• میـڪـده •
- با خیال تو به سر بردن اگر هست گناه با خبر باش که من غرق گناهم همه عمر I میکده -
-
لذت وصل نداند مگر آن سوختهای
که پس از دوری بسیار، به یاری برسد...
I میـڪده
-
• میـڪـده •
صداش کنید! خیلی بهتون نزدیکه...
-
ابوسعید به بیت فوقالعاده داره اینجا که میگه:
گفتی که به دلشکستگان نزدیکم
ما نیز دل شکسته داریم ای دوست
I ابوسعیدابوالخیر
-
-
تنها به یک دلیل خودم را نمیکشم
اما همان دلیل خودش میکشد مرا
I یاسرقنبرلو
-
هدایت شده از • میـڪـده •
-
از درد ترک خورده و از زخم کبودیم
کوهیم و تماشاگر رقصیدن رودیم
او میرود و هر قدمش لاله و نسرین
ما سنگ تر از قبل همانیم که بودیم
ما شهرتمان بسته به این است بسوزیم
با داغ عزیزیم که خاکستر عودیم
تن رعشه گرفتیم که با غیر نشستهست
از غیرتمان بود، نوشتند حسودیم
جو گندمی از داغ غمش تار به تاریم
در حسرت پیراهن او پود به پودیم
پیگیر پریشانی ما دیر به دیر است
دلتنگ به یک خندهی او زود به زودیم
بر سقف اگر رستن قندیل فراز است
ما نیز همانیم، فرازیم و فرودیم
یک روز میاید و بماند که چه دیر است
روزی که نفهمد که چه گفتیم و که بودیم
بعد از تو اگر هم کسی آمد به سراغم
آمد ببرد آنچه ز تو تازه سرودیم
I حامدعسکری
-