┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
بعد از تولد آقا محمد
آقا مصطفی چون مجروحیت شدید هم داشتند تا ۵۰ روز ایران بودند
آن مدت آقا محمد علی شب تا صبح بیدار بود و گریه میکرد
یک روز از بی تابی و گریه آقا محمد علی خسته بودم به آقا مصطفی گفتم شما این مدت رفتید سوریه با این همه مجروحیت حالا هم که مسئولیت دوتا بچه کوچیک
دیگه سوریه نرید
نگاهی کرد گفت صدای مظلومیت مردم بشنوم نروم؟
گفتم بمونید برای آزادی قدس
برای جنگ با اسرائیل
محمد علی رو بلند کرد و گفت کار نابودی اسرائیل با محمد علی اون رو سپردم به پسررررم
من الان وظیفه دارم
#سیدابراهیم_به_روایت_خانواده
#شهید_مصطفی_صدرزاده
💢 در غزه پس از بمباران یک خانه آیه ای از قرآن باقی مانده است
🔹 جُندَنَا لَهُمُ ٱلۡغَٰلِبُونَ.
و سپاه ما بر كافران پيروزند️
#شهید_مصطفی_صدرزاده
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
سوالی که خیلی زیاد از ما می پرسند اینکه چه کنیم مثل آقا مصطفی باشیم
و من خدمت همه بزرگواران عرض میکنم که آقا مصطفی سعی میکردند در هر نقشی که هستند بهترین آن نقش باشند(اگر فرزند هستند،پدر خانواده،همسر و یا حتی فرمانده)سعی میکردند بهترین آن نقش باشند
من زیاد دیده ام که بعضی از افراد میگویند تا طرف مقابل احترام نکند تا محبت نکند من نمی توانم محبت کنم یا احترام کنم .....
و بنده این را در مورد آقا مصطفی هرگز ندیدم
آقا مصطفی فقط به وظیفه خودش فکر میکرد که به بهترین نحو وظیفه خود را انجام دهد.
#سیدابراهیم_به_روایت_خانواده
#شهید_مصطفی_صدرزاده
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
اولین ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها بعد از ازدواجمون شب که اومد خونه یک سبد بزرگ گل خریده بود .
فردا ظهر وقتی از حوزه علمیه برگشتم
آقا مصطفی خونه بود
سلامی گفتم و به طرف اتاق راه افتادم که صدام کرد بیا بشین ...
گفتم برم اتاق کارم رو انجام بدم میام
گفت نه حالا بیا بشین کارت دارم
تا نشستم بدون مقدمه شروع کرد "به نظر شما خانواده یعنی چه؟
گفتم خب این که واضحه یعنی مامان بابا بچه هاشون "
با چشم های متعجب و گرد شده نگاهم میکرد
یعنی چی؟؟؟
مجدد تکرار کردم .......
گفت نه اشتباه میکنی خانواده یعنی زن و شوهر و بچه هاشون
یعنی من و شما و بچه هامون یک خانواده هستیم .
آقا مصطفی خیلی برای خانواده اهمیت و ارزش قائل بود
در مدت هفت سال زندگی مشترک تا قبل از سوریه رفتن فقط یکبار اردوی مجردی به راهیان نور رفت
که وقتی برگشت می گفت دیگه اردوی مجردی برگزار نمیکنیم راهیان نور هم خانوادگی میبریم.
#سیدابراهیم_به_روایت_خانواده
#شهید_مصطفی_صدرزاده
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅
آقا مصطفی عادت داشتند تمام نمازها رو مسجد میخوندن حتی نماز صبح
و روی این مسئله تاکید داشتند و گاها که میگفتم حالا که خوابت میاد امروز نماز رو خونه بخون قبول نمیکردند.
از زمانی که اخبار سوریه رو شنیدن ورزش رو جدی تر و حرفه ای تر دنبال میکردن مثل غواصی و...
با بچه های پایگاه و دوستانشون قرار میگذاشتن بعد از نماز صبح ورزش کنند.
این ورزش کردن حتی وقتی از سوریه بر میگشتن هم ادامه داشت
با تمام سختی و حتی با مجروحیت ورزش کردن ترک نمیشد
یک روز گفتم شما مجروحی ضروریه برید ورزش؟
گفتند: علاوه بر این که ورزش برای سلامت جسم تاکید شده
الان ضروریه من ورزش کنم تا جسمم قوی باشه که نکنه توی جنگ با دشمنان اسلام بخاطر ضعف و ناتوانی جا بمونم
اگر بچه های بسیج هم با خودم میبرم برای اینکه هر کدوم از این بچه ها قوی بشن برای سپاه اسلام...
من هم که دیدم آقا مصطفی انقدر مصمم هستند برای ورزش کردن و آماده شدن برای اسلام و جنگ با کفار
هدیه روز مرد سال ۹۴براشون این لباس ورزشی رو هدیه خریدم.
و هنوز این لباس ورزشی توی کمد لباسشان آویزانِ
به امید اینکه
اول خود آقا مصطفی ان شاءالله با ظهور آقا بیان و استفاده کنند
دوم ان شاءالله آقا محمد علی بزرگ بشن و این لباس رو تن کنند و قدرتمند و نیرومند بشن برای سپاه اسلام
برای سپاه امام زمان عج
ان شاءالله
#سیدابراهیم_به_روایت_خانواده
#شهید_مصطفی_صدرزاده
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
۱۹ شهریور سال ۹۴ وقتی داشتیم خداحافظی میکردیم تا ما از سوریه برگردیم آقا مصطفی حلقه نقره ای که تازه خریده بودم نگاه کرد و گفت این ست هم داره ؟
گفتم بله حلقه رو از دستم درآورد گذاشت دست خودش و با لبخند همیشگی و پر از محبت گفت رفتی ایران ستش رو برای خودت بخر .
گفتم خب دوباره مثل ۷ یا ۸ حلقه قبلی گم میشه گفت نه قول میدم مراقبش باشم .
چند روز بعد از برگشت ما به ایران پیام داد و از من پرسید رفتی ست حلقه رو بخری؟
گفتم بله
بعد این عکس رو برام فرستاد و نوشت دقت کردی حلقه رو هنوز دارم ،گم نکردم.
این عکس برای همه فقط یه عکسه ولی برای من یه نشونه از یه خوش قولی از خوش قولی های همیشه آقا مصطفی ست
آقا مصطفی عادت نداشت خیلی قول بده اما
اگر میگفت قول میدم من مطمئن بودم۱۰۰ در۱۰۰ انجام میده
و اوج خوش قولی آقا مصطفی آنجا بود که بعد از شهادتش
وقتی شهید عطایی ساک آقا مصطفی رو آوردند
ساک رو که باز کردم
دیدم حلقه آقا مصطفی کج شده اما لای وسایل پیچیده شده بود
شهید عطایی تعریف کردند شب عملیات حلقه رو از دستش در آورده که نکنه تو عملیات حلقه گم بشه 😭
#سیدابراهیم_به_روایت_خانواده
#شهید_مصطفی_صدرزاده
35.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
« زندگی ما باید شهیدانه باشه.... »
با مدّاحی: حاج مهدی رسولی
🗓 پنجشنبه ۱۱ آبانماه ۱۴۰۲
مراسم یادبود #شهید_مصطفی_صدرزاده
📍هیئت ثارالله زنجان
5.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ارادت آقا مصطفی به اهل بیت علیهم السلام و حضرت زینب سلام الله علیها وصف ناپذیره
احترام نظامی شهید مصطفی صدرزاده به عمه ی سادات سلام الله علیها...
#سیدابراهیم_به_روایت_خانواده
#شهید_مصطفی_صدرزاده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷#شهید_مصطفی_صدرزاده :
⚠️ امتحان خدا جلو رومونه
⬅️ اونی بعدا سرش بالاست و سینه ش جلو، که اینجا نمره منفی نگیره.
▫️حواسمون باشه؛شرمنده آقا نشیم...
یهشهیدانتخابڪنیدبریندنبالش...
بشناسینش!
باهاشارتباطبرقرارڪنین؛
شبیهشبشین♥️
ازشحاجتبگیرین...
شهیدمیشین🕊
#شهید_مصطفے_صدرزاده
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
اولین ایام فاطمیه بعد از ازدواج مان روز شهادت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها دیدم آقا مصطفی مشغول تمرین مداحی برای دسته عزاداری حضرت زهرا سلام الله علیها هستند با تعجب گفتم مگه شما مداح هم هستید؟
گفت:تا امسال که مجرد بودم برای روضه ها گریه میکردم و برای زخم ها و دردهای مادر گریه میکردم اما امسال جور دیگه ای این روضه ها رو میفهمم.
امسال بیشتر میسوزم
حتی نمیتونم تصور کنم زنی رو جلوی شوهرش بزنند و مرد فقط بخاطر خدا سکوت کنه و کاری نکنه😭😭😭😭بخاطر همین احساس میکنم باید هر کاری که میتونم انجام بدم برای غربت مولا امیرالمؤمنین علیه السلام و مادر سادات
باید از جان و مال برای اهل بیت علیهم السلام کار کنیم .
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#سیدابراهیم_به_روایت_خانواده
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
سردار معینی ( فرمانده آقا مصطفی) تعریف می کردند:
سید ابراهیم میگفت:
بعد از شهادت از خدا میخوام که اول برم جهنم با قاتلین حضرت زهرا {سلام الله علیها} رو برو بشم
انتقام اون سیلی و لگد و تازیانه ها رو بگیرم
بعد وارد بهشت بشم...
سردار معینی بعد از سالها مجاهدت در جنگ تحمیلی
و دفاع از حریم حرم ال الله
چند ماه پیش به دوستان شهیدش پیوست
برای شادی روح شان صلواتی هدیه کنیم
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#سیدابراهیم_به_روایت_خانواده