eitaa logo
کانال میز معارف
7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
2.9هزار ویدیو
976 فایل
🔺کانالی برای اطلاع رسانی، اشتراک تجربیات و ارتقا توانمندی استادان معارف دانشگاهها آدرس سامانه آموزش مجازی دانشگاهیان https://maaref.ecnahad.ir/ منتظر نظراتتان هستیم.. 🔰ارتباط با ادمین: @amoozesh_majazi
مشاهده در ایتا
دانلود
26.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥مستند 27 دقیقه‌ای ایستگاه پایانی دروغ 1 🔴پشت پرده تعاملات و افکار کسی که قرار بود "لیدر هدایت افکار عمومی در ایران" باشد.. ✅مناسب استادان معارف اسلامی میزمعارف @mizemaaref
◀️درس مجازی : گام دوم انقلاب اسلامی جدیدترین درس آموزشی مرکز آموزش مجازی دانشگاهیان منتشر شد. جلسه اول: روایت واقعی انقلاب اسلامی جلسه دوم: برکات بزرگ و ظرفیت های پرشمار انقلاب اسلامی جلسه سوم: توصیه های راهبردی برای تحقق نظام پیشرفته اسلامی و ایجاد تمدن نوین اسلامی لینک درس: http://ec.nahad.ir/index.php/course/View/VjtVNwIy
کتاب غربزدگی - جلال آل احمد.pdf
1.65M
📖 کتاب: #غرب_زدگی 🖌 نوشته : #جلال_آل_احمد 💠غربزدگی یک بیماری در ایران است.. میزمعارف @Mizemaaref
موضوع : 🔅صفای میان شیعیان🔅 بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم الحمدلله رب العالمین 📝متن و شرح: «قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع أَ یَجِیءُ أَحَدُکُمْ إِلَی أَخِیهِ فَیُدْخِلُ یَدَهُ فِی کِیسِهِ فَیَأْخُذُ حَاجَتَهُ فَلَا یَدْفَعُهُ فَقُلْتُ مَا أَعْرِفُ ذَلِکَ فِینَا فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع فَلَا شَیْءَ إِذاً قُلْتُ فَالْهَلَاکُ إِذاً فَقَالَ إِنَّ الْقَوْمَ لَمْ یُعْطَوْا أَحْلَامَهُمْ بَعْد».(1) فی الکافی، عن الباقر (علیه‌السّلام)؛ «أ یجی‌ء احدکم الی اخیه فیدخل یده فی کیسه فیأخذ حاجته فلا یدفعه». حضرت امام محمد باقر (علیه‌السّلام) از یکی از اصحابشان سؤال میکنند - که این مقدمه دیگر ذکر نشده که آن صحابی که بود و چه سؤال کرده بود و از کجا آمده بود؛ اینها دیگر توی این روایت نیست - که آیا در آنجائی که شما هستید، وضعیت اینجوری است که یکی از شماها بیاید دستش را توی جیب برادر دینی‌اش بکند و هر چه که لازم دارد، از توی جیب او بردارد، او هم ناراحت نشود؟ به این حد رسیده‌اید که جیبتان برای همدیگر رایگان باشد؟ مرحوم حرزالدین نقل میکند که شیخ خضر در زمان مرحوم کاشف‌الغطاء از علمای بزرگ بود و خیلی مورد توجه مردم قرار داشت. میگوید در روز عید، مردم نجف و عشایر و اینها که به شیخ خضر علاقه داشتند، منزل او آمدند و هدایا آوردند - پول آوردند، طلا آوردند - و همین طور جلوی ایشان میگذاشتند و ایشان هم آن پولها و طلاها را جلوی دستش گذاشته بود و همان طور روی هم کوت شده بود. بعد شیخ جعفر کاشف‌الغطاء آمد. معلوم میشود آن وقتها هنوز شیخ جعفر به مقام ریاست نرسیده بود. ایشان آمد و نشست و چشمش به این پولها و طلاها افتاد. بعد یواش‌یواش نزدیک ظهر شد و مردم رفتند. شیخ جعفر بلند شد گوشه‌ی عبایش را پهن کرد و این طلاها و پولها را گوشه‌ی عبایش ریخت و گفت خداحافظ شما، و رفت! شیخ خضر هم نگاهی کرد و چیزی نگفت؛ کأن لم یکن شیئاً مذکورا! حالا این قصه‌ای که نقل کردم، دنباله هم دارد، که دنباله‌هایش باز از این جالبتر هم هست. به هر حال حضرت سؤال میکنند که در اموال شخصی، شما اینجور هستید که مثلاً قبایتان را آنجا آویزان کرده‌اید، رفیقتان می‌آید دست میکند توی جیب قبای شما و یک مقدار پولی که لازم دارد، برمیدارد و بقیه‌اش را آنجا میگذارد و بعد راه می‌افتد میرود، به شما هم اصلاً برنخورد و ناراحت نشوید؟ چنین وضعی بین شما هست؟ «فقیل ما اعرف ذلک فینا». آن راوی گفت که در بین خودمان اینجور وضعی نیست. «فقال فلا شی‌ء اذاً»؛ فرمود: پس هنوز خبری نیست، هنوز چیزی نیست. من اینجا این حاشیه را اضافه کنم که این مالِ زمان امام باقر (علیه الصّلاة و السّلام) است. در آن زمان، شیعه تدریجاً داشت شکل میگرفت. بعد از حادثه‌ی عاشورا، در ظرف این 33 سال، 34 سالی که دوران امام سجاد (علیه الصّلاة و السّلام) بود، تدریجاً و یواش‌یواش مردم جمع میشدند؛ چون بعد از حادثه‌ی عاشورا، آن شدت عملی که به خرج داده شده بود، شیعه را متفرق کرد؛ بعضی‌ها برگشتند، بعضی‌ها منصرف شدند، بعضی‌ها از ولایت اهل بیت پشیمان شدند؛ هر کسی به یک طرفی رفت. در این 34 سال، یواش‌یواش مردم جمع شدند. در زمان امام باقر (علیه الصّلاة و السّلام) مردم بیشتر جمع شدند. مردم تدریجاً در شهرها، در نقاط مختلف، نزدیک و دور، جمع میشدند. این مال آن وقت است که حضرت میخواهند بگویند این کانونهای تشیع را باید در سرتاسر دنیای اسلام اینجوری تشکیل دهید، اینجور با هم باصفا باشید. حضرت وقتی فرمودند «فلا شی‌ء» - هنوز هیچ خبری نیست؛ آنی که باید بشود، نشده است - آن طرف ترسید؛ «قیل فالهلاک اذاً؟». «هلاک» در اینجا و در خیلی جاهای دیگر به معنای مردن نیست؛ به معنای بدبخت شدن است: یعنی پس دیگر بدبخت شدیم آقا؟ دیگر هیچی نیست؟ «فقال انّ القوم لم‌یعطوا احلامهم بعد». «احلام» در اینجا جمع «حلم» است. ماده‌ی «حَلُمَ یَحلُمُ» به معنای حلم ورزیدن است؛ با «حَلَمَ یَحلُمُ» که به معنای رؤیا و اضغاث احلامی که در قرآن هست، تفاوت دارد؛ آن از باب نَصَرَ یَنصُرُ است، حَلَمَ یَحلُمُ است؛ این از باب شَرُفَ یَشرُفُ است؛ حَلُمَ یَحلُمُ. اینجا احلام جمع حلم است. پس هنوز به آن بردباری و آن ظرفیت لازم نرسیده‌اید. بنابراین به معنای هلاک نیست که بگوئیم نابود شدید، عذاب خدا گریبان شما را گرفت؛ نه، به معنای این است که هنوز آن ظرفیت لازم را پیدا نکرده‌اید. 1)کافی، ج 2، ص 174 📌نشانی اینترنتی: http://farsi.khamenei.ir/hadis-content?id=10768
🔰🔰 ✅چرا نباید دشمن را فراموش کنیم؟ دشمن را فراموش نباید کرد. در همه‌ی قضایا باید توجه داشت که دشمنی وجود دارد که از غفلت ما ممکن است استفاده کند، ضربه وارد کند. این، روشی است که قرآن به ما یاد میدهد. شما ببینید سرتاسر قرآن چقدر اسم شیطان تکرار شده. خوب، یک بار میگفتند یک شیطانی هست، تمام شد دیگر؛ این برای همین است که انسان در عرصه‌ی زندگی - که عرصه‌ی چالشها و مبارزه است؛ زندگی سرتاپا چالش و مبارزه است - فراموش نکند که دشمن دارد و دشمن ممکن است ضربه بزند. راهش این است: دشمن را فراموش نکنیم؛ خدای متعال را هم که پشتیبان ماست، از یاد نبریم؛ احساس مسئولیت حضور در صحنه را هم از یاد نبریم. این، آن عامل بسیار مؤثر و مهم است. (۱۳۸۶/۱۰/۰۸ بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم در روز عید سعید غدیر خم‌) ✅هرجا مشغول کارید همان جا یک گوشه از جبهه است. شما هر جا هستید و هر جا مشغول کارید، بدانید همان جا یک گوشه‌ای از این جبهه‌ی وسیع است؛ اگر همان جا خوب و منضبط و وفادارانه و با مهارت کار کنید، در این جبهه اثر گذاشته‌اید. و دشمن این را نمی‌خواهد؛ این را هم توجه داشته باشید. دشمنان ما و استکبار خبیث جهانی فهمیده‌اند که با ملت و جمهوری اسلامی ایران در میدان جنگ نظامی نمی‌شود وارد شد؛ برایشان خسارت‌های زیادی دارد و درست هم هست و این را درست فهمیده‌اند.(۱۳۸۵/۰۲/۰۶ بیانات در دیدار کارگران‌‌‌)
درس (13) به نام خداوند جان و خرد. ✅مقام بندگی خدا 2 4. نکته چهارم بیان مصادیقی از قرآن کریم در مورد عبودیت انبیای الهی است. البته این مصادیق بسیار فراوان است و اشاره کردن به همه آنها کتاب مستقلی طلب می کند بنابراین به یکی دو نمونه اشاره می کنیم. به طور مثال قرآن کریم درباره حضرت ابراهیم (ع) می فرماید: و اذ ابتلی ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن قال انی جاعلک للناس اماما - زمانی را به یاد بیاور که ما ابراهیم را با کلماتی امتحان کردیم و چون او امتحان را به پایان رسانید و با موفقیت تمام کرد، پس از آن ما او را به مقام امامت بر مردم رساندیم. (آیه 124 سوره بقره ) یعنی تمام امتحانات را به دقت و کفایت تمام به پایان رسانید. کم نگذاشت و کم نیاورد. ابتدا داستان بت شکنی حضرت ابراهیم و محاجه با مشرکان در مورد خداوند و اینکه او را به آتش افکندند و او همه را تحمل کرد نمونه ای از صداقت و اخلاص آن حضرت در بندگی خدای متعال بود که داستان مفصل آن در قرآن کریم هست. سپس فرمان رسید که دست زن و بچه ات را بگیر و به یک بیابانی ببر که آب هم ندارد. یک دانه برگ در آن بیابان نمی روید. به بیابان های مکه - غیر ذی زرع - می گویند. یعنی اصلا توان روییدن گیاه در آنجا وجود ندارد. حتی یک برگ سبز آنجا نمی بینید. البته امروز در و دیوار شهر مکه سبز است. چون خاک و آب و درختان خاصی که بتواند آن دما را تحمل کند از بیرون به آنجا آورده اند. اما خود آنجا هیچ چیز نداشته. فقط گاهی در بیابان خاری می روییده. حتی این خار هم به این اندازه نبوده که اینها بتوانند گوسفند یا حتی شتر در آنجا بچرانند. اصلا در شهر مکه نه کشاورزی بوده و نه دامداری. امکان هیچ کدامش نبوده. لذا مردم شهر فقط دو نوع زندگی داشتند. یکی تجارت داشتند و یکی هم از طریق آمدن زائران مردم آنجا زندگی می گذراندند. در چنین شرایطی حضرت ابراهیم دستور یافت که زن و بچه کوچک یکی دو ساله را ببرد در این بیابان بگذارد و بیاید، رفت گذاشت و آمد. این یک امتحان بزرگ بندگی و اطاعت خدا بود. البته هیچ اتفاق بدی هم نیفتاد. بچه به زمین پا کشید و زمین جوشید و آنها سیراب شدند. دریک امتحان دیگر وقتی ایشان سال ها در انتظار فرزند بودند. مثلا شاید در هشتاد سالگی دارای فرزند شدند. فرشتگانی که آمده بودند قوم لوط را نابود کنند ابتدا خدمت ایشان آمدند و برای ایشان بشارت آمدن یک فرزند را آوردند. خب ایشان بعد از سال ها یاس و ناامیدی و انتظار دارای فرزند شده. حالا این فرزند شانزده ساله شده و به بلوغ و رشد رسیده و باعث چشم روشنی پدر است. که با آن مقدماتی که شنیده اید حضرت ابراهیم (ع) ماموریت یافته است که این بچه را ذبح کند. قرآن کریم در آیه 106 سوره مبارکه صافات درمورد ذبح فرزند می فرماید: إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلَاءُ الْمُبِينُ - ذبح فرزند امتحان آشکاری بود. ابراهیم دستور یافته است که فرزندش را ذبح کند. امتحان خیلی مهمی بود. امتحان آشکار. خب ایشان این را هم به سلامت و در نهایت قدرت و قوت عمل کرد و سربلند از این امتحان بیرون آمد. وقتی ایشان در این امتحان هم که در حقیقت امتحان بندگی بود پیروز شد، به مقام امامت رسید. 📝مولف: سید مصطفی علم خواه، مدیر گروه اخلاق اداره مشاوره نهاد رهبری.
به همت پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی ـ قم، تلخیص برخی از کتب شاخص و تازه های نشر جهت سهولت برای مطالعه اساتید و سروران گرامی تهیه گردیده است. 📕کتاب «دین و بنیادهای دموکراتیک» 📝مولف: سیدمحمدناصر تقوی 📚نشر: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی 📝تعداد صفحات: 212 صفحه 📝تعدا د صفحات تلخیص: 64 صفحه 🖥فرمت فایل پیوست: PDF (فایل ضمیمه)⤵️⤵️⤵️
1_53785772.pdf
1.49M
📕کتاب «دین و بنیادهای دموکراتیک» 📝مولف: سیدمحمد ناصر تقوی 📝تعدا د صفحات تلخیص: 62 صفحه 🖥فرمت فایل پیوست: PDF (فایل ضمیمه)
📌امنیت ملی و دیپلماسی هسته ای 📌مروری بر پرونده و مذاکرات هسته ای در زمان مسئولیت حجت الاسلام حسن روحانی 8⃣2⃣ ◀️ بحران جدید و تلاش های مضاعف/ بخش دوم ▶️ 🔸در 21 فوريه 2004 (2 اسفند1382) سفري به وين داشتم. تصميم بر اين بود که اين سفر، رسانه اي نشود. در وين، در منزل البرادعي مذاکرات مفصلي با وي داشتم و در نهايت اين طرح را با او در ميان گذاشتم. گفتم ما حاضريم تعليق را بر مبناي تفسير آژانس اجرا کنيم، به شرط اينکه پرونده ايران در اجلاس ژوئن بسته شود. (ص 242) 🔸البرادعي در نهايت، به ما قول داد که نهايت تلاش خود را به کار گيرد که گزارش او بريا اجلاس مارس 2004 مناسب باشد و ما هم مذاکرات را با اروپايي ها ادامه دهيم تا با هماهنگي هم کار را به پيش ببريم. ملاقات دوم اسفند 1382 با مدير کل آژانس در وين، براي زمينه سازي تصميم مهمي انجام شد. تصميمي مبني بر تعهد سه کشور براي بستن پرونده هسته اي ايران در اجلاس ژوئن 2004 (خرداد 1384)؛ و همچنين قول ايران مبني بر آغاز تعليق بر اساس تعريف آژانس که شامل ساخت قطعه و مونتاژ سانتريفيوژ نيز مي شد. (ص 243) 🔸پس از موافقت سران در تهران، افراد تيم در بروکسل به توافق نهايي رسيدند. اين، دومين توافق ايران و EU3 بود که به نام «توافق بروکسل» در 4 اسفند 1382 حاصل شد. بر اساس اين توافق، اروپا پذيرفت براي بازگشت روابط ايران و آژانس به شرايط عادي و بسته شدن پرونده ايران در اجلاس ژوئن، تمام تلاش خود را به کار بگيرد. ايران هم پذيرفت که ساخت قطعه و مونتاژ را به حالت تعليق درآورد. (ص 244) 🔸در 4 اسفند 1382 و با امضاي توافق، قول داديم که از 20 فروردين 1383، يعني حدود 45 روز پس از اين توافق، قطعه سازي را تعليق کنيم. (ص 245) 🔸قرار بر اين بود که در اين مذاکرات اروپا قول يک نيروگاه آب سبک به ما بدهد و اين آغازي باشد براي روابط جديد با اروپا و در ضمن مذاکرات را در مورد ساير مسائل براي همکاري با اروپا ادامه دهيم. به همين دليل، توافق بروکسل مورد اعتراض شديد آمريکايي ها قرار گرفت. (ص 245) 🔸خبرنگاران از من پرسيدند شما چقدر اطمينان داريد که در ماه ژوئن پرونده ايران بسته شود؟ گفتم اين قولي است که اروپا به ما داده است. اگر عملي نشد، بي درنگ بدون آن که ضرري متوجه ما شده باشد، به حالت قبلي بر مي گرديم. (ص 246) 🔸قرار شده بود اروپايي ها تعهدي را که در تهران داده بودند، در ژوئن عملياتي و اجرا کنند. ما هم به بياني، در چارچوب بيانيه تهران عمل کرده بوديم، چون اروپايي ها معتقد بودند بايد طبق تفسير آژانس به تعليق عمل مي کرديم؛ لذا توليد قطعه و مونتاژ نيز تعليق گرديد. اين اقدام در برابر بسته شدن پرونده ايران در آژانس انجام شد و اگر آمريکايي ها مداخله نمي کردند و اين توافق عملي مي شد، به اعتقاد من، موفقيت بزرگي براي ايران بود و ما به نقطة مطلوبي رسيده بوديم. (ص 246) 📚 امنیت ملی و دیپلماسی هسته ای، دکتر حسن روحانی، انتشارات مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام
📌یادداشتهای عَلَم 📌برگهایی از یادداشت های روزانه امیراسدالله علم، نخست وزیر و وزیر دربار محمدرضا پهلوی 0⃣3⃣ ◀️یادداشت های سال 1346▶️ 🔸 جمعه 46/11/20 راجع به مسافرت موکب مبارک به اروپا مطالب مشروحي عرض کردم. مخصوصاً از جهت استحفاظي، ولي ماشاءالله آن قدر متوکل علي الله هستند که کي چنين حرف هايي مي شنوند. ... رئيس دانشگاه آريامهر، [محمدعلي مجتهدي]، را امر فرمودند فردا عوض کنم و پروفسور [فضل الله] رضا را معرفي نمايم. 🔸یکشنبه 46/11/22 صبح به کارهاي جاري رسيدم. بعد سر زمين هاي فرح آباد که خانه براي کارمندان [دربار] مي سازيم رفتم. نوکرهاي شاه بايد همگي خانه داشته باشند، بيمه شده باشند، از همه مزاياي يک فرد مرفه برخوردار باشند. اين برنامه من است و به زودي انجام مي شود. به علاوه هر کدام بايد از خودشان هم صاحب زمين و خانه عليحده سواي سازماني باشند. حالا ساعت 11 است، مي خواهم بخوابم، ولي دلم گرفته است اربابم را نديده ام، مثل اين که هيچ در دنيا ندارم. 🔸دوشنبه 46/11/23 سر شب پيش والاحضرت عليرضا رفتم که اين جا تنها مانده است. طفل دو ساله و بسيار باهوش و بامزه و قدري عصباني ست. در حمام بود، مدتي دولش را به من نشان داد! نيم ساعتي ماندم بازي کردم، ولي از نبودن اربابم در قصر خيلي دلم گرفت. به اين دليل و به دليل اين که پرستارش هم خوشگل نيست، بيشتر نتوانستم بمانم. 🔸سه شنبه 46/11/24 امر شاهنشاه رسيد که اعلام کنم منوچهر قره گوزلو که آجودان کشوري بود و همچنين اخيراً رئيس سازمان تربيت بدني شده بود و از اين کار معلق شد، در دربار نيز سمتي ندارد. با آن که مي دانستم تأخير در اجراي امر مسئوليت دارد، چون عادت ندارم شاهنشاه که امر کند کلاه بياورم، سر بياورم، تلگراف عرض کردم که اين عمل او را به کلي فنا مي کند، مگر اين که تقصيرش غير قابل برگشت و گذشت باشد. تا فردا ببينم جواب چه خواهد رسيد. 🔸پنجشنبه 46/11/26 فقط دو موضوع باقي مي ماند، علاقه به ارباب عزيزم و دوستي که دارم. در مورد اولي، متأسفانه مي ترسم که نتوانم هنگام علاقه ام خدمت کنم. در مورد دوم هم پابندي به سعادت و آينده بچه ها مرا از تندروي باز مي دارد. مادرم هم که به او عشق مي ورزم پير است و لامحاله او را از دست خواهم داد. حقيقتاً وضع عجيبي دارم. ولي صبر مي کنم، اگر اين صبر را بدنم بتواند تحمل کند. 📚 یادداشتهای امیر اسدالله علم، دفتر اول، انتشارات مازیار
◼️مراسم ختم پدر حجت‌الاسلام قریشی معاون آموزشی و پژوهشی دروس معارف ، فردا دوشنبه در ساختمان مرکزی نهاد برگزار می گردد. ⚪️آدرس: تهران - بالاتر از میدان ولی عصر(عج) - انتهای زرتشت غربی - پ 106 ساعت 13.30 - 15