آيا محمد بن اسماعيل بخاري، فتوا داده است كه از طريق خوردن شير حيوانات نيز محرميت ثابت ميشود؟
https://www.shia-news.com/fa/news/27940
💠سوال :
حضرت آیت الله موسوی زنجانی دامت اِفاداته
سلامعلیکم و رحمة الله
سَلًمنَا كه حکم نماز و روزه در لیالی مُقمِره ، با دیگر لیالی ، تفاوتی ندارد .
اكنون سؤال اين است که،" در مکانهایی مانند قطب شمال و جنوب و ... یا مثلا در شبهایی که ابر، آسمانِ منطقه را فراگرفته باشد ،
وقت نماز صبح و وقت ترک اکل و شرب در سحر ماه رمضان ، را چگونه تشخیص بدهیم ؟
فرض این است که ساعت و .... نداشته باشیم
که مثلا بگویند ساعت فلان ، صبح است
یا فلانساعت ، شب است .
با تشکر
✅پاسخ :سلام علیکم
۹۹درصد سحری خوری روستاهای مسلمین تا این اواخر در همین شرایط بوده اند .
تا احراز قرب فجر مجاز به خوردن بودند.
کانال مشکات در ایتا.............👇
https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
کانال مشکات در تلگرام👇
https://t.me/mousavizanjany
📖درس پنجم از سلسله دروس قضاء در اسلام..
طبق نظر عموم و یا اغلب فقهای عظام یکی از شرایط قاضی این است او دارای توان علمی در حد فتوای باشد .آن هم در تمام ابواب فقهی و مجتهد متجزی نمی تواند قاضی بشود. به نظر قاصر حقیر این نظر با این عمومیتش نه آیه دارد، و نه روایت ،بلکه بالعکس عبارت ((شیئا من قضایانا)) در خبر ابی خدیجه ( خبر۵ باب۱ از ابواب صفاه القاضی ج ۱۸ وسائل ص۴) میرساند اگر قاضی متخصص در مسائل قضا باشد کافی است . یعنی تقلید او در غیر قضآء از فقهاء جامع الشرائط در سایر ابواب مضر نیست .چرا که : اجتهاد در طهارت چه قدر در فهم مسائل قضائی موثر است؟ پاسخ: هیچ .
اجتهاد در نماز چقدر در فهم شرایط قضا موثر است.؟ هیچ.
گیرم قاضی در تمام ابواب فقه علامه دهر شد ولی بازار بورس را نمی شناسد، تجارت مجازی را نمی شناسد .و درباره موضوعات و حوادث زمان بی اطلاع است ، چنین قاضئ قطعا فاقد شرط قضا است . باب قضاوت تنها باب فقهی است که اگر کل آسمانش حکم شرعی باشد کل زمینش حوادث و موضوع است. حق این است قاضی باید فقیه جامع الشرائط باشد اما در موضوعات و اما در حکم شناسی فقط در قضا مجتهد باشد کافی است .متهم ، مجرم ، شاهدین، قسم ، مال ،زنا ، لواط، مساحقه سرقت ،تهمت ، قتل، جرح، مرگ، عمد، سهو، خطا، شبه خطا، زندان، اعدام، قذف، عفو، جرم، دزدی، تبانی، اختلاس ، رانت، اطلاع ، وکیل ، عده، دخول، تمکین، رضایت ، اکراه، اضطرار. جهل ، علم، محرم، نامحرم قصد ،معامله ،خرید، و فروش ، فسخ ، طلاق، نکاح ، ظهار ، ایلا ، وطی ، تجاوز به عنف ، کلاهبرداری ، خیانت، امانت، حضانت، تحجیر، مفلس، تجارت، شرط قید، عرف ، دروغ ، راست، محکوم .ووو همه موضوع است. و کار قاضی کشاندن دامنه کبریات احکام به روی این موضوعات است. و این واقعیت میرساند، ما بجای این که بگوئیم قاضی باید در موضوعات و صغریات جامع الشرائط باشد ،بالعکس اصرار داریم بگوئیم قاضی باید در اشراف بر احکام جامع الشرائط باشد. بله احکام را باید در حدی بشناسد که اگر موضوع دعوای مربوط به حکمی بود آنرا بداند ولو تقلیداً .
🔹مسئله دیگر این است قضاوت قاضی تحکیم تا آنجا صحیح است که موضوع تعارض بین حقین باشد، و نه موضوع حکمی از احکام .
مثلا اگر موضوع اختلافی خرید و فروش قرآن باشد ،چون شرعا فروش قرآن بعنوان کالا حرام است .قاضی تحکیم نمی تواند با صحیح دانستن فروش قرآن اختلاف حل کند. اما در قضاوت در حقوق چون طرفین خودشان تسلیم نتیجه قضاوت آن قاضی شده اند .مشکلی ندارد. البته قضاوت تحکیمی در واقع قضاوت نیست نوعی تسالم است. وصلح.
یکی از نارسائیهای فقه سنتی مانند کتاب بسیار دقیق شرایع و جواهر ووو این است که در باب قضا دربخش مربوط به وظایف اولیه قاضی پس از ورود به شهر و یا کشور محل قضاوت طوری کارهای قاضی را وسیع گرفته که با تقسیم کار قوه قضایه عصر ما همخوانی ندارد کارهایی را از وظایف قاضی شمرده که در عصر ما یا از وظایف رهبر است و یا از وظایف رییس قوه قضآئیه و نه از وظایف قاضی. در کتب شریف فقه سنتی بین وظایف رئیس سازمان قوه قضائیه و وظایف قاضی مخلوط فرموده اند .چه کس را عفو کند و چه کسی را عفو نکند .و اشیآء پیدا شده را به مردم معرفی کند، و به ارزیابی عملکرد سازمان قضائی بپردازد .
تمام کارمندان ضعیف را عوض کند. و به امور معیشتی آنها رسیدگی کند ،محل قضا را در کجای شهر قرار دهد وووو این ها وظیفه مدیریت کلی و رهبر و یا رئیس قوه قضائی است و نه قاضی شعبه در عصر ما.
🔹و یکی از مسائلی که با بزرگانی مانند صاحب جواهر نمی توانیم کنار بیائیم و ایشان آنرا اتفاق بین فقها می داند این است که قاضی به علم خودش می تواند عمل کند، و ما در باب حدود و یا قصاص مفصل ثابت کردیم قاضی ( و نه قاضی معصوم ) نمی تواند به علم خود عمل کند .و دیگر تکرار نمی کنم.
پرونده یک مسئله قضائی .
یکی از حساس ترین ، مهم ترین ،و صددرصد دارای انعکاس بین المللي مسائل قضائی در اسلام مسئله برخورد قاضی مسلمین در دادگاه بین یک مسلمان و یک غیر مسلمان است .اگر کل روایات باب قضا در اسلام ۴۰۰ تا باشد در تمام آن ۴۰۰ روایت حتی یک بار نیامده قاضی باید بین مسلمان و غیر مسلمان تفاوت قائل شود. یعنی در اسلام آنچه در قضاوت معیار است حق است و نه شخص. اما یک عنصر غیر موجودی بنام ابراهیم ابن یزید تمیمی روایت نقل کرده مبنی بر این که علی (ع) در یک مخاصمه با یک یهودی در دادگاه شریح خودش بعنوان شاکی کنار قاضی نشست و یهودی بعنوان متشاکی دورتر و یا پائین تر از امیرالمومنین (ع) نشست. وقتی شریح پرسید چرا عدالت در مکان را رعایت نکنیم ؟
علی (ع) فرمود: رسول خدا خودش فرموده لاتساووا فی المجالس .یعنی با غیر مسلمان در مجلس در یک سطح ننشینید. و ناقل اول آن قضیه در خبر ۱۷۷۹۵ کنزالعمال فردی است بنام ابراهیم ابن یزید تمیمی . که بین ۹ ابراهیم ابن یزید وجود خارجی ندارد ، و اگر شعبی هم در خبر۱۷۷۸۹ نقل کرده اولا دو👇
👇👇👆👆
متن اختلاف دارد. ثانیا او یهودی را تبدیل به مسیحی کرده .
ثالثا شعبی از دو طریق نقل کرده در یکی -- خبر۱۷۷۹۰-- خبر از تفاوت در مجلس نیست ، معلوم می شود بعدا اضافه شده. و
رابعا در خبر۴۲۰۴۰ روایت فوق از رسول خدا را نقل کرده و اثری از مجلس شریح نیست. و
خامسا این روایت وقتی به درون کتب شیعه تزریق شده تبدیل شده به فتوای کل فقهای عظام و در جواهر جلد ۴۰ ص۱۴۳ فرموده این فتوای بلا خلاف است.!!
❗️اما خطر! اگر در جهان ثابت شود اسلام دینی است که در دادگاهش تفاوت بین مسلمان و غیر مسلمان اصل اولی است ،دیگر برای یهود امر نژادپرستی مستند به قرآن هم خواهد شد. اما عرض کنم علمای اهل سنت این روایت را واهی دانسته اند. و اثری از سند متصل ندارد.!
این کار دیگران است برای بردن آبروی علی (ع). این مسئله اجماعی هم باشد هیچ ریشه ای در هیچ روایت معتبری ندارد.
تزریق است .جعل است .بنام کسی که اصلا وجود ندارد .
متاسفانه در تحریر الوسیله هم مطابق آن فتوا داده! روایتی که طبری ها گفته اند ریشه ندارد.
اگر برای هر مسئله پرونده داشته باشیم خیالمان راحت می شود .البته درست یک قرن عمر و زمان می خواهد.
کانال مشکات در ایتا.............👇
https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
کانال مشکات در تلگرام👇
https://t.me/mousavizanjany
📖درس ششم از سلسله دروس قضاء در اسلام.
در پایان جلسه پیش عرض کردیم یکی از خطرناکترین مسئله ای که می توان روی آن حساس شد مسئله قول به وجود و مشروعیت امتیاز و تفاوت انسانها در محکمه عدل اسلامی است .
گفتیم اگر در جهان امروز، اسلام متهم شود به اینکه در قضاوتش ،انسانها در چشم قاضی مساوی نیستند ،یکی در کنار قاضی ، دیگری دم درب محکمه زیر پای عابرین است .دیگر اسلام در درون خود ضد خودش را دارد و تضاد دیالکتیکی قوی تر از ماتریالیسم را پرورش میدهد. و ما با وجود چنین احکامی برای نابودی اسلام دیگر روی خطر دشمن حساب نمی کنیم. چون خودمان با باور و نشر چنین مسائلی مشغول دشمن سازی هستیم .این در حالی است که در آیات و روایات بیش از۳۰۰ مورد روی عدالت ،در قضاوت تاکید شده است. حالا وقتی ریشه این قبیل روایات متهم کننده اسلام به بی عدالتی را بررسی می کنیم می بینیم اصلا راوی آن وجود ندارد.
اما بخاطر حاکمیت اصل صداقت و صحت در فضای اجتهاد آن هم در قبال نفوذیها و مذهب سازان بی مذهب. دچار این ساده اندیشی شده ایم . و روایت تزریقی فوق تا از طریق کتاب المغنی یک عالم سنی به کتاب جواهر برسد مشمئز کننده ترین صورت در محکمه را ترسیم می کند .علی (ع) به محض ورود به دفتر قاضی می پرد تا بنشیند پیش شریح قاضی تا یهودی دم درب تحقیر شود.!!
ناقل توجه ندارد در دادگاه دو حق طرفین قضیه است و نه دو شخص .اگر حق با یهودی باشد ما باطل مسلمان را بر حق یهود برتری داده ایم که از همه ادیان بعید است تا چه رسد به اسلام .
تاسف آورتر این است که در جواهر در صفحه ۱۴۲ یعنی در صفحه قبل آن مسئله سابق، با نقل روایتی درباره خلوص یک قاضی بنی اسرائیلی بخش اعظم صفحه را پر کرده است، و روایت هم با عبارت همیشه مشکوک ((انه کان فی بنی اسراییل)) شروع شده ، عنوانی که تابلو لایزال اسراییلیات است .آن هم از طریق حسن ثمالی !! که در واقع ابو حمزه ثمالی است. اصل این روایت در امالی شیخ طوسی از علی ابن حسین ابن اسلم است که تا حالا گویا متولد نشده و یا من پیدا نکردم، و او هم از معاویه ابن ابوسفیان مزنی نقل کرده باز گویا او هم متولد نشده ،و او هم از محمد ابن اسماعیل ابن حکم نقل کرده که او هم گویا هنوز متولد نشده است .و یا من پیدا نکردم و در جواهربا توجه به محتوای روایت فوق فرموده روایت حمل می شود بر اینکه آن قاضی بنی اسرائیلی دارای حس مراتب عالیه بوده است!! و عجیب این است این روایت از طریق دیگر ولی معتبر دور زده شده متن کافی!!. در اینجا قاعده عرض کنم که خودم آورده ام ،هر جان(( کان فی بنی اسرائیل کذا )) دیدید اصل بر اسراییلی بودن آن است الا ان یثبت خلافه.
اینک تحلیل قضیه : جوهره عدالت امیرالمومنین(ع) در آن حدود ۵ سال خلافت ظاهری اش بر دوست و دشمن ثابت کرد اسلام در سطح جهان طومار یهود را خواهد پیچید . یهود برای خنثی کردن خطر اسلام و خطر ناشی از عدالت علی (ع) در قالب مسلمان و راوی به داخل مسلمین نفوذ کرد .تا جایی که به وزارت رسید. و حتی مدیریت کتابخانه های بزرگی مانند کتابخانه بغداد را بر عهده گرفت .به متون کتب و روایات و تاریخ دست برد .
در سال ۱۳۸۸ شمسی در روز قدس در اردبیل خودم شاهد بودم دربین متظاهرین اعلامیه پخش می کردند مبنی بر اینکه ثواب دو رکعت نماز در روز قدس !! ساعت ۱۱ قبل از ظهر( که اوج تظاهرات روز قدس بر ضد جنایات اسرائیل است) معادل ثواب کل نماز در طول عمر را دارد .و عده ای را از تظاهرات جدا کرده می بردند به مسجد میرزا علی اکبر تا نماز مستحبی بخوانند!! و یکی میخواست از تریبون نماز جمعه هم این اعلامیه را بخواند بنده مانع شدم ، بدین طریق می خواستند تظاهرات روز قدس را تضعیف و خنثی کنند.
📚نتیجه اینکه در مجلس قضاوت و محکمه اسلامی بین مسلمان و غیر مسلمان اصلا و ابدا فرقی نیست .چون معیار علی(ع) در نهج البلاغه این است انسانها (( امااخ لک فی الدین اونظیرلک فی الخلق )) یا برادرند در دین یا برابرند در خلقت. یهود برای کوبیدن نهج البلاغه بجای سید رضی سید مرتضی را کوبیده .!! یهود چه خطی به این ذهبی ( علیه مایستحقه ))در میزان الاعتدال داده اند توهین های عجیبی به خود نهج البلاغه داده است .ذهبی که نمیداند نهج البلاغه مال سید مرتضی نیست.:(( وهو ( سید مرتضی) المتهم بوضع کتاب نهج البلاغه وله مشارکه قویه فی العلوم ،من طالع کتابه نهج البلاغه جزم بانه مکذوب علی امیرالمومنین رضی الله عنه ،........وجزم بان اکثره باطل.)) ( میزان الاعتدال ج۳ ص۱۲۲ در حالات علی ابن الحسین العلوی.)
اولا نمی داند مولف نهج البلاغه سید رضی است.
ثانیا اخیرا سند نهج البلاغه استخراج و منتشر شده و معلوم شده همه تقریبا مستند است.
پس دعوای یهود برای خنثی کردن شعاع در حال انتشار عدل امیرالمومنین است که این روایت مبحوث عنه را از طریق سه راوی هرگز متولد نشده جعل کرده است.. و اما پاسخ ذهبی :
اولا در خود نهج البلاغه از ۱۵ منبع یاد کرده👇
👆👇👆
که از مصادر نهج البلاغه است. ثانیا سید عبدالزهرای الحسینی الخطیب مصادر و اسانید نهج البلاغه را استخراج و منتشر کرده.
ثالثا ابن واضح در کتاب مشاکله الناس لزمانهم.
رابعا :جاحظ در کتاب البیان والتبیین.
خامسا : سبط ابن الجوزی در کتاب تذکره الخواص .
سادسا : مسعودی در مروج الذهب نوشته اند این خطبه ها پیش از سید رضی رایج بین الناس بوده .
همه این خطبه ها را از علی (ع)می دانسته اند .
پس جنگ یهود با علی (ع) بعد از جنگ خیبر ، لباس علم پوشید ، بطوریکه بجای شمشیر ، با قلم ، سر اسلام را ببرند.
کانال مشکات در ایتا.............👇
https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit
کانال مشکات در تلگرام👇
https://t.me/mousavizanjany