eitaa logo
کانال رسمی شهید میثم علیجانی
378 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
26 فایل
کانال تکاور صابرین جانباز مدافع حرم شهید مدافع وطن ⚘میثم علیجانی ⚘ ولادت: ۶۶/۱/۲۱ شهادت:۹۶/۴/۱۸ نقطه صفر مرزی_سیلوانا ⬅️شࢪایط‌ڪپے:¹صلواٺ ودعاےشہادت‌بࢪاےخادمینـ✒️ خادم تبادل👇🏻👇🏻 @Taghafoll لینک کانال👇🏻 https://eitaa.com/meysam_alijanii/2951
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋✨ 🥀شهید محمدتقی سالخورده دوره تکاوری چونکه دوره بسیار سختی در سطح نیروهای مسلح هست و باید افراد در این دوره قوی باشند💪 و درمقابل تمام سختیها بایستند نیاز بود یک همراه داشته باشی بخاطر همین روزی از شهید پرسیدم که در این دوره چه شخصی بیشتر به شما امید می دهد و به شما رغبت ماندن در این دوره می دهد؟ ✨ اسم دونفر را به زبان می آورد که یکی از آنها شهید عزیز بود🥀 گفت دیدن این شخص مرا به ياد غیر خدا نمی اندازد💫 و روحیه ایشان به من تاثیر زیادی می دهد حتی در کارهای سخت که استرس زیادی دارد وقتی روبروی من است هیچ ترسی ندارم و مطمئنم که اشتباه درکار نیست و این روزها سپری شد تا اینکه در ماموریت آخر شمال غرب باز صحبت شهدا شده بود ایشان از خاطرات به زبان می آورد و با اشک آن خاطرات را به زبان می آورد 😭و در کوه های سربه فلک کشیده شمال غرب از خدا را به واسطه شهدای گردان خواهان بود و خدا زود ایشان را سیراب کرد.🕊 جانباز مدافع حرم و شهید مدافع امنیت میثم علیجانی @meysam_alijanii
🥀برادر زهرایی سید سجاد خلیلی🥀 روزی میثم برای تعمیر رایانه🖥 بعد از اتمام ساعت اداری به منزلم آمده بود در مسیر راه در خلال صحبتهایش گفت تازه فهميدم درد بی درمان یعنی چه؟ من که فکر می کردم از دندان ظاهریش صحبت می کند چرا که ایشان دندانش درد می کرد بعد از اسم بردن "سید سجاد" فهمیدم که منظورش چی بود. گفت: بعد از اینکه از پیش خانواده خلیلی آمده ایم و گریه های مادر سجاد را دیدم انگار درد بی درمان را فهمیدم و هرچی است از خداست و خدا دارد خدایی می کند و خودش آرام می کند. و این چه عشقی است که در دل مادر است.❤️ نقل از : دوست شهید جانباز مدافع حرم و شهید مدافع امنیت میثم علیجانی @meysam_alijanii
‍ 🕊 بعد از شهادت حضور در منطقه شمال غرب یاد میثم را برایمان زنده می کرد.تا اینکه یک شب در خلوت خودم عکس شهید علیجانی را در دست گرفتم و با او نجوا ها کردم و همان شب خواب شهید علیجانی را در منطقه دیدم.در عالم خواب می دانستم که میثم شهید شد و از ناحیه سر آسیب دیده بود.همان جای سرش را دست کشیدم و بوسیدم.از آقا میثم پرسیدم:شهادت چگونه بود؟میثم با خنده در جواب گفت:وقتی شهادت به سراغت بیاید اصلا خودت متوجه نمی شوی.مثل باد می آید وسریع می رود.و گفت:شاید دردی احساس شود ولی بعدا خیلی حال دارد و دوست نداری از آن درد جدا بشی.و بعد پرسیدم:چه خبر ها از اون طرف؟گفت:شما بگو از بچه ها چه خبر؟گفتم همه خوبند.گفت:شنیدم بچه آقا ایمان (یکی دیگر از همکاران شهید)به دنیا اومده.گفتم اره زینب خانم به دنیا اومد.به من گفت:سلام مرا به ایمان برسون.و باز گفتم:میثم جان برایم حرف بزن.گفت:عباسعلی جان سلام مرا به بچه های گردان برسان و بگو ما با شما هستیم.گفتم:بگو چطور باید به شما برسیم؟گفت:فقط و فقط گناه نکنید.همین.بعد می آیید و می بینید اینجا چه خبره و آنوقت آرزو میکنید ای کاش زود تر می آمدید.و باز پرسیدم:چه کسی از بچه های ما شهید می شوند؟یک عده ای را نام برد و گفت اینها شهید می شوند. جانباز مدافع‌ حرم‌ و‌ شهید مدافع‌ امنیت‌ 🌹🌹 🥀@meysam_alijanii🕊
‍ 🌿🥀🌿🥀🌿🥀🌿 🌼فیش حقوقی بچه های گردان بعد از شهادت دوستانمان در تصمیم گرفتند که در طی ماه از کسانی که راضی هستند ماهی بیست هزار تومان پول بگیرند و به یاد شهدای خودمان آن را به کسانی که نیازمند هستند بدهند و تا الان این کار انجام می شود. روزی یکی از برادران همکار نظر دادند که اگر میشود ما به فروشگاه سپاه کربلا برویم با وامی که می گیریم جهیزیه بخریم و در طی ماه قسطش را بدهیم. فروشگاه هم یه نفر می خواست که به نام آن فرد وسیله بدهند و طبق ماه از فیشش کم کند کسی قبول نکرد جز ، بعد به او گفتند امکان داره کسی در طی ماه این بیست هزار تومن و ندهد آن وقت باید چه کار کرد؟ میثم با لبخند گفت در طی ماه از فیشم داره کم میشه حالا اگه کسی نداده باشه من ثواب بیشتری می برم و باید چند تا از این بیست تومنی ها پرداخت کنم و این خود سبب گشایش برای من میشود و خدا به من بیشتر نظر میکند من قبول میکنم فیش حقوقی خودم و بدم ولی بچه های حاضر قبول نکردند ولی با لبخند می گفت من که حاضرم حالا خودتان میدانید قبول نکنید. جانباز مدافع‌ حرم‌ و‌ شهید مدافع‌ امنیت‌ 🌹🌹 🥀@meysam_alijanii🕊
کانال رسمی شهید میثم علیجانی
باز هم #پنج‌شنبه آمد و #دلتنگی.... و به یاد #برادرمیثم😔 با خاطره ای از #همرزمش یادی کنیم از #برادر
🌼فیش حقوقی بچه های گردان بعد از شهادت دوستانمان در تصمیم گرفتند که در طی ماه از کسانی که راضی هستند ماهی بیست هزار تومان پول بگیرند و به یاد شهدای خودمان آن را به کسانی که نیازمند هستند بدهند و تا الان این کار انجام می شود. روزی یکی از برادران همکار نظر دادند که اگر میشود ما به فروشگاه سپاه کربلا برویم با وامی که می گیریم جهیزیه بخریم و در طی ماه قسطش را بدهیم. فروشگاه هم یه نفر می خواست که به نام آن فرد وسیله بدهند و طبق ماه از فیشش کم کند کسی قبول نکرد جز ، بعد به او گفتند امکان داره کسی در طی ماه این بیست هزار تومن و ندهد آن وقت باید چه کار کرد؟ میثم با لبخند گفت در طی ماه از فیشم داره کم میشه حالا اگه کسی نداده باشه من ثواب بیشتری می برم و باید چند تا از این بیست تومنی ها پرداخت کنم و این خود سبب گشایش برای من میشود و خدا به من بیشتر نظر میکند من قبول میکنم فیش حقوقی خودم و بدم ولی بچه های حاضر قبول نکردند ولی با لبخند می گفت من که حاضرم حالا خودتان میدانید قبول نکنید. جانباز مدافع‌ حرم‌ و‌ شهید مدافع‌ امنیت‌ 🌹🌹 🥀@meysam_alijanii🕊
کانال رسمی شهید میثم علیجانی
🍃بیت المال🍃 از آنجاییکه فردی بسیار دلسوز درباب است و همیشه نیروهای زیر دست خودش را به این امر توصیه اکید می کرد و خود هم بسیار رعایت می کرد و انتظار داشت نزدیکترن فرد ایشان در ماموريتها که بوده(چون راننده ایشان بود)هم رعایت کنند. یه روز دستور داد که به تمامی نیروها گردان تشویقی بدهند چون بنده کار با رایانه را خوب بلد نبودم از درخواست کردم تشویقی ها را برای بچه ها انجام بدهد و قبول کرد و بعد از انجام دادن برگه های تشویقی همکاران را به من تحویل داد تا برای امضاء پیش آقا سید جلال ببرم و چون به ایشان اعتماد داشتم بدون هیچ نگاهی برگه های تشویقی نيروها را پیش شهید حبیب الله پور بردم تا امضاء کند ولی بعد از دیدن برگه ها و تعمّق بیشتر شهید سید جلال از من پرسید که این برگه تشویقی را کی چاپ زد؟ گفتم گفت برو بگو بیاد من هم با هزاران سوال در ذهن به دنبال رفتم و باهم پیش حاضر شديم و سید بزرگوار اینگونه گفت آیا میخواهید شهدا از شما راضی باشند گفت منظور چیه؟ مسلم ما برای اهداف امام و رسیدن به شهادت اینجا هستیم بعد آقا سید با شنیدن این حرف را به برگها نزدیک کرد و گفت اینجا این مطلب جایش نبوده و این اشتباه را در تمامی برگه ها دارید پس هرکدام شما این را انجام دادید باید به ازای هر برگ جریمه اش را بدهید. که قبول کرد با لبخند گفت آقا سید برای اینکه خودم را بیشتر توجه بدهم یک بسته کامل برگه می آورم سید گفت من به تعداد همین برگه ها از شما برگه می خواهم و بعد گفت از محکم کاری عیب نیست می خواهم خودم را تنبیه کنم پس اجازه بدهید یک بسته کامل برگه بیاورم بعد با خنده از اتاق بیرون رفتیم و را بسیار شاداب تر از لحظه قبلی دیدم و ازش پرسیدم چرا ناراحت نشدی گفت خوشحالم که کنار من همچنین افرادی هستند و مرا به هدفم نزدیک تر می کنند و فردای آنروز با یک بسته کاغذ به محل کار آمد. جانباز مدافع‌ حرم‌ و‌ شهید مدافع‌ امنیت‌ 🌹🌹 🥀@meysam_alijanii🕊
به نقل از همکار شهید 🥀 🥀 روزی از بخاطر وامهایی که به بچه ها بابت خرید لوازم خانگی می داد سوالی پرسیدم که آیا این سودها حلال هست یا مشکل داره؟ گفت :" من قبل از اینکه به این کار دست بزنم با پدرم صحبت کردم و قبل از این کار پدرم چندسالی است در روستای ما قرض الحسنه زده و تا بحال الحمدلله مشکلی نداشتیم و من برای کمک همکاران این کار را کردم و هیچ چشم داشتی هم از دیگران ندارم و هیچ کسی هم خبر نداشت ک بنده با لوازم خانگی می آورم چونکه دیدیم همکاران با این حقوق کم نمی توانند به اهداف زندگیشان برسند با پدرم درمیان گذاشتم و ایشان هم قبول کردند با پولی که در واریز کردم به دوستان همکارم وام بدهم و آنها هم راضی هستند و خدا را از این بابت شاکرم چرا که من برای خدا قدم برداشتم و خودش رزقش را زیاد می کند و امروز آن رزق خدا را احساس می کنم و تازه من سود این وامها را به افراد نیازمند می دهم. و از ایشان روزی درخواست یک میلیون پول کردم تا به یک خانواده ای بدهم تا اطراف خانه اش را دیوار کند و ایشان با کمال میل این پول را داد و به من گفت در این زمینه رو من حساب کن چرا که خوشحالی ام بیشتر می شود. ┄┅═✼🍃🌺🍃✼═┅┄ جانباز مدافع‌ حرم‌ و‌ شهید مدافع‌ امنیت‌ 🌹🌹 🥀@meysam_alijanii🕊