eitaa logo
پرویزن
511 دنبال‌کننده
216 عکس
17 ویدیو
77 فایل
آن‌که غربال به دست است از عقب کاروان می‌آید نقد و یادداشت‌های ادبی (محمد مرادی)
مشاهده در ایتا
دانلود
در جام‌جم امروز بخوانید کودک کودک است... روزنامه جام جم | شماره :6603 | تاریخ 1402/7/19 https://jamejamdaily.ir/?nid=6603&pid=5&type=0
"غوطه در دریای حافظ" یکی از مباحث مطرح در نقد شعر معاصر، فضلیت چندمعنایی و امکان کشف لایه‌های پنهان در شعر است؛ ویژگی‌ای که بسیاری از جریان‌های پس از نیما یا پیروان نوگرای او به آن توجه کرده‌اند. یکی از علل تمایل به شعر حافظ در دوران معاصر نیز، همین مولفه‌ی اشعار اوست. اما باید توجه داشت که در گونه‌هایی از اشعار معاصر، در زیر لایه‌های موجود، مخاطب از بی‌معنایی به کشف بی‌معنایی‌های پیاپی و از نیستی به نیستی‌های متعدد می‌رسد؛ حال آنکه لایه‌مندی اشعار حافظ، مخاطب را از معنا به معانی دیگر و از هستی به هستی می‌رساند. یکی از دلایل این ویژگی در شعر حافظ، وجود ایهام‌های معنامند متکثر در ابیات است؛ برای مثال در بیت زیر: کمند صید بهرامی بیفکن جامِ جم، بردار که من پیمودم این صحرا، نه بهرام است و نه گورش به احتمال بسیار، حافظ در این بیت که نگاهی خیامانه دارد، به این رباعی نظر داشته است: آن قصر که بهرام در او جام گرفت آهو بچه کرد و روبه آرام گرفت بهرام که گور می‌گرفتی همه‌عمر دیدی که چگونه گور بهرام گرفت؟ اما در کنار استفاده‌ی بینامتنی او از ایهام واژه‌ی "گور" به معانی قبر و گورِ ایرانی که در شعر حافظ، وامی از خیام است؛ او در کلمات دیگر نیز به معانی ثانوی توجه کرده است. او از مخاطب می‌خواهد، کمند صید بهرامی را "بیفکند"؛ اما همزمان معنی "بر زمین افکندن کمند و رها کردن آن" و "پرتاب‌کردن کمتد برای گرفتن جام"، از شعر قابل برداشت است. در کنار آن، ترکیب جامِ جم گاه معنی استعاری "دل" را اراده می‌کند و گاه "جام شراب" را، دو نماد که هر دو در شعر حافظ دریچه‌ای برای کشف اسرار هستی است. در واژه‌ی "پیمودن" نیز همزمان معانی "طی کردن" و "پیمایش شراب" می‌درخشد و علاوه بر آن "پیمودن صحرا" یا مساحت کردن آن، یادآوری دشواری یا بیهودگی این راه است. نتیجه‌ی این ایهام‌های پیاپی را در "گور" می‌توان دید؛ اما این سوال در ذهن مخاطب شکل می‌گیرد که آیا حافظ در کاربرد "گور" علاوه بر دو معنی تجربه‌شده‌ی خیامی، به خط "جور" جام هم توجه داشته است؟ یا اینکه می‌توان معانی واژگانی دیگر، برای کلمات این بیت تصور کرد؟ https://eitaa.com/mmparvizan
"شب طنز حافظ: مجله‌ی فرهنگی چاووش" با حضور و سخن: دکتر سعید حسام‌پور (رئیس مرکز حافظ‌شناسی) دکتر محمد مرادی(رئیس دانشکده‌ی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شیراز) محمدجواد شرافت(شاعر و منتقد ادبی) چهارشنبه ۱۹ مهر ساعت ۲۲و ۳۰ شبکه‌ی چهار سیما تکرار، پنج‌شنبه بیستم مهر ساعت ۱۳و ۳۰ https://eitaa.com/mmparvizan
"نظم و شعر و حافظ" یکی از مباحثی که در سده‌های اخیر به صورت جدی وارد مباحث نقد و تعریف شعر شده و در بسیاری از داوری‌ها و انتقادها از آن سخن به میان می‌آید، تقسیم‌بندی آثار به دو دسته‌ی شعر و نظم است. این مرزبندی، در نقد کهن نیز مطرح بوده، چه در ادب یونان، چه در ادب عرب و چه در نقدالشعر فارسی که به این مساله گاه توجه شده؛ شاید موید همین نکته است که حافظ می‌ گوید: به سلک درّ خوشاب است شعر نغز تو حافظ که گاه لطف سبق می‌برد ز نظم نظامی چنان که در این بیت دیده می‌شود، حافظ اثر خود را شعر و سروده‌های نظامی را نظم خوانده که این نکته با تقسیم‌بندی یادشده سازگار است؛ اما در نقد شعر کهن فارسی، دامن‌زدن به این مرزبندی چندان فراگیر نبوده است. اگر بر تعریف‌هایی که شاعران مکتب کلاسیسیم اروپا از شعر و اصول آن ارائه کرده پ‌اند نظر بیفکنیم، خط‌کشی‌های منطقی و واضحی برای تشخیص اثر ادبی می‌توان یافت که کاملا از پیش تعیین شده، کوششی و حتی قابل آموزش است و از این منظر با تعریف پ‌های موجود از نظم سازگاری دارد. بنابراین تعریف‌های موجود از شعر به معنی چیزی متفاوت با نظم در نقد جدید، نوعی اعتراض به ادب اشرافی دوران کلاسیسیم است که رمانتیک‌ها با جهان‌بینی آزادی‌محور و در تقابل کلاسیک‌ها ارائه کرده اند و همین سنت‌شکنی، پس از آن‌ها به آرای سمبولیست‌ها و سوررئالیست ها و دیگران نیز راه یافته است. از این زاویه، یکی از تمایلات سبکی حافظ حرکت از بنیان‌های نظمی شعر سده‌های قبل به تعریفی جدید از شعر در سده‌ی هفتم است. از زاویه‌ای دیگر و در ادامه‌ی تلاش‌های زبان‌شناسانی چون سوسور و اهمیت دادن به زبان گفتار و تبیین محورهای جانشینی و همنشینی زبان و در ادامه با نظرات ساختارگرایانی چون شکلوفسکی،  مباحثی دیگر بر پیشینه‌ی این شیوه‌ی نقد افزوده شده که ادب فارسی هم از این تغییرات بر کنار نبوده است. اینکه در آستانه ی مشروطه کسانی چون ملکم خان، آخوندزاده، و پس از آنان رفعت در مجله ی آزادیستان در برابر ادبیات بازگشتی جبهه گرفته‌اند و این که نیما و پیروانش ، بسیاری از اصول شعر کهن و شاعرانی چون فردوسی و سعدی را زیر ویژگی نظم  مطرح کرده‌اند و حافظ را برکشیده‌اند، بسیاری ریشه در این تلقی‌های پسارمانتیک یا ساختارگرایانه دارد. https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"در کوچه‌باغ‌های پرتقال و زخم" بررسی جایگاه شعر پایداری فلسطین در ادبیات انقلاب و مقایسه با اشعار شاعران عرب انتشارات سیمرغ هنر کلان‌فصل‌ها: دریچه‌ای بر شعر فلسطینی و جایگاه آن در ادبیات پایداری مفاهیم مشترک در فلسطینیات فارسی و عربی نمادها و واژه‌های کلیدی در شعر فلسطین معرفی قالب‌ها و نمونه‌هایی از شعر فلسطینی فارسی @mmparvizan
"حافظ‌کُشی: سخنی پس از یادروز حافظ" حافظ، حافظه‌ی ماست؛ نماد خاطرات ما چه سیاه و چه سفید؛ چه تیره و چه روشن. او آیینه‌ای برای آرزوهای ماست؛ چه این جهانی و چه آن جهانی. اورا نمی‌توان در حصار حزب‌ها و نژادها اسیر کرد. حافظ شاعر سلیقه‌های گوناگون است. او اگر در روزگار ما بود، احتمالا شعر سپید و نیمایی هم می‌گفت؛ همچنان که دوستدار شعر سنتی بوده است. با شاملو و فروغ دوست بود و شعرشان را می‌پسندید؛ همانگونه که شاید با شهریار موانست داشت و از تصاویر شعر منزوی در انزوای شاعرانه‌ی خود لذت می‌بُرد. شاعران قبل و بعد از انقلاب را به اعتبار شعرشان و قوت‌کلامشان دوست داشت. باور قلبی من درباره‌ی او این است؛ هرچند هیچ سند تاریخی و رسانه‌ای برای ادعاهایم ندارم. اصولا اهل شعر سندی برای اثبات کلام خود ندارند؛ چون در جهانی دیگر سیر می‌کنند. او اهل شعر و عشق و خرد و عرفان بود؛ به قول حافظ‌شناسان، انسان کامل نه که کاملا انسان بود. حافظ مقدس نبود چون فرشتگان که "عشق ندارند"؛ هرچند به جهان قُدس ایمان داشت. قلبش مملو از شکّی یقینی بود. عاشق قرآن و ورد سحر بود؛ هرچند موسیقی را نیز دوست می‌داشت. به جهانی دیگر می‌اندیشید؛ گرچه هیچ‌گاه از این جهان و لحظه‌های خوش و رنگارنگش نگسسته بود. از نظر او، هیچ‌چیز ناپسندتر از دورویی و دروغ نیست؛ چیزی که نقُل محفل اهل سیاست است. او اهل سیاست و کیاست بود؛ اما در سیاستش عشق و مهر و انسان‌دوستی، اصول نخستین قانون اساسی‌اند. حافظ نه رند یک‌لاقبا و ملحدی است که برخی به او چسبانده‌اند؛ نه عارف سالکی که جز خدا و عالم غیب چیزی نمی‌بیند. او منشوری است بین طیف‌های مختلف رنگ و بی‌رنگی: سیاه و سفید، کبود و خاکستری و سبز و سرخ و آبی. ایرانیِ ایرانی است نه آنطور که برخی دوست‌دارند باشد؛ مسلمان مسلمان است نه چنانکه مشایخ و واعظان اعصار اراده می‌کنند؛ اهل معرفت است؛ اما نه در نظام سلسله‌ها و فرقه‌ها. او به اصول حقیقت پایبند است؛ اما در گرو حزب و گروهی نیست و به دنبال اصلاح جهان است؛ اما وابسته‌ی بیانیه‌های شرق و غرب نمانده است. فال حافظ دلیلی بر همین رنگارنگی ذهن و زبان اوست؛ حافظی که در روزگار ما و در جغرافیای گسترده‌ی تفسیرش و در رسانه‌ها و تریبون‌های ما، تنها بخشی از جهانش را می‌توان دید. حال پیش از تعریف و مصادره‌ی حافظ به سلیقه‌ی این و آن، باید گفت که ما در شناخت و معرفی حافظ، راهی جز این دو نداریم: یا اینکه اورا رنگارنگ و همانگونه که هست بپذیریم یا اورا بکُشیم و قطعه‌قطعه کنیم؛ زوایدش را دور بریزیم و از باقی‌مانده‌ی او حافظی ناقص و شکسته‌بسته خلق کنیم. اما بدانیم که حافظ‌کشی ما در حافظه‌ی تاریخ می‌ماند. https://eitaa.com/mmparvizan
"مطلع" فراخوان عضویت در دوره‌ی تخصصی آفرینش ادبی https://eitaa.com/mmparvizan
"شعر فلسطینی و دوره‌های آن" در میان جریان‌های شعر پایداری عرب، در دهه‌های اخیر، شعر فلسطینی از همه شکوفاتر است. شعر فلسطین را در یک تقسیم‏‌بندی کلّی می‌توان به پنج دوره‌ی اصلی تقسیم کرد: 1- پیش از اعلامیه‌ی بالفور، یعنی پیش از آنکه لردبالفور وزیرخارجه‌ی بریتانیا در 1917 اعلامیه‌ی معروف خود را صادر کرد و به‏‌طور ضمنی به صهیونیست‌ها وعده‌ی تشکیل دولت یهودی را بدهد. 2- دوره‌ی پس از اعلامیه‌ی بالفور که بیشتر متفکران و شاعران عرب، خطر را احساس کردند و آن را جدی گرفتند؛ زیرا در این فترت زمانی یعنی از 1917 تا 1948 که کشور اسرائیل رسماً اعلام موجودیت کرد، لحظه‌به‌لحظه بر تعداد مهاجران یهود به فلسطین افزوده شد. 3- دوره‌ی سوم پس از تشکیل رسمی دولت اسرائیل یعنی از سال 1948 تا شکست اعراب در ژوئن 1967 است. در این دوره قوانین ظالمانه‌ی اسرائیلی‏‌ها در مورد غصب زمین‌های کشاورزی، زندانی‌کردن آنان در روستاها، کشتار دسته‌جمعی روستاییان و به‌راه‌انداختن زندا‌ن‌های مخوف با شکنجه‌های قرون وسطایی رخ می‌نماید. 4- دوره‌ی چهارم از زمانی آغاز می‌شود که اعراب در سال 1967 از اسرائیل شکست خوردند. اهمیت این دوره بدان جهت است که اعراب دانستند که مسألۀ اسرائیل تنها به فلسطین محدود نمی‌شود.(فرزاد، 41: 1383-38) 5- در کنار چهار دوره‌ی اصلی یادشده که در کتاب‌های تاریخ ادبیات فلسطینی به آن‌ها اشاره شده، برخی منتقدان، ادبیات پس از انتفاضه‌ی(1987) مردم فلسطین را شکل‌دهنده‌ی دوره‏‌ای جدید از شعر فلسطین می‏‌دانند که می‏‌توان آن را دوره‌ی پنجم این تقسیم‏‌بندی دانست. (نک. محمدی روزبهانی، 1389: 67-68) https://eitaa.com/mmparvizan
"شاعران نخست فلسطینی" در نخستین دوره‌‌ی شعر فلسطینی، شاعرانی اندک به صورتی ضمنی به مشکلات ایجادشده در منطقه‌ی مقاومت پرداخته‌اند. در این سال‌ها شاعری چون «نشاشیبی» در سال 1910 در اشعارش به توطئه‌ی فروش زمین‌های فلسطین به یهودیان اشاره کرده و در سال 1912 چاپ شعر «سلیمان فروغی» نیز در برگیرنده‌ی چنین مفاهیمی است. در این دوره، دولت‌های مقتدر اسلامی چون: عثمانی، ایران و پاکستان، درگیر معضل استعمار داخلی‌اند و چندان متوجه فلسطین و آژانس یهود نیستند. در کل، این سال‌ها، دوران غفلت از مساله‌ی فلسطین است و شعر عرب همچنان درگیر خمریات و قصیده‌های کهن به شیوه‌ی متنبی و ابوالعلاست و کمتر مفاهیم روشن‌گرایانه در اشعار دیده می‌شود. ویژگی‏‌های دومین دوره‌ی شعر فلسطین را، باید در بین سال‌های 1917 تا 1948 واکاوی کرد. در این زمان، هنوز بریتانیای کبیر، فلسطین را به‌عنوان قسمتی از مستعمرات خود در تصرف دارد؛ اما با گسترش فعالیت‌های بنگاه یهود و پی‌گیری‌های آنان برای جست‌وجوی سرزمینی واحد، اوّلین آژیرهای خطر به صدا در می‌آید و پس از اعلامیه‌ی بالفور، برخی از آثار مقاومت فلسطینی سروده می‌شود. در این سال‌ها تیزی نوک پیکان اشعار به‌سمت انگلیسی‌هاست؛ با ایت‌حال با علنی شدن اقدامات صهیونیست‌ها و حمایت خون‏ریزانه‌ی بریتانیایی‌ها از آنان، روند شعر مقاومت شتاب گرفته است. در این مدت، جریان خریدوفروش زمین بین یهودیان و فلسطینیان سرعت می‏‌گیرد و این رویداد، باعث علنی‌شدن ماجرای غصب فلسطین و آغاز حکومت اسرائیلی‌ها بر فلسطین شده است. بسیاری از شاعران، در این زمان به گوش‌زد ‌کردن خطر پرداخته‌اند؛ اما شعر مقاومت فلسطین، هنوز شکل یکپارچه نگرفته است. در شعر این دوره می‌توان چند موضوع محوری را در اشعار جست‌وجو کرد: «1- مبارزه علیه بریتانیا به‌عنوان عامل پیش‌برد منویات صهیونیست‌ها و نیز اندیشه‌ی صهیونیسم؛ 2- تأیید و مدح مبارزان و قهرمانان انقلابی؛ 3- خریداری زمین‌های فلسطین توسط یهودیان مهاجر.»(فرزاد، 1383: 45) یکی از نقطه‌های اصلی در تحول شعر فلسطینی، انقلاب مردم در آوریل 1936 است. این انقلاب با اعتصاب‌های سراسری آغاز شد و پس از آن جنگ‌های داخلی بین اعراب و انگلیسیان و یهودیان رخ داد. این انقلاب، خواهانِ جلوگیری از فروش زمین‌های فلسطین، قطع مهاجرت یهودیان و درنهایت تشکیل حکومتی فلسطینی بود. اگرچه با میانجی‌گری برخی عرب‌ها، این نهضت زود به سازش گرایید، نسلی از مبارزان این انقلاب به نهضت پایداری فلسطینی اضافه شد. این نسل که ادامه دهنده‌ی راه مبارزانی چون: عزالدین قسام(مقتول به1935) بود؛ در راه گسترش نظریه‌های انقلاب تلاشی چشم‌گیر کرد. جنبش انقلاب 1936 آن‌قدر فراگیر بود که ادبیات فلسطینی در دل آن شکل گرفت؛ ادب ویژگی‌های اصلی شاعران این جریان ادبی را می‌توان این‌گونه دسته‌بندی کرد: «نخست: بیشتر آنان خود مجاهد بوده‌اند؛ انجام فعالیت‌های سیاسی برای آنان یک نوع نیاز روزانه به شمار می‌رفت و شعرشان وسیله‌ی پیش‌برد هدف‌های انقلابی بود و حتّی بسیاری از آنان در برابر شکنجه‌های سخت تاب آورده و برخی در میدان مبارزه جان خود را از دست داده‌اند...؛ دوم: آنان در شعر خود بیشتر پایداری‌ها، ایستادگی‌ها و پایگاه‌های انقلابی را بیان می‌داشتند و از آن، وسیله‌ی اعتراض در برابر واپس‌گرایی‌ها می‌ساختند؛ به‌گونه‌ای که می‌توان بسیاری از رویدادهای تاریخی ویژه‌ی انقلاب فلسطین را از مجموعه‌های شعری آنان بیرون کشید...؛ سوم: این شاعران شکل کلاسیک قصیده را در بیان تجربیات خویش به کار می‌گرفتند.» (اسوار، 1358: 11) علل استفاده از قالب‌های سنتی در ادبیات مقاومت این دوره را می‌توان این‌گونه خلاصه کرد: 1- در این دوره شعر پویا و نو معاصر عرب هنوز فراگیر نشده بود؛ 2- بازگشت به شعر سنتی می‌توانست بیان‌گر توجه به سنت‌های ملّی و قومی در برابر مهاجمان باشد؛ 3- موسیقی و آهنگ موجود در شعر سنتی به‌خوبی می‌توانست شیوه‌ی رجز‌گونه‌ی اشعار مقاومت را حفظ کند و در راهپیمایی‏‌ها و اعتصاب‌ها و شعار‌ها کاربردی باشد. 4- این نوع اشعار با چارچوب ذهنی و سلیقه‌ی توده‌ی مردم فلسطین سازگارتر بود و در تشویق آنان به همراهی با جریان مقاومت موفق‌تر می‌نمود. از شاعران انقلاب 1936، بی‌شک سهم «ابراهیم‌طوقان، عبدالرحیم محمود و ابوسلمی از دیگران پررنگ‌تر است. در شعر آنان مفاهیمی چون: آزادی، رهایی، استقلال، وطن، شهدا، دادخواهی و انتقام از متجاوزان انگلیسی و یهودی،.... دیده می‌شود. در پایان این دوره، شعر فلسطین به مرحله‌ی دیگری از جدال و نبرد خویش وارد شد. هرچه فریاد زد، هرچه حق‌طلبی کرد، هرچه با توده‌های با ایمان هم‌آواز شد، نتوانست از وقوع فاجعه جلوگیری کند و متأسفانه در 1948 فاجعه به وقوع پیوست و دشمن اعلام موجودیت کرد.» (فرزاد، 1383: 46) https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از حسن میرزانیا
https://eitaa.com/joinpoems کانال اشعار حسن میرزانیا
"ادبیات مقاومت فلسطینی پس از شکست ۱۹۴۸" هم‌زمان با شکست اعراب در سال 1948و صدور بیانیۀ سازمان ملل مبنی بر تقسیم فلسطین به دو بخش یهودی‌نشین و عرب‌نشین و تسلیم عملی فلسطین به قوم یهود و وقوعر کشتار و جنایات آنان، شعر وطنی فلسطین، در لباس جدید جهانی آن شکل گرفت. کشتار فلسطینیان توسط یهود و حمایت غرب از آنان و در مقابل آوارگی و تبعید قوم فلسطین به کشورهای عربی، روحیۀ مقاومت عربی را در دیگر کشورهای اسلامی برانگیخت و نهضت ادبی فلسطین ابتدا در کشورهای عربی و بعد در دیگر کشورهای اسلامی و حتی غیراسلامی رواج گرفت. شعر این دوره به‌سبب شکست‌های پیاپی اعراب، دیگر شعری شکوه‌مند و رجزخوانانه نیست؛ بلکه به شعری سراسر درونی و اندوه‌بار تبدیل شده است. شاعر شناخته‌شدۀ این دوره فدوی طَوقان بود که هنوز به شوق انقلاب می‌سرود. در این سال‌ها آثاری اجازۀ چاپ می‌یافتند که زمینۀ مقاومت نداشتند. «در نخستین سال‌های پیدایش اسرائیل، چیزی جز شعر عاشقانه‌ای که با هیچ‌گونه رویکردی از مردم روبه‌رو نشد و راکد ماند نشر نشد. از آغاز تلاشی در کار بود تا دیده‌ها را به این‌گونه شعر برگرداند و بیشتر آنچه نشر پیدا کرد دارای شکل و درون‌مایۀ سست‌پیوند و دون بود؛ اما فرا رسیدن سال 1952 با انقلاب ژوئن در مصر تکان پیش‏بینی شده را پدید کرد.» (کنفانی، 1362: 23) از این دوره است که رمان و داستان نیز به ادبیات مقاومت فلسطینی راه یافت و به دلیل نمایان‌شدن شعر نو و قالب‏‌های آزاد در ادبیات‌معاصر عرب، بسیاری از شاعران در آثار فلسطینی خود از قالب‌های نو استفاده کردند. «اندیشۀ بازگشت به فلسطین و مسألۀ آوارگان نیز از مسایلی است که در شعر این دوره به‌وفور دیده می‌شود. در این دوره است که کلمۀ فدایی به‌عنوان سمبل مبارزه در همه‌جا طنین می‌اندازد.» (فرزاد، 1383: 47) از شاعران این دورۀ فلسطینیات در کشورهای عربی علاوه‌بر فدوی طوقان می‌توان کسانی چون: معین بسیسو، محمودمحمد صدیق، مصطفی بهجت بدوی، احمد فهمی، بدرشاکر السیاب، کامل سلیمان و سلیمان عیسی را نام برد. از کتاب "در کوچه‌باغ‌های پرتقال و زخم"/ محمد مرادی https://eitaa.com/mmparvizan