"پرنده"
ایکاش! اوج مارا در ابرها ببینند!
آنانکه در هبوطند اینانکه بر زمینند
چون ما نصیب آنان، یکباغ: داغ بادا
شاید گلی ببویند، یا لالهای بچینند
اشکی به شوق رفتن، بر گونهها بکارند
آنان که از نرفتن، غمگین و شرمگینند
ما: راهی طلوعیم، آغاز یک شروعیم
همراه ما بیایند، آنان که اینچنینند
*
آنانکه طعنهشان بر، بال پرندگان بود
اینک عروج مارا در آسمان ببینند
#پرواز
#استرجاع
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🌿گرچه شیریندهنان پادشهانند ولی
او سلیمان زمان است که خاتم با اوست...
🪐دورهمنشینی جوانان و اهالی شعر و ادب فارس
🟪خانهی شعر و ادبیات خاتم
🔰مجال شعرخوانی، نقد آثار، گفت و گو و فراگیری
📆دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳
⏳ساعت: ۱۷:۰۰
📝با ارشاد:
دکتر محمد مرادی
✨موضوع: واکاوی حماسه در ادبیات و سبک زندگی ایرانیان 🇮🇷
📍مکان:
چهارراه حافظیه- ادارهی کل فرهنگ و ارشاد اسلامی- طبقهی زیرین- تالار گفتگو
🔼ورود برای عموم علاقهمندان به شعر و ادبیات، آزاد است.
| خانهی شعر و ادبیات خاتم |
@khatam_shz
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
Shahram Nazeri - Irane Javan - 320 - musicsweb.ir.mp3
8.7M
"ایران جوان"
بیژن ترقی (متولد ۱۲ اسفند۱۳۰۸ و درگذشتهی ۴ اردیبهشت ۱۳۸۸) از شاخصترین تصنیفگویان و ترانهسرایان معاصر است. آثار مشترک او با استادانی بنام چون: روحالله خالقی و غلامحسین بنان و پرویز یاحقی، آغازگر تحول در زوایایی از موسیقی معاصر ایرانی بوده است.
ترقی، از سویی نقطهی اتصال تصنیفسرایی ایرانی عصر قاجار و ترانهگویی جدید است و از دیگرسو، جلوههایی از شعربازگشتی به شیوهی بهار و رهی معیری را با شیوهی نوگویانی مثل نیما، در حد آغازین آن، به هم در آمیخته است.
"آتش کاروان" و "بهار دلنشین" و "برگ خزان" و "میزده" و "ایران جوان/ وطنم"، سرودههای شاخص اوست که چون اغلب آثارش، در آنها زبان پیراسته با بیان احساسی عراقی و رمانتیک معاصر با هم پیوند یافته است؛ هرچند داستانگونگی و برخی ویژگیهای زبان ترانههای عامیانه نیز بر کارنامهی ادبی او تاثیر نهاده است.
ترقی چه در ترانههای محاورهای و چه در تصنیفهای رسمی، یکدستی زبانی پیشه کرده است. از جنبههای مثبت موسیقیسرودههای او، تنوع شکل و وزن و استفادهی مناسب از قافیه و تکثر و تاثیر برشهای میانسطری است.
تصنیف "ایران جوان" از شاخصترین آثار اوست که بر اساس طرح اولیهی موسیقی قاجاری سروده شده و بر زبان بسیاری از خوانندگان روزگار ما، زبانزد شده است.
#بیژن_ترقی
#شهرام_ناظری
#تصنیف
#ترانه
#سالار_عقیلی
#ادبیات_قاجار
#ایران_جوان
#وطنم
https://eitaa.com/mmparvizan
"به رسم قدردانی"
دکتر عزیز شبانی(۱۳۳۱_۱۴۰۳) را از حدود سیسال پیش میشناختم. آخرین معلم ادبیات من، در دبیرستان بود. به سبک خودش معلمی میکرد. شعر میگفت و با وسواسی شگرف، آنها را میخواند. در تلفظ کلمات وسواسی عجیب داشت، از نام خودش تا واژهواژهی اشعار و جملات.
به ادبیات معاصر و جهان عشق میورزید؛ اجتهادها و نقدهایی مخصوص خود داشت. بیپروا و گاه متفاوت با همه. در جهان او، هر واژه یا پدیدهای جایی ویژهی خود داشت.
خدایش بیامرزاد و از جویبار بهشتی شعر و واژه، سیراب کناد.
#عزیز_شبانی
https://eitaa.com/mmparvizan
"مناجات"
گشتم تمام جهان را، غیر از خدا هیچکس نیست
تنهای تنهای تنها...، تنها بیا، "هیچکس نیست"
دیگر نه هایی نه هویی... دیگر نه سمتی نه سویی
در آسمان شاید_ اما در شهر ما هیچکس نیست
باد است و شور و نوایی، رود است و زنگِ صدایی
بعد از نوا ...نالهای؟ نه...، بعد از صدا...؟ هیچکس نیست
در میزنم خانهها را در کوچههای تمدن
ارباب این شهر مرده است، چندی است... ها؟ "هیچکس" نیست؟
کو آن جنونِ نمایان؟ آن گامهای شتابان؟
جمعیت سایهها کو؟ اینجا چرا هیچکس نیست؟
*
یکروز اگر چون "محمد" او را هویدا ببینی
ایمان میآری که جز او، در این "حرا" هیچکس نیست
او مانده و بارگاهش، سلطان و خیلِ سپاهش
از آن خدایانِ انبوه در این فضا... هیچکس نیست
*
قصّه رسیده به پایان، این است فرجام انسان
در داستانِ غریبان، غیر از خدا هیچکس نیست
#غزل
#خدا
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
بررسي سير تحول.pdf
676K
"بررسی سیر نگاه شاعرانهی توللی و سهم او در تحول شعر نوتغزلی"
مجلهی فرهنگ فارس، ۱۳۹۴
#رمانتیسیسم_ایرانی
#رمانتیسیسم_غربی
#ترکیب_سازی
#شعر_مرگ
#شعر_فارس
#فریدون_توللی
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
"به طرّاران خیابان حقوق بشر"
"تو" فقط آدمی، تمدّن را، در میان وحوش جار بزن
در خیالات خویش نقشه بکش، بر سرِ این و آن هوار بزن
نطق کن، توی گوش پرده و مبل، در و دیوار پیروان تو اَند
زنده کن یاد "شام آخر " را... جای نوشابه زهرِ مار بزن
"تو" مسیحی و "اورشلیم" اینجاست، میخ: تیر و صلیب: اسلحهات
بستهبسته فشنگ را بردار! روی فرقت دودسته خار، بزن
"دین فقط دین توست" غیر از آن، دیگران کافرند و ملعونند
سمتِ در "قربه ً الی الشیطان" برو و جیغِ زنگدار بزن
*
فرض کن در "کرایست چرچ"ی تو، مسجدی کنج شهر پیدا کن
"تو" سفیدی و کافیَ است؛ این را_ همهجا با غرور جار بزن
"تو" فقط آدمی و حق با توست، حقّ ثروت، حیات، آزادی
به همین حق، خشاب را پر کن، ببرش روی تیربار، "بزن!"
فکر کن بازیای خوشایندست، امتیازت نگاه کن چند است؟
سِنت بر سنت امتیاز بگیر، آخرین سنت: شد دلار... بزن!
مثل همجنسهات در غزه، مثل هم نسلهات در بوسنی
چون پدرخواندههات در کابل، با ترّحم تو را چکار؟ بزن!
عقدههای "ترامپ" را بشمار: در سرت درد چین و روسیه اَست
به خودت زحمت حساب نده، هی به مغزت نده فشار، بزن
*
اولی غرق خون! چه تصویری!...
دومی را نشانه میگیری
بچکان زود! سومی در رفت، آفرین! آن یکی؟ "چهار" بزن!
به نیاکان خود تمسّک کن، دیگران برده و تو اربابی
فرض کن این تفنگ، شلاق است، برده برده است: چندبار بزن
تو سفیدی و کافیَ است همین، در خیالت: جهان هیروشیماست
ضامن بمب را فشار بده، بر زمین مُهر انفجار بزن
تروریستند این مسلمانان، یکبهیک را شبیه مرغ بکُش
نانجیبند آسیاییها، با قدمهای استوار... بزن!
به هواداری از حقوق بشر، ته قنداقه را فشار بده
نوبل صلح سهم توست، بگیر، در خودت دور افتخار بزن
خویش را لحظهای تصور کن، در ویتنام بین هالوها
خسته از بومیان آمریکا، با مسلسل کمی سهتار بزن
آن یکی گیجِ مهر و سجاده است، این یکی روی فرش افتاده است
سعی کن تیرها هدر نرود، نکند آن یکی فرار... بزن!
فیلمی از قتلِ عام خویش بگیر، پیرمردی چپیده گوشهی راه
گل سرخی به یاد استالین، روی پیشانیاش بکار! بزن!
بعد از آن هم به جرم این کشتار، در سوییتی سهخوابه حبس بکِش
چند بیپول آفریقایی را، در خیال خودت به دار بزن
*
راستی! فخر سینما و هنر! از مسلمانکشی بگو چه خبر؟
عوضِ این به سوگ گربهی خود، دو سه شب کنج خانه زار بزن
#محمد_مرادی
#اروپا
#حقوق_بشر
#لبنان
#رفح
#غزه
#واشنگتن
#سازمان_ملل
https://eitaa.com/mmparvizan
" اشاراتی دربارهی تصحیح چند رباعی از نزههالمجالس، به بهانهی زادروز دکتر محمدامین ریاحی"
نزههالمجالس، تصحیح استاد محمد امین ریاحی، متمایزترین جنگ رباعی فارسی است که حدود ۴۰۰۰ چارانهی برگزیده را از شاعران سدههای چهارم تا اوایل هفتم بهگزینی کرده است.
پیش از این جناب میرافضلی در مقالهی "بررسی نزههالمجالس" مجلهی معارف، برخی خطاهای این تصحیح را یادآور شده است.
مطالعهی مجدد مقالهی یادشده، مجالی فراهم کرد که ضمن نگاهی کلی به برخی از صفحات نسخهی دیجیتال نزههالمجالس، اختلاف خوانش استاد با نسخه، در چند نمونهی دیگر استخراج شود؛ مواردی که در مقالهی جناب میرافضلی به آنها اشاره نشده است؛ هرچند ممکن است دیگر عزیزان به آنها پرداخته باشند و پیشاپیش از تکرار احتمالی پوزش میطلبم؛ با یادآوری ایننکته که این موارد، صرفا نمونههایی از اختلافات موجود است و با خوانشی دقیق همچنان میتوان، به مواردی تازه دست یافت.
در این یادداشت کوتاه به اغلاط محتمل چاپی یا جایگزینیهای مرسوم اشاره نشده است:
رباعی ۳۹۲۰ از متن مصحح:
اشکی که ز عشق [یار] گلگون باشد
صورت احتمالی نزدیکتر به متن نسخه:
اشکی که ز عشق روی گلگون باشد
رباعی ۳۷۹۷؛ متن تصحیح:
ور باز نکردی ... انم آبی
صورت محتمل:
ور باز نکردی به دهانم آبی
رباعی ۱۵۷؛ متن تصحیح:
در حضرت شاهدی و شمعی و شبی
صورت صحیح:
در حسرت شاهدی و شمعی و شبی
رباعی ۱۶۵؛ متن تصحیح:
پروانه چو سوخت شمع بگرفت برو
صورت صحیح:
پروانه چو سوخت شمع بگریست برو
رباعی ۹۸۲؛ صورت تصحیح شده:
آید غم دل مرا ازین بیش که هست
صورت صحیح:
آخر غم دل مرا ازین بیش که هست
همچنین دربارهی تصحیح رباعیهای ۳۹۵۸، ۳۵۹۵، ۱۳۱، ۱۳۵، ۱۴۶، ۳۵۶۱، ۷۰۶، ۳۵۷۳ و ... نیز میتوان با توجه به صورت مکتوب نسخه به انتخاب یا خوانشی متفاوت با مصحح ارجمند رسید.
#محمد_امین_ریاحی
#محمد_مرادی
#نزهه_المجالس
https://eitaa.com/mmparvizan
نزهه المجالس جمال خلیل شروانی_.pdf
16.5M
نزههالمجالس، جمال خلیل شروانی
به تصحیح محمدامین ریاحی
گزیدهی ۴۰۰۰ رباعی از ۳۰۰ شاعر سدههای چهارم و پنجم و ششم و اوایل هفتم
*مطالعهی این کتاب به علاقهمندان رباعی و چارانهسرایان، پیشنهاد میشود.
https://eitaa.com/mmparvizan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"شیراز صد سال پیش ۱۳۰۳"
#شیراز_قدیم
یادباد آن روزگاران
https://eitaa.com/mmparvizan
"به ساحت امام جواد علیهالسلام"
اشعار شیعی باقیمانده از سدههای چهارم تا ششم، عمدتا در ستایش امام علی و امام حسین و حضرت زهرا و امام حسن و امام رضا علیهمالسلام سروده شده و تنها به صورت تلمیحی اشاراتی به دیگر امامان شیعه(ع) چون: امام سجاد و امام باقر و امام صادق را در اشعار شاعرانی چون: کسایی و ناصر خسرو و سنایی و قوامی رازی و دیگران می توان دید.
دیگر امامان شیعه در شعر فارسی این چندسده حضوری اندک دارند، به همین دلیل به دشواری میتوان نشان نخستین ستایشهای موجود از امام جواد(ع) را در شعر فارسی مشاهده کرد.
در اشعار سدهی چهارم از امام نهم سخنی نرفته و قدیمترین اشاره به ایشان مربوط به قطعهای منسوب به ابوسعید ابوالخیر است که با توجه به تاریخ وفات شیخ ۴۴۰، متعلق به سدهی پنجم است؛ هرچند این ابیات از نظر سبکی قطعا در سدههای پس از این تاریخ سروده شده و پس از آن به شیخ انتساب یافته است. در این ابیات، ابوسعید خداوند را به چهار محمد و چهار علی و دوحسن و موسی و جعفر سوگند داده که از این نظر اشارهای مستقیم به امام جواد در شعر درج شده است.
در ابیات منسوب به باباطاهر نیز به هشت و چهار سوگند خورده شده و در بانوگشسبنامه هم از یازده فرزند علی علیهالسلام به صورت غیرمستقیم یاد شده است.
در حدیقهی سنایی هم بیتی وجود دارد که میتوان آن را مربوط به امامان نهم تا یازدهم (ابناءالرضا) دانست آنجا که حکیم در ستایش امام حسین(ع) میگوید:
هم تقی اصل و هم نقی فرع است
هم زکی تخم و هم بهی زرع است
(حدیقه)
که بعید به نظر میرسد لقب امامان شیعه(ع) به صورت اتفاقی در این بیت و به صورت مرتب در کنار هم قرار گرفته باشد. نکتهی مهم اینکه بیت یادشده در کهنترین نسخ حدیقه نیز درج شده است.
جدا از این اشاره، در سدهی ششم و در ابیاتی منسوب به شیخ جام و در دیوان قوامی رازی اشاراتی به نام و القاب امامان دوازدهگانه نمود یافته است.
پس از این تاریخ بهمرور در سدههای هفتم و هشتم زمینههای ستایش مستقل امام جواد(ع) در شعر فارسی فراهم شده که از اولین این دست سرودهها ابیاتی است که خواجوی کرمانی در ترکیببند خود در ستایش آن حضرت سروده است:
به آب روی تقی آنک عین تقوی بود
جمال صورت جان و جهان معنی بود
...مه سپهر سیادت سپهر مهر شرف
که خاکروب درش شاه چرخ اعلی بود
...تعلق دل روحالقدس به خاک درش
چنانک میل حواری به کحل عیسی بود
(دیوان خواجو)
#شعر_آیینی
#شعر_شیعی
#خواجو
#امام_جواد
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
"تذکرهی انجمن قدس و ستایش امام نهم"
تذکرهی انجمن قدس، نوشتهی ادیب و شاعر نامآور عبرت نایینی، یکی از مهمترین منابع بررسی وضعیت شعر دینی در نیمهی دوم عصر قاجار است که به تصحيح ابوالفضل مرادی، در دو جلد منتشر شده است.
هرچند اغلب اشعار این تذکره، در ستایش حضرت مهدی(عج) سروده شده؛ در خلال این مدایح اشعاری نیز در منقبت پیامبر(ص) و دیگر امامان شیعه(ع) گردآوری شده که عمدتا نمایندهای از بهترین اشعار منقبتی این عصر محسوب میشوند.
از جمله، یک شعر عربی و چهار غزل_قصیدهی فارسی که در مدح امام جواد سروده شدهاست. از این چهار شعر، بهجز سرودهی میر سیّد علی قدسی(ص ۱۰۸۴)، سه شعر دیگر در یک وزن و قافیه سروده شده؛ نکتهای که احتمال تاثیرگذاری یکی از این سهشاعر را بر دیگران تقویت میکند.
شاعر این اشعار شاعر فاضل این عصر محیط قمی(ص ۱۱۷۴) و میرزاحیدر مجدالادبا ثریا (ص۲۵۳) و شاعر نامآشنای این عصر صفای اصفهانی(ص ۶۷۲) هستند که در پایان، ابیاتی از شعر صفا را ذکر میکنیم:
گدای عشق ندارد ز ملک و مال غمی
به کنج میکدهی عشق هر گداست جمی
قدم به افسر سلطان نهد کسی که نهاد
گدای رهگذر عشق بر سرش قدمی...
پریش باش که جمعیّتش پریشانی است
دلی که نیست پریشان طرّهی صنمی...
مخور فسون که نیرزد به کارخانهی دهر
هزار نوش نشاط ای پسر! به نیش غمی
ببر پناه به شاهی که در قلمرو روح
به امر اوست که جاری است هر سرِ قلمی
یگانهگوهر بحر قدم تقیّ جواد
که قطرهای است ز دریاش، هرکجاست یمی
گرفت لشگر غم کشور وجودِ صفا
بزن به ملک خود ای پادشاه جان علمی
ز لطف توست مرا دیدهی کرامت و بس
که نیست جز تو در آفاق صاحب کرمی
#شعر_شیعی
#امام_جواد
#انجمن_قدس
#عبرت_نایینی
#صفای_اصفهانی
https://eitaa.com/mmparvizan
"قصیدهای به بهانهی سالروز پیوند امام متقیان و بانوی پرهیزگاران"
ای رو به اوجتان، نگران: ماه و آفتاب
در عشقتان، اسیرِ زمان: ماه و آفتاب
در جستجوی مهر شما، ای دو بیکران!
رفتند از کران به کران، ماه و آفتاب
مقصد سوی شماست اگر روز و شب به شوق
هستند دورهگردِ جهان، ماه و آفتاب
شاید چراغ کوفه و شمع مدینهاند:
چشمکزنان و نورفشان، ماه و آفتاب
اینیک غلامِ خاصه و آنیک کنیزِ پیر
درخدمتند، از دل و جان، ماه و آفتاب
دارند هر شعاع، چه اسراری از شما
گر واکنند لب به بیان، ماه و آفتاب
از داستان عشق شما حرف میزدند
گر داشتند نطق و زبان، ماه و آفتاب
*
اینسمت: باد و ابر سواران روزِ بار
آنسمت: چاکرانِ نهان، ماه و آفتاب
اینسمت: کوه و دشت گدازادگانِ پیر
آنسمت: خادمان جوان، ماه و آفتاب
*
بنویس روی دفترِ گل: فاطمه_ علی
از غیرت نسیم بخوان: ماه و آفتاب
در نبضنبض من به تولای نامشان
هرلحظه میزند ضربان ماه و آفتاب
*
یا فاطمه! ازآن لبِ والشّمس والضّحا
در شام جانمان بتکان! ماه و آفتاب
در کهکشان دفترم ای شورِ شعرخیز!
جای ستارهها بنشان ماه و آفتاب
دستاس را دوباره بچرخان به سمت عرش
شاید شوند قرصِ دو "نان"، ماه و آفتاب
*
یا مرتضی! از آن دلِ پر نورِ موجموج
در چاه ذهنمان بچکان، ماه و آفتاب
سرگیجهی شکوه تو افتاده در جهان
هستند اگر که در دوَران ماه و آفتاب
دلوی برآر و لب به مناجات باز کن
تا بشکفند از هیجان، ماه و آفتاب
در لشکر زمان که محمّد امیر اوست
پرچم ولای توست و نشان، ماه و آفتاب
*
ای آفتاب عصمت و ای ماهتاب علم
از نورتان، دچار قِران ماه و آفتاب
معنای روشنیّ جهان مناید اگر؛
شد شمع خلوت دگران، ماه و آفتاب
گرمای زندگانی مایید اگرچه هست؛
دلگرمی فلان و فلان ماه و آفتاب:
از "آفِلین" ملولم با دین مِهرتان
تا هست دینِ اهل گمان ماه و آفتاب
*
امشب که شاهراهِ عروج است کهکشان
از بس نزول کرده به جان، ماه و آفتاب؛
دستِ علی میانهی دستان فاطمه است
با هم طلوع کرده چهسان؟ ماه و آفتاب
#علی_ع
#فاطمه_س
#شعر_آیینی
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از «کمــی کــافــر...»
من چشـم و دلــم سیــــر شد از شــوق تماشــا
یا اینکه دگر سرو قدی نیست در این شهر؟!
#مصعب_یحیایی
🟢@yahyaei_m
🌿گرچه شیرین دهنان پادشهانند ولی
او سلیمان زمان است که خاتم با اوست...
🪐دورهمنشینی جوانان و اهالی شعر و ادب فارس
🟪خانهی شعر و ادبیات خاتم
🔰مجال شعرخوانی، نقد آثار، گفت و گو و فراگیری
📆دوشنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۳
⏳ساعت: ۱۷:۰۰
📝باارشاد:
دکتر محمد مرادی
✨موضوع:
سبک خراسانی؛ بخش اول(شعر دوران صفاری و سامانی)
📍مکان:
چهارراه حافظیه- ادارهی کل فرهنگ و ارشاد اسلامی- طبقه زیرین- تالار گفتگو
🔼ورود برای عموم علاقهمندان به شعر و ادبیات، آزاد است.
|خانهی شعر و ادبیات خاتم| 🌿
@khatam_shz
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از خانه تخصصی هنر و ادبیات کودک و نوجوان
به نام هستی بخش
انجمن تخصصی کودک و رسانه برگزار می کند:
☀️سلسله وبینارهای تخصصی در حوزه خردسال، کودک و نوجوان
⭐موضوع: ارزیابی کتاب های ویژه کودک و نوجوان در نمایشگاه کتاب ۱۴۰۳
♦️دبیر: آقای دکتر علی اصغر طاهری صفی آبادی
پژوهشگر- نویسنده و استاد دانشگاه
♦️کارشناس:آقای سید علی کاشفی خوانساری
نویسنده و پژوهشگر
♦️کارشناس:آقای مصطفی رحماندوست
شاعر- پژوهشگر و مترجم کتاب های کودک و نوجوان
♦️کارشناس:خانم دکتر معصومه مرادی
شاعر- نویسنده و پژوهشگر ادبیاتعضو انجمن تخصصی کودک و رسانه
🕗 تاریخ برگزاری: ۴شنبه - ۲۳خرداد ماه۱۴۰۳ - ازساعت ۲۰ تا ۲۱:۳۰
🌐 محل برگزاری در گوگل میت به نشانی:
meet.google.com/ksy-jzzz-pqe
♦️میزبان: انجمن تخصصی کودک و رسانه https://koodak.tv/
هدایت شده از پرویزن
"کشفالمحجوب هجویری: ذکر امام محمد باقر(ع) "
و مِنهم حجّت بر اهل معاملت و برهان ارباب مشاهدت، امامِ اولاد نبی(ص) و گزیدهی نسل علی(ع)، ابوجعفر محمدبن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب کرمالله وجهه و رضی عنهم.
و نیز گویند کنیت وی ابوعبدالله بود و به لقب وی را باقرخواندندی؛ مخصوص بود وی به دقایق علوم و به لطایف اشارات اندر کتاب خدای عزّ و جلّ، وی را کرامات مشهور بود و آیات ازهر و براهین انور.
و گویند ملِکی، وقتی قصد هلاک وی کرد. کس فرستاد بدو، چون به نزدیک وی اندر آمد، از وی عذر خواست و هدیه داد و به نیکویی بازگردانید. گفتند: ایّها الملک! قصد هلاک وی داشتی. تو را با وی دیگرگونه دیدیم. حال چه بود؟ گفت: چون وی به نزدیک من اندر آمد؛ دو شیر دیدم یکی بر راست و یکی بر چپ وی_ و مرا میگفتند که اگر تو بدو قصد کنی ما تو را هلاک کنیم...
کشفالمحجوب، باب فی ذکر ائمّتهم من اهل البیت
#سیمای_اهل_بیت
#ادبیات_عرفانی
#امام_باقر
@mmparvizan
"کشفالحجاب الثامن: فی الحج"
قوله تعالی: و للّه علی النّاس حج البیت من استطاع الیه سبیلا (۹۷/آل عمران)
و از فرایض اعیان، یکی حج است بر بنده اندر حال صحّت عقل و بلوغ و اسلام و حصول استطاعت. و آن حُرم بود به میقات و وقوف اندر عرفات و طواف زیارت به اجماع و به اختلاف سعی میان صفا و مروه و بی حُرم اندر حَرم نشاید شد و حَرم را بدان حرم خوانند که اندر او مقام ابراهیم است و محل امن. پس ابراهیم را علیهالسلام دو مقام بوده است یکی مقام تن و دیگر از آن دل، مقام تن مکه و مقام دل خلّت؛ هرکه قصد مقام تن وی کند از همه شهوات و لذات اعراض باید کرد تا محرم بود و [باید] کفن اندر پوشید و دست از صید حلال بداشت و جمله حواس را اندر بند کرد و به عرفات حاضر شد و از آن جا به مزدلفه و مشعرالحرام شد و سنگ برگرفت و به مکه کعبه را طواف کرد و به منا آمد و آن جا سه روز ببود و سنگها به شرط بینداخت و آنجا موی باز کرد و قربان کرد و جامهها درپوشید تا حاجی بود. و باز چون کسی قصد مقام دل وی کند، از مالوفات اعراض باید کرد و به ترک لذات و راحات بباید...
کشفالمحجوب، صفحات ۳۱۵ و ۳۱۶
#هجویری
#حج_در_ادب_عرفانی
https://eitaa.com/mmparvizan
یا هو
در من مگر تو منعکسی چندی است، که دشمنند آینهها با تو؟
این لاشریکِ... کیست که الا من؟ این لا الهِ ... کیست که الا تو؟
زل میزنیم خیره به سمت هم، از پشت پردهای هیجانانگیز
هر عصر از نقاب تقاضا: من، هر صبح در حجاب تماشا: تو
یکروز، من: منم، دوسه شب، من: تو، یکهفته: تو: منی که رها در باد
من: تو، تو: من، هنوز نفهمیدم، اینکه منم خلاصه منم یا تو؟
*
دنبال ردّ پای تو میگشتم یکعمر در تلاقی مذهبها
در کفر، در یهود...، نه در اسلام، در اشک... در دعا و مناجات و -
آخر تمام یافتههای من، شد معترف به اینکه در این برزخ
ما منحصر شدیم به این پایین، با بیشمار فاصله بالا: تو
*
عینک زدم تمامی قرآن را از ذرّهبین چشم شما خواندم
هِی دست و پا زدم وسط آیات، در جستجوی حیرت و حالا تو-
جای سلام و خسته نباشی باز، در روبهروم پرده میآویزی
من با هزار شکّ و گمان اینجا- با صدیقین نشستهای آنجا تو
ای از ازل دلیل شهید و خون، ای تا ابد حدیث من و مجنون!
نه میروی درست و نه میمانی، آخر بگو چکار کنم با تو؟
*
عمری است یک تفاوت نامفهوم بین من و تو جنگ به پا کرده است:
تو اعتماد میکنی اما من... من اشتباه میکنم اما تو...
۱۳۸۳
#محمد_مرادی
#خمپاره_ها_که_اوج_بگیرند
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"کشفالاسرار میبدی: در روز عرفه"
علی بن ابی طالب (ع) روایت کرد از مصطفی(ص) که گفت: روز عرفه اندر عرفات جبرییل و میکاییل و اسرافیل و خضر حاضر آیند. جبرییل گوید: ما شاء الله، لا قوة الا بالله. میکاییل گوید :ما شاء الله، کلّ نعمة من الله. اسرافیل گوید: ما شاء الله، الخیر کلّه بید الله. خضر گوید: ما شاء الله، لا یدفع السوء الا الله. رسول خدا گفت: هر آن کس که روز عرفه بعد از نمازِ دیگر این چهار کلمه صدبار بگوید، به هر رحمتی و برّی و کرامتی که ربّ العزة، به اهل منا و عرفات فرو فرستد و به جمله بندگان که در شرق و غرباند وی با ایشان در آن انبازست. گفتا: و چون مردم از عرفات سوی منا روند ربّ العزة به جبرییل فرماید تا ندا کند که الا ان المغفرة لکلّ واقف بعرفات و الرّحمة لکل مذنب تائب.
کشفالاسرار و عدهالابرار/ در تفسیر سورهی بقره، بخش ۱۱۳/ نوبت دوم.
#ادبیات_عرفانی
@mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
یاهو
روزتان شاد و جانتان آباد
عید بر شاعران مبارک باد
یکی از تفاوتهایی که میان شعر کهن و معاصر دیده میشود، توجهی است که شاعران به مضامین شاد و در کنار آن اعیاد داشتهاند. متاسفانه در تاریخ شعر فارسی بهاستثنای عصر سامانی و غزنوی و تاحدودی در دوران سلجوقیان، شعر فارسی اغلب بستری برای نمود غصهها و افسردگیها بوده است.
هرچه از سدههای آغازین به زمان حملهی مغول نزدیک میشویم، به دلایلی چون: جنگ، قحطی، رواج سختگیریهای مذهبی، فراموشی جشنها و اعیاد اسلامی و ایرانی، کم شدن پایگاههای حمایت از شاعران و عواملی از این دست، شعر فارسی به سمت سوگ و اندوه و غم پیش رفته است.با اینحال در اوج همین دورانِ غمورزی و در شعر عرفانی، غم مورد نکوهش بسیاری شاعران بوده است؛ چنان که مولوی میگوید:
خون غم بر ما حلال و خون ما بر غم حرام
هر غمی کاو گرد ما گردید شد در خون خویش
یا حافظ می سراید:
کی شعرِ تر انگیزد خاطر که حزین باشد
صد نکته در این معنی گفتیم و همین باشد
با این حال نشانههای شعر شاد دوران محمود و مسعود غزنوی یا شاعران درباری عصر ملکشاه و سنجر را تقریبا در هیچ دورهی دیگر از ادب فارسی نمیتوان دید.
یکی از عوامل درونمتنی این شادی، توجه شاعران به اعیاد در سرودههاشان بوده است. کثرت اشعاری که در موضوعهایی چون: تبریک عید فطر، عید قربان، نوروز، جشن مهرگان، جشن سده و غیره سروده شده، سبب شده که شعر شاعرانی نظیر فرخی، عنصری، منوچهری، قطران تبریزی، ازرقی هروی، ابوالفرج رونی، معزی، عثمان مختاری و... اغلب شاد باشد و به.مرور در سروده های کسانی چون: ناصر خسرو، مسعود سعد و سنایی زمینههای غم انگیزی در شعر نمود یابد و پس از آنان در شعر خاقانی، کمالالدین اسماعیل و شاعران عارف و زاهد سده های ششم و هفتم، زمینههای تقدس غم فراهم شود و شعر شاد فارسی به سمت اندوهگرایی تمایل یابد.
جای شگفتی است که عیدی بزرگ چون عید قربان که عبارت "و لمحمد صلی الله علیه و آله ذخرا و شرفا و کرامه و مزیدا" بهترین وصف در جایگاه آن است، دیگر جایی در اشعار ما ندارد یا تنها نمود فردی و درونی آن را در برخی شعرها میبینی؛ در صورتی که همین موضوع یکی از درونمایههای اصلی دیوان شاعران سدههای پنجم و ششم بوده و اشعار متعددی بهویژه در قالب قصیده در تبریک این عید یا به قول گذشتگان عید اضحی و عید گوسپندکشان سروده شده است. در پایان این مقال مطلع دو شعر با این موضوع از نظر خواهد گذشت؛ هرچند این بحث ادامه دارد:
مسعود سعد:
جشن اسلام و عید قربان است
شاد از او جان هر مسلمان است
جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی:
بس خرم و فرخ است این اضحی
بر حاکم شرع و خواجه دنیا
#محمد_مرادی
#عید_قربان
#شادی
@mmparvizan
"بداههی قربانگاه"
بگیر تیغ و... بزن ضربهای به شاهرگم!
که نبضنبض شده مملو از گناه، رگم
به شوق، سرخرگم را ببُر که خون بجهد
به جرعهنوشی کافور از سیاهرگم
میان گودی مسلخ در انتظار توام
اگر شده است به هر قطرهخون: نگاه، رگم
به چشمهای تو سوگند، لایق مرگم
اگر دمی بتراود به اشتباه، رگم
به دشنه، خندهی زخمی به سینهام بگشا
که شادمانه بخندد به قاهقاه، رگم
بزن! بزن! به گلویم که وقت قربانی است
فدای ضربهی شست تو... آه... آه... رگم
مرا به معجزه، قصّاب عشق احیا کن
که نبض روح ندارد به قتلگاه، رگم
*
سلوک واژه و خون، وه! چه دست و پا زدنی!
خوشا که خنجر تو گل کند به شاهرگم
#قربان
#مسلخ
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از شعر مقاومت و پایداری
باسلام
قصد دارم به فضل الهی مقاومت و پایداری را در آیینه شعر، ادبیات و هنر به تصویر بکشم . ممنون می شوم اگر به دوستان و مخاطبین علاقه مند معرفی کنید.
همچنین اگر آثاری دارید که مایل هستید در کانال گذاشته شود به این آدرس ارسال فرمایید. @mn_amin
از توجه و همکاری شما سپاسگزارم.
@sheremoghavemat
پرویزن
باسلام قصد دارم به فضل الهی مقاومت و پایداری را در آیینه شعر، ادبیات و هنر به تصویر بکشم . ممنون می
کانال دوست عزیز و شاعر جناب آقای نیکمرد با موضوع ادبیات مقاومت