مسئله ۱۷۱۱-- در آخر باب۱۶۲ ج ۳ ص ۴۷۸ سطر ۴ می گوید : ((در خواب با خدا توافق کردیم من او را در تمام امور وکیلم کنم و من هم خدا را وکیل کردم ،از آن لحظه احساس کردم عصمت محض بر من مستولی شد)) ولقد رئیته سبحانه وتعالی فی النوم فقال لی : وکلنی فی امورک فوکلته ، فما رئیت الا عصمه محضه ،لله الحمد علی ذالک)) پس مبارک بادا!!
علی(ع) در روز رحلت رسول خدا (ص) العیاذبالله عقلش مختل شد و ابن عربی در یک شب معصوم.؟!
وه چه دشمنی!!!
مسئله ۱۷۱۲-- در پایان باب ۱۶۴ مطلبی دارد ترجمه آن به قلم خواجوی این است : (( صوفی کسی است که در نفس خویش و در خَلق و خُلق قائم مقام حق تعالی در قرآن و دیگر کتابهای آسمانی باشد.)) بسیار خوب!! صوفی ،، هم معصوم شد و هم قائم مقام خدا در قرآن،!!
صوفی که رجال در سوره حج را بجای پیاده مردان معنی میکرد !!.
فرعون و متوکل را مومن .!!!
مسئله ۱۷۱۳-- تمام مطالب باب ۱۶۷ هزیان است روایتی که وجود خارجی ندارد (( القلب بین اصبعین من اصابع الرحمن)) بر آن عالمی را جعل می کند و طلا را تام الخلقه می داند ( چون مطلوب صهاینه است).
باقی معادن ناقص الخلقه است.!!! در یکی از این ابواب نوشته اسم مالک آسمان اول اسماعیل است.!!
منبع ؟؟ خبری نیست.
مسئله ۱۷۱۴-- یک تیتر در باب ۱۶۷ این است : (( روحانیت ستارگان هفت گانه در تربیت اجسام معدنی .)) گویا در اوج حالات و مشکلات روانی بوده است.
مسئله ۱۷۱۵-- در ج ۳ ص ۴۹۴ می گوید: من نه تنها برای امت اسلام بلکه بر کل بشر ماموریت نصیحت دارم. (( انی مامور بالنصیحه لهذه الامه بل لعباد الله))
پس شما صوفیها کنج نشین ، ساحل نشین بودید حالا پیامبر شدید؟! ماموریت آری اما از طرف خدا نه از طرف شیطان.
کانال مشکات در ایتا.............👇
https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
کانال مشکات در تلگرام👇
https://t.me/mousavizanjany
مسئله ۱۷۱۶-- در ج ۳ ص ۴۹۴ می نویسد :(( فهذا هو اکسیر العارفین ،و مارئیت احداً نبهّ علیه غیری )) این سرّ و راز اکسیر عارفین است و من ندیدم کسی غیر از من متوجه وجود این اکسیر بشود. خب!!
جناب ابن عربی دیگه چی؟!
فرمودند : عیسی و یحیی دو پسر خاله تشریف بردند به آسمان دومّ.!! و یوسف هم رفت آسمان سوم و ستاره زهره هم پیش یوسف آمد.
اتفاقا مقداری از گِل باقیمانده از خمیره آدم که خدا با آن زمین را ساخته بود آنجا بود. و ادریس در آسمان چهارم بوده و هارون در آسمان پنجم بود ، ووو خب عزیزان!
باز همراه این آدم برویم بالا و یا همراه شدن با کسی که جز حرف مفت و بی مدرک حرفی ندارد به صلاح نیست برگردیم به زمین.!!
این مامور دشمن چه در سر داشته این همه خرافات را سرمایه درست کرده برای شاد کردند یهودیان.!؟
این حرفها در کدام کتاب است ؟!
در کدام علم است؟!! .
کسی که صدها روایت جعلی را خیال می کند مال رسول الله است با جهل در زمین از آسمان خبر می آورد!! .
این مامور چقدر پشتوانه سیاسی داشته که پس از ۷ و ۸ قرن شده کُمّل و شیخ اکبر؟! حضور ستاره زهره پیش یوسف عرفان نیست هزیان است . عقل قائل به آن ویران است. همانطوری که خودش گفته حیران است و سرگردان.
مسئله ۱۷۱۷-- در ج ۳ ص ۵۰۰ خیال می کند می تواند فرعون را تطهیر کند می نویسد :(( فرجّح جانب لقاء الله علی البقاء بالتلفظ بالایمان، وجعل ذالک الغرق نکال الآخره والاولی.)) یعنی چون فرعون در حین غرق شدن جانب لقای خدا را ترجیح داد دیگر مجازات آخرت و دنیایش همان غرق شدن بود. سپس می بیند در آیه آمده (( ان فی ذالک لعبره لمن یخشی )) خوب پس عبرت بودن دلیل بدبختی فرعون است و نه سقوط فرعون ، می خواهد اصلاح کند ابرو را کور می کند چشم را : (( یعنی فی اخذه نکال الآخره والاولی ،و قدم ذکرالاخره واخّر ذکر الاولی لیعلم ان ذالک العذاب اعنی عذاب الغرق هو نکال الآخره ، فلذالک قدّمها فی الذکر علی الاولی وهذا هوالفضل العظیم.))
یعنی مقدم آوردن واژه آخرت می رساند فرعون دیگر هیچ مجازاتی را در آخرت ندارد ، مجازاتش همان غرق شدن در دنیا بوده که آن هم با غرق شدن حل شد و این نوع مجازات از فضل عظیم خدا در حق فرعون است.!! عجب!!
اولا این بنده مفلوک خدا نمی داند در سوره غافر از آیه ۲۴ تا ۳۶ فرعون را کوبیده و در آخر سوره فرموده : فلم یک ینفعهم ایمانهم لما روا باسنا. یعنی ایمان آوردن فرعون در لحظه دیدن شلاق خدا و غرق شدن دیگر نفعی به حال فرعون نخواهد داشت. ابن عربی این مامور موساد قبل الموساد علیه دو آیه آخر سوره غافر که علیه فرعون و امثال فرعون است کودتای فرهنگی می کند. و غرق شدن فرعون را به جای عذاب آخرت مجازات آخری تلقی کرده و فضل عظیم معرفی می کند!!.
ابن عربیها بدانند معاد هست و کتک در قبال جنایت هم هست.
برداشتن آیات معاد از تورات به درد صهیونیسم نمی خورد .و دفاع از کفر در قالب عرفان رنگ باخته است .
و ثانیاً در آیه ۴۶ سوره غافر آمده :(( عذاب-- فرعون فقط غرق شدن نیست-- بلکه آتش است که صبح و شام بر آنها عرضه می شود.
و روزی که قیامت بر پا شود خدا می فرماید :ای آل فرعون داخل ! در سخت ترین عذاب ها وارد شوید )) این مامور بیسواد می خواهد برای جنایت فرهنگی خودش پشتوانه قرآنی درست کند. علیه مایستحقه.
ثالثاً : اگر استدلال به مجازات دنیوی بشود آیه ۱۶ مزمل مناسب است. و نه آیه ۲۵ سوره نازعات.
مسئله ۱۷۱۸-- در همان ص ۵۰۰ ج۳ می گوید : (( چون فرعون در حال ایمان قبض روح شد و فرصت داده نشد تا برگردد به حالت ادعای خدائی پس موحد مرده است.))
خب سوال : اگر در شهر پیشرفته ای و یا در جنگلی انسانی پیدا شود و بگوید :
یک : علی (ع) روز رحلت رسول خدا عقلش را از دست داد .
دو : شیعه به شکل خوک ظاهر می شود.
سه : رسول خدا اصلا اهلبیت ندارد .
چهار: منظور از اهلبیت مطهر در قرآن یعنی صحابه مومن مثل عمر.
پنج : متوکل عباسی عارف بوده.
شش: فرعون موحد مرده .
هفت : خانواده رسول الله با دیگران فرقی ندارند.
هفت : ابن عربی معصوم است.
هشت : جنازه یهودی مقدس است.
نُه : اولین عارف عمر است .
ده : عالمه ترین زنان عایشه و حفصه است. ووو خوب!
آیا ما وظیفه وجوبی نداریم سر این مار صهیونیسم را که به شکل یک انسان ظاهر شده بکوبیم ؟
کانال مشکات در ایتا.............👇
https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
کانال مشکات در تلگرام👇
https://t.me/mousavizanjany
مشکات اهل بیت (ع)
💠سوال : ۱. استاد گرامی منظور شما از عبارت «بایّ نحو یحصل عرفا» چیست؟ آیا منظور شما این است که احکا
💠سوال :
1. چرا خود امام معصوم که در مقام بیان بودند این مطلب رو ذکر نکردند؟ چرا وقتی راوی از امام در مورد غسل ارتماسی میپرسد، امام به او یادآوری نمیکند که اصلا چیزی به نام غسل ارتماسی و ترتیبی نداریم؟!
شما این مورد رو از کجا استنباط کردید؟!
وقتی امام معصوم در مقام بیان باشه به راحتی میتوانست تذکر دهد که چیزی به نام غسل ارتماسی و ترتیبی نداریم و این مباحث همه کشک است.
اما امام نه تنها این مورد رو نفرمودند بلکه مواردی دیگر را منع و جائز کردند و به جزئیات پرداختند.
2. مطلب بعدی این هست که وقتی شما غسل ترتیبی و ارتماسی را به حسب آنچه در لسان شارع آمده انکار کردید، الان وظیفه یک مجنب برای نماز چیست؟
به چه نحوی غسل کند؟
آیا اصلا به غسل نیاز دارد؟
کیفیت آن به چه نحو است؟
آیا صرف اینکه زیر دوش بایستد و خود را خیس کند کفایت میکنه؟!
به کدام دلیل؟!
مطلبی که شما تبیین فرمودید خیلی عجیب است. آیا فقیهی را سراغ دارید که سخن شما رو گفته باشد. با تشکر
✅پاسخ : دوست محترم !
اگر توجه کنید اشکالی نیست بنده مطلبی عرض می کنم که خلاصه مدعای حقیر است شما هر چه می توانید ردّ کنید به نفع اسلام است عرض حقیر این است :
(( یک : جمله و یا واژه { غسل ترتیبی } و { غسل ارتماسی } در لسان نصوص نیست.
دو : ترتیبی بودن امر طبیعی در شستشو با آبی است که انسان به داخل آن نمی تواند برود و غسل ارتماسی کند.
سه : غسل ارتماسی هم در جائی است که انسان به داخل آب عمیق برود و غسل کند.
چهار : وصف ترتیبی و ارتماسی تولید شرع نیست.
اسمی است که بین عرب بوده و هست و خواهد بود .
پنج : غسل امر عبادی است اگر نیت قربت کند و عمل یکی از دو شکل غسل را انجام دهد می شود غسل شرعی.
شش : شرع مقدس شکل عرفی شستن بدن را به شرط قصد قربت امضا فرموده و خودش شکل اختراعی برای غسل ندارد بله فقط قصد قربت را اضافه فرموده است.
هفت : از ۳۸ روایت کیفیت غسل ۳۵ روایت خالی از قیود است از آن سه تا هم دو تا مال امام نیست یکی هم مربوط به موی زنان است .
اگر در این عبارات حقیر نقص پیدا کردید ردّ بفرمائید نقد بفرمایید هر چه منطقی تر بکوبید ثواب بیشتر می برید.
کانال مشکات در ایتا.............👇
https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
کانال مشکات در تلگرام👇
https://t.me/mousavizanjany
مسئله ۱۷۱۹-- در ص ۵۲۱ نیم صفحه از وفا و صفا و رعایت حقوق رعیت و مردم داری حَجاج ابن یوسف جلاد تعریف کرده و اظهار رضایت کرده و مطلب می نویسد، سپس در ص۵۲۳ زهرای اطهر را می کوبد که معصوم نیست. الله اکبر.!!
مسئله ۱۷۲۰-- روی جمع روایات صحیح اهل سنت که توافق کردند با تفکیک جدید۷۵۶۳ روایت در صحیح بخاری و۷۴۵۷ روایت در صحیح مسلم آمده است جمعا حدود ۱۵۰۰۰ روایت.
حدود ۲۰ هزار هم حدیث شیعه می تواند صحیح باشد. چرا ابن عربی با وجود ۳۵۰۰۰ روایت معتبره می رود دنبال روایات جعلی که در هیچ کتابی نیست؟!
مثلا در آخر باب ۱۷۰ روایت :(( من سقی البغی الکلب فشکرالله فعلها فغفرلها.)) که در هیچ کتابی نیست. چرا برای آب دادن به سگ هار ،و تبلیغ خدمات حجاج ، و ترویج موحد بودن فرعون ، نقش مثبت یهود ، انتشار عارف اول بودن عمر، و نشر عارف بودن متوکل همت به خرج می دهد؟! اما با دیوانه خواندن نفر دوم پنج تن اهلبیت و در لبه جهنم بودن نفر سوم اهلبیت به اهلبیت توهین می کند،!؟
این عرفان است یا راه شمر را در وادی فرهنگ تایید کردن؟!
چرا خدای ابن عربی در فرعون ، یهود، عمر، حجاج، متوکل ووو
تجلی میکند؟!
مسئله ۱۷۲۱-- مسلمین در آغاز هر کاری کوشش می کنند با قرائت چند آیه کار خود را با قرآن شروع کنند، اما این عنصر خطرناک کوشش می کند هم اول بابها را و هم آخر بابها را با مجعولات ،خرافات اسرئیلیات شروع کند و تمام کند!!
مثلاً اول باب ۱۷۶ را با این روایت شروع کرده :(( یموت المرء علی ما عاش علیه، ویحشر علی ما مات علیه)) انسان می میرد در مسیر آن نوع زندگی که داشته و محشور می شود در حالتی که مرده است ، که خمیر مایه عین القضات در کتاب نامه های عین القضات. ص۲۸ والترغیب جلد ۳ ص ۵۰۰ و مرحوم ملامحسن فیض در کتاب حقایق ص ۸۸ .که هر چه باشد حقیقت نبوده.
ابن عربی مصدر الاکاذیب است ، اصلا چنین روایتی نیست.
سندش کو !!؟
مسئله ۱۷۲۲-- یکی از تاکتیکهای اهل کتاب نفوذی بالا بردن مقام یهودیان نفوذی است. که ابن عربی تعقیب می کند.
مثلا درباره عبدالله ابن سلام یهودی در خبری یموت عبدالله ابن سلام و هو آخذ بالعروه الوثقی.
در حال مرگ این فرد چنگ میزند به ریسمان محکم خدا و در خبری : و هو عاشر عشره فی الجنه. کنز خبر ۳۳۵۱۸ و ۳۳۵۱۷ و او دهمین اهل بهشت موعود رسول خدا است. صحیح مسلم خبر۶۲۷۶ .
جالب این است ناقل فضائلش خودش است مثل زید ابن ثابت رابط یهود. تمام فضائلش را از قول رسول خدا خودش نقل کرده است.! و ابن عربی سازمان دهنده نشر فضایل یهودیان نفوذی است که خودش اصدق مصادیق آن است.
کانال مشکات در ایتا.............👇
https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
کانال مشکات در تلگرام👇
https://t.me/mousavizanjany
مسئله ۱۷۲۳-- در باب بسیار مختصر ۱۷۰ بزرگ ترین سرقت را انجام می دهد و می گوید ((وارث نبوت صوفی ها هستند)) و نه ۱۲ امام ، یعنی ردّ زیارت وارث. :(( والورثه اهل الالقاء الاهی)) یعنی ورثه انبیاء کسانی هستند که خدا به آنها مطلب القاء می کند که کذب محض است ، فقط مطابق ۳ آیه ، شیطان به غیر نبی مدعی لقاء ، مطلب انحرافی القا می کند.
مسئله ۱۷۲۴-- در باب ۱۷۱ اول صوفی را می رساند به سطح انبیاء با مختصر فرق سپس روایت عایشه علیه حضرت زهرا( ع ) را به آن ضمیمه می کند و می کوبد ، چه ماموریتی است !!؟
این روایت مجعول عایشه دشمن حضرت زهرا و عروه پسر خواهر عایشه و زهری معروف به دین فروش ، ریشه در صحیح بخاری خبر ۶۷۸۸ و ۳۴۷۵ و ۳۷۳۳ و ۴۳۰۴ و ۶۷۸۷ دارد و بخاری ناصبی تعریف دروغ از عایشه را در بیش از ۱۸ مورد تکرار کرده و توبیخ حضرت زهرا را در ۵ مورد تکرار کرده. و ابن عربی توهین به حضرت زهرا را چندین بار بیش از بخاری !!!
کودتا پیچیده تر بوده است.
در هر حال جاعلان این روایت منقول از ابن عربی علیه حضرت زهرای (ع) پیش حقیر در خصوص این خبر مجعول پرونده دارند که عندالانتشار ان شا الله اضافه خواهد شد.
مسئله ۱۷۲۶-- در ج ۳ ص ۵۴۰ می گوید : اصلا رسول خدا (ص) تنها وارث انبیا نیست . ولذا صوفی ها به عدد انبیای عظام (ع) مورث دارند. و تمام انبیای اولوالعزم مورثند .
لذا رسول خاتم یکصد و بیست و چهار هزارم انبیا حق دارد وارث انبیا باشد و مورث برای صوفیها. قطعا در کودتای سقیفه این قدر علیه رسول خدا کودتا نشده بود. پس حضرت لوط هم به اندازه رسول خاتم مورث است.
پس این کودتا نیست ، بلکه تیر خلاص به اسلام است. :(( ومنهم من یتجلی له عندالاحتضار رسوله ،الذی ورثه،(!!!) اذکان العلماء ورثه الانبیاء. فیرای عیسی عنده احتضاره ، او موسی او ابراهیم او محمد اوایّ نبیّ کان .)) پس مسلمان نبودنش را لو داد.
مسئله ۱۷۲۷-- از منظر فتوحات مکیه تا باب ۱۷۷ اسلام عبارت است از تولّی با :
یک : خدای تورات همیشه مرتبط با صوفی ها..
دو : در حق فرعون .
سه : یهود .
چهار : حجاج ابن یوسف
پنج : عمر .
شش : احمد ابن حنبل .
هفت : متوکل .
هشت : عایشه
نهُ : ابوهریره .
و تبرّی از
یک : اهلبیت .
دو : امامت ۱۲ معصوم.
سه : عصمت زهرای اطهر.
چهار : شیعیان اهلبیت.
پنج : شیعه.. این است خلاصه اسلام و یا تولی و تبری ابن عربی تا باب ۱۷۷ که درست نقطه مقابل مکتب اهلبیت عصمت و طهارت.(ع).
پس برای قادرین بر مقابله با این هجوم فرهنگی یهود واجب کفائی است تا به وجود آمدن من به الکفایه این لشکر مهاجم را تا کوه صهیون تعقیب کند و تمام فضای حضور آن را ضد عفونی کند.
مسئله ۱۷۲۸-- در باب ۱۷۶ کوشش می کند عرفان خودش را با یک روایت مجعول یک نفر مسیحی که پیش حقیر پرونده مفصل دارد بچسباند به اسلام ، اما حقیر با کشف ۳۱ کانال روائی ریشه جعل را کشف کرده ثابت کرده ام اسرائیلی است و خلاف روایات معتبر و منقول از امام باقر( ع) است. روایت را به شکل حدیث قدسی درست کرده اند : (( قال(ص) عن الله تعالی انه یقول یوم القیامه : انظروا فی صلاه عبدی اتمّها اونقصها ؟
فان کانت تامه کتبت له تامه، وان کانت انتقص منها شیئاً قال : انظروا هل لعبدی من تطوعّ؟! فان کان له تطوع ، قال: اکملوا لعبدی فریضته من تطوعه))
حاصل این که هر کس نماز واجبش نقص داشته باشد و دارای نماز مستحب باشد نماز واجب ناقص با نماز مستحبی اکمال و مونتاژ می شود. اما خیانت ابن عربی :
یک: در کنزالعمال خبر ۱۸۸۸۵ و ۱۸۸۶۷ از تمیم داری کذاب مسیحی با فرهنگ یهودی منافق است.
دو : در خبر ۱۸۸۸۸ و ۱۸۸۷۷ و ۱۸۸۷۸ همه از ابوهریره کذاب است. سه : در خبر ۱۸۸۵۹ از پسر عمر است.
و چهار : ابن ماجه در خبر ۱۴۲۵ از ابوهریره و در خبر۱۴۲۶ از تمیم داری است .
پنج : در مسند احمد خبر ۱۶۱۷۸ و ۱۶۵۰۱ و ۲۰۱۶۹ و ۲۲۶۹۲ همه را از مرد مجهولی از اصحاب النبی (ص) نقل می کند.!!
بله همان مجهول است که ساخته و گم شده است. و باقی عمله او هستند . این پنج خیانت و جنایت.
در فقه اهلبیت نماز مستحب نقص نماز واجب را ترمیم نمی کند.
کانال مشکات در ایتا.............👇
https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
کانال مشکات در تلگرام👇
https://t.me/mousavizanjany
🏴شهادت غریبانه حضرت امام موسی کاظم علیه السلام تسلیت باد
ـــــــــــــــــــــــ
کانال مشکات در ایتا.............👇
https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
کانال مشکات در تلگرام👇
https://t.me/mousavizanjany
مسئله ۱۷۲۹-- در مکتب اسلام بیش از دو طریق برای درک احکام اسلام نیست .
کتاب الله و سنت منقول از عترت .
ابن عربی می گوید : (( ان المحاسبی ذکران المعرفه هی العلم باربعه اشیاء. الله، والنفس والدنیا والشیطان.))
یعنی این ۴ شئی طریق شناخت است.
سپس می گوید اما رسول خدا فرموده برای شناخت خدا فقط یک طریق است و آن هم معرفت نفس است :(( من عرف نفسه فقد عرف ربه)) که اصلا چنین روایتی با این ترکیب نداریم.
راه شناخت خدا و احکام کتاب و سنت منقول از اهلبیت است و شیطان راه عدم شناخت است و نه راه شناخت . راه شیطان راه اغوا است. و ابن عربی با طرح شیطان ولو به اسم رفیقش اغوای می کند.
مسئله ۱۷۳۱-- در باب ۱۷۷ روایت ((و فضل عایشه علی النساء کفضل الثرید علی الطعام. )) فضل عایشه نسبت به سایر زنان مانند فضل طعام ترید است نسبت به سائر غذاها . این روایت دارای پرونده مفصل پیش حقیر است.
اولا : روایاتی که راوی آنها خود عایشه است ۴ زن مقدمند و اسمی از عایشه نیست. در خبر۳۴۴۰۶ کنزالعمال که سیدات النساء ۴ نفرند که هیچکدام عایشه نیست. :(( سیدات نساء اهل الجنه اربعه مریم و فاطمه و خدیجه و آسیه.
و در خبر۳۴۴۰۲ همان ۴ نفرند.
و ۳۴۴۰۳ همان ۴ نفرند.
و خبر ۳۴۴۰۴همان ۴ نفرند.
و خبر ۳۴۴۰۹ همانها هستند. وکذا ۳۴۴۱۱ .
ثانیاً : محور در راوی ابوموسی اشعری وانس کذاب است.
ثالثا : خالی بودن روایات بالا از اسم عایشه که بیش از یکصد منبع دارد می رساند خود ابن عربی هم می دانسته فضل عایشه جعلی است اما او مامور است و این روایت پرونده مفصلی دارد پیش حقیر.
مسئله ۱۷۳۲-- در ج ۳ ص۵۳۲ نقل می کند رسول خدا به عثمان گفته :(( در آینده پیراهن خلافت را نگذار از تنت بیرون کنند.))
این روایت پرونده سیاه جعلش پیش حقیر است فقط به یک سطر از آدرسش توجه کنید : در تاریخ ابن عساکر خبر ۸۵۸۸ و ۸۵۷۹ و ۸۵۹۰ و۸۵۹۱ و ۸۵۹۲ و ۸۵۹۳ و ۸۵۹۴و ۸۶۹۵ و ۸۵۹۶ و ۸۵۹۷.
وقتی عایشه دید با وجود علی (ع) قدرت به طلحه و خاندان ابوبکر نمی رسد با جعل این روایت طرف عثمان را تقویت می کرد. ابن عربی هم در طرف یهود است و دشمن موضع علی (ع).
مسئله ۱۷۳۳-- خواجوی در ج ۸ فارسی ص ۱۷۵ چند دقیقه بیدار شده و در پاورقی گفته (( این روایات حضرت شیخ با قرآن و موضع اهلبیت تعارض دارد . پس از کجا آورده؟! ))
پاسخ من به خواجوی و دانشکده های عرفان و فلسفه این است :
ایقاظ : محی الدین ابن عربی یهودی نفوذی بوده است.
مسئله ۱۷۳۴-- در جلد ۳ ص ۵۶۶ خدا تشریف می آورد به آسمان اول .!! العیاذبالله.
مسئله ۱۷۳۵-- در همان جلد ص ۵۶۶ حدیث دروغ کنز را تبلیغ می کند .
مسئله ۱۷۳۶-- در ج۳ ص ۵۶۸ خدا با آرایش جدید و چهره جدید منتها ساده پوش تشریف می آورد زمین.!!
کانال مشکات در ایتا.............👇
https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
کانال مشکات در تلگرام👇
https://t.me/mousavizanjany
مسئله ۱۷۳۷-- یکی از اصول اصلی کودتای یهود در سقیفه ، نابودی رسمی و دولتی تمام احادیث النبی بود ، دومی تفسیر قرآن بود که مجازات هر دو شلاق و باتوم حکومتی بود ، اصل سوم پس از انهدام کل سنت و تفسیر، تزریق اسرائیلیات بود .بنا بوده کسانی انحصاراً تزریق اسرائیلیات را مدیریت کنند. ولذا ابوهریره اصلا و ابداً در زمان حضور و حیات رسول خدا گوئی حضور نداشته است. پس از شهادت رسول خدا که باسّمّی در قالب (( لدّ و لدود))( خوراندن داروی پزشک که به قول امام صادق (ع) توسط دو مرد و یک زن صورت گرفت.) مدیریت شده بود ، جبهه نشر اسرائیلیات توسط ابوهریره فعال شد .و عمر در حال مرگ بود که ضرورت نشر اسرائیلیات ابوهریره و انس و عایشه ، عروه ، مطرح شد و بنا شد ابوهریره اسرائیلیات را در یک دوره نه چندان طولانی در منطقه طور سینا از کعب الاحبار دریافت کند. و عمر شخصاً تفسیر سوره فاطر خاصه آیات ۳۲ به بعد را پیش کعب الاحبار دوره دیده است و بخشی از سوره مائه را در۸۰ کیلومتری مدینه منطقه ای بنام الروحاء از خود یهودیان فراگرفت. و سوره توبه در توبیخ کودتای عمر و سایر منافقین رابط با کفار اهل کتاب بدون بسم الله نازل شد، و جبرئیل نازل شد و گفت ابوبکر حق بردن سوره توبه به مکه را ندارد ، چون با دو آیه آخر سوره مشکل دارند ولذا ۱۰ آیه داد باز دخالت ابوبکر ممنوع شد .و هم اکنون درباره ۲ آیه آخر سوره اهل سنت مشکل دارند و عمر درباره نصف سوره توبه مشکل دارد. آثاری از مدرک در تفسیر سیوطی ذیل آن آیه ۲۳ و ۳۳ فاطر هست. لذا قطب دائره کتاب فتوحات مکیه ابن عربی که برای فتح مکه توسط یهود از طریق فاز دینی و فرهنگی تدوین شده است آن دسته از روایات ابوهریره است که در دوره خاصی پس از شهادت رسول خدا از خود یهود اخذ کرده بوده است. و در عصر حیات رسول خدا ابوهریره یک کلمه حرف نمی زده و از کُّتاب وحی هم نبوده است. یهود عصر عمر تحلیل یهود را ازطریق دو مهاجم : کعب الاحبار و ابوهریره پاس داد ، پس از ۷ قرن ابن عربی گُل زد و شد فتوحات مکیه ساری و جاری در داخل دروازه فقط در بخشی از حوزه های علمیه.
کانال مشکات در ایتا.............👇
https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
کانال مشکات در تلگرام👇
https://t.me/mousavizanjany
مسئله ۱۷۳۸-- لیست بسیار مختصر از اسامی اسرائیلی ها در تفاسیر مسلمین : کعب الاحبار، نوف بکال پسر خوانده کعب الاحبار که به درون یک خطبه در نهج البلاغه هم تزریق شده. عبدالله ابن سلام، وهب ابن منبه ، تمیم داری . ابوهریره ، عروه ابن زبیر،عبدالله ابن عمرو عاص، عُمَر، زُهری ، مقاتل ابن سلیمان ، ضحاک ابن مزاحم، عایشه ، حفصه ، انس، ابن جریج ، عرباض ابن سایه ،ابی قلابه، قتاده ابن دعامه، مجاهد ، عطا، ( هر سه نفر عطا) ابوالعالیه، رافع ابن خدیج ،ابی امامه، ابوصالح، سعید ابن جبیر، عمرو ابن دینار ، سعید ابن مسیب داماد ابوهریره که در منابع اولیه بحارالانوار ۹۳ روایت تزریق کرده اند. سُدّی ، محمد ابن کعب قُرَظی ، سفیان ثوری ، سفیان بن عیینه، عبید ابن عُمیر .ربیع ابن زید، حسن بصری. ابی رزین، وکیع ابن جراح، نافع ابن ازرق، ابی مجلز ، واقدی، ابن سعد ، موسی ابن عقبه ، شهر ابن حوشب ، عطیه ، عکرمه ، ابن ابی نجیح . ربیع ابن انس ، ابن ابی لیلا ، عبدالله ابن حارث ، شعبی ، عبیدالله ابن عتکی ، عامر ابن عمر ، عامر ابن ربیعه ، نخعی ، ابن اسحاق .
مسئله ۱۷۳۹-- یکی از ارکان عرفان خاصه عرفان ابن عربی آیات ۲۶ و۲۸ باب اول و آیه ۱ باب ۵ سفر پیدایش تورات تحریف شده است. و در متون اهل سنت بر این آیات اضافه کرده اند :(( اذا قاتل احدکم اخاً فلیجتنب الوجه)) و آیه ها این مقدار است :(( ،فان الله خلق آدم علی صورته. )) معنای قسمت اضافه این است : (( اگر گرفتار در جنگ با مسلمان دیگر شدید به صورت او ضربه نزنید.)) و باقی یعنی این قسمت :(( چون خدا صورت انسان را شبیه صورت خودش آفریده است)) فقط آیه تورات است. آن قسمت اضافی را اهل سنت طوری با آن آیات توراتی ممزوج و مخلوط کرده اند که ابن عربی هر کدامش که مطابق مذاق یهود بوده است را در فتوحات آورده است ،آن هم گویا بیش از ۸۰ تا ۹۰ بار.
اینک این سه آیه تورات در متون دست اول اهل سنت را ببینید تا کجاها رسیده است مقیاس تقریبی یک درصد است : مسلم خ ۶۵۵۰ از ابوهریره و شماره قدیم خ ۲۶۱۲، و خ ۶۵۴۶ و ۶۵۴۸ و ۶۵۴۹ و ۶۵۵۱ که این آخری ذیل فوق را ندارد، مسند احمد خ ۱۱۴۷۶ و خ ۸۱۳۹ از ابوهریره. و در مسند احمد خ ۱۰۳۵۴ و ۸۰۵۳ ذیل فوق را دارد از ابوهریره است ، که ذیل را در صدر قرار داده است. و حضرت آدم را تا ۶۰ ذراع کشیده و بلند ساخته و مسند خ ۸۳۶۸ و ۹۵۰۷ از ابوهریره است ، اما از روایت مسند احمد خ ۹۶۴۶ معلوم می شود این ذیل را ابن مهدی بر آن خبر افزوده است. و در حقیقت خبر در۹۶۴۶ این است :(( عن ابی هریره : عن النبی (ص) : (( اذا قاتل احدکم فلیجتنب الوجه )) این مقدار روایت بوده ،یعنی وقتی به مسلمانی در دعوائی ضربه می زنید مواظب صورتش باشید . والسلام، و اگر در اخبار زیادی متن آن سه آیه تورات یعنی : (( خدا انسان را مطابق صورت خودش آفریده )) را اضافه کرده اند بر روایت ، این کار مال ابن مهدی بوده است.
حال وای به حال فتواهای ناشی از این احادیث تزریقی وای به حال مسلمانان تابع ابن عربی.!!.
مسئله ۱۷۴۰-- قرآن به طور کلی و مطلق و روایات بطور کلی و مطلق فرموده اند :((هر مقدار انسان نفس خود را پاک کند راه بهشت را هموار کرده است. ثقلین نازل شده تا راه تزکیه نفس را یاد دهد. این نفس تزکیه شده است که آمادگی و لیاقت دارد به بهشت برود.
اما هرگز حکم شرعی و تکالیف اللهی از طرف خدا بر نفس تزکیه شده هر کس نازل نمی شود و هرگز هم از نفس تزکیه شده غیر انبیاء حکمی صادر نمی شود.
فقط نفس تزکیه شده انبیا دارای نزول وحی و صدور تکلیف دارند. تا اینجا اسلام است.
اما یهود و عرفان تزریق شده یهود این است : (( این طوری نیست که نفس تزکیه شده انسانهای غیر انبیاء مثل نفسهای پاک صوفیها و عرفاء تکلیف نداشته باشند، نه خیر نفس تزکیه شده غیر انبیاء یعنی عرفاء نیز صفحه ای است مثل آئینه اگر بر آن چیزی الهام شود مثل قرآن و سنت حجت است.))
این موضع دوم که مال صوفیها خاصه ابن عربی است ، هم خلاف قرآن است و هم خلاف سنت .
ولذا کل متون عرفانی محکوم به کذب، به انحراف و حرکت در خط اهل کتاب است . مقیاس دین دو تا است : ثقلین : (( کتاب و سنت )) ( انی تاریک فیکم الثقلین) .
و مطابق سه آیه قرآن القاآت احکامی و تکلیفی به قلوب افراد غیر معصوم القائآت شیطانی است .
انعام ۱۲۱ و شعرای ۲۲۲ ۲۲۱ .
مسئله ۱۷۴۱-- یکی از ارکان و یا عوامل اولیه قول به وحدت وجود همان سه روایت منقول از تورات است و یکی از ارکان نشر آن ابوهریره و یکی بخاری در خبر۷۰۵۷ و ۳۳۲۶ و ۶۲۲۷ و این سه آیه مجعول اسرائیلی در مسند حمیدی ، فتح الباری، السنه ابن ابی حاتم. المغنی عن حمل الاسفار. والاسماء والصفات بیهقی تاریخ تهذیب دمشق .ووو
از افتخارات عرفان ابن عربی در فتوحات است.
کانال مشکات در ایتا.............👇
https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
کانال مشکات در تلگرام👇
https://t.me/mousavizanjany
مسئله ۱۷۴۲-- باید ابن عربی مشروعیت عشق صوفی روزبهانی به یک بانوی زیبا در فتوحات ج ۳ ص ۵۷۶ را از منظر عرفانش تفسیر کند. البته نیاز به تفسیر ندارد ، منتها بفرمایند جایگاهش در عرفان کجا است؟ آیا انحصاری است ؟ و یا اجازه هست این بندگان خدا طفلک جوانان هم در عرفان ایشان در آسمان دوم متنعم از عشق عرفانی شوند.!؟
و آیا اساساً عشق خود ابن عربی نسبت به آن بانوی عفیف و پاکدامن (نظّام) در عرفانش منشاء مشروع دارد ؟!
اگر دارد چیست؟ و کجا است؟
مسئله ۱۷۴۳-- ابن عربی عمداً ، علناً ، عالماً ، قاطعاً و صریحاً مسلّمات آیات قرآنی را ردّ می کند :(( قال الله تعالی : { ان الملوک اذا دخلوا قریه ً افسدوها وجعلوا اعزه اهلها اذله وکذالک یفعلون} و عندنا لیس کذالک (!!!) بل جعلوا اعزّه اهلها بالله بعد ماکانت بغیر الله وذلتها لله لالغیر الله )) میگوید : این چنین نیست که پادشاهان مطابق ظاهر آیه قرآن هرجا روند و حکومت کنند فساد کنند و عزیزان ملل را ذلیل کنند( و ذلیلان ملل را بی خود به عزت ظاهری برسانند). نه خیر
آیه بالعکس می گوید پادشاهان کسانی هستند هر جا حکومت کنند عزیزان آن ملتها را که برای غیر خدا به عزت رسیده بودند برگردانند برای خدا عزیز کند و ذلیلان امم را که برای غیر خدا ذلیل شده بودند برگردانند در قبال خدا ذلیل کنند.(!!!).
ما هم دنبال این نوع مطالب بودیم که ابن عربی متوجه نیست باطن او را به خوبی نشان می دهد. در این عبارت به طور واضح می گوید :
یک : ما ظاهر آیه را قبول نداریم .
دو: پادشاهان مفسد نیستند.
سه : پادشاهان در مقام به عزت واقعی رساندن عزیزان و برگرداندن ذلیلان واقعی به طرف صحیح که عبارت است از ذلت در قبال الله است.
چهار : پس بلقیس در مقام تمجید از سلیمان بوده است و ورود سلیمان به سباء و سرکوب بلقیس را مبارک می دانستند.!!! . عجب !!
پس پادشاهان حاکمان عادل هستند!! بله این بود حرف این عارف و درویش شاه دوست.
اما پاسخ جناب ابن عربی! :
یک : حرف بلقیس آژیر قرمز بود نه آژیر سفید. اگر این را نفهمیدی پس چه فهمیدی؟!
دو : سلیمان تهدید کرده بود و نه تمدیح و تشویق. اگر این را نیز نفهمیدی پس چه فهمیدی؟!
سه : تشکیل شورای تامین بلقیس برای بررسی مقدار خطر قتل و غارت شاه جدید ناشناخته بود اگر این را هم درک نکردی پس باید بساط آخوندی را جمع کنی .
چهار : بردن تخت بلقیس دلیل خطر بود و نه دلیل نجات. اگر این را هم متوجه نیستی پس مکلف نیستی .
پنج : شما ابن عربی همان آخوند درباری و شاه پرست هستی که ۱۸ زندانی محکوم به اعدام را بخاطر مزدور دربار بودن آزاد کردی و یکی از آخوندهای حلقه به گوش درباری برای جباران بودی و در عبارت فوق با پنچ واقعیت مخالفت کردی و عمال یهود بودن خودت را به نمایش گذاشتی .
مسئله ۱۷۴۴-- در ج ۳ ص ۵۸۶ یک آیه مجعول و دور از شأن یک کتاب آسمانی از تورات نقل می کند که نه در تورات هست و نه خدا این قدر ضعیف شده از موسی استدعا کند :(( خواهش می کنم برای من دوست پیدا کن)).
طبق منطق خدای متعال در قرآن : ان الله غنی عن العالمین ، به دَرَک که فلانی دوست خدا نمی شود.
هزار سال نشود ، خدا محتاج به دوستی کسی نیست. موجودات و مخلوقات محتاج خدا هستند و
ثالثا : خطابات توراتی یا بنی اسرائیل است و نه یا بنی آدم.
رابعا : وجود روایت در کتاب ارشاد القلوب دیلمی و مواعظ العددیه دلیل بی اعتباری است و نه اعتبار .
مسئله ۱۷۴۵-- روزی بنده پرونده یک حدیث قدسی بسیار شایع ذیل را تدوین میکردم ریشه رسید به عایشه و انس، یعنی به دو نفر از ۸ نفر اول جعل و نشر اسرائیلیات ، و از طریق دو نفر غیر موثق نیز ( حماد ابن بشیر و ابوسعید قماط که اعتبارش بخاطر حضور در سند کامل الزیارات است. که این نگاه رجالی اصلی ندارد.)
به کتب شیعه راه یافته است. و در بیش از ۳۰ منبع فریقین قابل شناسائی است.
حدیث مجعول و شایع بیش از حد بین شیعه و سنی این است : (( قال رسول الله (ص) ان الله یقول : ما تقرب المتقربون باحب الیّ من اداء ما افترضته علیهم، ولایزال العبد یتقرب الی ّ بالنوافل حتی احبه ،فاذا احببته کنت سمعه الذی یسمع به وبصره الذی یبصربه ))
چون بیش از نیم قرن است با روایات سرکار دارم تمام خصوصیات اسرائیلی بودن این روایت هویدا است.
چه متناً که از بیش از بیست کتاب ثبت متنی کرده ام و چه سنداً.
خلاصه پیام حدیث: بهترین راه تقرب به منِ خدا انجام واجبات است.( البته) عمل پیگیر به مستحبات باعث می شود منِ خدا تبدیل به چشم گوش آن بنده شوم.
این حدیث قدسی در جلد ۳ ص ۵۸۸ پایه عرفان ابن عربی است!! اگر ابن عربی مسلمان است و عارف،، چه مرضی دارد از احادیثی عرفان بسازد که ریشه ندارد.؟!!
این روایت پیش حقیر از احادیث پرونده دار است.
کانال مشکات در ایتا.............👇
https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
کانال مشکات در تلگرام👇
https://t.me/mousavizanjany
💠سوال : حضرت آیت الله موسوی دامت توفیقاته
سلام علیکم .
در مورد بُراق در روایات شیعه هم چنین عبارتی آمده است
با این توضیحاتی که فرمودید با اینگونه روایات ( آن هم در کتابی مانند کافی !! ) چکار کنیم ؟
✅پاسخ : و علیکم السلام همانطوری که مرحوم علامه عسکری رسیده بودند حق این است روایاتی از اهل سنت بنابر تعبیر ایشان انتقالی است بنابر عبارت حقیر تزریقی است.
اولاً این روایت از نظر متن از طریق تفسیر عیاشی تفاوتهائی دارد با متن مرحوم کلینی .
ثانیاً روایاتی که در کتب اهل سنت فوق تواتر است و در متون شیعه نیز مطابق همان متن است و متنهای شیعه هم ناهماهنگ است این قرینه است اگر نگوئیم دلیل است بر این که روایت تزریقی است.
ثالثاً عقل را تعطیل نکنیم سفر معراجی سفر معنوی است ، اسب و شتر نمیخواهد و قرآن هم اسرا گفته و نه رکب و عرج.
رابعاً محال است ماده عرج فاعلی از ماده بردارد. محل سفر معراج است. فاعل عرج یا روح است و یا ملائکه . خامسا ً با بررسی روایات علی ابن حکم و عبدالله ابن یحیی کاهلی ما بر خلاف نجاشی روایات ایشان را در سطح قابل قبول نمی شناسیم یکی از ادله اش همین روایت بود. خودش ثقه است ،اما انتخاب و اخذ خبر مهم است.
کانال مشکات در ایتا.............👇
https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
کانال مشکات در تلگرام👇
https://t.me/mousavizanjany
مسئله ۱۷۴۶-- بین اخبار اهل سنت بابی هست مربوط به فضیلت اهلبیت (ع) در کنزالعمال در همین باب فضیلت خبر ۳۴۱۵۰ آمده که رسول خدا فرمود :(( احبواالله لما یغذوکم به نعمه ، واحبونی بحب الله واحبوا اهل بیتی بحبی.)) دوستدار خدای متعال باشید ، در قبال نعمتهائی که در اختیار شما قرار داده .و دوستدار من هم باشید اما بعنوان فرعی از دوست داشتن خدا و برای خدا ،و دوستدار اهلبیت من هم باشید بخاطر این که اهلبیت من هستند و بنده برای این روایت هم پرونده دارم. که در مرز تواتر است. اما ابن عربی دشمن اهلبیت در ج ۳ ص ۵۸۸ سطر۱۳ آخر روایت را که مربوط به حب اهلبیت است مانند بعضی از ناصبی های دیگر قطع کرده است تا احدی حب اهلبیت را نشنود. این عارف است و یا سارق روایات حب اهلبیت ؟!
مسئله ۱۷۴۷-- در ج۳ ص ۶۰۰ می گوید : الحمدلله ما مصداق آیه :(( ولکن جعلناه نوراً بهدی به من نشاء من عبادنا) هستیم فنحن بحمدالله ممن شاء من عباده.
از بندگان مورد هدایت خدا هستیم. و بلافاصله مامون رشید قاتل امام رضا را با واژه امیرالمومنین تعبیر کرده از شعرهای باطل او چه استفاده ها می کند.؟!
یک درباری محض و فدوی دربار علی الاطلاق. در کل فتوحات دهها و گویا صدها بار اهلبیت را کوبیده و از حاکمان جبار و جنایتکاران حمایت صریح و بی تقیه کرده است.
نشان می دهد جبهه ، یک جبهه حکومتی و پادشاهی است.
عرفانی مطرح نیست.
خود سازی وجود ندارد تمام بزنگاهها خودستائی شیطانی است.
مسئله ۱۷۴۸-- معلوم نیست پشت پرده چه هدفی از حدیث (( کنت کنزا مخفیاً)) دارند!!
تا ج ۳ باب ۱۷۸ چندین بار این روایت کاملا بی پایه و بی اصل و نسب را تکرار می کند!!؟
فعلاً علی الحساب می گوئیم باید هر خبر کذبی فضای کتاب را پر کند . والسلام.
او میداند چنین روایاتی نیست. اصرارش برای چیست؟ پاسخی غیر از آن ندارم.
مسئله ۱۷۴۹-- در موطا مالک که در عصر امام صادق (ع) تالیف شده یک روایت هست به شماره ۱۷۷۹. که حدیث قدسی است که گفتیم ریشه ندارد. :(( وجبت محبتی للمتحابین فیّ ، وامتجالسین فیّ ،و المتزاورین فیّ ،والتباذلین فیّ.))
این روایت برسد به ابن عربی بر اولش اضافه کردند :(( هل والیت فیّ ولیاً ؟ وعادیت فیّ ولیاًّ،)) چرا؟!
پرونده روند این روایت عجیب است.؟ یعنی واجب است محبت من بر دوستداران من ، و متجالسین ( برای بیان دین) من ، دیدارکنندگان (برای تقویت دین) من ، بخشندگان در( راه دین) من. در بیش از ۱۸ کتاب به روایت فوق دست برده اند تا موافق خط صوفی ها شده وارد فتوحات شد!!.
مسئله ۱۷۵۰-- در ج ۳ ص ۶۳۲ درباره پیر زنی حرف می زند که ابن عربی به او خدمت کرده بوده و این زن دارد ابن عربی را چنین توصیف می کند: (( مارئیت مثل فلان ( ابن عربی) اذا دخل علیّ دخل بکّله ، لایترک منه خارجاً عنی شیئاً، واذا خرج من عندی خرج بکلهّ ، لایترک عندی منه شیئاً)) !!
این عرفان است؟؟!!
از ترجمه معذورم.
کانال مشکات در ایتا.............👇
https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
کانال مشکات در تلگرام👇
https://t.me/mousavizanjany