⭐️☄⭐️☄⭐️☄⭐️☄⭐️
☄
⭕️ #قسمت_و_تقدیر - اجل و مرگ
🔶 #قسمت به معانى مختلفى به کار برده مى شود که اعتقاد به برخى از آنها، موجّه است و به برخى دیگر ناموجه. قسمت به این معنا که:«یک رویداد، معلول یک سرى عوامل است که با تحقق آن عوامل، قطعاً آن رویداد به وقوع خواهد پیوست». این معنا کاملاً منطقى و صحیح است؛ مثلاً اگر کسى هر روز ورزش کند، عضلاتش قوى خواهد شد و یا اگر در عبور از خیابان دقت نکند، تصادف رخ خواهد داد. کاربرد معنایى دیگر براى قسمت، آن است که:«نقش فرد در حوادث کاملاً نادیده گرفته شده، همه چیز به مقدرات واگذار گردد». این برداشت از قسمت، #برداشتى_نادرست و توجیه خوبى براى اهمال و ناتوانى ها است.
🔷در مورد ازدواج نیز مسلماً قسمت به معناى اول صحیح و به معناى دوم نادرست است؛ زیرا ازدواج رویدادى است که برخواست دو طرف و شرایطى که در نظر میگیرند، بستگى دارد و نمیتوان نقش اختیار را در این زمینه نادیده گرفت. اگر تصویر صحیحى از موضوع قضا و قدر داشته باشیم، همه این ابهامات به کنار خواهد رفت. مسأله #قضا_و_قدر همان #مشیت_الهى است که در نظام هستى هر چیز را با محاسبه دقیق و معین به طور قانونمند و سازوار در چارچوب نظام علت و معلول قرار داده است. شناخت صحیح مشیت خداوند و خواست انسان مبتنى بر #داشتن_تصور_صحیح از مشیت خداوند در نظام جهان و انسان است. تردیدى نیست که هیچ رخدادى در جهان جز به مشیت خداوند اتفاق نمى افتد. برگى که از درخت ساقط میشود و یا کارى که از انسان سر میزند هر دو به مشیت خداوند است.
🔷اما چگونگى جریان مشیت در این دو تفاوت دارد. زیرا #انسان تفاوتى عمده و اساسى با دیگر موجودات دارد و آن اینکه داراى #اختیار است. به عبارت دیگر خداوند خواسته است که انسان #مختار باشد و به اختیار خود بتواند کارى را انجام دهد. براین اساس اختیار انسان در طول مشیت و قضا و قدر خداوند است. یعنى خداوند خواسته که انسان توان خواستن و انتخاب کردن را داشته باشد. از همین رو اگر شما علتها وعوامل کارى را کاملا فراهم و بر آن اقدام نمودید آن واقعه اتفاق خواهد افتاد. مثلا اگر آتش و بنزین و اکسیژن را در کنار هم قرار دهید قطعا انفجار رخ خواهد داد.
🔷این همان نظام متقن و تخلف ناپذیر هستى است. حال زمانى که اسباب و علل کارى را فراهم میسازید و آن کار صورت میپذیرد آیا بدون مشیت الهى صورت گرفته؟ مسلماً این چنین نیست، ولى مشیت خدا چیزى زاید بر در دسترس قرار دادن همان اسباب و علل و تأثیر بخشى به آن نیست. در مورد انسان هم #مشیت_او بر آزاد و #مختار_بودن_انسان است. بنابراین فعالیت هاى ارادى انسان جبرا از او صادر نمیشود و مستند به خواست آزاد خود اوست. در عین حال به مشیت الهى نیز استناد دارد، به این معنا که اگر تکوینا نمیخواست چنین بشود به او آزادى و اختیار نمیداد و مانند دیگر اجزاى طبیعى در مسیر واحدى انسان را به حرکت در مى آورد. از اینجاست که مى بینیم اسلام قائل به مشیت و تقدیر الهى است، اما تقدیر به معنایى که گفتیم هرگز مستلزم جبر نیست.
💠اجل و مرگ
🔷بطور کلى #اجل و مرگ و میر دو نوع است: یکى اجل مسمّى یا حتمی، و دوّم اجل معلّق یا غیر مسمّى. نوع اوّل همان اجل طبیعى است که مطابق با نظام خلقت، هر موجود زنده اى پس از یک دوره زندگى عوامل زیستى او رو به کاهش و زوال میگذارد تا روزى که عمر او به سر رسد، این همان است که با هیچ چیز تغییر نمیکند و به تعبیر قرآن پس و پیش نمیشود، زیرا قرآن میفرماید آمدن اجل وقتی است که حتمیت یافته، و دیگری اجل معلق، مرگهاى زودرس هستند که بر اثر تصادف یا بیماریها و... پدید مى آیند و هر دو اجل به اراده و مشیت الهى و بر طبق قضا و قدر الهى انجام میشود، ولى نکته اى که در اینجا قابل توجه است این که اعمال و رفتار ارادى و اختیارى انسان نیز، خود یکى از اسباب و مشیات این عالم و جزئى از قضا و قدر الهى است که در بسیارى از حوادث و پدیده هاى عالم، نقش فاعلى به خود میگیرد.
🔷پس #انسان میتواند با #اعمال_و_رفتار خود، #سرنوشت خویش را تعیین کند و یکى از امورى که رفتار انسان در تعیین آن مؤثر است، #مرگ میباشد. انسان میتواند با رعایت اصول بهداشتى و... عمر خود را به حد طبیعى و واقعى برساند. علاوه بر این بعضى از گناهان یا کارهاى خیر مانند قطع رحم یا ظلم و احسان وصله رحم و صدقات و... نیز در تأخیر و تقدیم مرگ ها مؤثر است. در هر صورت باید توجه داشت که هر دو اجل از ناحیه خدا تعیین میشود. یکى به طور مطلق و دیگرى به عنوان مشروط و یا معلق، با توجه به این دو اجل، بسیارى از مطالب روشن میشود؛ از جمله اینکه در روایات آمده است صله رحم عمر را زیاد و یا قطع رحم عمر را کم میکند، منظور از عمر و اجل در این موارد اجل غیرحتمى (معلق و مشروط) است. براى آگاهى بیشتر ر.ک: حیات جاودانه، پژوهشى در قلمرو معادشناسى، امیر دیوانى.
👈منبع: وبسایت پرسمان
https://eitaa.com/mesagh
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢با توجه به این که مأموران الهی حافظ انسان ها در برابر خطرات هستند، احتیاط و پیشگیری چه مفهومی دارد؟
🔹در پاسخ به اين سؤال بايد گفت: «اَجَل» و «سرآمدِ عمر انسان»، بر دو گونه است: #اَجَل_حتمى و #اَجَلغيرحتمى. «اَجَل حتمى» سرآمدى است كه به هيچ وجه راه بازگشت براى آن نيست؛ مثل اينكه قلب انسان حداكثر قدرت ضربانش - در حالی كه كاملاً هم سالم باشد - فلان مقدار است؛ هنگامى كه آن عدد كامل شد قلب خواه ناخواه از كار مى ايستد، درست مانند ساعتى كه باطرى آن تمام شده باشد.
🔹امّا «اَجَل غير حتمى» سرآمدى است كه #قابل_اجتناب است و آن نيز بر دوگونه است؛ بخشى از آن در #اختيار_انسان است كه مى تواند با رعايت #موازين_عقلايى از آن پرهيز كند، مانند: پوشيدن «زره» در تن و گذاشتن «كلاهخُود» بر سر و گرفتن «سپر» به دست در ميدان جنگ كه بى شك جلوى بسيارى از مرگ و ميرها را مى گيرد. پرهيز از اين گونه امور، به عهده خود انسان گذارده شده است و اوست كه در برابر اين حوادث، مسئول و تعيين كننده است.
🔹بخش ديگرى از سرآمدها، #غير_قطعى است كه معمولاً از اختيار انسان بيرون است؛ مانند: بخشى از حوادث رانندگى و يا مسأله پيش بينى نشده اى در مورد سقوط در چاه يا ريزش كوه و مانند آن. اينجاست كه فرشتگان و #مأموران_الهى، تا #اَجَل_حتمى او فرا نرسيده باشد، او را در برابر اين حوادث #حفظ مى كنند و هنگامى كه اَجَل حتمى او فرا رسيد او را به دست حادثه مى سپارند و رهايش مى كنند.
🔹البتّه اين بخش را نيز مى توان به دو گروه تقسيم كرد: #مشروط و #غير مشروط؛ مشروط آن مواردى است كه پاسدارى فرشتگانِ حافظِ انسانها، مشروط به انجام كارى از قبيل دادن صدقه، دعا كردن، صله رحم و انجام #كارهای_نيك مى باشد، و قسم ديگر آن است كه حتّى بدون اين شرط، مأمور محافظت او از اين خطرات هستند. خلاصه اينكه #اَجَل_حتمى تخلّف ناپذير است؛ اما #اَجَل_مشروط يا معلَّق قابل تغيير مى باشد، گاه به وسيله #تدبير و #احتياط خود انسانها، و گاه به وسيله انجام #اعمال_نيكى همچون صله رحم و صدقه در راه خدا و گاه به وسيله #فرشتگانى كه مأمور حفظ انسان در برابر خطرات غير حتمى هستند.
🔹از اينجا روشن مى شود كه آياتى مانند: «فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَايَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَ لَايَسْتَقْدِمُونَ»؛ [۱] (هنگامى كه #اجل آنها فرا رسد، نه ساعتى از آن #عقب مى افتند و نه ساعتى بر آن #پيشى مى گيرند)، و آيه شريفه: «وَ لَنْ يُؤَخِّرَ اللّهُ نَفْساً إِذَا جَاءَ أَجَلُهَا»؛ [۲] (خداوند هرگز #مرگ كسى را كه اجلش فرا رسيده به تأخير نمى اندازد)، با آياتى مانند: «لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ...» منافات ندارد و همچنين با روايات فراوانى كه مى گويد: #صدقه و #صله_رحم، اَجَل انسان را به تأخير مى اندازد، مخالف نيست، و در واقع جمع بين همه آيات و روايات با توجّه به اقسام سه گانه يا چهارگانه #اَجَل كه در بالا اشاره شد، روشن مى شود.
پی نوشتها؛
[۱] سوره اعراف، آيه ۳۴
[۲] سوره منافقون، آيه ۱۱
[۳] شرح بيشتر درباره اقسام اَجَل در تفسير نمونه، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الإسلامية، تهران، ۱۳۷۴ش، چ اول، ج ۱۸، ص ۲۰۷ به بعد آمده است.
📕پيام امام امير المومنين(ع)، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه، تهران، ۱۳۸۶ش، چ اول، ج ۳، ص ۲۶
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#اجل #مرگ