"پیام"
دنبال یک زمان جدیدم، محتاج یک مجالِ مجدّد
باید به اوج رفت و رها شد، از بند این زوال مجدّد
عمری است در توّهم رویا، در حسرت خیال تو هستم
ایکاش باز، پیش تو باشم، یک خواب و یک خیال مجدّد
من آن پرندهام که همهعمر در این قفس دچار سکوتم
هر صبح... انتظار پیاپی، هر عصر... بالبال مجدّد
هرشب میان بسترِ تردید، زل میزنم به پرسش ساعت
میخوابم و شروعِ دوباره... صبح است و صد سوال مجدّد
این زندگی بدون تو ای خوب! چیزی بهجز ملال و خطر نیست
پس، بعدِ مرگ... زندهشدن چیست؟: تکرار یک ملال مجدّد
سالی گذشت و سال نو آمد، تحویلِ سال، معنیاش این بود:
پایان یک جدالِ قدیمی، آغاز یک جدال مجدّد
*
ای دوست! ای عزیزِ صمیمی! قطع است اتّصال درونم
ایکاش این پیامِ تو باشد: در حال اتّصالِ مجدد...
#محمد_مرادی
#انتظار
#تنهایی
https://eitaa.com/mmparvizan