eitaa logo
پرویزن
511 دنبال‌کننده
223 عکس
18 ویدیو
78 فایل
آن‌که غربال به دست است از عقب کاروان می‌آید نقد و یادداشت‌های ادبی (محمد مرادی)
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿گرچه شیرین‌ دهنان پادشهانند ولی او سلیمان زمان است که خاتم با اوست... 🪐دورهم‌نشینی جوانان و اهالی شعر و ادب فارس 🟪خانه‌ی شعر و ادبیات خاتم 🔰مجال شعرخوانی، نقد آثار، گفت‌و‌گو و فراگیری 💐گرامی‌داشت یادروز معلم و هفته‌ی شیراز 📆دوشنبه ۱۷ اردیبهشت‌ ۱۴۰۳ ⏳ساعت ۱۶:۳۰ 💠با حضور: دکتر عباس احمدی 📝باارشاد: دکتر محمد مرادی 📍مکان: چهارراه حافظیه- اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی- طبقه زیرین- تالار گفتگو 🔼ورود برای عموم علاقه‌مندان به شعر و ادبیات، آزاد است! | خانه شعر و ادبیات خاتم | @khatam_shz https://eitaa.com/mmparvizan
"به شیراز عزیز" ...باغ را، برگ را دوست دارم لحظه‌ی مرگ را دوست دارم کوچه‌های قدیمیّ شیراز هیبت ارگ را دوست دارم روی تنهایی نسترن‌ها رقص گلبرگ را دوست دارم ... این منم عشقِ دروازه‌قرآن بچّه‌ی تیزِ بلوار چمران این منم همدمِ شاه‌داعی با دوبیتی، غزل، با رباعی این منم مثل گل‌های کوهی جفتِ خواجو و بابای کوهی صد جنون نهانی است در من شعر بابافغانی است در من بی‌تو درهم شبیهِ جنونم مثل دروازه‌ی کازرونم با تو صد شعر دمساز با من گرمی فلکه‌ی گاز با من با تو اهل همین آب و خاکم مرتفع مثل کوه دراکم ترش چون طعم آلوچه با تو گیج در پیچِ پس‌کوچه با تو من غلامی به دربانی تو من خیابانِ قاآنیِ تو من پر از تو، شبیه ترانه از قم‌آباد تا آستانه مانده در حیرت کودکی‌ها مست از بوی نان‌سنگکی‌ها... (بخشی از یک منظومه) https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
رنگ در اشعار منزوی.pdf
281.4K
تنوع متمایز رنگ در اشعار حسین منزوی، محمد مرادی، مجلۀ شعرپژوهی دانشگاه شیراز ۱۶ اردیبهشت: سالگرد درگذشت حسین منزوی @mmparvizan
"شیراز در شعر شاعران " شیراز در شعر شاعران، نام کتابی است که به کوشش سیروس رومی و با حمایت سازمان فرهنگی و اجتماعی شهرداری شيراز و بنیاد فارس‌شناسی و نشر نوید شیراز منتشر شده است. مولف، در این کتاب، گزیده‌ای از سروده‌های شاعران فارسی و غیر فارسی را با موضوع شیراز و مکان‌ها و مضامین مربوط به آن گردآوری و در چندفصل تبویب کرده است. هرچند از منظر گردآوری، انتشار این کتاب در زمان خود شایسته بوده، ایرادهایی به شرح زیر می‌توان برای آن برشمرد که امید است در تدوین آثار مشابه یا نشر آثار به همت سازمان‌های فرهنگی، به آن توجه شود: ۱_ نویسنده‌ی محترم، در استخراج نمونه‌ها به منابع دمِ دست کفایت کرده و آثار پژوهشی مهم و دیوان‌ها و مجموعه‌های تراز اول ادبیات فارسی را در پژوهش خویش، با حوصله واکاوی نکرده است. ۲_ کتاب صرفا در حد گردآوری مانده و نشانه‌ای از تحلیل و نگارش علمی در آن دیده نمی‌شود. ۳_ شیوه‌ی فصل‌بندی کتاب کاملا سلیقه‌ای است و دلیلی موجه برای آن نمی‌توان یافت. ۴_ ایراد اصلی، چنددستگی کیفی اشعار و در کنار آن، ترتیب نامناسب ذکر اشعار و قرارگرفتن شاعران است که تمام ساخت کتاب را دچار کاستی کرده است. https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از حسین کیوانی🌷🌷
گزارش نشست شاعرانه خانه شعر و ادبیات خاتم پاسداشت هفته معلم وروز شیراز با حضور شاعرطنزپرداز دکتر عباس احمدی عصر دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ شیراز _سالن گفتگو اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی
نشست نقد و بررسی کتاب "یاس نجمه" مجموعه سروده‌های جناب آقای حمید هنرجو، شاعر برجسته‌ی کودک و نوجوان و با تقدیر از این شاعر گران‌قدر با حضور: دکتر محمد مرادی و استاد محمود پوروهاب زمان: چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۱۱ صبح مکان: شیراز-چهارراه حافظیه-ساختمان اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی-تالار گفت و گو از عموم علاقه‌مندان جهت حضور در این نشست دعوت به عمل می‌آید. دبیرخانه‌ی استانی پانزدهمین جشنواره ملی شعر کودک و نوجوان رضوی https://eitaa.com/mmparvizan
"چیزی به نام شورای نام‌گذاری: درنگی دیگر به بهانه‌ی هفته‌ی شیراز" یکی از مصیبت‌های سازمان‌ها و ادارات روزگار ما، شوراها و کارگروه‌های موازی و ناموازی و جلسات عمدتا بی‌اثر یا بداثر آن‌هاست. مهمترینِ این دست کارگروه‌ها، شوراهای نام‌گذاری سازمان‌هایی نظیر ثبت احوال و استانداری‌ها و شهرداری‌ها و شوراهای شهر است. هر روز وقتی به تابلوها و نام خیابان‌هاي شیراز نگاه می‌کنیم، نشانه‌‌ی دسته‌گل‌های این شوراها را بر کالبد شهر می‌بینیم. برای من که سال‌ها خود یکی از اعضای برخی از این شوراها بوده‌ام، بسیاری از نام‌های شهر یادآور خاطرات تلخ و شیرین است. به هر حال، سال‌هاست که در شوراهای نامگذاری معابر و خیابان‌ها، دیگر نشانه‌ای از متخصصان فرهنگ و ادبیات نیست. جای آنان، اشخاص حقیقی و حقوقی نابلد، با هزار خیال سیاسی یا عوام‌پسند، نام‌ها را بر می‌گزینند یا نام خیابان‌ها را تغییر می‌دهند. تغییر نام یک خیابان، فارغ از تبعات فرهنگی و اجتماعی‌اش، میلیون‌ها و گاه میلیاردها تومان از سرمایه‌ی این شهر را بر باد می‌دهد. انتخاب نام‌های سازمانی یا مدیرپسند، هرچند چندماهی به میز این مسئول وفا می‌کند و به چشم و ابروی آن شخص و گروه خوش می‌آید، در بلندمدت چیزی جز بی‌اعتنایی و کاهش سرمایه‌ی اجتماعی در پی نخواهد داشت. جز آن، فراموش کردن نام مفاخر و بزرگان فرهنگ و ادبیات شیراز عزیز در شوراهای تصمیم‌گیری و اصرار بر برخی خطاهای زبانی و دستوری و املایی در انتخاب نام‌ها، یکی دیگر از چالش‌های سیاست‌زدگی و کیاست‌زدایی در رفتارهای نا‌به‌سامان مدیران شهری است که همچنان ادامه دارد. پس به شیرازی بهتر فکر کنیم. https://eitaa.com/mmparvizan
"چکامه‌ی ننگ" سمفونی بمب‌ها و موشک‌ها نواخته شد طبل رسوایی به زمین افتاد خاک بر جهانی که در آن زندگی می‌کنیم. بیمارستانی در غزه منهدم شد هزاران نفر در توحّش قوم برتر جان دادند خاک بر سر جهانی که در آن زندگی می‌کنیم. پدری قطعه‌های فرزندش را در کیسه به هم می‌پیوندد؛ برادری کودک، در بیمارستان شهادتین را به برادرش تلقین می‌کند. جناب صدر اعظم خمیازه می‌کشد. خاک بر سر جهانی که در آن زندگی می‌کنیم. مادری در سرزمین مادری، قبری برای فرزند ندارد خانه‌های عمودی، در لحظه‌ای افقی می‌شود و گورهای دسته‌جمعی: ردیف. کدخدا، رعایایش را ذبح می‌کند. خاک بر سر جهانی که در آن زندگی می‌کنیم. در جدال موشک‌ها و کودک‌ها در توازن دموکراسی رسانه و دلار چراغ‌ها خاموش می‌شود. لب‌ها در تشنگی می‌سوزد پرزیدنت، عقب‌عقب به ساعتش نگاه می‌کند خاک بر سر جهانی که در آن زندگی می‌کنیم. [حضرت شاهزاده، در حال ورزش صبحگاهی است] بی‌بی‌سی دلواپس یوزپلنگ ایرانی؛ و هیات داوران "گرمی" مبهوت از ترانه‌ی "زن و زندگی"؛ سازمان ملل را به‌گرمی تشویق می‌کند و اسرائیل "آزادانه" به کودکان فلسطین درخشش فسفری هدیه می‌کند؛ چشمان "خاخام"های خام از ذوق می‌درخشد وای بر جهانی که در آن نفس می‌کشیم * تراژدی اسلحه، به پرده‌ی آخر می‌رسد در بازی ننگ و جنگ، پرده پایین می‌آید صدای جیغ کودکان در دوردست نمایش گم می‌شود مجمع عمومی سازمان ملل، بازیگران را به‌شدت تشویق می‌کند وای بر جهانی که در آن نفس می‌کشیم قاتلان سرخ‌پوست‌ها؛ جانیان ویتنام و هیروشیما؛ در یک‌سو وارثان هالوی هولوکاست متجاوزان الجزایر و لیبی در دیگرسو نظم جهانی را مدیریت می‌کنند. حقّ تو وتو می‌شود جایزه‌ی صلح نوبل به "سوچی" می‌رسد به پاس مبارزه با خشونت: منهای مسلمانان میانمار به اسحاق رابین و شیمون پرز به شکرانه‌ی کشتار صبرا و شتیلا و به یاسر عرفات به پاس "خفه‌خون" تف بر جهانی که بر آن راه می‌رویم ... و در انبوه این خاک بر این خاک از خاک به خاک ... تنها اندوه یک خاک است که رویای جهان مدرن را غبارآلود کرده است "فلسطین" و بغض جاودانه‌ی او در سکوت و صدا بی‌قرار بی‌قرار بی‌قرار که تلکَ شقشقه هدرت و ما قرّت https://eitaa.com/mmparvizan
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
"نقدی کوتاه بر اشعار کودکانه‌ی رضوی حمید هنرجو" https://eitaa.com/mmparvizan
"نقد شعر" ( 1359)، از شاعرانی است که در سال‌های اخیر به دلیل خوانده‌شدن برخی ترانه‌هایش، شهرت یافته و علاوه بر ترانه، در قالب‌های غزل و سپید نیز طبع‌آزمایی کرده است. در سال 96، مجموعه‌غزلی از او به نام و به کوشش نشر نیماژ منتشر شده که این اثر، با توجه به شهرت پیشین شاعر، مورد توجه مخاطبان سطح میانه قرار گرفته و به همین دلیل، در چند سطر کوتاه به معرفی برخی از ویژگی‌های این مجموعه، پرداخته شده است. در نگاه اول، غزل‌های او از منظرهایی چون: "تکثر واژه‌ها، زبانی با خطاهای دستوری کم در مقایسه با هم‌سلکانش، توجه به فردیت و تشتت مدرن در مضامین و تصاویر، گسستگی ذهنی و ساختاری، آمیختگی نوعی سوررئالیسم و ناتورالیسم در دو طرف تصاویر و شیء شدگی یا جانورپنداری انسان در بسیاری از اشعار و..."، فضایی نو را به مخاطب عرضه می کند.   آنچه در این نقد کوتاه به آن پرداخته می‌شود، اشاره به آشکار در اشعار او، شبیه اغلب شاعران نوگرا است که در ادامه به معرفی برخی از این کلیشه‌های اصلی پرداخته می‌شود. الف_ کلیشگی قالب: خلاف پندار برخی از مخاطبان که قالب اشعار حسین صفا را تازه می‌پندارند، باید گفت که اصرار او در سرودن اشعار دو لَختی و سه لختی، چیزی تازه در شعر فارسی نیست. او در اشعار سه لختی‌اش بسیار به قالب مسمط مثلث نزدیک شده که از دیرباز در شعر فارسی معمول بوده و سه لختی‌های او با الگوی مستزادهای سه تکه‌ای دوران قاجار نیز شباهتی واضح دارد. علاوه بر آن، قالب‌هایی این‌گونه یا شبیه به این را چه در شعر عصر مشروطه و چه در سروده‌های شاعران پیرو نیما می‌توان دید. ایراد اصلی در این گونه غزلسرایی، اصرار شاعر بر تکرار این کلیشه است که سبب شده، غزل‌هایش در چند شکلِ قابل پیش‌بینی، تکرار شود. ب_ کلیشه‌ی وزن: صفا عمدتا  از برش‌های وزنی کوتاه استفاده می‌کند که گویا برآمده از پس‌زمینه‌ی ترانه‌سرا بودن اوست. در ۲۹ شعر دفتر منجنیق، دوازده بار از رکن سازنده‌ی فاعلاتن مفاعلن‌ فع‌لن استفاده شده که  کاملا به یک کلیشه‌ی عروضی در اشعار او بدل شده است. کلیشه‌هایی چون: مفاعلن فعلاتن فع و مفعول فاعلات مفاعیلن نیز در این دفتر فراوانی مشخصی دارد و چنانکه بارز است، وزن‌های غزل‌های او کاملا تفننی و تکراری انتخاب شده است. ج_ کلیشه‌ی قافیه و ردیف: ردیف‌ها در اشعار او عمدتا فعلی و در خدمت روایت غالب بر اشعار است؛ اما قافیه‌های میانی اشعار او بر اساس چند کلیشه تکرار می‌شود. تکرار سه‌گانه به صورت مسمط، تکرار دو گانه به صورت پیاپی و یا یک درمیان، کلیشه‌هایی است که گویی از شعر نیمایی به سروده‌های او راه یافته است. د_ کلیشه‌ی روایت: در اغلب اشعار صفا نوعی کلیشه‌ی روایتی دیده می‌شود. روایت اساس شعر است و در خلال پی‌رنگ کلی شعر، پی‌رفت‌هایی جزیی نیز دیده می‌شود. راوی شعر عمدتا اول شخص است و در بسیاری از اشعار، شاعر در مرکز شعر ایستاده و با فردی در بیرون شعر سخن می گوید. ه_ کلیشه‌های زبانی: نو‌آوری‌های زبانی در اشعار صفا نسبتا فراوان است. این نوآوری‌ها یا به سنت شعر معاصر، در ساخت ترکیب‌های انتزاعی استعاری_ تشبیهی یا پارادوکسی شکل گرفته یا در دستور کلام دیده می‌شود. یکی از این ساخت‌شکنی‌های کلیشه شده، اصرار شاعر بر نوع متمایز استفاده از ضمایر منفصل به جای دیگر ضمایر است که بارها در اشعار نمود دارد. و_ کلیشه‌ی تصاویر: اشعار صفا متشکل از تصاویر و تشبیهات متعدد است؛ اما این تصاویر از مجموعه‌ای محدود انتخاب شده است. مثلا بسیاری از تصاویر شی یا حیوان‌شدن انسان را نشان می دهد. به همین دلیل بارها در اشعار او، سخن از موجوداتی چون: لاک پشت، جلبک، اسب آبی، عروس دریایی، گاو، و ... به میان می‌آید. او می‌کوشد لحظات زندگی خود را از طریق پرداختن به تصاویر روزمره و سازگار با جهان مخاطب در شعر نمود بخشد و در بسیاری از موارد نیز موفق بوده؛ اما گاه در اشعارش با تصاویر و تعابیری روبه‌روییم که به اساس شعر ضربه می‌زند: چه حکمتی است در این مردن / در عاشقانه‌ترین مردن/ و مغز را به فضا بردن/ و گریه را به خلا بردن؟ یا مرده بودی و من در آغوشت/ طفل بی‌مادری که چشمانش/ تا ابد مثل پوشکش تر بود هرچند که از نظر دستوری، فعل بود مناسب قید ابد نیست، ایرادهایی از این دست در اشعار صفا کمتر دیده می‌شود؛ اما تصاویر نازیبا یا بی‌منطق شعری، در آثار او به‌فراوانی دیده می‌شود. ز_ کلیشه‌ی طول: اشعار حسین صفا بندمحور است و این ویژگی از جنبه‌های تمایز آن است. طول این اشعار تقریبا در تمام موارد، شش تا ده بند است و این نکته، نشان‌دهنده‌ی نوعی دیگر از کلیشه‌شدگی در اشعار اوست. علاوه برآن، در شعر او فقر اندیشه‌ی جمعی، پوچ‌نمایی سطحی، غلبه‌ی لفظ و نوآوری بر اندیشه و تکرار الفاظ و مضامین، سبب می‌شود، مخاطب با خواندن چند شعر موفق و زیبا، رغبتی به خواندن دیگر اشعارش نداشته باشد. https://eitaa.com/mmparvizan
"به دخترانم که چراغ جان منند" بگو: "شادی"، بگو: "هستی"، بگو: "دنیا"، بگو: "دختر" بگو: زیباتر از زیباتر از زیبا، بگو: "دختر" اگر غمگین‌ترین، غمگین‌ترین، غمگین‌ترین... باباست بگو! تنها دوای غصّه‌ی بابا... بگو: "دختر" بخوان! از عشق و از آزادی و از نور و از خوبی بخوان! از شعر و در ابیات آن، تنها بگو: دختر! * اگر گفته‌است سعدی، صدغزل در حُسن و شیرینی تو شیرین کن به شوق زندگی لب را... بگو! دختر! اگر خوانده است حافظ از نگاه و چشمِ آهویی بچرخان در حیاط خانه سر... شیدا بگو دختر ببین خسرو... بخوان وامق... بدان مجنون... بگو: بابا ببین شیرین... بخوان عذرا... بدان لیلا... بگو: دختر مگو رود و زلالی... برتر از این‌ها... بگو: دریا مگو یاس و شقایق... گل‌تر از این‌ها... بگو دختر! * به جز جان تحفه‌ای قابل ندارم، ماهِ شیرینم! چه می‌خواهی ازین عاشق‌ترین بابا؟ بگو دختر! https://eitaa.com/mmparvizan
"کتاب‌هایی از محمد مرادی در نمایشگاه کتاب تهران" این منِ پنهان: مجموعه‌اشعار عاشقانه، انتشارات سپیده‌باوران. به رنگ درنگ، مجموعه‌اشعار عاشقانه و مذهبی، انتشارات‌ شهرستان ادب. https://eitaa.com/mmparvizan