کاسه شفا
یک کاسه شفا برای تو آوردند
از روی وفا برای تو آوردند
تو شیر خدا مگر نبودی آقا؟
پس شیر چرا برای تو آوردند
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
سر شب قدر
آن کس که رموز عشق را می خواند
در نقطه ی ابتدای آن می ماند
در لیله ی قدر سّر زهرا مخفی ست
قدر شب قدر را علی می داند
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
غزل وداع
عطر اشک و دعا خداحافظ
ماه خوب خدا خداحافظ
دست خالی مباد برگردد
می رود این گدا خداحافظ
سفره را بسته ای و باز شده
راه افسوس با خداحافظ
روزها! جزء ها! تلاوت ها!
سوره ها! آیه ها! خداحافظ
در شب عید غصه باید خورد
جای افطار با خداحافظ
می رود محو می شود رمضان
می رسد این ندا: خداحافظ
ای دعای خوش ابوحمزه
در سحرهای ما خداحافظ
به صفای تو تازه دل بستیم
می روی بی وفا خداحافظ
فرصتی نیست این شب آخر
ربنا الغفرلنا خداحافظ
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
💐 عید رمضان
ما را بخشید،عشق جانسوز خدا
بر نفس نمود باز پیروز خدا
یک ماهِ تمام، میهمانش بودیم
مهمان دل ما شده امروز خدا
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
💠 هلال عید
عید است و هلال شد خم ابرویش
مانند شب چهارده گیسویش
هر طور شده ست ناز دلدار بکش
نگذار که بی بوسه بماند رویش
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
پیشکش به روح بلند زنده یاد شاعر توانمند استان قزوین استاد سید جلال موسوی
آن شاعر متین، شوریده حال بود
در چشمه ی دلش،شعر زلال بود
می خواست پر کشد، با شعر خود به عرش
در چشمهای او، شوق وصال بود
با هر غزل کشید، تصویر تازه ای
شعر ملیح او ،دور از ملال بود
احساس سبز او،در عشق ریشه داشت
شعر درخت او، اوج خیال بود
شعرش شکوه داشت،یک رشته کوه داشت
اما مفاخره از او محال بود
شعر جوان او ،سبک بیان او
با سن و سال او ، جای سئوال بود
در راه اهل بیت، می زد قدم به صدق
در این مسیر او ،صاحب مدال بود
ثبت است یاد او در خاطر زمان
عمرش نشد حرام،نانش حلال بود
جاه و جلال او، در شعر جاری است
آن سید جلیل، سید جلال بود
روی مزار او، بنویس شاعری
روشن ضمیر بود،نیکو خصال بود
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
@mkomeit
قم عین مشهد است
بانو سلام بر تو و صحن مطهرت
از ما درود بر تو و لطف مکررت
خاتون! کریمه! فاطمه! معصومه! طاهره!
تعظیم کرده است ملک در برابرت
ایران ، گُل قدوم تو را در بغل گرفت
در کوچه ها وزید ، نسیم معطرت
وقتی برای دیدن خورشید آمدی
تابید توی آینه ها ماه انورت
فرقی نمی کند به دو نیمه شده ست سیب
قم عین مشهد است به جان برادرت
یاد بقیع زنده شود در کنار تو
آخر شنیده ایم ز تو بوی مادرت
چون حضرت امام حسن ، با کرامتی
چون زینبی ، برادر تو بوده دلبرت
مثل پدر برای همه باب حاجتی
درماندگان دخیل ببندند بر درت
دستی بکش ز مهر، سر آهوان ما
محفوظشان بدار! در آغوش اطهرت
***
می خواستم ادامه دهم ، گنبدت رسید
از لب پرید ، شد کلماتم کبوترت
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
ای خرداد خاطره ها خرمشهر
ای خوار نموده خصم را خرمشهر
از سرخی تو چگونه من بنویسم؟
ای سبزترین شعر خدا خرمشهر
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
می دهد دست تا شوم پابوس
جاده ها باز می شود تا طوس
سمت قزوین دوباره شمس شموس
می فرستد برای من اتوبوس
بنگر راهی کجا شده ام
زائر مشهد الرضا شده ام
گرچه هستم خراب، می طلبد
ساغرم را شراب می طلبد
تشنه را با شتاب می طلبد
ذره را آفتاب می طلبد
مثل تیر از کمان رها شده ام
زائر مشهد الرضا شده ام
حال من جور دیگری شده است
وارد شور دیگری شده است
غرق در نور دیگری شده است
مست انگور دیگری شده است
بی خود از خود نگو چرا شده ام
زائر مشهد الرضا شده ام
شور دارم چه شور و حالی من
دارم اینجا دل زلالی من
در هوایی چقدر عالی من
بال وا کرده ام چه بالی من
کفتر گنبد طلا شده ام
زائر مشهد الرضا شده ام
مادرم سوی پنجره فولاد
همسرم سمت صحن گوهرشاد
پسرم مثل آهویی آزاد
هر کسی می دود به سوی مراد
خود من محو در فضا شده ام
زائر مشهد الرضا شده ام
رکن داری مقام هم داری
در حرم استلام هم داری
زمزمی در کلام هم داری
حاجی ات را سلام هم داری
اگر اینگونه با صفا شده ام
زائر مشهد الرضا شده ام
چشمه ای هست در ولایت تو
همه سیراب از عنایت تو
راویان غرق در روایت تو
شرط توحید شد رضایت تو
شکر ِحق با تو آشنا شده ام
زائر مشهد الرضا شده ام
نقشی از لا اله الا الله
می کشی روی سینه ام ناگاه
در دل برکه می گذاری ماه
السلام علی امین الله
در حریم تو با خدا شده ام
زائر مشهد الرضا شده ام
ناگهان سرخ می شود پرچم
یاد یابن الشبیب می افتم
از حرم می دوم به سوی حرم
دو زیارت کنار هم یک دم
وارد صحن کربلا شده ام
زائر مشهد الرضا شده ام
در قیامت که سخت در به درم
پیش من نیست مادر و پدرم
به امید تو در دل خطرم
با شما از صراط می گذرم
وعده کردی و من رضا شده ام
زائر مشهد الرضا شده ام
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
یک نفر از جنس نور
تا که فریاد رهایی، از دل و جان شد بلند
نغمه سرخ وطن، از نای تهران شد بلند
حکم داد آزادگان را یک نفر از جنس نور
چون صنوبر در چمن، سر از گریبان شد بلند
رودهای مختلف از شهرها برخاستند
پیش سد زورگو دریای ایران شد بلند
تا نماند پشت پرده، زخمه ی بیدادها
ناگهان گلبانگ خورشید جماران شد بلند
نیمه خرداد بود و یا علی گفتیم ما
پیش کوه خار و خس،امواج توفان شد بلند
بارور شد نیمه خرداد، سرو انقلاب
شاخه ها از هر طرف با مُشت هامان شد بلند
از ورامین تا کفن پوشان خروشان آمدند
دسته دسته لاله از سطح خیابان شد بلند
نیمه خرداد عاشورای دیگر شد به پا
روی نیزه باز سرهای شهیدان شد بلند
تا به رگبار گلوله پاسخ محکم دهد
سینه هر عاشقی در قلب میدان شد بلند
باغبان ما اگر چه ناگهان دربند شد
عطر روح اللهی اش از هر گلستان شد بلند
نیمه خرداد آری با خمینی زنده است
نغمه آزادگی از نای ایران شد بلند
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
سرود غدیر
مژده! مژده ! هدیه ای آورده جبریل امین
شیشه عطر ولایت، دست ختم المرسلین
در میان حلقه های حاجیان مولا نگین
هر طرف پیچیده ذکر یا امیرالمومنین
آسمانها گفته و گوید زمین، مولا علی
اشهد ان امیرالمومنین، مولا علی
آمدی آرام جان شیعیان، حیدر بابا
سایه ات گسترده شد روی جهان ،حیدر بابا
تو پدر هستی برای عاشقان، حیدر بابا
دوست دارم من تو را ای جان جان، حیدر بابا
برکه ای کوچک به دریا شد بدل روز غدیر
نام نیکوی تو شد ضرب المثل روز غدیر
با ولایت، باب رحمت باز شد، عید غدیر
با محمد باز هم اعجاز شد، عید غدیر
در میان عیدها ممتاز شد، عید غدیر
یا علی گفتیم و عشق آغاز شد، عید غدیر
عروه الوثقی ما باشد ولای ات یا علی
عهد می بندیم و می مانیم پایت یا علی
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
انا قتیل العبرات
آید از هر طرف ندا با اشک
کیست یاری کند مرا با اشک؟
کشته ی اشکهایتان هستم
حق من میشود ادا با اشک
سنگ اگر شد دلت، مشو غمگین
می شود نرم، منتها با اشک
هیچ چیزی در آن مشخص نیست
بده آیینه را جلا با اشک
می کند هر کسی صفا یک جور
عاشقت می کند صفا با اشک
کاش می شد تنم سراسر چشم
تا شوم بیشتر فدا با اشک
می کند پُر به نزد این ارباب
کاسه ی چشم را گدا با اشک
در حسینیه ات گلاب مپاش
عطر پیچیده در فضا با اشک
گر چه دور است کربلا اما
می شود رفت راه را با اشک
می توان دید روز واقعه را
چشم دل باز کن! بیا! با اشک
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
#شعر_عاشورا
#قتیل_العبرات
#اشک
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit