⭐️☄⭐️☄⭐️☄⭐️☄⭐️
☄
⭕️ #معلم در اسلام چه جایگاهی دارد؟ (بخش اول)
🔷از منظر #اسلام #فراگيرى_علم و دانش #واجب_عينى است؛ و در پاره اى قسمت ها #واجب_كفايى محسوب مى شود؛ يعنى بخشى از علوم را همگان بايد فرا گيرند و آن بخش كه جنبه تخصّصى دارد و فراگيرى آن براى همه ميسّر نيست، واجب كفايى مى باشد. #تعليم_علوم نيز همين گونه است، بخشى از آن توسّط كسانى كه از آن آگاهند بايد به همگان تعليم داده شود، در حالى كه تعليمِ بخشى ديگر هم واجب كفايى است. بر این اساس #تعليم و #تعلّمِ #تمام_علومى كه قوام جامعه بشرى از نظر معنوى و مادّى بدان بستگى دارد، گاه به صورت واجب عينى، و گاه به صورت واجب كفايى لازم و ضرورى است، و به همين دليل هيچ مسلمانى نمى تواند خود را از پيشرفت هاى علمى روز جدا سازد، بلكه براى تقويت #پايههاىحكومتاسلامى، بايد بيشترين سعى و تلاش براى تعليم و تعلّم آن صورت گيرد، و به يقين اگر #مسلمانان در اين زمينه كوتاهى كنند و مايه عقب افتادگى كشورهاى اسلامى گردند در پيشگاه خدا مسئولند!
🔷 #قرآن_مجيد، #نخستين_معلّم را #خداوند، و #نخستين_شاگرد را #حضرت_آدم (ع)، و نخستين علمى كه به او تعليم داده شد علم الاسماء مى شمرد. (به احتمال قوى منظور از آن، آگاهى بر اسرار افرينش و موجودات جهان است). تنها آدم (ع) نبود كه خداوند به او تعليم داد، بلكه به #يوسف_نبی (ع) تعليم تعبير خواب داد: «وَ عَلَّمْتَنِى مِنْ تَأوِيلِ الاَحَادِيثِ» [یوسف، ۱۰۱]، و به #حضرت_سليمان (ع)، زبان پرندگان آموخت: «وَ قَالَ يَا اَيُّهَا النّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّيْرِ» [نمل، ۱۶]، و به #داود_نبی (ع) زره ساختن را: «وَ عَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَكُمْ» [انبیاء، ۸۰]، و به #خضر_نبی (ع)، علم و آگاهى فراوانى داد: «وَ عَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنّا عِلْماً» [کهف، ۶۵]، و به #فرشتگان، علوم فراونى بخشيد: «سُبْحانَكَ لا عِلْمَ لَنا اِلاّ ما عَلَّمْتَنا» [بقره، ۳۲]، و به #انسانها، نطق و بيان آموخت: «عَلَّمَهُ الْبَيَانَ» و از همه بالاتر اينكه به #پيامبر_اسلام (ص)، علوم و دانش هايى كه هرگز تحصيل آن از طرق عادى براى او ممكن نبود آموزش داد: «وَ عَلَّمَكَ مَالَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ» [نساء، ۱۱۳]؛
🔷فرشته بزرگ الهى يعنى #پيك_وحى (جبرئيل) نيز #تعليمات_فراوانى به #پيامبر_اکرم (ص) داد: «عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى». [۱] #پيامبران نيز به نوبه خود در زمره #بزرگترين_معلّمان جهان اند كه علوم و #دانشهاى_فراوانى را در زمينه دين و دنيا به نسل بشر آموختند؛ قرآن درباره پيامبر اسلام (ص) - كه بزرگترين پيامبر الهی است - مى فرمايد: «وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ؛ و به مردم، كتاب [قرآن] و حكمت مى آموزد». [جمعه، ۲] همين برنامه را هر پيامبرى در مورد امت خويش اجرا كرد و علمِ دين و دنيا را به آنها آموخت. #علما و #دانشمندان - كه وارثان پيامبران اند - بعد از آنها به كرسى تعليم نشستند و علم و دانش را به انسانها آموختند، و مقامشان از نظر قرآن آنقدر والا و بالا است كه #قرآن_کریم درباره آنها مى گويد: «يَرْفَعِ اللهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ اُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ؛ خداوند كسانى را كه ايمان آورده اند و كسانى را كه #علم به آنها داده شده است، #درجات_عظيمى مى بخشد». [مجادله، ۱۱] #ادامهدارد...
پی نوشت:
[۱] غالب مفسّران «شديد القوى» را به جبرئيل (ع) تفسير كرده اند؛ ولى بعضى آن را ذات پاك خداوند مى دانند، قرآن کریم، سوره نجم، آيه ۵
📕پيام قرآن، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دار الكتب الاسلاميه، تهران، ۱۳۸۶ ش، چ نهم، ج ۱۰، ص ۲۶۲
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#قرآن #اسلام #معلم #عالم #علما #دانشمندان #مقام_معلم #جایگاه_معلم
هدایت شده از
⭕️اصول تربیت اخلاقی
🔹ارتباط شیوه و هدف، ارتباطی دوسویه و طرفینی است؛ همان طور که #هدف، تعیین کننده #شیوه است، از طرف دیگر، شیوه نیز تعیین کننده هدف است. #قرآن_کریم محوری ترین هدف بعثت انبياء را #تزکیه_انسانها معرفی کرده است. وظیفه اصلی پیامبران، تزکیه بشر برای ترقی و تکامل معنوی و روحی، و رسیدن به هدف نهایی خلقت انسان، یعنی نزدیکی و قرب به خدای متعال، است. از این رو، اگر چه وظیفه انبیاء هدایت بشر بوده است، اما از آنجا که نمی توان بین هدایت و تربیت خط قرمزی کشید و برای هر کدام متولی خاصی معین کرد، می توان #پیامبران را نیز یکی از عوامل مؤثر در #تربیت معرفی کرد. از سویی دیگر، آیاتی از قرآن کریم نقش اصلی در تربیت را به خود #متربی نسبت می دهد؛ مثلا خداوند متعال می فرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا؛ [شمس، ۹] هرکس #نفس_خود را پاک و #تزکیه کرد، رستگار شد».
🔹خداوند در این آیه، تزکیه را به خود انسان نسبت داده است. بر اساس این آیه، سعادت و شقاوت انسان در سایه عمل و تلاش خود او حاصل می شود. از جمع بندی این دسته از آیات، چند نکته به دست می آید؛ نخست آنکه #قرآن_کریم به نقش عوامل گوناگون مؤثر در #فرایند_تربیت و یکسان نبودن تأثیر این عوامل، توجه داشته است. دوم اینکه کسی که به امر تزکیه انسانها مبادرت می ورزد، باید زمینه ای فراهم آورد که #متربیان با اراده و اختیار خود، در جهت نیل به کمالات انسانی تلاش کنند. اگرچه اراده، فعل خود انسان است و کسی نمی تواند آن را در انسان ایجاد کند، #مربی می تواند مقدماتی را فراهم کند که به وسیله آن مقدمات، توجه متربی را به خوبی ها و کمالات معطوف گرداند و انگیزه او را تقویت کند.
🔹مجموعهای از عوامل مختلف در امر تربیت اخلاقی تأثیرگذارند. قرآن کریم، عوامل دخیل در تربیت اخلاقی را در یک چینش طولی قرار می دهد و نقش واقعی و نهایی را برای خداوند متعال قائل است. سوماً، در آیاتی که عمل #تزکیه را به پیامبر یا خود انسان نسبت می دهد، در واقع، فاعل مستقل خود خداوند است و فاعلیت پیامبر و انسان، به اذن خداوند متعال و در طول فاعلیت اوست. چهارماً، این سلسله مراتب تربیتی که از خداوند تا انبیاء و اولیاء، و از اولیاء تا بندگان الهی وجود دارد، فقط در فرهنگ تعلیم و تربیت اسلامی معنا پیدا می کند. امیرالمؤمنین امام علی (ع) در توصیه خود به کمیل بن زیاد می فرماید: «ای کمیل، به درستی که پیامبر خدا را، خداوند، خود، تربیت فرمود و آن بزرگوار مرا ادب آموخت و من نیز مؤمنان را تربیت می کنم و برای آنان آداب ارزشمند را به میراث می گذارم».
📕برنامه درسی وتربیت اخلاقی، حمیدرضا کاظمی، چ اول، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)
منبع: وبسایت راسخون
#تربیت #تزکیه #تهذیب
🆔 @mesagh
هدایت شده از
🛑📢خصوصیات منحرفان قوم یهود در قرآن از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدّ ظلّه العالی) - (بخش دوم)
🔸در ابتداى ظهور پیامبر اسلام(ص) انتظار میرفت که #قوم_یهود پیش از دیگران با نداى اسلام لبیک گویند؛ چراکه آنها - برخلاف مشرکان - #اهل_کتاب بودند. به علاوه صفات #پیامبر_اسلام(ص) را نیز در کتابهاى خود خوانده بودند. ولى #قرآن میگوید: با سابقه بدى که اکثریت آنها دارند، انتظار شما مورد ندارد. چراکه گاهى صفات و روحیات انحرافى یک جمعیت، سبب میشودکه با تمام نزدیکى به حق از آن دور گردند. [۱]
💠پیامبرکشی گروهی از یهود
🔹خداوند در آیه ۱۱۲ سوره آل عمران مى گوید: «وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللهِ ... ذلِک بِأَنَّهُمْ کانُوا یکفُرُونَ بِآیاتِ اللهِ وَ یقْتُلُونَ الْأَنْبِیاءَ بِغَیرِ حَقٍّ ذلِک بِماعَصَوْا وَ کانُوا یعْتَدُونَ؛ #غضب_خداوند شامل حال آن ها (یهود) شد، چراکه به خدا #کفر مى ورزیدند و #پیامبران_الهى را به ناحق مى کشتند». [۲] آری آنها دست به قتل و کشتن راهنمایان و هادیان راه حق، یعنى #پیامبران زدند و بدون هیچ مجوزى آنها را از بین بردند: «وَ قَتْلِهِمُ الْأَنْبِیاءَ بِغَیرِ حَقٍ ». [۳] تنها به دلیل اینکه آنها را مخالف منافع نامشروعشان مى دیدند. [۴]
🔹آیه ۷۱ سوره مائده ناظر به حال گروهى از #یهود است که با خدا پیمان بسته بودند که در برابر دعوت انبیا و فرمان هاى او سر تعظیم فرود آورند، ولى آنها هر زمان پیامبرى دستورى بر خلاف هواى نفسشان مى آورد در برابر او قیام مى کردند و حتى گروهى را کشتند. [۵] در آیه ۸۷ سورۀ بقره نیز می خوانیم: « ... وَ فَرِیقًا تَقْتُلُونَ»؛ واژۀ #تَقْتُلون با صیغه مضارع آورده شده که نشانه #استمرار است، یعنى یک یا دو پیامبر را نکشتند، بلکه بر این کار استمرار داشتند. [۶]
🔹حتى آنها به #کشتن_پیامبران افتخار مى کردند: «وَ قَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِیحَ عِیسَى ابْنَ مَرْیمَ رَسُولَ اللَّهِ؛ و مى گفتند ما مسیح عیسى بن مریم رسول خدا را کشته ایم» و شاید تعبیر به رسول الله را در مورد مسیح از روى استهزاء و سخریه مى گفتند. در حالى که در این ادعاى خود نیز کاذب بودند، «وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لکنْ شُبِّهَ لَهُمْ؛ آنها هرگز مسیح را نکشتند و نه به دار آویختند، بلکه دیگرى را که شباهت به او داشت اشتباها به دار زدند». #ادامه_دارد...
پی نوشتها؛
[۱] تفسیر نمونه، ج۱، ص۳۱۴
[۲] همان، ج۱، ص۵۵
[۳] آیه ۱۵۵، سوره نساء؛ (تفسیر نمونه، ج۴، ص۱۹۷)
[۴] اخلاق در قرآن، ج۲، ص۸۸
[۵] پیام قرآن، ج۱، ص۳۷۵
[۶] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقین)، ج۱، ص۱۳۹
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (حفظه الله)
#یهود
هدایت شده از
🛑📢چگونه تعصّبات نژادى یهود مانع ایمان به پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله) گردید؟
🔹خداى متعال در آیات ۹۱ - ۹۳ «سوره بقره» به یکى از جنبه هاى تعصبات نژادى #یهود که در دنیا به آن معروفند اشاره کرده، چنین می فرماید: «وَ إِذا قیلَ لَهُمْ آمِنُوا بِما أَنْزَلَ اللهُ قالُوا نُؤْمِنُ بِما أُنْزِلَ عَلَیْنا وَ یَکْفُرُونَ بِما وَرائَهُ». (هنگامى که به آنها گفته شود: به آنچه خداوند نازل فرموده #ایمان بیاورید، مى گویند: ما به چیزى ایمان مى آوریم که بر خود ما نازل شده باشد (نه بر اقوام دیگر) و به غیر آن کافر مى شوند). آنها نه به #انجیل ایمان آوردند و نه به #قرآن، بلکه تنها #جنبههای_نژادى و #منافع_خویش را در نظر مى گرفتند؛ (در حالى که این #قرآن حق است و منطبق بر نشانه ها و علامت هایی است که در کتاب خویش خوانده بودند). «...وَ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِما مَعَهُمْ...».
🔹پس از آن پرده از روى #دروغ آنان بر داشته مى فرماید: اگر بهانه عدم ایمان شما این است که محمّد (صلى الله علیه و آله) از شما نیست (پس چرا به #پیامبران خودتان در گذشته ایمان نیاوردید؟ پس چرا آنها را کشتید اگر راست مى گوئید و ایمان دارید)؟!؛ «قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِیاءَ اللهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ». اگر به راستى آنها به #تورات ایمان داشتند، توراتى که #قتل_نفس را گناه بزرگى مى شمرد، نمى بایست #پیامبران بزرگ خدا را به قتل برسانند. از این گذشته، اصولاً این سخن که ما تنها به دستوراتى ایمان مى آوریم که بر ما نازل شده باشد، #انحراف_روشنى از اصول توحید و مبارزه با شرک است، این یک نوع #خودخواهى و خود پرستى است، چه در شکل شخصى باشد، یا در شکل نژادى. #توحید آمده است که این گونه خوهاى زشت را از وجود انسان ریشه کن سازد، تا انسان ها دستورات خدا را فقط به خاطر این که از ناحیه خدا است بپذیرند.
🔹به عبارت دیگر اگر پذیرش دستورات الهى مشروط به این باشد که بر خود ما نازل گردد، این در حقیقت #شرک است، نه ایمان، و #کفر است، نه اسلام؛ و قبول چنین دستوراتى هرگز دلیل ایمان نخواهد بود. جالب این که: در آیه فوق مى فرماید: «هنگامى که به آنها گفته شود به آنچه خدا نازل کرده ایمان بیاورید...» که در این عبارت، نه محمّد (صلى الله علیه و آله) مطرح است، نه موسى و نه عیسى (علیهما السلام) بلکه صرفاً «ما أَنْزَلَ الله». #قرآن براى روشن تر ساختن دروغ و #کذب_آنها، در آیه بعد، سند دیگرى را بر ضد آنها افشا مى کند و مى فرماید: «وَ لَقَدْ جاءَکُمْ مُوسى بِالْبَیِّناتِ ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ». (#موسى آن همه معجزات و دلائل روشن را براى شما آورد، ولى شما بعد از آن #گوساله را انتخاب کردید و با این کار ظالم و ستمگر بودید)!.
🔹اگر شما راست مى گویید و به پیامبر خودتان ایمان دارید، پس دلیل #گوساله_پرستى بعد از آن همه دلائل روشن توحیدى چه بود؟ این چه ایمانى است که به محض غیبت #موسى (علیه السلام) و رفتنش به کوه طور از دل هاى شما پرواز مى کند و #کفر جاى آن، و گوساله جاى توحید را مى گیرد؟ آرى شما با این کارتان هم به خود ستم کردید و هم به جامعه خود و نسل هاى آینده تان. در سومین آیه مورد بحث، سند دیگرى بر بطلان این ادعاى آنها ذکر کرده مسأله #پیمانکوهطور را به میان مى کشد، مى فرماید: «وَ إِذْ أَخَذْنا میثاقَکُمْ وَ رَفَعْنا فَوْقَکُمُ الطُّورَ خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّة وَ اسْمَعُوا قالُوا سَمِعْنا وَ عَصَیْنا». (ما از شما #پیمان گرفتیم و کوه طور را بالاى سرتان قرار دادیم و به شما گفتیم، دستوراتى را که مى دهیم محکم بگیرید و درست بشنوید؛ اما آنها گفتند شنیدیم و مخالفت کردیم).
🔹«وَ أُشْرِبُوا فی قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِکُفْرِهِمْ». (آرى دل هاى آنها به خاطر کفرشان با محبت گوساله آبیارى شده بود)!. آرى، #شرک و #دنیاپرستى که نمونه آن عشق به گوساله طلایی سامرى بود در تار و پود قلبشان نفوذ کرد، و در سراسر وجودشان ریشه دواند، و به همین دلیل، خدا را فراموش کردند. شگفتا! این چگونه ایمانى است که هم، با کشتن پیامبران خدا مى سازد، هم گوساله پرستى را اجازه مى دهد، و هم میثاق هاى محکم الهى را به دست فراموشى مى سپرد؟! آرى (اگر شما مؤمنید ایمانتان بد دستوراتى به شما مى دهد)؛ «قُلْ بِئْسَما یَأْمُرُکُمْ بِهِ إیمانُکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ».
📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمی مکارم شيرازى، دار الکتب الإسلامیه، چاپ پنجاه و پنجم، ج ۱، ص ۴۰۴
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#یهود
هدایت شده از
🛑📢در «عصر ظهور» رشد عقلى و تكامل علمى انسان در چه سطحی است؟
🔹نقش اصلى دعوت #پيامبران در گسترش دانايى و آموزش و تجربه و تعليم است و #ايمان از شاخه هاى #دانايى و شناخت به شمار مى رود. پيامبران به #انسان ها راه و رسم زندگى و #هدف و نتيجه آن را آموختند. از سوى ديگر چون هدف از خلقت انسان #رشد و تكامل #معرفت و شناخت اوست، بايد روزى اين هدف تحقق يابد و روزگارِ دانش هاى راستين و پيروزى #خِرَد بر مجهولات فرا رسد.
🔹از اين رو در #دوران_ظهور كه روزگار تحقق همه آرمان هاى انسانى و الهى است، #شناخت انسان به #تكامل_نهايى مى رسد و در ابعاد گوناگون دانايى، از جهان شناسى، انسان شناسى و خداشناسى، عروج لازم را مى يابد. در دوران #امام_زمان (عجل الله تعالى فرجه) همه مسائل بشرى به هدف اصلى و مرز نهايى مى رسد،
🔹و #بشريت در پس اعصار و قرون زیاد به محضر استاد و معلمى راه مى يابد كه نكته اى از ديد ژرفنگر و حقيقت بينِ او پوشيده نيست، و هدف او پرده بردارى از #حقايق و مجهولات است و تا سرحد امكان و توانِ انسان ها، آنان را به #اوجتكاملعلمى مى رساند. اين موضوع از مهم ترين برنامه ها و اقدام هاى #امام_مهدى (عجل الله تعالى فرجه) است و از اين رهگذر دو محور اساسى تحقق مى پذيرد:
1⃣با گسترش شناخت و كشف اسرار كائنات، پايه هاى #خداشناسى استوار مى گردد.
2⃣#گسترش_شناخت و دانايى، تشكيل جامعه انسانى و بسامان و مرفه را ممكن مى سازد.
🔹#پيامبر_اكرم (صلى الله عليه و آله) فرمود: « ... تَاسِعُهُمُ الْقَائِمُ الَّذِی يَمْلَأُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الْأَرْضَ نُوراً بَعْدَ ظُلْمَتِهَا وَ عَدْلًا بَعْدَ جَوْرِهَا وَ عِلْماً بَعْدَ جَهْلِهَا ... » [۱]؛ (نهمين از آنان #قائم (عج) است كه خداوند به دست او سرزمين تاريك [زندگى] را نورانى و روشن مى كند و از #عدل پر می کند پس از [دورانِ] ظلم، و علم و #دانايى را فراگير مى سازد پس از [دورانِ] جهل و نادانى ... ). #امام_باقر (عليه السلام) فرمود: «إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ اللهُ يَدَهُ عَلَى رُءُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَ كَمَلَتْ بِهِ أَحْلَامُهُمْ» [۲]؛ (#قائم ما به هنگام رستاخيزِ خويش، نيروهاى عقلانى توده ها را تمركز می دهد و #خِرَدها و دريافت هاى خلق را به كمال می رساند).
پی نوشتها؛
[۱] كمال الدين و تمام النعمة، ابن بابويه، اسلاميه، تهران، ۱۳۹۵ق، چ دوم، ج ۱، ص ۲۶۰، باب ۲۴
[۲] الخرائج و الجرائح، قطب الدين راوندى، مؤسسه امام مهدى (عج)، قم، ۱۴۰۹ق، چ اول، ج ۲، ص ۸۴۰
📕موعود شناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۹۰ش، چ هفتم، ص ۶۲۳
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#امام_زمان #امام_مهدی #قائم #ظهور
هدایت شده از
🛑📢در برخی از آیات قرآن، از استغفار و طلب آمرزش انبیاء خبر داده شده است؛ مثل استغفار حضرت نوح (ع)، حضرت داود (ع) و حضرت سلیمان (ع). همچنین خداوند به پیامبر اسلام (ص) در سوره نصر دستور استغفار می دهد: «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا». آیا این موارد با عصمت انبیاء سازگار است؟! (بخش چهارم و پایانی)
💠سوره نصر و انتساب «استغفار» به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)
🔹آیه دیگری که در موضوع بحث ما محل مناقشه قرار گرفته، «آیه ۳ سوره نصر» است که در آن #خداوند_متعال پس از فتح مکه #پیامبر_اسلام (صلی الله علیه و آله) را مخاطب قرار داده می فرماید: «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ اسْتَغْفِرْهُ»؛ (پروردگارت را تسبيح و حمد كن و از او #آمرزش بخواه). در توضیح فلسفه این #استغفار می گوییم چنین دستوری #سرمشقى است #براىهمهامت، زيرا:
🔹اولا در طول #مبارزه طولانى بین #پیامبر (صلی الله علیه و آله) و مسلمانان از یک طرف، و #مشرکین_قریش از طرف دیگر كه سال هاى زيادى به طول انجاميد (حدود بيست سال) و #مسلمانان روزهاى بسيار سخت و دردناكى را طى كردند، گاهى آن چنان حوادث پيچيده مى شد كه جانها به لب می رسيد و در #افكار بعضى #گمانهاى_بدى در مورد وعده هاى الهى پيدا مى شد. [۱] اما اكنون كه پيروزى فرا رسيده، مى فهمند كه همه آن #گمانها و #بیتابیها #غلط بوده و بايد در مقام #استغفار برآيند.
🔹ثانيا #انسان هر قدر حمد و #ثنای_الهى كند، باز #حق_شكر او را ادا نخواهد كرد، و لذا در پايان اين حمد و ثنا بايد از #تقصير_خويش روى به درگاه خدا آورد و #استغفار كند.
🔹ثالثا معمولا بعد از پيروزی ها، وسوسه های #شيطان شروع مى شود و حالت #غرور از يک سو، و #تندروى و انتقام جويى از سوى ديگر نزد اشخاص به وجود مى آيد. در اينجا بايد به #ياد_خدا بود و پيوسته #استغفار كرد تا هيچ يک از اين حالات پيدا نشود يا اگر پيدا شده بر طرف گردد.
🔹رابعا: اعلام #پیروزی بر #مشرکین در جریان #فتح_مکه تقريبا به معناى اعلام پايان مأموريت پيامبر (صلی الله علیه و آله) و اتمام عمر آن حضرت و شتافتن به لقاى محبوب بود، و اين حالت مناسب #تسبيح و #حمد و #استغفار است، و لذا در روايات وارد شده است كه بعد از نزول اين سوره پيغمبر اكرم (صلی الله علیه و آله) اين جمله را بسيار تكرار مى فرمود: «سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَ بِحَمْدِكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ فَاغْفِرْ لِي إِنَّكَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ»؛ [۲] (خداوندا! منزهى و تو را حمد و #ستايش مى كنم. خداوندا! مرا ببخش كه تو بسيار توبه پذير و مهربانى). [۳]
🔹با این توضیحات دقیق و صحیح راجع به #معنای_استغفار مشخص می شود که اخبار آیات قرآن مجید درباره #پیامبران به هیچ وجه تناقضی با #عصمت_انبیاء ندارد.
پی نوشتها؛
[۱] همان گونه كه قرآن در مورد جنگ احزاب و در آیه ۱۰ سوره احزاب مى فرمايد: «وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللهِ الظُّنُونَا»؛ (و دل ها به گلوگاه رسيده بود و گمان هاى [نامناسبى] در باره خدا داشتيد).
[۲] تفسير القمی، قمى، على بن ابراهيم، دار الكتاب، قم، ۱۴۰۴ق، چ ۳، ج ۱، ص ۴۴
[۳] تفسير نمونه، همان، ج ۲۷، ص ۴۰۱
منبع:وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#پیامبران
هدایت شده از
🛑📢در برخی از آیات قرآن، از استغفار و طلب آمرزش انبیاء خبر داده شده است؛ مثل استغفار حضرت نوح (ع)، حضرت داود (ع) و حضرت سلیمان (ع). همچنین خداوند به پیامبر اسلام (ص) در سوره نصر دستور استغفار می دهد: «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا». آیا این موارد با عصمت انبیاء سازگار است؟! (بخش سوم)
💠حضرت نوح (علیه السلام) و استغفار به خاطر یک «ترک اولی»
🔹در آیه مناقشه برانگیز دیگری از قرآن یعنی در آیه ۴۷ سوره هود و از زبان #حضرت_نوح (علیه السلام) نیز می خوانیم: «قالَ رَبِّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْئَلَكَ ما لَيْسَ لي بِهِ عِلْمٌ وَ إِلاَّ تَغْفِرْ لی وَ تَرْحَمْني أَكُنْ مِنَ الْخاسِرين»؛ (عرض كرد: پروردگارا! من به تو پناه مى برم كه از تو چيزى بخواهم كه از آن آگاهى ندارم! و اگر مرا نبخشى، و بر من رحم نكنى، از زيانكاران خواهم بود). کدام عمل سبب شده که #حضرت_نوح (علیه السلام) چنین اظهار استغفاری کند؟!
🔹در پاسخ به این سؤال می گوییم همان طور که در داستان #حضرت_نوح (علیه السلام) در همین سوره هود نیز نقل شده، و همه نیز کم و بیش از آن اطلاع دارند، #فرزند_نوح نصيحت و #اندرز_پدر را نشنيد، و تا آخرين نفس دست از لجاجت و خيره سرى بر نداشت، و سرانجام در ميان امواج طوفان گرفتار و غرق شد. وقتى #نوح_نبی (علیه السلام) #فرزند خود را در ميان امواج ديد، عاطفه پدرى اش به جوش آمد و به ياد وعده الهى در باره نجات فرزندش افتاد رو به درگاه خدا كرد و گفت:
🔹«وَ نادى نُوحٌ رَبَّهُ فَقالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَ إِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَ أَنْتَ أَحْكَمُ الْحاكِمِينَ». [۱] (پروردگارا! فرزندم از اهل من و خاندان من است، و تو وعده فرمودى كه خاندان مرا از طوفان و هلاكت رهايى بخشى و تو از همه حكم كنندگان برترى و در وفاى به عهد از همه ثابت ترى). اما بلافاصله پاسخی تکان دهنده شنید که از واقعیتی بسیار مهم پرده برمی داشت و آن هم اینکه #پيوند_مكتبى، پیوندی بالاتر از #پیوند_نسبی و خویشاوندی است:
🔹«قالَ يا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ فَلا تَسْئَلْنِ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْجاهِلِينَ». [۲] (اى #نوح! او از اهل تو نيست، بلكه او عملى است غير صالح. [فرد ناشايسته اى است كه بر اثر بريدن پيوند مكتبی اش از تو، پيوند خانوادگی اش به چيزى شمرده نمی شود. حال كه چنين است] چيزى را كه به آن علم ندارى از من تقاضا مكن من به تو موعظه مى كنم تا از جاهلان نباشى).
🔹آنجا بود که #حضرت_نوح (علیه السلام) دریافت كه اين تقاضا از پيشگاه پروردگار درست نبوده است، و هرگز نبايد نجات #چنين_فرزندى را مشمول وعده الهى بر نجات خاندانش بداند، لذا رو به درگاه پروردگار كرد و گفت: «قالَ رَبِّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْئَلَكَ ما لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَ إِلَّا تَغْفِرْ لِي وَ تَرْحَمْنِي أَكُنْ مِنَ الْخاسِرِينَ». (پروردگارا من به تو پناه مى برم از اينكه چيزى از تو بخواهم كه به آن #آگاهى ندارم و اگر مرا نبخشى و مشمول رحمتت قرار ندهى از زيانكاران خواهم بود).
🔹ذکر این نکته ضروری است که #فرزندحضرتنوح علیه السلام (همان فرزندی که مشمول عذاب الهی واقع شد) وضع كاملا مشخصى نداشته. گاهى با مؤمنان و گاهى با كافران بود و #چهرهمنافقگونه او هر كس را ظاهرا به اشتباه مى انداخت. به علاوه احساس مسئوليت شديدى كه #حضرت_نوح (علیه السلام) در رابطه با فرزندش مى كرد و عشق و #علاقه_طبيعى ای كه هر #پدرى به فرزندش دارد (پيامبران نيز از اين قانون مستثنى نيستند) سبب شد كه چنين درخواستى را از خداوند بكند.
🔹اما به محض اينكه از واقعيت امر آگاه شد، فورا در #مقام_عذرخواهى به #درگاه_خداوند و طلب عفو بر آمد. هر چند گناهى از او سر نزده بود، اما مقام و #موقعيت_نبوت ايجاب مى كند كه بيش از اين مراقب گفتار و رفتار خود باشد. همين «ترک اولى» براى او با آن شخصيت بزرگ بود، و به همين دليل از پیشگاه خدا تقاضای بخشش کرد. [۳] #ادامه_دارد...
پی نوشتها؛
[۱] قرآن کریم، سوره هود، آیه ۴۵
[۲] همان، آيه ۴۶
[۳] ر.ک: تفسیرنمونه،مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الإسلامی، ۱۳۷۴ش، چ۱، ج ۹، ص ۱۱۴ تا ۱۱۸
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#پیامبران
هدایت شده از
🛑📢در برخی از آیات قرآن، از استغفار و طلب آمرزش انبیاء خبر داده شده است؛ مثل استغفار حضرت نوح (ع)، حضرت داود (ع) و حضرت سلیمان (ع). همچنین خداوند به پیامبر اسلام (ص) در سوره نصر دستور استغفار می دهد: «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا». آیا این موارد با عصمت انبیاء سازگار است؟! (بخش دوم)
💠چرایی استغفار سلیمان (عليه السلام)
🔹در موردی دیگر و در سوره «ص» و راجع به #حضرت_سلیمان (علیه السلام) می خوانیم: «وَ لَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمانَ وَ أَلْقَيْنا عَلى كُرْسِيِّهِ جَسَداً ثُمَّ أَنابَ - قالَ رَبِّ اغْفِرْ لي وَ هَبْ لي مُلْكاً لا يَنْبَغي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدي إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ»؛ [۱] (ما #سليمان را آزموديم و بر تخت او جسدى افكنديم، سپس او به درگاه خداوند توبه كرد - گفت: پروردگارا! مرا ببخش و حكومتى به من عطا كن كه بعد از من سزاوار هيچ كس نباشد كه تو بسيار بخشنده اى).
🔹باید توجه داشت که اين آيات درباره يكى از #آزمايش هايى است كه خدا درباره #حضرت_سليمان (عليه السلام) كرد آزمايشى كه با #ترک_اولى همراه بود و به دنبال آن سليمان نبی (علیه السلام) به درگاه خدا روى آورد و از اين «ترک اولى» توبه كرد. فشرده بودن محتواى اين آيات به گروهى از خيال پردازان افسانه باف مجالى داده است كه داستان هاى بى اساس و موهومى را در اينجا بسازند و امورى را به اين پيامبر بزرگ نسبت دهند كه يا مخالف اساس نبوت است، يا منافى مقام عصمت، و يا اصولا منافات با منطق عقل و خرد دارد.
🔹به هر حال #مفسران و محدثان در اين زمينه اخبار و تفسيرهايى نقل كرده اند كه از همه موجه تر و روشن تر اين است كه بگوییم: #حضرتسليماننبی (علیه السلام) آرزو داشت فرزندان برومند شجاعى نصيبش شود كه در اداره كشور و مخصوصا جهاد با دشمن به او كمک كنند. او داراى همسران متعدد بود. با خود گفت: از آن زنان فرزندان متعددی نصیبم می گردند و به هدف هاى من كم می كنند.
🔹اما چون در اينجا غفلت كرد و «ان شاء الله» - جمله اى را كه بيانگر اتكاى انسان به خدا در همه حال است - را نگفت در آن زمان هيچ فرزندى از همسرانش تولد نيافت، جز فرزندى ناقص الخلقه همچون جسدى بى روح كه آن را آوردند و بر كرسى او افكندند! #حضرت_سليمان سخت در فكر فرو رفت و ناراحت شد كه چرا يک لحظه از خدا [۲] غفلت كرده و بر نيروى خودش تكيه كرده است، پس توبه كرد و به درگاه خدا بازگشت. البته تفاسیر دیگری نیز راجع به این آیه از سوی برخی از مفسرین بیان شده است که هیچ کدام خالی از مناقشه و اشکال نیست و موجه تر از همه شان همین تفسیر شرح داده شده در بالاست. [۳] #ادامه_دارد...
پی نوشتها؛
[۱] سوره ص، آیات ۳۴ و ۳۵
[۲]تفسیرنمونه،مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الإسلامی، ۱۳۷۴ش، چ۱، ج ۱۹، ص ۲۸۱
[۳] همان
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#پیامبران
هدایت شده از
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️با توجّه به موارد استعمال كلمه «وحی»، این پدیده الهی به چند صورت انجام می گيرد؟
🔹از مجموع موارد استعمال كلمه #وحی، مى توان گفت: #وحی_پروردگار به دو صورت انجام مى گيرد. اين دو صورت عبارتند از:
💠الف) وحى تكوينى
🔹 #وحى_تكوينى در حقيقت همان #صفات، #غرايز و #استعدادهاى_درونى است كه #خداوند در #نهادِ_موجودات قرار داده. وحى فرستادن به زنبور عسل، همان تكوينِ غرايز درونى او است. البته به كار بردن كلمه وحى در اين موارد، يك نوع تشبيه و مجاز است؛ زيرا خلقتِ مرموز و #اسرارِدرونىموجودات به صداى آرام تشبيه شده است.
💠ب) وحى تشريعى
🔹 #وحى_تشريعى همان است كه بر #پيغمبران فرستاده مى شده، و رابطه خاصّ پيغمبران با #مبدأ_آفرينش بوده و به وسيله آن #حقايق را دريافت مى داشتند. امكان حصول اين نوع #وحى براى كسى كه #خداوند او را مورد عنايت قرار داده چيزى نيست كه ادراك آن براى #عقل مشكل باشد. بعضى از دانشمندانِ علوم جديد كه خيال مى كنند تمام حقايق جهان را مى توان با معلوماتِ تجربى تفسير كرد، وحى را يك نوع تجلّى شعورِ باطن و يا وجدانِ ناآگاه پنداشته اند! ولى حقيقت اين است كه #اسرارِ_جهان منحصر به كشفيّاتِ امروز نيست.
🔹بسيارى از مسائل وجود دارد كه هنوز علم نتوانسته است به آنها پاسخ صريح و روشن بدهد و مسئله #وحى نيز يكى از آنها است. توجيه وحى از راه شعور ناآگاه با اظهارات #پيامبران و #كتابهاى_آسمانى سازگار نيست؛ زيرا نتيجه آن توجيه اين مى شود كه: دركِ پيغمبران نسبت به مسائلى كه به آنان وحى مى شده با درك ما نسبت به مسائلى كه از طريقِ تجلّى شعورِ باطن سرچشمه مى گيرد، مغايرتى ندارد، به غير از آنكه آنان در اين جهت نيرومندتر بوده اند! حال آنكه #پيغمبران، #وحى را به صورت يك #رابطه_مخصوص با مبدأ هستى و مغاير با روابط فكرى و علمى ديگر، معرفى كرده اند.
📕رهبران بزرگ، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم، ۱۳۷۳، چ اول، ص ۱۸۸ و ۱۸۹
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#وحی