بمناسبت اعیاد شعبانیه و همزمان با ولادت امام سجاد علیه السلام #اسماعیل_سکاک شاعر آیینی استان قزوین درجشنواره صحیفه سجادیه که به همت معاونت فرهنگی دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی در بندر عباس برگزار شد در بخش آزاد حائز رتبه چهارم و به عنوان یکی از آثار برگزیده این جشنواره معرفی گردید.
مجمع شعرای آئینی کمیت قزوین ضمن تبریک به این شاعر گرامی و انقلابی استان،توفیقات روزافزون همه ی شاعران و هنرمندان استان بالاخص جناب آقای سکاک را از خداوند متعال خواهان می باشد.
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
🔺دعاهای صحیفه
پیری که دعا از نفسش وام گرفته ست
بی واسطه از دست خدا جام گرفته ست
با زمزمه ی ناب دعاهای صحیفه
دل داده به معبود و دلارام گرفته ست
جز وحی نبودهاست مناجات ائمه
از ذات خدا بنده اش الهام گرفته است
او شافی هر منتظر درد کشیده ست
بیمار اسیران به خطا ، نام گرفته ست
با آنکه دلش را ستم کرببلا سوخت
در سینه عزای سفر شام گرفته است
در رنج و بلا بود پس از واقعه ، اما
آسودگی از گردش ایام گرفته است
#اسماعیل_سکاک
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
🔺 چند رباعی بمناسبت تولد حضرت علی اکبر علیه السلام و گرامیداشت روز جوان
عالم شده مشعوف مبارک بادت
پیچیده به گوش آسمان فریادت
آنقدر شریف و سربلندی که عزیز
شد " روز گرامی جوان "میلادت
💠💠💠
در حسن و ادب تو را زبانزد خواندند
دیدند چو زیبایی ات اشهد خواندند
آن قدر شبیه جد خود بودی که
در کرب و بلا تو را محمد خواندند
💠💠💠
آن قدر که از داغ عطش سوخته ای
از گفتن راز عشق لب دوخته ای
درس ِادب و وفا و جنگیدن را
زیرِ دستِ عمویت آموخته ای
💠💠💠
ای سرو که با تیغ و سنان لاله شدی
ارباً اربا چکیدی و ژاله شدی
تا خاطره ی "فاطمه" را زنده کنی
در روز مصاف هیجده ساله شدی
💠💠💠
چشمان حرم غرق تماشا شده بود
آن صورت خون گرفته زیبا شده بود
انگار که از فرق ِ علی اکبر
شق القمر دوباره پیدا شده بود
#اسماعیل_سکاک
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
🔺رباعی های انتظار
هر گوشه ی شهر را مزّین کردیم
پیراهن اشتیاق بر تن کردیم
تا جشن تولد تو را درک کنیم
یک شمع هزار ساله روشن کردیم
💠💠💠
این دست به نردبان شباهت دارد
این چشم به آسمان شباهت دارد
بر گوشه ی ایوان دلم تابیدی
این خانه به جمکران شباهت دارد
💠💠💠
عاقل که نه مجنون تو هستیم ، آقا
با این همه دلخون تو هستیم ، آقا
هر آنچه نخواستیم حتی دادی
عمری ست که ممنون تو هستیم ، آقا
💠💠💠
نور تو به شهر منتشر می گردد
از ظلم زمانه منزجر می گردد
یک روز تمامِ بغض های عالم
با آمدن ِتو منفَجر می گردد
💠💠💠
این فاصله ها به وصل می انجامد
این خاطره ها به اصل می انجامد
چرخیدن این دوازده ماه تمام
با اذن شما به فصل می انجامد
#اسماعیل_سکاک
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
اول سال با یک تبسم
گل جوانه زده با ترنم
شور سر مستی ام شد مضاعف
آخر ماه اسفند ، بی خم
داد رهبر پیام قشنگی
کرد تاکید او بار چندم
تا شکوفا شود رشد تولید
با شعار مهار تورم
#اسماعیل_سکاک
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
باز هم لحظه ی توسل شد
دستها سمت آسمان پل شد
ذکر یارب نشست روی لبم
پر شد از شوق آفتاب شبم
به مزار شهید راهم داد
صاحب این حرم پناهم داد
آمدم عاشقانه بر درگاه
آمدم یا وجیه عندالله
من به این آستانه مدیونم
از خدا تا همیشه ممنونم
من به آستانه مهمانم
تا همیشه گدای سلطانم
پسر حضرت امام رضا
دلبر حضرت امام رضا
صاحب صحن و گنبد و حرمی
مثل اجداد خویش محترمی
روی آورده ام به سوی شما
شهر را مست کرده بوی شما
پدر و مادرم بقربانت
پسر و دخترم بقربانت
از همین لحظه دودمانم را
می سپارم بدستت ای آقا
دوست دارم پناه ما باشی
روز محشر گواه ما باشی
ما در این کوچه ها بزرگ شدیم
به هوای شما بزرگ شدیم
به سلام همه جواب تویی
ما همه تشنه ایم آب تویی
گنبد از هر طرف نمایان است
شهر قزوین ستاره باران است
زائران دلشکسته آمده اند
همه با حال خسته آمده اند
ایستادم دوباره بر درگاه
آمدم یا وجیه عند الله
زیر باران اشگ نازم کن
از همه خلق بی نیازم کن
سال ما سال "مهدی" زهراست
هفت سین در کنار تو زیباست
"ساعت و سنجد و سماق و سلام "
آرزوی سلامتی امام
"سبزه و سیب و ماهی و سنبل "
عکسهای قشنگ چندین گل
به عطایت امید دارم من
با خود عگس شهید دارم من
شهدای عزیز ایرانی
مثل سردارشان سلیمانی
دور ارباب عشق چیده شدند
جزء اصحاب بر گزیده شدند
لاله هایی که روسپید شدند
به هوای حرم شهید شدند
احسن الحال من تویی آقا
گل هر سال من تویی آقا
روی دوشم خجالتی دارم
آرزوی سلامتی دارم
آرزوی شفای بیماران
رفع غم از دل گرفتاران
آمدم تا دعا کنم اینجا
بهر تعجیل یوسف زهرا
می کنم من دعا برای ظهور
تا شود مشگلات مردم دور
ای خدا در دلم تجلی کن
دردهای مرا تسلی کن
روزگار ظهور نزدیک است
مردی از نسل نور نزدیک است
#اسماعیل_سکاک
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
شب قدر است و در پیش خدا پرونده ها باز است
برای توبه کردن در به روی بنده ها باز است
تمام مردگان هم غرق رحمت میشوند امشب
تعجب نیست وقتی در به روی زنده ها باز است
گرفته دستها را مثل «حر» بالا و می گرید
که آغوش خدا بر روی سرافکنده ها باز است
کشد دست نوازش بر سرم آری امیدی هست
که بین گریه ها جایی برای خنده ها باز است
اگرچه بسته راه زندگی بر ما در این بازی
در آخر خانه ای تا بردن بازنده ها باز است
سکوتی سخت جانم را گرفته ناله می بارم
ز خود شرمنده ام وقتی لب شرمنده ها باز است
#اسماعیل_سکاک
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
ایجاد شد به سایه ی دستت جهان علی
حتی جهان که نه همه ی لامکان علی
گفتند کعبه است محل ولادتت
کردیم ما طواف تو را هر زمان علی
هر جا سخن ز مرتبه ی پهلوانی است
نام تو است الگوی هر قهرمان علی
گشتند کائنات به هنگام اعتکاف
در مسجد نگاه تو تسبیح خوان علی
یعقوب و نسلهای پس از او ز صبر تو
انگشت مانده اند همه بر دهان علی
کردی اگر چه روی زمین زندگی ، ولی
بوده ست جای پای تو در آسمان علی
سنگی شکست آیینه ی غربت تو را
شد چاه غمگنانه تو را همزبان علی
همبازی تمام یتیمان کوفه ای
بودند شاد با تو همه کودکان علی
در سلطنت اگر چه وزیر محمدی
بودی ولی تو سرور پیغمبران علی
ما قطره ایم و وصف تو در وسع ما نبود
دریا تویی و وسعت تو بیکران علی
#اسماعیل_سکاک
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
سلام برای قدس
باز هم خون کسی از رگ غیرت جوشید
از دل خاک وطن چشمه ی همت جوشید
چکمه پوشید و کسی چفیه به گردن انداخت
لرزه بر هیکل پوشالی دشمن انداخت
شب این طائفه را صبح رقم خواهد زد
و فلسطین راحت باز قدم خواهد زد
پنجه در پنجه طوفان زد و بارانی شد
وقت ویران شدن لشکر سفیانی شد
کرد آشفته کسی خواب یهودی ها را
سنگ زد آینه ی قاب یهودی ها را
گوش کن قصه ی این قوم شهادت پیشه
با شهیدان فراوان شده طاقت پیشه
می شود موشکشان بر سر دشمن سجیل می هراسد ز همین صاعقه ها اسرائیل
وقت آن است جهان یکسره بیدار شود
سنگ بر روی ستمکار تلمبار شود
بر سر ماذنه ها بانگ اذان شد توحید
روی پیراهن شب خون کسی شد خورشید
باز هم وقت جدا گشتن رود نیل است
غرق در موج فنا ، لشکر اسرائیل است
از دل طور تجلی زده بیرون موسی
شده آماده ی یک جنگ جهانی دنیا
وقت جنگیدن ، با هفت سر دیو رسید
وقت نابودی ارکان" تلآویو " رسید
روی پیشانی اندوه اگر چین داریم
ما مسلمانیم ما داغ فلسطین داریم
بر سر شانه ی این شهر جوانی می رفت
کوچه در کوچه تب مرثیه خوانی می رفت
کرده با خون جگر روزه ی خود را افطار
شده با بمب ، کسی وقت سحر ها بیدار
لبشان روزه ولی شعر رهایی زیباست
مسجد الاقصی آیینه ی نسل فرداست
سهمشان گر چه در این همهمه ها دربدری ست
همه شهر گواهند که خاک پدری ست
هست تا رهبرشان سید حسن نصرالله
می شود پیروز بر قوم یهود حزب الله
به همین آیه ی "زیتون " و یا " تین " سوگند
به شهیدان سرافراز فلسطین سوگند
رمز پیروزی تو وعده ی قرآن باشد
زنده تا روز ابد نام شهیدان باشد
قدس ای قبله ی اجداد خدا حافظ تو
می شوی از ستم آزاد خدا حافظ تو
#اسماعیل_سکاک
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
شن های طبس
وقتی هوا آلوده ی بال مگس بود
دنیا اسیر لحظه های پیش و پس بود
آن روز در اندیشه ی تاریک انسان
روشن ترین مفهوم آزادی ، قفس بود
بوی تهاجم می رسید از پرده ی شب
اما خدا بیچاره گان را ، دادرس بود
چشم تمام خستگان آرام در خواب
بیدار اما ، چشم شن های طبس بود
در چشم سُربی هواپیما اثر کرد
تک دانه های شن ،که کمتر از عدس بود
دشمن اگر چه داشت احساس بزرگی
اما در آنجا خوارتر از خار و خس بود
تنها دعای خالص یک پیر آگاه
آن شب برای رفع آن آشوب ، بس بود
امروز اگر اسطوره ی تاریخ گشتیم
از همت آن عارف صاحب نفس بود
#اسماعیل_سکاک
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
برای استاد سید جلال موسوی
بعد از تو در محافل ما شور و حال نیست
حتی برای شعر شنیدن مجال نیست
آرام می توان ز سر شانه ها پرید
پرواز تا بهشت نیازی به بال نیست
خطی نوشته بود به پیشانی ات اجل
در استکان عمر بجز مرگ فال نیست
ای شعر ناتمام که در خاک رفته ای
حتی برای آمدنت احتمال نیست
آنجا سکوت حرف نخستین واژه هاست
در زیر خاک حوصله ی قیل و قال نیست
نام تو زنده است بقا در کتاب توست
درخاطر زمانه هنر را زوال نیست
"در کربلا همایش گلهای پرپر است"
جز شعر اهل بیت برایت کمال نیست
پرسیدم از تو وعده ی دیدار ما کجاست
اما دگر زمان جواب و سوال نیست
در شعر و در صداقت و نوآوری هنوز
آیینه ای به پاکی "سیّد جلال" نیست
#اسماعیل_سکاک ۱۳۴۰۲/۲/۶
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
خرداد خاطره ها
می خواست خدا نام تو در یاد بماند
با خاطره ها نیمه ی خرداد بماند
در دوره ی تاریکی زور و زر و تزویر
در گوش زمان سرخی فریاد بماند
گلبانگ رهایی تو را فیضه آن روز
نگذاشت که درپرده ی بیداد بماند
ای پیر جهاندیده قرار است قیامت
همراه تو از لحظه ی میلاد بماند
اعلام خطر کردی و گفتی که نباید
بر گرده ی ما سلطه ی جلاد بماند
باید برود زردی از این کشور سر سبز
باید که دل غمزدگان شاد بماند
با همت مردان کفن پوش ورامین
از خون شهیدان ، وطن آباد بماند
در باور ما سهم پرنده ست رهایی
باید که قفس بشکند آزاد بماند
شد نهضت خونین تو پاینده که امروز
در خاک وطن لاله و شمشاد بماند
#اسماعیل_سکاک
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
بت شکن
پیری که بی عصا کمر رود را شکست
با یک اشاره قدرت نمرود را شکست
از گوشه ی حیاط قدیمی بلند شد
پس کوچه های ساکت و مسدود را شکست
راهی به شاهراه خیابان ما کشید
این جاده های خاکی و محدود را شکست
آویخت روی شانه ی طاغوتها ها تبر
هر بُت که در مسیر خدا بود ، را شکست
نجوای عارفانه ی شب های خلوتش
آواز عاشقانه ی داوود را شکست
خورشید جاودان جماران پس از طلوع
ابری ترین هوای غم آلود را شکست
درهم شکست سلطه ی بیداد قرن را
با جلوه ای خدایی نمرود را شکست
#اسماعیل_سکاک
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
برای شهدای مظلوم هسته ای و پرتاب غرور آفرین موشک فتاح
ایران همیشه مردمی آگاه دارد
روی سرش دست ولی الله دارد
در آسمان آبی و پهناور خویش
او بعدِ خورشیدِ جماران ماه دارد
با همتی از نسل تهرانی مقدم
والفجر دارد، موشک فتاح دارد
ما را اگر چه دشمنان تحریم کردند
هر موشکی در قلب دشمن راه دارد
باشد اَشداء علی الکفار ، موشک
دشمن از این فن آوری اکراه دارد
سرسبزی این سروهای قد کشیده
ریشه در آب و خاک ثارالله دارد
هر عزتی که در جهان امروز دارد
از نهضت خونین روح الله دارد
آهسته تر اینجا قدم بردار، این خاک
با هر شهیدش یک زیارتگاه دارد
#اسماعیل_سکاک
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
برای مولا
ایجاد شد به سایه دستت جهان علی
حتی جهان که نه همه ی لامکان علی
گفتند کعبه است محل ولادتت
کردیم ما طواف تو را هر زمان علی
هر جا سخن ز مرتبه ی پهلوانی است
نام تو است الگوی هر قهرمان علی
گشتند کائنات به هنگام اعتکاف
در مسجد نگاه تو تسبیح خوان علی
یعقوب و نسلهای پس از او ز صبر تو
انگشت مانده اند همه بر دهان علی
کردی اگر چه روی زمین زندگی ، ولی
بوده ست جای پای تو در آسمان علی
سنگی شکست آیینه ی غربت تو را
شد چاه غمگنانه تو را همزبان علی
همبازی تمام یتیمان کوفه ای
بودند شاد با تو همه کودکان علی
در سلطنت اگر چه وزیر محمدی
بودی ولی تو سرور پیغمبران علی
ما قطره ایم و وصف تو در وسع ما نبود
دریا تویی و وسعت تو بیکران علی
#اسماعیل_سکاک
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
پیام حسن بن علی...
بلند میشوم از جا به احترامِ حسن
سلام و صبح بخیرم شده سلام حسن
نوشته است برای حسین گریه کنید
رسیده است به ما اینچنین پیام حسن
حسن امامِ حسین است وقت صلح و قیام
شده است کرب و بلا ثبت با قیام حسن
شده ست پخش زبعد علی ولی الله
به روی ماذنه ذکر علی الدوامِ حسن
کریم های زمان هم گدای او هستند
که ثبت شد همه ی سفره ها به نام حسن
سه با زندگی اش را به این و آن بخشید
بگیر آزاده ، درس از مرام حسن
بیاد غربت و صحن و سرای او زده ام
درون سینه حسینه ای به نام حسن
به چار گوشه ی بازار حُسن در عالم
شدند خیل خریدارها غلام حسن
امید آنکه رسد دست ما به مرقد او
شبیه خانه ی کعبه به استلام حسن
همیشه رهبر محبوب مؤمنین باشد
به ذهن هم نرسد فکر اتهام حسن
حسین،هیچ زمانی شبیه روز تو نیست
چه گریه ها که نکردیم با کلام حسن
#اسماعیل_سکاک
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
قطار قزوین _مشهد
کنار سفره که بودیم حرف مشهد شد
وزید بوی خراسان و ناگهان رد شد
دوباره یاد غریب آشنا و شوق حرم
و سیل اشک که در پشت پلکها سد شد
و دخترم که به دل حسرت زیارت داشت
درست همنظر مرتضی و احمد شد
دو سال هست که تو قول داده ای بابا !
برای ما که نرفتیم ، واقعا بد شد
تمام بودنم آوار شد و یک لحظه
زمان برای عبور از خودش مردّد شد
دو روز بعد، بلیط و شروع یک پرواز
کبوترانه دلم بیقرارِ گنبد شد
قطار قزوین _ مشهد دُرست ساعت هشت
و ایستگاه که سرشار بوقِ ممتد شد
و چند ساعت دیگر به صحن گوهر شاد
نگاهِ منتظرم گرم ِرفت و آمد شد
#اسماعیل_سکاک
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
#انجمن_رضوی_قزوین
@mkomeit
سلام برای قدس
باز هم خون کسی از رگ غیرت جوشید
از دل خاک وطن چشمه ی همت جوشید
چکمه پوشید و کسی چفیه به گردن انداخت
لرزه بر هیکل پوشالی دشمن انداخت
شب این طائفه را صبح رقم خواهد زد
و فلسطین راحت باز قدم خواهد زد
پنجه در پنجه طوفان زد و بارانی شد
وقت ویران شدن لشکر سفیانی شد
کرد آشفته کسی خواب یهودی ها را
سنگ زد آینه ی قاب یهودی ها را
گوش کن قصه ی این قوم شهادت پیشه
با شهیدان فراوان شده طاقت پیشه
می شود موشکشان بر سر دشمن سجیل می هراسد ز همین صاعقه ها اسرائیل
وقت آن است جهان یکسره بیدار شود
سنگ بر روی ستمکار تلمبار شود
بر سر ماذنه ها بانگ اذان شد توحید
روی پیراهن شب خون کسی شد خورشید
باز هم وقت جدا گشتن رود نیل است
غرق در موج فنا ، لشکر اسرائیل است
از دل طور تجلی زده بیرون موسی
شده آماده ی یک جنگ جهانی دنیا
وقت جنگیدن ، با هفت سر دیو رسید
وقت نابودی ارکان" تلآویو " رسید
روی پیشانی اندوه اگر چین داریم
ما مسلمانیم ما داغ فلسطین داریم
بر سر شانه ی این شهر جوانی می رفت
کوچه در کوچه تب مرثیه خوانی می رفت
کرده با خون جگر روزه ی خود را افطار
شده با بمب ، کسی وقت سحر ها بیدار
لبشان روزه ولی شعر رهایی زیباست
مسجد الاقصی آیینه ی نسل فرداست
سهمشان گر چه در این همهمه ها دربدری ست
همه شهر گواهند که خاک پدری ست
هست تا رهبرشان سید حسن نصرالله
می شود پیروز بر قوم یهود حزب الله
به همین آیه ی "زیتون " و یا " تین " سوگند
به شهیدان سرافراز فلسطین سوگند
رمز پیروزی تو وعده ی قرآن باشد
زنده تا روز ابد نام شهیدان باشد
قدس ای قبله ی اجداد خدا حافظ تو
می شوی از ستم آزاد خدا حافظ تو
#اسماعیل_سکاک
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
غافل مشوید از مقام صلوات
پر نورترین است کلام صلوات
بر حضرت صاحب الزمان هدیه کنیم
یک حلقه گل به انضمام صلوات
@@
باید امشب کار خدایی بکنیم
با نام شما گره گشایی بکنیم
با دست امام منتظر می خواهیم
از یک صلوات رو نمایی بکنیم
@@
هر گوشه شعر را مزین کردیم
پیراهن اشتیاق بر تن کردیم
تا جشن تولد تو را درک کنیم
یک شمع هزار ساله روشن کردیم
#اسماعیل_سکاک
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
تا دید پیمبر حسنش را بوسید
دست و سر و صورت و تنش را بوسید
تا از رطب لبانش افطار کند
با شوق مکرر دهنش را بوسید
#اسماعیل_سکاک
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
انگورهای طوس
ضامن گرفته ایم امام رئوف را
مبهوت مانده ایم دو چشم عطوف را
ما آن مسافریم که اینجا شکسته ایم
بین نماز های جماعت صفوف را
نان می خورند از قِبَلِ نام تو هنوز
پیش تو رونقی ست تمام صنوف را
دل درشلوغی حرمت می برد ز یاد
ای حج بیکسان عرفات و وقوف را
از گوشه ی ضریح تو پیداست کربلا
راوی کجاست تا که بخواند لهوف را
می خواست سد ما بشود توده ی گناه
اما تو آمدی و شکستی کسوف را
انگور های طوس به جان تو ای امام
کردند تازه زخم " خُذینی سیوف " را
#اسماعیل_سکاک
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
نهضت خونین
می خواست خدا نام تو در یاد بماند
با خاطره ها نیمه ی خرداد بماند
در دوره ی تاریکی زور و زر و تزویر
در گوش زمان سرخی فریاد بماند
گلبانگ رهایی تو را فیضه آن روز
نگذاشت که درپرده ی بیداد بماند
ای پیر جهاندیده قرار است قیامت
همراه تو از لحظه ی میلاد بماند
اعلام خطر کردی و گفتی که نباید
بر گرده ی ما سلطه ی جلاد بماند
باید برود زردی از این کشور سر سبز
باید که دل غمزدگان شاد بماند
با همت مردان کفن پوش ورامین
از خون شهیدان ، وطن آباد بماند
در باور ما سهم پرنده ست رهایی
باید که قفس بشکند آزاد بماند
شد نهضت خونین تو پاینده که امروز
در خاک وطن لاله و شمشاد بماند
#اسماعیل_سکاک
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
پیامبر رحمت
خدا نخواست زمین بی خلیفه سر بکند
و از نداشتنِ رهنما ضرر بکند
خدا نخواست که شیطان فریبمان بدهد
به جای خیر بشر جاهلانه شر بکند
بدون واسطه از روح خود دمید به خاک
که تا ملائکه را نیز با خبر بکند
ز خاک ِخام سپس آفرید آدم را
و خواست حوا با عشق تازه سر بکند
به پاس حرمت تو نسل های بعدی را
اراده کرد خدا دختر و پسر بکند
تو نسل چندم آدم، نَه ، اولین هستی
که خواست عالم را با تو مفتخر بکند
و بعد خواست خدا یک یتیم امّی را
برای تربیتِ ما پیامبر بکند
#اسماعیل_سکاک
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
انگورهای طوس
ضامن گرفته ایم امام رئوف را
مبهوت مانده ایم دو چشم عطوف را
ما آن مسافریم که اینجا شکسته ایم
بین نماز های جماعت صفوف را
نان می خورند از قِبَلِ نام تو هنوز
پیش تو رونقی ست تمام صنوف را
دل درشلوغی حرمت می برد ز یاد
ای حج بیکسان عرفات و وقوف را
از گوشه ی ضریح تو پیداست کربلا
راوی کجاست تا که بخواند لهوف را
می خواست سد ما بشود توده ی گناه
اما تو آمدی و شکستی کسوف را
انگور های طوس به جان تو ای امام
کردند تازه زخم " خُذینی سیوف " را
#اسماعیل_سکاک
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
آمدم یا وجیها عندالله
باز هم در دلم صفا دارم
شوق دیدار سامرا دارم
ذره هستم غبار ره هستم
جذب خورشید یازده هستم
نعره های قلندری زده ام
می انگور عسگری زده ام
آمدم تا به باغ سامرا
در دلم هست داغ سامرا
او به من راه را نشان داده ست
خطر چاه را نشان داده ست
و بکم یمُسک السّما ، مولا
و بکم یَختم العطا ، مولا
صاحب صحن و گنبد و حرمی
مثل اجداد خویش محترمی
ایستادم دوباره بر درگاه
آمدم یا وجیها عندالله
سینه ام دارد اشتیاقت را
تا ببوسد مگر رواقت را
شیرها رام دست تو هستند
بی قفس پای بست تو هستند
علم را قله ی سترگی تو
مثل اجداد خود بزرگی تو
صاحب مجد و سروری هستی
قله ی عشق عسگری هستی
پسر جود و سبط کاظم تو
ما گداییم و فیض دائم تو
شرط توحید در ولایت توست
و رضایت خدا رضایت توست
بر لبت تا که جامعه گل کرد
خلق را تشنه ی توسل کرد
و بکم یمُسک السّما مولا
و بکم یختم العطا مولا
با شما روزی ام فراوان است
بی شما هر چه هست پایان است
دست آورده ام به سوی شما
با شمایم نه با عدوی شما
با شما حجت و صراط یکی ست
بی شما غصه و نشاط یکی ست
این همه عشق را کرشمه شما
السّلام علی الائمه شما
زائرم زائر شما هر روز
السلام علیکما هر روز
مَهبط الوحی معدن الرحمه
مُنتهی الحلم صاحب المنه
نامتان بسکه خوب و شیرین است
دوستی تان محبت دین است
با شما می شود نماز قبول
موجب شادی خدا و رسول
کُلّکم چشم کُلّکم شاهد
کلکم نور کلکم واحد
مادرت بر همه شفیعه شده ست
درجات شما رفیعه شده ست
ای آقا فدای لبخندت
چشم دارم به راه فرزندت
آخرین پیشوای معصومی
حیف از زهر کینه مسمومی
بارگاه تو تا خراب شده ست
دل شیعه ز غصه آب شده ست
اسوه صبر از چه بی تابی ؟
کشتی دین چرا به گردابی ؟
چشم هایم اگر چه تر باشد
جمعه یک روز خوش خبر باشد
خواب تیغ از نیام می گیرد
پسرت انتقام می گیرد
مادرت تا ترا بغل وا کرد
مثنوی راه بر غزل وا کرد
سامرا نور در جبین دارد
عزتش در جهان طنین دارد
راه باز است تا که هادی هست
شک هم این نکته را یقین دارد
تا ببوسد رواق پاکش را
آسمان سجده بر زمین دارد
بی نهایت شنیده ایم اما
وصف تو باز نقطه چین دارد
پسرت می رسد و خواهی دید
معجزاتی در آستین دارد
#اسماعیل_سکاک
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit