⭐️☄⭐️☄⭐️☄⭐️☄⭐️
☄
⭕️ #معلم در اسلام چه جایگاهی دارد؟ (بخش اول)
🔷از منظر #اسلام #فراگيرى_علم و دانش #واجب_عينى است؛ و در پاره اى قسمت ها #واجب_كفايى محسوب مى شود؛ يعنى بخشى از علوم را همگان بايد فرا گيرند و آن بخش كه جنبه تخصّصى دارد و فراگيرى آن براى همه ميسّر نيست، واجب كفايى مى باشد. #تعليم_علوم نيز همين گونه است، بخشى از آن توسّط كسانى كه از آن آگاهند بايد به همگان تعليم داده شود، در حالى كه تعليمِ بخشى ديگر هم واجب كفايى است. بر این اساس #تعليم و #تعلّمِ #تمام_علومى كه قوام جامعه بشرى از نظر معنوى و مادّى بدان بستگى دارد، گاه به صورت واجب عينى، و گاه به صورت واجب كفايى لازم و ضرورى است، و به همين دليل هيچ مسلمانى نمى تواند خود را از پيشرفت هاى علمى روز جدا سازد، بلكه براى تقويت #پايههاىحكومتاسلامى، بايد بيشترين سعى و تلاش براى تعليم و تعلّم آن صورت گيرد، و به يقين اگر #مسلمانان در اين زمينه كوتاهى كنند و مايه عقب افتادگى كشورهاى اسلامى گردند در پيشگاه خدا مسئولند!
🔷 #قرآن_مجيد، #نخستين_معلّم را #خداوند، و #نخستين_شاگرد را #حضرت_آدم (ع)، و نخستين علمى كه به او تعليم داده شد علم الاسماء مى شمرد. (به احتمال قوى منظور از آن، آگاهى بر اسرار افرينش و موجودات جهان است). تنها آدم (ع) نبود كه خداوند به او تعليم داد، بلكه به #يوسف_نبی (ع) تعليم تعبير خواب داد: «وَ عَلَّمْتَنِى مِنْ تَأوِيلِ الاَحَادِيثِ» [یوسف، ۱۰۱]، و به #حضرت_سليمان (ع)، زبان پرندگان آموخت: «وَ قَالَ يَا اَيُّهَا النّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّيْرِ» [نمل، ۱۶]، و به #داود_نبی (ع) زره ساختن را: «وَ عَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَكُمْ» [انبیاء، ۸۰]، و به #خضر_نبی (ع)، علم و آگاهى فراوانى داد: «وَ عَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنّا عِلْماً» [کهف، ۶۵]، و به #فرشتگان، علوم فراونى بخشيد: «سُبْحانَكَ لا عِلْمَ لَنا اِلاّ ما عَلَّمْتَنا» [بقره، ۳۲]، و به #انسانها، نطق و بيان آموخت: «عَلَّمَهُ الْبَيَانَ» و از همه بالاتر اينكه به #پيامبر_اسلام (ص)، علوم و دانش هايى كه هرگز تحصيل آن از طرق عادى براى او ممكن نبود آموزش داد: «وَ عَلَّمَكَ مَالَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ» [نساء، ۱۱۳]؛
🔷فرشته بزرگ الهى يعنى #پيك_وحى (جبرئيل) نيز #تعليمات_فراوانى به #پيامبر_اکرم (ص) داد: «عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى». [۱] #پيامبران نيز به نوبه خود در زمره #بزرگترين_معلّمان جهان اند كه علوم و #دانشهاى_فراوانى را در زمينه دين و دنيا به نسل بشر آموختند؛ قرآن درباره پيامبر اسلام (ص) - كه بزرگترين پيامبر الهی است - مى فرمايد: «وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ؛ و به مردم، كتاب [قرآن] و حكمت مى آموزد». [جمعه، ۲] همين برنامه را هر پيامبرى در مورد امت خويش اجرا كرد و علمِ دين و دنيا را به آنها آموخت. #علما و #دانشمندان - كه وارثان پيامبران اند - بعد از آنها به كرسى تعليم نشستند و علم و دانش را به انسانها آموختند، و مقامشان از نظر قرآن آنقدر والا و بالا است كه #قرآن_کریم درباره آنها مى گويد: «يَرْفَعِ اللهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ اُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ؛ خداوند كسانى را كه ايمان آورده اند و كسانى را كه #علم به آنها داده شده است، #درجات_عظيمى مى بخشد». [مجادله، ۱۱] #ادامهدارد...
پی نوشت:
[۱] غالب مفسّران «شديد القوى» را به جبرئيل (ع) تفسير كرده اند؛ ولى بعضى آن را ذات پاك خداوند مى دانند، قرآن کریم، سوره نجم، آيه ۵
📕پيام قرآن، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دار الكتب الاسلاميه، تهران، ۱۳۸۶ ش، چ نهم، ج ۱۰، ص ۲۶۲
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#قرآن #اسلام #معلم #عالم #علما #دانشمندان #مقام_معلم #جایگاه_معلم
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢«خنده» اولياء خداوند و انبياء چگونه است؟
🔹#امام_علی (عليه السلام) در فرازی از خطبه متقين در بيان اوصاف ايشان مى فرمايد: «#پرهيزكار اگر بخندد، #صدای_خنده او بلند نمى شود». اين خصلت، نشانه #وقار دارنده آن است. #لبخند، خنده بزرگان است، حتى بعضى موقع خنديدن دندان هايشان آشكار نمى شود. آنها كه اعتقاد به مبدأ و معاد دارند و از #عاقبت_اعمال خود باخبرند، محزونند و اين #حزن مانع از خنده نامعقول آنها است و در حد #حُسن_اخلاق و #معاشرت و خوشرویی، #لبخند می زنند، آنها كه نه #اعتقادى دارند و نه به #عاقبت_خود مى انديشند، از حزن در قلب آنها خبرى نيست و از اين روى فكر مى كنند در آسايش هستند در حالى كه #توهّمى بيش نيست!
🔹#رسول_خدا (صلى الله عليه و آله) هيچ وقت صدای خندهاش بلند نمى شد و تنها #تبسّم مى كردند. و گويا همه #انبياء (علیهم السلام) چنين بوده اند. در جريان [داستان] #حضرت_سليمان (علیه السلام) با مورچه در #قرآن آمده كه حضرت سليمان (علیه السلام) خنده اى #تبسّم_گونه كردند: «فَتَبَسَّمَ ضَاحِكاً مِّنْ قَوْلِهَا» [۱] و اين #روش_انبياء، نشانه وقار و توجه آنها به عالم ديگر بود.
🔹روزى #پيامبر_اسلام (صلی الله علیه و آله) از كنار عده اى از جوان هاى انصار عبور كردند و آنها با يكديگر گرم صحبت بودند و صداى #قهقهه و خنده هايشان بلند بود. حضرت [به آنها] فرمودند: «اى گروهى كه چنين مى كنيد، چه كسى از شما آرزويش #فريبش داده و بواسطه اين آرزو در #عمل كوتاهى كرده [اين چنين شخصى] بايد از آنچه در #قبرها است و آنچه در آنها مى گذرد آگاهى و اطلاع يابد و از #حشر و نشر #عبرت گيرد. ياد كنيد #مرگ را كه نابود كننده لذات است». [۲] در جاى ديگر فرمودند: «لَو تَعلَمُونَ مَا اَعلَمُ لَضَحِكتُمْ قَلِيلًا وَ ليَبكُوا كَثِيراً»؛ [۳] (اگر مى دانستيد آنچه را كه من مى دانم كم مى خنديديد و بسيار می گريستيد).
🔹#رسول_خدا (صلی الله علیه و آله) به #جبرئيل فرمودند: «چرا #ميكائيل را هرگز خندان نديده ام؟ گفت: «مَا ضَحِكَ مِيكَائِيلُ مُنْذُ خُلِقَتِ النَّارُ»؛ [۴] (ميكائيل از وقتى #آتش خلق شده نخنديد)». امام باقر (عليه السلام) مى فرمايند: «#حضرت_داوود (علیه السلام) به [فرزندش] #سليمان (علیه السلام) فرمود: «يَا بُنَىّ اِيّاكَ وَ كَثرَةَ الضِّحكِ فَاِنّ كَثرَةَ الضِّحكِ تَترُك العَبدَ حَقِيراً يَومَ القِيَامَةِ»؛ [۵] (اى فرزندم بپرهيز از #خنده_زيادى، زيرا زيادى خنده، بنده را در روز #قيامت حقير مى كند).
🔹آرى از #قهقهه بپرهيزيد كه از #شيطان است؛ «اَلقَهقَهَةُ مِنَ الشَّيطَانَ» [۶] و حتى در روايت از امام باقر (عليه السلام) آمده كه هرگاه #قهقهه زديد بعد از آن بگوئيد: «اَللّهُمَّ لَاتَمقُتنِى»؛ [۷] (خدايا مرا مورد #غضب خود قرار مده)؛ و اين روايت به خوبى نشان مى دهد كه #خنده_بلند انسان را در معرض #غضب_خداوند رحمان قرار مى دهد.
پس هرگاه خواستيد خنده كنيد، #تبسّم نمائيد كه بهترين خنده، #تبسّم است؛ «خَيْرُ الضِّحْكِ اَلتَّبَسُّمُ». [۸] و همين، #خنده_مؤمن است. [۹]
🔹نه فقط در حال شنيدنِ گفتارى خنده آور تبسّم كنيد، بلكه در همه حال #تبسّم را بر چهره خود آشكار كنيد، خصوصاً در #برخوردها و #سخن_گفتن ها. در روايت است كه #رسول_خدا (صلی الله علیه و آله) وقتى سخن مى فرمود #تبسم مى كرد [۱۰] و نيز در روايت است: «مَنْ تَبَسُّمَ فى وَجهِ اَخِيهِ كانَتْ لَهُ حَسَنَةٌ». (كسى كه در برابر صورت برادرش #متبسّم باشد براى او حسنه است). در روايت آمده: «وقتی #رسول_اكرم (صلى الله عليه و آله) خندان مى شدند، چشم هاى مباركش تنگ مى شد و همه خنده او #تبسّم بود...». [۱۲]
پی نوشتها؛
[۱] سوره نمل، آيه۱۹؛ [۲] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربى، چ۲، ج ۷۳، ص۵۹، باب۱۰۶؛ [۳] التوحيد، ابن بابويه، جامعه مدرسين، چ۱، ص۲۳۸، باب۳۴؛ [۴] بحار الأنوار، همان، ج۵۶، ص۲۶۰، باب۲۴؛ [۵] همان، ج ۱۴، ص۳۵، باب۳؛ [۶] الكافی، دار الكتب الإسلامية، چ۴، ج۲، ص۶۶۴؛ [۷] الكافی، همان؛ [۸] غررالحكم و درر الكلم، دار الكتاب الإسلامی، چ۲، ص۳۵۵، حکمت۱۸؛ [۹] بحار الأنوار، همان، ج۷۵، ص۲۵۰، باب۲۳؛ [۱۰] همان، ج۱۶، ص۲۹۸، باب۱۰؛ [۱۱] کافی، همان، ص۲۰۶؛ [۱۲] عيون أخبار الرضا(ع)، ابن بابويه، نشر جهان، چ۱، ج۱، ص۳۱۷
📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين، نسل جوان، قم، ۱۳۸۵ش، چ اول، ج ۲، ص ۵۷۷
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#خنده #تبسم
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢در برخی از آیات قرآن، از استغفار و طلب آمرزش انبیاء خبر داده شده است؛ مثل استغفار حضرت نوح (ع)، حضرت داود (ع) و حضرت سلیمان (ع). همچنین خداوند به پیامبر اسلام (ص) در سوره نصر دستور استغفار می دهد: «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا». آیا این موارد با عصمت انبیاء سازگار است؟! (بخش دوم)
💠چرایی استغفار سلیمان (عليه السلام)
🔹در موردی دیگر و در سوره «ص» و راجع به #حضرت_سلیمان (علیه السلام) می خوانیم: «وَ لَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمانَ وَ أَلْقَيْنا عَلى كُرْسِيِّهِ جَسَداً ثُمَّ أَنابَ - قالَ رَبِّ اغْفِرْ لي وَ هَبْ لي مُلْكاً لا يَنْبَغي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدي إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ»؛ [۱] (ما #سليمان را آزموديم و بر تخت او جسدى افكنديم، سپس او به درگاه خداوند توبه كرد - گفت: پروردگارا! مرا ببخش و حكومتى به من عطا كن كه بعد از من سزاوار هيچ كس نباشد كه تو بسيار بخشنده اى).
🔹باید توجه داشت که اين آيات درباره يكى از #آزمايش هايى است كه خدا درباره #حضرت_سليمان (عليه السلام) كرد آزمايشى كه با #ترک_اولى همراه بود و به دنبال آن سليمان نبی (علیه السلام) به درگاه خدا روى آورد و از اين «ترک اولى» توبه كرد. فشرده بودن محتواى اين آيات به گروهى از خيال پردازان افسانه باف مجالى داده است كه داستان هاى بى اساس و موهومى را در اينجا بسازند و امورى را به اين پيامبر بزرگ نسبت دهند كه يا مخالف اساس نبوت است، يا منافى مقام عصمت، و يا اصولا منافات با منطق عقل و خرد دارد.
🔹به هر حال #مفسران و محدثان در اين زمينه اخبار و تفسيرهايى نقل كرده اند كه از همه موجه تر و روشن تر اين است كه بگوییم: #حضرتسليماننبی (علیه السلام) آرزو داشت فرزندان برومند شجاعى نصيبش شود كه در اداره كشور و مخصوصا جهاد با دشمن به او كمک كنند. او داراى همسران متعدد بود. با خود گفت: از آن زنان فرزندان متعددی نصیبم می گردند و به هدف هاى من كم می كنند.
🔹اما چون در اينجا غفلت كرد و «ان شاء الله» - جمله اى را كه بيانگر اتكاى انسان به خدا در همه حال است - را نگفت در آن زمان هيچ فرزندى از همسرانش تولد نيافت، جز فرزندى ناقص الخلقه همچون جسدى بى روح كه آن را آوردند و بر كرسى او افكندند! #حضرت_سليمان سخت در فكر فرو رفت و ناراحت شد كه چرا يک لحظه از خدا [۲] غفلت كرده و بر نيروى خودش تكيه كرده است، پس توبه كرد و به درگاه خدا بازگشت. البته تفاسیر دیگری نیز راجع به این آیه از سوی برخی از مفسرین بیان شده است که هیچ کدام خالی از مناقشه و اشکال نیست و موجه تر از همه شان همین تفسیر شرح داده شده در بالاست. [۳] #ادامه_دارد...
پی نوشتها؛
[۱] سوره ص، آیات ۳۴ و ۳۵
[۲]تفسیرنمونه،مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الإسلامی، ۱۳۷۴ش، چ۱، ج ۱۹، ص ۲۸۱
[۳] همان
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#پیامبران