eitaa logo
فرزندی مثل مصطفی
1.1هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
4.8هزار ویدیو
103 فایل
بسم رب الشهدا والصدیقین این کانال جهت باز نشر خاطرات شهید مصطفی صدرزاده راه اندازی شده است مستقیم زیر نظر خانواده محترم شهید صدرزاده اداره میشه #شهید_مصطفی_صدرزاده
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸سعی کنید یه جوری زندگی کنید که خدا عاشقت بشه ، اگه خدا عاشقت بشه، خوب توراخریداری میکنه🌸 «در استان اصفهان حسینیه‌ای وجود دارد که ۴۰ شب برگزار می‌کرد، به مدت دو سال جزو خادمان این حسینیه بود👌. او از نجف‌آباد حدود ۵۰ کیلومتر را طی می‌کرد تا به اینجا بیاید، وقتی برای پذیرش آمد دو نکته گفت، یکی اینکه من را پشت قضایا بگذارید که جلوی چشم نباشم و دوم هر چه کار سخت در این حسنیه هست را به من بگویید انجام دهم🌹. بعضی از شب‌ها آنقدر خسته می‌شد که وقتی عذرخواهی می‌کردیم، می‌گفت برای امام حسین باید فقط داد.» 🕊 شهید🌺 @meslemostafaa
15.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بفرمایید روضه🥀 روضه ی مجازی حضرت رقیه سلام الله علیها💔 اگرچه رفتی از بَرم نمی روی تو زِ خاطرم... بابا... بابا... بابا...
16.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم رب الشهدا🌹 مصطفی در سن ۴ سالگی🌷 روز سال ۶۸ 🌹 من در خانه پدرم بودم ، داشتن، مصطفی رفت بیرون ، مشغول بازی بود، که با یک موتور کرد،😔 پرتش می کنه اون طرف خیابون، همسایه ها گفتند : بچه تون با موتور تصادف کرده ، کشته شده .😭 من خیلی ترسیدم که برم ببینمش ، فقط همونجا که نشسته بودم گفتم: یا برام حفظش کن.🙏سربازش می کنم برات ، دقیقا روز تاسوعا بود وجالبترازآن که همون نزدیک اذان بود ، که ساعت تقریبا در همان زمان بود.😔🌹 ╭━━⊰⊰⊰⊰⊰🕊🌷⊱⊱⊱⊱⊱━╮ https://eitaa.com/joinchat/2871395004C08509d8ff1
1.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انگار نه انگار....🥺 واسه دل های شکستتون💔❤️‍🩹 التماس دعای مخصوص 🌿
بسم رب الشهدا🌹 از خاطرات مادر شهید👇👇 (سید ابراهیم) مصطفی در سن ۴ سالگی🌷 روز سال ۶۸ 🌹 من در خانه پدرم بودم ، داشتن، مصطفی رفت بیرون ، مشغول بازی بود، که با یک موتور کرد،😔 پرتش می کنه اون طرف خیابون، همسایه ها گفتند : بچه تون با موتور تصادف کرده ، کشته شده .😭 من خیلی ترسیدم که برم ببینمش ، فقط همونجا که نشسته بودم گفتم: یا برام حفظش کن.🙏سربازش می کنم برات ، دقیقا روز تاسوعا بود وجالبترازآن که همون نزدیک اذان بود ، که ساعت تقریبا در همان زمان بود.😔🌹 (سید ابراهیم)🌹 @meslemostafaa https://eitaa.com/joinchat/2871395004C08509d8ff1
بسم رب الشهدا🌹 از خاطرات مادر شهید (سید ابراهیم) مصطفی در سن ۴ سالگی🌷 روز سال ۶۸ 🌹 من در خانه پدرم بودم ، داشتن، مصطفی رفت بیرون ، مشغول بازی بود، که با یک موتور کرد،😔 پرتش می کنه اون طرف خیابون، همسایه ها گفتند : بچه تون با موتور تصادف کرده ، کشته شده .😭 من خیلی ترسیدم که برم ببینمش ، فقط همونجا که نشسته بودم گفتم: یا برام حفظش کن.🙏سربازش می کنم برات ، دقیقا روز تاسوعا بود وجالبترازآن که همون نزدیک اذان بود ، که ساعت تقریبا در همان زمان بود.😔🌹 (سید ابراهیم)🌹 @meslemostafaa https://eitaa.com/joinchat/2871395004C08509d8ff1
خاطــره📚 علاقه عجیب به داشت همیشه به بحث معنویات عنایت داشت.. خصوصاروضه،کاری به مستمعین متنوع نداشت خودش تنهایی برای خودش میخواند اغلب اوقات که درماشین هم مسیر می شدیم میگفت شیخ یک روضه و یا مدح مولارا برایم بخوان . اولین بار که دیدم فهمیدم بچه تهران است همیشه تلاش میکرد تا نشاط و شادابی دربین نیرو های مقر پخش شود و نیروهایش روحیه بگیرند، بالاخرع فضای جنگ و شرایط خاص آن، گاهی روحیه رزمندگان را دچار تحلیل میکند..🌸 @meslemostafaa https://eitaa.com/joinchat/2871395004C08509d8ff1
مداحیمداحی_01.mp3
زمان: حجم: 5.71M
◾️مداحی جوادحسینخانی درسوگ امام جعفرصادق(ع) گلزار شهدای کرمان. 🆔@meslemostafaa