🔺به یاد شهدای مظلوم کرمان🔺
درد می بارد میان شهرمان این روزها
ناله ها گل میکند در هر زبان این روزها
فرش کرمان رج به رج شاخه به شاخه میکِشد
داغ گل های شقایق را به جان این روزها
قلب مان بی تاب داغ رفتن فرمانده بود
میرود لشکر به دنبالش روان این روزها
در شب تشویش ای خورشید آرامش بتاب
بگذر ای روح بهاری بر خزان این روزها
خواستی پنهان شوی اما هویدا تر شدی
جلوه هایت میشود هردم عیان این روزها
هرکجا پا میگذارم نقل مجلس یاد توست
دارد از داغ تو هر قلبی نشان این روزها
نام و تصویر تو ای خورشید صبح انتقام
برده از چشمان شب خواب گران این روزها
مرد میدان بودی اما دشمن نامرد تو
میکُشد در کوچه ها پیر و جوان این روزها
برق چشمانت قیامت میکند وقت قیام
میبَرَد از قامت دشمن توان این روزها
وعدهی ما مسجد الاقصی بیا وقت قرار
غنچه ها در قدس وا کرده دهان این روزها
نغمه ی نصر من الله ات در این فتح قریب
میرسد از هر کران تا آسمان این روزها
🖋علی قناعتی
#برگزیده_ها
#غزل
#شعر_مشکات
https://eitaa.com/joinchat/2969961038C0a11599c07
🔸️بسم قاصم الجبار🔸️
شروع شد غزلم: « بسم قاصم الجبار »
شروع شد رجزم بشنوید: « انأ المختار
انأ ابنُ قاسم انأ ابن الحسین انأ ابن الحق
انا العبید الله الذی هو القهار »
منم منم پسری از تبار عاشورا
که زخمخورده، نه یکبار، بل هزارانبار
هزار و نهصد و پنجاه زخم خورده ولی
به روی پاست علی رغم دشمن خونخوار
که زخم خورده ولی محکم ایستاده هنوز
که ایستاده به خونخواهی یکی سردار
یکی پرنده ولیکِن پرندهای قدسی
عقاب سیرت، عنقاصفت، همایآثار
یکی دِلیر به مانند مالک اشتر
یکی به زهد چُنان زهد مالک دینار
به خون پاک اَبُومَهدِی و سلیمانی
که انتقام بگیریم، سخت و پرتکرار
یکی زدهست ولی یکهزار خواهد خورد
شبانهروز، بلی، « بِالْعَشِيِّ وَالْإِبْكَارِ »
یک انتقام بگیریم از آن حِماری که
خدا در اوصافش گفت: « يَحْمِلُ أَسْفَار »
یکی از آن سگ زردی که زد ولی در رفت
همان که شب پی طُعمهست مثل یک کفتار
یکی هم از همهی دشمنان دوستنما
همان که بُزدل و ترسوست: هان! ز سازشکار
اگر خدای بخواهد شهید خواهم شد
شهید راه غزلهای ناب آتشبار
🖋علی مُلّایی
#غزل
#برگزیده_ها
#شعر_مشکات
https://eitaa.com/joinchat/2969961038C0a11599c07
🔸تقدیم به قرآن کریم🔸
تو اقیانوسی اما از لبت ایجاز میبارد
کتاباللهی و از خط به خطت راز میبارد
تو را میخوانم و گنجشککِ جانِ پریشانم
در اوج آسمانت از پرش پرواز میبارد
شبِ غم مِهرِ تو "لا تنقطوا" خواندهست در گوشم
و هرروز ابر امید تو از آغاز میبارد
تو برکت را به همراه خودت در خانه میآری
تو لب وا میکنی در خانهها اعجاز میبارد
تو را در شعله میخواهند قومِ دوزخی، اما
نمیسوزی و ابر رحمتِ تو باز میبارد
تو راز عاشقی را در میان سینهات داری
کتاباللهی و از خط به خطت راز میبارد
🖋سید مجتبی مشرّف
#غزل
#برگزیده_ها
#حلقه_ادبی_مشکات
https://eitaa.com/joinchat/2969961038C0a11599c07
▪️مثل رئیسیها▪️
هان ای بهشت ای گردن آویز فدائیها
مهمان کن این بیتاب را در روشناییها
آه ای شهادت لطف کن آغوش خود وا کن
ما ماندهایم و کام تلخی از جدائیها
ای آتش ابراهیم عمری بی قرارت بود
بی طاقت و دلگیر از آن دیرآشناییها
خون شد دل ما بس کن این سرمای دوری را
دلگرم کن ما را به دیدار رهائیها
هان ای شهادت جا بده در جنتت ما را
مثل بهشتیها، رئیسیها، رجائیها
🖋 حجتالله کفشیری
#غزل
#برگزیده_ها
#شهید_جمهور
#حلقه_ادبی_مشکات
🔹️زندان دنیا🔹️
آه... این دنیا اگر زندان ما باشد، که هست
غم نباید این همه مهمان ما باشد که هست
زندگی، خود دم به دم رنج است، دیگر مشکل است
عشق هم سوهان روح و جان ما باشد که هست
نفس را گفتم : شیاطین زمانه کافیاند
او نمیخواهد دگر شیطان ما باشد که هست
درد هجران، درد بهتان، درد زندان، بس نبود؟
پیرمردی هم، چنان گریان ما باشد که هست
زندگی با ما سر ناسازگاری داشته؛
مرگ هم باید پی مردان ما باشد؟ که هست
شب به شب گم میشود قوچی از این گله اگر
ماده گرگی با سگ چوپان ما باشد که هست
🖋رضا نظاری
#غزل
#برگزیده_ها
#حلقه_ادبی_مشکات
https://eitaa.com/joinchat/2969961038C0a11599c07
34.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شعرخوانی
🖋عشق را باید به رسم الخط دل از سر نوشت...
شعر خوانی جناب آقای
📝 حجتالله کفشیری
در برنامه تلویزیونی سوگواره
📍سیمای خوزستان
#غزل
#برگزیده_ها
#حلقه_ادبی_مشکات
https://eitaa.com/joinchat/2969961038C0a11599c07
▪️گلِ محمدی▪️
آه تسبیح پاره پاره شده
ای نگاهت توانِ جانِ حرم
تا ز داغِ تو جان به در نکنم
بار دیگر بلند شو پسرم
با تو دشمن چه کرده است علی؟
نیزهزار است پیکرت بابا
من بمیرم که با عمود، چنین
باز شد مصحف سرت بابا
پر شده دشت از تنت، انگار
کربلا گم شده در آغوشت
بس که تیر آمده به دیدارت
پر شد از خون سراسر آغوشت
علیاکبر! که گفت با جسمت
دشت را اینچنین بیارایی؟
همهجا دیده میشوی بابا
بسکه زخمی و ارباً اربایی
اکبرِ من! گُل محمدیام
بعد تو این نفس چهکار مرا؟
ای بهارِ دل پریشانم
بعد تو خاک بر سر دنیا
🖋سید مجتبی مشرّف
#غزل
#برگزیده_ها
#حلقه_ادبی_مشکات
https://eitaa.com/joinchat/2969961038C0a11599c07
35.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شعرخوانی
🖋باش آنجایی که صحبت از حسین فاطمه است...
📝 شعر خوانی جناب آقای
حسن ونائی
📍در برنامه تلویزیونی سوگواره
سیمای خوزستان
.
#غزل
#برگزیده_ها
#حلقه_ادبی_مشکات
https://eitaa.com/joinchat/2969961038C0a11599c07
▪️هَنیئاً لَه...▪️
دلخوش به این هستی که فوج فیل داری
ای ابرهه! در مرگ خود تعجیل داری
چشمان نحست را زمانی میگشایی
که بر سرت بارانی از سجّیل داری
پشت سر موسی، ولی همراه فرعون
قصد درک در باتلاق نیل داری
ننگ است بر آدم تو را از خود بخواند
وقتی هزاران چهره از قابیل داری
کُشتی چون اسماعیل را، او زندهتر شد
در پیش رو یک عالم اسماعیل داری
حالا "هنیئاً له" هنیّه در بهشت است
حالا تو پا در بند عزرائیل داری
🖋حجتالله کفشیری
#غزل
#برگزیده_ها
#حلقه_ادبی_مشکات
https://eitaa.com/joinchat/2969961038C0a11599c07
🔸️نذر وضو🔸️
من نذر کرده ام که شبی را وضو کنم
تسبیح اشک گیرم و رو سوی او کنم
از گیسوان تیرهی شب، رشته گیرم و
فرش هزارپارهی دل را رفو کنم
در شیشهی دلم، کمی از عطر او به جاست
گو بشکند ! دوباره از آن عطر ، بو کنم
یک تن ندیدهام که پشیمان شود ز عشق
پس من به غیر عشق ، چرا آرزو کنم ؟
خشکید تاک و فصل خزان آمده ز راه
خون دلی است مانده؛ همان در سبو کنم
"روشندلی نمانده در این بوستان و باغ
با خود مگر چو آب روان گفتگو کنم"
🖋رضا نظاری
#غزل
#برگزیده_ها
#حلقه_ادبی_مشکات
https://eitaa.com/joinchat/2969961038C0a11599c07
🔹️در بند علی🔹️
ندیده است جهان هیچگاه مانندش
همانکه عالمی افتاده است در بندش
به وقت خطبهی او کهکشان سراپاگوش
نشسته است به پای فصاحتِ پندش
مقام و منزلتش را ببین که جبرائیل
همیشه نام بلندِ علیست سوگندش
علیست آنکه گرفتهست آبرو دنیا
ز جانمازِ حصیریِ آبرومندش
خدا ز اشک علی خلق کرد باران را
شکفت غنچه و گل شد به وقت لبخندش
قدم که میزند آهسته ذوالفقار به دست
همیشه خیرهی او میشود خداوندش
"فمن یمت یرنی" گفت و شد جهان بیتاب
برای دیدن چشمان بیهمانندش
خوشا تمامی عمر از علی سخن گفتن
از او که عالمی افتاده است در بندش
🖋سید مجتبی مشرف
#غزل
#برگزیده_ها
#حلقه_ادبی_مشکات
https://eitaa.com/joinchat/2969961038C0a11599c07
🔸️سنوار به سنوار🔸️
در قامت سرباز به جنگ آمده سردار
بی واهمه از دار جلودار جگردار
با زخم دلی پارهتر از دست بریده
تنها وسط معرکه، انگار نه انگار
تا رنگ شب از روز زمین رخت نبسته است
یک عمر شهیدانه کمر بسته به پیکار
با شمر زمان هیچ زمان دست ندادهاست
با دست قلم مانده است، مانده است علمدار
موسی است که با عجز عصا معجزه کرده است
زنده است سلیمان و عصا در کف او یار
یحیی شد و زنده است اگر سر دهد از دست
مردی که به خونخواهی یاران شده مختار
پژواک حماسه است که میپیچد و مانا است
سنوار به سنوار به سنوار به سنوار
🖋حجت الله کفشیری
#غزل
#برگزیده_ها
#حلقه_ادبی_مشکات
https://eitaa.com/joinchat/2969961038C0a11599c07