eitaa logo
مرکز فقهی امام محمدباقر علیه‌السلام
566 دنبال‌کننده
444 عکس
53 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
☀️ زنان و مردان چه تفاوت‌هایی در احکام شرعی دارند؟ 📋برخی از این اختلافات در «کتاب الصلوة» عبارتند از: 🔹منها: أنّه یحرم علی الرجل لبس الذهب و لو فی غیر حال الصلوة و أمّا علی المرأة فلا ولو فی حال الصلوة. 🔸و منها: أنّه یحرم علی الرجل لبس الحریر المحض الّا فی حال الحرب و أمّا علی المرأة فلا الّا فی حال الإحرام علی قول. 🔹و منها: أنّه یغتفر ثوب المرأة المربّیة للصبی عن نجاسة الصبی و أمّا الرجل المربّی له فلا علی قول. 🔸و منها: أنّ الطفل إن کان ذکرا فیغتفر ثوب مربیّته و أمّا ان کان انثی فلا علی قول. ▪️منبع: الهدی الی الفرق بین الرجال و النساء، تألیف مرحوم آیت‌الله العظمی حاج سید احمد زنجانی، ص ۴۸ 👈موارد کامل اختلافات مردان و زنان در احکام شرعی را در این کتاب بخوانید. ⏺این اثر گرانقدر برای نخستین بار توسط انتشارات امام محمد باقر (علیه السلام) منتشر شده است. 🔰مرکز پخش: کتابفروشی طه؛ قم، خ معلم، مجتمع ناشران، واحد 314 (تلفن: 02537848326 ) ✳️فروش اینترنتی: http://dinook.ir ____ 🌐کانال مرکز فقهی امام محمدباقر علیه السلام 👉@mfeqhi
💠علی‌بن‌ محمد در صدر اسناد کافی 🔹«علی‌بن‌ محمد» نامی پرتکرار در صدر اسانيد کافی است. با احتساب ضمیرها، سندهای تعلیقی و تفکیک سندهای تحویلی، در صدر سند ۵۳۵ روایت از روایات کافی، «علی‌بن‌ محمد» به صورت مطلق وارد شده است؛ در ۱۰۷ سند، به صورت«علی‌بن‌ محمدبن بندار»آمده است؛در ۳۸ سند به صورت «علی‌بن‌ محمدبن عبدالله»، در ۲ مورد به صورت «علی‌بن‌ محمدبن عبدالله القمی» و در یک مورد به صورت«علی‌بن‌ محمد الکلینی»[علان الکلینی]ذکر شده است. 🔸علی‌بن‌ محمدبن بندار و علی‌بن‌ محمدبن عبدالله و علی‌بن‌ محمدبن عبدالله القمی،هر سه نام نوه دختری «احمدبن محمدبن خالد برقی»می‌باشد که در پاره‌ای از اسناد از او با نام «علی‌بن‌ محمدبن ابی القاسم» نیز تعبیر شده است. «ابی القاسم» کنیه «عبدالله بن عمران»، جدّ «علی‌بن‌ محمد»است و «بندار» نیز لقب «ابوالقاسم» می‌باشد. 🔹نجاشی (رحمة‌الله علیه)علي بن محمدبن أبي القاسم عبد الله بن عمران البرقي را توثیق کرده و همانگونه که بیان شد با علی‌بن‌ محمد بن بندار اتحاد داشته و در نتیجه او نیز توثیق می‌شود. اما علی‌بن‌ محمد علان الکلینی، دایی مرحوم کلینی، در رجال نجاشی با عنوان علي بن محمدبن إبراهيمبن أبان الرازي الكليني ترجمه و توثیق شده است. 🔺اما مراد از علی‌بن‌ محمد واقع در صدر اسناد کافی کیست؟ دو دیدگاه در این باره وجود دارد: 1️⃣دیدگاه اول: تعین علی بن محمد در علی بن محمد بن بندار 2️⃣دیدگاه دوم: تعین علی بن محمد، غیر از دو مورد، در علی بن محمد علان الکلینی 👈نقدها و مناقشات در قول اول و ادله قول دوم را اینجا بخوانید: https://bit.ly/2YHmaO4 ___ 🌐کانال مرکز فقهی امام محمد باقر علیه‌السلام @mfeqhi
🔰جواز استیجار یک شخص برای نيابت از متعدد در حج مستحبي و زيارات ✳️جواز استیجار یک شخص برای نیابت از متعدد در حج مستحبی و زیارات بین فقهاء‌ متسالم علیه است. ولکن کلام در مستند آن است، صحت چنین استیجاری متوقف بر صحت نیابت از متعدد است. علاوه بر استدلال به سیره عقلاء‌، بر صحت این نیابت که برخی بدان استدلال کرده‌اند به روایاتی نیز استدلال شده است. در این نوشتار درصدد بررسی سند و دلالت این روایات هستیم. 🔸روایات متعددی در باب حج وارد شده است که نیابت از متعدد را در حج مستحبی جایز دانسته است که از جهت دلالی و سندی روشن هستند و نیاز به بحث و گفتگو ندارند. از جمله این روایات در نیابت حجّ مستحبی عبارتند از: 1️⃣ صحيحة معاوية بن عمار عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «قُلْتُ لَهُ أُشْرِكُ أَبَوَيَّ فِي حَجَّتِي قَالَ نَعَمْ قُلْتُ أُشْرِكُ إِخْوَتِي فِي حَجَّتِي قَالَ نَعَمْ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَاعِلٌ لَكَ حَجّاً وَ لَهُمْ حَجّاً وَ لَكَ أَجْرٌ لِصِلَتِكَ إِيَّاهُمْ قُلْتُ فَأَطُوفُ عَنِ الرَّجُلِ وَ الْمَرْأَةِ وَ هُمْ بِالْكُوفَةِ فَقَالَ نَعَمْ تَقُولُ حِينَ تَفْتَتِحُ الطَّوَافَ- اللَّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنْ فُلَانٍ الَّذِي تَطُوفُ عَنْهُ». 2️⃣ صحیحه مروان بن حکم عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنِ الْحَكَمِ بْنِ مِسْكِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ قَالَ: «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَا يَمْنَعُ الرَّجُلَ مِنْكُمْ أَنْ يَبَرَّ وَالِدَيْهِ حَيَّيْنِ وَ مَيِّتَيْنِ يُصَلِّيَ عَنْهُمَا وَ يَتَصَدَّقَ عَنْهُمَا وَ يَحُجَّ عَنْهُمَا وَ يَصُومَ عَنْهُمَا فَيَكُونَ الَّذِي صَنَعَ لَهُمَا وَ لَهُ مِثْلُ ذَلِكَ فَيَزِيدَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِبِرِّهِ وَ صِلَتِهِ خَيْراً كَثِيراً». 3️⃣اما برای جواز نیابت از متعدد در زیارات مرحوم آقاى حكيم به روايت ابراهيم حضرمى استدلال کرده است که می‌فرماید: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَثِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ الْحَضْرَمِيِّ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: «... فَإِذَا أَتَيْتَ قَبْرَ النَّبِيِّ ص فَقَضَيْتَ مَا يَجِبُ عَلَيْكَ فَصَلِّ رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ قِفْ عِنْدَ رَأْسِ النَّبِيِّ ص ثُمَّ قُلْ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا نَبِيَّ اللَّهِ مِنْ أَبِي وَ أُمِّي وَ زَوْجَتِي وَ وُلْدِي وَ جَمِيعِ حَامَّتِي وَ مِنْ جَمِيعِ أَهْلِ بَلَدِي حُرِّهِمْ وَ عَبْدِهِمْ وَ أَبْيَضِهِمْ وَ أَسْوَدِهِمْ فَلَا تَشَاءُ أَنْ تَقُولَ لِلرَّجُلِ إِنِّي أَقْرَأْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص عَنْكَ السَّلَامَ إِلَّا كُنْتَ صَادِقاً». 🔸دلالت این روایت بر مطلب کاملاً روشن است، ولی مرحوم آقای خوئی از جهت سندی بدان اشکال کرده است که روايات دال بر جواز نيابتدر زیارات همه ضعیف هستند. 🔷سند اين روايت آن‌طور كه وسائل نقل كرده است مشتمل بر روایت «محمد بن يحيى» از «احمد بن محمد» است، در حالی‌که در كافى كه اصل روايت از آنجاست و در تهذيب كه روایت را از كافى نقل کرده است، به جاى «احمد بن محمد»، «محمد بن احمد» است. 🔹«محمد بن احمد» صاحب نوادر الحكمه است و درباره او گفته شده است: «يروى عن الضعفاء و يعتمد المراسيل»، لذا مرسله ایشان قطعاً اعتبار ندارد. علاوه بر اینکه «على بن محمد بن اشعث» هم توثیق ندارد و «على بن ابراهيم حضرمى» و پدرش هم مهمل هستند و فقط همین یک روایت را در کتب اربعه نقل کرده‌اند. 🔺پس این روایت با چنین سندی نمى‏‌تواند مستند صحت استیجار قرار گیرد. 👈متن کامل این مقاله را اینجا بخوانید: https://bit.ly/2YLXFLi ___ 🌐کانال مرکز فقهی امام محمد باقر علیه‌السلام @mfeqhi
1️⃣ صحيحة معاوية بن عمار عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «قُلْتُ لَهُ أُشْرِكُ أَبَوَيَّ فِي حَجَّتِي قَالَ نَعَمْ قُلْتُ أُشْرِكُ إِخْوَتِي فِي حَجَّتِي قَالَ نَعَمْ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَاعِلٌ لَكَ حَجّاً وَ لَهُمْ حَجّاً وَ لَكَ أَجْرٌ لِصِلَتِكَ إِيَّاهُمْ قُلْتُ فَأَطُوفُ عَنِ الرَّجُلِ وَ الْمَرْأَةِ وَ هُمْ بِالْكُوفَةِ فَقَالَ نَعَمْ تَقُولُ حِينَ تَفْتَتِحُ الطَّوَافَ- اللَّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنْ فُلَانٍ الَّذِي تَطُوفُ عَنْهُ». 2️⃣ صحیحه مروان بن حکم عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنِ الْحَكَمِ بْنِ مِسْكِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ قَالَ: «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَا يَمْنَعُ الرَّجُلَ مِنْكُمْ أَنْ يَبَرَّ وَالِدَيْهِ حَيَّيْنِ وَ مَيِّتَيْنِ يُصَلِّيَ عَنْهُمَا وَ يَتَصَدَّقَ عَنْهُمَا وَ يَحُجَّ عَنْهُمَا وَ يَصُومَ عَنْهُمَا فَيَكُونَ الَّذِي صَنَعَ لَهُمَا وَ لَهُ مِثْلُ ذَلِكَ فَيَزِيدَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِبِرِّهِ وَ صِلَتِهِ خَيْراً كَثِيراً». 3️⃣اما برای جواز نیابت از متعدد در زیارات مرحوم آقاى حكيم به روايت ابراهيم حضرمى استدلال کرده است که می‌فرماید: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَثِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ الْحَضْرَمِيِّ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: «... فَإِذَا أَتَيْتَ قَبْرَ النَّبِيِّ ص فَقَضَيْتَ مَا يَجِبُ عَلَيْكَ فَصَلِّ رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ قِفْ عِنْدَ رَأْسِ النَّبِيِّ ص ثُمَّ قُلْ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا نَبِيَّ اللَّهِ مِنْ أَبِي وَ أُمِّي وَ زَوْجَتِي وَ وُلْدِي وَ جَمِيعِ حَامَّتِي وَ مِنْ جَمِيعِ أَهْلِ بَلَدِي حُرِّهِمْ وَ عَبْدِهِمْ وَ أَبْيَضِهِمْ وَ أَسْوَدِهِمْ فَلَا تَشَاءُ أَنْ تَقُولَ لِلرَّجُلِ إِنِّي أَقْرَأْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص عَنْكَ السَّلَامَ إِلَّا كُنْتَ صَادِقاً». 🔸دلالت این روایت بر مطلب کاملاً روشن است، ولی مرحوم آقای خوئی از جهت سندی بدان اشکال کرده است که روايات دال بر جواز نيابتدر زیارات همه ضعیف هستند. 🔷سند اين روايت آن‌طور كه وسائل نقل كرده است مشتمل بر روایت «محمد بن يحيى» از «احمد بن محمد» است، در حالی‌که در كافى كه اصل روايت از آنجاست و در تهذيب كه روایت را از كافى نقل کرده است، به جاى «احمد بن محمد»، «محمد بن احمد» است. 🔹«محمد بن احمد» صاحب نوادر الحكمه است و درباره او گفته شده است: «يروى عن الضعفاء و يعتمد المراسيل»، لذا مرسله ایشان قطعاً اعتبار ندارد. علاوه بر اینکه «على بن محمد بن اشعث» هم توثیق ندارد و «على بن ابراهيم حضرمى» و پدرش هم مهمل هستند و فقط همین یک روایت را در کتب اربعه نقل کرده‌اند. 🔺پس این روایت با چنین سندی نمى‏‌تواند مستند صحت استیجار قرار گیرد. 👈متن کامل این مقاله را اینجا بخوانید: https://bit.ly/2YLXFLi ___ 🌐کانال مرکز فقهی امام محمد باقر علیه‌السلام @mfeqhi
🌷زی طلبگی 🔷 سفارش حاج شیخ عباس قمی آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی: 🔸مرحوم حاج شیخ عباس قمی به مطالعه بحارالانوار مجلسی سفارش می‌کرد. 🔹روزی آقای حاج میرزا علی محدث‌زاده در قم منبر رفت و منبرش بدون مطالعه و معمولی بود. 🔸یک وقت پدرش مرحوم حاج شیخ عباس را در خواب دید. شیخ عباس فرمود: ✳️یک مرتبه انسان مال کسی را تلف می‌کند، این قابل تدارک و جبران است، بلکه گاهی چندین برابر جبران می‌شود. گاهی به عِرض کسی متعرض می‌شود- مثلا غیبت می‌کند- این هم قابل تدارک است و ممکن است به بهترین نحو آبروی او را تدارک کند و از او استحلال کند. 🔺ولی بعضی چیزها هرگز قابل تدارک و جبران نیست. تلف کردن وقت اشخاص از این قبیل است. 👈اشخاصی که پای منبر شما می‌آیند، وقت گذاشته‌اند و باید منبر شما مشتمل بر حدیث باشد تا آنها چیزی یاد بگیرند و وقت آنها تلف نشود. ✳️علامه مجلسی زحمت کشیده و احادیث را در بحارالانوار جمع‌آوری کرده است. شما از آنجا برای مردم نقل کن تا اتلاف وقت نشود. ▪️جرعه‌ای از دریا، ج ۲ ، ص ۳۲۳ __ 🌐کانال مرکز فقهی امام محمدباقر علیه السلام 👉@mfeqhi
🔰اجاره‌ی صبی به مقدارِ زائد بر بلوغ ✳️بین فقهاء این بحث مطرح است که آیا اجاره‌ی صبی توسط ولیّ حتی نسبت به ایام بلوغ او، نافذ است یا حکم فضولی را دارد و موقوف بر اجازه‌ی صبی بعد از بلوغ است؟ 🔸روشن است که اجاره باید به مصلحت طفل باشد مانند این که اجرت قابل اعتنایی به او داده شده یا برای کار کردن خبره می‌شود؛ در این موارد، اجاره در مقداری که صبی به نحو یقین بالغ نشده صحیح بوده و در میزانی که بلوغ یقینی است، متوقف بر اجازه صبی است. 🔹در مواردی که بلوغ روشن نشده، حکم واقعی دائر مدار بلوغ یا بلوغ است و حکم ظاهری به استناد استصحاب، عدم بلوغ و صحت اجاره است. 🔸یا تعیین صحت و بطلان اجاره صبی به مقدارِ زائد بر بلوغ متوقف بر بحث از ولایت ولیّ بر اموال و نفوس صبیان است که از دو جهت قابل طرح است: جهت اول این است که آیا ولیّ حتی نسبت به ایام بلوغ نیز بر اموال صبی ولایت دارد؟ و جهت دوم این است که آیا ولیّ حتی نسبت به ایام بلوغ، ولایت بر نفس صبی دارد یا خیر؟ ✳️ولایت بر اموال نسبت به ایام بلوغ شیخ طوسی در خلاف فرموده است: «إذا آجر الأب أو الوصي الصبي أو شيئا من ماله مدة، صحت الإجارة‌ بلا خلاف، فان بلغ الصبي قبل انقضاء المدة، كان له ما بقي، و لم يكن للصبي فسخه. و للشافعي فيه قولان: أحدهما: مثل ما قلناه و الثاني: له ذلك. دليلنا: أن العقد على عين الصبي أو على ماله وقع صحيحا بلا خلاف، فمن ادعى أن له الفسخ بعد بلوغه فعليه الدلالة.» 🔺نقد کلام شیخ را اینجا بخوانید: 👉https://bit.ly/2MRLCK9 ✳️ولایت بر نفوس نسبت به ایام بلوغ در ولایت بر نفوس نیز بحث است که آیا ولیّ چنین ولایتی بر صبی دارد تا او را برای مدتی زائد بر بلوغ، اجیر شخصی دیگر کند؟ مرحوم آقای خویی در مقام انکار اطلاق ولایت بر نفوس فرموده است: «و أمّا بالنسبة إلى الصبي نفسه: فلم يدلّ أيّ دليل على ولاية الولي حتى بالإضافة إلى ما بعد البلوغ. نعم، في خصوص النكاح قام الدليل على الولاية على تزويج الصبي أو الصبيّة و لو كان الزواج دائماً، و أمّا في غيره فلم تثبت له هذه الولاية بحيث‌ يتمكّن من إيجاره للخدمة عشرين سنة مثلًا و لو تضمّن الغبطة و المصلحة. فلو آجره كذلك كانت الإجارة فيما زاد على البلوغ فضوليّة منوطة بإجازته بعد ما بلغ، فإنّ مجرّد عدم الدليل على الولاية كافٍ في عدم النفوذ و الافتقار إلى الإجازة.» 👈 ادامه این بحث و متن کامل مقاله را اینجا بخوانید: 👉https://bit.ly/2MRLCK9 ___ 🌐کانال مرکز فقهی امام محمد باقر علیه‌السلام @mfeqhi
💠اکثار روایت اجلاء آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی: ✳️عقیده آقای خوئی این است که روایت اجلاء را برای اعتبار کافی نمی‌داند ولی ما عقیده‌مان این است که کفایت می‌کند. بخاطر اینکه خود نقل از ضعاف برای اشخاص نقطه ضعف حدیثی است. 🔰مکرر عرض کردیم اینکه درباره عده معدودی می‌گویند: «ثقه فی نفسه الا انه یروی عن الضعفاء» یک استثناء است. یعنی بر خلاف متعارفات ثقه است؛ خودش یک آدم حسابی است منتهی یروی عن الضعفا. 👈این تعبیر را بخاطر این می‌کردند که آنگونه که از کلام شیخ هم استفاده می‌شود در قدیم روایت با فتوی یکی بوده است. یعنی چیزهایی را نقل حدیث می‌کردند که روی آن فتوی بدهند و خیلی سلیقه آنها نبوده که مطالب غیر معتبر را نشر بدهند. 🔹سید مرتضی عقیده‌اش این است که روات احادیث کثیری که قمی بودند، اعتقاد به جبر داشتند. شیخ طوسی در عده در پاسخ می‌فرمایند سید مرتضی روی این حساب که نقل را مساوق با عمل می‌دانسته و اینها راوی روایات جبر بودند برای عقیده آنها به جبر تمسک می‌کند. شیخ می‌فرمایند که عده‌ای از محدثین از «اصحاب الجمع» هستند که گاهی روایات را نقل می‌کنند و صرفاً منظور آنها جمع حدیث است. این که از این دسته به «اصحاب الجمع» تعبیر می‌کند پیداست که این افراد استثنا هستند و لذا سید مرتضی توجه به این مطلب نداشته است. والا معمول محدثین روایاتی را نقل نمی‌کنند که خودشان قبول نداشته باشند و خلاف متعارف است. 👈لذا به نظر می‌رسد که اگر اجلاء از کسی نقل حدیث کردند این نقل حدیث علامت اعتبار است. ✅البته در بعضی از موارد صرف نقل حدیث دلیل بر اعتبار نیست و این باید روشن بشود. ▪️کتاب اجاره، جلسه ۷ ___ 🌐کانال مرکز فقهی امام محمدباقر علیه السلام 👉@mfeqhi
🌟نکات و اشارات🌟 🔰اختلاف نسخه؛ «خلفها» یا «خلقها»؟ 🔆عنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ السَّرِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع الرَّجُلُ يُرِيدُ أَنْ يَتَزَوَّجَ الْمَرْأَةَ- يَتَأَمَّلُهَا وَ يَنْظُرُ إِلَى خَلْقِهَا وَ إِلَى وَجْهِهَا- قَالَ نَعَمْ لَا بَأْسَ أَنْ يَنْظُرَ الرَّجُلُ إِلَى الْمَرْأَةِ- إِذَا أَرَادَ أَنْ يَتَزَوَّجَهَا يَنْظُرُ إِلَى خَلْقِهَا وَ إِلَى وَجْهِهَا. وسائل الشیعة (آل البیت)، ج۲۰، ص: ۸۸ 👈در روایت حسن بن سری در چاپ اسلامیه وسائل، نسخه چاپی کافی و جامع الاحادیث این کلمه با «فاء» به کار رفته(خلفها)، ولی در چاپ آل البیت از وسائل که با نسخ معتبر همچون نسخه اصل وسائل به خط مصنف مقابله شده است، این کلمه هم در سؤال و هم در جواب با «قاف» و به صورت «خلقها» آمده است. ✳️ همچنین در بهترین نسخه‏‌ای که ما از کافی دیده‏‌ایم عبارت در هر دو جا با «قاف» آمده است، این نسخه نسخه‏‌ای است که شهید ثانی آن را تصحیح کرده است. ✨در عبارت «خلقها» دو معنا ممکن است وجود داشته باشد: 1️⃣معنای اول: خلقها (به ضم خاء) به معنای اخلاق زن است، یعنی به اخلاق زن نگاه کند. باید دانست که در مورد «نظر» حتماً لازم نیست که منظور از اموری باشد که با حواسّ ظاهره قابل ادراک باشد، در تعابیری چون «لاتنظر الی من قال، انظروا الی ما قال»، «رجل ... نظر فی حلالنا و حرامنا»، «فیه نظر» (أی فیه تأمل)، نظر به معنای تأمل کردن و مطالعه کردن در یک امر غیر محسوس (به حواس پنج گانه) به کار رفته است. 2️⃣معنای دوم: خَلقها (به فتح خاء) به معنای خلقت زن، و نظر به خَلق زن یعنی نگاه به اندام زن می‏‌باشد، که البته چنان چه پیش تر اشاره کردیم، این نگاه در اعضایی که در حالات عادی پوشیده نیست همچون صورت و مو و گردن و ... بدون پوشش، و در اعضایی که در حال عادی مستور است، با پوشش و از روی لباس خواهد بود. بنابر این از روایت درباره نگاه به پشت زن چیزی نمی‏‌توان استفاده کرد. ▪️کتاب النکاح، آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی، جلسه ۱۷ ___ 🌐کانال مرکز فقهی امام محمدباقر علیه السلام 👉@mfeqhi
🌷زی طلبگی 🔷 تشاهِد فی أبناءِ الزمانِ ما تُشاهِد آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی: 🔸مجلسی اوّل در روضة المتقین در شرح مشیخه ذیل عنوان «عمر بن توبة أبویحیی الصنعانی» از استادش شیخ بهایی به عظمت یاد می‌کند و می‌گوید: زمانی که من در درس شیخ بهایی شرکت می‌کردم، یک روز درباره روایات ثواب اعمال اشکال کرد که اگر مثل فلان عمل ثواب هزار حج داشته باشد، برای خود حج قدر و منزلتی نمی‌ماند. من از آن روایات دفاع کردم و شیخ بهایی در آن مجلس هیچ پاسخی نداد، بلکه تا آخر عمر هم راجع به اشباه و نظائر این روایات مطلبی نگفت. 🔹با اینکه من در آن موقع اصغر شاگردان شیخ بهایی بودم و ظاهرا به بلوغ هم نرسیده بودم و در مجلس درس شیخ غالب فضلای عصر، حاضر بودند و شیخ چون به تمام علوم احاطه داشت، به راحتی می‌توانست مرا اسکات کند ولی انانیت به خرج ندد و حرف مرا پذیرفت. (ایشان می‌فرماید) ما چنین افرادی را به چشم دیدیم که در اخلاق نظیر نداشت و الان هم «تشاهد فی أبناء الزمان ما تشاهد». (روضة المتقین، ج۱۴، ص ۴۰۵) ▪️جرعه‌ای از دریا، ج ۳، ص ۲۵۱ __ 🌐کانال مرکز فقهی امام محمدباقر علیه السلام 👉@mfeqhi
🌟نکات و اشارات🌟 🔰علت اعتماد مرحوم شیخ انصاری به قول لغوی در تعریف بیع آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی: 🔹در خیلی از جاها شیخ ادله‌ای که قوم به آن استدلال کرده‌اند را مخدوش می‌داند و به مشهورات و ادعاهای اجماع اشکال کرده و همه را ردّ می‌نماید. مثلاً در بیع الصبی ایشان اعتبار بلوغ برای صحت عقد صبی را رد می‌کند، ولی بعد می‌فرماید که مسئله همین است که بلوغ معتبر است. ما از ایشان سؤال می‌کنیم که شما از کجا می‌گویید که مسئله همین است، در حالی که خودتان ادله مسئله را رد نموده‌اید؟ 🔸حلش این است که ایشان در بحث رسائل، حجیت شهرت و اجماع منقول را به عنوان ظن خاص انکار کرده است، ولی بر خلاف آقایان کفایه و بعد از ایشان که قائل به انسداد نبوده‌اند، عقیده بنده این است که شیخ انسدادی بوده است. ولی به این جهت که قائلین به انسداد مانند میرزای قمی و امثال ایشان کم بوده‌اند و اکثر علماء قائل به انسداد نبوده‌اند، مرحوم شیخ نخواسته است که وارد این دعواها بشود. اگر کسی در کلمات شیخ دقت بکند، می‌تواند بفهمد که شیخ انسدادی بوده است. 🔹قسمت انسداد کتاب رسائل از مباحث مفصل و مشکل اصولی است و معمولاً هم آقایان نمی‎‌خوانند، ولی خیلی طولانی است و مطالب علمی مهمی دارد. ایشان می‌گوید که انسداد مقدماتی دارد؛ مقدمه اول این است که بگوییم به وسیله ادله حجیت خبر واحد، آنقدر حجت به دست ما نمی‌آید که اگر به مقطوعاتمان ضمیمه کنیم، مشکل فقه ما حل بشود. ایشان این مطلب را می‌فرمایند و خیلی هم به آن اهتمام قائل شده‌اند. ایشان می‌فرماید که عمده بحث انسداد همینجاست و همه دقت‌ها باید اینجا باشد. حتی بعضی‌ها گفته‌اند که (تنها دلیل انسداد) همین یک دانه است. (البته این سؤال مطرح است که) چطور باید به همین یک مسئله اهتمام ورزید؟ خود شیخ در اینجا بحث نمی‌‎کند! این اصول مفصلی که ایشان بحث کرده است، آیا این مقدار در اینجا کافی است؟! 🔸اینکه شیخ هیچ چیز نمی‌گوید به این جهت است که خود ایشان در شرط حجیت خبر واحد با دیگران متفاوت است، زیرا ایشان صرف عادل بودن راوی خبر را کافی نمی‌داند و قائل به این است که از نظر ادله شرعیه و بنای عقلاء و جهات دیگر، خبری حجت است که اطمینان آور باشد. آقایان دیگر اطمینان را شرط ندانسته‌اند و گفته‌اند که خبر واحد به صرف عادل بودن راوی حجت است و انسدادی در کار نیست؛ بر خلاف مرحوم شیخ که به نحو اشعار می‌توان فهمید که مختار ایشان با توجه به شرط اطمینان در حجیت خبر، انسداد است. 🔹ایشان به صراحت به این نظر اشاره نکرده است، اما در اواسط بحث انسداد به یک جایی می‌رسد که می‌فرماید بودن شرط حصول اطمینان در خبرهای واحد در زمان ما در غایت ندرت است؛ «فی زماننا هذا فی غایة الندرة». خوب یک چیزی که در غایت ندرت است و وجداناً هم همینجور است، چطور ایشان حکم بکند که این خبرهای واحد جوابگوی فقه است؟! 🔸پس ایشان در این عبارت قائل به یک چیز وسیعی شده‎اند، منتهی نخواسته‎اند به آن تصریح کنند. بر همین اساس می‌گوییم که شیخ انسدادی است و آن کسی که در اصول، حجیت شهرت، قول لغوی و اجماع منقول را به عنوان ظنون خاصه انکار کرده است، به عنوان ظن مطلق آنها را حجت می‌داند. در صورتی که قول لغوی قدری معتبر باشد، ایشان می‌پذیرد و به عنوان ظن مطلق از باب انسداد آن را معتبر می‌داند. ▪️ آیت‌الله شبیری زنجانی، کتاب البیع، جلسه ۳ ___ 🌐کانال مرکز فقهی امام محمدباقر علیه السلام 👉@mfeqhi
❇️توثیق روایات علی بن حمزه بطائنی آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی: 🔹علی بن ابی‌حمزه با اینکه جزء ائمه‌ی ضلال است و اصلا وقف را او تأسیس کرده است، ولی ظن متاخم بالعلم است که تا قبل از اینکه مسائل مالی برایش پیش بیاید جزء موثقین و مورد قبول اشخاص بوده و وکیل حضرت و مورد اعتماد عموم بوده است و بعدا مسائل مالی سبب انحرافش شد. ولی قبل از وقف مورد قبول بوده و علی بن حکم روایات را یا از خود او در موقع استقامتش و یا از کتابش که مسلّم الانتساب بوده و در حال استقامت نوشته بوده است، اخذ کرده است. 🔸لذا به نظر من روایاتی که علی بن ابی حمزه در آنها واقع شده، به ظنّ قوی در ایام استقامت از او اخذ شده است و باید اینها را صحیحه تعبیر کرد و اینکه روایات علی بن ابی حمزه و امثال این اشخاص را موثّقه تعبیر می‌کنند، صحیح نیست. چون اعتبار روایت را باید بر اساس ایام اخذ حساب کرد که آیا آن وقت منحرف بوده‌اند یا نه و اگر ثابت شد که بعد از انحرافش اخذ شده است، اگر قائل به وثاقتش شدیم، روایت موثقه می‌شود. 🔹حاجی نوری می‌گوید ممکن است بعد از انحراف، از او اخذ کرده باشند و حداقل نسبت به نقل برخی از رواة از او مدعی چنین مطلبی است. ولی برای ما این مطلب ثابت نیست و به احتمال بسیار قوی همه اینها قبل از انحراف از او اخذ کرده‌اند؛ چون فاصله‌ی بین واقفیه و امامیه به قدری شدید بوده است که امکان نداشته است که امامیه پیش چنین افرادی بروند و شاگردی کنند. 🔸نتیجه اینکه اظهر این است که این روایت را صحیحه بدانیم و لذا اگر کسی ایمان را جزء شرائط اخذ حدیث بداند، همانطور که بعضی‌ها معتبر دانسته‌اند، می‌تواند به این احادیث اخذ کند؛ همچنین اگر کسی در مقام تعارض، مابین روایت امامی و غیرامامی قول امامی را مقدم بداند، همانطور که شیخ گفته است، روایت علی بن ابی حمزه جزء روایت‌های امامی محسوب می‌شود، چون زمان اخذ حدیث از او را باید حساب کرد. 🔹دلیل وثاقت علی بن حمزه نیز وکالت مالی از جانب حضرت نیست. آن وکالت مربوط به امین بودن از جهت مالی است و وثاقت در احادیث و امثال آن برای وکیل لازم نیست؛ بلکه کافی است که راجع به مسائل مالی مورد اطمینان باشد. دلیل توثیق او این است که شیعه او را قبول کرده بوده و خیلی مورد اعتبار بوده است. اینکه عده کثیری او راقبول کردند نشانه وثاقت اوست. او با مسئله وقف خطر عظیمی ایجاد کرد و چنین خطر عظیمی را یک آدم معمولی متعارف دروغگو که مردم به وثاقت نمی‌شناسند احداث نمی‌کند؛ بزنطی و امثال او، همگی جزء واقفیة شدند و حضرت رضا بعدا آنها را قانع کرد و عده‌ای که واقفیه شده بودند برگشتند. ▪️ آیت‌الله شبیری زنجانی، کتاب الحج، ص۳۳۶ ___ 🌐کانال مرکز فقهی امام محمدباقر علیه السلام 👉@mfeqhi
🌷زی طلبگی 🔷تفاوت ادب و فهم آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی: 🔸این قضیه حکایتی است از بزرگواری اعلام قم که باید ثبت و محفوظ بماند: 🔹آقای آسید محمد حسین علوی-داماد آقای بروجردی- نقل می‌کرد: مرحوم آقای بروجردی به آقای آسید صدرالدین صدر خیلی احترام می‌گذاشت. در آقای صدر هم علاوه بر علم و تقوایش، ویژگی‌هایی جمع بود که جلب احترام می‌کرد. عقلش، درایتش، اخلاقش، بزرگواریش به حدّی بود که هرکس با وی مواجه می‌شد، قهرا مجذوب می‌شد. 🔸یک روز آقای صدر خدمت آقای بروجردی تشریف ‌آورد. شیخ فضولی هم آنجا بود. تعبیر «فضول» در کلام آقای علوی نبود و تعبیر از من است. آقای علوی نام آن شیخ را ذکر کرد، ولی من نام او را ذکر نمی‌کنم. آقای صدر به آقای بروجردی گفت: امسال تابستان از بروجرد من را دعوت کرده‌اند. دلم می‌خواهد در خدمت آقا آنجا برویم. آقای بروجردی فرمود: بله؛ آنجا هوای خوبی دارد و برای استراحت مناسب است. انشاالله اگر تشریف بردید امیدوارم به شما خوش بگذرد. آقای صدر گفت: دلم می‌خواهد در خدمت آقا آنجا بروم. آقای بروجردی فرمود: من متأسفانه از این فیض محروم هستم و برای من مشکل است که آنجا بیایم ولی اگر آقا تشریف ببرند، خیال می‌کنم به آقا خوش بگذرد. 🔹وقتی آقای صدر می‌خواست برود، مجدّدا برای رعایت ادب و احترام از آقای بروجردی استجازه کرد و گفت: پس آقا اجازه می‌فرمایید که امسال بروجرد بروم؟ آن شیخ فضول گفت: نه، آقا اجازه نمی‌فرمایند که شما بروید و آنجا را تصاحب کنید! آقای صدر گفت: آشیخ! ما هر کجا هستیم رعیت آقا هستیم! تفاوت ادب و فهم را ملاحظه کنید. ▪️جرعه‌ای از دریا، ج ۳، ص ۴۶۹ 🌐کانال مرکز فقهی امام محمدباقر علیه السلام 👉@mfeqhi