#مشق_زندگی ۱
🔸به دلیل دانش و استعداد بالایی که داشت به او پیشنهاد تحصیل در آمریکا دادند اما قبول نکرد. در ایران ماند و در کنار تحصیل، به فراگیری زبان عربی پرداخت. روز های پایانی تحصیل در دانشگاه و زمانی که در حال آماده کردن پایان نامه بود، توسط جلادان پهلوی دستگیر شد و زیر شکنجه آنان به شهادت رسید.
اما هیچکس خبر درستی از او نداشت. پدر و مادر همه جا در جستجوی فرزندشان بودند؛ به این زندان و آن زندان می رفتند اما کسی به آنان جواب نمی داد تا اینکه در روزهای اول پیروزی انقلاب تلویزیون اعلام کرد حسن به وسیله ساواک به شهادت رسیده است و عکس او را نشان دادند.
شهید حسن بصیر زاده اولین شهید انقلاب رفسنجان بود.
🔻مزار این شهید در بهشت زهرای تهران واقع شده است.
( #عکس_شهدایی که در فضای #مراسم نصب شده است.)
#شهداء_رفسنجان
#مشق_زندگی ۲
تمام کارها و فعالیتش برای پیشرفت انقلاب بود. توی جبهه معاون تدارکات لشکر بود.
همسرش تعریف میکند که گفتم: حسین بلاخره هر کسی که می رود جبهه بعد از یک ماه، دو ماه بر می گردد سر خانه و زندگی اش، سر کارش ولی تو مثل اینکه جبهه رفتنت تمامی ندارد!
گفت: ما بیشتر از این ها به انقلاب و کشورمان بدهکاریم، امروز نباید پشت امام را خالی کنیم.
مخصوصا زمانی که مجروح شیمیایی شده بود فرمانده شان آمده بود عیادت گفت: حسین! برو یک مدتی خودت رو دوا و درمان کن بعد برگرد جبهه.
ولی حسین جواب داد: امام گفته جنگ در راس همه امور است، فعلا معالجه مملکت اورژانسی تر است من با چند تا قرص میتوانم خودم را نگه دارم.
سردار #شهید_حسین_شریفی_راد
(#عکس_شهدایی که در فضای #مراسم نصب شده است)
#شهداء_رفسنجان
@meshkatalrasool
#مشق_زندگی ۳
شبی با یکی از نیرو ها با بیل و کلنگ به خط مقدم رفته بود. جلوتر رفتند، رفیقش اینگونه می گوید که: اسفندیار شروع به کندن کانال کرد و من هم کمکش کردم.
این کانال برای عبور نیروهای گردان در شب عملیات بود. آن شب بسیار خونسرد و با علاقه کار میکرد و با اینکه چند ساعت کار کرده بود اما خستگی را در چهره اش ندیدم.
از او پرسیدم:
شما فرمانده هستید چرا از نیروها استفاده نمی کنید و خودتان بیل و کلنگ بدست میگیرید؟؟
گفت:
اینجا همه یکی هستند و درجه معنایی ندارد.
سردار #شهید اسفندیار صابری
#شهداء_رفسنجان
#مشق_زندگی ۴
تازه آمده بود، خسته بود. هنوز مرخصی داشت که حاج قاسم زنگ زد:« بچه ها را ول کرده ای، تنهایم، تنها»
کیفش را برداشت. هر چه اصرار کردیم فایده ای نداشت، می گفت:« بچه های اسلام تنها هستند، در جنگ خوشی و استراحت معنی نداره» و رفت.
بعد از شهادتش سردار سلیمانی گفت:« او برای من چون ابوذر و مالک برای پیامبر(ص) و امام علی(ع) بود.»
شب عملیات سردار سلیمانی گفته بود: بعد از این عملیات دیگر رضا زنده نمی ماند.
سردار شهید رضا عباس زاده
#شهداء_رفسنجان
@meshkatalrasool