eitaa logo
مجمع کمیت قزوین
156 دنبال‌کننده
803 عکس
162 ویدیو
3 فایل
اولین کانال انتشار آثار شعرای آئینی استان قزوین کانون شعر و ادب دفتر آستان قدس رضوی قزوین
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم یا امام رضاع هرچه ما داریم داریم از رضا جانِ نجف ای به قربان خراسان ای به قربانِ نجف ما نمک‌گیرِ ضیافت خانه‌ی زهرا شدیم از تنورِ فاطمه خوردیم تا نان نجف خاکِ ما خاکِ عزیز بچه‌های فاطمه است ما از ایرانِ رضائیم و از ایران نجف وای بر کاهی که بر  مشهد نگاهی بد کند دودمانش می‌رود با تیغِ سلطان نجف بارها نادِعلی خواندیم در ایوان طلا بارها رفتیم از این ایوان به ایوان نجف ایلِ زهرائیم یعنی غیرت ما یا رضاست آی دنیا گوش کن حیثیت ما یا رضاست لحظه لحظه از حریمِ تو خبرها می‌رسد هر‌چه می‌خواهیم بی اما  اگرها می‌رسد از ملائک دسته دسته می‌رسند و می‌بَرند لطف پایِ زائران تو به پرها می‌رسد کربلا با اکبر است و مشهدت هم با جواد زود الطاف پدرها با پسرها می‌رسد کار وقتی که گره خورده است نیمه شب بیا دیدنِ آقایِ ما مادر سحرها می‌رسد گریه‌های ما براتِ کربلای ما نوشت از سخن‌ها زودتر آهِ جگرها می‌رسد هرکه خوشبخت است تنها مرغ بختش مشهد است کشورِ ما تا قیامت  پایتختش مشهد است ما به این صحن و در و دیوار عادت کرده‌ایم بر شفای اینهمه بیمار عادت کرده‌ایم بر همین آئینه‌کاری‌ها به کاشی‌ها به حوض و طاق‌ها یا به این فیروزه‌ها انگار عادت کرده‌ایم حق بده وقتی که می‌بینم بقیع را دِق کنم ما به این جمعیتِ زوار عادت کرده‌ایم کاش تنها ما تو را از تو بخواهیم و نه هیچ... ما به این حاجاتِ بی مقدار عادت کرده‌ایم دور یا نزدیک آقاجان چه فرقی می‌کند ما به این دیدار  این دیدار عادت کرده‌ایم هر زمانی که در این دنیا مردد می‌شویم با قطاری باز هم راهیِ مشهد می‌شویم دور تا دورِ ضریحت دیدم اقیانوس را ای خدا از ما نگیر این قبله‌ی مأنوس را چند بیمار التماسم کرده‌اند از راه دور می‌برم از کفشداریَت غبارِ طوس را عرش هم قدری ندارد پیش این پایینِ پا جبرئیل اینجا چشیده لذتِ پابوس را هرچه می‌گردد نمی‌بیند  نگاهِ جبرئیل ناامیدی ، بی پناهی ، زائری مایوس را بیشتر از جمع بیماران طبیبان آمدند دیده‌ام در پنجره‌فولاد جالینوس را هیچ چیزی که ندارم یک نگاه آورده‌ام - بر امام مهربان خود پناه آورده‌ام- (حسن لطفی ۴۰۱/۰۳/۲۰) @yashobeyr_hassan_lotfi
سرود، امام رضا آخرین پناهمه.m4a
1.71M
علیه‌السلام 🔹نورٌ علی نور🔹 حرمش خورشید عالم، به جهان می‌تابه از دور همه جا تاریکه اما، حرمش نورٌ علی نور کور می‌شه شب‌پره‌ای که نمی‌تونه ببینه نورُ دور می‌شه از آسمون نبینه هرکس این همه شورُ زود برگردین، تو حرم به ما آب حیات می‌دن زود برگردین، اهل‌بیتن که ما رو نجات می‌دن امام رضا، مهربون عالمه امام رضا، آخرین پناهمه ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کرمت بی‌انتها و حرمت باب‌المراده می‌دونی هر شب دلامون دخیل باب‌الجواده هر کسی تو زندگی گرهی داره میاد به پابوس می‌دونم کرامتت نداره پایان مثه اقیانوس کاش می‌دیدم، حتی یک‌بارم شده نگاهت رو کاش می‌دیدم، یوسف فاطمه روی ماهت رو امام رضا، الهی فدات بشم امام رضا، فدای نگات بشم ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کسی رو جز تو ندارم، آقاجون توی دو دنیا همه‌جا، امروز و فردا، به شما محتاجم آقا دلخوشیم اینه میای کنارم آقا لحظۀ رفتن آرزوم اینه فقط روی پاهاتون باشه سر من آقای من، می‌دونی که خالیه چقدر دستم آقای من، به تو و کرامتت امید بستم امام رضا، تویی سایهٔ سرم امام رضا، ای امید آخرم ✅ @ShereHeyat_Nohe
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببينيد | شعرخوانی مرحوم در حضور رهبرانقلاب 🏴 سالگرد درگذشت مرحوم حمید سبزواری 💻 @Khamenei_ir
انالله وانا الیه راجعون روح ملکوتی استاد محمدعلی کریمخانی به دیار باقی شتافت. مجمع شعرای آئینی کمیت فقدان این نوکر آستان آل الله (ص) را به شاعران و ذاکران اهل بیت عصمت و طهارت تسلیت عرض نموده و علو درجات مرحوم را از خداوند متعال مسئلت می نماید. مجمع شعرای آئینی کمیت قزوین @mkomeit
زمینه؛ یا جواد الائمه.mp3
1.58M
علیه‌السلام 🔹یا جوادالائمه🔹 دلای پریشون، ناامید از این روزگار به سوی تو میان دل‌شکسته و غصه‌دار نگاه تو می‌شه مرهم دل بی‌قرار تو با غریبا رحیمی و مهربون و کریمی و می‌فهمی درد و غماشونو تو چشیدی یتیمیو تمومِ حاجتا رو دادی، مولا تویی که جواد بن الجوادی، مولا «یا مولا، یا جوادالائمه مولا» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یه دنیا حکایت می‌شه گفت برا غربتت چه یثرب، چه بغداد، رنج و غم شده قسمتت چه سخته نباشه غیر غصه هم‌صحبتت تو خونه بی‌همزبونی و هم‌نفس با خزونی و گرفتن از تو چه زود آقا این بهار جوونی‌و چه‌ها که از زمونه دیدی، ای وای بمیرم تو جوونی خمیدی، ای وای ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تو خونه‌ت که برپاست بیرق سیاه عزا انیسِ غریبیت می‌شه اشکای تو آقا دلت تو مدینه‌ست، روضه‌خونه تو کوچه‌ها یه عده گرم تماشا و گل یاسی رو خاکا و توی هیاهیو غریبونه آقایی مونده تنها و صدایِ ناله‌تو شنیدن، ای وای بمیرم جوابتو نمی‌دن، ای وای 🌐 shereheyat.ir/node/4703@ShereHeyat_Nohe
چشمش پر غم بود، دل پرشررش هم از هُرم ستم داغ، دلش، چشم ترش هم انگار که ارثیه ی این نسل غریبی است جز مرگ نمی دید فرج را، پدرش هم جدّ حسنش نیز ز همخانه بدی دید می سوخت از این روضه دل او، جگرش هم می سوخت و یک جرعه نبود العطشش را آن گاه که شد کوزه تهی، دور و برش هم با داغ عطش خانه ی او کرب و بلا شد با هلهله پیش بدن محتضرش هم بر بام، کبوتر شده زائر بدنش را حتی شده با سایه ای از بال و پرش هم بر فرش عزا آدم و جن، پیر جوانیش در عرش، هزاران ملک نوحه گرش هم انگار که آن صحن در آغوش سپهر است زائر به پر ابر رسیده کمرش هم در کاظمیه عطر رضا می وزد آخر دل می برد آنجا پدر او، پسرش هم @mkomeit
هدایت شده از جامعه ایمانی مشعر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام جواد(ع): بدان که از دید خداوند پنهان نیستی، پس بنگر چگونه‌ای؟ تحف‌العقول ص ۴۵۵ 💠 جامعه ایمانی مشعر ✅ @www1542org
علیه‌السلام 🔹برای بار نهم🔹 آن روز کاظمین چو بازار شام شد دنیا برای بار نهم بی‌امام شد دجله که دیگر آبروی رفته هم نداشت آن‌قدر اشک ریخت که چشمش تمام شد جنت وزید و حُجرهٔ در بستهٔ امام در بارش ملائکه خود، بار عام شد تا سایه‌بان شود به تن زهر دیده‌اش خورشید شد کبوتر و بر روی بام شد... آن روز ذوالجناح حسین از نفس فتاد آن روز ذوالفقار علی در نیام شد آتش نشست در جگر کربلایی‌اش یعنی به رسم خون خدا تشنه‌کام شد... 📝 shereheyat.ir/node/609 @ShereHeyat @mkomeit
هدایت شده از شعر هیأت
فرازی از یک 🔹با رایحۀ گل آمد🔹 می‌رسد قصه به آنجا که علی دل تنگ است می‌فروشد زرهی را که رفیق جنگ است چه نیازی دگر این مرد به جوشن دارد «إن یکاد» از نفس فاطمه بر تن دارد خبر از شوق به افلاک سراسیمه رسید تا که این نیمۀ توحید به آن نیمه رسید علی و فاطمه در سایۀ هم... فکر کنید شانه در شانه دو تا کعبۀ یک‌دست سفید عشق تا قبلِ همین واقعه مصداق نداشت ساز و آواز خدا گوشۀ عشاق نداشت کوچه آذین شده در همهمه آرام آرام تا قدم رنجه کند فاطمه آرام آرام فاطمه... فاطمه با رایحۀ گل آمد ناگهان شعر حماسی به تغزل آمد آسمان با نفسش رنگ دگر پیدا کرد دست او پیرهن نو به تن دنیا کرد ابر مهریۀ او بود که باران آمد نفس فاطمه فرمود که باران آمد ناگهان پنجره‌ای رو به تماشا وا شد هر کجا قافیه یا فاطمةالزهرا شد مثنوی نام تو را برده تلاطم دارد چادرت را بتکان قصد تیمم دارد می‌رسد قصۀ ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می‌خورد آرام آرام 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1544@ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
🔹مهربانِ علی🔹 یاعلی گفت با تمام وجود تا همه‌عمر با علی باشد با علی باشد و طنین دلش دم‌به‌دم ذکر یاعلی باشد آمد و چشم خانه روشن شد از حضورش، تلألؤ نورش آمد و جلوه کرد تا با عشق، محو نور خدا، علی باشد خانه یعنی بهشتی از احساس، زن این خانه تا که فاطمه است خانه یعنی جهانی از امید، مرد این خانه تا علی باشد شرح این زندگی فقط عشق است داستانی که خط‌به‌خط عشق است حرفی از درد نیست وقتی که یار دردآشنا علی باشد شب جشن است آمدم مادر! شاعر لحظه‌هایتان باشم شعر زیباست تا زمانی که نور این بیت‌ها علی باشد به دعای تو سخت محتاجم! مهربانِ علی دعایم کن! تا دلم آنچان که می‌خواهی شیعۀ مرتضی علی باشد ورد لب‌های من به لطف شما از ازل ذکر یاعلی بوده لطف کن باز تا که ذکر لبم تا ابد نیز یاعلی باشد 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2886@ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
علیه‌السلام 🔹خاطرات قافله🔹 نگاه کودکی‌ات دیده بود قافله را تمام دلهره‌ها را، تمام فاصله را هزار بار بمیرم برات، می‌خواهم دوباره زنده کنم خاطرات قافله را تو انتهای غمی، از کجا شروع کنم خودت بگو، بنویسم کدام مرحله را؟ چقدر خاطرۀ تلخ مانده در ذهنت ز نیزه‌دار که سر برده بود حوصله را چه کودکی بزرگی‌ست این که دستانت گرفته بود به بازی گلوی سلسله را میان سلسله مردانه در مسیر خطر گذاشتی به دل درد، داغ یک گِله را چقدر گریه نکردید با سه‌ساله، چقدر به روی خویش نیاورده‌اید آبله را دلیل قافله می‌برد پا به پای خودش نگاه تشنۀ آن کاروان یک دِله را هنوز یک به یک، آری به یاد می‌آری تمام زخم زبان‌های شهر هلهله را مرا ببخش که مجبور می‌شوم در شعر بیاورم کلماتی شبیه حرمله را بگو صبور بلا در منا چه حالی داشت که در تلاطم خون دید قلب قافله را؟ 📝 🌐 shereheyat.ir/node/623@ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
🔹کعبهٔ شش‌گوشه🔹 وقتی که با عشق و عطش یاد خدا کردی احرام حج بستی و عزم کربلا کردی تو در تمام راه، دور عشق چرخیدی حاشا اگر یک لحظه حَجّت را رها کردی هفتاد دفعه دور معشوق خودت گشتی آخر به روی نیزه حَجَّت را ادا کردی شیطان به رویت سنگ زد، از کوفه پرسیدم: کافر چرا اعمال حج را جا به‌ جا کردی... تا پای جان ماندن همان عهد قشنگی بود عهدی که کوفی بست اما تو وفا کردی خون خدا بودن قیامت می‌کند در تو حق داشتی تا محشرت را خود به پا کردی تو خوب می‌دانستی آنجا یار و یاور نیست حس می‌کنم از کربلا ما را صدا کردی اینکه تو ابن بوترابی اتفاقی نیست تو خاک را با خون پاکت کیمیا کردی حالا دلم با هر تپش صحن و سرای توست یک کعبهٔ شش‌گوشه در قلبم بنا کردی 📝 🌐 shereheyat.ir/node/774@ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
🔹قافلۀ اشک🔹 بار بر بسته‌ای ای دل، به سلامت سفرت می‌بری قافلۀ اشک مرا پشت سرت راه می‌افتی و باقی‌ست به خاک عرفات حرف‌هایی که روان بود از آن چشم ترت به کجا می‌برد این راه بلاخیز تو را! کودکان‌اند و زنان‌اند چرا همسفرت؟ می‌شوی دربه‌در کوه و بیابان و... جهان، می‌شود از سر دلباختگی دربه‌درت خبر قاصد تو می‌رسد از طوفان‌ها این خبر چیست؟ که داغی‌ست گران بر جگرت می‌رسی کم‌کم و پیداست به پهنای افق خیمۀ در دل صحرای بلا شعله‌ورت میهمان هستی و با نیزه و شمشیر چرا میزبان تو گرفته‌ست چنین دور و برت؟ روزها می‌گذرد می‌رسد از راه آخر آن غروبی که سر نیزه روان است سرت 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5173@ShereHeyat
🌿 "برکه بیعت" 🔺عصر شعر علوی 🔸با شعرخوانی احمد علوی (قم) هادی جانفدا (تهران) و شاعران آیینی استان قزوین همراه با اجرای گروه سرود 🚩 به همراه مهد علوی (مسابقه و جایزه برای کودکان) 👈 زمان: چهارشنبه ۲۲ تیرماه، ساعت ۱۸ 👈مکان: میدان میرعماد، مجتمع فرهنگی هنری ارشاد @mkomeit
هدایت شده از شعر هیأت
علیه‌السلام علیه‌السلام 🔹إنَّ مِنَ الشِّعرِ لَحِكمَة🔹 یاد تو آیینه و نام تو نور ذکر تو خیر است و کلام تو نور آینه در آینه مات توام محو مرور کلمات توام شعر بخوان ای نفس آسمان! «إِنَّ مِنَ الشِّعرِ لَحِكمَة»، بخوان شعر بخوان معجزه نازل شود آتش جان متوکل شود لرزه‌ای افتد به دلش، پیکرش مستی دنیا بپرد از سرش شعر کم و محکم تو خواندنی‌ست شعر تو در ذهن زمان ماندنی‌ست ماه تمامی و کلام تو نور ذکر تو خیر است و سلام تو نور باز از آداب زیارت بگو باز هم از شأن امامت بگو سورۀ لبخند خدا جامعه‌ست جامع اوصاف شما جامعه‌ست باز دلم نور خدایی گرفت شور «وَ کُنتُم شُفَعائی» گرفت آینه در آینه مات توام محو مرور کلمات توام وقت زیارت شد و یوم الغدیر وصف غدیریه و ذکر امیر سیر کن آیات و روایات را وصف کن آن پاک‌ترین ذات را از جلواتی ازلی گفته‌ای از صد و ده وصف علی گفته‌ای در شب ظلمت‌زدگان ماه اوست «أَوَّلُ مَن آمَنَ بِالله» اوست هر چه بر اوضاع جهان بگذرد در دو جهان هر چه زمان بگذرد آنچه تغیر بپذیرد علی‌ست وآن‌که نمرده‌ست و نمیرد علی‌ست آینه در آینه مات توام محو مرور کلمات توام کاش به آیین تو شاعر شوم با نظر لطف تو زائر شوم باز دلم تشنۀ ایوان اوست باز هوای حرمش آرزوست 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5074@ShereHeyat
هدایت شده از جامعه ایمانی مشعر
🌷 عید دخالت مردم در حکومت 🚩 در موضوع حکومت و مسائل سیاسی و مسائل عمومی جامعه در نظام اسلامی، «به من چه» نداریم! مردم برکنار نیستند. بزرگترین مظهر دخالت مردم در امور حکومت، است. خود غدیر این را به ما آموخت و لذاست که ، عید ولایت است، عید سیاست است، عید دخالت مردم در امر حکومت است، عید آحاد ملت و امت اسلامی است. رهبر معظم انقلاب ۱۳۷۵/۲/۱۸ 💠 جامعه ایمانی مشعر ✅ @www1542org
هدایت شده از شعر هیأت
از شأن علی، فقط خدا آگاه است از دامن او دستِ خرد کوتاه است گفتیم علی بن ابی‌طالب کیست؟ گفتند محمد بن عبدالله است! 📝 @ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
🔹دریا در غدیر🔹 چشمه‌ها جوشید و جاری گشت دریا در غدیر باغ عشق و آرزوها شد شکوفا در غدیر فصل باران بود و رویش، فصل سبز زیستن خنده، گل می‌کرد بر لب‌های صحرا در غدیر بود پیدا در زلال جاری تکبیرها نقطۀ پایان عمر تشنگی‌ها در غدیر جبرئیل آمد که: بلِّغ یا محمّد! زان‌که نیست این تجلّی را مجال جلوه إلاّ در غدیر رفت بالا از جهاز اشتران و خطبه خواند خطبه‌ای شورآفرین و شورافزا در غدیر تا که بردارد پیمبر پرده از رازی بزرگ کرد بیرون زآستین دست خدا را در غدیر عرشیان، در اشتیاق خاکیان می‌سوختند تا علی با دست احمد رفت بالا در غدیر «گفت: هرکس را منم مولا، علی مولای اوست» کرد گل، گل‌نغمۀ احمد چه زیبا در غدیر... دستِ رد بر سینه اغیار می‌زد آشکار «عادِ مَن عاداهِ» او افکند غوغا در غدیر گاه بیعت بود و، بدعت پا به پای فتنه‌ها خیمه می‌زد در کنار آرزوها در غدیر خشم‌های شعله‌ور، پژواک کینِ جاهلی خطِّ سیر خود جدا کرد آشکارا در غدیر... یاد دارید ای قیامت قامتان! مولا علی از قیام خود قیامت کرد برپا در غدیر؟! کهکشان در کهکشان، اشراق بود و روشنی از طلوع آفتابِ عالم‌آرا، در غدیر طور بود و نور بود و کشف و اشراق و شهود شد بهشت آرزوها آشکارا در غدیر... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2898@ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
🔹حقیقت اسلام🔹 غدیر، خاطری از گل شکفته‌تر دارد غدیر، یک چمن آلاله زیر پر دارد غدیر، از سفر حجّة البلاغ هنوز هزار خاطرۀ ناب در نظر دارد غدیر، چشم به راه حضور مهمانی‌ست که جان عاشق و چشم خدانگر دارد چه میهمان عزیزی، که در مدینۀ وحی غم هدایت و آزادی بشر دارد غدیر گفت: خدایا چگونه اقیانوس به سوی «برکۀ خم» نیّت سفر دارد؟... غدیر، جلوۀ سینا به خود گرفته، مگر از اتفاق شگفت‌آوری خبر دارد؟ غدیر دید، که یکصد هزار دل لرزید دل است و صحبت دلبر در او اثر دارد غدیر و صبر و سکوت نبی مسَلّم بود که پرده‌دار حرم، بیم پرده‌در دارد در این مکاشفه، ناگاه دست غیب آمد که از حقیقت اسلام پرده بردارد امین وحی خدا گفت: یا رسول الله بگو که شمس جمال تو یک قمر دارد کنون که چلّه‌نشینان همسفر جمع‌اند بگو که جامعه، حاجت به راهبر دارد بگو به حکم صریح خدا علی مولاست به هرکسی که ولای پیامبر دارد عبادت دو جهان، ناز ضرب شصت علی‌ست بگو کدام جوانمرد، این هنر دارد حدیث منزلتش را بخوان در این صحرا تلاوت از لب تو لذّت دگر دارد بگو به عارف و عامی مراقبت بکنند از این نهال، که هم سایه، هم ثمر دارد غدیر و آیۀ «یا اَیُّها الرَّسول» و علی چه ارتباط عمیقی به یکدگر دارد دلش رضا نشود جز به دوستی علی «مگر کسی که دل از سنگ سخت‌تر دارد»... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2901@ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
💠 فهرست کامل اشعار دهه اول محرم 🔹این چه آتشی است که پس از گذشت نزدیک به ۱۴۰۰سال، نه تنها لحظه‌ای فرو ننشسته، بلکه روز به روز در دل‌های عشاق شعله‌ورتر می‌شود! إِنَّ لِقَتلِ الحُسَينِ(علیه‌السلام) حَرَارَةً فِي قُلُوبِ المُؤمِنِينَ لا تَبرُدُ أَبَداً... 🔸این چه داغی است که با هیچ مرهمی التیام نمی‌یابد و این چه زخمی است که هر سال روز دهم محرم سر باز می‌کند و عالم و آدم خون می‌گریند! اَلسَّلامُ عَلى مَن بَكَتهُ مَلائِكَةُ السَّمَاءِ... 🔹هر روز یک گوشۀ جهان باید جلوه‌ای از کربلای او را در خود ببیند تا به یاد داغ فراموش نشدنی‌اش دل‌ها خون شود! لا یَوم کَیَومِکَ یا اَباعبدالله... 🔸این داغ عالم‌سوز سر فرو خفتن ندارد و چراغ دل‌ها را با شعلۀ خود روشن نگاه می‌دارد و چلچراغ هدایت را در مقابل دیدگان می‌افروزد! إِنَّ الحُسَينِ(علیه‌السلام) مِصباحُ الهُدی... 🔹این آتش خاموش نشدنی و این داغ بی‌التیام، روزگاران دیرینی است به جان شاعران نیز شعله انداخته تا در عزای اشرف اولاد آدم هم‌نوا با جن و ملک نوحه سر دهند و بر کشتۀ کربلا بگریند! تا هر سال در جستجوی اصل خویش، کجایید ای شهیدان خدایی بخوانند و انگشت حیرت به دهان بگیرند که این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست! 🔸این حسین کیست که هر چه از او می‌گویند و می‌سرایند، باز هم گفته‌ها در برابر ناگفته‌ها، همانند قطره‌ای است در برابر دریا! کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست که تر کنم سر انگشت و صفحه بشمارم 🔹این حسین کیست که رستاخیز کلمات در رستاخیز رثای او کم می‌آورند و این همه مرکب و جوهر که سالیانِ سال بر صفحات نقش عزا بسته‌اند، جوهرۀ ادای حق یک قطرۀ خون او را ندارند! عَجز الواصفون عَن صفتک ما عَرفناک حقّ معرفتک 🔸این حسین کیست که شعری که در رثای او سروده شده، هیچ‌گاه رنگ کهنگی به خود نمی‌گیرد و هر بار خوانده می‌شود دل‌ها را شعله‌ور می‌کند! خاموش محتشم که دل سنگ آب شد بنیاد صبر و خانۀ طاقت خراب شد 🔹این حسین کیست که هر سال شاعران داغدارتر از قبل در رثایش شعر می‌گویند و نوحه سر می‌دهند، اما باز دل‌ها آرام نمی‌گیرد. این سوگ‌سروده‌ها، همانند گوهرهای درخشانی هستند که باید آن‌ها را از گوشه و کنار گِرد آورد و با رشته‌ای تسبیح‌وار به هم آویخت تا سُبحۀ لب ستایشگران و مرثیه‌سرایان حضرتش باشد. 🔸باور ما این است که اشعار ماندگار ولایی، هیچ‌گاه رنگ کهنگی نمی‌گیرند و بارها و بارها می‌توان آن‌ها را در محافل اهل‌بیت اجرا کرد و هربار برای مخاطب لطف تازه‌ای داشته باشد. از سوی دیگر معرفی نوسروده‌های ولایی به هیآت و محافل اهل‌بیت نیز رسالتی است که کمتر از حفظ میراث ماندگار گذشته نیست. اشعار این پایگاه که در سال‌های اخیر و به مرور زمان، از بین اشعار فراوان، انتخاب شده، حاصل رصد دائمی آثار مکتوب شاعران و صفحات مجازی آنان برای دست‌یابی به شعر مناسب اجرا در هیأت است. شعری که محتوایی صحیح، بیانی سالم و زبانی استوار داشته باشد و در عین حال از قابلیت اجرا در هیأت نیز برخوردار باشد. 💠در ادامه جهت دسترسی سریع مخاطبان گرامی، فهرست موضوعات دهه اول محرم، ارائه شده است: - انتظار و عاشورا - هلال محرم - امام حسین علیه‌السلام - حضرت مسلم علیه‌السلام - ورود کاروان به کربلا - کربلای معلی - حضرت رقیه علیهاالسلام - حضرت زینب علیهاالسلام - شهیدان کربلا - حر ریاحی علیه‌السلام - حبیب بن مظاهر علیه‌السلام - زهیر بن قین علیه‌السلام - عابس بن شبیب علیه‌السلام - وهب بن عبدالله علیه‌السلام - سعید بن عبدالله علیه‌السلام - عمرو بن جناده علیه‌السلام - جوانان حضرت زینب علیهاالسلام - حضرت عبدالله علیه‌السلام - حضرت قاسم علیه‌السلام - حضرت علی اصغر علیه‌السلام - حضرت رباب علیهاالسلام - حضرت علی اکبر علیه‌السلام - حضرت عباس علیه‌السلام - شب عاشورا - عاشورا - شام غریبان - حرکت کاروان از کربلا - کاروان اُسرا - امام سجاد علیه‌السلام 🌐 shereheyat.ir/node/4817@ShereHeyat
هدایت شده از مشعر قزوین
با روضه حسین(ع) نفس تازه می‌کنیم... با «دعوت» روضه‌خونت هماهنگه! 🎤 اعزام روضه‌خوان برای محافل خانگی، محله‌ای، مغازه‌ای و...: 🌐 Davatt.ir ☎️ 09912700724 📲 wa.me/989912700724 📱 zil.ink/Davatt_ir 📱 @Davatt_ir دعوت فعلاً فقط در ، و فعال است. https://www.instagram.com/p/CghQnvKqLz9/?igshid=MDJmNzVkMjY=
هدایت شده از شعر هیأت
علیه‌السلام 🔹عکس حرم🔹 باز هم آب بهانه شد و یادت کردم یادت افتادم و با گریه عبادت کردم اشک‌ها ریختم و غسل شهادت کردم روضه‌خوانت شدم و عرض ارادت کردم تا بیفتد به من آن گوشه‌ نگاهت، آن‌گاه «هرکه دارد هوس کرب‌وبلا بسم‌الله» حرفی از کرب‌وبلا شد که دلم می‌لرزد چشمم از اشک پُر و عکس حرم می‌لرزد باز هم مرثیه در دست قلم می‌لرزد کوه هم شانه‌اش از وسعت غم می‌لرزد وقت پرواز شد و باز شنیدم در راه «هرکه دارد هوس کرب‌وبلا بسم‌الله» کاروان رفت و زمان از سفرت جا می‌ماند آسمان خیره به چشمان ترت جا می‌ماند شهر از فیض نماز سحرت جا می‌ماند کعبه از گردش بر دور سرت جا می‌ماند و تو گفتی که شده راه سعادت کوتاه «هرکه دارد هوس کرب‌وبلا بسم‌الله»... ناگهان حس غریبانه‌ای آمد به وجود چشم‌ها باز شد و در پی یک کشف و شهود بوی سیب آمد و می‌خواند لبم اذن ورود در همان لحظه که غیر از تو دگر هیچ نبود در و دیوار حسینیه‌ همه شد مداح «هر که دارد هوس کرب‌وبلا بسم‌الله» 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1024@ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
🔹آرزوی کربلا🔹 در سرم پیچیده باری، های و هوی کربلا می‌روم وادی به وادی رو به سوی کربلا می‌روم افتان و خیزان، از دل بن‌بست‌ها جاده‌ای پیدا کنم تا جست‎‌وجوی کربلا تشنگی می‌بارد از ابرِ سترون، می‌روم تا بنوشم جرعه آبی از سبوی کربلا ترسم این بیراهه‌ها با خویش مشغولم کنند «بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا» من نمی‌دانم کی‌ام یا از کجایم، هر چه هست آب‌رو می‌آورم از خاک کوی کربلا مانده در گوشم صدای پای «هل من ناصر»ی خواهم اکنون تا شوم لبیک‌گوی کربلا بغض تاریخم، نباید در خودم ویران شوم باید آوازی بخوانم با گلوی کربلا در سرم شوری دگر برپاست، شمشیرم کجاست؟ «بر مشامم می‎رسد هر لحظه بوی کربلا» 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3174@ShereHeyat