eitaa logo
بیرون پراکنی درونی‌یاتم!
1.4هزار دنبال‌کننده
389 عکس
24 ویدیو
10 فایل
خرده نویس‌ها و ثبت‌های یک آدمک حقیر فقیر کمتر از قطمیر؛ به نام #مهدی_شفیعی
مشاهده در ایتا
دانلود
صبح اومدم محل آزمون کنکور. پدر و مادرهایی رو دیدم که حصیر پهن کرده بودند زیر سایه‌ای و یک فلاکس چایی کنارشون، منتظر بچه‌هاشون بودند ... مادری رو هم دیدم که حصیر نداشت. یک کارتن رو زیر اندازش کرده بود و رو به قبله قرآن به دست دعا می‌کرد؛ حقیقتا رقیق شدم :)))
بیرون پراکنی درونی‌یاتم!
-
امروز صبح، یک کنج از چهارباغ باهم خلوتی کردیم. از دویدن‌هام براش گفتم. از خستگی‌هام. از اینکه بتوانم بشانمش توی آغوش دست‌هام و بدن لطیف و باریکش را بگیرم و روی نوکش بوسه بزنم. بهش گفتم راه بیا با من. ساز ناز و کرشمه را کنار بگذار. بیا در بغل هم حل شویم و جوهر و خون‌مان درهم یکی شود. آن‌وقت من از ته ته اعماق درونی‌ام، باهات کلمات را خلق کنم و جاده بکشم به سمت قلب‌ها ... چشمک زد. با خنده‌ای ریز. لامصب با زبان بی‌زبانی گفت حالا حالاها باید دنبالم بدوی ... چهارشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲ روز قلم. کافه انقلاب. چهارباغ.
- تنها نمون یه چند وقتی برو پیش کسی - چرا؟! - شاید کارشون هنوز باهات تموم نشده باشه - یعنی بیان بالا سرم؟! - ممکنه! - آخ اگه بیان عزام عروسی میشه. اون‌جایی که برسم بهشون کفش پره خونه. یا خون من یا خون اونا . . .
بیرون پراکنی درونی‌یاتم!
- تنها نمون یه چند وقتی برو پیش کسی - چرا؟! - شاید کارشون هنوز باهات تموم نشده باشه - یعنی بیان بالا
دیالوگ قوی دیالوگی‌ست که وقتی شما بشنوید یا بخوانید، بدون در نظر گرفتن توضیحات قبل و بعد از آن توسط نویسنده، بخشی از داستان برا‌ی‌تان تصویرسازی شود.
- آقا میشه اجازه بدید منم باهاتون بیام؟! اگه نذارید باهاتون بیام هیچ‌وقت خودما نمی‌بخشم - چیکار کردی که خودتا نمی‌بخشی؟! - نه! چون هیچ کاری نکردم خودما نمی‌بخشم ...
بیرون پراکنی درونی‌یاتم!
ما و این جمع، الحمدلله. گرمی رفقات‌مان گره خورده در همین‌جاها، زیر سایه‌‌ی آقا علی علیه‌السلام. گفته و عرض زیادی نیست ... ما همه جیره خوره خاندان علی و مصطفی بوده‌ایم و چه خوش است توی این خانه بودن :)🌱