- جمعههاۍانتظار -
دمدماۍ صبحِ جمعه شده
و باز خانهۍ دلش آشوب !
انگار در دلش رخت میشویند . .
مضطرب است و حتۍ دمۍ آرام نمیگیرید .
خانه در سکوت غرق شده و فقط تیک تیکِ
ساعتِ قدیمۍ خانه است که هر ثانیه جولان میدهد!
عقربهها زود به زود میجنبند .
انگار کسۍ دنبالشان کرده که اینگونه
دوان دوان مسیر را میپیمایند .
پیرزن اما ، گذرِ برقآساۍ زمان را دوست ندارد
حداقل براۍ این روزِ عزیز ، نه !
آخر تا غروب نشده او باید باز گردد . . .
با چشمهاۍ منتظر ،
پشت پنجرهۍ رنگۍ خانه
تمام قد به تماشا میایستد .
اما اینطور فایدهاۍ ندارد
و از دلواپسیاش کم نمیشود .
نرمنرمک از پلههاۍ ایوان پایین میآید
این پلهها ، براۍ پیرزن نفسگیر شده . .
زانوهایش به گِزگِز میافتند و دیگر رمقۍ ندارند
آهسته بر روۍ پلهۍ آخر مینشیند
و نفسۍ چاک میکند و به درِ خانه چشم میدوزد .
با وسواس دانههاۍ تسبیحِ متبرک شده
به ضریحِ آقا امام رضا جانش را
به نیتِ بازگشتِ نورِچَشمش روۍ هم میچیند .
برایِ شاید چھارمیندفعه ،
از صبح تا به الآن که غروب رخ نشان داده ،
دست به کمرِ خمیدهاش میگیرد
و جلوۍ درِ چوبۍ خانه را ، آب و جارو میکند
و پریشانحال به انتھاۍ کوچه نِگَھۍ میاندازد .
اما نه !
انگار ، آن یارِ سفر کرده خیالِ برگشت ندارد و
باید چشمانش به بازگشتِ آن عزیزکرده
خشک شود .
به راستۍ که این چشم انتظارۍ خسته کننده ،
بد دردیست ! . .
#میـم_جاماندھ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درآغوشِخودبارِدیگربگیر ،
مناینموجِازهَرطرفراندهرا . .
عزیزمحسین|علیهالسلام|
- مبتلا -
- به اِذنِ حضرتِ باقی - اَلو؟ آسیدروحالله آقا ؟ خودتان هستید؟ سلام علیکم . عذرخواهم که پاسخگو
راستش گاهگدارۍ
دشمنان بۍجگر و بزدلمان ،
مزاحمتهایۍ ایجاد میکنند
ولی جوانانِ یَل و شیردلِ
پرورش یافتهۍ مکتبِ جانفدایمان ،
از جان مایه مۍگذارند
و مانعِ رسوخِ مزاحمتهاۍ
این مگسانِ چربزبان میشوند و
نمیگذارند حتی ذرهاۍ قلبِ پیر و امیدوارِ انقلابمان ،
خدشهدار گردد و همواره پاسدارش هستند .
خیالتان تختِ تخت ؛
این جوانانِ محارب نمیگذارند
سروِ بلند قامتِ انقلاب ،
لحظهاۍ خمیده گردد
و احساسِ سنگینے کند .
آنھا عاشقانه در اینِ طریق مبارک و مقدّس
جھاد میکنند
و قسم خوردهاند که ادامه بدهند
راهِ پدرانِ سلحشورشان را !
آنان تمامِ نیروۍ پاک جوانیشان را
به کار میگیرند در طاعتِ خدا
و خدمت به خلقِ خدا . .
اینجا ، جوانانِ دلباختهمان
سر و گردن میشکنند
برایِ هر نفسِ آسدعلۍآقایمان!
میدانید حاجآقا . .
آسیدعلۍآقایمان مظلوم واقع شده است .
سیدِ عزیزِ ما ، کمۍ رُخسارهۍمُنَوَرَش
از پیش شکستهتر شده
بهسببِ بارِ سنگین و رسالتِ معظم و محتشمۍ
که بر دوشهاۍ مستحکمش نھاده شده ،
لیکن همواره امیدوار است
و بانگِ امید و انگیزه سر میدهد .
ادامه دارد ..
#میـم_جاماندھ
- اَربابِ خوبِ من -
و خداوند بر ما منت گذاشت
و شما اۍ خوب را ،
از آسمانیان ، براۍ خاکیانۍ همچو ما فرستاد
تا که بیدار کنۍ دلِ به خوابرفتهۍ غافلمان را!
اۍ قدومِ نو رسیدهۍ آسمان !
شما آفریده شدۍ تا که نجات دهنده باشۍ
و پناهنده براۍ بیپناه!
آمدۍ تا که چراغِ هدایت باشۍ
براۍ گمشدگانِ درمانده . .
آمدۍ تا که مرهم باشۍ
براۍ خستهدلانِ زخمخورده . .
تا که تسکینِ دردِ مضطر باشۍ
و امینِ رازِ آزردهدل!
آمدۍ تا که آباد کنی
خانهۍ دلِ مخروبه و ویرانهۍ ما را .
خوش آمدۍ اۍ دُردانهی علۍ ،
اۍ نورِ چشمِ فاطمه .
سیدالشھدا !
نامت همچُنان ، همچو نقلیست
که بر سرِ زبان ها میچرخد و
آرامش را میھمانِ قلبها میکند و
حیات را در رگ ها جریان میسازد .
و همین حسین ، حسین است
که ذکرِ لبانِ نوکرانت شده و بس!
حال ، این حُبِّ شماست
که به در و دیوارِ اتاقکِ قلب میکوبد !
و این عالمیانند که تا به قیامت
دیوانهوار ، شیدا و شیفتهات هستند .
کرامتِ محضی حسین جان !
ما تشنگان را هم به برکتِ وجودِ سراسر
نور و روشنیبخشت ، سیراب کن
و به دلِ خاکخوردهیمان گوشه چشمۍ بنما
که محتاجیم و محتاج . . !
اینک شما اۍ جانان ؛
به یُمنِ وجودت ، ببخش عھدشکنۍ و
بیوفاییمان را!
که رضایتِ شما ، همان رضایتِ خداوند
است .
#میـم_جاماندھ
SaberKhorasani-Hossein.mp3
1.77M
ما درون عین و شین و قاف خود را دیدهایم ؛
داخلش جز حاء و سین و یاء و نون چیزی نبود . .
پسرِسومِزهرا :)
نمیدانم .
شاید قلم ؛
در وصفِ دلدادگۍ من نسبت به شما
ناتوان است که با قامتِ خمیده ،
بر روۍ کاغذِ کاهۍ جولان میدهد . .
شاید هم من براۍ از شما نوشتن
بسیار عاجز و ناتوانم !
نمیدانم .
تنھا چیزۍ که در فھمم میگنجد ،
رسالتِ عظیم و شیرینِ دوست داشتنِ شماست
که سخت ، در قلبِ کوچکم ریشه دوانده . .
باز هم به همان رسمِ همیشگۍ
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم . .
بیش از این توانِ نوشتن نیست!
همینقدر کوتاه و مختصر بپذیر
که شما عزیزترینۍ :)!
- کمسالدخترۍ که با عشقِ شما ؛
روزگار میگذراند .
#میـم_جاماندھ