مى شود و جاى حساب است نه عمل، همان گونه كه ميدان مسابقه جاى تمرين نيست. ج) جايزه اين مسابقه، برترين جوائز است! چرا كه اين مسابقه برترين مسابقه ها است. د) تفاوت درجات و مراتب انسان ها با اعتقاد اعمال و اخلاق آنها ارتباط دارد. ممكن است گروهى بهشتى باشند، ولى هر كدام در مقامى از مقامات بهشت؛ همان گونه كه شركت كنندگان در يك مسابقه، نفر اوّل و دوم و سوم دارند كه هر كدام جايزه متناسب رتبه خود مى گيرند. هـ) هيچ چيز از اعمال و رفتار ما در دنيا از ميان نمى رود و آثار همه باقى مى ماند. همان گونه كه آثار همه تمرينات براى مسابقه دهندگان محفوظ است. اين همان است كه «قرآن مجيد» مى فرمايد: «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ - وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً يَرَهُ». [زلزال، ۷و۸] در حديثى از امام حسن مجتبى (ع) می خوانیم كه: «حضرت بعد از آنكه ماه رمضان را به عنوان مضمار خلق و ميدان تمرين مى شمرده، مى فرمايد: «وَ ايْمُ اللهِ لَوْ كُشِفَ الْغِطَاءُ لَعَلِمُوا أَنَّ الْمُحسِنَ مَشْغُولٌ بِإِحْسَانِهِ، وَ الْمُسِيئَ مَشْغُولٌ بِإِسَائَتِهِ؛ به خدا سوگند! اگر پرده برداشته شود، مردم خواهند دانست كه نيكوكار، بهره مند از نيكوكارى خود و بدكار، درگير بدكارى خويش است». [۲] پی نوشت‌ها؛ [۱] رجوع کنید به: نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏، قم، ‏۱۴۱۴ ق، چ اول، ص ۷۱، (خطبۀ ۲۸) [۲] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، بيروت‏، ۱۴۰۳ق، چ دوم، ج ۷۵، ص ۱۱۰، باب ۱۹ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دار الكتب الاسلامية‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۴، ص ۴۷۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از 
🛑📢منظور از سريع الحساب بودن خداوند در آخرت چیست؟ 🔹يكی از صفات خداوند سريع الحساب بودن اوست، و در به سرعت به حساب بندگان رسيدگى ميكند. در سوره «ص»، آیه ۵۳ بعد از اشاره به باغ هاى جاودانى بهشت و نعمت هاى گوناگون آن، مى فرمايد: «هَذا مَا تُوعَدُونَ لِيَوْمِ الْحِسَابِ؛ اين، چيزى است كه براى روز حساب به شما وعده داده مى شود». يعنى مسئله و رسيدگى به اعمال در آن روز به قدرى روشن است كه آن روز روز حساب ناميده شده است. در سوره «مائده»، آيه ۴ سخن از سرعت حساب به ميان آمده، مى فرمايد: «اِنَّ اللهَ سَرِيعُ الْحِسابِ؛ خداوند سريع الحساب است». اين مطلب كه خداوند با سرعت حساب بندگان را رسيدگى مى كند در آيات متعدّدى از قرآن مجيد ديده مى شود. [۱] این تکرار، نشانه اهمیّت موضوع است؛ زیرا از یک سو بشارتی است برای نیکوکاران که در آن روز به سرعت پاداش خود را دريافت مى دارند، و از سوى ديگر تهديدى است براى بدكاران که مجازاتشان هرگز به تأخير نمى افتد، به سرعت حسابشان را مى رسند و حقّشان را در دستشان مى گذارند!... 🔹درباره سرعت حساب الهى در آن روز تعبيراتى در بعضى از روايات ديده مى شود كه بسيار تكان دهنده است. در حديثى از امیرالمؤمنین امام علی (ع) آمده است: «اِنَّه سُبْحانَهُ يُحاسِبُ جَميْعَ عِبادِهِ عَلَى مِقْدارِ حَلْبِ شَاةٍ؛ خداوند حساب تمام بندگانش را در زمان كوتاهى به اندازه زمان دوشيدن يك گوسفند رسيدگى مى كند». [۲] اين تشبيه در حقيقت براى نشان دادن كوتاهى زمان حساب است، لذا در روايت ديگرى آمده: «اِنَّ الله يُحاسِبُ الْخَلائِقَ كُلَّهُمْ فِي مِقْدارِ لَمْحِ الْبَصَرِ؛ خداوند حساب همه بندگان را تنها در يك چشم بر هم زدن رسيدگى مى كند!». [۳] دليل اين سرعت روشن است؛ زيرا منوط به علم و آگاهى كامل، قدرت فوق العاده و رعايت عدالت از هر نظر است، و چون خداوند متعال همه اين صفات را در حد اكمل داراست مى تواند در يك چشم بر هم زدن حساب همگان را برسد. 🔹اصولا وضع اعمال انسانها و آثارى كه از خود در روح و جسم ما به يادگار مى گذارد چنان است كه خود به خود حساب همه كارها را حفظ مى كند و از اين نظر مى توان آنها را به اتومبيل ها، هواپيماها و كشتى هايى تشبيه كرد كه با داشتن دستگاه هاى كيلومترسنج هميشه حساب تمام مسيرهايى را كه در گذشته عمر خود داشته اند حفظ مى كند و با يك نگاه مى توان فهميد آنها در تمام عصر خود چقدر راه پيموده اند، منتهی ديده اى مى خواهد كه اين مسافت سنج ها را در وجود انسان، در چشم، گوش، دست، پا، روح و جان او ببيند و بخواند! اين تعبيرات همه داراى پيام هاى تربيتى مهمّى است كه با اندكى دقت روشن مى شود. پی نوشت‌ها؛ [۱] علاوه بر آيه فوق در سوره مائده، آيه ۴؛ سوره ابراهيم، آيه ۵۱؛ سوره غافر، آيه ۱۷ عين همين تعبير ديده مى شود. [۲] مجمع البيان فى تفسير القرآن، طبرسى، فضل بن حسن، انتشارات ناصر خسرو، تهران، ۱۳۷۲ ش، چ سوم، ج ۴، ص ۴۸۴ [۳] مجمع البيان فى تفسير القرآن، همان، ج ۲، ص ۵۳۱ 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دارالكتب الاسلامية‏، تهران‏، ‏۱۳۸۶ ش، چ نهم، ج ۶، ص ۱۲۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از 
🛑📢توجه به ثبت و ضبط اعمال و گفتار چه تاثیری در درمان بیماری های زبان دارد؟ 🔹توجه به اينكه فضايى كه در آن زندگى مى كنيم، مثل ضبط صوتى براى و بالخصوص ما است، موجب می شود انسان سنجيده تر سخن بگوید، اگرچه نوار ضبط شده را هم كسى گوش ندهد، صرف توجه به اين كه صدا ضبط میشود و احتمال اين هست كه كسى بشنود انگيزه اى در انسان ايجاد ميشود كه منطبق با معيارهاى صحيح صحبت كند و اين مسئله بالوجدان براى خود ما يا دوستان ما در موقع مصاحبه هاى راديويى قابل لمس است، چه رسد به مصاحبه هاى تلويزيونى كه علاوه بر صدا سيما هم مورد نظاره است. پس بايد بدانيم كه فضاى اطراف ما ضبط صوت الهى است كه حتى كوچكترين حرف را هم ضبط كرده و اگر خداوند اراده كند در «يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ» [طارق، ۹]؛ (روزى كه سريره ها و نهان ها آشكار میشود) اين نوار ضبط شده به سمع ما میرسد. همچنین توجه به اينكه افرادى موكّل هستند اعمال ما را عموماً و صحبت هاى ما را خصوصاً بنويسند و در رأس آنها خداوند بزرگ و عظيمى كه «لَاتَاخُذُهُ سِنَةٌ وَ لَا نَوْمٌ» [بقره، ۲۵۵]؛ (چرت و خواب او را نمى گيرد) نظاره گر است. 🔹اگر انسان به اين معنى توجه پيدا كند كه عالَم محضر خدا است هيچ وقت قولى و يا عملى برخلاف رضاى آن بزرگ كه ولى نعمت اوست انجام نمیدهد. اگر ما متوجه باشيم كه كودكى به تماشاى ما ايستاده هرگز در برابرش گناه و كاری خلاف ادب نمى كنيم؛ چه شده است ما را كه در برابر چنين بزرگى بيشرمانه دست به هر عمل ناروايى مى زنيم؟ امان از وقتى كه ، سايه ظلمانى خود را بر اين انسان عصيانگر بيفكند، كه چشم بسته دست به هر عمل خلافى مى زند. خداوندا! تو ما را از شرّ كه شيطان درونى است، و كه شيطان بیرونى است حفظ كن. من معترفم و هميشه زبان حالم چنين بوده - اگرچه غافل بوده ام - كه «اِلَهِى لَم يَكُن لِى حَولٌ فَاَنتَقِلُ بِهِ عَنْ مَعْصِيَتِكَ اِلَّا فِى وَقتٍ اَيْقَظْتَنِى لِمَحَبَّتِكَ» [۱]؛ (خدايا حول و قوه اى براى من نيست تا بتوانم به وسيله آن از معصيت تو روى برگردانم، مگر در وقتى كه تو مرا به خاطر محبتت بيدار كنى) و هميشه طالب بوده و هستم، همچنان كه از پيامبر اكرم (ص) رسيده كه: «اَللّهُمَّ لَاتَكِلْنَا اِلَى اَنْفُسِنَا طَرْفَةَ عَينٍ اَبَداً»؛ (خدايا آنى و چشم برهم زدنى ما را به خودمان وامگذار). 🔹همچنین توجه به اين نكته كه سخنان ما جزو اعمال ما است نیز تاثیر زیادی در درمان بیماری های زبان دارد. بعضى باور ندارند كه حرف جزء عمل است و مى گويند حرف باد هوا است؛ عمل آن است كه مثلاً سيلى به صورت كسى بزنى، در حالى كه اينها غافل اند از اينكه حرفى كه پشت سر فلان شخص میزند، از هزاران سيلى براى او ضررش بيشتر است. بايد باور كنيم كه حرفها در زمره اعمال مورد بررسى و مكافات قرار ميگيرد، حرف خوب در زمره اعمال خوب و حرف بد در زمره اعمال بد. وقتى پيامبر اكرم (ص) به امام على (ع) ميفرمايد: «اگر خدا كسى را به دست تو هدايت كند برای تو بهتر است از هر چه خورشيد بر آن طلوع و غروب میكند» مسلماً گناه منحرف كردن يك نفر هم ولو با حرف، عظيم است. 🔹شيعه و سنى نقل كرده اند كه «معاذ بن جبل» گفت: «با پيامبر اكرم (ص) در سفر بودم، روزى صبح كردم در حالى كه نزديك آن حضرت بودم و با هم راه مى رفتيم، از ايشان خواستم كه عملى را به من بياموزند كه مرا داخل بهشت كرده و از آتش جهنم دور گرداند. آن حضرت شروع به صحبت كرده كلماتى فرمودند تا رسيدند به اين جمله كه آيا مى خواهى تو را به ملاك و ريشه نصايحى كه كردم رهنمون سازم؟ گفتم: بله يا رسول الله؛ فرمودند: نگاه دار اين را، و اشاره به زبانشان كردند. معاذ بن جبل - که در ذهنش شايد مثل امثال ما اين طور بود كه حرف باد هوا است ـ عرض كرد: «آيا ما به واسطه آنچه مى گویيم مورد محاسبه و مكافات قرار مى گيريم؟»، پيامبر (ص) فرمودند: «ثَكَلَتْكَ اُمُّكَ يَا مَعَاذُ»؛ (مادرت به عزايت بنشيند اى معاذ) [پيامبر در مقام يك معلّم بايد گاهى با تندى برخورد كند كه طرف مقابل بداند حرف نادرستى زده است، صريح و تند حرف زدن معلم و مورد عتاب قرار دادن شاگرد از نمونه شلاق هاى تربيت است] سپس فرمودند: «وَ هَل يُكِبُّ النّاسَ‏ فِي‏ النّارِ عَلَى‏ وُجُوهِهِم (اَو عَلَى مَنَاخِرِهِم) إِلَّا حَصَائِدُ أَلْسِنَتِهِم‏» [۲]؛ (آيا غير از اين است كه محصول زبان هاى مردم، مردم را به صورت به آتش مى اندازند؟)». پی نوشت‌ها؛ [۱] از مناجات شعبانيه. [۲] وسائل الشيعة، مؤسسة آل البيت(ع)، چ اول، ج ‏۱۲، ص ۲۸۱، باب ۱۵۲ 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۵ش، چ اول، ج 1، ص 104. منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از 
توجه به ثبت و ضبط اعمال و گفتار چه تاثیری در درمان بیماری های زبان دارد؟ 🔹توجه به اينكه فضايى كه در آن زندگى مى كنيم، مثل ضبط صوتى براى و بالخصوص ما است، موجب می شود انسان سنجيده تر سخن بگوید، اگرچه نوار ضبط شده را هم كسى گوش ندهد، صرف توجه به اين كه صدا ضبط میشود و احتمال اين هست كه كسى بشنود انگيزه اى در انسان ايجاد ميشود كه منطبق با معيارهاى صحيح صحبت كند و اين مسئله بالوجدان براى خود ما يا دوستان ما در موقع مصاحبه هاى راديويى قابل لمس است، چه رسد به مصاحبه هاى تلويزيونى كه علاوه بر صدا سيما هم مورد نظاره است. پس بايد بدانيم كه فضاى اطراف ما ضبط صوت الهى است كه حتى كوچكترين حرف را هم ضبط كرده و اگر خداوند اراده كند در «يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ» [طارق، ۹]؛ (روزى كه سريره ها و نهان ها آشكار میشود) اين نوار ضبط شده به سمع ما میرسد. همچنین توجه به اينكه افرادى موكّل هستند اعمال ما را عموماً و صحبت هاى ما را خصوصاً بنويسند و در رأس آنها خداوند بزرگ و عظيمى كه «لَاتَاخُذُهُ سِنَةٌ وَ لَا نَوْمٌ» [بقره، ۲۵۵]؛ (چرت و خواب او را نمى گيرد) نظاره گر است. 🔹اگر انسان به اين معنى توجه پيدا كند كه عالَم محضر خدا است هيچ وقت قولى و يا عملى برخلاف رضاى آن بزرگ كه ولى نعمت اوست انجام نمیدهد. اگر ما متوجه باشيم كه كودكى به تماشاى ما ايستاده هرگز در برابرش گناه و كاری خلاف ادب نمى كنيم؛ چه شده است ما را كه در برابر چنين بزرگى بيشرمانه دست به هر عمل ناروايى مى زنيم؟ امان از وقتى كه ، سايه ظلمانى خود را بر اين انسان عصيانگر بيفكند، كه چشم بسته دست به هر عمل خلافى مى زند. خداوندا! تو ما را از شرّ كه شيطان درونى است، و كه شيطان بیرونى است حفظ كن. من معترفم و هميشه زبان حالم چنين بوده - اگرچه غافل بوده ام - كه «اِلَهِى لَم يَكُن لِى حَولٌ فَاَنتَقِلُ بِهِ عَنْ مَعْصِيَتِكَ اِلَّا فِى وَقتٍ اَيْقَظْتَنِى لِمَحَبَّتِكَ» [۱]؛ (خدايا حول و قوه اى براى من نيست تا بتوانم به وسيله آن از معصيت تو روى برگردانم، مگر در وقتى كه تو مرا به خاطر محبتت بيدار كنى) و هميشه طالب بوده و هستم، همچنان كه از پيامبر اكرم (ص) رسيده كه: «اَللّهُمَّ لَاتَكِلْنَا اِلَى اَنْفُسِنَا طَرْفَةَ عَينٍ اَبَداً»؛ (خدايا آنى و چشم برهم زدنى ما را به خودمان وامگذار). 🔹همچنین توجه به اين نكته كه سخنان ما جزو اعمال ما است نیز تاثیر زیادی در درمان بیماری های زبان دارد. بعضى باور ندارند كه حرف جزء عمل است و مى گويند حرف باد هوا است؛ عمل آن است كه مثلاً سيلى به صورت كسى بزنى، در حالى كه اينها غافل اند از اينكه حرفى كه پشت سر فلان شخص میزند، از هزاران سيلى براى او ضررش بيشتر است. بايد باور كنيم كه حرفها در زمره اعمال مورد بررسى و مكافات قرار ميگيرد، حرف خوب در زمره اعمال خوب و حرف بد در زمره اعمال بد. وقتى پيامبر اكرم (ص) به امام على (ع) ميفرمايد: «اگر خدا كسى را به دست تو هدايت كند برای تو بهتر است از هر چه خورشيد بر آن طلوع و غروب میكند» مسلماً گناه منحرف كردن يك نفر هم ولو با حرف، عظيم است. 🔹شيعه و سنى نقل كرده اند كه «معاذ بن جبل» گفت: «با پيامبر اكرم (ص) در سفر بودم، روزى صبح كردم در حالى كه نزديك آن حضرت بودم و با هم راه مى رفتيم، از ايشان خواستم كه عملى را به من بياموزند كه مرا داخل بهشت كرده و از آتش جهنم دور گرداند. آن حضرت شروع به صحبت كرده كلماتى فرمودند تا رسيدند به اين جمله كه آيا مى خواهى تو را به ملاك و ريشه نصايحى كه كردم رهنمون سازم؟ گفتم: بله يا رسول الله؛ فرمودند: نگاه دار اين را، و اشاره به زبانشان كردند. معاذ بن جبل - که در ذهنش شايد مثل امثال ما اين طور بود كه حرف باد هوا است ـ عرض كرد: «آيا ما به واسطه آنچه مى گویيم مورد محاسبه و مكافات قرار مى گيريم؟»، پيامبر (ص) فرمودند: «ثَكَلَتْكَ اُمُّكَ يَا مَعَاذُ»؛ (مادرت به عزايت بنشيند اى معاذ) [پيامبر در مقام يك معلّم بايد گاهى با تندى برخورد كند كه طرف مقابل بداند حرف نادرستى زده است، صريح و تند حرف زدن معلم و مورد عتاب قرار دادن شاگرد از نمونه شلاق هاى تربيت است] سپس فرمودند: «وَ هَل يُكِبُّ النّاسَ‏ فِي‏ النّارِ عَلَى‏ وُجُوهِهِم (اَو عَلَى مَنَاخِرِهِم) إِلَّا حَصَائِدُ أَلْسِنَتِهِم‏» [۲]؛ (آيا غير از اين است كه محصول زبان هاى مردم، مردم را به صورت به آتش مى اندازند؟)». پی نوشت‌ها؛ [۱] از مناجات شعبانيه. [۲] وسائل الشيعة، مؤسسة آل البيت(ع)، چ اول، ج ‏۱۲، ص ۲۸۱، باب ۱۵۲ 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۵ش، چ اول، ج 1، ص 104. منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از 
🛑📢قرآن در «سوره معارج» چه کارهایی را باعث بهشتی شدن انسان معرفی نموده است؟ 🔹در از آيه ۲۲ تا ۳۴ مجموعه صفاتى را ضمن بيانِ نه صفت بيان مى كند و به دنبال آن وعده به صاحبان آنها مى دهد، اين صفات عبارتند از: مداومت بر نماز، قرار دادن حقّ ثابتى در اموال براى محرومان، ايمان به روز جزا، ترس از عذاب پروردگار، حفظ دامان از بى عفتى، اداء امانت، وفاء به عهد، اداء شهادت به حقّ و محافظت بر آداب و شرايط و روح نماز و به دنبال آن مى فرمايد:  «اُولئكَ فِي جَنّاتٍ مُكْرَمُونَ؛ اين گروه با عظمت، در گرامى داشته مى شوند». تعبيرى كه هم واجد نعمت هاى مادى و هم روحانى است. 🔹نكته جالب اينكه اين صفاتِ نه گانه از شروع مى شود و به نماز پايان مى يابد، با اين تفاوت كه در مرحله نخست از مداومت بر نماز سخن مى گويد و در مرحله آخر از محافظت بر آن كه تفسير به حفظ آداب و شرايط و خصوصيات آن شده است، آداب و شرايطى كه هم ظاهر نماز را از فساد و بطلان حفظ مى كند، هم روح نماز را كه حضور قلب است تقويت مى نمايد و هم موانعى را كه سدّ راه قبول آن است؛ همچون خوردن اموال حرام، نوشيدنِ شراب، غيبت و امثال آن، از بين مى برد. 🔹به اين ترتيب آغاز اعمال خير، است و پايان آنها نيز نماز مى باشد و اتفاقاً از نظر برنامه زمانى نخستين چيزى كه بر انسانِ بالغ واجب مى شود و آخرين چيزى كه تا پايان عمر نيز همراه اوست، نماز است. جالب اينكه محافظتِ انسان نسبت به طرفينى است، هم او بايد نماز را از خلل حفظ كند و هم نماز انسان را از تباهى و فساد محافظت مى كند و شاهد آن: «اِنَّ الصَّلوةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْكَرِ» است. اين سخن را با حديثى از رسول خدا (صلى الله عليه و آله) پايان مى دهيم فرمود: «مَنْ حَافَظَ عَلَيْهَا كانَتْ لَهُ نُوراً وَ بُرْهَاناً وَ نَجَاةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛ [۱] هركس خود را محافظت كند، نماز براى او مايه نور و روشنايى و آگاهى و نجات در روز قيامت است». پی نوشت؛ [۱] تفسير روح البيان، حقى بروسوى، اسماعيل، دارالفكر، بيروت، بى تا، ج ۱۰، ص ۱۶۷ 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، چ نهم، ج ۶، ص ۱۷۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از 
🛑📢از ديدگاه قرآن و روايات اسلامی، «نامه اعمال» انسان چه ویژگی هایی دارد؟ 🔸از مجموع آيات «قرآن مجيد» و روايات اسلامی مشخصات زير براى به دست مى آيد: 1⃣، كارنامه تمامى عمر انسان است و هيچ چيز را فرو گذار نمى كند. 2⃣، چنان گويا و زنده است كه جايى براى كمترين انكار يا شكّ و ترديد باقى نمى گذارد، و هركس مى تواند با مشاهده آن قضاوت كند، حتى خود مجرمان درباره خودشان! 3⃣ دو فرشته اند كه به خاطر تعبيراتِ «قرآن»، «رقيب» و «عتيد» نام گرفته اند، از بعضى روايات استفاده مى شود كه فرشتگانِ روز و شب از هم جدا هستند و هر كدام جاى خود را به ديگرى مى دهند، در بعضى از آيات «قرآن» نيز اشاره سربسته اى به اين معنا ديده مى شود. 4⃣از بعضى از روايات برمى آيد كه علاوه بر آنها فرشتگانِ ديگرى نيز مأمور ثبت بعضى از هستند، مثلا در حديثى از پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله) مى خوانيم: «إِذَا كَانَ يَوْمُ الْجُمُعَةِ كَانَ عَلَى كُلِّ بَابٍ مِنْ أَبْوَابِ الْمَسْجِدِ مَلَائِكَةٌ يَكْتُبُونَ الْأَوَّلَ فَالْأَوَّلَ فَإِذَا جَلَسَ الْإِمَامُ طَوَوُا الصُّحُفَ وَ جَاءُوا يَسْتَمِعُونَ الذِّكْرَ» [۱]؛ (هنگامى كه روز جمعه مى شود بر هر درى از درهاى مسجد فرشتگانى مى نشينند كه نام اشخاص را يكى بعد از ديگرى به ترتيب مى نويسند و هنگامى كه امام [بر منبر] مى نشيند [قبل از شروع خطبه ها] آنها نوشته هاى خود را جمع كرده و براى استماع ذكر خدا مى آيند!). 5⃣از بعضى از روايات استفاده مى شود كه را فوراً مى نويسند؛ اما را با يك مهلت خواهند نوشت (شايد از كار خود نادم شود و كند). 💠اين سخن را با چند جمله پر معنا از دعاهاى معروف امام سجّاد حضرت على بن الحسين (عليهما السلام) در «صحيفه سجاديه» پايان مى دهيم و همه، در اين جمله ها با حضرتش هم‌صدا مى شويم: امام به پيشگاه خدا چنين عرضه مى دارد: «اللَّهُمَّ يَسِّرْ عَلَى الْكِرَامِ الْكَاتِبِينَ مَئُونَتَنَا، وَ امْلَأْ لَنَا مِنْ حَسَنَاتِنَا صَحَائِفَنَا، وَ لَا تُخْزِنَا عِنْدَهُمْ بِسُوءِ أَعْمَالِنَا [۲] ... فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْ خِتَامَ مَا تُحْصِي عَلَيْنَا كَتَبَةُ أَعْمَالِنَا تَوْبَةً مَقْبُولَةً» [۳]؛ (پروردگارا! كار ما را بر فرشتگانِ بزرگوارى كه را مى نويسند آسان گردان و نامه هاى اعمال ما را از حسنات ما پر نما و ما را نزد آنها به خاطر اعمال بدمان رسوا مگردان ... خداوندا! بر محمّد و آلش درود بفرست و آخرين مطلبى را كه نويسندگان نامه اعمال ما مى نويسند قبول شده اى قرار ده!). پی نوشت‌ها؛ [۱] الجامع الصحيح المسمى صحيح مسلم، دار إحياء التراث العربی، بی تا، ج ۲، ص ۵۸۶، ح ۸۵۰ شايد مفهوم ذيل حديث اين باشد كسانى كه براى شركت در نماز جمعه از موقع مزبور تأخير مى كنند نام آنها در آن طومار ثبت نخواهد شد. [۲] الصحيفة السجادية، على بن الحسين (ع)، دفتر نشر الهادى‏، قم،‏ ۱۳۷۶ش، چ اول‏، ص ۵۰، (دعاى ششم) [۳] الصحيفة السجادية، همان، ص ۶۲، (دعاى يازدهم). 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ‏۱۳۸۶ش، چ نهم، ج ۶، ص ۸۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از 
🛑📢آيا عامل بودنِ شخصِ آمر و ناهى از شرايط لازم براى «امر به معروف» و «نهى از منكر» است؟ 🔹 (علیه السلام) در پایان خطبه ۱۷۵ به نكته مهمی اشاره مى كند و آن اینکه اگر من اجراى كارى را به شما پيشنهاد مى كنم، خودم در اجراى آن پيشگامم؛ ميفرمايد:  «أَيُّهَا النَّاسُ، إِنِّي، وَ اللهِ، مَا أَحُثُّكُمْ عَلَى طَاعَةٍ إِلَّا وَ أَسْبِقُكُمْ إِلَيْهَا، وَ لَا أَنْهَاكُمْ عَنْ مَعْصِيَةٍ إِلَّا وَ أَتَنَاهَى قَبْلَكُمْ عَنْهَا؛ اى مردم، به خدا سوگند! من شما را به هيچ ترغيب نمى كنم، مگر اينكه خودم پيش از شما به آن مى نمايم و شما را از هيچ باز نمى دارم، مگر اينكه خودم پيش از شما از آن دورى مى جويم». 🔹گرچه عامل بودنِ شخصِ آمر و ناهى از شرايط لازم براى و نیست، همانگونه كه در كلام رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل شده است: «مُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلُوهُ وَ انْهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ إِنْ لَمْ تَجْتَنِبُوهُ كُلِّهِ؛ [۱] کنید، هر چند خودتان به آن عمل نكرده باشيد، و نهى از منكر كنيد هر چند از تمام منكرات اجتناب نكرده باشيد»، ولى به يقين اگر ، پيش از ديگران به آنچه مى گويد كند؛ او فوق العاده خواهد بود؛ زيرا ، هنگامى است كه از دل برآيد؛ در اين صورت، لاجرم بر دل نشيند. 🔹 هنگامى باور مى كند كه سخن گوينده از دل برآمده كه آن را در وى مشاهده كند؛ به همين دليل پيشوايان بزرگ دين، (صلی الله علیه و آله) و (عليهم السلام) و پويندگان راه آنها هميشه از اين روش پيروى مى كردند؛ در ميدان جنگ در صفوفِ نخست جاى مى گرفتند و در عبادت از همه بيشتر تلاش مى كردند، تا آنجا كه «قرآن مجيد» گاه به پيغمبر اكرم (صلی الله علیه و آله) هشدار مى دهد كه اين همه خود را براى عبادت به زحمت نيفكند:  «طه - مَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى» [طه، ۱ و ۲]  🔹و اميرالمؤمنين امام علی (علیه السلام) در يكى از فرمایشاتش مى فرمايد: «كُنَّا إِذَا احْمَرَّ الْبَأْسُ اِتَّقَيْنَا بِرَسُولِ اللهِ فَلَمْ يَكُنْ أَحَدٌ مِنَّا أَقْرَبُ إِلَى الْعَدُوِّ مِنْهُ؛ [۲] هرگاه آتش جنگ، سخت شعله ور مى شد ما به رسول خدا پناه مى برديم و در آن ساعت، هيچ يك از ما نزديكتر از او به دشمن نبود». و مى دانيم اگر (علیه السلام) مردم را در خطبه هاى «نهج البلاغه» دعوت به در دنيا و بى اعتنايى به زرق و برق آن مى كند، خود سرآمد زاهدانِ روزگار است و سراسر زندگانى او گواه و شاهد بر زهدِ بى مانند اوست. اگر پيشوايان كشور هاى اسلامى در اين مسير حركت داشته باشند، يعنى خود و بستگان و اطرافيانشان پيش از ديگران به قوانين عمل كنند، به يقين تأثير و نفوذ سخنانشان در توده هاى مردم بسيار زياد خواهد بود. پی نوشت‌ها؛ [۱] كنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، متقی هندی، بيروت، چ ۵، ج ۳، ص ۱۴۱، ح ۵۵۲۲ (اين سخن يك دارد و آن اينكه هرگاه انسان ديگران را به خوبى‌ها دعوت كند و از بدى ها باز دارد و خودش عمل نكند، در پيش وجدان خويش شرمنده میشود و اين شرمندگى او را به سوى نيكى ها و پرهيز از بدى ها دعوت مى كند). [۲] نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏ چ اول، ص ۵۲۰، ح ۹ 📕پيام امام اميرالمؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلاميه‏، چ اول‏، ج ۶، ص ۳۵۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از 
🛑📢 ايمان به معاد چه آثارى در پى دارد؟ 🔹 يقين دارند كه ، مهمل، عبث و آفريده نشده؛ آفرينش براى او خط سيرى تعيين كرده است كه با هرگز پايان نمی‌گيرد، چرا كه اگر در همين جا همه چيز ختم می‌شد، مسلماً اين همه غوغا براى اين چند روز زندگى، عبث و بيهوده بود. آنها اعتراف دارند مطلق‌ پروردگار در انتظار همگان است و چنان نيست كه ما در اين جهان، و پاداش باشد. 🔹اين اعتقاد به آنها می‌بخشد؛ از فشارهایى كه در اثر انجام بر آنها وارد مى شود، نه تنها رنج نمى برند، كه از آن هم استقبال مى كنند؛ همچون كوه در برابر مى ايستند، در برابر بى عدالتى ها تسليم نمى شوند، و مطمئن هستند كوچكترين عمل نيك و بد، و دارد، و پس از به جهانى‌ بسیار وسيعتر، كه خالى از هر گونه ظلم و ستم است انتقال مى يابند و از رحمت واسعه و الطاف پروردگار بزرگ بهره مند مى شوند. 🔹 يعنى شكافتن ديوار عالم ماده، و ورود در محيطى بالاتر و والاتر كه اين جهان، مزرعه اى براى آن، و آموزشگاهى براى آمادگى هر چه بيشتر در برابر آن، محسوب می‌شود، حيات و هدف نهایی نيست، بلكه دارد، و دوران سازندگى براى جهان ديگر است. زندگى در همچون زندگى دوران جنينى است، كه هرگز هدف آفرينش انسان آن نبوده، بلكه يك است براى زندگى ديگرى، ولى تا اين جنين دور از هر گونه عيب متولد نشود، در زندگى بعد از آن خوشبخت و سعادتمند نخواهد بود. 🔹 اثر عميقى در دارد، و به آنها شهامت و شجاعت مى بخشد، زيرا بر اساس آن، اوج افتخار در زندگى اين جهان، که در راه يك هدف مقدس الهى است، محبوبترين حالت، براى یک تلقی می‌شود، و آغازى است براى يك و جاودانى. همچنین ايمان به ، انسان را در برابر كنترل می‌كند، و به تعبير ديگر، ايمان به خدا و آخرت، با گناهان نسبت معكوس دارند؛ به هر نسبت كه قوی‌تر باشد، كمتر است، و در نقطه مقابل، فراموشى روز جزا، سرچشمه انواع طغيان ها، ستمها و گناهان است و آنها هم سرچشمه عذاب شديد. [۱] پی‌نوشت: [۱] تفسير نمونه، ج ۱، ص ۱۰۸ منبع: وبسایت انوار طاها
هدایت شده از 
🛑📢در «عالم برزخ» اعمال و عبادات چگونه بر انسان نمایان می شوند و چطور او را در مقابل سختی های آن عالم یاری می کنند؟ 🔹هر باطنی مثالی دارد و باطنی عقلی. انسان، باطن مثالی را در مشاهده ميكند، برزخ همان است، از معصوم (عليه السلام) سؤال ميكنند كه از كجا شروع ميشود؟ ميفرمايد:  «قَالَ‏ الْقَبْرُ مُنْذ». لحظه‏ای كه انسان وارد ميشود، وارد برزخ شده است. آنچه به عالم مثال برميگردد، انسان در آن را می بيند؛ اما باطن عقلی عبادات را در مافوق برزخ می بيند. 🔹ابوبصير - كه از شاگردان معروف امام باقر و امام صادق (عليهما السلام) است - نقل ميكند: «إِذَا مَاتَ الْعَبْدُ الْمُؤْمِنُ دَخَلَ مَعَهُ فِي قَبْرِهِ سِتَّةُ صُوَر...». [۱] (وقتی بنده از دنيا رفت، به همراه او وارد و مي شوند، اين شش صورت او را از شش جهت از آسيبها محافظت می كنند؛ آن كس كه طرف راست اين بنده مؤمن قرار گرفته در معرفی خود میگويد: من نمازم. يعنی همين صورت نورانی كه در قبر، طرف راست نمازگزار قرار ميگيرد و ميتوان او را در برزخ ديد و با او سخن گفت و از او شفاعت طلبيد، نمونه است، همه بر همين منوال است. 🔹سپس آن صورتی كه طرف چپ او قرار گرفته ميگويد: من هستم. زكات تنها مربوط به مال نيست؛ بلكه انسان موظف است خدادادی را بپردازد، هيچ نعمتی بی ‏مسئوليت نيست، در روايات آمده است: «زَكَاةُ الْعِلْمِ تَعْلِيمُهُ مَنْ لَا يَعْلَمُه‏؛ [۲] زكات دانش، آموختن آن به كساني است كه نمی‌دانند». «زَكَاةُ الْجَمَالِ الْعَفَاف‏؛ [۳] زكات نعمت زيبارويي، عفت و پاكدامني است». «زَكَاةُ الشَّجَاعَةِ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللَّه‏؛ [۴] زكات نعمت شجاعت، جهاد در راه خداست» و... همه اينها از مصاديق زكات است و اگر پرداخته شد، اين زكات به صورت نورانی در قبر به پرداخت‏ كننده خود كمك ميكند و او را از آسيب و حادثه محافظت می‌نماید. 🔹صورتی كه در قبر روبروی بنده مؤمن ايستاده ميگويد من هستم، سرّ مثالی روزه ‏ای كه برای رضای خدا گرفته ميشود به صورت شخصی نورانی در قبر جلوه می كند؛ و آن صورت نورانی كه پشت سر او است و از پشت وی را حمايت ميكند ميگويد من و عمره هستم. در مراسم حج، (عليه السلام) در صحرای عرفات به شخصی فرمودند: تعداد حاجيان را چقدر تخمين می‌زنی؟ راوی رقم زيادى را گفت، سپس عرض كرد: حاجيانی كه برای خدا از ثروت خود گذشتند و با ضجه و ناله خدا را می ‏خوانند. 🔹امام (عليه السلام) فرمود: چقدر ضجه و ناله فراوان است و حاجی كم! گفت: همه حاجی هستند، آيا اين تعداد كم است؟ آنگاه حضرت، را به وی نشان داد، ديد سرزمين وسيع عرفات پر است از خوك و بوزينه! و در بين اينها تنها چند نفر انسان هستند! [۵] هر كس باطنی دارد كه با او متحد است؛ عامل با عملِ خود متحد است و هر كس با محشور ميشود، امام صادق (عليه السلام) فرمود:  «يَحْشُرُ النَّاسَ‏ عَلى‏ نِيَّاتِهِم‏». [۶] امامان معصوم (عليهم السلام) باطن افراد را می‏بينند و احياناً به ديگران هم نشان می دهند. 🔹امّا آن نوری كه پايين پای اوست ميگويد: من هايى هستم كه تو به برادران مؤمن روا داشتی، خيری كه به ديگران رساندی. آنگاه اين پنج نفر كه خود را معرفی كردند، از آن كس كه بالای سر مؤمن ايستاده سؤال ميكنند كه تو كيستی كه از همه ما هستی؟ ميگويد: من . محبت علی و اولاد علی (علیهم صلوات الله) به اين صورت جلوه می كند، پيروى از آنها به اين شكل مجسم می شود كه از همه نورانی ‏تر است و بالای سر مؤمن بر او اشراف دارد. وقتی انسان تشنه (عليهم السلام) بود نه علاقه ‏مند صوری، با آنها محشور ميشود. پی نوشت‌ها؛ [۱] المحاسن‏، برقى، ج ‏۱، ص ۲۸۸ [۲] عدة الداعی و نجاح الساعی، حلى، ص ۷۲ [۳] غرر الحكم و درر الكلم‏، تميمى آمدى، ص ۳۹۰، حکمت ۵ [۴] همان، حکمت ۱۱ [۵] التفسير المنسوب الى الامام العسكرى (ع)، امام عسكرى (ع)، ص ۶۰۶ [۶] تهذيب الأحكام، طوسى، ج ‏۶، ص ۱۳۵ 📕حکمت عبادات، جوادی آملی، عبدالله، محقق: شفیعی، حسین، مركز نشر اسراء، چ ۱۵، ص ۱۰۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از 
🛑📢در «عالم برزخ» اعمال و عبادات چگونه بر انسان نمایان می شوند و چطور او را در مقابل سختی های آن عالم یاری می کنند؟ 🔹هر باطنی مثالی دارد و باطنی عقلی. انسان، باطن مثالی را در مشاهده ميكند، برزخ همان است، از معصوم (عليه السلام) سؤال ميكنند كه از كجا شروع ميشود؟ ميفرمايد:  «قَالَ‏ الْقَبْرُ مُنْذ». لحظه‏ای كه انسان وارد ميشود، وارد برزخ شده است. آنچه به عالم مثال برميگردد، انسان در آن را می بيند؛ اما باطن عقلی عبادات را در مافوق برزخ می بيند. 🔹ابوبصير - كه از شاگردان معروف امام باقر و امام صادق (عليهما السلام) است - نقل ميكند: «إِذَا مَاتَ الْعَبْدُ الْمُؤْمِنُ دَخَلَ مَعَهُ فِي قَبْرِهِ سِتَّةُ صُوَر...». [۱] (وقتی بنده از دنيا رفت، به همراه او وارد و مي شوند، اين شش صورت او را از شش جهت از آسيبها محافظت می كنند؛ آن كس كه طرف راست اين بنده مؤمن قرار گرفته در معرفی خود میگويد: من نمازم. يعنی همين صورت نورانی كه در قبر، طرف راست نمازگزار قرار ميگيرد و ميتوان او را در برزخ ديد و با او سخن گفت و از او شفاعت طلبيد، نمونه است، همه بر همين منوال است. 🔹سپس آن صورتی كه طرف چپ او قرار گرفته ميگويد: من هستم. زكات تنها مربوط به مال نيست؛ بلكه انسان موظف است خدادادی را بپردازد، هيچ نعمتی بی ‏مسئوليت نيست، در روايات آمده است: «زَكَاةُ الْعِلْمِ تَعْلِيمُهُ مَنْ لَا يَعْلَمُه‏؛ [۲] زكات دانش، آموختن آن به كساني است كه نمی‌دانند». «زَكَاةُ الْجَمَالِ الْعَفَاف‏؛ [۳] زكات نعمت زيبارويي، عفت و پاكدامني است». «زَكَاةُ الشَّجَاعَةِ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللَّه‏؛ [۴] زكات نعمت شجاعت، جهاد در راه خداست» و... همه اينها از مصاديق زكات است و اگر پرداخته شد، اين زكات به صورت نورانی در قبر به پرداخت‏ كننده خود كمك ميكند و او را از آسيب و حادثه محافظت می‌نماید. 🔹صورتی كه در قبر روبروی بنده مؤمن ايستاده ميگويد من هستم، سرّ مثالی روزه ‏ای كه برای رضای خدا گرفته ميشود به صورت شخصی نورانی در قبر جلوه می كند؛ و آن صورت نورانی كه پشت سر او است و از پشت وی را حمايت ميكند ميگويد من و عمره هستم. در مراسم حج، (عليه السلام) در صحرای عرفات به شخصی فرمودند: تعداد حاجيان را چقدر تخمين می‌زنی؟ راوی رقم زيادى را گفت، سپس عرض كرد: حاجيانی كه برای خدا از ثروت خود گذشتند و با ضجه و ناله خدا را می ‏خوانند. 🔹امام (عليه السلام) فرمود: چقدر ضجه و ناله فراوان است و حاجی كم! گفت: همه حاجی هستند، آيا اين تعداد كم است؟ آنگاه حضرت، را به وی نشان داد، ديد سرزمين وسيع عرفات پر است از خوك و بوزينه! و در بين اينها تنها چند نفر انسان هستند! [۵] هر كس باطنی دارد كه با او متحد است؛ عامل با عملِ خود متحد است و هر كس با محشور ميشود، امام صادق (عليه السلام) فرمود:  «يَحْشُرُ النَّاسَ‏ عَلى‏ نِيَّاتِهِم‏». [۶] امامان معصوم (عليهم السلام) باطن افراد را می‏بينند و احياناً به ديگران هم نشان می دهند. 🔹امّا آن نوری كه پايين پای اوست ميگويد: من هايى هستم كه تو به برادران مؤمن روا داشتی، خيری كه به ديگران رساندی. آنگاه اين پنج نفر كه خود را معرفی كردند، از آن كس كه بالای سر مؤمن ايستاده سؤال ميكنند كه تو كيستی كه از همه ما هستی؟ ميگويد: من . محبت علی و اولاد علی (علیهم صلوات الله) به اين صورت جلوه می كند، پيروى از آنها به اين شكل مجسم می شود كه از همه نورانی ‏تر است و بالای سر مؤمن بر او اشراف دارد. وقتی انسان تشنه (عليهم السلام) بود نه علاقه ‏مند صوری، با آنها محشور ميشود. پی نوشت‌ها؛ [۱] المحاسن‏، برقى، ج ‏۱، ص ۲۸۸ [۲] عدة الداعی و نجاح الساعی، حلى، ص ۷۲ [۳] غرر الحكم و درر الكلم‏، تميمى آمدى، ص ۳۹۰، حکمت ۵ [۴] همان، حکمت ۱۱ [۵] التفسير المنسوب الى الامام العسكرى (ع)، امام عسكرى (ع)، ص ۶۰۶ [۶] تهذيب الأحكام، طوسى، ج ‏۶، ص ۱۳۵ 📕حکمت عبادات، جوادی آملی، عبدالله، محقق: شفیعی، حسین، مركز نشر اسراء، چ ۱۵، ص ۱۰۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از 
🛑📢امام علی (علیه السلام) در خطبه ۲۳۰ نهج البلاغه، لزوم بهره گیری از فرصت «عمر» را چگونه تبیین می فرمایند؟ 🔹 (علیه السلام) در بخشی از خطبه ۲۳۰ مى فرمايد: «فَاعْمَلُوا وَ الْعَمَلُ يُرْفَعُ، وَ التَّوْبَةُ تَنْفَعُ، وَ الدُّعَاءُ يُسْمَعُ، وَ الْحَالُ هَادِئَةٌ، [۱] وَ الاَْقْلاَمُ جَارِيَةٌ». [۲] (تا هنگامى كه براى داريد، و سودمند است و به اجابت مى رسد و در به سر مى بريد و قلمها [ى فرشتگان براى نوشتن اعمال صالح] در جريان است، كنيد). اميرالمؤمنين (عليه السلام) در اين عبارات كوتاه به اين امر مهم اشاره مى كند كه تا شما در هستيد در دست داريد: خوب شما به پيشگاه خدا مى رود و با آب مى توانيد را بشوييد. 🔹 در پيشگاه خدا به اجابت مى رسد. داريد كه مى توانيد با استفاده از آن هر كار نيكى انجام دهيد و بالاخره فرشتگان آماده اند تا شما را در نامه اعمالتان ثبت كنند. ولى اگر اين از دست رود و در آستانه قرار گيريد، تمام اين امكانات پنجگانه از شما سلب مى شود و جز و اندوه متاعى نداريد. سپس امام علی (عليه السلام) در توضيح سخن بالا و تكميل آن مى فرمايد: «وَ بَادِرُوا بِالاَْعْمَالِ عُمُراً نَاكِساً، [۳] أَوْ مَرَضاً حَابِساً، أَوْ مَوْتاً خَالِساً [۴]». (و به انجام مبادرت ورزيد پيش از آنكه پشت كند [و مرحله پيرى و ناتوانى برسد] يا مانع از عمل گردد، يا [همه چيز را از شما] بربايد). 🔹در واقع (علیه السلام) همه مخاطبان خود را تشويق مى كند كه بر اين سه امر پيشى گيرند. دوران كهولت كه تمام اعضا نيرو و توان خود را از دست مى دهد و آن را (نامطلوبترين دوران زندگى) ناميده و هايى كه گاه طولانى مى شود، و تاب و توان را از انسان مى گيرد، نه قادر بر به صورت كامل است، نه خدمت به انسانها و قضاى حوائج مؤمنان و همچنين كه امام علی (عليه السلام) آن را تشبيه به سارقى كرده كه همه چيز را ناگهان از انسان مى ربايد. پی نوشت‌ها؛ [۱] «هادئة» يعنى آرام، از ريشه «هدوء» به معناى آرامش و سكوت است. [۲] از اينكه محقق بزرگوار، نويسنده منهاج البراعة فى شرح نهج البلاغه معروف به شرح خويى، مرحوم حاج ميرزا حبيب الله ، هنگامى كه در جلد چهاردهم شرح نهج البلاغه به اين خطبه و جمله «والعمل يرفع» مى رسد، مى شود و دار فانى را وداع مى گويد و اين تقارن نشان مى دهد كه او در درگاه خدا پذيرفته شده و به آسمانها صعود كرده، و براى اينكه اين شرح ناقص نماند محقق عاليقدر «جناب آقاى شعرانى» آن را تا پايان اين خطبه كه پايان جلد چهاردهم است، ادامه داده، سپس شاگرد ايشان «آقاى حسن زاده آملى» مجلدات پانزده تا نوزده را مرقوم داشته و دو جلد آخر يعنى جلد بيست و بيست و يك به قلم «مرحوم حاج شيخ محمد باقر كمره اى» انجام يافته و به اين ترتيب شرح مزبور نسبت به تمام شرح نهج البلاغه پايان گرفته است. [۳] «ناكس» به معناى واژگون از ريشه «نكس» بر وزن «حدس» به معناى واژگون ساختن چيزى گرفته شده است. [۴] «خالس» به معناى رباينده از ريشه «خلس» بر وزن «فلس» به معناى ربودن چيزى با حيله گرفته شده است و اختلاس نيز به همين معناست.ن «حدس» به معناى واژگون ساختن چيزى گرفته شده است. 📕پيام امام اميرالمومنين(عليه السلام)‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۸، ص ۴۸۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)