هدایت شده از شعر هیأت
#فاطمیه
#امام_عصر علیهالسلام
#دوبیتی
🔹مزار بینشان🔹
ببین، تاریخ در تکرار ماندهست
جهان در حسرت بسیار ماندهست
نمیآیی چرا؟ چشمانتظارت
گلی بین در و دیوار ماندهست
دل سبز و جوانی دارد این گل
ولی قدِّ کمانی دارد این گل
بیا، چشمانتظار توست آخر
مزار بینشانی دارد این گل
جهان در انتظار آفتاب است
تمام رنجهایش بیحساب است
کسی با ذوالفقار از دور پیداست
جهان در معرض یک انقلاب است
📝 #سیدحبیب_نظاری
🌐 shereheyat.ir/node/2409
✅ @ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#غزل
🔹تسبیحِ گریه🔹
توان واژه کجا و مدیح گفتن او؟
قلم قناری گنگیست در سرودن او
کشاندنش به صحاریِ شعر ممکن نیست
کُمیتِ معجزه لنگ است پیش توسن او
چه دختری، که پدر پشت بوسهها میدید
کلید گلشن فردوس را به گردن او
چه همسری، که برای علی به حظّ حضور
طلوع باور معراج داشت دیدن او
چه مادری، که به تفسیر درس عاشورا
حریم مدرسۀ کربلاست دامن او
بمیرم آن همه احساس بیتعلق را
که بار پیرهنی را نمیکشد تن او
دمی که فاطمه تسبیح گریه بردارد
پیام میچکد از چلچراغ شیون او
از آن ز دیدۀ ما، در حجاب خواهد ماند
که چشم را نزند آفتاب مدفن او
📝 #غلامرضا_شکوهی
🌐 shereheyat.ir/node/5842
✅ @ShereHeyat
هدایت شده از شعر انقلاب
🌷تقدیم به شهید مظلوم مولوی عبدالواحد ریگی
شیعه و سنی ندارد میشود آزاده بود
در کرامت مثل«عبدالواحدِ» دلداده بود
تا که فرمان میدهد رهبر، به گوش جان شنید
رسته از دلبستگیها در مسیر جاده بود
میشود در فتنهها سرباز راه عشق بود
خارچشمِ دیگرانِ خائنِ واداده بود
میشود تهدیدها را فرصتِ پرواز کرد
تا شمیمی از شهادت میرسد آماده بود
دیدهام سیر بزرگان در دل تاریخ را
هر کسی گنج بزرگی یافته، افتاده بود
میشود با یک اشاره، عشق را از سر نوشت
میشود حتی اگرناخورده، مست از باده بود
در ازای عاشقی در «مسجد مولا حسین»
حضرت مولاش از جام شهادت داده بود
کی سزایش بود تا با جز شهادت جان دهد؟!
او که در آماج تیر دشمنان اِستاده بود
✍🏻 #احمد_رفیعی_وردنجانی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
هدایت شده از شعر انقلاب
مُحکم بگیر روسریات را...
مُحکم بگیر روسریات را رها نکن!
جایِ خدا، مُعامله با کدخدا نکن
محکم بگیر روسریات را در این مسیر
از جَوّ بیحیایِ خیابان، حیا نکن
کاری که با تفنگ! رضاخان نکرده را
خود با به باد دادنِ زلف ِدوتا نکن
لَختی به نیمۀ پُرِ لیوان نگاه کن
پایِ نداشته! داشتهها را فدا نکن..
«پیش آی و گوشِ دل به پیام سروش کن»
با هر غریبه رازِ مگو بَرمَلا نکن
چون ما اگر که هَمرهیِ خِضر میکنی
آسوده دار خاطر و چون و چرا نکن
در آسیاب کهنۀ دشمن نریز آب
وَاندر میانِ خانهات آتش به پا نکن..
«ای گُل به دستمالِ هوسپیشگان مَرو!»
بر قاتلِ برادرت آغوش وا نکن
امروز اگر حسینِ زمان را نیافتی!
فردا بَنایِ روضه و یا لَیتَنا نکن
این را بدان که مثل قطار است انقلاب
خود را از انقلابِ خمینی جدا نکن
✍🏻 #حسین_خزائی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
(معترض)
من از تو معترض تر هستم امّا اعتراض این نیست
چُنین سوزاندنِ هر مسجد و هر بانک و ماشین نیست
من از تو معترض تر هستم امّا اعتراض من
بیانش با چماق و سنگ و بطری های بنزین نیست
سزای حافظ امنیّت و ناموس این ملّت
شعار بی شرف یا فحشِ ناموس و توهین نیست!
من از تو معترض تر هستم امّا خوب می دانم
که کام هیچکس جز دشمن از آشوب شیرین نیست
خدا لعنت کند ناهَمرهان سُست عنصر را
فقط ارشاد مال مردم بدبختِ پایین نیست
فقط ارشاد را محدود در پوشش نباید دید
فقط منکر که مویِ لُخت یا پوشیدنِ جین نیست
خدا لعنت کند در هر لباسی هست مفسد را
گناهی بدتر از غِفلت از احوال مساکین نیست
چرا خوابید مسئولین اُرگانهای فرهنگی
چرا نسل جوان درباره ی آینده خوشبین نیست
چرا خوابید! هشتک های دشمن بوی خون دارند
جهاد اکبری واجبتر از تبیین و تبیین نیست
من از تو سفره ام خالی تر و کوچکتر است امّا
برای گریه کردن شانه ي بیگانه تسکین نیست
اگر ایراد در کار است، ایراد از مسلمانی ست
مسلمان! کار ما ایراد دارد، مشکل از دین نیست
اگر دیدی عوض شد جای جلّاد و شهید امروز
اگر چون قبلتر ها حُرمتِ عمّامه سنگین نیست
اگر در زاهدان بعد از نماز جمعه ها بَلواست
اگر دیگر نشان از وحدت یاران دیرین نیست
اگر گیسوی مهسا دستِ داعش شد کلاشینکف
اگر مادر پدر روي سر آن طفل! آرتین نیست
اگر صحن حرم را قتلگاه زائرین کردند
اگر دیگر کسی از ذبحِ خلقُ الله غمگین نیست
اگر یک بی وطن! مامور ما را زیر می گیرد
اگر اخبار داغِ شهر جز تشییع و تدفین نیست
تو که شمشیر از رو بسته ای و در خیابانی!
تو که اَسبت برای تاختن بر اَجنبی زین نیست!
مُقصّر هستی و باید تقاصش را بپردازی
غلط کرده! کسی که گفته دستان تو خونین نیست
به دِه زَد دزد، در آن شب که ما درگیر هم بودیم
می آید هرکس و ناکس به آن باغی که پرچین نیست
تو ضدّ انقلابی! معترض دلسوزِ ناراضی ست
تو ضدّ انقلابی! معترض ضدّ قوانین نیست
صفِ مردم همیشه از صفِ دشمن سوا بوده
منافق! اسم این پاتخت تهران است، برلین نیست
#حسین_خزائی
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
#انجمن_رضوی_قزوین
@mkomeit
هدایت شده از مشعر قزوین
#لبیک_یا_امام
🔸 پس از اولویتسنجی محورهایمحتوایی
و هماندیشی جامعه فعالان هیأت،
شعار
🚩 «ای حجابت آبروی مادران شهر ما»
بهعنوان شعارمشترک جامعه محباناهلبیت(ع) و هیآت در ایام فاطمیه ۱۴۰۱
انتخاب شد.
🔹 لذا از تمام هیأتها و مجموعهها، خواسته میشود تا ضمن حفظ شعار و نشان و استقلال خود، با نمایش جلوهای از وحدت و همدلی جامعه هیأتهای حسینی، در این حرکت جمعی هم مشارکت نمایند و این شعار را در حاشیه
تولیدات، تبلیغات و فضاسازی هیأت درج کرده، و در محتوای هیأت مدنظر قراردهند.
🏷 نشاننوشته شعار بهزودی تقدیم میشود.
💠 جامعه ایمانی مشعر
@www1542org
@mashareqazvin
هدایت شده از شعر هیأت
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#غزل
🔹بیوفایی یثرب🔹
ماهی که یک ستاره به هفت آسمان نداشت
جز هالهای کبود از او کس نشان نداشت
گفتن همان و عالمی آتش زدن همان
خورشید بود و جز دل خود همزبان نداشت
تا در شنید قصّهاش، آتش گرفت و سوخت
در، چوب بود و طاقت آتشفشان نداشت
از گل لطیفتر هوس باغ کرده بود
مجذوب بود و حوصلۀ این و آن نداشت
این چند روز هم به لبش جان رسیده بود
میخواست تا علیست بماند، توان نداشت
ممکن نبود حرف علی را زمین نهد
حیدر توان این که بگوید بمان، نداشت
دستاس هم که بود علی دست بسته بود
زهرا که رفت سفره نمک داشت، نان نداشت
مجبور شد علی که حمایل به تن کند
دریای بیوفایی یثرب کران نداشت
📝 #سیدرضا_جعفری
🌐 shereheyat.ir/node/1917
✅ @ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت | نوحه و سرود
زمینه؛ مظلومترین.mp3
زمان:
حجم:
1.68M
#فاطمیه
#زمینه
🔹مظلومترین🔹
(شب بود، بیبی با همه دردهایی که داشتند، حسنین را صدا زدند؛ حتما کار مهمی بود)
یا حسن یا حسین!
میخوام بگم براتون
تا سحر از باباتون
باباتون علی، مرد تمامه
باباتون علی، به همه امامه
توی این شبا، ذکر یا علی، ذکر دعامه
باباتون علی، کوه یقینه
باباتون علی، مظلومترینه
باباتون علی برا فاطمه معنی دینه
میخونن اَرض و سما
«یا حیدر، یا مرتضی»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(شب دیگری امیرالمؤمنینعلیهالسلام
بچهها را صدا زدند، حسنم حسینم بیایید)
یا حسن یا حسین!
میگم شبیه بارون
از فاطمه براتون
مادر شما، مادر آبه
مادر شما، روح حجابه
پناه همه، تو شلوغیِ روز حسابه
مادر شما، یکتنه مرده
مادر شما، دریای درده
کی میدونه که داغ کوچهها با من چه کرده
این ذکر معظمه
«یا زهرا، یا فاطمه»
شاعر و نغمهپرداز: #سیدعلی_حسینی
🌐 shereheyat.ir/node/5412
✅ @ShereHeyat_Nohe
«ما فقط زیر پَرِ چادرتان آرامیم...»
تجمع بزرگ بانوان فاطمی
هیات های بانوان قزوین
❇️در توصیف مقام زن مسلمان ایرانی و اعتراض به ظلم های بی شمار غرب به زنان و مطالبه گری نسبت به وضعیت بی بند و باری
❇️سخنران:
حجت الاسلام روانبخش( از قم)
❇️مداح:
کربلایی عبدالله باقری
❇️زمان: یکشنبه ۲۷ آذرماه
ساعت ۲/۳۰ تا اذان مغرب
مکان: مسجد الغدیر
هدایت شده از شعر انقلاب
انقلاب
قرار بود از این چشمه آب برداریم
نه اینکه تشنه شویم و سراب برداریم
قرار بود از این سفرۀ پر از برکت
برای مسألههامان جواب برداریم
قرار بود اگر ابر تیره را کشتیم
همه برابر از این آفتاب برداریم
بنا نبود که از باغ لالهها تنها
برای زینت دیوار، قاب برداریم
بنا نبود که از پایمال گلهامان
برای منفعت خود گلاب برداریم
بنا نبود به بیراههها کشانده شویم
به سمت مرگ و تباهی شتاب برداریم
چه شد که محو نفاق هزارچهره شدیم؟
قرار بود که از آن نقاب برداریم!
یقین از این شب تاریکوتار میگذریم
اگر قدم به سوی آفتاب برداریم
کجاست آن هیجان، آن شکوه، آن غیرت؟
مباد دست از این انقلاب برداریم
✍🏻 #علی_سلیمیان
🏷 #انقلاب_اسلامی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
هدایت شده از شعر هیأت
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#چارپاره
🔹دل سنگ آب شد🔹
کوه بودم، بلند و باعظمت
روی دامان دشت جایم بود
قد کشیدم ز خاک تا افلاک
ابرها، فرش زیر پایم بود
شب که چشم ستاره روشن بود
نور مهتاب، دل ز من میبرد
صبح، چون آفتاب سر میزد
اولین پرتوش به من میخورد
دفتر وحی حق که روز به روز
جلوهاش سبز و سبزتر بادا
در بیان شکوه من، دارد
آیۀ «والجبال اوتادا»
سینهام را اگر که بشکافند
لعل و الماس دیدنی دارم
از گذشت زمان و «دحو الارض»
خاطراتی شنیدنی دارم...
صبح یک روز چشم وا کردم
ضربۀ تیشه بود گوش خراش
تخته سنگی شدم جدا از کوه
اوفتادم به دست سنگ تراش
پتک سنگین و تیشۀ پولاد
سهم من از تمام هستی شد
حکم تقدیر و سرنوشت این بود
نام من «آسیای دستی» شد
گرچه از بازگشت خویش به کوه
پس از آن روزگار نهی شدم
این سعادت ولی نصیبم شد
که جهیز عروس وحی شدم
گوشۀ خانهای مرا بردند
که حضور بهشت آنجا بود
برترین سرپناه روی زمین
بهترین سرنوشت آنجا بود
دستی از جنس یاس و نیلوفر
شد در آن خانه آسیاگردان
گرچه سنگم، ولی دلم میخواست
جان او را شوم بلاگردان
هر زمان گرد خویش چرخیدم
میشنیدم تلاوت قرآن
روح سنگین و سخت من کمکم
تازه شد از طراوت قرآن
راز خوشبختی مرا چه کسی
جز خداوند دادگر داند
کی گمان داشتم مرا روزی
جبرئیل امین بگرداند
به مقامی رسیدهام که چنین
بوسهگاه فرشتگان شدهام
مثل رکن و مقام کعبه عزیز
در نگاه فرشتگان شدهام
بارها شد که با خودم گفتم:
ای که داری به کار نان دستی!
کاش هرگز ز خاطرت نرود
وامدار چه خانهای هستی؟
خانۀ آسمانی خورشید
خانۀ روشن ستاره و ماه
خانۀ وحی، خانۀ قرآن
خانۀ «انّما یُریدُ الله»
از همین خانه تا ابد جاریست
چشمۀ فیض، چشمۀ احسان
سایبانِ معطّرِ این جاست
سورۀ «هل أتی علی الانسان»
آسیابم ولی یقین دارم
که پناهندهام به سایۀ نور
سرنوشت مرا دگرگون کرد
اشک زهرا و ذکر آیۀ نور
یاس یاسین که با دعای پدر
آیۀ نور بود تنپوشش
داشت دستی به دستۀ دستاس
دست دیگر گلی در آغوشش
در محیطی که هر وجب خاکش
فخر بر آفتاب و ماه کند
آرزو میکنم که گاه به من
دختر کوچکی نگاه کند
گرچه از بازتاب گردش من
نان این خانه برقرار شدهست
شرمسارم از اینکه میبینم
دست زهرا جریحهدار شدهست
رفت خورشید وحی و آمد شب
سر نزد از ستاره سوسویی
صبح از کوچۀ بنیهاشم
شد بلند آتش و هیاهویی
تا بدانم چه اتّفاق افتاد
تا ببینم هر آنچه بوده درست
دل به دریا زدم به خود گفتم:
«چشمها را دوباره باید شست»
دیدم آن روز صبح منظرهای
که به خود مثل بید لرزیدم
آتشم زد شرار دل وقتی
شعلهها را به چشم خود دیدم
در همان آستانهای کز عرش
قدسیان را به آن نظرها بود
اشک چشم ستارگان میریخت
بین دیوار و در خبرها بود
من به حسرت نگاه میکردم
باغ گل را میان آتش و دود
جز خدا هیچکس نمیداند
که چه آمد به روز یاس کبود
با همان دست عافیتپرور
که پرستاری پدر میکرد
از امام زمان خود یاری
در هیاهوی پشت در میکرد
هیزم آوردن، آتش افروزی
سهم هر رهگذر نبود ای کاش
خبر ناشنیده بسیار است
خبر میخ در نبود ای کاش
دست خورشید را که میبستند
شرح این ماجرا کبابم کرد
آنچه پشت در اتّفاق افتاد
سنگم امّا ز غصّه آبم کرد
📝 #محمدجواد_غفورزاده
🌐 shereheyat.ir/node/1941
✅ @ShereHeyat
شب یلدای تدفین
غریبی که ز چشمش آه می ریخت
و بغض خویش را در چاه می ریخت
بمیرم در شب یلدای غربت
چه دردی! خاک بر ماه می ریخت
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit