➖کتمان فضیلت لیله المبیت توسط معاویه
🛑أن معاویه بذل لسمره بن جندب مائه ألف درهم حتى یروی أن هذه الآیه نزلت فی علی ( ع ) ( ومن الناس من یعجبک قوله فی الحیاه الدنیا ویشهد الله علیما فی قلبه وهو ألد الخصام . وإذا تولى سعى فی الارض لیفسد فیها ویهلک الحرث والنسل والله لا یحب الفساد ) . وأن الآیه الثانیه نزلت فی ابن ملجم وهی قوله تعالى : ( ومن الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضاه الله ) فلم یقبل ، فبذل له مائتی ألف درهم ، فلم یقبل ، فبذل له أربعمائه ألف درهم فقبل .
إستجاب لمعاویه جمع من الصحابه والتابعین ، فأصابوا من دنیا معاویه العریضه . وخالفه آخرون ، فأصابهم التشرید والتقتیل ، ووقعت بین الطرفین معارک ضاریه کانت نتائجها آلاف الاحادیث الموضوعه التی ورثناها الیوم من جانب ، ومن جانب آخر آلاف الضحایا البریئه من خیار المسلمین . وکان سمره هذا ممن امتثل أوامر معاویه ، فأصاب الامره فی البصره فأسرف فی قتل من خالفه
🔰ابنابیالحدید نقل میکند:
معاویه به سمره بن جندب صد هزار درهم داد تا اینکه روایتی جعل کند که این آیه که « ومن الناس من یعجبک قوله …» در مورد علی نازل شده است و نیز آیه « ومن الناس من یشری نفسه …» در مورد ابن ملجم ؛ اما او قبول نکرد ؛ پس چهارصد هزار درهم دیگر به او داد و او قبول کرد .
عده ای از مهاجرین و انصار ، به در خواست معاویه پاسخ مثبت دادند و از دنیای بزرگ معاویه بهره مند شدند ؛ اما عده ای دیگر با او مخالفت کردند ، و دچار تبیعد و کشتار شدند ؛ و بین دو گروه درگیری های سختی درگرفت که نتیجه آن از یک سو هزاران روایت جعلی بود که ما آن ها را به ارث برده ایم ؛ و از سوی دیگر هزاران قربانی بی گناه از خوبان مسلمانان ؛ این سمره که در مورد او گفتیم از کسانی بود که دستور معاویه را اطاعت کرد ، پس به حکومت بصره رسیده و در کشتن مخالفینش خونریزی بسیار کرد .
📚:شرح نهج البلاغه ، ج۴ ، ص ۷۳ .
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖چگونگی استدلال مخالفین شیعه به آیه غار
✍مخالفین شیعه برای اثبات برتری و حقانیت خلفاء غاصب به ادله گوناگونی تمسک میکند؛
یکی از ادلهای که از ابتداء تاریخ تا به الان به آن تمسک میکند آیه غار است؛
و اولین کسی که نیز به این آیه برای برتری ابابکر تمسک کرد عمر بن الخطاب بود در سقیفه بود.
🔺فَأَخَذَ بِيَدِ أَبِي بَكْرٍ رَضِيَ اللهُ عَنْهُ , وَقَالَ: مَنْ هَذَا الَّذِي لَهُ هَذِهِ الثَّلَاثُ: {إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ} [التوبة: 40] مَنْ هُمَا؟ {إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ} [التوبة: 40] مَنْ صَاحِبُهُ؟ {لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللهَ مَعَنَا} [التوبة: 40] مَعَ مَنْ هُوَ؟ فَبَسَطَ عُمَرُ يَدَ أَبِي بَكْرٍ رَضِيَ اللهُ عَنْهُمَا، فَقَالَ: بَايَعُوهُ)1 , فَبَايَعَ النَّاسُ أَحْسَنَ بَيْعَةٍ
🔰وقتی در سقیفه مشاجره بین مهاجرین و انصار بر سر انتخاب خلیفه بالا گرفت عمر بن الخطاب دست ابابکر را بالا برد و گفت کسی که این سه خصلت را دار هست{إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ} [پ {إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ} {لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللهَ مَعَنَ افضل از مابقی برای خلافت است در این هنگام عمر دست ابابکر را باز کرد و تا افراد در سقیفه با ابابکر به عنوان خلیفه به ناحق بیعت کند.
آیه شریفه
🔺﴿إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلَى وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ٤٠﴾ [توبه:40]
🔸﴿اگر او [پیامبر] را یاری نکنید قطعا خدا او را یاری کرد هنگامی که کسانی که کفر ورزیدند او را [از مکه] بیرون کردند و او نفر دوم از دو تن بود آنگاه که در غار [ثور] بودند وقتی به همراه خود میگفت اندوه مدار که خدا با ماست پس خدا آرامش خود را بر او فرو فرستاد و او را با سپاهیانی که آنها را نمیدیدید تایید کرد و کلمه کسانی را که کفر ورزیدند پستتر گردانید و کلمه خداست که برتر است و خدا شکستناپذیر حکیم است.
👇استدلال مخالفین👇
1: کسانی که پیامبر را بیرون کردند کفار بودند لذا کسانی که با پیامبر خارج شدند مسلمان و مومن بودند پس ابابکر مسلمان و مومن است)2
2: تعبیر « ثَانِيَ اثْنَيْنِ» یعنی ابابکر دومین نفر بعد از پیامبر در امت است)3
3: اجتماع ابابکر در غار کنار پیامبر، نشان از فضیلت ابابکر دارد)4
4: قرآن ابابکر را رفیق و همراه پیامبر خطاب میکند: يَقُولُ لِصَاحِبِهِ و این فضیلت خاصی برای ابابکر است)5
5: در آیه شریفه خداوند ابابکر را همراه پیامبر خطاب میکند إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا)6
6: نازل شدم سکینه بر ابابکر نشان از ایمان ابابکر است
7: پیامبر از بین همه اصحاب، ابابکر را همراه خود کرد . ولی علی علیه السلام را در مکه باقی گذاشت.
8: جان ابابکر در مکه مورد خطر بود ولی جان علی در مکه مورد خطر نبود لذا کفار با امام علی کاری نداشتند در حالی که برای جان ابابکر ۱۰۰ شتر جایزه گذاشته بودند)
✍این هشت مورد از اهمّ استدلال های مخالفین شیعه برای اثبات فضیلیت ابابکر در بحث ایه غار است . انشاء الله به مدد امیرالمومنین علیهالسلام هر هفت مورد را طی چند روز پاسخ می دهیم .)7
✍عیسوند
📚منابع:
1: السنن الكبرى ج8 ص 249
2: منهاج السنه ج 8 ص 472
3: فخر رازی در مفاتیح الغیب ج 6 ص 50
4: به نقل از عمر بن الخطاب در کنز الفوائد ج 1 ص 202
5: .مفاتیح الغیب ج 6 ص 51
6: مفاتیح الغیب ج 6 ص 51
7:الاعثمانیه جاحظ
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
✍این چند روز به خاطر اینکه بحث لیلة المبیت را در کانال شروع کردیم برای بیان جزئیات این حادثه بزرگ سراغ منابع شیعه و غیر شیعه رفتم؛
و جالب بود حجم مطالب پراکندهای که در این موضوع پیدا کردم پتانسیل کتاب شدن داشتند، اما واقعا بخاطر هزینههای هنگفت چاپ از جمع آوری گسترده مطالب پرهیز کردم.
امروز لاجرم سراغ دوتا از سر سخت ترین دشمنان امیرالمومنین علیهالسلام در این مورد رفتم:
1: کتاب منهاج السنة ابن تیمیه امام النواصب
2:کتاب العثمانیه جاحظ
👈وقتی مطالب این دو کتاب را خوندم به یاد این کلام مبارک امام هادی علیه السلام افتادم:
🔺ِ أَنْتَ أَوَّلُ مَظْلُومٍ وَ أَوَّلُ مَنْ غُصِبَ حَقَّه
الكافي ج4، ص: 569
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖آیا ابابکر از هجرت خبر داشت؟
🛑لبس ثوب النبي - صلى الله عليه وسلم - ثم نام مكانه، قال: وَكان المشركون يرْمون رسول الله - صلى الله عليه وسلم -، فجاء أبو بكر وعلي نائم، قال: وأبو بكر يَحْسب أنه نبي الله، قال: فقال: يا نبي الله، قال: فقال له على إن نبي الله - صلى الله عليه وسلم - قد انطلق نحو بئر ميمون فأدْركْه، قال: فانطلِق أبو بكر فدخل معه الغار
🔰احمد بن الحنبل از بزرگان اهل تسنن نقل میکند:
وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله شبانه از مکه خارج شد و امیرالمومنین علیهالسلام لباس رسول الله را پوشید و در رختخواب پیامبر خوابید؛ نصف شب ابابکر آمد و گمان کرد شخصی که در رختخواب است پیامبر صلیاللهعلیهوآله است؛ ابابکر صدا زد: پیامبر؛
امام علی علیهالسلام جواب دادند: من پیامبر نیستم و پیامبر به سمت چاه میمون رفتند به سمت وی برو،
ابابکر به سمت چاه میمون رفت و به پیامبر ملحق شد و وارد غار شد
👇نکات👇
1: اصلا ابابکر از هجرت خبر نداشت و گمان میکرد شخص خوابیده در رختخواب، پیامبر است.
2: پیامبر اصلا ابابکر را با خود همراه نکرده بود؛ بلکه ابابکر خود را به پیامبر ملحق کرده بود.
3: دلیل اینکه امیرالمومنین علیهالسلام به ابابکر فرمودند به سمت چاه میمون برو: اگر مشرکین ابتداء شب؛ ابابکر را دستگیر میکردند قطعا همه چیز را لو میداد.
📚: مسند أحمد ج3 ص332
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖چرا پیامبر صلیاللهعلیهوآله ابابکر را همراه خود به غار بردند؟
🛑ومن طریف الروایات فی ان النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ما صحب ابابکر الی الغار خوفا منه ان یدل الکفار علیه ما ذکره ابوهاشم بن الصباغ فی کتاب النور والبرهان فقال فی باب ما انزل الله تعالی علی نبیه " ص" قم فانذر "
وقوله تعالی " فاصدع بما تؤمر " وما ضمن رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) لمن اجابه وصدقه، رفع الحدیث عن محمد بن اسحاق قال: قال حسان: قدمت مکة معتمرا واناس من قریش یقذفون اصحاب رسول الله " ص" فقال ما هذا لفظه: فامر رسول الله علیا (علیهالسّلام) فنام علی فراشه، وخشی ابنابیقحافة ان یدل القوم علیه فاخذه معه ومضی الی الغار.
🔰مرحوم سید بن طاووس از کتاب البرهان ابوهاشم بن صباغ که علماء سنی است نقل میکند:
از دسته روایاتی که دلالت میکندپیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از ترس این که ابوبکر جای را به کفار نشان ندهد او را با خود به غار بردند روایتی است که شیخ ابوهاشم بن صباغ در کتاب النور و البرهان باب: ما انزل الله علی نبیه ذیل آیه «قم فانذر» و آیه «فاصدع بما تؤمر» وباب «ما ضمن رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) لمن اجابه وصدقه» میآورد: حسان میگوید برای انجام حج عمره به مکه آمدم دیدم مردمی از قریش به اصحاب رسول خدا فحش میدادند.... پس اینگونه میگوید: رسول خدا به علی (علیهالسّلام) (درشب لیلة المبیت) امر نمود (که درجای ایشان بخوابد) علی (علیهالسّلام) نیز اجابت نمود ولی از ابنابیقحافة (کنیه ابوبکر) ترسید که مبادا جای ایشان را به کسانی که دنبال پیامبر بودند نشان دهد به همین خاطر او را با خود به غار بردند.
📚:الطرائف ج2 ص 410
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖ابابکر چگونه خود را به پیامبر در مسیر هجرت رساندید
🛑أن أبا بكر أتى عليا فسأله عن نبى الله صلى الله عليه وسلم فأخبره أنه لحق بالغار من ثور وقال إن كان لك فيه حاجة فالحقه فخرج أبو بكر مسرعا فلحق نبى الله صلى الله عليه وسلم في الطريق فسمع رسول الله صلى الله عليه وسلم جرس أبى بكر في ظلمة الليل فحسبه من المشركين فأسرع رسول الله صلى الله عليه وسلم المشى فانقطع قبال نعله ففلق إبهامه حجر فكثر دمها وأسرع السعي فخاف أبو بكر أن يشق على رسول الله صلى الله عليه وسلم فرفع صوته وتكلم فعرفه رسول الله صلى الله عليه وسلم فقام حتى أتاه فانطلقا ورجل رسول الله صلى الله عليه وسلم تستن دما )1
🔰طبری عالم نامی اهل تسنن نقل میکند:
وقتی امیرالمومنین علیهالسلام در جایگاه پیامبر صلیاللهعلیهواله خوابیدند، ابابکر آمد و گمان کرد شخص خوفته پیامبر است ابابکر سوال کرد پیامبر کجاست؟ امیرالمومنین علیهالسلام فرمودند: پیامبر به سمت غار ثور رفتند اگر با پیامبر کاری داری به سمت غار ثور برو.
وقتی ابابکر سمت غار ثور رفت در دل شب صدای نامفهوم ابابکر به پیامبر صلیاللهعلیهواله رسید پیامبر، پیامبر گمان کردند که مشرکین به وی رسیده اند لذا با سرعت حرکت کرد به خاطر همین نعلین مبارک پیامبر به سنگی برخورد کرد و از انگشت پای ایشان خون زیادی جاری شد.
ابابکر وقتی این واقعه را دید ترسید بر پیامبر مشقت و زحمت بیشتری وارد شد لذا صدای خود را بلند کرد تا پیامبر متوجه شدند که این شخص ابابکر است.
👇جنایت ابابکر👇
🛑أقول فأول دم سفك من رسول الله ص بعد الهجرة على هذه الرواية هذا الدم الذي قد خرج من قدمه الشريف بجناية أبي بكر عليه و لو كان توصل في إشارة يعرف بها رسول الله ص أنه صاحبه ما كان قد أسرع المشي و لا خاف منه و لا جرى دمه.)2
🔰مرحوم سید بن طاووس ذیل این گزارش مینویسند:
اولین خونی که از پیامبر صلیاللهعلیه واله بعد از هجرت جاری شد خون پای مبارکشان بود که به خاطر جنایت ابابکر بود
و اگر ابابکر از ابتداء با اشارهای واضح خود را معرفی میکرد تا پیامبر میشناختشان نه پیامبر میترسید و نه خونی از پای مبارکشان جاری میشد.
✍در زمانی که ابابکر با بی عقلی باعث خون ریزی از پای مبارک پیامبر صلیاللهعلیهواله شدند شخصی دیگر در رختخواب پیامبر از خون پیامبر دفاع کردند.
این بیتوجهی ابابکر را مقایسه کنید با گزارش ابی رافع
🔺 ثنا عَوْنُ بْنُ عُبَيْدِ اللهِ بْنِ أَبِي رَافِعٍ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ جَدِّهِ، قَالَ: " دَخَلْتُ عَلَى رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَهُوَ نَائِمٌ، أَوْ يُوحَى إِلَيْهِ، وَإِذَا حَيَّةٌ فِي جَانِبِ الْبَيْتِ، فَكَرِهْتُ أَنْ أَقْتُلَهَا وَأُوقِظَهُ، فَاضْطَجَعْتُ بَيْنَهُ وَبَيْنَ الْحَيَّةِ، فَإِنْ كَانَ شَيْءٌ كَانَ بِي دُونَهُ)3
🔰ابی رافع نقل میکند که بر پیامبر صلی الله علیه و اله وارد شدم در حالی که پیامبر در خواب بودند و در گوشه از اتاق ماری بود؛ ابتداء قصد کردم که مار را بکشم ولی ترسیدم که پیامبر بیدار بشود لذا خود را بین پیامبر و مار قرار دادم که اگر مار بخواهد نیش بزند، من را نیش بزند نه پیامبر را تا مزاحمخواب پیامبر نشوم
✍عیسوند
📚منابع:
1: تاریخ طبری ج۲ ص ۱۰۱
2: الطرائف ج۲ ص ۴۰۸
3: معرفه الصحابه لابي نعيم ج 1ص252
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖چرا ابابکر در بستر پیامبر نخوابید؟
قسمتاول
🛑ثم یقال له ما بالک اهملت امر مبیت علی (علیهالسّلام) علی الفراش بمکة لیلة الهجرة هل نسیتهام تناسیته فانها المحنة العظیمة والفضیلة الشریفة التی متی امتحنها الناظر، واجال فکره فیها، رای تحتها فضائل متفرقة ومناقب متغایرة، وذلک انه لما استقر الخبر عند المشرکین ان رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مجمع علی الخروج من بینهم للهجرة الی غیرهم قصدوا الی معاجلته، وتعاقدوا علی ان یبیتوه فی فراشه، وان یضربوه باسیاف کثیرة، بید کل صاحب قبیلة من قریش سیف منها، لیضیع دمه بین الشعوب، ویتفرق بین القبائل، ولا یطلب بنوهاشم بدمه قبیلة واحدة بعینها من بطون قریش، وتحالفوا علی تلک اللیلة، واجتمعوا علیها، فلما علم رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ذلک من امرهم، دعا اوثق الناس عنده، امثلهم فی نفسه، وابذلهم فی ذات الاله لمهجته، واسرعهم اجابه الی طاعته، فقال له ان قریشا قد تحالفت علی ان تبیتنی هذه اللیلة، فامض الی فراشی، ونم فی مضجعی، والتف فی بردی الحضرمی لیروا انی لم اخرج، وانی خارج ان شاء الله. فمنعه اولا من التحرز واعمال الحیلة، وصده عن الاستظهار لنفسه بنوع من انواع المکاید والجهات التی یحتاط بها الناس لنفوسهم، والجاه الی ان یعرض نفسه لظبات السیوف الشحیذة من ایدی ارباب الحنق والغیظة، فاجاب الی ذلک سامعا مطیعا طیبة بها نفسه، ونام علی فراشه صابرا محتسبا، واقیا له بمهجته، ینتظر القتل، ولا نعلم فوق بذل النفس درجه یلتمسها صابر، ولا یبلغها طالب، (والجود بالنفس اقصی غایة الجود)، ولولا ان رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) علم انه اهل لذلک، لما اهله، ولو کان عنده نقص فی صبره او فی شجاعته او فی مناصحته لابن عمه، واختیر لذلک، لکان من اختاره (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) منقوضا فی رایه، مضرا فی اختیاره، ولا یجوز ان یقول هذا احد من اهل الاسلام، وکلهم مجمعون علی ان الرسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) عمل الصواب، واحسن فی الاختیارت
🔰ابوجعفر اسکافی؛ استاد ابن ابی الحدید در جواب جاحظ که به لیله المبیت اشکال کرده بود اینگونه جواب داد:
تو را چه شده است که داستان خوابیدن علی (علیهالسّلام) را در جای رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در لیلة المبیت ذکر نکردهای آیا آن را فراموش کردهای یا خودت را به فراموشی زدهای؟!
پس بدرستیکه این کار تحمل سختی و پایداری بزرگی است که هر زمان شخصی خود را به جای وی گذارد و فکرش را متوجه آن کند میبیند در آن فضیلتهای بسیار و منقبتهای مختلفی موجود است.
وقضیه از این قرار است که وقتی به مشرکین خبر رسید که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قصد خروج برای هجرت به سوی غیر ایشان (اهل مدینه) دارند خواستند برای اینکار چارهایاندیشیند، پس پیمان بستند که شب هنگام در کنار بستر وی جمع شوند واو را با شمشیرهای بسیار بزنند، در دست افرادی از قبیلههای مختلف قریش شمشیری از آن شمشیرها باشد تا خون وی بین گروههای مختلف تقسیم شود و بنیهاشم نتوانند خون وی را از قبیلهای خاص طلب کنند. و برای آن شب قسم خوردند و در آن شب با هم جمع شدند.
پس وقتی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از این ماجرا با خبر شدند، کسی را فرا خواندند که از همه بیشتربه وی اطمینان داشتند علی (علیهالسّلام) و کسی که خود را بیشتر ازهمه برای رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در معرض خطر میگذاشت و کسی را که از همه بیشتر در راه خدا فداکاری میکرد وکسی که سریعتر از همه از وی اطاعت میکرد. پس به وی گفت که قریشیان همپیمان شدهاند که امشب بر سر من بریزند. پس به خوابگاه من برو و در جای من بخواب و روپوش من را بر روی خود بینداز تا ایشان گمان کنند من بیرون نرفتهام، و من با اذن خدا بیرون خواهم رفت.
پس اولا علی را از اینکه حیلهای به کار برد تا جانش را حفظ کند منع کرد (چون باید به حالت عادی درجای رسول خدا میخوابید) و او را مجبور کرد که جان خود را در معرض ضربات شمشیرهای صاحبان کینه و خشم قرار دهد. پس او این مطلب را پذیرفت در حالیکه رضای خاطر به آن داشت و در جای رسول خدا خوابید در حالیکه به خاطر خدا صبر میکرد و با دادن جان خود جان رسول خدا را حفظ مینمود و انتظار کشته شدن را میکشید. ما برتر از مقام بذل جان مقامی نمیشناسیم که آرزوی آن را بکنیم.
و اگر رسول خدا نمیدانست و علم نداشت که وی صلاحیت این کار را دارد وی را انتخاب نمیکرد و اگردر او اندکی کمبود صبر یا شجاعت یا خیرخواهی برای رسول خدا وجود داشت و با این وجود برای این کار انتخاب میشد رسول خدا کسی را انتخاب کرده بودند که انتخاب درستی نبود و حق گفتن چنین مطلبی را هیچ فردی از امت ندارد و همه اجماع دارند که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) عمل درست را انجام دادهاند.
📚:شرح نهج البلاغة ، ج13، ص: 259
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖چرا ابابکر در بستر پیامبر نخوابید؟
قسمتدوم
🛑ثم فی ذلک - اذا تامله المتامل - وجوه من الفضل:
منها انه وان کان عنده فی موضع الثقة، فانه غیر مامون علیه الا یضبط السر فیفسد التدبیر بافشائه تلک اللیلة الی من یلقیه الی الاعداء.
ومنها انه وان کان ضابطا للسر وثقه عند من اختاره، فغیر مامون علیه الجبن عندمفاجاة المکروه، ومباشرة الاهوال، فیفر من الفراش، فیفطن لموضع الحیلة، ویطلب رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فیظفر به.
ومنها انه وان کان ضابطا للسر، شجاعا نجدا، فلعله غیر محتمل للمبیت علی الفراش، لان هذا امر خارج عن الشجاعة ان کان قد قامه مقام المکتوف الممنوع، بل هو اشد مشقة من المکتوف الممنوع، لان المکتوف الممنوع یعلم من نفسه انه لاسبیل له الی الهرب، وهذا یجد السبیل الی الهرب والی الدفع عن نفسه، ولا یهرب ولا یدافع. ومنها انه وان کان ثقة عنده، ضابطا للسر، شجاعا محتملا للمبیت علی الفراش، فانه غیر مامون ان یذهب صبره عند العقوبة الواقعة، والعذاب النازل بساحته، حتی یبوح بما عنده، ویصیر الی الاقرار بما یعلمه، وهو انه اخذ طریق کذا فیطلب فیؤخذ، فلهذا قال علماء المسلمین ان فضیلة علی (علیهالسّلام) تلک اللیلة لا نعلم احدا من البشر نال مثلها.
🔰ابوجعفر اسکافی؛ استاد ابن ابی الحدید در ادامه جواب جاحظ که به لیله المبیت اشکال کرده بود اینگونه جواب میدهد:
اگر کسی در این مطلب نظر کند چند جهت برتری برای علی (نسبت به ابوبکر) میبیند:
زیرا ابوبکر حتی اگر (ازجهت ظاهری) مورد اطمینان رسول خدا بود اما پیامبراکرم به رازداری وی اطمینان نداشتند چون ممکن بود ابوبکر راز هجرت رسول خدا را در آن شب فاش کند و دشمنان به حضرت دست پیدا کنند در نتیجه تمام نقشههای رسول خدا نقش بر آب میشد.
حتی اگر ابوبکر نزد رسول خدا از جهت رازداری مورد اطمینان بود اما رسول خدا از نترسیدن وی در هنگام مقابله با سختی اطمینان نداشتند پس شاید از خوابگاه رسول خدا فرار نموده متوجه محل نقشه رسول خدا شده دنبال رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برود؛ پس کفار ایشان را پیدا کنند.
حتی اگر ابوبکر حافظ سر رسول خدا بود و شجاع اما شاید توانایی خوابیدن در جایگاه رسول خدا را نداشت. چون تحمل آن حالت جدای از بحث شجاعت است. زیرا باید شجاع را در حالت دست بسته ممنوع از مقابله قرار دهی (یعنی شجاع جرات دفاع از خود را دارد اما در اینجا نمیتواند از خود دفاع کند). بلکه این امر سختتر از شخص دست بسته است. زیرا شخص دست بسته میداند که راه فراری ندارد اما این شخص هم میتواند فرار کند و هم میتواند از خود دفاع نماید (اما چنین کاری نمینماید).
حتی اگر او شخص رازدار و شجاعی بود و میتوانست در جای رسول خدا بخوابد و فرار هم نکند اما رسول خدا از بعد آن اطمینان نداشتند که اگر وی را زنده گرفته و شکنجه کنند اقرار به آنچه که میداند نکند و مسیر رسول خدا را به کفار نشان ندهد پس ایشان به دنبال رسول خدا رفته ایشان را پیدا کنند.
به همین دلیل است که علمای مسلمین گفتهاند کسی را نمیشناسیم که به فضیلت علی در آن شب رسیده باشد.
📚:شرح نهج البلاغة ، ج13، ص: 259
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖اثبات کفر ابابکر از آیه غار
✍مخالفین شیعه برای اثبات فضلیت خلیفه غاصب اول به نزول سکینه و آرامش در آیه غار استدلال میکند به این نحو:
اگر ابابکر مومن نبود بر وی سکینه و آرامش از طرف خداوند متعال نازل نمیشد
آیه معروف به آیه غار
إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ 👈سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ👉 وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلَى وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ{التوبه ۴۰}
ترجمه: اگر شما او را (یعنی رسول خدا را) یاری نکنید البته خداوند او را یاری کرد هنگامی که کافران او را که یکی از دو تن بود (از مکه) بیرون کردند، آنگاه که در غار بودند (و خدا بر در غار کوه پرده عنکبوتان و آشیانه کبوتران گماشت تا دشمنان که به عزم کشتنش آمده بودند او را نیافتند) و آنگاه که او به رفیق و همسفر خود (ابو بکر که پریشان و مضطرب بود) میگفت: مترس که خدا با ماست. آن زمان خدا وقار و آرامش خاطر خود را بر او فرستاد و او را به سپاه و لشکرهای غیبی خود که شما آنان را ندیدید مدد فرمود و ندای کافران را پست گردانید و ندای خداست که مقام بلند دارد، و خدا را کمال قدرت و دانایی است.
🛑عَبْدُ اللَّهِ بْنُ بُکَیْرٍ، عَنْ حَمْزَةَ بْنِ حُمْرَانَ، قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ فِی احْتِجَاجِ النَّاسِ عَلَیْنَا فِی الْغَارِ، فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: حَسْبُکَ بِذَلِکَ عَاراً- أَوْ قَالَ : شَرّاً- إِنَّ اللَّهَ لَمْ یَذْکُرْ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَعَ الْمُؤْمِنِینَ إِلَّا أَنْزَلَ اللَّهُ السَّکِینَةَ عَلَیْهِمْ جَمِیعاً، وَ إِنَّهُ أَنْزَلَ السَّکِینَةَ عَلَی رَسُولِهِ وَ أَخْرَجَهُ مِنْهَا وَ خَصَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ دُونَهُ..
🔰حمزة بن حمران گوید:
با مولا حضرت صادق علیه السلام در مورد استدلال مخالفین شیعه بر ما در مسئله غار صحبت کردم.
حضرت صادق علیهالسلام فرمودند:
همین مطلب برای تو کفایت میکند که خداوند تبارک و تعالی هیچ جای قرآن رسول الله صلیاللهعلیهواله را همراه مومنین ذکر نفرموده مگر اینکه سکینه و آرامش را بر همگی آنان هم نازل فرموده.
اما در قضیه غار سکینه را فقط بر پیامبرش نازل فرمود و دیگری را از مفاد آیه خارج نمود.
وآرامش را به رسول خدا صلَّی الله علیه و آله اختصاص داد؛ نه دیگری.
(یعنی اگر ابوبکر هم مومن میبود خداوند متعال بر او نیز آرامش نازل میفرمود و از سکینه الهی محروم نمیشد)
📚:السرائر ج3، ص: 633
👇سکینه در قرآن👇
1. ثُمَّ👈 أَنزَلَ اللَّـهُ سَكِينَتَهُ عَلَىٰ رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِين👉َ وَأَنزَلَ جُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا وَعَذَّبَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَذَٰلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ ﴿التوبة: ٢٦﴾
2. إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ👈 فَأَنزَلَ اللَّـهُ سَكِينَتَهُ عَلَىٰ رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ👉 وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَىٰ وَكَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَكَانَ اللَّـهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا
﴿الفتح: ٢٦﴾
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖ترس وحشتناک ابابکر در غار
َ🛑يُوسُفَ بْنِ صُهَيْبٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص أَقْبَلَ يَقُولُ لِأَبِي بَكْرٍ فِي الْغَارِ اسْكُنْ فَإِنَّ اللَّهَ مَعَنَا وَ قَدْ أَخَذَتْهُ الرِّعْدَةُ وَ هُوَ لَا يَسْكُنُ فَلَمَّا رَأَى رَسُولُ اللَّهِ ص حَالَهُ قَالَ لَهُ تُرِيدُ أَنْ أُرِيَكَ أَصْحَابِي مِنَ الْأَنْصَارِ فِي مَجَالِسِهِمْ يَتَحَدَّثُونَ فَأُرِيَكَ جَعْفَراً وَ أَصْحَابَهُ فِي الْبَحْرِ يَغُوصُونَ قَالنَعَمْ فَمَسَحَ رَسُولُ اللَّهِ ص بِيَدِهِ عَلَى وَجْهِهِ فَنَظَرَ إِلَى الْأَنْصَارِ يَتَحَدَّثُونَ وَ نَظَرَ إِلَى جَعْفَرٍ ع وَ أَصْحَابِهِ فِي الْبَحْرِ يَغُوصُونَ فَأَضْمَرَ تِلْكَ السَّاعَةَ أَنَّهُ سَاحِرٌ.
🔰 امام صادق عليهالسّلام فرمود:
از پدرم امام باقر عليه السّلام شنيدم كه فرمود: پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم در غار ثور رو به ابو بكر كرد و فرمود: آرام گير كه خدا با ماست. و اين در حالى بود كه وجود ابو بكر را لرزه فرا گرفته بود و آرامى نداشت، و چون پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم حال او را بديد فرمود: مىخواهى من اصحاب خود را از انصار مدينه همان طور كه در مجالس خود نشسته و با هم سخن مىگويند به تو نشان دهم و نيز جعفر و همراهان او را كه در دريا شناورى مىكنند به تو نشان دهم؟
ابو بكر گفت: آرى، پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم دستى بر چهره ابو بكر كشيد و ابو بكر ديد كه انصار نشستهاند و با يك ديگر سخن مىگويند و مشاهده كرد كه جعفر و همراهانش در دريا شنا مىكردند، پس در همان لحظه به دل ابو بكر گذر كرد كه پيامبر افسونگر و جادوگر است.
✍ترس عجیب ابابکر در منابع مخالفین نیز بیان شده است.
🔺عَنْ أَبِي بَكْرٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: كُنْتُ مَعَ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِي الغَارِ، فَرَفَعْتُ رَأْسِي فَإِذَا أَنَا بِأَقْدَامِ القَوْمِ، فَقُلْتُ: يَا نَبِيَّ اللَّهِ، لَوْ أَنَّ بَعْضَهُمْ طَأْطَأَ بَصَرَهُ رَآنَا، قَالَ: «اسْكُتْ يَا أَبَا بَكْرٍ
🔸در صحیح بخاری نقل شده است:
ابابکر گفت با پیامبر در غار بودم ناگاه کفار قریش نزدیک غار شدند؛ به پیامبر گفتم یا رسول الله اگر کفار قریش نگاه کند ما را میبینید؛ پیامبر فرودند ابابکر سکوت کن.
📚منابع:
1: الكافي ج8، ص: 262
2:صحیح بخاری ج ۵ ص ۶۵
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖تقیه تا چه زمانی واجب است❓
🛑عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ خَالِدٍ قَالَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا ع لَا دِينَ لِمَنْ لَا وَرَعَ لَهُ وَ لَا إِيمَانَ لِمَنْ لَا تَقِيَّةَ لَهُ إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَعْمَلُكُمْ بِالتَّقِيَّةِ فَقِيلَ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِلَى مَتَى قَالَ إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ وَ هُوَ يَوْمُ خُرُوجِ قَائِمِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ 👈🏻 فَمَنْ تَرَكَ التَّقِيَّةَ قَبْلَ خُرُوجِ قَائِمِنَا فَلَيْسَ مِنَّا... الحديث.
🔰 حسين بن خالد گويد:
امام رضا عليه السّلام فرمودند: كسى كه ورع نداشته باشد دين ندارد و كسى كه تقيّه نداشته باشد ايمان ندارد، گرامىترين شما نزد پروردگار كسى است كه بيشتر به تقيّه عمل كند. گفتند: اى فرزند رسول خدا! تا چه زمانی؟ فرمودند: تا روز وقت معلوم كه روز خروج مهدی ما اهل البيت عليهم السلام است، و👈 كسى كه تقيّه را پيش از خروج آن حضرت ترك كند از ما نيست! ...
📚 کمال الدین، ج ٢ ص ٣٧١
✍ لذا با توجه به زمانی که حضرت بیان فرمودند، وجوه برخی ناقضانِ تقیه، اساسی ندارد.
... و. ظاهرا نزد برخی، هرکس بیتقیهتر است عزیزتر و دیندارتر است، بخلاف آنچه امام فرمودند. فتأمل
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
سلام.
وحدت و تبرّی دو مقولهای هستند که در فرهنگ شیعه از اهمیت ویژهای برخوردار هستند .
عدهای با مطرح کردن وحدت افراطی و سرپوش گذاشتن بر حقائق قطعی صدر اسلام؛ و عدهای در افراط در برائت و افشاء اسرار شیعه و علنی لعن کردن اعداءالله به زعم خود در حال اجرای فرمامین آلالله علیهمالسلام هستند.
در حالی که تبرّی و وحدت در کلام اهلالبیت علیهمالسلام یک مسیر خاص دارد .
وحدت در کلام اهلبیت علیهمالسلام یعنی تعایش مسالمت آمیز
تعایش یعنی زندگی کردن .
یعنی شیعه و غیر شیعه در کنار هم یک زندگی مسالمت آمیز داشته باشند به این معنا که نه شیعه تعرّض به غیر شیعه کند و نه غیر شیعه تعرض به شیعه کند .
ولی این به این معنا نیست که شیعه دست از دفاع منطقی از عقائد خود بردارد.
یا به این معنای نیست که شیعیان دست از برائت از اعداء الله بردارند . بلکه همانگونه که برائت واجب است؛ وحدت(تعایش مسالمت آمیز) نیز واجب است
برای فهم بیشتر وحدت(تعایش مسالمت آمیز به کتاب الکافی باب العشره رجوع کنید الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 635
✍عیسوند
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖سکینه بر چه کسی نازل شد؟
🛑وأيضا تدل دلالة ظاهرة على عدم إيمانه ، لأن الله تعالى كلما ذكر إنزال السكينة على الرسول صلىاللهعليهوآله ضم إليه المؤمنين ، حيث ذكر في سورة التوبة في قصة حنين « ثُمَّ أَنْزَلَ اللهُ سَكِينَتَهُ عَلى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ » [٢] وهم الذين ثبتوا مع أمير المؤمنين تحت الراية ، وكان يومئذ ثمانون رجلا ولم ينهزموا مع المنهزمين ، وقد صح عند الفريقين أن أبا بكر وعمر لم يكونا من الثابتين وكانا من المنهزمين وقال في سورة الفتح أيضا « فَأَنْزَلَ اللهُ سَكِينَتَهُ عَلى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ » فظهر أن تخصيص الرسول صلىاللهعليهوآله هنا بإنزال السكينة ، إنما هو لعدم إيمانه ، ولا يخفى على عاقل أنه لا يجوز إرجاع الضمير هنا إلى أبي بكر ، لأن الضمائر قبل هذا وبعده تعود إلى النبي صلىاللهعليهوآله بلا خلاف ، وذلك في قوله « إِلاَّ تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللهُ » وفي قوله « إِذْ أَخْرَجَهُ » وفي قوله « لِصاحِبِهِ » وفي قوله فيما بعده « وَأَيَّدَهُ » فكيف يتخللها ضمير عائد إلى غيره.
🔰مرحوم مجلسی:
آیه غار دلالت بر عدم ایمان ابابکر میکند زیرا در قرآن هر کجا که سکینه نازل شده است مومنین و رسول خدا را شامل شده است مانند زمان جنگ حنین در سوره مبارکه توبه: "ثُمَّ أَنْزَلَ اللهُ سَكِينَتَهُ عَلى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ" در آیه شریفه سکینه بر پیامبر و کسانی که زیر پرچم اسلام استقامت نمودهاند و پا به فرار نگذاشتند و تعداد آنان ۸۰ نفر بود است در حالی که منابع شیعه و سنی عمر و ابابکر را جزء فراریان جنگ حنین نام بردهاند.
و همچنین در سوره مبارکه فتح «فَأَنْزَلَ اللهُ سَكِينَتَهُ عَلى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ»
لذا از ظاهر آیه غار؛ نزول سکینه فقط بر پیامبر ثابت میشود و سکینه به دلیل عدم ایمان ابابکر بر وی نازل نشده است
و این امر بدای شخص عاقل پوشیده نیست: رجوع ضمیر در آیه
"فَأَنْزَلَ اللَّهُ 👈سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ👉" بر ابابکر جایز نیست به دلیل اینکه تمام ضمائر در آیه شریفه قبل و بعد "سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ" به پیامبر برمیگردند مانند:
«إِلاَّ تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللهُ»؛ «إِذْ أَخْرَجَهُ»؛ «لِصاحِبِهِ» ؛ «وَأَيَّدَهُ»
که تمام این ضمائر به پیامبر بر میگردند؛ پس چگونه میشود یک ضمیر به غیر پیامبر برگردد؟
👇فرار از جنگ حنین👇
🛑 عَنْ أَبِي قَتَادَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: خَرَجْنَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ عَامَ حُنَيْنٍ، فَلَمَّا التَقَيْنَا كَانَتْ لِلْمُسْلِمِينَ جَوْلَةٌ، فَرَأَيْتُ رَجُلًا مِنَ المُشْرِكِينَ عَلاَ رَجُلًا مِنَ المُسْلِمِينَ، فَاسْتَدَرْتُ حَتَّى أَتَيْتُهُ مِنْ وَرَائِهِ حَتَّى ضَرَبْتُهُ بِالسَّيْفِ عَلَى حَبْلِ عَاتِقِهِ، فَأَقْبَلَ عَلَيَّ فَضَمَّنِي ضَمَّةً وَجَدْتُ مِنْهَا رِيحَ المَوْتِ، ثُمَّ أَدْرَكَهُ المَوْتُ، فَأَرْسَلَنِي، فَلَحِقْتُ عُمَرَ بْنَ الخَطَّابِ فَقُلْتُ: مَا بَالُ النَّاسِ؟ قَالَ: أَمْرُ اللَّهِ، ثُمَّ إِنَّ النَّاسَ رَجَعُوا....)2
🔰ابوقتاده مىگويد:
سالى كه جنگ حنين اتفاق افتاد، همراه رسول خدا (صلی الله علیه وآله) بودم، هنگامى كه دو لشكر روبروى هم قرار گرفتند، مسلمانان فرار مىكردند، سپس بر مىگشتند.مردى از مشركان را ديدم كه با يك مسلمان مىجنگيد، آن دو را دور زدم تا از پشت شمشيرى بين گردن و شانهاش وارد كردم، آن مرد مشرك برگشت و مرا به خودش چسپاند و فشار داد، بوى مرگ را احساس كردم، مرا رها كرد و بر زمين افتاد و مرد. عمر را ملاقات كردم، گفتم چرا مردم فرار مىكنند ؟ گفت امر و دستور خداوند اين است.
👇منظور از امر خدا👇
🔺وَانْهَزَمْتُ مَعَهُمْ فَإِذَا بِعُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ قَوْلُهُ أَمْرُ اللَّهِ أَيْ حُكْمُ اللَّهِ وَمَا قَضَى بِهِ)3
🔰ابن حجر عسقلانی ذیل این گزارش:
مقصود عمربن خطاب از اين كه گفته «امر الله» اين است كه قضا و قدر الهى اين است كه ما فرار كنيم
📚منابع:
1: مرآة العقول ج 26 ص255
2:صحيح البخاري ج 4 ص 58
3: فتح الباری ج۸ ص ۲۹
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖تتمة بحث لیلة المبیت
✍کتاب شرح المنام
مرحوم شیخ مفید کتابی دارند به نام شرح المنام
🔺ذكر أن شيخنا المفيد رحمه الله أبا عبد الله محمد بن محمد بن النعمان رضي الله عنه رآه و أملاه على أصحابه بلغنا أن شيخنا المفيد رحمه الله قال رأيت في النوم كأني قد اجتزت في بعض الطرق فرأيت حلقة دائرة فيها ناس كثير فقلت ما هذا قيل لي هذه حلقة فيها رجل يقص فقلت من هو فقالوا عمر بن الخطاب فتقدمت ففرقت الناس و دخلت الحلقة فإذا برجل يتكلم على الناس بشيء لم أحصله فقطعت عليه فقلت أيها الشيخ أخبرني ما وجه الدلالة على ما يدعى من فضل صاحبك عتيق بن أبي قحافة
🔸مرحوم کراجکی به نقل از مرحوم شیخ مفید:
من در خواب دیدم که در کوچهای هستم که در آن کوچه یک عده از مردم دور شخصی جمع شده بودند؛
از مردم سوال کردم این گردهمائی چیست؟
گفتند مردی است که داستان میگوید سوال کردم آن مرد کیست؟
گفتند عمر بن الخطاب است. من(شیخ مفید) مردم را کنار زدم و نزدیک شدم و داخل گردهمائی شدم؛ مردی صحبت می کرد که متوجه نشدم چه مطلبی را بیان می کند، من(شیخ مفید) کلام عمر بن الخطاب را قطع کردم و سوال کردم: ایشیخ استدلال شما برای اینکه آیه غار دلالت بر فضیلت ابابکر می کند چیست؟
(در ادمه عمر بن الخطاب 6 دلیل برای اثبات فضیلت آیه غار برای ابابکر نقل میکند که مرحوم شیخ مفید در خواب هر 6 دلیل را به نحو احسن رد میکند)
👇نکته اول👇
کتاب شرح المنام کتاب مستقلی نیست بلکه مرحوم کرجکی شاگرد شیخ مفید در کتاب کنز الفواد این مطلب را نقل کرده است(ج2 ص 48)
👇نکته دوم👇
بخاطر طولانی شدن مبحث لیلة المبیت، دوستان ادمه شرح المنام را شخصا مطالعه کند و از ادامه نکات مربوط به لیله المبیت صرف نظر کردم
👇نکته سوم👇
این مدت بخاطر جمع آوری مطالب لیلة المبیت کتابهای متعددی را مراجعه کردم :
منهاج السنه امام النواصب ابن تیمیه، العثمانیه جاحظ
شرح ابن ابی الحدید
التعجب من اغلاط العامه
کنز الفوائد
مراه العقول
الفصول المختاره
و......
👈 غرض از بیان این نکته این بود که در بحث لیلة المبیت تقریبا کتاب فارسی بنده ندیدم و برای بنده بخاطر مشکلات چاپ مقدور نیست مطالب را کتاب کنم و الا قلبا دوست داشتم در این حیطه قلم بزنم ولی دوستانی که قلم به دست هستند و تونائی چاپ کتاب را دارند ان شاء الله بتواند کتابی در باب لیلة المبیت بنویسند
✍عیسوند
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖عمر بن الخطاب وفات پیامبر را منکر شد
قسمت اول
✍کودتاچیان سقیفه برای غصب خلافت اقدامات مختلفی انجام دادند؛ اگر این اقدامات را به قبل و بعد از شهادت رسول الله صلیاللهعلیهوآله تقسیم کنیم می توان چنین گفت :
اقدمات قبل از شهادت:
1: نوشتن صحیفه ملعونه در کعبه
2: اقدام به ترور در عقبه هرشی
3: مخالفت در غدیر
4: نوشتن صحیفه ملعونه دوم
5: تخلف از جیش اسامه
6: رزیه الخمیس
7: اقدام سرخود ابابکر در نماز خواندن به جایی پیامبر
در مطالب پیش رو به اقدامات کودتاچیان سقیفه بعد از شهادت پیامبرصلیاللهعلیهوآله اشاره میشود.
اقدامات قبل از شهادت پیامبرصلیاللهعلیهوآله از حوصله کانال خارج است.
👈اولین اقدام کودتاچیان سقیفه بعد از شهادت پیامبر صلیاللهعلیهوآله، انکار وفات پیامبر بود.
1⃣: در منابع عامه(اهل تسنن)
🔺زَوْجِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، مَاتَ وَأَبُو بَكْرٍ بِالسُّنْحِ، - قَالَ: إِسْمَاعِيلُ يَعْنِي بِالعَالِيَةِ - فَقَامَ عُمَرُ يَقُولُ: وَاللَّهِ مَا مَاتَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، قَالَتْ: وَقَالَ عُمَرُ: وَاللَّهِ مَا كَانَ يَقَعُ فِي نَفْسِي إِلَّا ذَاكَ، وَلَيَبْعَثَنَّهُ اللَّهُ، فَلَيَقْطَعَنَّ أَيْدِيَ رِجَالٍ وَأَرْجُلَهُمْ، فَجَاءَ أَبُو بَكْرٍ " فَكَشَفَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ -- فَقَبَّلَهُ، قَالَ: بِأَبِي أَنْتَ وَأُمِّي، طِبْتَ حَيًّا وَمَيِّتًا، وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لاَ يُذِيقُكَ اللَّهُ المَوْتَتَيْنِ أَبَدًا، ثُمَّ خَرَجَ فَقَالَ: أَيُّهَا الحَالِفُ عَلَى رِسْلِكَ، فَلَمَّا تَكَلَّمَ أَبُو بَكْرٍ جَلَسَ عُمَرُ)1
🔰همسر پیامبر صلی اللهعلیهوآله نقل میکند که:
پیامبر از دنیا رفت در حالی که ابوبکر در سنح بود
عمر بن الخطاب در مدینه اعلام کرد که پیامبر فوت نکرده است و چیزی بجزء این در ذهن من نیست و بزودی پیامبر برمیگردد و دست و پای کسانی که قائل به فوت وی شدند را قطع میکند.در این هنگام ابوبکر از سنح به مدینه رسید و پارچه را از صورت پیامبر کنار زد و پیامبر را بوسید و گفت پدر و مادرم به فدای تو باد.
در حال زنده و میت بودن پاک زندگی کردی و بخدا قسم تو طعم دو مرگ را نمیچشی(یعنی پیامبر فوت کرده است و برگشتی در کار نیست)
سپس ابوبکر خارج شد و اعلام فوت کرد در این هنگام عمر خاموش شد.
2⃣: در منابع شیعه
🔺عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَبِي مُلَيْكَةَ وَ غَيْرُهُمْ مِنْ مَشِيخَةِ أَهْلِ الْمَدِينَةِ قَالُوا لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَقْبَلَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ يَقُولُ وَ اللَّهِ مَا مَاتَ مُحَمَّدٌ وَ إِنَّمَا غَابَ كَغَيْبَةِ مُوسَى عَنْ قَوْمِهِ وَ أَنَّهُ سَيَظْهَرُ بَعْدَ غَيْبَتِهِ فَمَا زَالَ يُرَدِّدُ هَذَا الْقَوْلَ وَ يُكَرِّرُهُ حَتَّى ظَنَّ النَّاسُ أَنَّ عَقْلَهُ قَدْ ذَهَبَ فَأَتَاهُ أَبُو بَكْرٍ وَ قَدِ اجْتَمَعَ النَّاسُ عَلَيْهِ يَتَعَجَّبُونَ مِنْ قَوْلِهِ فَقَالَ ارْبَعْ عَلَى نَفْسِكَ يَا عُمَرُ مِنْ يَمِينِكَ الَّتِي تَحْلِفُ بِهَا فَقَدْ أَخْبَرَنَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي كِتَابِهِ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُونَ فَقَالَ عُمَرُ وَ إِنَّ هَذِهِ الْآيَةَ لَفِي كِتَابِ اللَّهِ يَا أَبَا بَكْرٍ فَقَالَ نَعَمْ أَشْهَدُ بِاللَّهِ لَقَدْ ذَاقَ مُحَمَّد الموت)2
🔰از مشايخ مدينه روايت است كه گفتهاند:
چون رسول خدا وفات كرد، عمر بن خطّاب پيش آمد و گفت: به خدا سوگند كه محمّد نمرده است بلكه غيبت كرده است همان گونه كه موسى از قومش غيبت اختيار كرد و به زودى پس از غيبتش آشكار خواهد شد و پى در پى اين گفتار را تكرار مىكرد تا آنكه مردم پنداشتند او ديوانه شده و عقلش زايل گشته است. آنگاه ابو بكر در حالى كه مردم گرد عمر را گرفته بودند و از گفتارش اظهار تعجّب مىكردند سر رسيد و گفت:
اى عمر! به خود آى و از اين سوگندى كه مىخورى باز ايست كه خداى تعالى در كتابش به ما خبر داده و فرموده است اى محمّد «تو ميميرى و ايشان هم خواهند مرد» عمر گفت: اى ابو بكر! آيا اين آيه در كتاب خداست؟ ابو بكر گفت: آرى، خدا را گواه مىگيرم كه محمّد مرده است
📚منابع
1: صحيح البخاري ج 5 ص6
2: كمال الدين و تمام النعمة، ج1، ص: 31
👇سوالات👇
1: هدف عمر بن الخطاب از این انکار چه بود؟
2: چرا عمر بن الخطاب با دیدن ابابکر دست از انکار کشید؟
3: چرا ابابکر در خارج مدینه بود؟
✍عیسوند
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖دلیل انکار عمر بن الخطاب
قسمت دوم
✍وقتی پیامبر صلی الله علیهوآله از دنیا رفتند؛ ابابکر در مدینه نبودند،
لذا تنها دلیل انکار فوت پیامبرصلیاللهعلیهوآله توسط عمربنالخطاب این بود که فرصت بخرد تا ابوبکر از بیرون مدینه خود را به مدینه برساند.
به این دو گزارش وقت کنید👇
1⃣:قد مات وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئاً وَ سَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ [آل عمران: الآية 144] فقال عمر رضي اللّه عنه: هذه الآية في القرآن. و في لفظ: فكأني لم أسمع بها في كتاب اللّه تعالى قبل الآن لما نزل.)1
🔸ابوبکر وارد مدینه شد (زمانی که عمربنالخطاب انکار وفات میکرد) و گفت پیامبر فوت کرده است و ایاتی دال بر فوت پیامبر خواند آیه ۱۴۴ آل عمران:
در این هنگام عمر گفت! آیا این ایه در قرآن است؟
و یا عمر گفت: این ایه را انگار من تا به الان در قرآن ندیده ام.
👈دقت کنید: عمر به انکار خود ادامه میداد؛ و به محض دیدن ابوبکر، از موضعه انکار کوتاه آمد
2⃣: ابن ابی الحدید هدف عمر را اینگونه بیان میکند.
🔺كذلك عمر أظهر ما أظهر حراسة للدين و الدولة إلى أن جاء أبو بكر و كان غائبا بالسنح.)2
🔸هدف عمر از این انکار حراست دین و دولت بود تا زمانی که ابوبکر به مدینه برسد در حالی که ابوبکر در سنح بود و از اتفاقات مدینه غائب بود
📚منابع:
1: السيرة الحلبية ج3 ص501
2:شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج2، ص: 43
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖دلیل انکار فوت پیامبر توسط عمربنالخطاب
قسمت سوم
✍در اواخر عمر مبارک پیامبر صلیاللهعلیهوآله علائم فوت در پیامبر نمایان شده بودند؛ از شدت بیماری تا ضعف جسمانی شدید ولی با این توصیفات؛ ابابکر از مدینه به دلیل واهی خارج شده بود
👇علائم فوت👇
🔺فَخَرَجَ بَيْنَ رَجُلَيْنِ تَخُطُّ رِجْلاَهُ الأَرْضَ 1
🔸در حالی دو مرد { فضل بن العباس و امیرالمومنین علیه السلام} دو طرف پیامبر را گرفته بودند ولی باز پاهای مبارک پیامبر از شدت بیماری بر زمین کشیده میشدند.
2: تخلف از جیش اسامه و به جان خریدن لعن پیامبر تا در مدینه بماند و غصب خلافت کند
🔺فَلَمَّا سَلَّمَ وَ انْصَرَفَ إِلَى مَنْزِلِهِ اسْتَدْعَى أَبَا بَكْرٍ وَ عُمَرَ وَ جَمَاعَةَ مَنْ حَضَرَ الْمَسْجِدَ ثُمَّ قَالَ أَ لَمْ آمُرْكُمْ أَنْ تُنَفِّذُوا جَيْشَ أُسَامَةَ فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ إِنِّي كُنْتُ خَرَجْتُ ثُمَّ عُدْتُ لِأُحْدِثَ بِكَ عَهْداً وَ قَالَ عُمَرُ إِنِّي لَمْ أَخْرُجْ لِأَنَّنِي لَمْ أُحِبَّ أَنْ أَسْأَلَ عَنْكَ الرَّكْبَ فَقَالَ نَفِّذُوا جَيْشَ أُسَامَةَ يُكَرِّرُهَا ثَلَاثَ مَرَّاتٍ- ثُمَّ أُغْمِيَ عَلَيْهِ مِنَ التَّعَبِ الَّذِي لَحِقَهُ فَمَكَثَ هُنَيْئَةً وَ بَكَى الْمُسْلِمُونَ وَ ارْتَفَعَ النَّحِيبُ مِنْ أَزْوَاجِهِ وَ وُلْدِهِ وَ مَنْ حَضَرَه» 2
🔸پیامبر پس از اقامه نماز به منزل مراجعت فرمود، و ابو بكر و عمر و گروهى از مردم را كه در مسجد بودند به منزل خواندند و به آنان فرمودند: آيا من شما را امر نكردم كه در لشكر «اسامه حاضر شويد، ابو بكر عرض كرد، من در جيش اسامه بودم و ليكن برگشتم تا با شما وداع كنم، عمر گفت: من در لشكر اسامه شركت نكردم زيرا دوست نداشتم كه از جريان اين لشكر از شما سؤال كنم.
حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: اكنون در لشكر اسامه شركت كنيد و اين موضوع را سه مرتبه تكرار فرمود، بعد از اين مطلب از شدت تب از حال رفتند و مدتى در بيهوشى بسر بردند، مسلمين در اين هنگام به گريه افتادند و زنان و اهل بيت او نيز شيون نمودند.
👈با این توضیحات چه دلیلی داشت که ابوبکر از مدینه خارج شود؟
بدون اینکه دلیل قانع کنندهای داشته باشد؟
دلیل قانع کنده ابوبکر برای خروج از مدینه چه بود❓
👇سُنح کجاست👇
🔺«و السُّنْح: ع قُرْبَ المَدينةِ المنوَّرَةِ، على ساكِنها أَفضلُ الصَّلاةِ و السّلامِ، و يقال فيه بضمّتينِ أَيضاً. و فيه مَنازِلُ بنِي الحارِثِ بن الخَزْرجِ من الأَنصار، كان به مَسْكَنُ أَميرِ المؤمنين أَبي بَكرٍ الصِّدِّيق رضي اللَّه تعالى عنه، لأَنه كانت له زَوْجَةٌ من بني الحارث بن الخَزْرَج، الّذين كَانَ السُّنحُ مَسكَنَهم، و هي حَبِيبَةُ أَو مُلَيْكةُ بنتُ خارِجَة و كان عندها يومَ وَفاةِ النّبِيّ صلّى اللَّه عليه و سلّم، كما في حديث الوفاة»3
🔸سنج منطقهای نزدیک مدینه بوده است که در آن منطقه، منازل طایفه بنی حارث از انصار بوده است و در آن منطقه خانه ابی بکر بوده است؛ چون ابوبکر یک همسری داشته است که از بنی حارث بوده است و قوم بنی حارث هم در منطقه سنح زندگی می¬کند👈 که در زمان وفات پیامبر ابوبکر، کنار همسرش در سُنح بوده است.
👇سوال اساسی👇
آیا واقعا ابابکر در سُنح در کنار همسر خود بود یا اینکه در صدد ایجاد مقدمات غصب خلافت بود❓
جواب پست بعدی انشاءالله
📚منابع:
1:صحيح البخاري ج3 ص 158
2:إعلام الورى بأعلام الهدى ص: 135
3:تاج العروس ج4، ص: 96
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖قبیله بنی اسلم و هماهنگی با ابوبکر
قسمت چهارم
✍هنگامیکه ابوبکر از خارج مدینه (سُنح)به مدینه بازگشت؛ ابتدای امر به وی خبر دادند که انصار"قبیله اوس و خزرج" در سقیفه بنیساعده اجتماع کرده و سعد بن عباده را به عنوان خلیفه تعیین نمودهاند.
با این خبر: ابوبکر و عمر و ابوعبیده الجراح به سرعت خود را به سقیفه بنیساعده رساندند و با هماهنگی و کمک نیروهای نفوذی یهود امثال "زید بن ثابت" موفق به اعلام خلافت ابوبکر در جمع کسانی شدند که در سقیفه اجتماع کرده بودند.
با اینتوضیحات به گزارش پیش رو دقت کنید!
🔺وأقبلت أسلم بجماعتها حتى تضايقت بهم السكك فبايعوه، فكان عمر يقول: ما هو إلا أن رأيت أسلم فأيقنت بالنصر)1
🔸قبيله اسلم همگى در مدينه گردآمدند تا با ابوبکر بيعت کنند، آنقدر جمعيت زياد بود که حتى بازارها نيز گنجايش ايشان را نداشت.
عمر گفت: قبيله اسلم را كه ديدم يقين به پيروزى پيدا کردم.
👇 سوالات👇
قبیله بنی اسلم که در بیرونمدینه ساکن بودند چرا باید به یکباره به قدری در مدینه زیاد شوند که بازارهای مدینه را پر کنند؟
چرا باید عمربنخطاب با دیدن قبیله بنی اسلم اعلام کند که یقین به پیروزی پیدا کردم؟
چه قول و قرارهای میان قبیله بنی اسلم و سران غاصب خلافت بود؟
گزارش دوم
🔺وجاءت أسلم فبايعت فقوي أبوبكر بهم وبايع الناس بعد2
🔸قبیله بنی اسلم آمد و با ابوبکر بیعت کرد و لذا جبهه ابوبکر بواسطه ایشان قوت گرفت و سپس همه مردم با او بیعت کردند.
👇سوالات👇
چه ربطی میان حضور قبیلهی بین اسلم و قوت گرفتن جبهه ابوبکر در برابر مخالفین داشت؟
قبیلهی بنی اسلم چگونه سبب قوت گرفتن این جبهه (ابوبکر) شدند؟
👇نتیجه👇
باتوجه به مقدمات گفته شده روشن میشود ابوبکر در خارج از مدینه( سُنح) نبوده بلکه در حال بیعت گرفتن و قول قرار با قبیلهی بنی اسلم در خارج از مدینه بوده تا به کمک قبیله بنی اسلم غصب خلافت کند و الا چگونه بدین سرعت قبیلهی بنی اسلم با خیل فراوان جمعیت وارد مدینه و بازاهای آن میشوند تا برای ابوبکر بیعت بگیرند و عمر چرا باید با دیدن قبیله بنی اسلم یقین به پیروزی پیدا کند؟
نحوهی بیعت گرفتن قبیله بنی اسلم و وحشیگری آنان در بیعت گرفتن برای ابوبکر در پست بعدی انشاءالله
📚منابع:
1: تاريخ الطبري، ج 2، ص 244،
2: الكامل في التاريخ ، ج 2 ص 194
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖بیعت گرفتن با وحشیگری
قسمت پنجم
👇به این سه گزارش دقت کنید👇
گزارش1⃣
🔺و روى أبو مخنف لوط بن يحيى الأزدي عن محمد بن سائب الكلبي و أبي صالح و رواه أيضا عن رجاله عن زائدة بن قدامة قال كان جماعة من الأعراب قد دخلوا المدينة ليمتاروا منها فشغل الناس عنهم بموت رسول الله ص فشهدوا البيعة و حضروا الأمر فأنفذ إليهم عمر و استدعاهم و قال لهم خذوا بالحظ و المعونة على بيعة خليفة رسول الله ص و اخرجوا إلى الناس و احشروهم ليبايعوا فمن امتنع فاضربوا رأسه و جبينه قال فو الله لقد رأيت الأعراب قد تحزموا و اتشحوا بالأزر الصنعانية و أخذوا بأيديهم الخشب و خرجوا حتى خبطوا الناس خبطا و جاءوا بهم مكرهين إلى البيعة)1
🔸جماعتی از اعراب به مدینه آمدند:
که غذای سالشان را بخرند. رفتند و دیدند مغازه ها بسته هستند.
دیدند مردم مغازهها را بستهاند، آمدند تا ببینند چه خبر است، دیدند در حال بیعت گرفتن هستند، و حاضر شدند، عمر به سراغ اینها آمد و این ها را دعوت کرد به آنها گفت من همه ی مایحتاج یک سال شما را می دهم، شما بروید و برای خلیفه رسول خدا بیعت بگیرید، بین مردم بروید و این ها را بِکشید و بیاورید تا بیایند و بیعت کنند، اگر کسی نخواست بر سر و صورت او بزنید و او را بِکِشانید و بیاورید.
در ادامه می گوید: بخدا من این اعراب بادیه نشین را با لباس صنعانی دیدم.
چماق به دست بودند، مردم را با زور کشیدند و به زور بیعت می گرفتد.
گزارش2⃣
🔺و اذاً قائل آخر یقول: قد بویع أبوبکر فلم ألبث وإذاً أنا بأبی بکر قد أقبل و معه عمر و أبو عبیدة و جماعة من أصحاب السقیفة وهم محتجزون بالأزر الصنعانیّة لایمرّون بأحد إلّا خبطوه و قدّموه فمدّوا یده فمسحوها على ید أبی بکر یبایعه شاء ذلک أو أبى)2
🔸 از براء بن عازب یکى از اصحاب رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم نقل شده:
پس از سقیفه ، أبوبکر و عمر و ابو عبیده جراح و گروهی چماق به دست را دیدم که ژست حمله و تهاجم بخود گرفته و به هر کس مىرسیدند وى را کتک مىزدند و به زور دست او را گرفته، بعنوان بیعت، چه بخواهد و چه نخواهد، بر روى دست ابوبکر مىکشیدند.».
گزارش3⃣
🔺فَقَالَ عُمَرُ لَا وَاللَّهِ لَا يُخَالِفُنَا أَحَدٌ إِلَّا قَتَلْنَاهُ)3
🔸عمر گفت :
به خدا قسم هر کس با ما مخالفت کند ، او را می کشیم !
📚 منابع:
1: الجمل شيخ المفيدج1ص59
2: شرح نهج البلاغ ابن أبی الحدیدج1ص 219
3: فتح الباري شرح صحيح البخاريج7ص31
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖چرا پیامبر صلیاللهعلیهوآله خاتَم الانبیاء هستند
🛑عَنْ صَالِحِ بْنِ سَهْلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّ بَعْضَ قُرَيْشٍ قَالَ لِرَسُولِ اللَّهِ ص بِأَيِّ شَيْءٍ سَبَقْتَ الْأَنْبِيَاءَ وَ أَنْتَ بُعِثْتَ آخِرَهُمْ وَ خَاتَمَهُمْ قَالَ إِنِّي كُنْتُ أَوَّلَ مَنْ آمَنَ بِرَبِّي وَ أَوَّلَ مَنْ أَجَابَ حِينَ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ النَّبِيِّينَ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى فَكُنْتُ أَنَا أَوَّلَ نَبِيٍّ قَالَ بَلَى فَسَبَقْتُهُمْ بِالْإِقْرَارِ بِاللَّهِ.
🔰امام صادق عليه السلام فرمود:
يكى از قريش بهرسول خداصلّىاللَّهعليهوآله گفت:
شما كه آخرين پيامبر هستد، بهچه سبب (در مقام و رتبه) از همهی پیامبران پيش افتادى؟
فرمود: زيرا من نخستين كسى بودم كه بهپروردگارم ايمان آوردم و نخستين كسى كه پاسخ گفت، زمانى كه خدا از پيغمبران پيمان گرفت و آنها را بر خودشان گواه ساخت كه مگر نه ايناست كه من پروردگار شما هستم؟ گفتند بلی، من نخستين پيغمبرى بودم كه بلی گفت: پس سبقت من بر پيغمبران بواسطه اقرار بخدا بود (كه پيش از همه گفتم در عالمذر)
📚:الكافي ج1، ص: 441
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖گوساله پرستی بعد از شهادت پیامبرصلیاللهعلیهواله
🛑 عنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ النَّاسُ صَارُوا بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص بِمَنْزِلَةِ مَنِ اتَّبَعَ هَارُونَ ع وَ مَنِ اتَّبَعَ الْعِجْلَ وَ إِنَّ أَبَا بَكْرٍ دَعَا فَأَبَى عَلِيٌّ ع إِلَّا الْقُرْآن وَ إِنَّ عُمَرَ دَعَا فَأَبَى عَلِيٌّ ع إِلَّا الْقُرْآنَ وَ إِنَّ عُثْمَانَ دَعَا فَأَبَى عَلِيٌّ ع إِلَّا الْقُرْآنَ وَ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَحَدٍ يَدْعُو إِلَى أَنْ يَخْرُجَ الدَّجَّالُ إِلَّا سَيَجِدُ مَنْ يُبَايِعُهُ وَ مَنْ رَفَعَ رَايَةَ ضَلَالَةٍ فَصَاحِبُهَا طَاغُوت
🔰زكرياى نقاض گويد:
شنيدم از امام باقر عليهالسّلام كه ميفرمود:
مردم پس از رحلت رسول خدا (صلیاللهعلیهواله) همانند كسانى شدند كه جمعى از هارون و گروهى از گوساله پيروى كردند و همانا ابو بكر مردم را (بخويش) دعوت كرد، و على عليهالسّلام جز بهقرآن عمل نكرد، و عمر هم چنين مردم را دعوت كرد و على عليهالسّلام جز بهقرآن عمل نكرد، و (از پى آن دو) عثمان مردم را (به بيعت خويش) خواند، و على عليهالسّلام (همان طور) جز بهقرآن عمل نكرد و تا هنگام ظهور دجال هيچ كس نيست كه مردم را بهخويش دعوت كند جز آنكه جمعى پيرو پيدا كند، و هر كس پرچم گمراهى برافرازد سركش و باطل باشد.
📚الكافي ج8، ص: 296
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖پیامبر مهربانی و لطافت
🛑عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: صَلَّى رَسُولُ اللَّهِ ص بِالنَّاسِ الظُّهْرَ فَخَفَّفَ فِي الرَّكْعَتَيْنِ الْأَخِيرَتَيْنِ فَلَمَّا انْصَرَفَ قَالَ لَهُ النَّاسُ هَلْ حَدَثَ فِي الصَّلَاةِ حَدَثٌ قَالَ وَ مَا ذَاكَ قَالُوا خَفَّفْتَ فِي الرَّكْعَتَيْنِ الْأَخِيرَتَيْنِ فَقَالَ لَهُمْ أَمَا سَمِعْتُمْ صُرَاخَ)1
🔰 امام صادق علیهالسلام فرمودند:
جدم رسول خدا كه صلوات خدا بر او باد، با مردم نماز ظهر مىخواند و دو ركعت آخر نماز را سريع و خفيف ادا كرد. موقعى كه رسول خدا نماز خود را سلام داد، پرسيدند
آيا دستور جديدى درباره نماز صادر شده است؟
رسول خدا گفت: از چه جهت؟ گفتند: شما دو ركعت آخر نماز را بسيار سريع و خفيف ادا كرديد.
رسول خدا به آنان گفت: آيا فرياد كودك را نشنيديد؟
👇نکته👇
🔺و يدل على استحباب تخفيف الصلاة عند العلم بحاجة المأمومين و اضطرارهم، كما روي صل صلاة أضعف من خلفك)2
🔸مرحوم مجلسی:
این روایت دلالت بر مستحب بودن تسریع در نماز میکند زمانی که امام جماعت بداند یکی از نمازگذاران؛ نیازی دارد یا اینکه اضطراری پیش آمده باشد؛ همانگونه که روایت شده است امام جماعت باید نماز را به اندازه ضعیفترین نمازگزار، به جا بیاورد.
📚منابع:
1: الکافی،۶، ص۴۸
2: مرآة العقول ج21ص84
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖آباء و اجداد پیامبرصلیاللهعلیهوآله پیرو چه دینی بودند؟
👇 نظر شیعه👇
1⃣:مرحوم شیخ مفید
🛑القول فی آباء رسول الله (صلی الله علیه وآله ) وأمه وعمه أبی طالب - رحمة الله تعالى علیهم: واتفقت الامامیة على أن آباء رسول الله (صلی الله علیه وآله ) من لدن آدم إلی عبد الله بن عبد المطلب مؤمنون بالله - عزوجل - موحدون له)1
🔰گفتاری درباره پدران رسول خدا (صلی الله علیه وآله ) و مادر و عمویش ابوطالب رحمة الله علیه:
امامیه اتفاق نظر دارند که پدران رسول خدا (صلی الله علیه وآله ) از آدم تا عبدالله بن عبدالمطلب، همگی مومن به خدای عزوجل و موحد بوده اند
2⃣:مرحوم شیخ صدوق
🛑اعتقادنا فی آباء النبی(صلی الله علیه وآله ) أنهم مسلمون من آدم إلى أبیه عبد الله ، وأن أبا طالب کان مسلما ، وأمه آمنة بنت وهب کانت مسلمة وقال النبی صلى الله علیه وآله وسلم : ( خرجت من نکاح ولم أخرج من سفاح من لن آدم)2
🔰اعتقاد ما درباره پدران پیامبر(صلی الله علیه وآله ) این است که همه آنها، از آدم تا پدرش عبدالله، مسلمان بوده اند. و ابوطالب و همچنین مادر پیامبر(صلی الله علیه وآله ) آمنه بنت وهب مسلمان بوده اند. پیامبر(صلی الله علیه وآله ) فرمود: من از زمان آدم (نسل اندر نسل) از طریق ازدواج زاده شده ام و از زنا بیرون نیامده ام
3⃣: مرحوم مجلسی
🔺اتفقت الامامية رضوان الله عليهم على أن والدي الرسول وكل أجداده إلى آدم علیه السلام كانوا مسلمين ، بل كانوا من الصديقين : إما أنبياء مرسلين ، أو أوصياء معصومين ، ولعل بعضهم لم يظهر الاسلام لتقية أو لمصلحة دينية)3
🔰علامه مجلسی مینویسد:
امامیه اجماع دارد که والدین رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله و همه اجداد ایشان تا آدم علیهالسلام مسلمان بوده اند و افزون بر آن، از صدّیقین بوده اند، یعنی یا پیامبرانی مرسَل بوده اند و یا اوصیائی معصوم شاید برخی از ایشان اسلام خود را به خاطر تقیه یا مصلحتی دینی آشکار نمی کرده اند.
👇نظر اهل تسنن👇
🔺عَنْ أَنَسٍ، أَنَّ رَجُلًا قَالَ: یَا رَسُولَ اللهِ، أَیْنَ أَبِی؟ قَالَ: «فِی النَّارِ»، فَلَمَّا قَفَّى دَعَاهُ، فَقَالَ: «إِنَّ أَبِی وَأَبَاکَ فِی النَّارِ»4
🔰صحیح مسلم از انس بنمالکنقل میکند:
مردی به رسول خدا گفت: پدر من کجاست؟ پیامبرفرمود: در آتش، آن شخص برگشت که برود، پیامبر(صلی الله علیه وآله ) او را صدا زد و فرمود: پدر من و پدر تو در آتش هستند.
🔺عن أبي هريرة، قال: قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: «استأذنت ربي أن أستغفر لأمي فلم يأذن لي ، واستأذنته أن أزور قبرها فأذن لي»5
🔸 أبو هريره گفت:
رسول خدا فرمود : از خداوند اجازه خواستم تا براي مادرم استغفار كنم ، ولی اجازه نداد و اجازه خواستم تا قبرش را زيارت كنم كه اجازه داد.
✍ نووی شارح معروف صحيح مسلم در شرح این روایت مینويسد:
🔺فيه جواز زيارة المشركين في الحياة وقبورهم بعد الوفاة )6
🔸 از اين حديث جواز زيارت مشركين در زمان حيات و زيارت قبور آنان بعد ازوفاتشان فهميده مي شود !!!
📚منابع:
1: اوائل المقالات.ج4 ص45
2: الاعتقادات.ص354
3: بحارالانوار ج 15 ص117
4: صحیح مسلم.ص114
5: صحيح مسلم ج۲ ، ص ۶۷۱
6:شرح النووي ج ۷ص۴۵
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖ راه حل رفع بدهی سنگین ...
🛑 عَنْ إِسْمَاعِیلَبْنِسَهْلٍ قَالَ: کَتَبْتُ إِلَی أَبِی جَعْفَرٍ عَلَيْهِالسلام : إِنِّی قَدْ لَزِمَنِی دَیْنٌ فَادِحٌ فَکَتَبَ أَکْثِرْ مِنَ الِاسْتِغْفَارِ وَ رَطِّبْ لِسَانَکَ بِقِرَاءَهًِْ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ.
🔰 اسماعیل بن سهل گوید:
در نامهای به امام جواد صلوات الله علیه چنین نوشتم :
بدهی بسیار سنگینی بر عهده ام میباشد [که از پرداخت آن ناتوانم]». امام سلام اللهعلیه در پاسخم نوشتند:
«فراوان استغفار نما و پیوسته زبانت را به خواندن سورهی قدر مرطوب نگهدار».
📚:الکافی، ج۵، ص۳۱۷
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi