🔶 دانستنیهای اولیه روانشناسی در بحران
میگنا- کمکهای اولیه روانشناسی مجموعهای از اقدامات است که برای آسیبدیدگان سوانح بحرانی حمایتهای فوری و آسایش مورد نیاز را فراهم میکند. زودرنجی، احساساتی بودن، بیشور و شوقی و ناامیدی در ظاهر و چهره افراد مشخص است. #کمکهای اولیه روانشناسی شامل ارایه حمایتهای اولیه و انسانی، ارسال اطلاعات کاربردی، ابراز #همدردی، #همدلی، نگرانی، احترام و اعتماد به تواناییهای فردی است.
◽ چهار عنصر اولیه کمکهای اولیه روانشناسی
▫ نزدیک بمانید
میتوانید با ابراز توجه و احساسات، رفتارهای محبتآمیز و دوستانه به ایجاد حس اعتماد و امنیت کمک کنید. فرد ممکن است پریشان و بسیار احساساتی به نظر برسد یا پرخاشگری کند و دست کمک را رد کند.
▫ به دقت گوش کنید
برای کمک به فردی که #شرایط سختی را تحمل کرده است باید برای شنیدن حرفهایش زمان صرف کنید. برای دریافت توضیحات بیشتر درباره موضوع یا مسألهای با دقت به او گوش کنید.
▫ به ابراز احساسات پاسخ دهید
افراد بحرانزده ممکن است احساسات متفاوتی از خود بروز دهند. به توضیحات و برداشتهای افراد از حوادث توجه کنید و به احساسات آنها احترام بگذارید.
▫ مراقبتهای عمومی و کمکهای موثر را ارایه دهید
کمکهای موثر از قبیل تعارف یک لیوان آب مفید است. در پذیرش و انجام مسئولیت برای رفع نیازهای واقعی فرد زیادهروی نکنید....👇👇
http://www.migna.ir/news/49322/preview/
🔶 با خانواده «فرزندپذیر» همدردی نکنیم!
میگنا- از تصمیمهای شجاعانهای که یک زن و مرد میتوانند برای زندگی خود بگیرند، پذیرش کودکی به فرزندخواندگی است. این اتفاق به هر دلیلی که بیفتد نشان از روح بلند زن و مردی دارد که تصمیم میگیرند یک کودک را درست مانند فرزند خودشان در آغوش بگیرند و بزرگ کنند.
متاسفانه در فرهنگ جامعه ایرانی پذیرش فرزند به صورت فرزندخوانده هنوز جایگاه خوب خودش را پیدا نکرده است. هنوز بسیاری از خانوادهها معتقدند فقط باید بچه خودشان یا در اصطلاح فرزند خونی خودشان را داشته باشند.
بعضی دیگر معتقدند که هرکس #کودکی را به فرزندی میپذیرد مانند یک والد واقعی که فرزندی را متولد میکند نیست. بعضی دیگر فرزندانی که به یک خانه پا میگذارند را مثل یک فرزند واقعی جدی نمیگیرند و در نهایت سوالهایی مثل اینکه چرا فرزند آوردید و چرا خودتان بچهدار نشدید باعث آزار روحی خانوادههای فرزندپذیر میشود.
والدینی که کودکی را به فرزندخواندگی میپذیرند حتما در ذهن خودشان این موضوع را حل کردهاند که من پدر و مادر این فرزند هستم. حتی شاید والدینی باشند که برای فرزندخواندگی در حد 90درصد آمادگی داشته باشند اما همین افراد هم از ابتدا موضوع اینکه بعداز فرزندخواندگی تبدیل به پدر و مادر آن کودک میشوند را پیش خودشان حل کردهاند.
در واقع به جز با این باور ذهنی نمیشود وارد مسیر #فرزندخواندگی شد. در اینجا منظور این نیست که والدین حتما بپذیرند که این #فرزند با فرزند خونی آنها تفاوتی ندارد. بعضی از #والدین فرزندپذیر همیشه توی ذهنشان این نکته هست که با فرزندشان نسبت خونی ندارند اما باز هم والدین او هستند، نسبت به او احساس تعلق خاطر، مسئولیتپذیری و عاطفه دارند.
وقتی والدینی که به این مرحله از آگاهی و توانایی رسیدند کودکی را به فرزندی قبول کنند، وظیفه اطرافیان نزدیک آنها در مستحکم کردن این تصمیم بسیار مهم است. ما بیشتر روی اطرافیان نزدیک مثل پدربزرگ مادربزرگها، خاله، عمو و... تاکید داریم چون هم تاثیرشان بیشتر است هم بیشتر با والدین فرزندپذیردر ارتباط هستند.
مهم است که تفاوت همدلی و همدردی را مشخص کنیم پیشنهاد موکد به اطرافیان نزدیک این است که در قدم اول هرگونه توصیه و احساس نگرانی را کنار بگذارند و فقط شنونده باشند. والدین فرزندپذیر به هیچ عنوان به همدردی نیاز ندارند. اگر برای زن و مردی بچهدار نشدن یک درد یا غصه باشد، آنها قبل از اینکه تصمیم به فرزندپذیری بگیرند این موضوع را پیش خودشان حل کردهاند. پس تاکید یا بازگویی مواردی که مثل «دستتون درد نکنه، ثواب داره این بچه هم بالاخره صاحب پدرو مادر شد!»، یا هر موردی که به فرزندخوانده بودن کودک تازهوارد اشاره کند، قطعا والدین را در شرایط حساسی که از نظر روحی در آن قرار دارند، آزرده خواهد کرد.
در همدلی اگر میخواهیم فردی را آرام کنیم نباید دنبال ضعفهای او باشیم. گاهی والدین فرزندپذیر هم مثل پدرومادرهای دیگر از فرزندداری خسته میشوند. اینجا اگر به او بگوییم: « باید فکر اینجاش رو هم میکردی دیگه! تازه تو که نه بارداری رو تجریه کردی نه روزهای اول زایمان و نوزاداری رو!» فقط #همدردی کردهایم که صدالبته در بهتر کردن اوضاع تاثیری نخواهد داشت.اما همدلی این است که در این شرایط بگوییم: « کاملا میفهمم چی میگی. همه پدرو مادرها تو این سن بچه، بعضی وقتها خسته میشن. ولی زود تموم میشه و میگذره».
#همدلی یعنی بیشتر از اینکه راهکار بدهیم فقط خوب بشنویم و قضاوت، ارزشگذاری و راهکاردادن را کنار میگذاریم.مراقب زبان توصیه کردن باشید.... متن كامال مقاله 👇👇👇
http://www.migna.ir/news/49527
🔹 ثریا علوینژاد، دانشجوی دکترای روانشناسی
🔶 ناراحتی هم ارزشمند است
میگنا- درطول زندگی، ما با #واقعیتهای دردناک بسیاری مواجه میشویم مثل #شکستهای عاطفی، طردشدن، دشواریهای مالی، بیماری، #مرگ، ازدستدادن و …، بهعلاوه بسیاری از ما هنوز کولهباری از #غمها و تجربیات تلخ گذشته را با خود حمل میکنیم. بسیاری از این #تجربیات_تلخ مربوط به دوران کودکی ما هستند، آن زمان خیلی برایمان مهم نبودند، اما اکنون که درک بیشتری از وقایع داریم تلخی آن وقایع برایمان بیشتر شده است. در زمان کودکی بهخاطر زندهبودن و رفع نیازمان به دیگران وابسته بودیم و بدون افرادی که حامیانمان بودند، یعنی پدر و مادرمان، احساس میکردیم زندگیمان درمعرض خطر قرار گرفته است و اگر این حامیان بهنوعی #رفتار کرده باشند که حس کرده باشیم درمعرض تهدید قرار گرفتهایم، #احساس ترس شدیدی را باتماموجودمان درک کردهایم و این تجربیات دردناک درطول سالیان زندگی همواره با ما بودهاند.
♦ بیشتر ما بهمحضاینکه احساس ناراحتی میکنیم و یا حتی حس میکنیم اتفاقی ممکن است موجب بروز ناراحتی ما شود، سعی میکنیم آن را سریعا دفن کنیم تا فرصت ابراز پیدا نکند. در دوره کودکی یا #نوجوانی برای فرار از ناراحتی، خود را با بازی و فعالیتهای مختلف سرگرم میکنیم و گاهی خودمان را به نادانی میزنیم تا با این شیوه از ناراحتی فرار کنیم اما اگر آن مسئله واقعا مسئله مهمی باشد و والدین به آن بیتوجهی کنند، همین که ببینند فرزندشان خودش را با کاری سرگرم کرده است و ظاهرا به موضوع ناراحتکننده اهمیتی ندهند و خیالشان راحت شود، این مسئله در روح و روان آن کودک باقی میماند و در بزرگسالی در موقعیتی خاص به شکلی خاص بروز میکند و آن زمان یافتن ریشه این رفتار یا مشکل بسیار دشوار است؛ چون معمولا خودش نیز نمیداند که مشکل فعلیاش ریشه در کدام رخداد دوران کودکیاش دارد. کودکان باید اجازه داشته باشند احساسات خود را درک و احساس کنند و آنها را بیرون بریزند، والدین باید به کودکان کمک کنند تا آنها بتوانند بهتر با احساساتشان ارتباط برقرار کنند و آنها را بشناسند. با این کار کودک از احساساتش درس میگیرد، این درسها در بزرگسالی در موفقیت فرد بسیار تاثیرگذار هستند. وقتی والدین به کودک اجازه میدهند احساساتش را بشناسد به او کمک میکنند بیاموزد به روشی مسئولانه با مسائل زندگی برخورد کند.
♦ والدین با حمایت از احساسات کودکان میتوانند به رشد ذهنی و عاطفی فرزندانشان کمک کنند. به همین دلیل چند نمونه از رفتارهای حمایتی از احساسات کودکان را نام میبرم تا بیشتر با این رفتارها آشنا شوید:
▪ #همدردی: مانند اینکه من هم در کودکی جوجهای داشتم که بسیار به آن علاقهمند بودم، ولی گربه جوجه مرا خورد؛ به همین دلیل الان میتوانم درک کنم که از مرگ گربهات چه احساسی داری.
▪ #گوشکردن فعال: وقتی کودک صحبت میکند در چشمانش نگاه کنید، خودتان را به کار دیگری سرگرم نکنید. زبان بدنتان بهگونهای باشد که گویی مهمترین اخبار را میشنوید.
▪ #کنجکاوی: وقتی کودکتان درمورد ماجرایی برایتان صحبت کرد، چند روز بعد درمورد نتیجه آن اتفاق از او سوال بپرسید تا متوجه شود که او و مشکلاتش برای شما اهمیت دارند.
▪ #تشویق به ابراز احساسات: تو کاملا حق داری، من هم اگر جای تو بودم همینقدر ناراحت میشدم. هیچ مسئلهای نیست اگر میخواهی گریه کنی، بیا در آغوش من و هرقدر خواستی گریه کن تا احساس کنی سبک شدهای.
▪ #شناسایی دقیق احساسات: عزیزم میدانم که از این وضعیت احساس ناخوشایندی داری، اما برایم بیشتر توضیح بده که الان از این اتفاق #عصبانی هستی یا غمگین.
▪ وقتی کودک میبیند که احساساتش برای شما مهم هستند و بیرونریختن آنها موجب ناراحتی شما نمیشود، میآموزد که با خود و احساساتش صادق باشد و آنها را ابراز کند. وقتی کودک میبیند اجازه دارد احساساتش را بیرون بریزد احساس امنیت خاطر میکند و همین موضوع موجب میشود به شما نزدیکتر شود. این کار در دوران نوجوانی نیز به حفظ ارتباط شما با #فرزندتان کمک میکند و موجب میشود شما بتوانید بر فرزندتان نفوذ داشته باشید، حتی بیشتر از گروه دوستان و همسالانش. بدون شک فرزندتان نیز وقتی با شما احساس نزدیکی کند، نظر شما را درمورد مشکلاتش میپرسد و از شما راهنمایی میگیرد و به این ترتیب دیگر نگران تاثیر منفی غریبهها بر فرزندتان نخواهید بود....👇👇👇
http://www.migna.ir/news/49985/preview/
🔶 رابطه اثربخش در مشاوره
▫ روحاله عظیمی
▪ همدردی بهصورت خودکار اتفاق میافتد و در نوع بشر نیز وجود دارد، ولی همدلی مهارتی است که به دانش اولیه و تمرین نیاز دارد. مشاوری که فقط همدردی میکند، از لاک حرفهای خود خارج میشود و در اثر تماس مستقیم با عواطف درمانجو، بعد از مدتی دچار فرسایش شغلی میشود. همدردی درمانجو را آرام نمیکند و باعث تسکین او نمیشود، چون دقیقاً همین کار را خاله، عمه، دوست، همکلاسی و ... هم انجام میدهند.
▪ #همدردی مانند شخصی میماند که با شنیدن فریادهای کمکخواهی فردی که دارد غرق میشود، بدون اینکه از مهارت شناکردن برخوردار باشد، به کمک او میشتابد. نهتنها کمکی به او نمیکند، بلکه خود نیز غرق میشود! اما همدلی به معنای درک دقیق احساسات و افکار درمانجو، ضمن حفظ جدایی از اوست! همین موضوع است که همدلیکردن را به هنر تبدیل میکند. به اعتقاد راجرز، همدلی نقش مهمی در غنیسازی ارتباط و پویایی رابطه دارد. در مثالی که گفتیم، فردی که همدلی بلد است، به شناگر ماهری میماند که با شنیدن صدای فرد در حال غرقشدن در آب، به کمک وی میشتابد و او را از مرگ نجات میدهد؛ ضمن اینکه جان خود را نیز حفظ میکند.
▪ مشاوران مدرسه برای کسب #همدلی باید به سه مؤلفه اساسی آن توجه کنند: مؤلفه اول این است که مشاور از خود بپرسد: «مراجع (دانشآموز) چه احساس یا احساساتی دارد؟» (شناسایی احساسات طرف مقابل.) مؤلفه دوم این است که مشاور به دنبال پاسخگویی به این سؤال باشد که: «چرا دانشآموز این احساس یا احساسات را تجربه میکند؟» (تبیین احساسات.) و بالاخره مؤلفه سوم، بازتابدادن آن احساس یا احساسات به دانشآموز است. در اینجا مشاور مدرسه همچون آینه به انعکاسِ احساسات دانشآموز میپردازد.....👇
https://www.migna.ir/news/53701