eitaa logo
#کانال_میثاق♥🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ♥mesahg@🇮🇷🇮🇷🇮🇷
1.2هزار دنبال‌کننده
185.6هزار عکس
167.6هزار ویدیو
1.9هزار فایل
استقرار اسلام اصیل، دفاع از انقلاب اسلامی وحفظ ارزش های آن تااستقرار عدل و قسطmesahg@
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از mesaghمیثاق
🔴امام علی (ع) در خطبه ۱۵۷ نهج البلاغه درباره «مرگ» و «قبر» چه فرموده است؟ 🔻 (ع) در بخشی از خطبه ۱۵۷ از و «قبر» سخن می گویند؛ مرگ و قبرى كه توجّه به آن، خفتگان را بيدار و هوسبازان را هوشيار مى كند؛ مى فرمايد: «وَ إِنَّ غَداً مِنَ الْيَوْمِ قَرِيبٌ، يَذْهَبُ الْيَوْمُ بِمَا فِيهِ، وَ يَجِيءُ الْغَدُ لَاحِقاً بِهِ؛ فردا به امروز نزديك است، امروز آنچه را در آن است با خود مى برد و فردا پشت سر آن فرا مى رسد [و به اين ترتيب، عمر به سرعت سپرى مى شود]». منظور از «فردا»، فرداى مرگ و پايان عمر است كه اگر انسان آن را دور پندارد، در گرداب فرو مى رود و هنگامى كه آن را نزديك ببيند مراقب اعمال خويش و تسويه حساب و اداى حقوق و توبه از گناهان مى شود. 🔹و به راستى پايان عمر دور نيست، حتى اگر انسان عمر طبيعى طولانى كند؛ چرا كه سال و ماه به سرعت ميگذرد و كودكان، جوان و جوانان پير میشوند؛ ضمن اينكه حوادث غير منتظره طوفان بلاها و بيماريها همواره در كمين عمرند و گاه در يك چشم بر هم زدن همه چيز پايان مى يابد. بعضى از شارحان «نهج البلاغه»، «غد» را در عبارت بالا به معناى فرداى قيامت تفسير كرده اند؛ گرچه آن هم نزديك است، ولى با توجه به جمله هاى بعد كه سخن از قبر است، معناى اوّل صحيح تر به نظر مى رسد. سپس همگان را به تنهايى در «قبر» توجه مى دهد و مى فرمايد: «فَكَأَنَّ كُلَّ امْرِئٍ مِنْكُمْ قَدْ بَلَغَ مِنَ الْأَرْضِ مَنْزِلَ وَحْدَتِهِ، وَ مَخَطَّ حُفْرَتِهِ، فَيَا لَهُ مِنْ بَيْتِ وَحْدَةٍ، وَ مَنْزِلِ وَحْشَةٍ، وَ مُفْرَدِ غُرْبَةٍ!؛ گويى هر يك از شما به سر منزل تنهايى و حفره گور خويش رسيده است، اى واى از آن خانه تنهايى و منزلگاه وحشت و جايگاه غربت». 🔹آرى، انسانى كه يك ساعت تنهايى را به آسانى تحمل نمى كرد و هميشه در جمع دوستان و بستگان و ياران مى زيست، هنگامى كه چشم از اين دنيا مى پوشد از همه دوستان و ياران و خويشان براى هميشه فاصله مى گيرد و در گورى سرد و تاريك و وحشتناك در تنهايى مطلق گرفتار مى شود و چه سخت و دردناك است؛ مگر اين كه توفيق يابد ياران جديدى از ميان اعمال صالح خود و فرشتگان پروردگار برگزيند و قبر او روضه اى از رياض جنّت و باغى از باغ هاى بهشت شود؛ نه حفره اى از حفره هاى جهنّم. در حديثى از امام صادق (ع) مى خوانيم: «إِنَّ لِلْقَبْرِ كَلَاماً فِي كُلِّ يَوْمٍ يَقُولُ: أَنَا بَيْتُ الْغُرْبَةِ، أَنَا بَيْتُ الْوَحْشَةِ، أَنَا بَيْتُ الدُّودِ، أَنَا الْقَبْرُ، أَنَا رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ أَوْ حُفْرَةٌ مِنْ حُفَرِ النَّارِ؛ [۱] قبر، هر روز اين سخن را تكرار مى كند: من خانه غربت، خانه وحشت، خانه حشرات، خانه قبرم. من باغى از باغ هاى بهشت يا حفره اى از حفره هاى دوزخ هستم».
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢امام علی (ع) درباره یاد «مرگ» و آمادگی برای آن چه سفارشی كرده است؟ 🔹 (عليه‌السلام) در بخشی از نامه ۳۱ «نهج البلاغه» - که به امام حسن (علیه السلام) نوشته شده - به فرزند خود هشدار مى دهد و تأكيد مى كند كه به ياد مرگ و آماده استقبال از آن باشد؛ مى فرمايد: «يَا بُنَيَّ أَكْثِرْ مِنْ ذِكْرِ الْمَوْتِ، وَ ذِكْرِ مَا تَهْجُمُ عَلَيْهِ، وَ تُفْضِي بَعْدَ الْمَوْتِ إِلَيْهِ، حَتَّى يَأْتِيَكَ وَ قَدْ أَخَذْتَ مِنْهُ حِذْرَكَ [۱]، وَ شَدَدْتَ لَهُ أَزْرَكَ [۲]، وَ لَا يَأْتِيَكَ بَغْتَةً فَيَبْهَرَكَ [۳]؛ پسرم بسيار به باش و به ياد آنچه به سوى آن مى روى، و پس از مرگ در آن قرار مى گيرى، به گونه اى كه هرگاه مرگ به سراغ تو آيد تو خود را [از هر نظر] آماده ساخته و دامن همت را در برابر آن به كمر بسته باشى، نكند ناگهان بر تو وارد شود و مغلوبت سازد». 🔹اين واقعيّتى روشن است كه غالب مردم از آن غافل اند. همه مى دانند براى عمر انسان تاريخ معينى در ظاهر تعيين نشده و هر لحظه و هر زمان بر اثر حوادث بيرونى، فردى يا جمعى يا حوادث درونى (بيمارى هاى ناگهانى) ممكن است انسان از دنيا چشم بپوشد و بسيارند كسانى كه اين حقيقت را مى دانند و مى بينند و از آن غافل مى شوند. گاه در لحظاتى كه در مجالس يادبود عزيزان از دست رفته شركت مى كنند، به فكر فرو مى روند و شايد تصميماتى جهت آمادگى براى اين سفر مى گيرند؛ ولى از مجلس كه خارج شدند به دست فراموشى سپرده مى شود. 🔹اميرالمؤمنين (عليه السلام) در اينجا تأكيد مى فرمايد كه اين واقعيّت عينى و قطعى را فراموش مكن و براى استقبال از مرگ آماده باش و از آن بترس كه غافلگير شوى و بدون آمادگى چشم از جهان فرو بندى. در خطبه ۱۱۴ در كلام ديگرى از امام علی (عليه السلام) نيز می خوانيم: «فَبَادِرُوا الْعَمَلَ وَ خَافُوا بَغْتَةَ الْأَجَلِ؛ به انجام اعمال صالح مبادرت ورزيد و از فرا رسيدن ناگهانى پايان عمر بترسيد». در ديوان منسوب به امير مؤمنان امام علی (عليه السلام) نيز اشعار پر معنايى در اين زمينه آمده است از جمله: يا مَنْ بِدُنْياهُ اشْتَغَلَ * قَدْ غَرَّهُ طُولُ الْأَمَلِ؛ اَلْمَوْتُ يَأْتِي بَغْتَةً * وَ الْقَبْرُ صُنْدُوقُ الْعَمَلِ؛ «اى كسى كه سرگرم دنيايى و آرزوهاى دراز تو را فريفته، بدان ناگهان فرا مى رسد و قبر نگهدارنده اعمال توست». پی نوشت‌ها؛ [۱] «حذر» به معناى پرهيز كردن و مراقبت در برابر خطرات است. [۲] «ازر» در اصل از «اِزار» به معناى لباس، مخصوصاً لباسى كه بند آن به كمر بسته مى شود، گرفته شده و به همين مناسبت به قوت و قدرت اطلاق مى گردد. [۳] «يبهر» از ريشه «بهر» بر وزن «بحر» به معناى غلبه كردن و مبهوت ساختن گرفته شده است. 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۹، ص ۶۰۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢امام علی (ع) در خطبه ۱۵۳ نهج البلاغه برای بیدار شدن انسان ها از «خواب غفلت» و یاد مرگ چه هشدارهايی داده است؟ 🔹امام علی (ع) در بخشی از خطبه ۱۵۳ «نهج البلاغه» به موعظه و نصيحت شنوندگان پرداخته و اندرزهاى بسيار سودمندى با عبارات كوتاه و پرمعنايى بيان مى دارد و شنونده خود را مخاطب ساخته، مى فرمايد: «فَأَفِقْ أَيُّهَا السَّامِعُ مِنْ سَكْرَتِكَ، وَ اسْتَيْقِظْ مِنْ غَفْلَتِكَ، وَ اخْتَصِرْ مِنْ عَجَلَتِكَ؛ اى شنونده! از مستى خود به هوش آى و از بيدار شو و از عجله و شتاب خود [در امر دنيا] بكاه». اشاره به اينكه زرق و برق دنيا و مال و مقام و شهوت، انسان را مست مى كند و در خواب غفلت، فرو مى برد و او را بدون مطالعه به شتاب وا مى دارد و اين امور سه گانه موجب انواع اشتباهات و خطاها و گناهان ميشود. از آدم مست و خواب و شتابزده چه انتظارى جز اشتباه و خطا مى توان داشت؟! 🔹سپس مى افزايد: «وَ أَنْعِمِ الْفِكْرَ فِيمَا جَاءَكَ عَلَى لِسَانِ النَّبِىِّ الْأُمِّىِّ [۱] (ص) مِمَّا لَا بُدَّ مِنْهُ وَ لَا مَحِيصَ عَنْهُ، وَ خَالِفْ مَنْ خَالَفَ ذلِكَ إِلَى غَيْرِهِ، وَ دَعْهُ وَ مَا رَضِىَ لِنَفْسِهِ؛ در آنچه از زبان پيامبر اُمّی (ص) به تو رسيده و راه فرارى از آن نيست، درست بينديش [و دستورات آن بزرگوار را به كار ببند] و با كسى كه نسبت به اين دستورات مخالفت كند همراه مشو و او را به آنچه براى خود راضى شده واگذار نما!». در اين سه دستور نيز نخست به پيروى بى قيد و شرط از پيغمبر اكرم (ص) دعوت مى كند؛ چرا كه آنچه را او فرموده وحى الهى و سبب سعادت دنيا و آخرت و نجات انسان هاست و بعد مى فرمايد: اگر كسانى با اين روش مخالفت كنند، هر چند گروه زيادى از مردم باشند، با آنها مخالفت كن و در پيروى از حقّ، ترديد به خود راه مده! و آنها را به حال خود واگذار. و در ادامه اين نصايح مى فرمايد: «وَ ضَعْ فَخْرَكَ، وَ احْطُطْ كِبْرَكَ، وَ اذْكُرْ قَبْرَكَ؛ را كنار بگذار، و از مركب تكبّر به زير آى و به ياد باش كه گذرگاهت به سوى عالَم آخرت است». 🔹در اين سه دستور امام (ع) نخست به خميرمايه شرّ و فساد يعنى فخرفروشى و تكبّر اشاره مى كند، كه تا انسان آن را كنار نگذارد روى سعادت را نخواهد ديد و به همان سرنوشتى گرفتار خواهد شد كه شيطانِ متكبّر و فخرفروش گرفتار آن شد. سپس به يادآورى مرگ و قبر اشاره مى فرمايد كه فراموش كردن آن موجب آرزوهای دور و دراز و غرق شدن در زرق و برق دنياست؛ همان قبرى كه سهميه ثروتمند و درويش در آن يكسان است و چنان در كنار هم مى خوابند كه گويى هميشه با هم بوده اند. نه درويش بى كفن مى ميرد و نه ثروتمند يك كفن دارد بيش می برد. و در ادامه اين بحث، سه اندرز ديگر كه هماهنگ با هم است، بيان مى كند و مى فرمايد: «[بدان] همان گونه كه جزا مى دهى، جزا داده خواهى شد و همان چيز كه زراعت مى كنى درو خواهى كرد و آنچه امروز از پيش مى فرستى فردا بر آن وارد خواهى شد؛ پس براى قدوم خود در سراى ديگر جايى فراهم ساز و براى آن روزت چيزى از پيش بفرست». چگونه انسان مى تواند به ديگران ظلم و ستم كند و جزاى نيكى را به بدى بدهد؛ ولى از خداوند انتظار داشته باشد جزاى اعمال بد او را به نيكى بدهد؟ 🔹امام (ع) در پايان اين بخش به همان مطلبى كه در آغاز با آن شروع كرد باز مى گردد و مخاطبان خويش را از خواب غفلت بيدار مى كند و به جدّ و جهد وا مى دارد و مى فرمايد: «به هوش باش، به هوش باش اى شنونده! و كوشش و تلاش كن اى غافل و [بدان] هيچ كس مانند شخصِ آگاه، تو را از حقايق امور با خبر نمى سازد!». جمله اخير كه اقتباس از آيه ۱۴ سوره «فاطر» است اشاره به اين است كه هيچ كس همچون گوينده اين سخنان، نمى تواند حقيقت مرگ و زندگى و امروز و فرداى آدمى و سرنوشت او را در اين جهان بيان كند و به گفته يكى از شارحان «نهج البلاغه»، كسى كه در خطبه ها و نامه ها و كلمات قصار اميرالمؤمنين(ع) دقت كند، به يقين مى داند هیچ كس با اين دقت و ظرافت درباره دنيا و ماهيّت آن و آغاز و انجامش سخن نگفته، سخنى تكان دهنده و بيدارگر. پی نوشت: [۱]«اُمّی» منسوب به «اُمّ»؛ (يعنى مادر) به معناى درس نخوانده است. گويى به همان حالتى كه از مادر متولّد شده باقى مانده و مكتب استاد را نديده. بديهى است درس نخواندن پيغمبر اكرم(ص) به اين معناست كه علوم و دانش هاى آن حضرت همه الهى بود و به وسيله هيچ انسانى تعليم نيافته بود. به گفته شاعر: نگار من كه به مكتب نرفت و خط ننوشت، به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد. در تفسير اين واژه ديدگاه هاى ديگرى هست كه شرح آن را در تفسير نمونه، ج۶، ص۳۹۵ به بعد مطالعه فرماييد. 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چ اول‏، ج۶، ص۷۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢امام علی (ع) درباره ناگهانی بودن «مرگ» چه هشدارهايی داده است؟ 🔹 (ع) در بخشی از نامه ۳۱ «نهج البلاغه» - که به امام حسن (ع) نوشته شده و در واقع خطاب به تمام انسان هاست - مى فرمايد: «وَ أَنَّكَ طَرِيدُ الْمَوْتِ الَّذِي لَا يَنْجُو مِنْهُ هَارِبُهُ وَ لَا يَفُوتُهُ طَالِبُهُ وَ لَا بُدَّ أَنَّهُ مُدْرِكُهُ؛ و [بدان] تو رانده شده هستى [و مرگ پيوسته در تعقيب توست و سرانجام تو را شكار خواهد كرد] همان مرگى كه هرگز فرار كننده از آن نجات نمى يابد و او هركس را كه در جستجويش باشد از دست نمى دهد و سرانجام وى را خواهد گرفت». تعبير به «طريد» يعنى شخصى كه در تعقيب او هستند يا شكارى كه صياد به دنبال او مى دود؛ تعبير بسيار جالبى است، گويى از آغاز عمر، صيادِ مرگ در تعقيب انسان است؛ گاه در كودكى گاه در جوانى و گاه در پيرى بالاخره او را شكار خواهد كرد و هيچ كس از دست اين صياد نمى تواند فرار كند؛ 🔹و همان گونه كه «قرآن مجيد» مى فرمايد:  «أَيْنَما تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمَوْتُ وَ لَوْ كُنْتُمْ فِى بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ؛ [نساء، ۷۸] هرجا باشيد شما را در مى يابد، هر چند در برج هاى محكم باشيد». در جاى ديگر مى فرمايد: «قُلْ لَنْ يَنْفَعَكُمُ الْفِرارُ إِنْ فَرَرْتُمْ مِنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ؛ [احزاب، ۱۶] بگو: اگر از يا كشته شدن فرار كنيد، سودى به حال شما نخواهد داشت». آرى انسان در هر چيز شك كند، در اين معنا نمى تواند ترديدى به خود راه دهد كه روزى بايد از اين جهان رخت بربندد، روزى كه نه تاريخش معلوم است و نه ساعت و دقيقه آن؛ ممكن است دور باشد و شايد بسيار نزديك؛ فردا يا امروز؟ قابل توجّه اينكه هيچ استثنايى در اين قانون نيست. زورمندان، قوى پيكران، صاحبانِ ثروت و قدرت و طبيبان حاذق و حتى انبيا و اولياء. «قرآن مجيد» خطاب به پيغمبر اكرم (ص) مى گويد: «إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُونَ؛ [زمر، ۳۰] تو مى ميرى و آنها نيز خواهند مرد». 🔹آنگاه امام (ع) به نكته مهمى اشاره مى كند، مى فرمايد: «فَكُنْ مِنْهُ عَلَى حَذَرِ أَنْ يُدْرِكَكَ وَ أَنْتَ عَلَى حَالٍ سَيِّئَةٍ، قَدْ كُنْتَ تُحَدِّثُ نَفْسَكَ مِنْهَا بِالتَّوْبَةِ، فَيَحُولَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ ذَلِكَ، فَإِذَا أَنْتَ قَدْ أَهْلَكْتَ نَفْسَك‏َ؛ بنابراين از اين بترس كه ، زمانى تو را بگيرد كه در حال بدى باشى [در حال گناه] در صورتى كه تو پيش از فرا رسيدن مرگ با خويشتن گفتگو مى كردى كه كنى؛ ولى ميان تو و توبه حائل مى شود و اينجاست كه تو خويشتن را به هلاكت افكنده اى». حضرت در اين هشدار، فرزندش را به اين حقيقت توجّه مى دهد كه تاريخ در هر حال مبهم و ناپيداست و گاه انسان گرفتار گناهى مى شود و تصميم مى گيرد لحظه اى بعد آن را با آب توبه از صفحه نامه اعمالش بشويد؛ ولى ناگهان فرا مى رسد و اين فرصت را از او مى گيرد. 🔹همه ما در زندگى خود ديده يا شنيده ايم افرادى را كه تصميم به انجام كارهاى خوب يا بدى داشتند ناگهان در همان لحظه از ادامه كار و رسيدن به مقصود باز ماندند. در حديث معروف مفضّل مى خوانيم كه: «امام صادق (ع) خطاب به مفضّل فرمود: اگر سؤال كنى چرا خداوند مدت حيات انسان را مستور داشته و در هر ساعتى كه مشغول انجام گناه و ارتكاب معاصى است، ممكن است مرگش فرا رسد، در پاسخ مى گوييم: حكمت آن اين است كه با اينكه انسان تاريخ مرگ خود را نمى داند باز هم هر زمان به سراغ گناه مى رود، اگر تاريخ آن را مى دانست و اميد به طول بقاى خود داشت بيشتر پرده درى مى كرد، بنابراين انتظار مرگ در هر حال براى او از اطمينان به بقا بهتر است، و اگر اين انتظار در گروهى از مردم اثر نكند در گروه ديگر به يقين مؤثر خواهد بود؛ دست از گناه مى كشند و به سراغ اعمال صالح مى روند و از اموال نفيس خود براى انفاق به فقرا و مساكين بهره مى گيرند». [۱] پی نوشت؛ [۱] توحيد المفضل‏، مفضل بن عمر، محقق: مظفر، كاظم‏، قم‏، داورى‏، بى تا، چ سوم‏، ص ۸۲ 📕پيام امام اميرالمؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، چ اول‏، ج۹، ص۶۰۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢امام علی (ع) در نامه ۳۱ نهج البلاغه، درباره نزدیک بودن «مرگ» چه فرموده است؟ 🔹 (ع) در بخشی از نامه ۳۱ «نهج البلاغه» - که به امام حسن (ع) نوشته شده - اهل اين جهان را به مسافرانى تشبيه كرده كه به سوى سرمنزل مقصود در حركتند مى فرمايد: «كَأَنْ قَدْ وَرَدَتِ الْأَظْعَانُ؛ گويا اين مسافران به منزل رسيده اند [و پايان عمر را با چشم خود مى بينند]». «يُوشِكُ مَنْ أَسْرَعَ أَنْ يَلْحَقَ؛ سپس مى افزايد: نزديك است كسى كه سريع حركت مى كند به منزلگاه [مرگ] برسد». منظور از «مَنْ أَسْرَعَ» همه انسان ها هستند نه گروه خاصى؛ زيرا همه با سرعت به سوى سرمنزل نهايى كه همان پايان زندگى است مى رسند. حضرت تشبيه جالبى درباره مردم جهان مى كند و مى فرمايد: «وَ اعْلَمْ يَا بُنَيَّ أَنَّ مَنْ كَانَتْ مَطِيَّتُهُ اللَّيْلَ وَ النَّهَارَ، فَإِنَّهُ يُسَارُ بِهِ وَ إِنْ كَانَ وَاقِفاً، وَ يَقْطَعُ الْمَسَافَةَ وَ إِنْ كَانَ مُقِيماً وَادِعاً؛ پسرم بدان آن‌كس كه مركبش شب و روز است او را مى برند و در حركت است، هرچند خود را ساكن پندارد و پيوسته قطع مسافت مى كند، گرچه ظاهراً ايستاده است و استراحت مى كند». 🔹اشاره به اينكه حركت به سوى پايان عمر حركتى اجبارى است نه اختيارى؛ دست تقدير پروردگار همه را بر مركب راهوارِ زمان سوار كرده و چه بخواهند يا نخواهند با سرعت آنها را به سوى نقطه پايان مى برد، هرچند غافلان از آن بى خبرند. تعبيرهاى ديگرى در ساير كلمات امام علی (ع) در اين زمينه ديده مى شود از جمله مى فرمايد: «أَهْلُ الدُّنْيَا كَرَكْبٍ يُسَارُ بِهِمْ وَ هُمْ نِيَامٌ؛ [۱] اهل دنيا همانند سوارانى هستند كه مركبشان را به پيش مى برند و آنها در خوابند». در جاى ديگر مى فرمايد: «نَفَسُ الْمَرْءِ خُطَاهُ إِلَى أَجَلِهِ؛ [۲] نفس هاى انسان هر بار گامى به سوى سرآمد زندگى است». حضرت در حديث دیگری مى فرماید: «إنّ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ يَعْمَلَانِ فِيكَ فَاعْمَلْ فِيهِما وَ يَأْخُذانِ مِنْكَ فَخُذْ مِنْهُما؛ [۳] شب و روز در تو اثر مى گذارند [و از عمر تو مى كاهند] تو هم در آنها از خود اثرى بگذار و كارى كن؛ آنها از تو چيزى مى گيرند تو هم چيزى از آنها بگير». 🔹ابن ابى الحديد در اينجا داستان جالبى از يكى از اساتيد خود نقل مى كند مى گويد: «ابوالفرج محمد بن عباد (ره) از من خواست كه اين وصيّتنامه را براى او بخوانم، و در آن روز من جوانِ كم سن و سالى بودم آن را از حفظ براى او خواندم؛ هنگامى كه به اين بخش از وصيّتنامه رسيدم استادم فريادى كشيد و به زمين افتاد؛ در حالى كه كسى بود كه به اين زودى تحت تأثير واقع نمى شد». [۴] در تعبيراتِ حضرت در اين فقرات، انسانها به مسافرانى تشبيه شده اند كه بر مركبى تندرو سوارند و اين مركب آنها را به سوى منزلگاه نهايى پيش مى برد. شكی نيست كه گروهى از اين مسافران در ايستگاه هاى وسط راه پياده مى شوند و گروه ديگرى به راه خود همچنان تا پايان عمر طبيعى ادامه مى دهند و عجب اينكه هيچ كس نمى داند در كدام ايستگاه او را پياده مى كنند. دو چيزِ اين سفر مسلّم است: بدون اختيار بودن آن و اينكه پايان مقررى دارد. 🔹گروهى اين سفر را در حال خواب مى پيمايند و عدّه اى بيدارند و بعضى گاه خواب و گاه بيدار؛ آنها كه بيدارند پس از پياده شدن نعمت ها و بركات فراوانى كه در هر ايستگاه موجود است و به آن نياز دارند تهيه مى كنند و آنها كه در خوابند و يا موقعيت خود را نمى دانند به مفهوم «اَلنّاسُ نِيامٌ إذا ماتُوا اِنْتَبِهُوا» [۵] دست خالى به مقصد مى رسند. انبياء و رسولان الهى مأمورانى هستند كه پيوسته در مسير راه به مسافران هشدار مى دهند و بر خواب آلودگان فرياد مى زنند كه برخيزيد و از توقفگاه هاى وسط راه آنچه نياز داريد برگيريد؛ چرا كه وقتى به مقصد رسيديد در آنجا تهيه وسائل مورد نياز ابداً امكان ندارد و از آن مهم تر اينكه بازگشت در اين مسير نيز ممكن نيست. گروهى اين سخنان را باور مى كنند و از جان و دل مى پذيرند و گروهى انكار مى كنند يا ناباورانه به آن گوش مى دهند و هنگامى كه به مقصد رسيدند به واقعيّت تمام آن سخنان پى مى برند و فرياد وا حسرتاه سر مى دهند و نعره «يا لَيْتَنا نُرَدُّ وَ لا نُكَذِّبَ بِآياتِ رَبِّنا وَ نَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنينَ» [۶] از آنها شنيده مى شود؛ ولى چه سود؟ پی نوشت‌ها؛ [۱] نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، چ اول، ص ۴۷۹ (حکمت ۶۴). [۲] همان، ص ۴۸۰، (حکمت ۷۴). [۳] غرر الحكم و درر الكلم‏، تميمى آمدى، ص ۲۵۴ [۴] شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحديد، ج ۱۶، ص ۹۱ [۵] بحارالأنوار، مجلسى، ج ‏۴، ص ۴۳، باب ۵ [۶] سوره انعام، آيه ۲۷ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، چ اول‏، ج ۹، ص ۶۱۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🔴 فرازهایی از سخنان ناب و بی نظیر امام روح الله: ♦️ آنهایی که خواب امریکا را می‌بینند خدا بیدارشان کند. 📚 صحیفه امام، جلد ۱۹، صفحه ۲۳۰ ♦️ حضرت روح الله: كرارا گفته ام كه روحانی نمای غير مهذب از خطرناكتر است... 📚 صحیفه امام، جلد ۱۷، صفحه ۹۰ ♦️ سازش با ظالم، ظلم به مظلومین است/ آنهایی که به ما می گویند سازش کنید یا جاهل هستند یا مزدور 📚 صحیفه امام، جلد ۱۸، صفحه ۵۰۰ ♦️ شما هم عمال آمریکائید منتها ملتفت نیستید. یک عاملی داریم که مستقیماً از سفارت دستور می گیرد، یک عاملی داریم که برای او کار کند و خودش نمی فهمد، خود آدم نمی فهمد که برای کی دارد کار می کند. 📚 صحیفه امام، جلد ۱۳، صفحه ۷۶ ♦️ هر چه بیشتر ما خضوع بکنیم برای ظالم، ظالم بیشتر فشار می‌آورد. وقتی که مهیا بشویم برای جلوگیری از ظالم، ظالم عقب می‌نشیند. هر چه زیادتر بیاورید، او عقبتر می‌نشیند. یک قدم شما که عقب بنشینید، او جلو می‌آید. یک قدم شما جلو بروید، او عقب می‌رود. این است. 📚 صحیفه امام، جلد ۱۰، صفحه ۱۳۰ ♦️ آنهايى كه در خانه‏ هاى ، راحت و بی ‏درد آرميده ‏اند و فارغ از همه رنجها و مصيبتهاى جان فرساى ستون محكم و پابرهنه‏ هاى محروم، تنها حوادث بوده‏ اند و حتى از هم دستى بر آتش نگرفته ‏اند، نبايد به مسئوليت هاى تكيه كنند، كه اگر به آن جا راه پيدا كنند چه بسا انقلاب را يكشبه بفروشند، و حاصل همه زحمات را بر باد دهند، چرا كه اينها عمق راه طى شده را نديده ‏اند و فرق و سينه نظام و ملت را به دست از خدا بيخبران مشاهده نكرده ‏اند و از همه زجرها و غربتهاى مبارزان و التهاب و بيقرارى كه براى و دل به درياى بلا زده‏اند، غافل و بيخبرند... 📚صحيفه امام، جلد ‏۲۰، صفحه ۳۳۴ ♦️ می‌خواهی باشی؟ همه این حرفها تمام می‌شود، جنگ هیچ نمی‌شود؛ پیوند کن با شوروی، باز هم نمی‌شود! اما چی؟ این است که یک ملت عقب مانده و تا آخر توسری خورده . 📚 صحيفه امام، جلد ‏۱۹، صفحه ۲۰۰ ♦️ تا قطع تمام وابستگی ها به تمام ابرقدرت های شرق و غرب، مبارزات آشتی ناپذیرانه ملت ما علیه مستکبران ادامه دارد... 📚 صحیفه امام، جلد ۱۱، صفحه ۲۶۵ ♦️ دوام و قوام ايران بر پايه سياست نه شرقى و نه غربى استوار است و عدول از اين سياست، به اسلام و مسلمين و باعث عزت و اعتبار و كشور و ملت قهرمان ايران خواهد بود. 📚 صحیفه امام، جلد ۲۱، صفحه ۱۵۵ ♦️ تا خیانت بزرگان نباشد، دولتهای خارج نمی توانند تصرف بکنند. هست که اسباب این می‌شود که اینها راهشان را باز می‌کنند؛ این خیانت است که راه آنها را باز می‌کنند. اگر یک دولت غیرخائن باشد، راه باز نمی‌شود بر آنها که بیایند منافع ما را ببرند. 📚 صحیفه امام، جلد ۸، صفحه ۳۵۲ ♦️ آن روزی که دولت ما توجه به کاخ پیدا کرد، آن روز است که باید ما فاتحه و را بخوانیم. آن روزی که رئیس جمهور ما خدای نخواسته از آن خوی کوخ نشینی بیرون برود و به نشینی توجه بکند. آن روز است که برای خودو برای کسانی که با او تماس دارند پیدا می شود. ما در طول مشروطیت از این کاخ نشین ها خیلی صدمه خوردیم. 📚 صحیفه امام، جلد ۱۷، صفحه ۳۷۶ ♦️ از شرّ رضاخان و محمدرضا خلاص شدیم، لکن از شرّ تربیت یافتگان غرب و شرق به این‌ زودی ها نجات نخواهیم یافت. 📚 صحیفه امام، جلد ۱۵، صفحه ۴۴۶
هدایت شده از mesaghمیثاق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به جان خودم با همین سرعت پر میکنن انگار قراره میت، زنده بشه و بیاد اینا رو بخوره به نیم ساعت نرسیده میرن برای ناهار آی بندگان خدا در پیش داریم
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢امام علی (ع) لحظات وداع انسان با زندگی را چگونه به تصویر كشيده است؟ 🔹 (ع) در بخشی از خطبه ۱۰۹ پس از بیان سکرات موت و وحشت های هنگام مرگ و از کار افتادن زبان، به بيان مرحله پايانى عمر و نقطه نهايى زندگى مى پردازد و با تعبيراتى تكان دهنده چنان ترسيمى از اين مرحله مى كند كه هر شنونده اى را تحت تأثير قرار مى دهد؛ گويى خود را در آن حال مى بيند كه مى خواهد با زندگى وداع گويد؛ مى فرمايد: «فَلَمْ يَزَلِ الْمَوْتُ يُبَالِغُ فِي جَسَدِهِ حَتَّى خَالَطَ لِسَانُهُ سَمْعَهُ، فَصَارَ بَيْنَ أَهْلِهِ لَا يَنْطِقُ بِلِسَانِهِ، وَ لَا يَسْمَعُ بِسَمْعِهِ؛ سپس همچنان در وجود او پيشروى مى كند، تا آنجا كه گوشش همچون زبانش از كار مى افتد، به طورى كه در ميان خانواده اش نه زبان براى سخن گفتن دارد، و نه گوش براى شنيدن». 🔹آرى! اعضاى اصلى او يكى بعد از ديگرى از كار مى افتد؛ نه زبان گويايى باقى مانده و نه گوش شنوايى. در اين حال: «يُرَدِّدُ طَرْفَهُ بِالنَّظَرِ فِي وُجُوهِهِمْ، يَرَى حَرَكَاتِ أَلْسِنَتِهِمْ، وَ لَا يَسْمَعُ رَجْعَ كَلَامِهِمْ؛ پيوسته به صورت خانواده اش مى نگرد. حركات زبانشان را مى بيند، ولى صداى آنان را نمى شنود!». چه دردناك است كه با چشم سخن گفتن آنها را مى بيند، ولى با گوش پيام آنها را نمى شنود. آنها مى كوشند با او ارتباطى برقرار كنند، ولى او قدرت بر ارتباط گرفتن با آنان را ندارد! در ادامه مى افزايد: «ثُمَّ ازْدَادَ الْمَوْتُ اِلْتِيَاطاً [۱] بِهِ، فَقُبِضَ بَصَرُهُ كَمَا قُبِضَ سَمْعُهُ، وَ خَرَجَتِ الرُّوحُ مِنْ جَسَدِهِ؛ سپس چنگال مرگ در او بيشتر فرو مى رود؛ چشمش نيز همانند گوشش از كار مى افتد. [آرى چشم را براى هميشه فرو مى بندد] و روح او از بدنش براى هميشه خارج مى شود». 🔹«فَصَارَ جِيفَةً بَيْنَ أَهْلِهِ، قَدْ أَوْحَشُوا مِنْ جَانِبِهِ، وَ تَبَاعَدُوا مِنْ قُرْبِهِ، لَا يُسْعِدُ بَاكِياً، وَ لَا يُجِيبُ دَاعِياً؛ در اين هنگام به صورت مردارى در ميان خانواده اش قرار مى گيرد كه از نشستن نزد او وحشت مى كنند و از او فاصله مى گيرند [فرياد سوگواران برمى خيزد؛] ولى نه مى تواند سوگوارانش را يارى دهد، و نه كسى را كه او را صدا مى زند پاسخ گويد». «ثُمَّ حَمَلُوهُ إِلَى مَخَطٍّ [۲] فِی الاْرْضِ، فَأَسْلَمُوهُ فِيهِ إِلَى عَمَلِهِ، وَ انْقَطَعُوا عَنْ زَوْرَتِهِ [۳]؛ سرانجام او را به سوى گودالى در درون زمين حمل مى كنند؛ او را به دست عملش مى سپارند و براى هميشه از ديدارش چشم مى پوشند!». ساليان دراز در ميان خانواده اش مى گفتند و مى خنديدند و مى جوشيدند و مى خروشيدند و دورى از يكديگر را تحمّل نمى كردند، ولى بعد از فرا رسيدن يك ساعت ماندن در كنار او را تحمّل نخواهند كرد! گويى هميشه از آنها بيگانه و آنها نيز از او بيگانه بوده اند. 🔹حضرت در این خطبه چنان ترسيمى از پايان زندگى و به صورت لحظه به لحظه فرموده است كه هر خواننده اى آن را در مقابل خود مجسّم مى بيند و در جريان شرايط هولناك آن قرار مى گيرد. (ع) با این تعبيرات تكان دهنده انسان هايى را كه از اين لحظه فوق العاده غم انگيز غافلند بيدار مى كند، تا قبل از فرا رسيدن زمانى كه راه برگشت و جبران و تدارك نيست، به فكر خود باشند و زاد و توشه لازم را براى اين سفر خوفناك و طولانى فراهم سازند. اما نبايد فراموش كرد گروهى از اولياء الله و پاكان و نيكان هستند كه بر چهره مرگ لبخند مى زنند و تنگاتنگ آن را در آغوش مى گيرند؛ چرا كه معتقدند: تنها جامه رنگارنگى را از آنها مى گيرد و آنها جانى جاودان به دست مى آورند و به تعبير ديگر: سكرات موت و حوادث هولناك لحظه جان دادن، بستگى به نيّت و عمل انسان دارد كه مى تواند آن لحظه را به صورت دردناك ترين لحظات عمر، يا زيباترين لحظات زندگى در آورد. پی نوشت‌ها؛ [۱] «التياط» از مادّه «ليط» (بر وزن ليل) به معناى چسبيدن و آميختن به چيزى است. [۲] «مخطّ» به معناى شكاف و گودال است و به قبر نيز اطلاق مى كنند؛ زيرا قبلا خطّى مى كشند، سپس آن را مى شكافند. [۳] «زوره» از مادّه «زيارت» و به همان معناست. 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج۴، ص۵۸۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢امام علی (ع) سرنوشت بدن انسانها پس از «مرگ» را چگونه به تصویر می کشد؟ 🔹 (ع) در خطبه ۲۲۶ نهج البلاغه پس از بیان اینکه اقوام پیشین از شما قدرتمندتر و دارای عمری طولانی تر بودند، به اين نكته قابل توجّه اشاره مى فرمايد كه بعد از كاخ نشين بودن و زندگى پر زرق و برق دنيا به چه روزى گرفتار شدند: «فَاسْتَبْدَلُوا بِالْقُصُورِ الْمُشَيَّدَةِ، وَ النّمَارِقِ الْمُمَهَّدَةِ، الصُّخُورَ وَ الاَْحْجَارَ الْمُسَنَّدَةَ وَ الْقُبُورَ اللّاطِئَةَ الْمُلْحَدَةَ؛ سرانجام قصرهاى بلند و محكم [و بساط عيش و نوش و تختهاى زينتى و] پشتی هاى نرم و راحت را به تخته سنگ هاى لحد گورستان و قبور به هم چسبيده و لحدهاى چيده شده مبدل ساختند». راستى چه دردناك است كه انسان از اوج قدرت در حالى كه غرق ناز و نعمت است به جايى منتقل مى شود كه از هر نظر نقطه مقابل آن است؛ نه خانه اى، نه شمعى، نه چراغى، نه بسترى و نه ناز و نعمتى. 🔹البتّه اين درد و رنج براى آنهاست كه با آن زندگى پر زرق و برق خو گرفته بودند؛ امّا آنها كه زندگى زاهدانه و ساده اى داشتند از اين دگرگونى و تحوّل ناراحت نمى شوند به ويژه آنكه قبر براى آنها «رَوْضَةٌ مِنْ رِياضِ الْجَنَّةِ»؛ (باغی از باغهای بهشت برزخ) محسوب مى شود. آنگاه به بيان دقيقى از وضع قبرها و ساكنانش پرداخته، مى فرمايد: «الَّتی قَدْ بُنِيَ عَلَى الْخَرَابِ فِنَاؤُهَا، وَ شُيِّدَ بِالتُّرَابِ بِنَاؤُهَا؛ فَمَحَلُّهَا مُقْتَرِبٌ، وَ سَاكِنُهَا مُغْتَرِبٌ، بَيْنَ أَهْلِ مَحَلَّة مُوحِشِينَ، وَ أَهْلِ فَرَاغ مُتَشَاغِلِينَ؛ همان گورهايى كه درگاهش بر خرابى بنا شده و ساختمانش تنها با خاك برپا گشته، قبرهايى كه به يكديگر نزديك است، ولى ساكنانش از يكديگر دورند. آنها در ميان اهل محلّه وحشت و افراد [به ظاهر] فارغ البالی که [در واقع] گرفتارند قرار گرفته اند». 🔹آرى! اگر كاخ هاى آنها با مصالح گران قيمت ساخته شده بود كه از نقاط مختلف با زحمت فراوان گردآورى كرده و منتقل مى ساختند، خانه قبرشان با مصالحى بى ارزش يعنى مشتى خاك بنا شده است. ساكنان اين خانه ها [خانه هاى قبر] در دو حالت متضاد قرار دارند: هم نزديكند و هم دور، نزديك اند از نظر مكان و دورند از نظر ارتباط. يا چنان به خويشتن مشغول اند كه به ديگرى نمى پردازند و يا اجازه ندارند كه با هم مرتبط شوند. به ظاهر كارى ندارند، امّا در واقع بسيار گرفتارند، زيرا هر چند چيزى از كارهاى دنيوى در آنجا نيست، امّا چنان گرفتار اعمال خويش اند كه به ديگرى نمى پردازند [البتّه همه اينها در زندگى برزخى رخ مى دهد]. 🔹آنگاه امام علی (ع) در تكميل اين سخن مى فرمايد: «لا يَسْتَأْنِسُونَ بِالاَْوْطَانِ، وَ لا يَتَوَاصَلُونَ تَوَاصُلَ الْجِيرَانِ، عَلَى ما بَيْنَهُمْ مِنْ قُرْبِ الْجِوَارِ، وَ دُنُوِّ الدَّارِ؛ آنها هرگز انسى به وطن هاى خود [يعنى قبرها] پيدا نمى كنند و همچون همسايگان با يكديگر ديدارى ندارند، با اينكه به هم نزديك اند و خانه هايشان در كنار يكديگر است». جمله «لا يَسْتَأْنِسُونَ بِالاَْوْطَانِ» ممكن است اشاره به اين باشد كه آنها هر چند ساليان درازى است در قبرها خفته اند، ولى هرگز به آن علاقه ندارند و انس نمى گيرند. 🔹اين احتمال نيز در تفسير اين جمله داده شده كه منظور ترك رابطه با وطن هاى خود در عالم دنياست كه هرگز فكر بازگشت به وطن نمى كنند، ولى معناى اوّل به قرينه جمله «وَ لا يَتَوَاصَلُونَ...» صحيح تر به نظر مى رسد. در پايان اين بخش به اين نكته اشاره مى فرمايد كه چرا نمى توانند با هم رابطه برقرار كنند: «چگونه ممكن است با هم ديدار كنند، در حالى كه فنا و فرسودگى با سينه سنگين خود آنها را در هم كوبيده و سنگها و خاكها جسمشان را خورده است». اشاره به اينكه آنها هر چند در قبرهاى ديوار به ديوار هم خفته اند، ولى همه قدرت خويش را از دست داده و به مشتى خاك تبديل شده اند، ديدار چگونه در ميان استخوان هاى پوسيده و خاك هاى بى جان امكان پذير است؟! 🔹آنچه در کلام امام (ع) آمد به قرينه جمله هايى كه در آخر آن بود مربوط به جسم انسانها پس از مرگ است؛ جسم ها هستند كه مى پوسند و خاك مى شوند، جسمها هستند كه با هم ديدارى ندارند و همه در هاله اى از غربت فرو رفته اند. و اگر مى بينيم امام علی (ع) در اين عبارات تنها بر سرنوشت جسمانى انسان تكيه مى كند و سخنى از ارواح نمى گويد، به دليل آن است كه غالب مردم در اين دنيا به پرورش جسم و لذّات جسمانى مى پردازند، امام (ع) مى فرمايد: «سرانجام اين جسم به كجا منتهى مى شود، بيدار باشيد و اين همه براى نيل به لذات جسمانى مرتكب انواع گناهان نشويد». 📕پيام امام اميرالمومنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج۸، ص۴۴۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سفیدشویی جنایات و استعمارگری در رسانه دولتی بی‌بی‌سی؛ موفق‌ترین کشورها، انگلیس بوده‌اند! 🔺️بی‌بی‌سی: هر چند استعمارگر توصیف شده اما حداقل‌های معیشت را برای مستعمره‌ها قائل بود؛ میلیون‌ها نفر مستعمره در قحطی ۱۹۴۳ و عدم کمک‌رسانی به آن‌ها، در شرایط توجیه‌پذیر است؛ مهم‌تر بودند، در که نقل و نبات پخش نمی‌کنند! پی‌نوشت: گفتنی است، در اثر سیاست استعماری دولت انگلیس، تنها در سال‌های ۱۲۹۸-۱۲۹۶ که از آن به‌ عنوان دوران "" یاد می‌شود، از جمعیت ۲۰ میلیونی ، حدود ۸ میلیون نفر کاسته شد که بیش از ۳ میلیون نفر فقط به‌ دلیل جان باخته‌اند!
هدایت شده از mesaghمیثاق
🔴 شاید برامون سوال بشه که چرا ما یاد مرگ و عوالم دیگر را فراموش می‌کنم؟! ✍ مهمترین عامل فراموشی و محروم شدن از آثار مثبت آن، تبعیت از هوای نفسانی و درازی آمال و آرزوهاست. اميرالمؤمنين امام علی علیه‌السلام فرمودند: ای مردم! ترسناک ترین چیز که در شما بیمناکم، دوچیز است: ▫️ تبعیت از خواهش‌های نفسانی... ▫️ و آرزوهای طولانی... اما تبعیت از هوی و هوش انسان رو از حق بازمیدارد و اما آرزوهای طولانی، آخرت رو به دست فراموشی می‌سپارد. 🔺فراموشی مرگ، آرزوها رو زیاد و طولانی میکنه و آرزوهای زیاد و طولانی مرگ رو از یاد میبره و اینها باهم رابطه متقابل دارن. 📚 نهج البلاغه، خطبه ۴۲ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
هدایت شده از mesaghمیثاق
⭕️ نسل جدید بمب های بیولوژیکی امریکا 🔹 دکتر جووردانو در مورد اینکه چگونه او و همکارانش در شاخه های پزشکی ناتو، گرد و غبار هوشمندی از نانوذرات ایجاد کردند که می تواند باعث اپیدمی سکته شود، که او آن را "الگوی پراکندگی" می نامد، به این معنی که آنها به سادگی می توانند ماده را در یک منطقه خاص اسپری کنند و باعث ایجاد سکته شوند. حتی اگر فردی دچار سکته نشود، در نهایت فرآیندها و خواص مغز شروع به مختل می کند. 🔹 به زبان ساده، روند کاهش جمعیت را توصیف می کند. بر آمریکا میلیاردها بار.
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢امام علی در خطبه ۱۰۹ نهج‌ البلاغه «سختی های سکرات موت» را چگونه توضیح داده است؟ 🔹حضرت در بخشی از خطبه مذکور، شرح بسيار گويا و تكان دهنده اى درباره «سكرات موت» بيان فرموده است. نخست میفرمايد: «سكرات و شدائد مرگ و حسرتِ از دست دادنِ همه چيز، بر آنها هجوم آورده است». در واقع دو هجوم سنگين در آستانه مرگ به انسان ميشود؛ نخست: هجوم سكرات موت است، و آن حالتى است شبيه به گيجى مستى كه بر اثر فرا رسيدن مرگ، به انسان دست میدهد و گاه بر عقل او چيره ميشود و او را در اضطراب و ناآرامى فوق العاده اى فرو می‌برد، و ديگر: حسرت از دست دادن تمام چيزهايى است كه در يك عمر طولانى براى گردآورى آنها زحمت كشيده و رنجها تحمّل نموده است. امورى كه سخت به آن دلبستگى دارد و گويى جزو وجود او شده و در يك لحظه می‌بيند، بايد با همه آنها وداع كند و بگذارد و بگذرد، و اين بر هيجان و ناآرامى شديد او مى افزايد. 🔹سپس به شرح آن سكرات پرداخته میفرماید: «به خاطر آن، اعضاء و پيكرشان سست ميشود و در برابر آن رنگ خود را مى بازند؛ سپس تدريجاً در آنها نفوذ ميكند و ميان آنها و زبانشان جدايى مى افكند؛ در حالى كه ميان خانواده خود قرار دارند؛ با چشم خود به آنها نگاه ميكنند و با گوش سخنانشان را می شنوند و عقلشان سالم و فكرشان برجاست». از اين تعبير به خوبى استفاده میشود كه معمولا اوّلين چيزى كه از كار مى افتد زبان است. سپس در ادامه اين سخن ميفرمايد: (در اين هنگام كه سيلى سكرات بر صورت او نواخته مى شود، از خواب غفلت بيدار مى گردد و عميقاً به فكر فرو مى رود) «فكر ميكند كه عمرش را براى چه چيزهايى بر باد داده، و روزگارش را در چه راهى سپرى نموده است!». در ادامه حضرت می فرمايد: «به ياد ثروت هايى مى افتد كه گردآورى كرده است؛ در جمع آورى آن چشم بر هم گذارده و از حلال و حرام و مشكوك [هر چه به دستش آمده] در اختيار گرفته است، و گناهِ جمع آورى آن بر دامان او نشسته و هنگام جدايى از آنها فرا رسيده است». 🔹آرى او بيدار ميشود و نخستين كابوسى كه بر وجود او سايه مى افكند كابوس اموال اوست! اموالى كه به خاطر دلباختگى و دلبستگى به دنيا در فكر حلال و حرام آن نبود؛ يا با توجيهات نادرست، اجازه تملّك آن را به خود داده بود. بدبختى اينجاست كه زحمت گردآورى آن اموال و تبعات و مسئوليّت هاى الهى همه بر دوش او سنگينى ميكند، ولى او ناچار است از همه چشم بپوشد و ديگران از آن بهره گيرند. لذا در ادامه اين سخن ميفرمايد:  «تَبْقَى لِمَنْ وَرَاءَهُ يَنْعُمُونَ فِيهَا، وَ يَتَمَتَّعُونَ بِهَا فَيَكُونُ الْمَهْنَأُ لِغَيْرِهِ، وَ الْعِبْءُ عَلَى ظَهْرِهِ، وَ الْمَرْءُ قَدْ غَلِقَتْ رُهُونُهُ بِهَا [۱]؛ اين اموال براى بازماندگان او به جاى میماند و از آن بهره ميگيرند و متنّعم میشوند. لذّت و آسايش آن براى ديگران است و سنگينى گناهانش بر دوش او! و او گروگان اين اموال است!». تعبير به «رُهُون» در جمله اخير اشاره به اين است كه او در گرو اموال حرامى است كه از ديگران گرفته، كه تا گروگان را نپردازد خلاصى و رهايى نمی‌یابد. 🔹به همين دليل در جمله بعد ميفرمايد: «او در اين حال، به خاطر امورى كه به هنگام براى او روشن شده، دست خود را از پشيمانى می‌گزد [و انگشت ندامت به دندان ميگيرد!] و نسبت به آنچه در تمام عمر به آن علاقه داشت، بى اعتنا میشود!». در اين حال او به ياد اين مطلب می‌افتد كه در دوران زندگى غالباً در برابر حسودان قرار داشت؛ حسودانى می خواستند اموال و ثروتها را به چنگ آورند و به او اجازه تملّك آنها را ندهند؛ ولى او با زيركى و تلاش و فعاليّت، جلو آنها را گرفت و به آنها اجازه نداد ثروت هايى كه می بايست نصيب او بشود، به چنگ حسودانش بيفتد؛ ولى اكنون كه سرنوشت خود و اموال خود را در آستانه مرگ مى بيند: «آرزو ميكند اى كاش اين اموال به دست آنكس می رسيد كه در گذشته به ثروت او غبطه می خورد و بر آن حسد می‌ ورزيد [تا وبال جانش نگردد]». امام علی (ع) با این تعبيرات تكان دهنده، انسان هايى را كه از اين لحظه فوق العاده غم انگيز غافل اند بيدار ميكند، تا قبل از فرا رسيدن زمانى كه راه برگشت و جبران و تدارك نيست، به فكر خود باشند و زاد و توشه لازم را براى اين سفر خوفناك و طولانى فراهم سازند. پی نوشت: [۱] جمله «وَ الْمَرْءُ قَدْ غَلِقَتْ رُهُونُهُ بِها» اشاره به اين است كه تمام وثيقه هاى معنوى وجود انسان گويى گروگان اموال او میشود؛ اموالى كه حلال و حرام در آن به هم آميخته است. سعادت انسان، نجات او و سرنوشت آينده او همه در گروِ آن است. 📕پيام امام اميرالمؤمنين، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دارالكتب الاسلامية‏، چ اول‏، ج ۴، ص ۵۸۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) با مقداری تلخیص
هدایت شده از mesaghمیثاق
⭕️اميرالمؤمنين امام علی عليه السلام:  🔸عَجِبتُ لِمَن يَرى أنَّهُ يَنقُصُ كُلَّ يَومٍ فِی نَفسِهِ وَ عُمُرِهِ وَ هُوَ لا يَتَأَهَّبُ لِلمَوتِ. 🔹در شگفتم از كسى كه می بيند هر روز از جان و عمر او كاسته مى شود، امّا براى آماده نمی گردد. 📕غررالحكم و دررالكلم، ح ۶۲۵۳
هدایت شده از mesaghمیثاق
⭕️ترس از مرگ 🔹تو که از می‌ ترسی در واقع از خودت می‌ ترسی، چون مرگِ هر کس همرنگ خود اوست؛ مرگ هر کس مانند آینه ای است که در وقت مرگ، چهره شخص را به خودش نشان می‌ دهد. اگر چهره اش زشت و کثیف باشد، وقتی آن را ببيند ناچار از خودش وحشت می‌ کند. 📕آشنایی با قرآن، ج ۷، ص ۷۰ منبع: پورتال جامع استاد شهید مطهری
هدایت شده از mesaghمیثاق
⭕️امام علی عليه السلام: 🔸لا يَطُولَنَّ عَلَيكُمُ الأمَدُ فَتَقسُوا قُلُوبُكُم. 🔹نقطه پايان زندگی (مرگ) را دور و دراز نبينيد، كه دلهایتان سخت می شود. 📕كشف الغمه، ج ۲، ص ۳۵۰
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢اثر تربیتی «معاد باوری» در روایات اسلامی چگونه بیان شده است؟ (بخش دوم و پایانی) 🔸در اين موضوع، بازتاب گسترده اى پيدا كرده است و رابطه عميق و ريشه دار و مستمر اين دو را با يكديگر روشن مى سازد، به عنوان نمونه به روايات زير توجه كنيد: 4⃣در حماسه هاى كربلا و نيز مى خوانيم كه (عليه السلام) روز عاشورا ياران خود را مخاطب ساخته فرمود: «صَبْراً بَنِى الْكِرامِ فَمَا الْمَوْتُ اِلاّ قَنْطَرَةٌ تَعْبُرُ بِكُمْ عنِ الْبُؤْسِ وَ الضَّراءِ اِلَى الْجِنانِ الْواسِعَةِ وَ النَّعيمِ الدّائِمَةِ فَاَيُّكُمْ يَكْرَهُ اَنْ يَنْتَقِلَ مِنْ سَجْن اِلى قَصْر»؛ (استقامت كنيد اى بزرگ زادگان! چرا كه [و شهادت] تنها پلى است كه شما را از ناراحتى ها و رنج ها به سوى باغ هاى وسيع و نعمت هاى جاويدان عبور مى دهد، كداميك از شما ناخشنوديد كه از زندانى به قصرى منتقل شويد؟). 🔹اين سخن را امام حسين (عليه السلام) در حالى بيان فرمود كه هر قدر دايره محاصره او و لشكريانش تنگ‌تر مى شد و مشكلات ميدان جنگ شديدتر مى گشت چهره هايى برافروخته تر و حالتى آرام‌تر داشتند. در اينجا بعضى از يارانش به بعضى ديگر اشاره كرده، مى گفتند: «اُنْظُرُوا لا يُبالى بِالْمَوْتِ»؛ (بنگريد او به مرگ اعتنا نمى كند و هراسى از آن ندارد). امام (عليه السلام) اين معنا را شنيد و سخنان فوق را بيان فرمود و سپس افزود: پدرم از رسول خدا (صلی اللله عليه و آله) چنين نقل كرد: 🔹«اِنَّ الدُّنْيا سِجْنُ الْمُؤْمِنِ وَ جَنَّةُ الْكافِرِ وَ الْمَوْتُ جِسْرُ هؤُلاءِ اِلى جِنانِهِمْ وَ جِسْرُ هؤُلاءِ اِلى جَحيمِهِمْ ما كَذِبْتُ وَ لا كُذِّبْتُ»؛ [۱] (دنيا، زندان مؤمنان و بهشت كافران است و ، پلى است براى گروه اوّل به سوى بهشت و پلى است براى گروه دوّم به سوى دوزخ [اين يك حقيقت است] نه دورغ مى گويم و نه به من دروغ گفته شده است). رَمز حماسه هاى عاشورا و شجاعت بى نظير امام حسين (عليه السلام) و يارانش را كه در تاريخ با خطوط زرين و درخشان ثبت شده است بايد در همين راستا و در و مستحكم آنان نسبت به و زندگى جاويدان جستجو كرد. 5⃣تأثير ايمان به در حسن اعمال به قدرى روشن و آشكار است كه اميرمؤمنان (عليه السلام) تعجب مى كند از كسى كه ايمان به دارد و در خويش نمى كوشد مى فرمايد: «عَجِبْتُ لِمَنْ يَعْلَمُ اَنَّ لِلاعمالِ جَزاءاً كَيْفَ لا يُحْسِنُ عَمَلَهُ». [۲] 6⃣اين سخن را با حديث پرمعنايى از پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله) پايان مى دهيم: آنجا كه در نشانه ها و علائم فرمود: از نشانه هاى آنها اين است: «اَيْقَنَ بِاَنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ فَاشْتاقَ اِلَيْها وَ اَيْقَنَ بِاَنَّ النّارَ حَقٌّ فَظَهَرَ سَعْيُهُ لِلنِّجاةِ مِنْهاوَ اَيْقَنَ بِانَّ الْحِسابَ حَقُّ فَحاسَبَ نَفْسَهُ»؛ [۳] (آنها به ايمان دارند، لذا مشتاق آنند [و براى رسيدن به آن در نيكى ها تلاش دارند] و به يقين دارند، لذا براى رهايى از آن سعى مى كنند [و گِرد گناه نمى گردند] و يقين دارند كه روز حق است، لذا به حساب خويش مى رسند [پيش از آنكه به حساب آنها برسند]). احاديث در اين زمينه بسيار فراوان است و آنچه در بالا گفته شد، تنها گوشه كوچكى از آنها محسوب مى شود و همگى تأكيد بر تأثير عميق به سراى در تربيت انسان دارد. پی نوشت‌ها؛ [۱] بحار الأنوار، دار إحياء التراث العربى، ۱۴۰۳ق، چ دوم، ج ‏۴۴، ص ۲۹۷، باب ۳۵ [۲] غرر الحكم و درر الكلم‏، تميمى آمدى، دار الكتاب الإسلامی، قم،‏ ۱۴۱۰ق، چ دوم‏، ص ۴۶۱، قصار ۲۵ [۳] مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل‏، نورى، حسين بن محمد تقی، مؤسسة آل البيت(ع)، قم،‏ ‏۱۴۰۸ق، چ اول، ج ‏۱۱، ص ۱۹۷ 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ‏۱۳۸۶ش، چ نهم، ج ۵، ص ۳۲۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢با توجه به این که مأموران الهی حافظ انسان ها در برابر خطرات هستند، احتیاط و پیشگیری چه مفهومی دارد؟ 🔹در پاسخ به اين سؤال بايد گفت: «اَجَل» و «سرآمدِ عمر انسان»، بر دو گونه است: و . «اَجَل حتمى» سرآمدى است كه به هيچ وجه راه بازگشت براى آن نيست؛ مثل اينكه قلب انسان حداكثر قدرت ضربانش - در حالی كه كاملاً هم سالم باشد - فلان مقدار است؛ هنگامى كه آن عدد كامل شد قلب خواه ناخواه از كار مى ايستد، درست مانند ساعتى كه باطرى آن تمام شده باشد. 🔹امّا «اَجَل غير حتمى» سرآمدى است كه است و آن نيز بر دوگونه است؛ بخشى از آن در است كه مى تواند با رعايت از آن پرهيز كند، مانند: پوشيدن «زره» در تن و گذاشتن «كلاه‌خُود» بر سر و گرفتن «سپر» به دست در ميدان جنگ كه بى شك جلوى بسيارى از مرگ و ميرها را مى گيرد. پرهيز از اين گونه امور، به عهده خود انسان گذارده شده است و اوست كه در برابر اين حوادث، مسئول و تعيين كننده است. 🔹بخش ديگرى از سرآمدها، است كه معمولاً از اختيار انسان بيرون است؛ مانند: بخشى از حوادث رانندگى و يا مسأله پيش بينى نشده اى در مورد سقوط در چاه يا ريزش كوه و مانند آن. اينجاست كه فرشتگان و ، تا او فرا نرسيده باشد، او را در برابر اين حوادث مى كنند و هنگامى كه اَجَل حتمى او فرا رسيد او را به دست حادثه مى سپارند و رهايش مى كنند. 🔹البتّه اين بخش را نيز مى توان به دو گروه تقسيم كرد: و مشروط؛ مشروط آن مواردى است كه پاسدارى فرشتگانِ حافظِ انسانها، مشروط به انجام كارى از قبيل دادن صدقه، دعا كردن، صله رحم و انجام مى باشد، و قسم ديگر آن است كه حتّى بدون اين شرط، مأمور محافظت او از اين خطرات هستند. خلاصه اينكه تخلّف ناپذير است؛ اما يا معلَّق قابل تغيير مى باشد، گاه به وسيله و خود انسانها، و گاه به وسيله انجام همچون صله رحم و صدقه در راه خدا و گاه به وسيله كه مأمور حفظ انسان در برابر خطرات غير حتمى هستند. 🔹از اينجا روشن مى شود كه آياتى مانند: «فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَايَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَ لَايَسْتَقْدِمُونَ»؛ [۱] (هنگامى كه آنها فرا رسد، نه ساعتى از آن مى افتند و نه ساعتى بر آن مى گيرند)، و آيه شريفه: «وَ لَنْ يُؤَخِّرَ اللّهُ نَفْساً إِذَا جَاءَ أَجَلُهَا»؛ [۲] (خداوند هرگز كسى را كه اجلش فرا رسيده به تأخير نمى اندازد)، با آياتى مانند: «لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ...» منافات ندارد و همچنين با روايات فراوانى كه مى گويد: و ، اَجَل انسان را به تأخير مى اندازد، مخالف نيست، و در واقع جمع بين همه آيات و روايات با توجّه به اقسام سه گانه يا چهارگانه كه در بالا اشاره شد، روشن مى شود. پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره اعراف، آيه ۳۴ [۲] سوره منافقون، آيه ۱۱ [۳] شرح بيشتر درباره اقسام اَجَل در تفسير نمونه، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الإسلامية، تهران، ۱۳۷۴ش، چ اول، ج ۱۸، ص ۲۰۷ به بعد آمده است. 📕پيام امام امير المومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۳، ص ۲۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢 ايمان به معاد چه آثارى در پى دارد؟ 🔹 يقين دارند كه ، مهمل، عبث و آفريده نشده؛ آفرينش براى او خط سيرى تعيين كرده است كه با هرگز پايان نمی‌گيرد، چرا كه اگر در همين جا همه چيز ختم می‌شد، مسلماً اين همه غوغا براى اين چند روز زندگى، عبث و بيهوده بود. آنها اعتراف دارند مطلق‌ پروردگار در انتظار همگان است و چنان نيست كه ما در اين جهان، و پاداش باشد. 🔹اين اعتقاد به آنها می‌بخشد؛ از فشارهایى كه در اثر انجام بر آنها وارد مى شود، نه تنها رنج نمى برند، كه از آن هم استقبال مى كنند؛ همچون كوه در برابر مى ايستند، در برابر بى عدالتى ها تسليم نمى شوند، و مطمئن هستند كوچكترين عمل نيك و بد، و دارد، و پس از به جهانى‌ بسیار وسيعتر، كه خالى از هر گونه ظلم و ستم است انتقال مى يابند و از رحمت واسعه و الطاف پروردگار بزرگ بهره مند مى شوند. 🔹 يعنى شكافتن ديوار عالم ماده، و ورود در محيطى بالاتر و والاتر كه اين جهان، مزرعه اى براى آن، و آموزشگاهى براى آمادگى هر چه بيشتر در برابر آن، محسوب می‌شود، حيات و هدف نهایی نيست، بلكه دارد، و دوران سازندگى براى جهان ديگر است. زندگى در همچون زندگى دوران جنينى است، كه هرگز هدف آفرينش انسان آن نبوده، بلكه يك است براى زندگى ديگرى، ولى تا اين جنين دور از هر گونه عيب متولد نشود، در زندگى بعد از آن خوشبخت و سعادتمند نخواهد بود. 🔹 اثر عميقى در دارد، و به آنها شهامت و شجاعت مى بخشد، زيرا بر اساس آن، اوج افتخار در زندگى اين جهان، که در راه يك هدف مقدس الهى است، محبوبترين حالت، براى یک تلقی می‌شود، و آغازى است براى يك و جاودانى. همچنین ايمان به ، انسان را در برابر كنترل می‌كند، و به تعبير ديگر، ايمان به خدا و آخرت، با گناهان نسبت معكوس دارند؛ به هر نسبت كه قوی‌تر باشد، كمتر است، و در نقطه مقابل، فراموشى روز جزا، سرچشمه انواع طغيان ها، ستمها و گناهان است و آنها هم سرچشمه عذاب شديد. [۱] پی‌نوشت: [۱] تفسير نمونه، ج ۱، ص ۱۰۸ منبع: وبسایت انوار طاها
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢امام علی (علیه السلام) در خطبه ۲۸ نهج البلاغه چگونه درباره لزوم تهیه توشه آخرت هشدار می دهد؟ 🔹 (علیه السلام) در خطبه ۲۸ به مطلب مهمى اشاره مى کند که همه در آن شریکند و بخواهند یا نخواهند، باید به آن تن در دهند؛ مى فرماید: «أَلاَ وَ إِنَّکُمْ قَدْ أُمِرْتُمْ بِالظَّعْنِ [۱] وَدُلِلْتُمْ عَلَى الزَّادِ». (بدانید! ، براى شما صادر شده و به زاد و [این راه پر خطر] راهنمایى شده اید). ، همان قانون فرسودگى و است که حاکم بر زندگى همه انسانها است، کودکان رو به جوانى مى روند و جوانان رو به سوى کهولت و سرانجام، پیرى و فرسودگى و در پایان است. 🔹این قانونى است و بدون استثنا، و قانونى است که احدى هر قدر قوى و نیرومند و هوشیار و آگاه باشد، قدرت مخالفت با آن را نخواهد داشت. این مسیرى است که دستِ قدرتِ آفریدگار به منظور تکامل انسانها براى آنان ترسیم کرده است. امّا در مورد دستور به زاد و ، تمام بدون استثنا این دستور را از سوى خدا با خود آوردند که اى ، راهى پر نشیب و فراز و پر خوف و خطر در پیش دارید؛ و طولانى که فاصله دنیا و آخرت را در برمى گیرد، 🔹و این راه را بى و توشه نمى توان طى کرد، و زاد و توشه این راه، چیزى جز و و نیست؛ «وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزّادِ التَّقْوى»؛ [۲] (و زاد و برگیرید! به یقین، بهترین زاد و توشه، است). در پایان این خطبه، این معلم بزرگ جهان انسانیت، در یک نتیجه گیرى کوتاه و پرمعنا، چنین مى فرماید: «تَزَوَّدُوا فِی الدُّنْیَا مِنَ الدُّنْیَا مَا تَحْرُزُونَ [۳] بِهِ أَنْفُسَکُمْ غَداً». (حال که چنین است، در این ، از این دنیا، و توشه اى برگیرید که بتوانید خود را با آن حفظ کنید). پی نوشت‌ها؛ [۱] «ظعْن» (بر وزن طعن) به معناى «کوچ کردن از مکانى به مکان دیگر» است. به همین جهت «ظعینه» به معناى «هودج» آمده است، چرا که از وسایل کوچ کردن بوده است، و از آنجا که غالباً زنان بر هودج سوار مى شدند، گاهى این واژه به عنوان کنایه از زن به کار مى رود. [۲] سوره بقره، آیه شریف ۱۹۷ [۳] «تحرزون» از مادّه «حرز» به معناى «نگاهدارى کردن» و حرز (بر وزن حرص) به معناى محلّ مطمئنّى است که چیزى را در آن نگاهدارى مى کنند. 📕پيام امام امير المومنين (ع)، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۵ش، ج ۲، ص ۱۹۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢امام علی (علیه السلام) در خطبه ۲۸ نهج البلاغه چگونه درباره لزوم تهیه توشه آخرت هشدار می دهد؟ 🛑 (علیه السلام) در خطبه ۲۸ به مطلب مهمى اشاره مى کند که همه در آن شریکند و بخواهند یا نخواهند، باید به آن تن در دهند؛ مى فرماید: «أَلاَ وَ إِنَّکُمْ قَدْ أُمِرْتُمْ بِالظَّعْنِ [۱] وَدُلِلْتُمْ عَلَى الزَّادِ». (بدانید! ، براى شما صادر شده و به زاد و [این راه پر خطر] راهنمایى شده اید). ، همان قانون فرسودگى و است که حاکم بر زندگى همه انسانها است، کودکان رو به جوانى مى روند و جوانان رو به سوى کهولت و سرانجام، پیرى و فرسودگى و در پایان است. 🛑این قانونى است و بدون استثنا، و قانونى است که احدى هر قدر قوى و نیرومند و هوشیار و آگاه باشد، قدرت مخالفت با آن را نخواهد داشت. این مسیرى است که دستِ قدرتِ آفریدگار به منظور تکامل انسانها براى آنان ترسیم کرده است. امّا در مورد دستور به زاد و ، تمام بدون استثنا این دستور را از سوى خدا با خود آوردند که اى ، راهى پر نشیب و فراز و پر خوف و خطر در پیش دارید؛ و طولانى که فاصله دنیا و آخرت را در برمى گیرد، 🛑و این راه را بى و توشه نمى توان طى کرد، و زاد و توشه این راه، چیزى جز و و نیست؛ «وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزّادِ التَّقْوى»؛ [۲] (و زاد و برگیرید! به یقین، بهترین زاد و توشه، است). در پایان این خطبه، این معلم بزرگ جهان انسانیت، در یک نتیجه گیرى کوتاه و پرمعنا، چنین مى فرماید: «تَزَوَّدُوا فِی الدُّنْیَا مِنَ الدُّنْیَا مَا تَحْرُزُونَ [۳] بِهِ أَنْفُسَکُمْ غَداً». (حال که چنین است، در این ، از این دنیا، و توشه اى برگیرید که بتوانید خود را با آن حفظ کنید). پی نوشت‌ها؛ [۱] «ظعْن» (بر وزن طعن) به معناى «کوچ کردن از مکانى به مکان دیگر» است. به همین جهت «ظعینه» به معناى «هودج» آمده است، چرا که از وسایل کوچ کردن بوده است، و از آنجا که غالباً زنان بر هودج سوار مى شدند، گاهى این واژه به عنوان کنایه از زن به کار مى رود. [۲] سوره بقره، آیه شریف ۱۹۷ [۳] «تحرزون» از مادّه «حرز» به معناى «نگاهدارى کردن» و حرز (بر وزن حرص) به معناى محلّ مطمئنّى است که چیزى را در آن نگاهدارى مى کنند. 📕پيام امام امير المومنين (ع)، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۵ش، ج ۲، ص ۱۹۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) 🛑
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢امام علی (علیه السلام) در خطبه ۲۳۰ نهج البلاغه، لزوم بهره گیری از فرصت «عمر» را چگونه تبیین می فرمایند؟ 🔹 (علیه السلام) در بخشی از خطبه ۲۳۰ مى فرمايد: «فَاعْمَلُوا وَ الْعَمَلُ يُرْفَعُ، وَ التَّوْبَةُ تَنْفَعُ، وَ الدُّعَاءُ يُسْمَعُ، وَ الْحَالُ هَادِئَةٌ، [۱] وَ الاَْقْلاَمُ جَارِيَةٌ». [۲] (تا هنگامى كه براى داريد، و سودمند است و به اجابت مى رسد و در به سر مى بريد و قلمها [ى فرشتگان براى نوشتن اعمال صالح] در جريان است، كنيد). اميرالمؤمنين (عليه السلام) در اين عبارات كوتاه به اين امر مهم اشاره مى كند كه تا شما در هستيد در دست داريد: خوب شما به پيشگاه خدا مى رود و با آب مى توانيد را بشوييد. 🔹 در پيشگاه خدا به اجابت مى رسد. داريد كه مى توانيد با استفاده از آن هر كار نيكى انجام دهيد و بالاخره فرشتگان آماده اند تا شما را در نامه اعمالتان ثبت كنند. ولى اگر اين از دست رود و در آستانه قرار گيريد، تمام اين امكانات پنجگانه از شما سلب مى شود و جز و اندوه متاعى نداريد. سپس امام علی (عليه السلام) در توضيح سخن بالا و تكميل آن مى فرمايد: «وَ بَادِرُوا بِالاَْعْمَالِ عُمُراً نَاكِساً، [۳] أَوْ مَرَضاً حَابِساً، أَوْ مَوْتاً خَالِساً [۴]». (و به انجام مبادرت ورزيد پيش از آنكه پشت كند [و مرحله پيرى و ناتوانى برسد] يا مانع از عمل گردد، يا [همه چيز را از شما] بربايد). 🔹در واقع (علیه السلام) همه مخاطبان خود را تشويق مى كند كه بر اين سه امر پيشى گيرند. دوران كهولت كه تمام اعضا نيرو و توان خود را از دست مى دهد و آن را (نامطلوبترين دوران زندگى) ناميده و هايى كه گاه طولانى مى شود، و تاب و توان را از انسان مى گيرد، نه قادر بر به صورت كامل است، نه خدمت به انسانها و قضاى حوائج مؤمنان و همچنين كه امام علی (عليه السلام) آن را تشبيه به سارقى كرده كه همه چيز را ناگهان از انسان مى ربايد. پی نوشت‌ها؛ [۱] «هادئة» يعنى آرام، از ريشه «هدوء» به معناى آرامش و سكوت است. [۲] از اينكه محقق بزرگوار، نويسنده منهاج البراعة فى شرح نهج البلاغه معروف به شرح خويى، مرحوم حاج ميرزا حبيب الله ، هنگامى كه در جلد چهاردهم شرح نهج البلاغه به اين خطبه و جمله «والعمل يرفع» مى رسد، مى شود و دار فانى را وداع مى گويد و اين تقارن نشان مى دهد كه او در درگاه خدا پذيرفته شده و به آسمانها صعود كرده، و براى اينكه اين شرح ناقص نماند محقق عاليقدر «جناب آقاى شعرانى» آن را تا پايان اين خطبه كه پايان جلد چهاردهم است، ادامه داده، سپس شاگرد ايشان «آقاى حسن زاده آملى» مجلدات پانزده تا نوزده را مرقوم داشته و دو جلد آخر يعنى جلد بيست و بيست و يك به قلم «مرحوم حاج شيخ محمد باقر كمره اى» انجام يافته و به اين ترتيب شرح مزبور نسبت به تمام شرح نهج البلاغه پايان گرفته است. [۳] «ناكس» به معناى واژگون از ريشه «نكس» بر وزن «حدس» به معناى واژگون ساختن چيزى گرفته شده است. [۴] «خالس» به معناى رباينده از ريشه «خلس» بر وزن «فلس» به معناى ربودن چيزى با حيله گرفته شده است و اختلاس نيز به همين معناست.ن «حدس» به معناى واژگون ساختن چيزى گرفته شده است. 📕پيام امام اميرالمومنين(عليه السلام)‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۸، ص ۴۸۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌دنیای بعد از از زبان مرد ایرانی که جسدش داخل کفن شد. ☀️کل نفس ذائقه الموت ☀️
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢«خنده» اولياء خداوند و انبياء چگونه است؟ 🔹 (عليه السلام) در فرازی از خطبه متقين در بيان اوصاف ايشان مى فرمايد: « اگر بخندد، او بلند نمى شود». اين خصلت، نشانه دارنده آن است. ، خنده بزرگان است، حتى بعضى موقع خنديدن دندان هايشان آشكار نمى شود. آنها كه اعتقاد به مبدأ و معاد دارند و از خود باخبرند، محزونند و اين مانع از خنده نامعقول آنها است و در حد و و خوشرویی، می زنند، آنها كه نه دارند و نه به مى انديشند، از حزن در قلب آنها خبرى نيست و از اين روى فكر مى كنند در آسايش هستند در حالى كه بيش نيست! 🔹 (صلى الله عليه و آله) هيچ وقت صدای خنده‌اش بلند نمى شد و تنها مى كردند. و گويا همه (علیهم السلام) چنين بوده اند. در جريان [داستان] (علیه السلام) با مورچه در آمده كه حضرت سليمان (علیه السلام) خنده اى كردند: «فَتَبَسَّمَ ضَاحِكاً مِّنْ قَوْلِهَا» [۱] و اين ، نشانه وقار و توجه آنها به عالم ديگر بود. 🔹روزى (صلی الله علیه و آله) از كنار عده اى از جوان هاى انصار عبور كردند و آنها با يكديگر گرم صحبت بودند و صداى و خنده هايشان بلند بود. حضرت [به آنها] فرمودند: «اى گروهى كه چنين مى كنيد، چه كسى از شما آرزويش داده و بواسطه اين آرزو در كوتاهى كرده [اين چنين شخصى] بايد از آنچه در است و آنچه در آنها مى گذرد آگاهى و اطلاع يابد و از و نشر گيرد. ياد كنيد را كه نابود كننده لذات است». [۲] در جاى ديگر فرمودند: «لَو تَعلَمُونَ مَا اَعلَمُ لَضَحِكتُمْ قَلِيلًا وَ ليَبكُوا كَثِيراً»؛ [۳] (اگر مى دانستيد آنچه را كه من مى دانم كم‌ مى‌ خنديديد و بسيار می‌ گريستيد). 🔹 (صلی الله علیه و آله) به فرمودند: «چرا را هرگز خندان نديده ام؟ گفت: «مَا ضَحِكَ مِيكَائِيلُ مُنْذُ خُلِقَتِ النَّارُ»؛ [۴] (ميكائيل از وقتى خلق شده نخنديد)». امام باقر (عليه السلام) مى فرمايند: « (علیه السلام) به [فرزندش] (علیه السلام) فرمود: «يَا بُنَىّ اِيّاكَ وَ كَثرَةَ الضِّحكِ فَاِنّ كَثرَةَ الضِّحكِ تَترُك العَبدَ حَقِيراً يَومَ القِيَامَةِ»؛ [۵] (اى فرزندم بپرهيز از ، زيرا زيادى خنده، بنده را در روز حقير مى كند). 🔹آرى از بپرهيزيد كه از است؛ «اَلقَهقَهَةُ مِنَ الشَّيطَانَ» [۶] و حتى در روايت از امام باقر (عليه السلام) آمده كه هرگاه زديد بعد از آن بگوئيد: «اَللّهُمَّ لَاتَمقُتنِى»؛ [۷] (خدايا مرا مورد خود قرار مده)؛ و اين روايت به خوبى نشان مى دهد كه انسان را در معرض رحمان قرار مى دهد. پس هرگاه خواستيد خنده كنيد، نمائيد كه بهترين خنده، است؛ «خَيْرُ الضِّحْكِ اَلتَّبَسُّمُ». [۸] و همين، است. [۹] 🔹نه فقط در حال شنيدنِ گفتارى خنده آور تبسّم كنيد، بلكه در همه حال را بر چهره خود آشكار كنيد، خصوصاً در و ها. در روايت است كه (صلی الله علیه و آله) وقتى سخن مى فرمود مى كرد [۱۰] و نيز در روايت است: «مَنْ تَبَسُّمَ فى وَجهِ اَخِيهِ كانَتْ لَهُ حَسَنَةٌ». (كسى كه در برابر صورت برادرش باشد براى او حسنه است). در روايت آمده: «وقتی (صلى الله عليه و آله) خندان مى شدند، چشم هاى مباركش تنگ مى شد و همه خنده او بود...». [۱۲] پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره نمل، آيه۱۹؛ [۲] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربى، چ۲، ج ۷۳، ص۵۹، باب۱۰۶؛ [۳] التوحيد، ابن بابويه، جامعه مدرسين‏، چ۱، ص۲۳۸، باب۳۴؛ [۴] بحار الأنوار، همان، ج۵۶، ص۲۶۰، باب۲۴؛ [۵] همان، ج ۱۴، ص۳۵، باب۳؛ [۶] الكافی، دار الكتب الإسلامية، چ۴، ج۲، ص۶۶۴؛ [۷] الكافی، همان؛ [۸] غررالحكم و درر الكلم‏، دار الكتاب الإسلامی، چ۲، ص۳۵۵، حکمت۱۸؛ [۹] بحار الأنوار، همان، ج۷۵، ص۲۵۰، باب۲۳؛ [۱۰] همان، ج۱۶، ص۲۹۸، باب۱۰؛ [۱۱] کافی، همان، ص۲۰۶؛ [۱۲] عيون أخبار الرضا(ع)، ابن بابويه، نشر جهان‏، چ۱، ج۱، ص۳۱۷ 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۵ش، چ اول‏، ج ۲، ص ۵۷۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢کیفیت «زندگى برزخى» چگونه است؟ 🔹تصویرهاى مختلفى در مورد ذکر شده است،که روشن ترین آنها آن است که: بعد از پایان زندگى این جهان، در قرار مى گیرد که از بسیارى از عوارضِ این ماده کثیف بر کنار است، و چون از هر نظر شبیه این جسم است، به آن یا مى گویند، که نه به کلى مجرد است، و نه مادى محض، بلکه داراى یک نوع است. 🔹بعضى از محققان آن را تشبیه به وضع در کرده اند که در آن حال، ممکن است با مشاهده نعمت هایى به راستى لذت ببرد و یا بر اثر دیدن مناظر هولناک معذب و متألم شود، آنچنان که گاه واکنش آن در همین بدن نیز ظاهر مى شود، و به هنگام دیدن خواب هاى هولناک، فریاد مى کشد، نعره مى زند، پیچ و تاب مى خورد، بدن او غرق عرق مى شود. 🔹حتى بعضى معتقدند: در حال خواب، به راستى با فعالیت مى کند، و حتى بالاتر از آن معتقدند: در حال نیز مى تواند همان را پیدا کند، یعنى از جدا شده و با همین به میل خود، و یا از طریق خواب هاى مغناطیسى در جهان سیر کند و از مسائلى با خبر گردد. [۱] 🔹بلکه بعضى تصریح مى کنند: در باطن بدن هر انسانى هست، منتها به هنگام و آغاز زندگى برزخى، جدا مى شود و گاه در همین زندگى مادى دنیا نیز امکان جدائى ـ چنان که گفتیم ـ براى او حاصل مى شود. حال اگر تمام این مشخصات را براى نپذیریم، اصل مطلب را نمى توان انکار کرد؛ چرا که در روایات بسیارى به آن اشاره شده و از نظر دلیل نیز هیچگونه مانعى ندارد. پی نوشت: [۱] مرحوم «علامه مجلسى» ضمن بيان اين مطلب در «بحارالانوار» تصريح مى‏كند: تشبيه به حالت و در بسيارى از اخبار وارد شده، و حتى امكان دارد ، داراى متعددى باشند، و به اين وسيله رواياتى كه مى‏گويد: نزد هر كس در حال جان دادن حاضر مى‏شوند، نياز به توجيه و تفسيرى نخواهد داشت. (بحار الانوار، ج ۶، ص ۲۷۱) 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمی مکارم شيرازی، دارالکتب الإسلامیه، چ ۲۹، ج ۱۴، ص ۳۴۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)