🔰 ۷ روایت از حاشیه دیدار اعضای خبرگان رهبری با رهبر معظم انقلاب
🔻روایت یکم: شب قبل پیامک آمد: «سلام. برای حضور در دیدار فردا(خبرگان) لطفا قبل از ساعت ۸:۳۰صبح در این نشانی باشید... کارت ملی همراهتان باشد.» دیدار خبرگان؟ خبر این دیدار رسانهای نشده. از آن دیدارهای غیرعمومی و مهم سالانه است.
🔸روی خلوتی صبحهای پنجشنبه خیابانهای تهران حساب میکنم. حولوحوش ۸صبح بیرون میزنم. خورشید زورش نمیرسد که خنکی هوای صبح نیمه آبان را پس بزند. پشت چراغقرمز، کنار یک تاکسی میایستم. شیشه تاکسی پایین است. راننده دارد برای مسافرش انتخاب ترامپ به ریاستجمهوری را تحلیل میکند. از ذهنم سریع رد میشود که این نخستین دیدار بعد از انتخابات آمریکاست. شاید آقا چیزی از این انتخابات بگویند. بلافاصله پیش خودم میگویم انتخاب این رئیسجمهور قمارباز چه اهمیتی دارد که رهبر ایران درباره آن حرفی بزنند.
🔻روایت دوم: برای من که بیشتر برای دیدارهای عمومی به بیت رهبری آمدهام، خلوتی امروز خیابان کشوردوست غریب است. همان چند نفری هم که در حال رفتوآمد هستند حتما نمیدانند امروز در حسینیه امامخمینی چه خبر است. دارم ماشین را پارک میکنم که یکی از بچههای دفتر حفظونشر زنگ میزند.
- کجایی برادر؟
- دارم پارک میکنم.
- سریعتر بیا، منتظریم.
پا تند میکنم. پاسدار گیت اول برخلاف دیدارهای عمومی زیاد سخت نمیگیرد. فوقالعاده مودب است. نام و نشان را که میپرسد، راه را باز میکند. به گیت بازرسی اصلی که میرسم یادم میآید کارت ملی را توی ماشین جا گذاشتهام. تا بروم و برگردم، ۵دقیقه بقیه را معطل میکنم.
🔻روایت سوم: جاکفشیهای داخل حسینیه برای دیدار امروز کفایت میکند؛ برای همین کفشداریهای بیرون سوتوکورند. ایکسری آخر را که رد میکنم، به بساط صبحانه سادهای میرسم. یک لیوان چای داغ برمیدارم و داخل حسینیه میشوم. صندلیهای دستهچوبی در ۷ردیف به صف شدهاند. 2قابعکس روی صندلیهای ردیف اول، داغ دل هر تازهواردی را تازه میکنند؛ شهید رئیسی عزیز و شهید آلهاشم. حالا دقیقتر میتوان گفت شهدای مجلس خبرگان.
🔸در هریک از طرفین صندلی رهبر انقلاب هم ۳صندلی دیگر قرار گرفته که روی هریک نام یکی را نوشتهاند. یکی از صندلیهای کنار آقا برای آیتالله موحدیکرمانی، رئیس مجلس خبرگان است. صندلی سمت چپ آقا هم به آقای محمدیگلپایگانی، رئیس دفتر رهبری اختصاص دارد. صندلیهای دیگر بهترتیب برای نایبرئیس اول و دوم و منشی اول و دوم مجلس خبرگان است. روی پیشانی حسینیه هم روایتی از پیامبر(ص) خودنمایی میکند: «ان تستقیموا تفلحوا؛ اگر ایستادگی کنید رستگار و پیروز میشوید.»
🔻روایت چهارم : چشمانم دنبال شناسایی بزرگانی از مجلس خبرگان است که زودتر آمدهاند. اکثرا مشغول تلاوت قرآنند. برخی هم دوبهدو صحبت میکنند. سکوت فضای حسینیه را پر کرده. دیدار عمومی بود اینموقعها از گوشه و کنار حسینیه چند نفری که طاقتشان برای دیدن آقا طاق شده بود شعار میدادند؛ «ای پسر فاطمه منتظر شماییم...» کمکم عکاسان و فیلمبرداران هم آستین بالا میزنند. تعداد آنها هم نسبت به جلسات عمومی بسیار کمتر است.
🔹دارم بستن لنزها و قرارگرفتن دوربینها روی سهپایهها را دنبال میکنم که یک سینی چای جلویم قرار میگیرد. آقایی کت و شلواری، خیلی مودب چای تعارف میکند. استکانهای باریک با نعلبکی و یک قاشق چایخوری کنار آن وسوسهکننده است. این چای میچسبد. روی زیلوهای میبدی حسینیه چهارزانو مینشینم تا چای را بخورم. دقت میکنم، پذیرایی اعضای بلندپایه مجلس خبرگان رهبری هم همین استکان چای ساده است. چلیکچلیک یکی دو عکاس مراسم که شروع میشود، یعنی چهرههای شناختهشده مجلس خبرگان از راه رسیدهاند؛ از آیتالله علمالهدی و حسینیبوشهری تا آقای اعرافی و مصباحیمقدم و میرباقری.
🔻روایت پنجم: توجهم به یک روحانی بسیار جوان جلب میشود. فکر میکنم که یکی از دستاندرکاران حسینیه است؛ اما یکراست میرود و روی یکی از صندلیهای مخصوص خبرگان مینشیند. پرسوجو میکنم. جوانترین عضو مجلس خبرگان و نماینده مردم آذربایجانغربی در این مجلس است. کنارش میروم و سلام میکنم. میگویم نمیدانستم خبرگان عضو اینقدر جوان هم دارد.
میخندد و میگوید: خودت متولد چند هستی؟
- شصتویک حاجآقا.
- پس همسنیم.
- چه ماهی حاجآقا؟
- آذر.
- پس یکی دو ماه هم از من جوانتر هستید.
🖋دانیال معمار؛ سردبیر روزنامه ی همشهری
ادامه دارد...
#راهبرد_ثابت_مبارزه_با_استکبار
#خبرگان_رهبری
📮 سایت | ایتا | آپارات | ویراستی | بله