eitaa logo
مدرسه فقهی تربیتی مصباح الهدی
176 دنبال‌کننده
288 عکس
84 ویدیو
39 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✔️ ۱ 🔸 هر کس با هر مشربی و عقیده‌ای، می‌تواند دوست‌دارِ علی باشد! در علی، علم و عشق، تدبیر و شمشیر، حرّیت و عبودیت، نجوای دل و آتش سخن، زمزمه‌ی شب و فریاد روز، قدرت و عزّت و تواضع و ذلت، نرمش و آشنایی و خشونت و پایداری، در علی این همه هست و این همه به خاطر "حق" است و برای اوست و این است که همه‌ی او دوست داشتنی است و حتی دشمنش در دل شیفته‌ی اوست و مخالفش در پنهان شیدای او؛ 🔹 "ولایتِ علی، نه علی را دوست داشتن که فقط علی را دوست داشتن است؛ ولايت على، على را سرپرست گرفتن و از هواها و حرف‏‌ها و جلوه‏‌ها بريدن است." 📚 کتاب غدیر / استاد علی صفایی حائری رضوان الله علیه / ص ۱۲
✔️ ۲ 🔸 يعنى تنها على را حاكم گرفتن و تنها او را دوست داشتن و اين ولايت و سرپرستى است كه معاويه و احمد حنبل و جرج جرداق و و و از آن بهره‌اى ندارند، كه حاكم در درون آن‌ها و محرک در وجود آن‌ها و نيست؛ كه هواها و حرف‌ها و جلوه‌ها در آن‌ها حكومت دارند. 🔹 معاويه گرچه على را دوست دارد، ولى سلطنت را بيش‌تر از على خواهان است و دوست‌دار آن است. و احمد حنبل گر چه براى على مى‌سرايد اما ديگرى را به عهده دارد. و جرج جرداق گر چه از على مى‌نويسد، اما براى على نمى‌نويسد؛ كه محركى ديگر دارد و عاطفه‌اى فقط‌ او را به چرخ انداخته است. 🔸 اما مالک‌؟ اين مالک است كه را به عهده دارد و اين بار گران را به آسانى مى‌كشد. مالک چند سال براى نابودى معاويه رنج كشيده و كوشش كرده است. خويش و فاميل و قبيله‌اش را به خون كشيده، شب‌ها و روزها را بر روى لبه‌ى تيغ و سرِ نيزه‌ها گذرانده و شمشير زده و شمشير زده تا اين كه لشگر شام را عقب رانده و معاويه را به حركت وادار كرده و در بيرون از خيمه آماده‌ى فرار نموده، هان چيزى نمانده تا اين بزرگ بشكند و اين سركش بميرد و يا فرارى شود و مالک به هدف نهايى، به پيروزى محبوب دست بيابد و در ميان قومش و در ميان تمام مردم به بزرگى معرفى شود و بر رقيب خودش، و بر قبيله‌ى رقيبش، كِنده، پيروز شود. درست در اين هنگام، در اين هنگام، على او را مي‌خواند، على او را مى‌طلبد. على مى‌گويد كه برگرد. و اين از مرگ سخت‌تر و اين از مرگ جانكاه‌تر است. 🔹 مخالفت يک هوى، مخالفت يک هوس، مخالفت با يک حرف و گذشتن از حرف‌هاى خلق، مخالفت با يک جلوه از جلوه‌هاى دنيا ما را مى‌شكند، ما را از پاى در مى‌آورد. ما از راه حق با يک حرف با يک با يک پشيز باز مى‌گرديم و اما مالک‌؟ و اما مالک‌؟ او از تمام هواهاى چند ساله و تمام حرف‌هاى تمام مردها و زن‌هاى عرب و از زمزمه‌ى خفيف زبان‌ها بر سر راه مردانِ فاتح و از نگاه‌هاى شيفته‌ى سرداران پيروز و از تمام جلوه‌هاى دنيا، از اين همه مى‌گذرد و باز مى‌گردد و به على اين ملحق مى‌شود. چرا؟ چون در درون مالك، ديگر هواها و غريزه‌ها، حرف‌ها و زمزمه‌هاى زن‌هاى عرب جلوه‌هاى پررنگ و برق دنيا حاكم نيست، اين‌ها كوچک‌تر از اين هستند كه در روحِ بزرگ مالک موجى و حركتى ايجاد كنند. اين بادهاى بى‌رمق بيچاره‌تر از اين است كه در اين درياى بزرگ، طوفانى بپا كند؛ مالک از هواها، از حرف‌ها از جلوه‌هاى دنيا بزرگ‌تر است و عظمت او اسير اين حقارت‌ها نيست. او در سطح نيست. او انسانى است كه در حد زندگى مى‌كند و زندگى و مرگ او با اين معيار می‌خواند؛ او است از نمى‌لرزد. او نيست تا با نسيمى از دهنى زير و رو شود. او به رسيده و از نعمت ولايت برخوردار است. 📚 کتاب غدیر / استاد علی صفایی حائری رضوان الله علیه / ص ۱۶
نقشه ذهنی کتاب غدیر.pdf
4.48M
✔️ ۴ 🔖 نقشه‌ی ذهنی کتاب غدیر / استاد علی صفایی حائری رضوان الله علیه 🔹 کاری از: گرافکر