✨ یک تابلو آیةالکرسی تو اتاق پذیرایی بود. عکس بچهها، همراه نوهها دورتادورش بود.
🔺 یه روز دیدم عکس #مصطفی نیست، خیلی ناراحت شدم.
به بچهها گفتم:
"کسی عکس مصطفی رو ندیده؟!"
🔹 همه اظهار بیاطلاعی کردند...
🔸 اون زمان خود #مصطفی سوریه بود...خیلی #دلتنگش شدم.
بعد از چند روز مصطفی اومد، خیلی خوشحال شدم. بعد بهش گفتم که عکسش رو گم کردم...😔
🔺 چیزی نگفت؛ فقط یه لبخند زد...💕
🔹 بعد از چند روز اومد، گفت: "مامان برات یه عکس آوردم توپ! جون میده برای...."
🔺 نذاشتم ادامه بده...
▪️ بهش گفتم: "نمیخوام...! ببرش."
🔸 عذرخواهی کرد...
🔹 وقتی عکسش رو دیدم واقعا دلم ریخت...
✅ این عکس آخرین عکسی بود که از دستش گرفتم، خودش این عکس رو خیلی دوست داشت و من دیوانهی این عکس #زیبا شدم...
🌸 نقل از #مادر_شهید
#شهید_مصطفی_صدرزاده
قرارقاصدکی💞
بیت#شهیدان#مصطفی#و#مجتبی#بختی🌹
۵/۲/۹۸
✨✨✨✨✨
صحبت های مادر مهربان وصبور
مصطفی ومجتبی؛
میپرسن خونواده شهیدو شهیدازکجابه اینجارسیدن ماهم بچه کوچک داریم چه کار کنیم به اینجابرسن؟
اولاخدالطفش زیاده
دوما یک مادرمیتونه ❤️شهیدپرور❤️ باشه پدرلقمه «حلال »بیاره مادر «بهترین الگو» باشه
بدون☘ وضووعشق☘ به بچه شیرندین
یک مادر یعنی تکیه گاه ،کوه وراز نگه داربچه هاش و🌺امانت دارالهی🌺
یک امانت دار بایدامانت دارخوبی باشه ودر تربیت مفید باشه
👈میگن جامعه خرابه !
جامعه روکی می سازه؟مادر❤️
اگر یک مادر بهترین الگوی بچه ش باشه وخوب تربیتش کنه و تحویل جامعه بده جامعه گلستان میشه
وچیزی که برای☘ رضای خداوندبا عشق☘ باشه« خستگی» نداره ومن که امانت دار الهی ام در مقابل زندگی وبچه داری خسته نمیشم
وبدونیم در مقابل همسرو فرزند داری چه وظیفه ای داریم؟
*مادر *بایدخودش روبسازه وتو کارهاش خودشو به فرزندش نشون بده👉
اگرماکار نیک کردیم الگوییم
بچه اززمانی که توشکم مادره می بینه و میفهمه
خانمهای باردار وضوبگیرن دست راست رو روشکم بزارن وبابچه صحبت کنن بچه توشکم خودشونشون میده ودست وپامیزنه، جواب میده!
موسیقی گوش میدی،عروسی(باگناه) میری و.. اثرداره
خوش بحالتون این مراسم ها(دیدارخونواده شهید)روضه امام حسین،علیه السلام میرین
بعضی میگن بچه ما محرم وصفرانگار نه انگار ! تقصیرخودماست ماحق نداریم جلوی بچه هرلباسی بپوشیم و«حیای چشم بچه روباز»کنیم!
مغزشون روآلوده کنیم وجایی که نباید بریم نریم وجایی که مفیده بریم
توروضه هااشک بریز بزن به سینه وبه بچه شیربده بچه« حسینی» میشه
محرم و نامحرم روتوبازی، خاله بازی یادبچه بدین
بچه هارو باید بسازیم
زبونی چیزی به بچه نگین زبان مثل سم میمونه باعمل نشون بدین نمازو.. رو☝️
مصطفی ۱۱ماهه بودمن به بچه دومم شیرمی دادم چادرسرم می کردم هم چادر روببینه هم خودموبپوشونم میومدچادر رو می کشید جلو میفهمید چادربایدجلوباشه دستشو می بوسیدم می گفتم؛ آفرین پسرم تشویق می کردم
مصطفی دوم راهنمایی بودحوزه می رفت اقدام به ازدواج کردیک روز گفت؛ مامان زن میخوام
گفتم یعنی چی؟ گفت میخوام
چشمم به محرم خودم بازبشه!👉
مصطفی کلاس اول میگه من عروسی نمیرم چون گناه داره!
ازبچه هامشورت بگیرین وسایل خونه روکجابزارین سلیقه شون روبپرسید تابزرگ وقوی بار بیان
چایی آب سردی نکنید!
تحمل بچه ها رونیارین پایین!
زمین خورد بزارخودش بلندشه تشویقش کن آفرین بزرگ شدی
تاانشاا.. اینها یارامام زمانند و
🌸شهیدپرور🌸بشیم
قرارشد دخترخاله شوعقدش کنیم گفتم خوبه گفت ندیدمش بعدم ازپشت پنجره خوب ندیدش . گفتم بادقت نگاه کن گفت نه چون هنوز قطعی نیست!
مجلسش ساده و بدون گناه بود
وقتی میگفتن به مصطفی التماس دعابگید می گفت؛
سلام برسون بگو «بنده خالص خدا»باشن تو بندخدا باشن
هرچی توقرآن گفته گوش وعمل کنن☝️
مجتبی ازبچگی می گفت؛ مامان عبادت چقدر شیرینه 😍چون چشیده بود
می گفتن به مجتبی۲۷سالته ازدواج کن می خندید انگشتش روتکون می داد می گفت؛
من« حوری بهشتی» می گیرم حالامی بینیدوخواهید دید!
اینها به یقین رسیده بودن
می گفت یک وضو گرفتن کاری نداره دائم الوضوباشین که کارهاتون همش عبادته..
بدون مامان دست به غذانمی زد چیزی نمی خورد!
شهدا زنده ان
گاهی شب هاکه خوابم نمیبره میان پشت درخونه اجازه می گیرن ومیان تو!
یک سانت جلوتر از پدرو مادر راه نرفتن ،صدابلندنکردن ،نگاه ناراحت کننده نمی کردن
قبل وبعدازنمازصبح منومجتبی باید دیدارمی داشتیم خیلی باهم شوخی می کردیم
همیشه لبخند رولباش بود
کمرش درد می کرد دیسک کمر داشت می گفتم بروعمل کن
می گفت؛ الحمدلله درمان نمی کنم خداروشکرمی کنم ازدرد لذت می برد!
۲۰دقیقه بعد نمازها توسجده بود!
پیکربچه هارو که بعد۷۵ روزآوردن نشستم وسطشون عکس یادگاری گرفتم!
هی پیکرو بازمی کردن هی می پوشوندم که نکنه بی بی زینب،سلام الله علیها خجالت بکشن...
ازسرتاپا بوسیدمشون
پای مصطفی زیرزانو بود
توخواب دیده بودم و اینکه کی شهیدشدن!
مجتبی اواخر می گفت مامان نگام کن شهیدمیشم نگی منو سیرندیدی!
بازوهامو نگاه کن ابوالفضلیه ،قفسه سینه مو ببین..
قبل از رفتن خداحافظی کردن وگفتن مامان آقامنتظرن!
وآخردعواناان الحمدلله رب العالمین*
✨✨✨✨✨
🌷 @moarefi_shohada
✅شهیدی که بعد از شهادت شخصی را که منکر اهل بیت بود را برای نماز شب از خواب بیدار کرد‼️👇👇
#شهید #محمدرضا_دهقان
مادرشهید:
یک مورد اتفاق افتاد که برای خودم نیز #عجیب بود و برای دیدنش نیز به شیراز رفتم. آن جوان را در یک یادواره ای که برای محمدرضا در شیراز گرفته بودند,دیدم. با اینکه دو ماه از اتفاقی که برایش افتاده بود, وقتی من را دید فقط گریه میکرد💔😞 او تعریف میکرد: که فردی 32 ساله هستم که تا پانزده سالگی بچهای پاک و طاهر بودم و قرآنخوان و نماز خوان و اهل مسجد بودم🙂 به سبب آشنایی با دوستان #ناباب از راه بهدر شدم و 17 سال خدا و ائمه را #منکر شدم و هیچ چیز را قبول نداشتم و هر گناهی که بگویید از من سر زده است😔
اسم من #مصطفی بود بعد از آنکه آن اتفاق برایم افتاد یک اسم عجیب و غریب برای خود گذاشتم و بعد از آن اتفاق حتی پدر و مادرم من را عاق کرده بودند و از خانه خود بیرون کرده بودند😞😞😞 یک شب نزدیک اذان صبح دیدم یک جوانی مرا صدا میزند 😳«حاج مصطفی پاشو وقت نماز است» من بلند شدم و نشستم و خیلی متعجب شدم و دوباره خوابیدم,😐دوباره آن پسر به خوابم آمد و گفت «حاج مصطفی پاشو یک ربع به اذان مانده, پاشو نماز بخوان»😊✋🏼 این را که گفت بلند شدم و چهرهاش به دلم نشست🙂❤️
10 روز در اینترنت دنبال این شخص بودم که بعد پیدایش کردم و با او آشنا شدم😍💔 آن جوان میگفت: محمدرضا آنقدر بر روی من اثر گذاشته که با همه آن دوستانم قطع رابطه کردم و از همه گناهانم توبه کردم و به خاطر توبهام و مالهای حرامی که کسب کرده بودم, تمام زندگیام را فروختم تا مالهای حرام از زندگیام بیرون برود👌💔 و حقوق ضایع شده را به صاحبانش بازگردانم و حتی برای جلب یک رضایت 4،5 بار به مازندران رفتم تا حق ضایع شده را بازگردانم.🙂
____
+ان شاءالله از این نگاه ها شهدا به ماهم بندازند😊
🌹✨ @moarefi_shohada ✨🌹