eitaa logo
🌱نوشته‌های میرمهدی
1.2هزار دنبال‌کننده
784 عکس
372 ویدیو
9 فایل
📌یارب؛ نظر تو برنگردد! 🔸مهدی عربی «میرمهدی» طلبه بسیجی اهل قلم. سعی می‌کنم جز حق نگویم! «انتشار مطالب صرفا با نام نویسنده» 🔹ارسال پیام به #میرمهدی https://eitaa.com/mirmahdi313/431 آزادنویسی‌ها و پاسخ به ناشناس👇 @mirmahdi313
مشاهده در ایتا
دانلود
یک روز نشاط و روز بعد غمگینی‌ست دنیا پر تلخی و پر از شیرینی‌ست زیباست نگاهت به افق وقتی که آسوده سرت به شانه‌ی آوینی‌ست ✍ عین الف (علی‌اعرابی) @ali_aarabi پ ن: باز رفیق شاعرمون مارو غافلگیر کرد با شعر جالب و زیباش🌸 این عکسو پروفایل گذاشته بودم در موردش شعر سرودن. @mirmahdi_arabi
بسم الله الرحمن الرحیم 🔰گشت ارشاد را خود جریان ززآ راه انداختند! در این یک سال و نیم اخیر خیلی اتفاقات افتاد که کار را به اینجا رساند بررسی این کارهای اتفاق افتاده توسط جریان آزادیخواه ززآ و همفکران و جوزدگانش، تشخیص حق را برای ما راحت‌تر می‌کند. 🔹 در این متن و در متن‌های بعدی به نکاتی می پردازم که هر انسانی، فارغ از اسلام هم آن را درک و قبول می‌کند، فقط شرطش انصاف است. به اهانت‌ها و ظلم‌هایی که در اغتشاشات به نیروی انتظامی خدوم کردند کار ندارم و بیشتر به حالت عادی و فضای آرام جامعه و برخورد این افراد(جریان ززآ) می پردازم، گرچه به اعتقاد من به هیچ وجه نباید نظام جمهوری اسلامی ایران یک سال و نیم در برابر این اعمال و منکرات علنی منفعل می‌بود اما به هر حال کاری‌ست که شده و باعث شده تا ما تجربه یک سال و نیمه‌ای از آزادی پوشش داشته باشیم تا برای تمام مردم ایران این وضع ملموس شود و عبرت بگیریم. 🔸 به چند نکته مهم در این باره بسنده می‌کنم، در این یک سال و نیم اخیر متاسفانه یکی از اعمال غیر عقلانی و غیر انسانی که جریان ززآ (زن زندگی آزادی _خواستار آزادی پوشش و برهنگی) در کشور رقم زدند این بود که با اصل فعلشان یعنی کشف حجاب علنی یک دهن کجی به قانون کشور کردند و باعث مخدوش شدن اقتدار و وجهه پلیس شدند، از این بدتر این بود که این افراد حتی در مقابل تذکر لسانی و زبانی پلیس عادی رد نمی شدند،برخی بی‌توجهی می‌کردند و حتی همان لحظه هم تمکین نمی‌کردند(به جهت رفع پلیس) و حتی تعداد بسیاری از آنان اقدام به توهینات و خدشه بیشتر وارد کردن به پلیس می شدند، 🔹خب این کار واقعا احمقانه است شما می خواهید این آزادی به شما برسد؟! حداقلش این است که زیرکانه کارتان را پیش ببرید نه اینکه با توهینات و خدشه وارد کردن علنی به پلیس باعث حساسیت بیشتر آنان شوید بلکه در موارد اندکی متاسفانه این افراد حقامت را به حد اعلی رساندند و بعد از توهینات دست به ضرب و شتم عملی پلیس زدند. 🔸 خب ای فردی که می‌خواهی انقلاب کنی، وقتی شما قدرت سلطه بر پلیس و نیروی مسلح را نداری چرا حماقت می‌کنی؟! من اگر رهبرتان بودم می گفتم آرام آرام و نرم نفوذ کنید و عملیاتی کار کنید، حداقل می گفتم تقابل با پلیس نکنید که عین حماقت است! ای افراد آزادیخواه، آزادی پوشش خواه مقصر خودتانید که در همان باطل خودتان هم عاقلانه پیش نرفتید و گند زدید و باعث بازگشت گشت ارشاد شدید در متن بعدی به دلایل دیگری اشاره خواهم کرد. یاعلی مدد ✍ میرمهدی @mirmahdi_arabi
چه هوای خوبی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌نظر صریح رهبر عزیزمان را در رابطه اختلاط زن و مرد(بخصوص در ورزشگاه‌ها) بشنوید. پ ن: آقایان مسئول، ولی فقیه و رهبر اسلامی ما نظرشان این است پس بدانید یک قدم از این خط قرمز کوتاه نمی‌آییم و حضرت سیدعلی را تنها نخواهیم گذاشت! @mirmahdi_arabi
هعی، 🌼🌸🌹🌷 ولادت حضرت فاطمه‌معصومه سلام‌الله‌علیها رو به برادر عزیزشون حضرت امام رضا سلام‌الله‌علیه تبریک ویژه میگم. خلاصه روز دختر هم هست امام رضاجانم و همون دعایی که خودت میدونی دیگه آرع، همون خَلَقَ لَکُم مِن أنفُسِکُم أزواجاً و... بله به عنوان عیدی عنایتی بنمایید☺️🥲 ✍ میرمهدی @mirmahdi_arabi
تنها واکنش به داستان جوجه شیخ در لینک ناشناس همین بود. شماهم نظرتون همینه؟! 🤔
روز "صد پسر در خون بغلتد گم نگردد دختری" مبارک🙂🌹 ✍ @mirmahdi_arabi
پادکست نوش‌دارو. ضرب المثل «جور کسی را کشیدن» صدا و تدوین:علی اعرابی
پادکست نوش‌دارو را می توانید در روبیکا بشنوید. لینک کانال روبیکا: Https://rubika.ir/aliiaarabii
❌جناب وزیر فرهنگ و ارشاد بیدار شو! فیلم سینماییِ فسیل آبروی برخی مسئولین را بُرد! 🔻اگر این صحنه‌ها در فیلم‌های خارجی بود سانسور میشد، اما حالا رسماً اینچنین فیلمی در ایران ساخته شده، از وزارت ارشاد بحساب اسلامی مجوز گرفته و در سال 1401 در سینماهای رسمی کل کشور اکران شده و ده اسفند 1402 اکران آنلاین شده است. 🔻مگر فیلم فسیل حاوی چه صحنه‌هایی است؟! در این فیلم یقه کاملا بازِ یک خانم بی‌حجاب را مشاهده میکنید! در فیلم صدای موسیقی و آوازه خوانی حرام یک خانم را می‌شنوید! در این سینمایی کشف حجاب میبینید! و کلا بسیاری از بازیگران خانم این فیلم پوشش‌های بسیار زننده‌ای دارند. و در این فیلم مستهجن، شوخی‌ها و صحنه‌های متعدد جنسی و س ک س ی را نظاره‌گر هستید! و... 🔻چه دارد بر سر ما می‌آید با سینما؟! روز به روز شاهد برهنه‌تر شدن بازیگران زن در سینما هستیم روابط نامشروع بدحجابی بی‌حجابی یقه باز بعد... آقای رادان لطفا وزارت ارشاد را هم نورانی کنید! کشف حجاب‌ها و روابط نامشروع کفِ خیابان‌، در سینماها خیلی شیک دارد فرهنگ‌سازی می‌شود. پ ن: هنوز بنده عکس رو تار کردم. پ ن: کی دستش به یقه وزیر ارشاد میرسه؟! @mirmahdi_arabi
🌱نوشته‌های میرمهدی
🔶🔹🔻#داستان_جوجه_شیخ #قسمت_دوم کاش ممکن بود برای دوره آزمایشی کمی صبر کنند و مهلت بدهند اما نه، هی
💚 3⃣ 🔸این چند روز خیلی زود گذشت و موعد مصاحبه فرا رسید، کم کم داشت آماده می‌شد، هنوز خانواده سعیِ در منصرف کردنش داشتند اما مهدی باز هم مقاومت می‌کرد. گاهی با آنها بحث می‌کرد و دلیل و استدلال برایشان می‌آورد و گاهی هم با لبخند جوابشان را می داد. با همه خداحافظی کرد، دست مادر را بوسید و از مادر خواست تا برایش دعا کند. استرس داشت و مادر با لبخند پر از مهرش استرس مهدی را کم کرد. 🔹از خانه بیرون زد، بعد از حدود چهل دقیقه به حرم‌مطهر آقا علی‌بن‌موسی‌الرضا علیه‌السلام رسید، به گنبد طلایی و دلربایش با محبت نگاه کرد و یک طورِ دیگر به آقایش سلام دادـ حس می‌کرد که دیگر دارد قاطیِ دوستانِ خاصِّ امام رضا می شود. با اینکه جوِّ جامعه شدیدا بر علیه روحانیت بود اما مهدی، به اشتباه یا به درست می‌گفت:« همینطور که همه شغلا و رشته‌ها، خوب و بد دارن خب شیخا هم خوب و بد دارن». به حرم آقا وارد شد، داشت یک تصمیم سرنوشت ساز می‌گرفت، از آقایش خیلی کمک می‌خواست آخر از بچگی مدام با آقا مأنوس بود. 🔸در عالَمِ بچگی هم همیشه دوست داشت در حرم بازیگوشی کند، یک احساس امنیت خاصی می کرد در خانه مولایش. یادش بخیر، یکی از شیطنت‌هایش بر‌می‌گشت به چند سالِ پیش، می‌دانید که سرویس‌های بهداشتی حرم امام رضا خیلی بزرگ است، وقتی بچه‌تر بود یکروز در سرویس‌ها با رفقایش در حال آب بازی بودند، که جمعی از مسئولین سرویس‌ها آمدند که بگیرندشان، تعقیب و گریز خنده‌داری شد. مهدی و رفقایش جمعا چهار نفر بودند که خدماتی‌های سرویس‌ها به سختی توانستند پس از تعقیب و گریزهای فراوان دوتا از این فسقلی‌ها را بگیرند و گوششان را بِکشند و به اتاق انتظامات ببرند. 🔹اما مهدی و دوستش قِسِر در رفتند و از دور آن دو را تماشا می‌کردند و ریز می‌خندیدند. بگذریم. حالا بزرگتر شده بود و وسط یک تصمیم‌گیریِ بزرگ قرار گرفته بود، و خلاصه از امام رضا خیلی توقعِ کمک داشت. بعد از زیارت مختصری حالش خیلی بهتر شده بود، رفت همان صحنی که با رفیقش قرار گذاشته بودند،بله مهدی با رفیقش برای طلبگی ثبت‌نام کرده بودند و برای هر دویشان همان اولویت اول که زده بودند درست شده بود، به سر قرار رسید با رفیقش علی سلام و علیکی کرد و با هم از حرم خارج شدند تا به سمت مدرسه علمیه بروند، 🔸با پرس و جویِ اندکی به مدرسه علمیه رسیدند. مدرسه آپارتمانی بود سر درش بزرگ نوشته شده بود مدرسه علمیه... و بیرونش برای تزئین از تابلوهای مذهبی و سربند و پرچم و... استفاده کرده بودند. علی و مهدی نمی‌دانستند باید زنگِ کدام طبقه را بزنند. انگار شش طبقه بود، علی زنگ یک طبقه را زد و مهدی هم زنگ یک طبقه دیگر را به هم نگاه کردند و خندیدند، هنوز از راه نرسیده شیطنت‌هایشان را شروع کرده بودند. 🔹پسرکی نوجوان در را باز کرد، با سلام و علیک و کمی لبخند ازشان خوش‌آمد گویی کرد. پرسید شماهم برای مصاحبه آمده‌اید که مهدی پاسخ داد:«بله باید کجا بریم؟!» پسرک گفت:«همین طبقه یک دارن مصاحبه می‌گیرن»، اسم مصاحبه را که شنیدند دلهره‌شان بیشتر شد، آرام آرام و با استرس از پله‌ها در حالِ بالا رفتن بودند که... ادامه دارد... @mirmahdi_arabi
تا کی تاریکی؟!