eitaa logo
مجمع کمیت قزوین
150 دنبال‌کننده
935 عکس
214 ویدیو
4 فایل
اولین کانال انتشار آثار شعرای آئینی استان قزوین کانون شعر و ادب دفتر آستان قدس رضوی قزوین
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه السلام 〰〰〰〰〰〰 عمر با غفلت گذشت و صرف قیل و قال شد روسیاهی قسمت این عبد بد اقبال شد اعتقادم پیش رنگ دار دنیا رنگ باخت بنده ات تطمیع شد، غافل شد و اغفال شد در صدایم جوهره باقی نمانده ای خدا! بد زبانی ام سبب شد که زبانم لال شد قلب من گر چه به دست اشکهایم فتح شد با نگاه سوی نامحرم، ز نو اشغال شد ماه شعبان دست من کوتاه ماند از دامنت ماه شعبان قسمتم یک مشت سیب کال شد کاش میگفتند روز اول ماه خدا روی ماه یوسف زهرا هم استهلال شد با لب خشکیده ام دادم سلامی بر حسین باز هم با روضه اش از روزه استقبال شد مادری قامت خمیده اشکهایم را خرید دستگیرم روضه خوانِ روضه ی گودال شد @mkomeit
🔹بحر کرم🔹 گر چه با کوه گران‌سنگ گناه آمده‌ایم لیک چون سنگ نشان بر سر راه آمده‌ایم بر سیه‌کاری ما هر سر مویی‌ست گواه گر چه خاموش ز اقرار گناه آمده‌ایم... شب ظلمانی ما نامه‌سیه چون مانَد؟ که به جولان‌گه آن رویِ چو ماه آمده‌ایم سبز کن بار دگر مزرع بی‌حاصل ما گر چه مستوجب آتش چو گیاه آمده‌ایم... جان ما را به نگهبانی عصمت دریاب که ز کوته‌نظری بر لب چاه آمده‌ایم رحم کن بر نفَس سوختۀ ما یارب! که در این راه، عنان‌ریز چو آه آمده‌ایم نیست ممکن که شود خدمت ما پا به رکاب با قدِ خم شده آخر همه راه آمده‌ایم... پاک کن از خودی، آیینۀ خودبینی ما که به درگاه تو از خود به پناه آمده‌ایم... نیست انصاف، نظربسته گذشتن از ما به امیدی به سر راه نگاه آمده‌ایم «صائب» این آن غزل «حافظ» والا گهر است: «که در این بحر کرم غرق گناه آمده‌ایم» 📝 @mkomeit
🔹از همه دل‌رحم‌تر...🔹 قلب مرا نرم کرد، دیدۀ بارانی‌ام تر شده سجاده از اشک پشیمانی‌ام از همه دل‌رحم‌تر، از همه نزدیک‌تر هرچه برنجانمت باز نمی‌رانی‌ام از تو چه پنهان پر از حسرت دنیا شدم از تو چه پنهان پر از بی ‌سر و سامانی‌ام عمر تباه مرا، بار گناه مرا باز بدان ای رئوف از سر نادانی‌ام بندۀ شرمنده‌ات عاشق تو بود و هست خواه ببخشایی‌ام، خواه بسوزانی‌ام 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2257@ShereHeyat@mkomeit
🔹چشمۀ دیدار🔹 چشمۀ دیدار تو سراب ندارد ساحت دل، بی‌تو آفتاب ندارد آن‌که پناهش دهی چه بیمش از اغیار؟ وآن‌که شفیعش تویی حساب ندارد گفتم و بستم دهان مدّعیان را حرف حسابی دگر جواب ندارد رحمتی ای آشنای جان که دل من از تو دگر طاقت عتاب ندارد چون که تو را خواست، پس هر آنچه تو خواهی عاشق تو حق انتخاب ندارد «صدق» دعا را بَرَد به‌سوی اجابت برگِ گُل کاغذی، گلاب ندارد 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2681@ShereHeyat@mkomeit
🔹به لطف علی🔹 بخوان که اشک بریزم کمی به حال خودم دل شکستۀ من! ای شکسته بال خودم بخوان به لهجۀ اشک و بخوان به لحن سکوت چقدر خسته‌ام از لحن قیل و قال خودم اگر رسید صدایت به شور عشق بگو مرا رها نکند لحظه‌ای به حال خودم شب معاشقه قرآن به سر بگیر و بخوان که رزق گریه بگیرم برای سال خودم قرار بود من و تو به آسمان برسیم مرا ببخش که این‌گونه خود وبال خودم شبی به لطف علی می‌رسم به صحن نجف تمام عمر، خوشم با همین خیال خودم 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2250@ShereHeyat @mkomeit
بسم الله الرحمن الرحیم شب آخر شب آخر رسید اما  برای عاشق آغاز است که عاشق خوب می‌داند  سحر هنگامِ پرواز است اگر این است آقایم ندارد سفره‌اش پایان ضیافت خانه‌اش شُکرِ خدا هر روز و شب باز است خدا را شُکر در سی شب  مرا دارالشفا آورد همین که دید بیمارم دلم لبریز امراض است  خدا را شُکر مهمانِ امامی مهربان بودیم چرا ما آمدیم اینجا میان ما و او راز است خدایا کاش سال بعد سحر‌ها در بقیع باشیم که در صحن حسن یک طورِ دیگر گریه‌ها ساز است و شب‌ها  جمع می‌گردیم گِردِ مرقدش آنجا کنارِ پنجره فولادِ زهرا که پُر اعجاز است توسل کن  توکل کن خدا هست و خدا کافی است چه غم در پیش راه تو هزاران دست انداز است خدا را کاش بنویسند در این شب برای ما امامش را نَه سربار است بلکه خوب سرباز است حسین است و لبی خشک و... صدای لشکری سیراب کسی رو می‌زند که روی دستش کودکی ناز است الهی بشکند دست و کمان  حرمله ، بد زد رُباب است و همین روضه:  ببین چشم علی باز است... (حسن لطفی ۴۰۱/۰۲/۱۰) @mkomeit